جمع بندی هدف از ادامه تحصیل چیست؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هدف از ادامه تحصیل چیست؟

سلام خدمت دوستان

من حدود سه ماه هست که فارغ التحصیل کارشناسی ارشد از رشته فنی مهندسی هستم. خیلی علاقمند به ادامه تحصیل هستم.و برنامه ریزی برای خواندن برای کنکوری دکتری دارم.و یک روز در هفته هم تدریس میکنم
ولی سوالی که درگیری ذهنی برایم ایجاد کرده است این هست که هدف از ادامه تحصیل چیست؟ من این سوال را جلسه اول از دانشجویانم پرسیدم.کسی جوابی نداد بهم! و به شدت شگفت زده شدم.

چرا جوانان ما درس میخوانند در حالیکه هدف و انگیزه ای از درس خواندن ندارند؟ چرا باید درس خواند؟ این درس چه آینده ای برای ما در کشورمان دارد؟ چرا دانشجویانی که پذیرش میگیرند و در بهترین دانشگاههای دنیا که مرتبط با صنعت هست درس میخوانند حاضر به برگشت به کشورمون و خدمت به جامعه خودمون نیستند؟
دوستم امسال دکتری نانومواد دانشگاه تهران پذیرفته شد.دیروز بهم گفت استاد که سرکلاس اومد گفت اگر به امید این آمدید دکتری بخونید که سرکار بروید و هییت علمی دانشگاه بشوید و یا در صنعت کار کنید اشتباه میکنید.چون بعد از گرفتن مدرک دکتری هیچ خبری نیست.
چرا باید اوضاع اینگونه باشد؟ این بحران ریشه در چه چیزی دارد؟ دختر و پسر به امید آینده و زندگی در جامعه میخواهند درس بخواهند و وارد جامعه شوند.استعدادهایشان شکوفا شود و پیشرفت کنند.پس چرا راهی در پیشرو ندارند و درس خواندن برای گذران عمر شده است؟ باید برای رفع این مشکل از کجا شروع کرد؟ و من شخصا چه کاری میتونم تو این راستا انجام دهم؟!؟

ممنون میشم همه نظر خودشون را بفرمایند.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

هدف از تحصیل
آنچه موجب رفتار (اعم از رفتارهاى فكرى و فيزيكى، علمى و غيرعلمى) چند عامل است يكى اهداف: هدف داشتن در زندگى نقش مهمى در جهت گيريهاى رفتارى انسان دارد و همچنين در ايجاد انگيزه و تحرك انسان نقش مهمى دارد انسانهاى بى هدف معمولا انگيزه ى تحرك و كار كردن ندارند يا نسبت به ديگران كه هدف دارند بسيار كم تحرك هستند.
دوم: توجه به نيازها: يكى از مهمترين نيازهاى اساسى انسان نياز به پيشرفت و رسيدن به رشد و كمال است گاهى اوقات توجه به بعضى از نيازهاى سطح پايين تر مانند نيازهاى فيزيولوژيكى، نيازهاى جنسى، نياز به... باعث مى شود انسان از نيازهاى اساسى تر غفلت كند طبيعى است انسانى كه نيازهاى او خلاصه مى شود در ماديات و امور سطحى و نگران آينده و شغل و كار در آينده است توجه او به نياز به رشد و تعالى و پيشرفت كاهش پيدا مى كند در نتيجه انگيزه تلاش براى دستيابى به كمالات در او به شدت كاهش پيدا مى كند بنابراين اهداف، نيازها، رفتارها و انگيزه ها با هم در ارتباط هستند بويژه اهداف و نيازها و انگيزه نقش بسيار زياد و تعيين كنندهاى در نوع رفتارهاى انسان دارند بنابراين مهمترين چيزى كه بايد به آن توجه كنيد و آنرا تعيين كنيد هدف يا اهدافى است كه در زندگى داريد چه اينكه مشخص شدن اهداف در زندگى نقش بسيار مهمى در ايجاد انگيزه در انسان دارد قطعا آن دانشجويانى كه تلاش جدى براى ادامه ى تحصيل دارند هدفهاى عالى ترى دارند و به نيازهاى خود نيز اجمالا توجه دارند و اين باعث مى شود انگيزه بالاتر و بيشترى براى تلاش و جديت در امر تحصيل داشته باشند.

