جمع بندی ظرف وجودی و اندازه وجودی

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ظرف وجودی و اندازه وجودی

بسم الله الرحمن الرحیم
میگویند خداوند به اندازه ظرف وجودی اش فرد را خلق کرد.در حالی که خداوند از عدم موجودات را خلق کرد.پس اول ظرف وجودی را خلق کرده و بعضی را کوچک و بعضی را بزرگ آفرید.یعنی بعضی ظرفیت بیشتری دارند و بعضی ظرفیت کمتری.معیاری برای کوچکتر بودن و بزرگتر بودن نبوده و این عدل خدا را زیر سوال میبرد.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]با سلام
سوالی که مطرح شد، سه جنبه دارد.
جنبه اول: ظرفیت انسانها تفاوت دارد یا نه؟
جنبه دوم: این تفاوت در ظرفیت، قبل از خلقت بوده یا بعد از آن؟ و چرا اینها متفاوت است؟
جنبه سوم: این تفاوت باعدالت خداوند سازگار است یا نه؟
در مورد جنبه اول، پاسخ این است که بله انسانها دارای ظرفیت های متفاوتی هستند.
منظور ما از ظرفیت، استعداد مادی و معنوی، و جسمی و روحی ای است که در انسانها نهاده شده است.(1) این استعدادها، به صورت تکوینی در درون انسان نهاده شده است، هرچند برخی از آنها قابل زیاد شدن یا کم شدن است، ولی اصل این استعدادها، امری است که خداوند آنرا در انسان قرار داده است.
[=microsoft sans serif]
برخی از انسانها باهوشند و برخی بهره کمتری از هوش دارند.
برخی از نظر جسمی توانمندند وبرخی ناتوان.
قرآن کریم نیز به این اختلاف در ظرفیت و تفاوت در خلقت اشاره دارد.
در مورد انسانها، اشاره به این تفاوت ظرفیت و استعداد دارد و میفرماید:
«رفع بعضکم فوق بعض درجات»(2)

ـــــــــــــــــــ
1. تفسیر نمونه، ج6، ص69
2. [=microsoft sans serif]سوره انعام، آیه165[=microsoft sans serif]

بخش دوم سوال شما، این بود که این تمایزها در چه زمانی به وجود می آید، بعد از تولد و در اثر کارها و اعمال اختیاری یا قبل از آن؟
اگر قبل از تولد است، چه ملاکی داشته است و چرا خداوند چنین تفاوتی را برای انسانها ایجاد کرده است و انسانها را متفاوت خلق کرده است؟
پاسخ این سوال این است که قطعا تفاوت در انسانها و استعدادی که به انسانها داده میشود، بی هدف و بی علت نیست.
هر استعدادی که به انسان داده میشود و زمینه انجام کارهای خوب میشود یا در اثر وجودآن، مقام و منصبی الهی مانند نبوت و امامت به شخص داده میشود، در نتیجه اعمال اختیاری اوست. البته برخی از این ظرفیتهای روحی و انسانی، قبل از تولد به شخص داده میشود. مثلا پیامبر یا امامی که از کودکی به این مقام منصوب میشود، ظرفیت روحی ای که به او داده شده است، به واسطه کارها و اعمال نیکی است که در سالهای بعد با اعمال اختیاری خود انجام خواهد داد و خداوند به واسطه علم لایزال خود که زمان و مکان بردار نیست و محدود نیست، میداند که چه کسی شایستگی این مقام را دارد، شایستگی ای که در اثر انجام کارهای شایسته به دست آمده است.
قرآن کریم به خوبی به این مسئله اشاره کرده است و بیان میکند که خداوند است که میداند چه کسی شایستگی آنرا دارد که عهده دار این منصب باشد:
«الله اعلم حیث یچعل رسالته»(1)
حال یا بعد از انجام آن اعمال این مقام را به دست آورده که اشکالی نیست.
اما اگر قبل از رسیدن به سن بلوغ، به این مقام رسیده باشد، درست است که قبل از انجام اعمال اختیاری، این مقام به او داده شده است، اما باز هم علت اعطای این مقام، اعمال اختیاری ای است که این شخص در آینده انجام خواهد داد و خداوند با علم لایزال خودش از آنها خبر دارد.
البته تا اینجا، مربوط به ظرفیت های روحی و کمالات معنوی بود.
اما ظرفیتهایی که به منزله ابزاری برای انجام کارهای نیک و انتخاب بهتر است، در اینها هم تفاوت وجوددارد. چنانکه افراد در میزان توانایی و استعداد فکر کردن و تعقل کردن با یکدیگر متفاوتند یا در توانانی جسمی برای انجام کارها.
این تفاوتها که خودشان نتیجه اعمال اختیاری انسان نیستند، کمال معنوی برای نفس حساب نمیشوند و صرفا ابزاری برای شناخت بهتر و سنجش کارهای خوب و بد است. اما تفاوت در همین امور نیز بی هدف و بی حکمت نیست و هرچه توانایی شخص در این زمینه بیشتر باشد، مسئولیت و تکلیفی که بر عهده او گذارده میشود، بیشتر است.
چنانکه در آیه شریفه 165 سوره انعام خداوند هدف از این تفاوتها و وجه تمایز و برتری برخی بر دیگران را ابتلای افراد معرفی میکند(2):
[=microsoft sans serif]«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَريعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحيم‏»

