ازدواج با بی انگیزگی

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج با بی انگیزگی

سلام

اگر کسی انگیزه ازدواج را نداشته باشد اما...

بخاطر خدا...

بخاطر اطاعت امر از رهبری...

بخاطر رشد احتمالی معنوی...

بخاطر کم شدن جمعیت شیعه...

ازدواج کند، آیا ازدواجش موفقیت آمیز خواهد بود...؟

چون این شخصی اشتیاقی به جنس مخالف برای زندگی زناشویی نـدارد.

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

انگیزه
با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی
انگیزه های مختلفی برای ازدواج وجود دارد به عنوان مثال:
کامل شدن ایمان
نيل به آرامش و سكون‏
تأمين نيازها جنسى‏
فرزند اوری و بقاء نسل‏
وهیچ یک از این موارد مورد منفی نمی باشد لذا می شود با هریک از این موارد و مواردی که شما ذکر کردید ازدواج نمود و زندگی موفقی داشت اما یک شرط اساسی دارد و آن انتخاب عاقلانه قبل از ازدواج و زندگی عاشقانه بعد از ازدواج است لذا :
علت بی انگیزگی خود را پیدا کنید واگر مریضی خاصی بود به فکر درمان آن باشید والا
الف ) با مطالعه در مورد فواید ازدواج انگیزه خود را بالا بببرید برخی فواید ازدواج علاوه بر اهداف بالا که ازفواید ازدواج نیز محسوب می شود عبارتند از:
1 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه تمام زندگانى اش منطبق با وحى است و ذره اى هوس در گفتار و رفتار و كردارش نيست و در قرآن به عنوان الگوى شايسته معرفى شده است (سوره احزاب، آيه 21) ازدواج را سنت و روش خويش معرفى كرده و روى گردانى از آن را به منزله قطع ارتباط با خويش مى داند (بحارالانوار، ج 103، ص 220، ح 23) آن حضرت در روايتى مى فرمايد: هر كسى دوست دارد كه پيرو سنت من باشد، ازدواج يكى از سنتهاى من است (وسايل الشيعه، ج 14، ص 6، ح 14)
2 از نظر دين مبين اسلام، ازدواج سبب حفظ دين انسان و كمال او مى شود (كنز العمال- ح 44403) و پيشگيرنده گناهان مى باشد. و در روايت ديگر است: «پاداش نماز انسان ازدواج كرده هفتاد برابر بيش از انسان مجرد است (نبى اكرم (ص) نهج‏الفصاحه).
3 در روايت است: «كسى كه براى عائله خويش زحمت مى‏كشد مانند مجاهد فى سبيل‏الله است» بر اساس اين روايت شريفه، تمام كار و تلاش و زحمات شما در سايه ازدواج بار ارزشى پيدا مى‏كند و پاداش جهاد خواهد داشت ولى بدون آن پاداش بزرگى را از دست داده‏ايد.
ب) با تعیین معیارهای مناسب جهت ازدواج اقدام نمایید
ج) آگاهی خود را نسبت به ازدواج و خانمها بالا ببرید تا بتوانید زندگی خوب و موفقی داشته باشید
که با انتخاب مناسب و برخورد مناسب طرفین در زندگی ،زندگی عاشقانه شکل می گیرد.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[="DarkGreen"]سلام و عرض ادب

اگر این آقا یا خانم متخلق به اخلاق اسلامی و مودب به آداب اسلامی باشه و مثل انگیزه ش سعی کنه تمام رفتارش مورد رضای خدا باشه و در انتخابش هم دقت کنه میتونه زندگی موفقی داشته باشه

در غیر این صورت جز تلخ کردن روزگار به کام خودش و همسرش کار دیگه ای نکرده.[/]

سلام
اين دقيقا مثل اين ميمونه كه بگي
آقا من انگيزه غذا خوردن رو ندارم
ولي برا رضايت بابام و بخصوص مامانم كه هي ميگن بشين غذاتو تموم كن
و برا اينكه ناي انجام كارهاي روزانه رو داشته باشم
غذا مي خورم
:Moteajeb!:
در حاليكه تو
يا گرسنه ميشي
كه آدم گشنه نيازي به انگيزه نداره..سنگ هم -ي پيرزن مثل نه نه قمر يا طبق روايات كنيز سياه- هم بذارن جلوت با كله صرفش ميكني
يا گرسنه نميشي(بي اشتهايي كاذب)
كه غالبا بايد رفت جاي پزشك
چون طبيعي نيستيد.
بحث از نياز به ازدواج مفروغ عنه
بحث سر اينه كه حالا كه نياز به ازدواج داري چگونه ي انتخاب مناسب داشته باشي:lol:

آقایون ما هم همینیم ، یعنی یه نفر رو دوست داشتیم ولی وقتی فهمیدیم نمیشه باهاش ازدواج کنیم کلا از ازدواج منصرف شدیم ...

کلا دگ انگیزه ای نیست ولی یه جورایی نیازه ولی انگار زورکیه

مترصد;575841 نوشت:
چون این شخصی اشتیاقی به جنس مخالف برای زندگی زناشویی نـدارد.

سلام
به نظرم اگر این شخص واقعا تمایل جنسی نداشته باشد ازنظر فیزیکی بیمار است و برای همسرش مشکل ایجاد میکند و دیگه به خاطر نداره شرایطش.
البته خیلی ها به خاطر کلاس گذاشتن ادعا دارند نیاز جنسی ندارند!:ok:

راهنما;576340 نوشت:
با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی

S.A.J;576470 نوشت:
سلام
اين دقيقا مثل اين ميمونه كه بگي
آقا من انگيزه غذا خوردن رو ندارم
ولي برا رضايت بابام و بخصوص مامانم كه هي ميگن بشين غذاتو تموم كن
و برا اينكه ناي انجام كارهاي روزانه رو داشته باشم
غذا مي خورم

mohamad313;576544 نوشت:
البته خیلی ها به خاطر کلاس گذاشتن ادعا دارند نیاز جنسی ندارند!

سلام

برخی می گویند اینچنین شخصی مریض است...

فرض بفرمایید انسانی در بهشت در جوار قرب الهی است...

این انسان حالش چگونه است...؟

آیا اصلا میل جنسی به ذهنش خطور می کند...؟

حالا فرض بفرمایید این انسان در دنیاست و با خدا عشق بازی می کند...

بازهم این عشق بازی او را از جذب به دیگران باز می دارد...

علت اینست که...

انسان فطرت الهی دارد یعنی...

قطره ای از اقیانوس بی کران...

این قطره به هیچ چیز و هیچ کس فکر نمی کند تا به اقیانوس بپیوندد.

برخی آنقدر در این موضوع پیش می روند که میل جنسی در آنها کمرنگ می شود...

حال این فرد،برای ذکرالله دائم، به اندازه نیاز غذا می خورد نه صرفا بخاطر میل به غذا...

مترصد;576583 نوشت:
سلام

برخی می گویند اینچنین شخصی مریض است...

فرض بفرمایید انسانی در بهشت در جوار قرب الهی است...

این انسان حالش چگونه است...؟

آیا اصلا میل جنسی به ذهنش خطور می کند...؟

حالا فرض بفرمایید این انسان در دنیاست و با خدا عشق بازی می کند...

بازهم این عشق بازی او را از جذب به دیگران باز می دارد...

علت اینست که...

انسان فطرت الهی دارد یعنی...

قطره ای از اقیانوس بی کران...

این قطره به هیچ چیز و هیچ کس فکر نمی کند تا به اقیانوس بپیوندد.

برخی آنقدر در این موضوع پیش می روند که میل جنسی در آنها کمرنگ می شود...

حال این فرد،برای ذکرالله دائم، به اندازه نیاز غذا می خورد نه صرفا بخاطر میل به غذا...


دوست عزیز نمی دونم این برداشت ها رو بر چه اساس نوشتید ولی اگه ناراحت نشی نظرم اینه که دیدگاه شما افراط آمیزه
شما به عقاید صوفیان نگاه کنی در باب مسائل جنسی می بینی اینطوری تئوری میدن.
به نظر شما همه تو بهشت مثل مجسمه در جوار قرب الهی به مقام الله خیره و مات نگاه میکنند و اصلا زندگی ندارند؟!
نه این زندگی بهشتی نیست. خدا اونجا هم به انسان زندگی و میل جنسی میده و خیلی چیزای خوب دیگه.
در مورد عارفی که در دنیا زندگی میکنه و میل جنسی درش کمرنگ میشه هم ازت سوال میپرسم از پیامبرمون عارف واصل تر میشناسی؟ حالا برو آیه 52 سوره احزاب رو بخون.
آدم در حد عمل به واجبات و ترک محرمات که همه میدونن عرضه عمل کردن داشته باشه به همه جا میرسه نمیخواد کار عجیبی بکنه!:ok:
ناراحت نشی از نظرم.موفق باشی

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

نباید زود حرف تمایلات جنسی رو به میون اورد
زن و زندگی که همه اش برای مسائل جنسی نیست .