از نظر اسلام، علم و دانش آن است كه موجب رشد و كمال انسانى شود و هدف از آن، خودسازى و خدمت به جامعه باشد. اگر هدف از ياد گرفتن آن، رسيدن به مال، رياست دنيا و فخرفروشى باشد و باعث تكبر و غرور انسان گردد و خود را تافته‏اى جدا بافته بداند، نه تنها فضيلت شمرده نمى‏شود، بلكه مذموم و به تعبير اهل معرفت، حجاب رسيدن به كمال انسانى و دام شيطان است. در تاريخ بشرى، كم نيستند دانشمندانى كه علم آن‏ها باعث هلاكت دين و دنياى خود و پيروانشان شده است. براى رضاى خدا و خدمت به جامعه درس بخوانيد، خداوند خواسته‏هاى دنيوى و رضايت و احترام مردم را هم خواهد داد
دانشجويى كه هدفش از درس خواندن به دست آوردن تخصص و رفع مشكلات مملكت و قطع وابستگى به بيگانگان و خدمت به مردم و خلق خداست و با همين انگيزه و با توجه به خداوند و ايجاد ارتباط با او درس مى‏خواند، كارش مورد رضايت خداوند است و عبادت محسوب مى‏گردد چون هدف از عبادت، نزديكى و قرب انسان با خداوند متعال و ايجاد ارتباط با اوست كه با چنين نيتى مى‏توان هر عملى را به عبادت تبديل كرد.

اما در مورد اینکه چرا جامعه علمی ما اینگونه است علل زیادی در پس آن نهفته است سیاستهای دولت مردان و وزارت علوم ،عدم شناخت دانشجویان از رشته انتخابی ،هدف گذاری نامناسب از سوی دانشجویان ،مدرک گرایی،نقص علوم و...
لازم به ذکر است جامعه دارای ظرفیت خاصی دارد و نمی تواند بیش از نیاز از فارغ التحصیلان استفاده نماید پس باید چکار کرد انتخاب رشته صحیح دانشجویان متناسب با علاقه و نیاز جامعه می تواند را هگشا باشد لذا عدم توجه به نیاز جامعه سبب می شود که انگیزه و هدف ما در مسیر تحصیل کم رنگ شود ولی اگر از ابتدا با توجه به نیاز جامعه انتخاب رشته درست انجام شود مشکلات به حداقل خود میرسد

این مشکلاتی را که ذکر فرمودید معمولا به آینده شغلی رشته و اقبال جامعه نسبت به آن می باشد که البته بخشی از حل مسئله آن درگروی اقدامات دولت و وزارت علوم مبنی بر گزینش مناسب رشته ها و دانشجویان و استخدام متناسب با تخصص و کارایی و ... و بخشی دیگر به عهده خود دانشجویان و اساتید آنها می باشد و آن انتخاب درست رشته تحصیلی با توجه به علاقه و نیاز جامعه می باشد
پس وظیفه ما و شما و تک تک صاحب نظران راهنمایی و امر به معروف و نهی از منکرمسئولین مربوطه و دولت مردان از سویی و راهنمایی دانشجویان در انتخاب رشته مناسب از سویی دیگر می باشد
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

بنظر من باید سال ها قبل بفکر این حال و روز الان دانشجو ها میبودن.
یعنی زیر ساخت هارو طوری باید بنا میکردن که جوونای درس خونده بیکار نگردن و روزشونو شب نکن!!

با سلام.
شاید بخشی از مشکل هم به دست خود ما حل بشه. ما صرفا نباید برای استخدامی درس بخونیم که وقتی استخدام نشدیم بگیم خب پس این همه سال بیهوده درس خوندیم.
خود درس خوندن خودش برای انسان ثمراتی داره . افزایش قدرت تفکر ، اعتماد به نفس ، جایگاه اجتماعی ، کمک به تربیت فرزندان و ...
اگه پدرو مادرا با این دید که کارنیست فرزندانشون رو برای تحصیل مدرسه نفرستن خب همه بیسواد میشن که. فقط یه مشکلی که تحصیل داره اونم اینه که وقت مارو تمام وقت میگیره. به ویژه که برخی واحدها و درسها هم شاید اضافه و یا بیربط به رشته ما باشن.

آقامحمود;576268 نوشت:
با سلام.
شاید بخشی از مشکل هم به دست خود ما حل بشه. ما صرفا نباید برای استخدامی درس بخونیم که وقتی استخدام نشدیم بگیم خب پس این همه سال بیهوده درس خوندیم.
خود درس خوندن خودش برای انسان ثمراتی داره . افزایش قدرت تفکر ، اعتماد به نفس ، جایگاه اجتماعی ، کمک به تربیت فرزندان و ...
اگه پدرو مادرا با این دید که کارنیست فرزندانشون رو برای تحصیل مدرسه نفرستن خب همه بیسواد میشن که. فقط یه مشکلی که تحصیل داره اونم اینه که وقت مارو تمام وقت میگیره. به ویژه که برخی واحدها و درسها هم شاید اضافه و یا بیربط به رشته ما باشن.