ـــــــــــــــــــــــــ
1. سوره انعام، ایه 124
2. تفسیر نمونه، ج6، ص68

[=microsoft sans serif]با توضیحاتی که در دو بخش قبل ارائه شد، رابطه این تفاوتها با عدالت خداوند نیز مشخص میشود.
گفتیم تفاوتهایی که نوعی مقام معنوی حساب میشود، همگی متوقف بر انجام اعمال اختیاری نیک و اعتقادات صحیح است. چه بعد از انجام اعمال به این مقامات رسیده شود و چه خداوند باعلم خود بداند که این شخص در آینده سوء استفاده ای از اختیار خود نمیکند و به واسطه عملکرد آینده اش، از ابتدا به او مقامی متناسب با آن ارائه کند. بنابراین این قسم از تفاوتها، خودش نوعی عدالت است.
تفاوتهایی نیز که خودشان مقام معنوی حساب نمیشوند نیز منافاتی با عدالت ندارد، زیرا خود این تفاوتها، میزان سختی تکلیف فرد را مشخص میکند و هرچقدر توانایی او در شناخت و سنجش بیشتر باشد، مسئولیت او در انجام کارهای نیک بیشتر خواهد بود.
نه داشتن این توانایی ها، مستلزم انجام کار خوب است و نه نداشتن انها ،مستلزم ترک کردن کارهای نیک.
چه بسیار افراد مستعدی و پولداری که کار نیک انجام نمیدهند و چه بسیار افراد بی استعداد و فقیری که کارهای نیک زیادی انجام میدهند.

ببخشید کارشناس محترم شما سوال مرا نفهمیدید.یکبار دیگر سوال رابخوانید.من گفتم تمام ظرفیت وجودی هر انسانی را هم خداوند تعیین کرده است چون انسان از عدم آفریده شده است.یعنی هیچ دلیلی ندارد که من پیامبر بشوم مگر زمانی که خداوند ظزفیتش را به من ندهد.
در ضمن وقتی کسی هنوز خلق نشده و عدم است چگونه خداوند میتواند صلاح او را ببیند.خداوند با توجه به ‍‍‍خلقیاتی که برای او خلق کرده حکم میکند و صلاح او را بررسی میکند.

[=microsoft sans serif]

سید مهدی ۰۱;576936 نوشت:
.من گفتم تمام ظرفیت وجودی هر انسانی را هم خداوند تعیین کرده است چون انسان از عدم آفریده شده است.یعنی هیچ دلیلی ندارد که من پیامبر بشوم مگر زمانی که خداوند ظزفیتش را به من ندهد.