هر آدمی قوت قلب میخواد
تا یه جا مادر و پدر و خواهر و برادر و در زمانش همسر و بعد فرزند و الی اخر ...

کمترین چیزی که اهل و عیال صالح به ادم میدن
جان دوباره اس ! یا بهتر بگیم قوت قلب برای حرکت و سلامت ...
که این خودش یعنی عینه برکت و ...
----------------------

اب که از جریان بیفته زودی مرداب میشه و انسان بهش عادت میکنه
پس باید در جریان باشیم و برای این منظور هیچ چیز به اندازه یه محرم (رازدار و دلسوز) و همدم واقعی نمیتونه به ادم کمک کنه ...
خواهر و مادر یا برادر و پدر تا یه سنی و یه جایی میتونن همراه و همراز ادم باشن

[="#006400"]هدف باید پیشرفت باشه
و نه فقط نیازهای جنسی ..[/].[/]

mohamad313;576603 نوشت:
دوست عزیز نمی دونم این برداشت ها رو بر چه اساس نوشتید ولی اگه ناراحت نشی نظرم اینه که دیدگاه شما افراط آمیزه
شما به عقاید صوفیان نگاه کنی در باب مسائل جنسی می بینی اینطوری تئوری میدن.
به نظر شما همه تو بهشت مثل مجسمه در جوار قرب الهی به مقام الله خیره و مات نگاه میکنند و اصلا زندگی ندارند؟!

سلام

سؤال بنده در ابتدای این پست نشان از توجه و اهتمام بنده به امور مادی و جنسی می باشد...

بنده نیازهای جنسی و غذا را انکار نمی کنم اما...

Mohammad2db;576625 نوشت:
زن و زندگی که همه اش برای مسائل جنسی نیست .
احسنت...:Gol:

فرض کنیم فردی نابینا متولد شده است...

فردی دیگر دارای چهره زیبایی نیست...

مسلما خداوند آنها را اینگونه خلق کرده است...

آیا می توانیم آنها را مریض تلقی کنیم چون مثل ما نیستند...؟

خداوند انسان های متفاوت و دارای ویژگی های مختلف خلق می کند، حال ممکن است...

فردی با میل جنسی زیاد و فردی دیگر با میل جنسی کم بدنیا بیاید...

آیا می توانیم آن دو را ملامت کنیم و یکی را لقب افراطی و دیگری را لقب صوفی دهیم...؟

هدف، عبادت خداوند است و در این مسیر...

نیازمند ابزارهایی چون (غذا، میل جنسی، آرامش و...) می باشد...

حال ممکن است برخی افراد بدلیل قابلیت بالا بدون برخی از نیازها این مسیر را طی کنند...

بنده استادی در دانشگاه داشتم که ایشان در زمستان کاپشن، کت و ... نمی پوشید...

حال چون زمستان است و هوا سرد می باشد باید کاپشن بپوشد...؟

او نیاز ندارد... نمی توانیم به او بقبولانیم تا اینکار را انجام دهد...

بابت آیه 52 سوره مبارکه احزاب بنده متوجه نشدم...

ممکن است نکته این آیه را بفرمایید...؟

ضمنا زندگی حقیقی، همان قرب الی الله است که برای اولیاء الله در بهشت و شاید در همین دنیا محقق می شود.

آیا معتکفین کار و زندگی ندارند که سه روز خود را در مسجد حبس می کنند...؟

آیا زنان و مردانی که یک ماه، خود را در ایام حج پالایش می کنند صوفی هستند...؟

برای چه و برای که این کارها را انجام می دهند...؟

مترصد;576583 نوشت:
حالا فرض بفرمایید این انسان در دنیاست و با خدا عشق بازی می کند...

بازهم این عشق بازی او را از جذب به دیگران باز می دارد...

علت اینست که...

انسان فطرت الهی دارد یعنی...

قطره ای از اقیانوس بی کران...

این قطره به هیچ چیز و هیچ کس فکر نمی کند تا به اقیانوس بپیوندد.

برخی آنقدر در این موضوع پیش می روند که میل جنسی در آنها کمرنگ می شود...

حال این فرد،برای ذکرالله دائم، به اندازه نیاز غذا می خورد نه صرفا بخاطر میل به غذا...

مثل اینکه این فردی که می گید از معصومین بالاتره ... اگه اینطوری باشه پیامبر و معصومین دیگه ، چرا توصیه به این کار کردن و حتی برا لذت بردن بیشتر طرفین راه و روش گفتند؟ مسلما فقط برای تولید نسل نبوده ، اصلا چرا شما همه چیز رو میل جنسی می دونی؟... اصل ازدواج برا آرامش طرفین هست اگه این چیزی که شما میگی راه قرب الهی بود ، خدا می گفت برو تو غار زندگی کن و از صبح تا شب راز و نیاز کن و این همه ثواب برا ازدواج قرار نمی دادن و کامل شدن نصف دین با ازدواج ممکن نبود

مگه میشه خدا نیازی رو بی جهت به آدما داده باشه؟

دیدگاه شما خیلی افراط گونه هست ، مگه حضرت علي (ع ) نفرمودند : براي اين دنيا طوري زندگي كن كه گويي تا آخر دنيا زنده هستي ، براي آخرتت طوري زندگي كن گويي 1 روز بيشتر زنده نيستي

خب این یعنی از نعمت ها و لذت های حلال این دنیات تا می تونی بهره ببر و همه سعیت رو برا ساختن این دنیات بکن طوری که اون دنیات رو خراب نکنه و اون دنیام تو بهترین مقام قرار بگیری

[="Times New Roman"][="Black"]چیزی که یه پسر رو از ازدواج می ترسونه دل بستن به یه دختر نیست ، دل کندن از بقیه ی دخترهاست.. :ghash:
.
.
به همین کلید های کیبورد قسم.. :ghash:
[/]

مترصد;576583 نوشت:
انسان فطرت الهی دارد یعنی...

قطره ای از اقیانوس بی کران...

این قطره به هیچ چیز و هیچ کس فکر نمی کند تا به اقیانوس بپیوندد.

برخی آنقدر در این موضوع پیش می روند که میل جنسی در آنها کمرنگ می شود...

سلام
منم با دوستان موافقم به نظر بنده نیز شما دچار افراط شده اید البته من درکتون میکنم یه زمانی بنده هم مشکل شما رو داشتم از همه ی نعمت های زیبایی که خدا آفریده بود کناره گیری میکردم خیلی مذهبی بودم حجاب سفت و سخت نه ارایشی نه مهمانی نه رقص و شادی و ... برای خودم هم دلایلی داشتم مثلا فکر میکردم که اونقدر به خدا نزدیک شده ام که مثل بقیه دختران نیستم هیچ حسی نسبت به زیبایی نداشتم علاقه ای به لباس های زیبایی که دختران در مهمانی میپوشیدند نداشتم حتی از عکس انداختن با دوستان نیز ترس داشتیم که نکنه نامحرمی عکس رو ببینه برخورد با نامحرم که دیگه هیچ در مقابل طعنه های دیگران فقط میگفتم راه درست همینه که من دارم میرم و این جریان ادامه داشت تا تقریبا دو سه سال پیش که یه دفعه عاشق چیزهایی شدم که سال ها از خودم منع کرده بودم دیگه مثل سابق به هیچ وجه نمیتونم بگم نه دوست ندارم از این کارها خوشم نمیاد بعدا از همه چی متنفر شدم از اسلام از خودم از تمام گذشته ام و از خدا ناراحت شدم چرا من اینجوری بودم چرا تمام عمرم رو به نحوی که دوست داشتم نگذراندم و حسرت تمام روزهایی که میتونستم اون جوری که دوست داشتم باشم ولی نبودم.
راستش شما رو می بینم یاد گذشته خودم میفتم شما هم نگران روزی باش که از خودت و خدا دلگیر بشی نعمت های زیبایی که خدا افریده برای استفاده کردنه شاید زمانی که عاشق شدی متوجه بشی چقدر عشق با اون پیش فرضی که تو در ذهنت ساختی فرق میکنه مثل من که الان متوجه شدم راهی که رفتم اشتباه بود وقتی دیروز برای اولین بار لباسی شبیه لباس های باربی رو پوشیدم بغضم ترکید و تو دلم گفتم باورم نمیشه منم دختر بودم :geryeh:
اگه الان رغبتی نداری چون خودت خواستی خودت میگی که از ازدواج خوشت نمیاد تا زمانی که چنین طرز فکری داشته باشی ازدواج برات خیلی سخته ولی میشه امیدوار بود چون اگه دوست نداشتی ازدواج کنی امروز این مشکل رو مطرح نمیکردی

neɠïn;576741 نوشت:
لباس های باربی رو پوشیدم بغضم ترکید و تو دلم گفتم باورم نمیشه منم دختر بودم