سلام علیکم
درباره تحصیلات عمومی (آموزش متوسطه) حق با شماست. ولی درمورد تحصیلات تخصصی (آموزش عالی) اگر قرار نباشد نیروی کار به جامعه تزریق شود پس این همه از طرف جامعه هزینه شود برای چه؟

باسلام.
قدر مسلم دولت نمیتونه همه رو استخدام کنه، باید شرایط کار رو فراهم کنه، تزریق میشه ولی شاید کمیت(تعداد) و کیفیت(پارتی بازی، نیروها متناسب با رشتشون سر کار نباشن) این تزریق پایین باشه. من خودم به این فکر میکردم که اگه به جای درس این 4 سال کار کرده بودم شاید بهتر بود ولی از طرفی میبینم اگه کار پیدا بکنم اولین کاری که میکنم(شاید قبل از ازدواج) ادامه تحصیل هست. تا مقطع دکتری و بالاتر إنشاءالله. همینکه فرزند ببینه پدرو مادرش تحصیلکرده هستن رو رفتارش تاثیر میذاره. البته به شرطی که تحصیل از قبل رو رفتار خودمون تاثیر مثبت گذاشته باشه. اشتباه ما این هست که متاسفانه کار و تحصیل رو به شدت با هم گره زدیم. نمیگم بی ربطن ولی نه اینکه هرکی درس خوند استخدام نشد ناامید بشه و پشیمان از تحصیلش. پس اینکه پیامبر فرمود علم رو در چین هم که باشه بجویید چی میشه؟ هرکس باید به وظیفه خودش عمل بکنه. دولت دنبال ایجاد اشتغال واسه جوونا، و مردم هم دنبال تغییر نگرش به تحصیل افراد.
البته تو پست قبلیم یه مورد از ثمرات تحصیل رو یادم رفت بگم: (الان میگم)
آقایون: اگه تو جلسه خواستگاری بپرسن آقا کارش چیه؟ سریع میگن " دکتری " داره:khaneh:
خانوما: اگه تو جلسه خواستگاری بپرسن دخترتون چی(آشپزی،خیاطی و ...) بلده؟سریع میگن " دکتری " داره:khaneh:
ولی جدای از مزاح به نظر من (اون چیزی که الان تو ذهنمه) 3تا کار باید صورت بگیره توسط دولت و مردم.
دولت: 1 - شرایط کارو فراهم کنه 2 - در مورد زمان تحصیل و واحدهای تحصیلی و ... تجدید نظر کنه که آسون تر بشه(البته نه اینکه هرکی به راحتی دکتر و فوق دکتر بشه ولی چیزی بارش نباشه)
مردم: تغیر نگرش نسبت به تحصیل و شغل افراد. اینکه صرفا نباید واسه کار درس بخونیم.

سلام.من با بیکاری مخالفم نمیدونم چرا اصلا قبول ندارم کار کمه :Gig: من برادرام همسرم و خیلی از دوستان خانوادگی مون ب راحتی کار گیر آوردن حالا بعد از سربازی یا اتمام درس و با چن نفر از دوستان دور ک کار نداشتن بحث میکردم میدیدم اینا از اول رئیس کل و این سمت ها تویه ذهن شونه خب بنده خدا از یه جا شروع کن تا ب یه جا دیگه برسی ... درسته نمیگم دولت کم کاری نکرده و نمیگم همه اطرافیانم متناسب با تحصیلات شون کار پیدا کردن ولی خب بالاخره بیکار نیستن ک از همه چیز و همه کس بنالن خدا رو شکر کاری گیر آوردن ک بتونن شرمنده خانواده شون نباشن. ب نظرم باید تویه دانشگاه و مدرسه قناعت و فروتنی رو ب بچه ها یاد داد تا وقتی هنوز بچه ان توقع پشت میز نشینی رو از خودشون نداشته باشن ... موفق باشین

دوستان سلام

هدف افراد که مشخص نیست و متفاوت است
بعضا هدف افراد خوب است اما عدم آگاهی به نظام آموزشی آنها را به نقطه مطلوب نمی رساند

