چه کنیم تا یک فرد مذهبی متظاهر نباشیم؟
تبهای اولیه
سلام دوستان اسم این بحث همون حکایت زاهدان احمقیه که امام علی (ع) به شدت نفیشون کردن...
میخواستم در مورد این حرف بزنیم که
کدوم مذهبی های ما اینجورین...؟
چجوری میشه خودمون هم تشخیص بدیم که واقعا بصیرت داریم یا نه...؟
آخه خیلیامون جو مذهبی و شیعه بودن و کلی ادعا داریم ولی امام زمان دلشون از دستمون خونه...
اگه اینجوری نیستیم چجوری میشه دیگران رو روشن کنیم؟ آخه به گفته امام علی و بازگویی شهید مطهری این جور افراد و البته منافقان زیرک به شدت برای جامعه خطرناکن...
جامعه فعلی ما هم از این قاعده مستثنی نیست و خیلی جاها چوبشم خوردیم...
با نهایت احترام نسبت به تمام این اقشار ولی ... بسیجی های به ظاهر فدایی آقا...حاجی های کامل دین... مداح های سینه چاک اهل بیت... آخوندها و روحانیون از گناه عاری...
واقعا باید چیکار کرد....؟ چطوری بیدار شد....؟
سوال:
بصیرت در ما قشر مذهبی جامعه چگونه بدست می آید؟
پاسخ:
باسلام وتشکر .
فارغ از جنبه سیاسی مسئله درباره جنبه اخلاقی ومعرفتی باید گفت :
«چشم دل» یا چشم بصیرت، یعنی شخص با چشم حقیقتبین و نظری باطنی به طبیعت و اطرافیان خود نگاه میکند، نعمتی که در نهان همه انسانها به ودیعت گذارده شده و تنها غفلت و توجه به جنبههای فلکی و طبیعی آن را ضعیف و کم سو ساخته است .با اعتقاد راسخ و عمل صالح و اقبال به خداوند دوباره فعال و احیا شده و باعث نجات وی خواهد شد .در روایات منقول از علی(علیه السلام)از معرفت و بصیرت به عنوان «نور قلب»، «غایت فضایل»، «اصل هر خیر»، «گنج عظیم فناناپذیر» یاد شده است.(1)
در روایات ما از عقل طوری تعبیر و تعریف شده که با تعریف عرفی بسیار متفاوت است. در عرف مردم هر کس زیرک و زرنگ در کارهای مادی و امور دنیوی باشد ،عاقل شمرده میشود؛ هر چند در کارهای اخروی و الهی ضعیف و ناتوان باشد، در حالی که از نظر قرآن و روایات کسی که بتواند آخرت خود را تضمین و خود را به خدا نزدیک سازد ،عاقل و زیرک است ،هر چند در امور دنیایی و مادی ضعیف و ناتوان باشد.
«العقلُ ما عُبِدَ بهِ الرحمن و اکتُسِبَ بهِ الجِنان؛ عقل آن است که به واسطه آن خداوند پرستش و بهشت عدن حاصل شود».
از نظر امام علی(علیه السلام) «کم سخنی و گزیده گویی»، «ملازمت با حق»، «استقامت در دین»، «همنشینی با نیکان»، «انجام عمل صالح»، «مدارا با مردم»، «صدق و دوستی»، «ادب ورزیدن»، «عفت ورزیدن»، «عفو و گذشت از مردم»، «نادیده گرفتن خطاهای مردم»، «غیبت نکردن»، «زهد ورزیدن در دنیا»،«موقع سکوت ذکر گفتن»، «اخلاص در عمل داشتن» و «جدال نکردن»، نشانههای عقل و بصیرت شمرده شده است، قرآن میفرماید: «إنْ تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛ هر کس تقوا پیشه کند ،خداوند به او فرقان «قدرت تشخیص بین حق و باطل میدهد».
فرقان که همان چشم دل و چشم حقیقتبین است ،مؤمن را از مهلکههای گوناگون نجات داده و به سوی رستگاری رهنمون مینماید. پس معلوم شد که چشم دل در اثر عادت و انس به طبیعت و عالم ملکی کم سو شده و توان دیدن حقایق را ندارد. تنها راه چاره روشن نمودن آن از طریق اطاعت خداوند (انجام واجبات و ترک محرمات) میباشد که آن هم به مرور زمان و به تدریج به دست میآید، چنان که کندشدن آن نیز به تدریج و در طول زمان متمادی بوده است.