:ghash:
واقعا به این میگن افراطی، هیچ خودشو از همه چیز محروم میکرد ساعت های متمادی با من می نشست بحث میکرد و درباره گناه داشتن دیده شدن زیرچانه با من صحبت میکرد نیست خودش چانه رو می پوشوند و از این طرز پوشش ناراحت بود سعی میکرد منم وادار کنه مثل اون مقید به این پوشش بشم
یادم میاد دفتر هیچ مرجع تقلیدی رو ول نمیکرد از بس تلفن میزد و نظر اونا رو درباره پوشش زیرچانه میپرسد
و هر بار هم خودشو امیدوار میکرد شاید اینان اشتباه کنند و بشه یه راه چاره ایی برای نپوشیدن این چانه پیدا کرد
ساعت های زیادی از عمر من رو تلف کرد و درباره این مسائل صحبت کرد
بقیه زجرهایی که به من داد بماند :Ghamgin:

مترصد;576648 نوشت:
ضمنا زندگی حقیقی، همان قرب الی الله است که برای اولیاء الله در بهشت و شاید در همین دنیا محقق می شود.

آیا معتکفین کار و زندگی ندارند که سه روز خود را در مسجد حبس می کنند...؟

آیا زنان و مردانی که یک ماه، خود را در ایام حج پالایش می کنند صوفی هستند...؟

برای چه و برای که این کارها را انجام می دهند...؟

مترصد عزیز
عارف شدن و به خدا رسیدن شما هیچ ربطی به ازدواج کردنتون نداره بهانه نیارید
به این فکر کنید فردا سنتون بالا میره و خودتون رو از نعمت همسر و فرزند که مایه آرامش زندگی آدم هستند محروم کرده اید چه حسی پیدا میکنید
هیچ چیزی از این زیباتر نیست فردی رو در دنیا داشته باشید که شما رو دوست داشته باشه
در ضمن ما راه و روش این نوع صوفی ها نمی پسندیم
اون داستان یادتتون هست پیامبر مردی رو که مخارج زن و فرزندش رو رها کرده بود و به عهده برادرش گذاشته بود
و خودش برای رسیدن به خدا به مسجدی رفته بود و عبادت میکرد سرزنش کرد و کار برادر اون شخص رو برتر دونست
شما هم ازدواج بکنید فراهم کردن خرج و مخارج زندگی همسر و فرزندانتان ثوابش خیلی بیشتره و زودتر هم به مقصودتون میرسید
فرزند صالح تربیت کنید تا یک عمر ( دور از جونتون بعد از مرگتون ) نیز مورد رحمت خدا قرار بگیرید یه کمکی هم به افزایش جمعیت بکنید بد نیست :Nishkhand:

دوستان سلام

دین اسلام، مانند مسیحیت نیست که رهبانیت پیشه بگیرند و برای قرب الی الله یا در مقام قرب الی الله از خلق الله فاصله بگیرند.
ائمه اطهار علیهم السلام و اکثر اولیاء خدا ازدواج کرده اند و این مسئله منافاتی با طی طریق آنها نداشته است.
گاه انسان مبتنی بر نیاز غریزی خود رو به سوی غیر همجنس محرم خود می کند و گاه این قدر در سلوک خود پیش رفته که خود را از بعضی نیازهای غریزی مبرا کرده اما همچنان به غیر همجنس محرم خود رو می کردند تا از خدمت به او رضایت محبوب خود را جلب کند.

علی علی

سلام دوستان. ب نظر من همین ک سوال در مورد ازدواج رو اومدین مطرح کردین یعنی ک بهش فکر میکنین و این اول ماجراست ... من بعید میدونم کسی ب جنس مخالف تمایل نداشته باشه همون صوفیان و این چرت و پرتایی هم ک میگن الان کلی شون معلوم شده ک چ گندایی ک بالا نیاوردن.خدا وقتی غریضه ای تویه وجود آدم گذاشته وظیفه انسانه ک بهش پاسخ بده وگرنه بعدا مستوجب بازخواست میشه ... این همه آیه ک واسه مردا تویه بهشت حورالعین هست و این حرفا تویه قرآن نشون میده ک میل ب جنس مخالف اصلا بد نیست ...
در ضمن ازدواج وقتی ک آدم ب بلوغ فکری زندگی رسیده باشه یه جورایی بر انسان واجب میشه باز هم ب شدت تاکید میکنم ک ب بلوغ فکری رسیده باشه ک یه بنده خدا دیگه رو بدبخت نکنه ... چون ازدواج یه بعدش ب انسان مربوطه بعد دیگه اش جامعه اسلامی و فرزند پروری هست ک اسلام بهش شدیدا پرداخته ... انسان هرچقدر هم سالک الی الله باشه تا وظیفه هاش رو در قبال جامعه اش و اسلام ادا نکنه بازم جاش همون جهنمه و میشه همه این بی بصیرت هایی ک تویه دنیا هستن ... موفق باشین

مترصد;576583 نوشت:
حالا فرض بفرمایید این انسان در دنیاست و با خدا عشق بازی می کند...

بازهم این عشق بازی او را از جذب به دیگران باز می دارد...


سلام
البته جناب محمد آقا بايسته ها رو گفتند
ولي شما حتما بايد در ديدگاهتون نسبت به ازدواج تجديد نظر كنيد
هرچند جناب محمد 2 گفتند ماهيت ازدواج همش مسائل جنسي نيست
ولي خيلي رك و صاف و ساده مي گويم
فلسفه ازدواج چه در انسان و چه در ساير موجودات بر ارضاي غريزه جنسي كه مقدمه تناسل هست, مي باشد.
منتهي در انسان بلحاظ فكر و شعوري كه دارد بحث تربيت و پرورش نسل هم پيش مي آيد.
شاهد بر اين مطلب اين فرع فقه ايي است كه حاكي از ارتكازي در سيره عقلاست كه شرع هم تاييد كرده
و اون اين مطلبه كه شما اگر در عقد نكاح شرط عدم تمتع و مباشرت كني
به نظرم همه مي گويند اين شرط باطل و چه بسا مبطل عقد هم بشه, يعني اگه همچين شرطي كردي عقد ازدواجتون فاسد ميشه
دليلي كه آقايون مي آورند اينه كه
مهم از اين استشهادم همين نكته است
اين شرط مخالف ذات عقد ازدواج هست
يعني به نظر شارع مقدس اگه عقد ازدواجي در اون تمتيع نباشه من اصلا همچين عقدي رو عقد ازدواج نمي دونم.

شبـنم;576750 نوشت:
عارف شدن و به خدا رسیدن شما هیچ ربطی به ازدواج کردنتون نداره بهانه نیارید
ل كردم
اتفاقا ي بار سر درس از استادم سوال كردم
كه شنيدم فلان آقا ازدواج نكردن
به نظر شما ازدواج نكردن حسني داره
البته فرض جاييه كه يكي پيدا بشه و اونقدر بي رگ باشه كه به حد وجوب نرسه
بحث وجوب ازدواج چيز ديگه ايي كه حتي جناب مترصد هم فرض رو جايي بردن كه نيازي به ازدواج نميبينه
بگذريم
استادمون گفت فلان آقا كه چهارتا پسر داره!!
بعد گفتن در ازدواج شرط كمالي است كه اگه به فناي في الله هم برسي و مجرد باشي
هنوز كمالات لازم رو كسب نكردي

سلام
مشاهیر دانشمندان بزرگان و نوابغ زیادی هستند که هرگز ازدواج نکرده اند من در اینجا فقط چند مورد از ایرانی های آن را میگذارم.اگر خواستید باز هم می آورم.
1-ابن سینا
2-سید جمال الدین اسد آبادی
3-سد ابوالقاسم انجوی شیرازی
4-میرزا ابوالحسن جلوه
5-سلمان فارسی
6-فرخی یزدی
7-جهانگیر خان قشقایی
8-شیخ مرتضی طالقانی
9-حکیم هیدجی
10-سهراب سپهری
11-آخوند کاشی
12-حکیم عباس دارابی
13-علی اکبر دهخدا
14-سید جلال الدین آشتیانی
15-میرزاده عشقی
16-کلنل محمد تقی خان پسیان
17-صادق هدایت

marzie_70;576720 نوشت:
برو تو غار زندگی کن

neɠïn;576741 نوشت:
شما دچار افراط شده اید

شبـنم;576750 نوشت:
در ضمن ما راه و روش این نوع صوفی ها نمی پسندیم

مکلف;576757 نوشت:
دوستان سلام
S.A.J;576777 نوشت:
به نظر شما ازدواج نكردن حسني داره

سلام

از کاربران تشکر می کنم اما گویا برخی، سوال را خوب متوجه نشدند... اما

جزیره مجنون;576762 نوشت:
سلام دوستان. ب نظر من همین ک سوال در مورد ازدواج رو اومدین مطرح کردین یعنی ک بهش فکر میکنین و این اول ماجراست

متوجه شدند...
ممنون از شما...