باسلام
ظرفیت وجودی اگر به معنای قابلیت هایی است که فرد بر اساس آنها توان رسیدن به یک سری کمالات را دارد، این درست است ولی برای همگان به یک صورت قرار داده میشود. تمام قابلیتهایی که برای رسیدن به کمال، انسان به ان نیاز دارد، از همان بدو تولد به صورت مشترک در انسان قرار داده شده است.
اما اگر ظرفیت وجودی به معنای قالبهای اماده ای است که به صورت بالفعل از همان بد تولد همراه با فرد است، این درست نیست و انسانها با قالبهای از پیش تعیین شده کمال یا نقص به وجود نمی آیند بلکه این انسان است که با انجام کارهای خوب و بد، قابلیتهای خود را به فعلیت میرساند یا انها را دست نخورده باقی میگذارد.
البته بحث نبوت و امامت از این بحث خارج است.
نبوت و امامت، یک مقام و کمال نیست بلکه یک جایگاه است و چون این جایگاه یک سری قابلیتهای بالقوه و بالفعل نیاز دارد، هم یک سری امور بالقوه نیاز هست که در همان بدو افرینش به انها داده شود و هم یک سری امور بالفعل وجودی. هرچند این قابلیتها و قالبهای فعلی، بی جهت داده نمیشود بلکه به واسطه اعمالی که این شخص با اختیار خود انجام خواهد داد، این امور هم به او داده میشود.
بنابراین، از انجا که نبوت و امامت، به خودی خود کمال نیست بلکه خودش نوعی ابتلای افراد است، پس لازم نیست که تمام انسانها قابلیت رسیدن به انرا داشته باشند.

درمورد قالبهای فعلی نیز افرادی مانند پیامبران یا امامانی که در سنین طفولیت به این مقام برگزیده میشوند، استثنا هستند.
در مورد این افراد، یک سری کمالات بالفعل قرار داده شده است که بتوانند چنین مقام و مسئولیتی را عهده دار بشوند. هرچند این کمالات بالفعل، بی هدف و بی جهت نیست، بلکه به جهت کارهایی است در این شخص در اینده انجام خواهد داد و خداوند به واسطه علم مطلقش، از انها اگاه است و کمال وجودی متناسب با آنرا به ان شخص میدهد.

البته تمام ظرفیت وجودی از همان ابتدا به فعلیت نمیرسد، بلکه مقداری از ان، در طول زندگی یک فرد به فعلیت میرسد.
در غیر این صورت، اگر قرار باشد، ظرفیت وجودی افراد مشخص باشد، پس شمر و یزید و صدام و جنایتکاران میتوانند به خداوند اعتراض کنند که خود تو ظرفیت وجودی ما را به این صورت خلق کرده و وقتی ظرفیت وجودی ما

سید مهدی ۰۱;576936 نوشت:
در ضمن وقتی کسی هنوز خلق نشده و عدم است چگونه خداوند میتواند صلاح او را ببیند.خداوند با توجه به ‍‍‍خلقیاتی که برای او خلق کرده حکم میکند و صلاح او را بررسی میکند.

وقتی که، قبل از اینکه، بعد از اینکه اینها تماما مربوط به موجودات زمان مند است.
اما موجودی که زمان مند نیست و مجرد تام است، زمان برایش معنا ندارد و همه چیز به صورت کامل نزد او حاضر است و او همه آنها در یک بستر وسیعی مشاهده میکند.
او میداند که فلان موجود اگر به وجود بیاید تا اخر عمر خود چگونه رفتار خواهد کرد و بر اساس همان، ظرفیت وجودی او را نیز ایجاد میکند.