هدف نظام اموزشی را نگویم بهتر است

علی علی

[="Times New Roman"][="Black"]هدف از تحصیل...؟
.
بستن دهن مردم ، فردا نگن بچش بی سواده ، پیدا کردن شوهر و ......
[/]

sun;574930 نوشت:
سلام خدمت دوستان

من حدود سه ماه هست که فارغ التحصیل کارشناسی ارشد از رشته فنی مهندسی هستم. خیلی علاقمند به ادامه تحصیل هستم.و برنامه ریزی برای خواندن برای کنکوری دکتری دارم.و یک روز در هفته هم تدریس میکنم
ولی سوالی که درگیری ذهنی برایم ایجاد کرده است این هست که هدف از ادامه تحصیل چیست؟ من این سوال را جلسه اول از دانشجویانم پرسیدم.کسی جوابی نداد بهم! و به شدت شگفت زده شدم.

چرا جوانان ما درس میخوانند در حالیکه هدف و انگیزه ای از درس خواندن ندارند؟ چرا باید درس خواند؟ این درس چه آینده ای برای ما در کشورمان دارد؟ چرا دانشجویانی که پذیرش میگیرند و در بهترین دانشگاههای دنیا که مرتبط با صنعت هست درس میخوانند حاضر به برگشت به کشورمون و خدمت به جامعه خودمون نیستند؟
دوستم امسال دکتری نانومواد دانشگاه تهران پذیرفته شد.دیروز بهم گفت استاد که سرکلاس اومد گفت اگر به امید این آمدید دکتری بخونید که سرکار بروید و هییت علمی دانشگاه بشوید و یا در صنعت کار کنید اشتباه میکنید.چون بعد از گرفتن مدرک دکتری هیچ خبری نیست.
چرا باید اوضاع اینگونه باشد؟ این بحران ریشه در چه چیزی دارد؟ دختر و پسر به امید آینده و زندگی در جامعه میخواهند درس بخواهند و وارد جامعه شوند.استعدادهایشان شکوفا شود و پیشرفت کنند.پس چرا راهی در پیشرو ندارند و درس خواندن برای گذران عمر شده است؟ باید برای رفع این مشکل از کجا شروع کرد؟ و من شخصا چه کاری میتونم تو این راستا انجام دهم؟!؟

ممنون میشم همه نظر خودشون را بفرمایند.

به نظر من چندین تا مطلب وجود داره ...

1- اولا به نظره من علم و دانش بالذات زیبا و قشنگ هست ...حتی اگر به دستان من بود طوری برنامه ریزی میکردم که انسانها میتونستند تا 40 سالگی و حتی بیشتر بتونن درس بخونن و سوادشون زیاد بشه ... به قول جناب انیشتن ... مردن از زمانی آغاز میشود که دیگر انسان چیزی یاد نمیگیرد .

2- مساله دومی که به نظره من خیلی خیلی مهم هست این هست که ما انسانها تعریف درستی از علم در درون اذهانمون نداریم ... رشته های دانشگاهیی که با اونها طرف هستیم علوم درست و حسابی رو به ما آموزش نمیدن ... به شخصه من خودم در درون دبیرستان و دانشگاه دهها واحد بدبد نخور ( دیفرانسیل . حد و مشتق و انتگرال . فیزیک های عجیب و غریب و حل انواع معادلات ) خوندم که الان به هیچ عنوان بدردم نمیخورن ... کاشکی به جایه اونها کمی ( جغرافیا مثلا جغرافیای شهر خودمون ) روانشناسی ... فنون مذاکره ... آشپزی ... فنون زندگی ... چگونگی برخورد با مشگلات ... راه انداختن یک Bussines کوچک و .... غیره نیز وجود داشت .

3- مساله بعدی که به نظرم مهم هست این هستش که باید به این درک برسیم که علم ودانش ابزاری هست برای کسب فرصت ... الان به قولی همه فوق لیسانس ها درس میخونند که دکترا بگیرن که استاد دانشگاه بشن ... مثلا هزاران نفر نانوتکنولوژی خوندن ... برای اینها که کار مرتبط مطمئنا وجود نخواهد داشت ... این همه استاد دانشگاه نانوتکنولوژی هم که نمیخوایم پس کلا این اشخاص یا بابته علاقشون دارن درس میخونن ( که بعید میدونم ) یا اینکه در درون زندگیشون مسیر عقلانیت رو گم کردند ( نمیتونند رویه هوشمندی هاشون مدیریت داشته باشند و هوشمندی هاشون مثله یه گاو سرکش به هر مسیری میره )