شخص پرسشگر در سوالش نگفت که ازدواج نمی کند...

بنده نیازهای جنسی و غذا را انکار نمی کنم اما...



Mohammad2db;576625 نوشت:
زن و زندگی که همه اش برای مسائل جنسی نیست .


احسنت...


خداوند انسان های متفاوت و دارای ویژگی های مختلف خلق می کند، حال ممکن است...

فردی با میل جنسی زیاد و فردی دیگر با میل جنسی کم بدنیا بیاید...

آیا می توانیم آن دو را ملامت کنیم و یکی را لقب افراطی و دیگری را لقب صوفی دهیم...؟

آیا خداوند زن و مرد را برای یکدیگر آفریده است یا برای خود...؟

مسلما برای خود آفریده است...

چون همه ما از خداییم- آیه قرآن: (إنّا لله ...)

همه بسوی خداوند حرکت می کنند...

مرد و زن بمنزله دو نردۀ یک نردبان عروج هستند که با اتصال به یکدیگر پله های نردبان را تشکیل می دهند تا به خداوند برسند...

اما...

مترصد;576922 نوشت:

سلام

از کاربران تشکر می کنم اما گویا برخی، سوال را خوب متوجه نشدند... اما

متوجه شدند...
ممنون از شما...

شخص پرسشگر در سوالش نگفت که ازدواج نمی کند...


بنده نیازهای جنسی و غذا را انکار نمی کنم اما...




احسنت...


خداوند انسان های متفاوت و دارای ویژگی های مختلف خلق می کند، حال ممکن است...

فردی با میل جنسی زیاد و فردی دیگر با میل جنسی کم بدنیا بیاید...

آیا می توانیم آن دو را ملامت کنیم و یکی را لقب افراطی و دیگری را لقب صوفی دهیم...؟

آیا خداوند زن و مرد را برای یکدیگر آفریده است یا برای خود...؟

مسلما برای خود آفریده است...

چون همه ما از خداییم- آیه قرآن: (إنّا لله ...)

همه بسوی خداوند حرکت می کنند...

مرد و زن بمنزله دو نردۀ یک نردبان عروج هستند که با اتصال به یکدیگر پله های نردبان را تشکیل می دهند تا به خداوند برسند...

اما...

من فک می کنم شما یا درست منظورتون رو نمی گید یا اینکه هر دفعه یه چیزی می گید

اولا کسی نگفت اگه میل جنسی کم هست یعنی این شخص مریضه دوستان گفتن اگه میل جنسی ندارد یعنی بیمار هست ، و شما چه قبول بکنی چه نه این شخص بیمار هست بیماری عیب نیست و خوشبختانه این بیماری راه درمان داره و تا درمان هم نشده نباید ازدواج کنه چون طرف مقابلش رو زجر می ده و خدام راضی نیست که برا چیزایی که فرمودین مثل امر رهبری و زیاد شدن نسل شیعه بدون داشتن میل جنسی ازدواج کنه

پس بهتره این شخص قبل اینکه فک کنه بخاطر مقام بالاش میل جنسی نداره بره پیش دکتر تا مطمئن بشه بیمار هست یا نه

ولی اگه منظورتون این هست که کسی که میل جنسیش کم هست یعنی قرب الهی بالاتری داره کاملا مخالفم ، به قول خود شما اینجوری خلق شده

به هرحال اگه لطف بفرمایید از اول منظورتون رو از سوالتون کامل توضیح بدید تا ما هم از سوء تفاهم بیایم بیرون و بتونیم چیزی که مد نظر شماست و متوجه بشیم و بر طبق همون بحث کنیم ممنون میشم

مترصد;575841 نوشت:
سلام

اگر کسی انگیزه ازدواج را نداشته باشد اما...

بخاطر خدا...

بخاطر اطاعت امر از رهبری...

بخاطر رشد احتمالی معنوی...

بخاطر کم شدن جمعیت شیعه...

ازدواج کند، آیا ازدواجش موفقیت آمیز خواهد بود...؟

چون این شخصی اشتیاقی به جنس مخالف برای زندگی زناشویی نـدارد.


سلام
دوست عزیز فکر می کنم این جوابگوی سوال شما باشد:

واجب عینی عبارت است از اینکه تکلیف برای هر یک از مکلفین واجب می شود به گونه ای که اگر عده ای به وظیفه خود عمل کردند تکلیف از دوش دیگران برداشته نمی شود. مانند نماز و روزه و حج و ...
واجب کفایی عبارت است از اینکه تکلیف برای هر یک از مکلفین واجب می شود و در مرحله اول انجام آن بر همه واجب است ولی حکم و تکلیف به گونه ای است که اگر عده ای به وظیفه خود عمل کردند تکلیف از دوش دیگران برداشته می شود. مانند نماز میت و جهاد با دشمن و....

مترصد;575841 نوشت:
سلام

اگر کسی انگیزه ازدواج را نداشته باشد اما...

بخاطر خدا...

بخاطر اطاعت امر از رهبری...

بخاطر رشد احتمالی معنوی...

بخاطر کم شدن جمعیت شیعه...

ازدواج کند، آیا ازدواجش موفقیت آمیز خواهد بود...؟

چون این شخصی اشتیاقی به جنس مخالف برای زندگی زناشویی نـدارد.

سلام
ابتدا باید علت اینکه ایشان اشتیاقی به جنس مخالف ندارد مشخص شود. اگر علت این مسئله وجود بیماری باشد باید درمان شود وگرنه بعدا حتما با مشکل مواجه میشود و زندگی موفقی نخواهد داشت. بیماری هم دو دسته است. بیماری جسمی و بیماری روحی که هر کدام مرجع خاص خود را برای درمان دارد.
اما آنچه من از نظرات شما برداشت کرده ام این است که فرد مورد نظر ازدواج را مانع تقرب به خدا و راز و نیاز با او میداند و فکر میکند اگر ازدواج نکند و مجرد بماند، بهتر میتواند به خدا نزدیک شود چون هم وقت بیشتری دارد و هم اینکه هر چه نسبت به لذات دنیوی فاصله بگیرد راه سیر و سلوک برای او بیشتر باز خواهد شد. تقریبا شبیه چیزی که برخی از مسیحیان به آن معنقدند. احتمالا همین نگاه هم باعث شده ایشان اشتیاقی به جنس مخالف نداشته باشد.
در این صورت نگاه ایشان باید نسبت به این مسئله اصلاح شود یعنی ایشان باید بداند اگر میخواهد به کمال برسد، باید مسیری را انتخاب کند که هیچ تردید در آن نباشد و آن چیزی جز سیره اهل بیت علیهم السلام نیست. اگر آنها از ارتباط با همسرانشان فراری بوده اند ایشان هم باید فراری باشد؛ اگر آنها خود را از لذت های دنیا محروم میکردند ایشان هم باید این کار را بکند!! ولی آنچه ما در سیره معصومین میبینیم خلاف این ها است. حتی علاوه بر سیره، کلام آنها سفارش به این مسائل کرده و به هیچ وجه از آنها نهی نکرده اند. بله آنچه از آن نهی شده، وابستگی به اینهاست که قطعا با استفاده درست فرق میکند.
وقتی نگاه ایشان اصلاح شود و با افکار خود مانع از لذت بردن جنسی و عاطفی همسرانه نشود، قطعا اگر مشکل جسمی نداشته باشد از ارتباط با همسر خود لذت خواهد برد و مشکلی ایجاد نخواهد شد.
پیروز و سربلند

سلام
خيلي جالبه
حرفهايي كه دوست داره بشنوه رو گلچين ميكنن
و بعد ميگن اين ها درستن:_loool:

راهنما;576340 نوشت:
انگیزه

تا ساحل آرامش;576415 نوشت:
سلام

S.A.J;576470 نوشت:
سلام

امیرالمومنین;576539 نوشت:
دوست

mohamad313;576544 نوشت:
به نظرم اگر این شخص واقعا تمایل جنسی نداشته باشد ازنظر فیزیکی بیمار است

Mohammad2db;576625 نوشت:
نباید زود حرف تمایلات جنسی رو به میون اورد

عصران;577053 نوشت:
سلام

matin_a4;577119 نوشت:
سلام

Ṃᾄʀẓἷἔ;576720 نوشت:
مثل اینکه این فردی که می گید از معصومین بالاتره

neɠïn;576741 نوشت:
به نظر بنده نیز شما دچار افراط شده اید

شبـنم;576750 نوشت:
عارف شدن و به خدا رسیدن شما هیچ ربطی به ازدواج کردنتون نداره بهانه نیارید

مکلف;576757 نوشت:
دین اسلام، مانند مسیحیت نیست که رهبانیت پیشه بگیرند

جزیره مجنون;576762 نوشت:
ب نظر من همین ک سوال در مورد ازدواج رو اومدین مطرح کردین یعنی ک بهش فکر میکنین و این اول ماجراست

سلام
برخی از کاربران مطالبی مهم را بیان کردند اما...