[="Tahoma"][="Navy"]

سید مهدی ۰۱;574899 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
میگویند خداوند به اندازه ظرف وجودی اش فرد را خلق کرد.در حالی که خداوند از عدم موجودات را خلق کرد.پس اول ظرف وجودی را خلق کرده و بعضی را کوچک و بعضی را بزرگ آفرید.یعنی بعضی ظرفیت بیشتری دارند و بعضی ظرفیت کمتری.معیاری برای کوچکتر بودن و بزرگتر بودن نبوده و این عدل خدا را زیر سوال میبرد.

سلام
خدای متعال موجودات را خلق کرد در حالیکه نبودند . این معنای خلق از عدم است نه اینکه عدم بتواند منشا و ماده خلقت باشد
و اما خدای متعال واحدی را خلق فرمود که از آن واحد کثرات منشعب شدند لذا خلقت خدای متعال خلقت جمعی بوده است و هر چیزی به حسب جایگاهی که در تابلو خلقت دارد از استعداد یا توانایی برخوردار است
منظور از ظرف وجودی هم اندازه کمی موجودات نیست بلکه سعه وجودی موجود در مظهریت اسماء و صفات الهی است به همین خاطر انسان که در نظام مادی بسیار کوچک است اعظم مخلوقات خالق است
یا علیم[/]

محی الدین;577916 نوشت:
و اما خدای متعال واحدی را خلق فرمود که از آن واحد کثرات منشعب شدند لذا خلقت خدای متعال خلقت جمعی بوده است و هر چیزی به حسب جایگاهی که در تابلو خلقت دارد از استعداد یا توانایی برخوردار است

محی الدین;577916 نوشت:
منظور از ظرف وجودی هم اندازه کمی موجودات نیست بلکه سعه وجودی موجود در مظهریت اسماء و صفات الهی است به همین خاطر انسان که در نظام مادی بسیار کوچک است اعظم مخلوقات خالق است

قسمت اول که گفتید چه واحدی منظورتان است؟؟دوما هیچ جایگاهی در تابلو خلقت وجود نداشت وخدا آن جایگاه را به موجوات اعطا کرد.
قسمت دوم هم هیچ ربطی به سوال ندارد و چیزی را اثباط یا نفی نمیکند.

صدیق;575201 نوشت:
هر استعدادی که به انسان داده میشود و زمینه انجام کارهای خوب میشود یا در اثر وجودآن، مقام و منصبی الهی مانند نبوت و امامت به شخص داده میشود، در نتیجه اعمال اختیاری اوست. البته برخی از این ظرفیتهای روحی و انسانی، قبل از تولد به شخص داده میشود. مثلا پیامبر یا امامی که از کودکی به این مقام منصوب میشود، ظرفیت روحی ای که به او داده شده است، به واسطه کارها و اعمال نیکی است که در سالهای بعد با اعمال اختیاری خود انجام خواهد داد و خداوند به واسطه علم لایزال خود که زمان و مکان بردار نیست و محدود نیست، میداند که چه کسی شایستگی این مقام را دارد، شایستگی ای که در اثر انجام کارهای شایسته به دست آمده است.

توانایی انتخاب پیامبران هم خدا به آنها داده و قدرت انتخاب درست که این هم به مشکل میخورد.درثانی عمل آینده و صالح او با توجه به استعدادی است که خدا به او داده و همهاش باز به خدا بر میگردد.
سوال دیگر آنکه خدا از کجا میداند چه کسی شایستگی مقام امامت را دارد؟؟آیا جز استعدادهایی است که در فرد قرار داده است؟؟؟:Gig::Gig::Gig:

سید مهدی ۰۱;579103 نوشت:
توانایی انتخاب پیامبران هم خدا به آنها داده و قدرت انتخاب درست که این هم به مشکل میخورد.