از طرفی حقایق زندگی نیز همان حقایق هستی و خلقت است که برای کشف آن پیامبران الهی مبعوث شده و عقل ما را به آن راهنمایی و دلالت میکند. از جمله حقایق زندگی فانی بودن حیات دنیوی و کوتاه بودن مدت آن و دل نبستن بدان است که هر شخص عاقلی با اندک تامل و دقتی آن را تأیید و تصدیق مینماید.
عاقل دنیای کوتاه مدت را به سان مزرعه و کشتزاری میداند که باید محصول مورد نیاز را در آن کاشته تا پس از کمال آن را در دنیای دیگر برداشت کند.چنین شخصی در سایه فرقان و بصیرت معنوی آن دیدگاه و برداشت عرفی از زندگی و هدف های آن را از ذهن خود دور ساخته و خود را به خاطر افکار و عقاید سست و بی پایه در وادی هلاکت نمیاندازد، چرا که تمام عمرش را - که از مدت دقیق آن هم بی اطلاع است - برای رسیدن به آن هدف بلند ، باز کوتاه میداند. او از تمام ساعات و اوقات عمرش برای ذخیره ثواب و بالا بردن درجاتش در بهشت تلاش میکند و این است معنی زیرک بودن مؤمن: «المؤمن کیس».
برخی از حکما در این باره اصطلاح «اطباع تام» را مطرح کردهاند. به این معنا که اگر شخصی طبیعت حسی خودش را بر اساس دستور شرع به کار بگیرد ،به طور مثال چشم خود را برای دیدن قرآن، چهره مؤمن، آب روان، سبزه و... به کار بگیرد و از گناه دوری کند، رفته رفته طبیعت حسی او تمام شده و فراحسی را خواهد دید.(2)
از آیات و روایات استفاده میشود هر قدر ایمان و یقین بالا رود، حقائق بیشتری از جهان هستی برای انسان مکشوف میگردد، تا آن جا که میتواند ابراهیموار بر ملکوت آسمانها و زمین نظر کند. قلب و روح آدمی همچون آینهای است که بر اثر غبار معصیت و زنگار اخلاق سوء، حقیقتی را منعکس نمیکند، ولی هنگامی که با آب توبه این گرد و غبار شسته شد، حقیقت در آن پرتو افکن میشود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) میفرماید: «اگر شیطان دلهای فرزندان آدم را احاطه نکنند، میتوانند به جهان ملکوت نظر افکنند».(3)
در حدیث دیگر فرمود: «اگر زیادهروی در سخنان شما و آزادی دلهایتان در برابر فساد نبود، آن چه را من میبینم، مشاهده میکردید و آن چه را من میشنوم، شما هم میشنیدید».(4)
یکی از موانع بزرگ معرفت که چشم دل را کور میکند، هویپرستی است. قرآن مجید میفرماید: «آیا دیدی کسی که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده افکنده است؟! با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟».(5)
امام علی(علیه السلام)آرزوهای دراز را عامل کوری میداند و میفرماید: «آرزوهای دور و دراز چشمهای بصیرت را کور میکند».(6)
قرآن مجید به صراحت بین تقوا و معرفت رابطهای تنگاتنگ ترسیم کرده و فرموده است: «واتّقوا الله و یعلّمکم الله؛(7) از خدا بپرهیزید تا خداوند به شما تعلیم میدهد».(7)
امام علی(علیه السلام) میفرماید: «تقوای الهی داروی بیماریهای دل شما، سبب بینایی دلهایتان، شفای آلام جسمانتان، صلاح و مرهم زخمهای جانهایتان و جلای نابینایی چشمهایتان است».(8)
منابع:_________________________________________________________________________________________
1. غررالحکم و درر الکلم، چ دفتر تبلیغات اسلامی، ص 41 - 42 و 52 - 55.
2. اشارات، بوعلی، ج 2.
3. بحارالانوار، ج 67، ص 59.
4. تفسیر المیزان، ج 5، ص 292.
5. جاثیه (45) آیه 23.
6. نهج البلاغه، فیضالاسلام، قصار 267.
7. بقره (2) آیه .
8. نهج البلاغه، خطبه 144.