بنظر می آید سوال قدری مبهم بوده است...

بهتر است جزئیاتی بیشتر در مورد سوال مطرح کنم...

جزئیات بیشتر در ارسال بعدی...

شخص مورد نظر مشکل جنسی ندارد... پس چرا میل جنسی ندارد؟

چون این فرد عواملی که موجب تحریک جنسی می شود را مدیریت کرده است...

این عوامل عبارتند از: سیر غذا خوردن، خوردن غذاهای پر ادویه، نگاه به نامحرم (حتی باحجاب و حتی بازیگران زن در تلویزیون)، خواندن مطالبی که مختص زنان است، ضعف در اعتقادات....

این شخص سعی کرده است تا عوامل مذکور را مدیریت نماید تا میل جنسی اش تحریک نشود....به لطف خداوند به وی فشار نمی آید....

این فرد می گوید میل به جنس مخالف ندارد اما...

انسان ها را دوست دارد؛ حال چه مرد باشد و چه زن....

پس اگر این فرد، زن را هم دوست دارد چرا میل ازدواج ندارد؟ چون...

زن ها را از جهت انسان بودن دوست دارد اما...

تمایل ندارد با زن ترکیب شود...

حال سوال اینست اگر این فرد بخاطر خدا...

بخاطر اطاعت امر از رهبری...

بخاطر رشد احتمالی معنوی...

بخاطر کم شدن جمعیت شیعه...

ازدواج کند، آیا ازدواجش موفقیت آمیز خواهد بود...؟

چون این شخصی اشتیاقی به جنس مخالف برای زندگی زناشویی نـدارد.

[="Purple"]با سلام

ببخشید بی هوا وسط بحث وارد میشم. برادر من جواب سوال شما روشنه. از کجا روشنه ، ازونجا که همه جور آدمی با کلی ادعا و هدف و برنامه و به هر روشی در زمینه پیدا کردن سوژه ، آخرش به بن بست خوردن و طلاق. این همه جور آدم در سه ماهه اول سال جاری 12591 زوج و به عبارتی 12591 مراسم عروسی و 25182 نفر انسان دوپا بودن !

برادر من خواهشا به این بحث پایان بدید ، ازدواج چیزی نیست که با این استدلالهای شما پایه گذاری بشه. منم مث شما دغدغه جمعیت دارم ، هیچ قصد توهین به کلام رهبرم ندارم. فقط شما به من بگو اگر شما خوشبخت باشی برای خدا و رهبر و شیعه بهتره یا بدبخت ! از هر خانواده یکی خوشبختن ، سه تا رگه های کم و زیاد آشفتگی و ناپایداری دارن یکی هم قطعا منجر به طلاق میشه.

برادر من افزایش میزان طلاق نسبت به ازدواج هاست که جمعیت شیعه رو کم کرده ! وقتی خانواده ای نباشه چطوری این جمعیت قراره زیاد بشه !
وقتی خانواده در آشوب باشه ، وقتی یکی فرزند طلاق باشه ، ازون بدتر طلاق عاطفی حتی ، دیگه این کار به تئوری ها و نظرات شما برای جمعیت و رضایت خدا و درخواست رهبر نمیرسه اصن !

ببین من 21 سالمه ، دنبال ازدواجم هستم ؛ ولی اصلا تو کتم نمیره این حرفای شما ! آخه زندگی یه زن و چندتا بچه دست شماست ، شما که فقط متعلق به خودتون نیستین ! وقتی کمبودی پیش بیاد اون زن و بچه رو میخواین چیکار کنین ! چی جواب میدین ! میگین ببخشید من نیتم رضای خدا بود و ازدیاد موالید !

اصلا از کسی که اینقده دغدغه منده بعیده این استدلالها !

شما اگر دغدغه رضایت خدا ، کلام رهبر و وضعیت شیعه رو داری ، چرا کاری برای فرهنگ نمی کنی ؟ چرا به قول آقا واجب فراموش شده ( امر به معروف و نهی از منکر ) رو درنمیابی ؟
ببین اصن نه گفتم تحصیل علم نه گفتم ایمان و این مسائل. خیلی ساده دوتا دغدغه کلیدی رو مطرح کردم که الحق در وضع امروز جامعه قابل قیاس با جهادم میتونن باشن !

بعد ضمنا من بازم عذر میخوام بی هوا پریدم وسط تاپیک ، و همچنین عذر میخوام که هیچکدوم از مطالب رو نخوندم صاف اومدم خشانت ورزیدم :khandeh!:
آخه خداییش فکم افتاده چطور یه آدم دغدغه مند اینطوری استدلال کرده برای بنیان اصلی اجتماع :Gig:

در پناه حق پاینده باشید

یا علی ...[/]

سلام
فرض سوال شما کلا غلط است اگر اطاعت خدا و دستورات اسلام ملاک باشد که ازدواج مستحب موکد است و واجب نیست.
اگر دستور رهبر و افزایش جمعیت ملاک باشد که ازدواج واجب کفایی است که تعریفش را در نظر قبلی آوردم.
اگر احتمال رشد معنوی ملاک باشد که زندگی را نمی توان بر مبنای احتمالات بنا کرد.
در ضمن بی رغبتی به جنس مخالف باید دوطرفه باشد وگرنه ظلم به طرف مقابل است.

مرید علی;577312 نوشت:
هیچ قصد توهین به کلام رهبرم ندارم

سلام

مطلبی از قرآن:

حضرت نوح (علیه السلام) مأمور به ساخت کشتی شد... ساختن کشتی در بیابان مسخره آمیز است... مسلما اکثر مردم حرف او را باور نداشتند اما...

حضرت نوح (علیه السلام) به خداوند اعتقاد داشت و دستش در دست خداوند بود؛ بالاخره علیرغم توهمات غالب مردم، امر الهی محقق شد...

مقام معظم رهبری نه پیامبرند، نه امام و نه معصوم اما...

بنابر فقه شیعه واجب است از ولی فقیه تبعیت کنیم...

اطاعت از رهبری، اطاعت از حضرت ولیعصر (علیه السلام) است...

اطاعت از حضرت ولیعصر (علیه السلام)، اطاعت از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) می باشد...

اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، اطاعت از خداوند است...پس...

ما با اطاعت از رهبری بگونه ای داریم از خداوند اطاعت می کنیم...

اگر اکثر ما مردم ایران ضعف اعتقاد به خداوند داریم، اما دستان رهبری در دست خداوند است؛ مانند حضرت نوح (علیه السلام)...

اگر ایشان، با این وضعیت فعلی، امر به افزایش جمعیت کردند با اعتقاد و اعتماد خداوند این دستور را داده اند...

مرید علی;577312 نوشت:
اگر شما خوشبخت باشی برای خدا و رهبر و شیعه بهتره یا بدبخت !

ما مأمور و مکلف به انجام امر رهبری هستیم... حالا خوشمان بیاید یا خوشمان نیاید...

مثلا فرد مسلمانی از نماز خوشش نمی آید، اما باید آن را بجا آورد...

مرید علی;577312 نوشت:
شما که فقط متعلق به خودتون نیستین ! وقتی کمبودی پیش بیاد اون زن و بچه رو میخواین چیکار کنین ! چی جواب میدین ! میگین ببخشید من نیتم رضای خدا بود و ازدیاد موالید !

مشکل از اعتقادات اکثر ماهاست...

آیه 96 سوره مبارکه اعراف

(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ)-و اگر اهل شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه مى‏كردند، بركاتى از آسمان و زمین به رویشان مى‏گشودیم

مرید علی;577312 نوشت:
شما اگر دغدغه رضایت خدا ، کلام رهبر و وضعیت شیعه رو داری ، چرا کاری برای فرهنگ نمی کنی ؟ چرا به قول آقا واجب فراموش شده ( امر به معروف و نهی از منکر ) رو درنمیابی ؟

بحمد الله در این عرصه ها بیکار ننشسته ام... اما باید مردم برای حل این مشکلات دست به دست هم دهند و با توکل بر خداوند، جهادی عمل کنند...