پیامبران هم مانند سایر انسانها در معرض خطا و لغزش بوده اند ولی خود از نافرمانی خداوند دوری جسته اند و از اختیار خویش به نحو احسن استفاده کرده اند. این همه آزمون و امتحان در سیره انبیاء
بیانگر همین است که اگر ایشان به جایگاهی رسیده اند از قوه ی اختیار خود در صراط مستقیم استفاده کرده اند.
اگر اینطور باشد که عالم همه جبر می شود و این با اختیار منافات دارد.
حضرت ادم صلوات الله علیه بنا به اختیار مرتکب حرام شد و بنا به اختیار توبه کرد و تازه مجتبی شد یعنی یک جهش به سمت عبودیت.
حالا بلا تشبیه اگر کسی دیگر مرتکب حرام شود با اختیار ممکن است راه ضلال را ادامه دهد.

باسلام

سید مهدی ۰۱;579103 نوشت:
توانایی انتخاب پیامبران هم خدا به آنها داده و قدرت انتخاب درست که این هم به مشکل میخورد.

این توانایی و این قدرت انتخاب در تمام انسانها به صورت یکسان است.
همه قدرت این را دارند که انتخاب خوب داشته باشند و دست کسی بسته نیست ولی برخی از این انتخاب خود درست استفاده میکنند و برخی استفاده نادرست.

سید مهدی ۰۱;579103 نوشت:
درثانی عمل آینده و صالح او با توجه به استعدادی است که خدا به او داده و همهاش باز به خدا بر میگردد.

دقت کنید.
مسئله واضح است.
در حالت عمومی، چه امامان و چه پیامبران و چه مردم عادی از قدرت انتخاب و استعداد یکسانی برخوردارند.
در برخی موارد استثنایی، استعداد به خاطر کارهایی است که در آینده انجام خواهند دارد و خداوند میداند در حالت تساوی بادیگران چطور عمل میکنند و بر آن اساس، کمال متناسب با آن را به انها داده است.
یعنی در این موارد، خدا با علم خود میداند اگر به آنان اختیار بدهد چه عملکردی دارند، طبق مفاد علم خود، به آنان استعداد و کمال خاصی رامیدهد.

سید مهدی ۰۱;579103 نوشت:
سوال دیگر آنکه خدا از کجا میداند چه کسی شایستگی مقام امامت را دارد؟؟آیا جز استعدادهایی است که در فرد قرار داده است؟؟؟

از کجا میداند از انجا که او خودش خالق انها و خالق تمام جهان است و علمش نامحدود است.
علم او محدودیت ندارد و خود این استعدادهایی که به صورت خاص به برخی داده بر اساس علمش به عملکرد آینده انها در صورت تساوی به آنها داده شده است.

[="Tahoma"][="Navy"]

سید مهدی ۰۱;579102 نوشت:
قسمت اول که گفتید چه واحدی منظورتان است؟؟دوما هیچ جایگاهی در تابلو خلقت وجود نداشت وخدا آن جایگاه را به موجوات اعطا کرد.
قسمت دوم هم هیچ ربطی به سوال ندارد و چیزی را اثباط یا نفی نمیکند.

سلام
منظورمان هیچ نبوده همانطور فکر بفرمایید که دوست دارید
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Black"] حاضر
سلام علیکم
پاسخ این سوال از 4 بخش تشکیل می‌شود.