4- مساله بعدی که باهاش برخورد کردم این هستش که برخی فکر میکنند درآمد و مثبت بودن فقط در درون رشته های خاصی مانند رشته های مهندسی و پزشکی هست در حالیکه به شخصه برای من این مساله به اثبات رسیده که درآمد اشخاص هیچ ربطی به رشته تحصیلی و دانشگاهی که توش درس میخوندن نداشته ... یک سری پارامترهای دیگه ای وجود داره که درآمد و موفقیت . اشخاص به اون پارامترها بستگی داره ... مثلا ( مدیریت رویه نیروها و انرژی هاشون ) مثلا ( مدیریت افسردگی : اگر دهها بار به زمین خوردی باز هم بتونی بلند بشی ) مثلا ( روابط اجتماعی : بتونی روابط مفید و قابل استفاده ای رو برای خودت پایه ریزی کنی ) مثلا ( نوع و نگرش درست نسبت به بازار ... اینکه بدونی بازار دنبال چی هست و همون رو تولید کنی ) و ... که در مورد این مسائل کوچکترین آموزشی در درون دانشگاهها وجود نداره ... دانشگاهها صرفا علم رو تدریس میکنند در حالیکه انسانهایی که میخوان از اون علوم استفاده کنند باید ویژگی هایی دیگر نیز در درون وجودشون رشد پیدا کرده باشه تا بتونن موفقیت رو کسب کنند .

5- همکنون در سراسر جهان تمهیدات ویژه ای برای دوره Master در نظر گرفته اند ... تمام کشورهای دنیا به دنبال این هستند که دانشجویان و مهندسین رو پذیرش کنند ... مثلا اگر شما رتبه زیر 100 کنکور کارشناسی باشین ... یا اینکه در درون دانشگاه صنعتی شریف درس خونده باشین ... با یک مکاتبه میتونید در درون بهترین دانشگاههای دنیا ( آمریکایی و اروپایی ) ادامه تحصیل بدین و اگر معدلتون بالای 16 باشه دکتراتون مجانی میشه ... اگر هم بخواین در درون آلمان تحصیل کنین که کلا تحصیلتون رایگان میشه ... علت رو من فقط در درون یک مساله میبینم ... فرض کنین ار هر 1000 نفر مهندسی که وارد چنین کشورهایی میشن ... یکیشون یک مهندس تمام باشد ... بتونه برنامه ریزی بکنه ... بتونه دید درستی نسبت به بازار داشته باشه ... Bussines Plan رو خوب بشناسه .... دید درست و حسابی و خلاقی داشته باشه ... همون یک مهندس ناگهان میتونه خیل عظیمی از دانشجویان ... مهندسین و .... رو Drive کنه ... به بیان دیگه اینجوری نیست که فکر کنیم هر مهندسی میتونه موفق بشه ... از هر 1000 نفر مهندس شاید یکی دیده درستی از واقعیت ... بازار ... کسب و کار و ... داشته باشه و همون یک نفر با خلاقیتی که ایجاد میکنه میتونه کشور رو به موفقیت برسونه .

6- در نهایت اینجوری هم نیست که هر کسی در درون خارج از کشور دنبال مدرک دکترا بره ... حتی من شنیدم که خیلی از افرادی که دوره Master رو میگذرونن برای دکترا اقدام نمیکنند ... چون در درون چنین کشورهایی قوانینی حاکم هست که مثلا شخصی که داری مدرک دکترا هست مینیمم حقوقش باید مثلا 40 هزار دلار باشه .... و شخص میدونه اگر دکترا بگیره ... چون تجربه کافی در صنعت نداره .... هیچ شرکتی حاضر نمیشه دکتری رو استخدام کنه که برجی 40 هزار دلار هم بهش بده ... بنابراین افراد لیسانس و فوق لیسانسشون رو میگیرند ... و شروع میکنند در بازار کار به رشد و پیشترفت کردند ... اگر به جایگاهی رسیدند که نیاز به دکترا داشتند ... و شرکتی نیاز به چنین سطح علمی داشت .... به سمته دکترا قدم برمیدارند ... وگرنه به سمتش نمیرن ... چون میدونن اگر برن ... هیچ شرکتی استخدامشون نمیکنه ... پس تنها زمانی به سمته دکترا میرن که به قولی نیازش برای شرکتی که در درونش کار میکنه وجود داشته باشه ...

موضوع قفل شده است