موفق باشید...:Gol:

[="Navy"]با عرض سلام،

بطور کلّي گرچه ازدواج في حدّ نفسه، مستحب است و

در استحبابش هم فرقي ندارد که شخص اشتياق داشته باشد يا نه، به دليل اطلاق روايات (العروة الوثقی، کتاب النکاح، المسألة: 1)

امّا با در نظر گرفتن عوامل ديگر، داراي احکام خمسه مي​شود؛ يعني گاهي ممکن است در اثر عواملي براي شخصي واجب شود،

و براي شخص ديگر، مستحب، مباح، مکروه و يا حتّی حرام شود (العروة الوثقی، کتاب النّکاح، المسألة 4 )

کسي که انگيزه ازدواج ندارد وضعيّت و احوال خودش را بهتر از ديگران مي​داند که ازدواج کردن به صلاحش است يا نه،

گاهي بعضي عوامل -اعم از مادّي، معنوي، جسمي، روحي- ممکن است موجب شود که فرد نتواند از عهده مسؤوليّت‌هاي پس از ازدواج برآيد،

براي مثال در خبر آمده که حسن مثنّی -فرزند حضرت امام حسن مجتبي(ع)- به خواستگاري دختران حضرت امام حسين(ع) رفته بود

تا آن حضرت يکي از دو دختر خود -فاطمه يا سکينه- را به عقد او درآورد،

که حضرت در پاسخش، سکينه را براي ازدواج، مناسب نديده بود به علّت اينکه غالب اوقاتش صرف در استغراق با خداوند است،

فرموده بود: «فغالبٌ عليها الاستغراق مع الله تعالی، فلا تصلح لرجلٍ» (شيخ عبّاس قمّي: الکنی والألقاب، جلد 2، مادّه «العدوي»)

اين البتّه يک مثالي است براي آن عواملي که در حکم ازدواج دخيلند، و عوامل ديگر فراوانند.

و الله يقول الحق و هو يهدي السبيل.[/]

مترصد;577298 نوشت:
حال سوال اینست اگر این فرد بخاطر خدا...

بخاطر اطاعت امر از رهبری...

بخاطر رشد احتمالی معنوی...

بخاطر کم شدن جمعیت شیعه...

ازدواج کند، آیا ازدواجش موفقیت آمیز خواهد بود...؟

نمیدونم حالا شما میخوای یه بار امتحان کن ببین چی میشه

[="Purple"]با سلام

نقل قول:
بنابر فقه شیعه واجب است از ولی فقیه تبعیت کنیم

دوست عزیز شما یا کلا جانب مخالفت دارید یا صحبتهای بنده را درست نخواندید.
کدام قسمت حرف بنده اسم فقه یا مخالفت با فقه برده شد؟؟!! من فقط خواستم عینا به سوال شما جواب داده باشم و از عبارات خودتان استفاده کردم.
دوم اینکه اساس صحبت بنده اخلاق بود. ا خ ل ا ق
نمیدانم ازینجا به بعد ادامه بحث در حالیکه پیش فرض فکری ما بکل متفاوت صحیح است یا نه. اما بهرحال حداقل باید پاسخ پاسختان را بدهم.

ضمنا بفرمایید که آیا عدم ورودتان به بحث طلاق و به خطر افتادن بنیان جامعه اسلامی در احوالات امروز را قبول دارید که ازین دریچه ادامه بدهیم یا خیر.

نقل قول:
ما مأمور و مکلف به انجام امر رهبری هستیم

اینکه میگویند ما مامور به وظیفه هستیم نه نتیجه برای این نیست که هیچکس پیش بینی آینده را نکند و فقط یک سری اموری که برخودش تکلیف میداند انجام دهد!
بنظرم این توصیه برای افرادیست که اولویت را به مقصد داده اند نه طریق و راه رسیدن به آن. نه اینکه چشممان را ببندیم و بگوییم ما با اعتقاد راسخ به افکارمان دستور را انجام میدهیم و نتیجه به ما ربطی ندارد.
یک سوال : آیا در صورت کمبود و ضعف در امور همسرداری و بچه داری و یا خدای نکرده رسیدن به مرحله طلاق؛بعد که پرونده اعمالتان گشوده شد و بابت آن مشکلات و کاستی ها بازخواست شدید به خداوند متعال میگویید من فقط امر رهبرم را اطاعت کرده ام و زیربار هیچ چیزی نمی روم؟
یا حتما ادعا میکنید چون اطاعت از رهبر به استدلال شمانوعی اطاعت از خداست پس اصلا هیچ عقوبتی متوجه شما نیست و طلاق احتمالی شما هم عرش خداوند را به لرزه در نمی آورد؟
نقل قول:
اگر اکثر ما مردم ایران ضعف اعتقاد به خداوند داریم

دوست من شما هرگز در جایگاهی نیستید که برای اعتقادات مردم نسخه بپیچید. این عبارتتان مایه تاسف بود
نقل قول:
مثلا فرد مسلمانی از نماز خوشش نمی آید، اما باید آن را بجا آورد

کسی که ادعای مسلمانی کند اما بگوید من از نماز خوشم نمی آید همان بهتر که نه نماز بخواند و نه اصلا مسلمان باشد
در مجموع هم مفروضات سوالتان غلط است هم مثالتان و هم اولویت بندی تان در امور اعتقادی. بدین معنا که فقط به فقه و دستور و اینها پایبندید،ظاهرا اخلاق و ارتباطات اجتماعی هم برایتان با قوانین فقهی تعریف میشود

یا علی ...[/]

مترصد;577298 نوشت:
حال سوال اینست اگر این فرد بخاطر خدا...

بخاطر اطاعت امر از رهبری...

بخاطر رشد احتمالی معنوی...

بخاطر کم شدن جمعیت شیعه...

ازدواج کند، آیا ازدواجش موفقیت آمیز خواهد بود...؟

سلام جناب مترصد
به نظر من این فرد نه تنها ازدواج موفقی نخواهد نداشت بلکه زندگی فرد دیگری رو هم نابود میکنه
درسته مسائلی که گفتی مهمه ولی قراره یه عمر با فردی زندگی کنی اگر بهش علاقه و کشش نداشته باشی این مسائل هم نمیتواند چنین کششی به وجود آورد
بهتره با زندگی فردی که از احساسات شما خبر ندارد بازی نکنید

[="Tahoma"][="Navy"]تو بحث ازدواج فقط نباید با میل جنسی انگیزه ایجاد بشه!!

آنچه در از دواج مایه عشق میشه سه عنصر : صمیمت و میل و تعهده .

بنابراین میل یا همان تمایل جنسی یکی از این موارده،

اگه ایشون احساس میل جنسی یا صمیمت رو در خودشون نمیبینن اگر مشکل فیزیولوژی ندارن ، احتمالا این امیال خدادای را سرکوب کردند و یا در حال سرکوب کردن هستند ،

در صورت امکان این قضیه خود موجب عدم رشد احتمالی معنوی خواهد بود!!!

بنا براین ایشون تکلیف خودشونو اول باید با خودشون و اهدافشون معلوم کنن.
[/]

مرید علی;577415 نوشت:
کدام قسمت حرف بنده اسم فقه یا مخالفت با فقه برده شد؟؟!!

سلام

بنده نگفته ام که جنابعالی مخالف فقه و مخالف رهبری هستید... اما مطلبی که در مورد رهبری فرمودید بدین مضمون بود که ما باید از رهبری اطاعت کنیم اما در شرایط فعلی (طلاق های فراون، وضعیت اقتصادی نامناسب و ...) نمی شود بخوبی از ایشان حرف شنوی کرد...

من و شما این شرایط را درک کرده ایم... اما آیا رهبری درک نکرده اند؟

گویا ما این شرایط نامطلوب را، سد راه زندگی مان می دانیم... می دانید چرا؟ چون دستمان در دست نوح نیست...

مرید علی;577415 نوشت:
دوم اینکه اساس صحبت بنده اخلاق بود. ا خ ل ا ق

یکی از معایب زبان نوشتار اینست که لحن گوینده نامشخص می باشد....بهمین دلیل تصور شده است که بنده تند صحبت کرده ام...

مرید علی;577415 نوشت:
یش فرض فکری ما بکل متفاوت

موافقم

مرید علی;577415 نوشت:
ضمنا بفرمایید که آیا عدم ورودتان به بحث طلاق و به خطر افتادن بنیان جامعه اسلامی در احوالات امروز را قبول دارید که ازین دریچه ادامه بدهیم یا خیر.

این عبارت را متوجه نشدم...

نکته: بنظر بنده ریشه طلاق ها برگرفته از ضعف اعتقادات است...

مرید علی;577415 نوشت:
اینکه میگویند ما مامور به وظیفه هستیم نه نتیجه

مرید علی;577415 نوشت:
چشممان را ببندیم و بگوییم ما با اعتقاد راسخ به افکارمان دستور را انجام میدهیم و نتیجه به ما ربطی ندارد.

نمی دانم کدام قسمت از صحبت هایم بمعنای چشم پوشی از نتیجه است...

سوالی که در ابتدا مطرح شد این بود: اگر شخصی با آن شرایط

ازدواج کند، آیا ازدواجش موفقیت آمیز خواهد بود...؟


این بدین معناست که بنده در امر ازدواج کورکورانه عمل نمی کنم بلکه از تجارب دیگران استفاده می کنم و با توجه به شرایطی که عرض کردم آنها (کاربران) نتیجه این ازدواج را پیشبینی نمایند.

خطای شما به این دلیل است که

مرید علی;577312 نوشت:
بی هوا وسط بحث وارد میشم

مرید علی;577312 نوشت:
هیچکدوم از مطالب رو نخوندم صاف اومدم خشانت ورزیدم

مرید علی;577415 نوشت:
در صورت کمبود و ضعف در امور همسرداری و بچه داری و یا خدای نکرده رسیدن به مرحله طلاق؛بعد که پرونده اعمالتان گشوده شد و بابت آن مشکلات و کاستی ها بازخواست شدید به خداوند متعال میگویید من فقط امر رهبرم را اطاعت کرده ام و زیربار هیچ چیزی نمی روم؟

بنده عرض کردم که ما مکلف به انجام وظیفه هستیم؛ یعنی کارها را به او ارجاع می دهیم - (افوض امری الی الله)

آیا شما معتقدید که با توکل بر خدا، مشکلات حل نخواهد شد؟ زن و بچه گرسنه می مانند؟

مرید علی;577415 نوشت:
دوست من شما هرگز در جایگاهی نیستید که برای اعتقادات مردم نسخه بپیچید. این عبارتتان مایه تاسف بود

قال رسول الله «صلي الله عليه و آله»:
هر گاه خدا بر امتي خشم كند و عذاب بر آنها فرود نياورد، نرخهاشان گران مي‌شود و عمرهاشان كوتاه مي شود و بازرگانيشان سود ندهد و ميوه‌هايشان خوب نشود و جويهايشان پر آب نباشد و بارانشان نبارد و بدهایشان بر آنان مسلط شوند. (از: تحف العقول، مواعظ النّبی و الحکمة، حديث شماره ۱۲۸)

این حدیث چند درصد با جامعه ما مطابقت دارد...؟

در جریان خشک شدن زاینده رود، دریاچه ارومیه، سدهای آب تهران و ... هستید...؟

آیا این فرایندها خودبخودی اتفاق افتاده است...؟ آیا خداوند نمی توانست مانع آن شود...؟

آیا می دانید ایران از بین 180 کشور، رتبه اول در جستجوی مطالب مستهجن، را دارد...؟

اگر می بینیم جمهوری اسلامی هنوز پابرجاست (و ان شاء الله تا تححق هدف نهایی اش محکم خواهد ایستاد) این به برکت عنایت حضرت ولیعصر (علیه السلام)، امام (رحمه الله)، رهبری، خون شهداء و خلوص نیت برخی افراد دلسوز است...

خداوند بخاطر گل روی ایشان به ما رحم کرده است وگرنه...

مرید علی;577415 نوشت:
کسی که ادعای مسلمانی کند اما بگوید من از نماز خوشم نمی آید همان بهتر که نه نماز بخواند و نه اصلا مسلمان باشد

شخصی که نام مسلمانی را یدک می کشد باید نماز چه بخواهد و چه نخواهد...

آیا ندیده اید که وقتی یک شخص مسلمان از دنیا می رود برای او (مثلا) 5 سال نماز قضا می خوانند... یعنی چه؟

یعنی فرد مسلمان به هر میزان که در این دنیا زندگی می کند، باید به همان میزان نماز و روزه و ... بجا آورد(از سن تکلیف به بعد)؛ حال باید در قید حیات انجام دهد و یا بعد از مرگ وی برایش انجام دهند...

مرید علی;577415 نوشت:
در مجموع هم مفروضات سوالتان غلط است هم مثالتان و هم اولویت بندی تان در امور اعتقادی.

آیا نیز همانند شما اجازه دارم به دیدگاهتان اهانت کرده و آن را انحرافی بنامم...؟

مرید علی;577415 نوشت:
،ظاهرا اخلاق و ارتباطات اجتماعی هم برایتان با قوانین فقهی تعریف میشود

آیا بهتر از قوانین فقهی و دینی یافت می شود...؟

[="Purple"]با سلام

« انّی بُعثت لأتمّم مکارم الاخلاق»

مجمع البيان، در تفسير قرآن کريم، نگاشته ي امين الاسلام ابوعلي فضل بن طبرسي (در گذشته به سال 548 هـ .ق) است. وي در ذيل آيه ي «و انک لعلي خلق عظيم» مي نويسد:
و قيل: سمي خلقه عظيما لاجتماع مکارم الاخلاق فيه، و يعضده ما روي عنه قال: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.
و گفته شده: خلق پيامبر عظيم ناميده شد به سبب گرد آمدن مکارم اخلاق در آن حضرت، و اين معني را تأييد مي کند آن چه از حضرت روايت شده است که فرمود: جز اين نيست فرستاده شدم تا مکارم اخلاق را تمام کنم

منبع http://www.shareh.com/persian/magazine/akhlagh/05-06/07.htm

در مجموع بهترین جواب برای شما همانست که سرکار نگین گفتند :


نقل قول:
نمیدونم حالا شما میخوای یه بار امتحان کن ببین چی میشه

جدی گفتم قصد اهانت یا تمسخر نداشتم ، شاید شما راست بگویید و ما ضعف ایمان داشته باشیم ! شما که ضعف ایمان ندارید و پس از طرح سوالتان و دیدن نظرات کاربران محترم سایت هم مصر به درستی حرفتان و مفروضاتتان هستید خب بسم الله ! از چه می ترسید ! قطعا دغدغه مندان و دوستداران بحث هرچند سال هم که طول بکشند مشتاق خواهند بود بار دیگر از همین تریبون نتیجه کارتان را بازگو کنید


مترصد;577723 نوشت:
آیا نیز همانند شما اجازه دارم به دیدگاهتان اهانت کرده و آن را انحرافی بنامم...؟

بنده فقط سوال شما را اشتباه خواندم نه کلیت افکارتان را. از آنجا که ابدا نمی خواهم بحث منحرف شود به روشنی نظرم را درباره سوالتان و مفروضات سوالتان عارض شدم

مترصد;577723 نوشت:
آیا ندیده اید که وقتی یک شخص مسلمان از دنیا می رود برای او (مثلا) 5 سال نماز قضا می خوانند... یعنی چه؟

ازین حرف شما اینگونه برداشت می شود که نماز قضای هر شخص ناشی از عدم علاقه وی به نماز بوده . چون شما گفتید ممکن است کسی دوست نداشته باشد نماز بخواند ، بنده گفتم مسلمان باید نماز را به عنوان ستون اعتقادات و کلید قبولی اعمالش بپذیرد و اگر کسی با اولین اعمال مشکل دارد دیگر همان بهتر که داعیه مسلمانی نداشته باشد. حال شما برای تایید حرفتان نماز قضا را پیش میکشید و همینطور این دور باطل مثالهای بی هدف ادامه می یابد :khandeh!:

نقل قول:
آیا شما معتقدید که با توکل بر خدا، مشکلات حل نخواهد شد؟ زن و بچه گرسنه می مانند؟

توکل بر خدا پیش فرض همه امور جاری و مباح زندگانی بشر است. اما چیزی که بها دارد و مانع گرسنگی زن و بچه است عمل شماست.

نقل قول:
خطای شما به این دلیل است که...

آقا چه حرفیه آخه. اون مال همون پیام اولم بود که آخر شبی حوصله خوندن کل تاپیک رو نداشتم الان همه پستارو مطالعه نمودم جناب مترصد :Kaf:

نقل قول:
بنظر بنده ریشه طلاق ها برگرفته از ضعف اعتقادات است

بنده معتقدم برگرفته از ادعاهاست. ادعای حکومت اسلامی و سالم ، ادعای اشتغال میلیونی ، ادعای عدم ممانعت سربازی در مسیر ازدواج و پیشرفت جوانان و هزار ادعای دیگر که هرگز تحقق نیافته اند !
تازه این در شرایطی است که انقلاب ما بدست افرادی و رهبری با قوی ترین ایمان و اعتقادات شکل گرفت ! و همین است که تنها ادعای قابل قبول ماست ، همینکه چون چشمه ای از قوی ترین اعتقادات را درک کرده ایم و به قول شما هنوز آنقدر به نوح مان پشت نکردیم و هنوز همه مان فرزند ناخلف نوح نشده ایم و برخی دلسوز میانمان هست ، اصل نظاممان که همان حکومت ولایی شیعی است حفظ گردیده است.
خداروشکر یه نقطه مشترکی در افکارمان یافت شد :Kaf: :Hedye:

نقل قول:
نمی شود بخوبی از ایشان حرف شنوی کرد

اتفاقا من خودم علاقه زیادی به ازدواج دارم و قصدم از بحث با شما هم همینست که حرف شنوی کنید ، اما اگر قرار باشد ظاهر حرف شنیده شود و پردازشی در انبوهه خرد و اندیشه آدمی نشود دیگر چه ضمانتی برای حصول نتیجه مثبت می توان یافت !

نقل قول:
بنظر بنده ریشه طلاق ها برگرفته از ضعف اعتقادات است

نتیجه پرونده های طلاق نشان میدهد که اصلا کار به حرف شما نمی رسد. وقتی مساله جنسی که ابتدا فیزیکی است و بعد روحی در جامعه ما حل نشده و بدون هیچ رقیبی جدی ترین عامل طلاق هاست ، دیگر در نهاد خانواده فرصتی برای پرورش و بروز اعتقادات و تزریق آن به جسم و جان شخص و بعد جامعه نمی رسد.

یا علی ...[/]

ریحانه النبی;577609 نوشت:
در صورت امکان این قضیه خود موجب عدم رشد احتمالی معنوی خواهد بود!!!

سلام
اين نكته خيلي خوبي بود كه اشاره شد
راحتش اينه كه آدمي كه نه به خاطر بيماري به قول معروف فيزيولوپي, بلكه به خاطر انگاره ها و عقايد طالبانيزم بخواد خلاف سنت و قرآن عمل كند
خوب به تركستان جهنم خواهد رفت

مرید علی;577742 نوشت:
در مجموع بهترین جواب برای شما همانست که سرکار نگین گفتند :
نمیدونم حالا شما میخوای یه بار امتحان کن ببین چی میشه

جدی گفتم قصد اهانت یا تمسخر نداشتم ، شاید شما راست بگویید و ما ضعف ایمان داشته باشیم ! شما که ضعف ایمان ندارید و پس از طرح سوالتان و دیدن نظرات کاربران محترم سایت هم مصر به درستی حرفتان و مفروضاتتان هستید خب بسم الله ! از چه می ترسید ! قطعا دغدغه مندان و دوستداران بحث هرچند سال هم که طول بکشند مشتاق خواهند بود بار دیگر از همین تریبون نتیجه کارتان را بازگو کنید

بنده هم قصد اهانت یا تمسخر نداشتم اون پست فقط مزاح بود
امیدوارم جناب مترصد عزیز ناراحت نشده باشند:Gol::Gol:

مرید علی;577742 نوشت:
شما که ضعف ایمان ندارید و پس از طرح سوالتان و دیدن نظرات کاربران محترم سایت هم مصر به درستی حرفتان و مفروضاتتان هستید خب بسم الله ! از چه می ترسید !

سلام

تمایل دارم سوال ذیل را به صراحت پاسخ دهید...

نمی دانم شما به چه چیز شک دارید...؟

آیا به قدرت خداوند هم شک دارید...؟

(وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءًا كَبِيرًا)- و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد. ماييم كه به آنها و شما روزى مى‏بخشيم. آرى، كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است. سوره اسراء آیه 31

از آنجا که دیدگاه هایمان قدری متفاوت است بهتر است در مورد نماز قضا، طلاق، رهبری... صحبت نکنم چون بنظرم به سرانجامی روشن نمی رسد...

مرید علی;577742 نوشت:
در مجموع بهترین جواب برای شما همانست که سرکار نگین گفتند :
نمیدونم حالا شما میخوای یه بار امتحان کن ببین چی میشه

اگر کسی مسأله ای همانند بنده داشت اینگونه به وی پاسخ دهید:

«وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَیْىء قَدْراً»

(هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است).

آیات سوّم و چهارم سوره طلاق

مترصد;578193 نوشت:
اگر کسی مسأله ای همانند بنده داشت اینگونه به وی پاسخ دهید:

«وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَیْىء قَدْراً»

(هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است).

آیات سوّم و چهارم سوره طلاق


جناب مترصد شما که جواب سوالتو میدونستی خوب چرا از ما پرسیدی :Motehayer:

neɠïn;578912 نوشت:
جناب مترصد شما که جواب سوالتو میدونستی خوب چرا از ما پرسیدی

حالا جناب مترصد خواست یه کم به اطلاعاتت اضافه شه اینم جای تشکرت بود
جناب مترصد ببخشش ایشان اینجوری تشکر میکنه :ghash:

neɠïn;578912 نوشت:
جناب مترصد شما که جواب سوالتو میدونستی خوب چرا از ما پرسیدی

سلام

(وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ)-و در کارها با ايشان مشورت کن (سوره : آل عمران آیه : 159)

هدف بنده این بود که از تجربیات دیگران استفاده کنم...

لطفا بدون انگیزه ازدواج نکنید
باید نسبت به طرف مقابلتان تمایل داشته باشید
ضمن اینکه میل داشتن فقط یکی از شروط لازم است
شما فعلا مشغول کار فرهنگی باشید
اگر سوال کننده مذکر باشد باید بداند دختران دوست دارند محبوب واقع شوند
وفقط برای رضای خدا با آنها ازدواج نشود

قبلا یه نفر سوال کرده بود چرا طلاق اتفاق می افتد
یکی از جوابهایش همینه :
ازدواج بدون میل

شبـنم;576750 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط neɠïn نمایش پست ها
لباس های باربی رو پوشیدم بغضم ترکید و تو دلم گفتم باورم نمیشه منم دختر بودم

واقعا به این میگن افراطی، هیچ خودشو از همه چیز محروم میکرد ساعت های متمادی با من می نشست بحث میکرد و درباره گناه داشتن دیده شدن زیرچانه با من صحبت میکرد نیست خودش چانه رو می پوشوند و از این طرز پوشش ناراحت بود سعی میکرد منم وادار کنه مثل اون مقید به این پوشش بشم
یادم میاد دفتر هیچ مرجع تقلیدی رو ول نمیکرد از بس تلفن میزد و نظر اونا رو درباره پوشش زیرچانه میپرسد
و هر بار هم خودشو امیدوار میکرد شاید اینان اشتباه کنند و بشه یه راه چاره ایی برای نپوشیدن این چانه پیدا کرد
ساعت های زیادی از عمر من رو تلف کرد و درباره این مسائل صحبت کرد
بقیه زجرهایی که به من داد بماند

با عرض سلام خدمت همه دوستان
اسلام دین اعتدال است لذا رعایت اعتدال آن است که دین را درست فهمید و به آن عمل کرد پوششها در زمانهای مختلف و مکانهای مختلف فرق می کند بانوی مومن همچنانکه باید در جلوی نامحرم طبق موازین دینی کامل (حتی زیر چانه را) بپوشاند باید در نزد خانواده و مجالس خصوصی لباسهای مناسب آن مجالس را بپوشد والبته در این کار(پوشش مناسب در مجالس خصوصی) زیاده روی هم نکند انسان همچنانکه باید واجبات و محرمات را درست انجام دهد نباید خود را از لذتهای حلال محروم کند
بعضی مواقع ما به اسم دوری از افراط برخی واجبات را ترک میکنیم و حتی بعضی از حرامها را مرتکب می شوید لذا دین را باید درست فهمید و درست هم باید به آن عمل کرد
در پناه قرآن و عترت موفق باشید

مترصد;576648 نوشت:
فردی با میل جنسی زیاد و فردی دیگر با میل جنسی کم بدنیا بیاید...

با عرض سلام مجدد خدمت همه دوستان
کم بودن میل جنسی یک جهت زندگی است ولی تاثیرات فراوانی می تواند در زندگی بگذارد
همانطور که خود می دانید زندگی باید سرشار از مهر و محبت باشد و روابط صمیمانه ای بین دو طرف حاکم باشد و یکی از کارکردهای روابط زناشویی همین است ویعنی افزایش مهر و محبت
به نظر بنده هر انسانی اگر بخواهد زندگی خوبی داشته باشدباید در ایجاد و افزایش مهر و محبت در خانواده اهتمام بورزد
از سویی دیگر طرفین در زندگی باید به نیازهای همدیگر توجه نشان دهند لذا پیشنهاد بنده افزایش آگاهی و مهارت در زمینه روحیات جنس مخالف و داشتن زندگی خوب می باشد اگر شناخت کافی پیدا کردید و خود را متعهد به انجام آنها نمودید و در زندگی به دانسته های خود عمل کردید انشاءالله ازدواج موفقی خواهید داشت
پس افزایش آگاهی و مهارت

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

موضوع قفل شده است