اولاً: شکی نیست که این عالم نظم دارد و نظم آن ذاتی است. و بین اجزای آن رابطه حقیقی برقرار است؛ مثل مراتب اعداد. در اعداد می‌بینیم که عدد (یک) قبل از عدد (دو) و عدد (دو) قبل از عدد (سه) و بعد از عدد (یک) است. همچنین هر عددی غیر از عدد یک، بعد از عددی و قبل از عدد دیگری است. هر عددی مرتبه‌ای را اشغال کرده و در مرتبه خود احکام و آثاری دارد و مجموع اعداد که محدود به حدی نیستند نظامی را به وجود آورده‌اند. این نظم و نظامی که در مراتب اعداد وجود دارد ذاتی اعداد است. همین نظم ذاتی در میان مخلوقات در جهان هستی نیز حاکم است. یعنی این طور نیست که خداوند مجموعه‌ای از اشیا را خلق کرده باشد، ولی هیچ رابطه واقعی میان آنها نباشد، بعد آنها را به صف کشیده باشد و یکی را پشت سر دیگری قرار داده باشد.
ثانیاً: نظامی که در جهان هستی حاکم است، نظام احسن است. یعنی هرچه در این جهان است در نهایت نیکویی و در بهترین حالات خلق شده است، به طوری که بهتر از این تصور نمی‌شود. و قرآن کریم در این باره می‌فرماید: "او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید ...".[1]
ثالثاً: یک سری قوانین کلی بر این نظام هستی حاکم است که خداوند متعال طبق آن قوانین جهان هستی را اداره می‌کند و هرگز کاری را خارج از این قوانین انجام نمی‌دهد و هیچ تغییر و تبدیلی هم در این قوانین راه ندارد. چنانچه قرآن می فرماید: "رگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت".[2]
رابعاً: یکی از قوانین این عالم قانون علت و معلول است. که به موجب آن قانون هر موجودی در نظام هستی جایگاه و مقام معلومی دارد. نبودن قانون علت و معلول به معنای این است که هر موجودی بتواند منشأ ایجاد هر چیزی شود و ممکن باشد که هر معلولی به جای هر علت وهر علتی به جای هر معلول بیاید ؛ مثلاً اثر شعله کبریت با اثر شعله خورشید یکی باشد و حال این که این طور نیست .
حکومت قانون علت و معلول بر جهان به وضوح نمایان است چرا که هر معلولی علت خاص خود را دارد و هر علتی اثر و معلول خود را دارد و مراتب موجودات هستی از قبیل مراتب قرار دادی و اعتباری رایج در مناسبات اجتماعی نیست که فرقی نداشته باشد که فلان رئیس مرؤوس شود، یا برعکس؛ اما مراتب موجودات هستی مراتب حقیقی و واقعی است که بر اساس آن گوسفند نمی تواند انسان باشد و انسان هم نمی تواند گوسفند یا نبات باشد. چرایی این جا معنا ندارد که چرا یکی گیاه، یکی انسان و یکی حیوان خلق شده است. در یک کلمه باید گفت تفاوت موجودات جهان ذاتی آنها و لازمه نظام علت و معلول است.[3]
بنابراین این که گفته شده است هر موجود بر حسب لیاقتش خلق می شود، یعنی خداوند بر حسب ظرفیت و استعداد ذاتی اشیا آنها را خلق می‌کند. درجات و موقعیت‌هایی که در آفرینش برای موجودات معین شده است که یکی لیاقتش و ظرفیتش این باشد که جز جمادات یا نباتات و یا غیره باشد، مانند پست‌های اجتماعی(رئیس و مرئوس) نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد، بلکه این موقعیت ‌ها مانند خواص اشکال هندسی ذاتی موجودات است. وقتی می‌گوییم خاصیت مثلث این است که مجموع زاویه‌هایش برابر با دو قائمه باشد و خاصیت مربع این است که مجموع زاویه‌هایش برابر با چهار قائمه باشد، به این معنا نیست که به یکی خاصیت دو قائمه داشتن و به دیگری خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کرده‌اند. و لذا نمی توان گفت:" که چرا به مثلث ستم کرده و خاصیت 4 قائمه را نداده‌اند یا بالعکس. "زیرامثلث جز همان خاصیت معین و همان ظرفیت معین نمی‌تواند داشته باشد.
مراتب موجودات جهان نیز همین طور است. این که جماد رشد و درک ندارد، ولی گیاه رشد دارد و درک ندارد و حیوان هم رشد دارد و هم درک دارد، ذاتی مرتبه وجودی هر یک از آنهاست. نه آن که همه اوّل یکسان بوده‌اند و بعد آفریدگار به یکی لیاقت و ظرفیت رشد و درک را داده، به یکی هیچ کدام را نداده و به یکی، یک جنبه را داده و به دیگری آن را نداده است. پس این تصور غلط است که فکر کنیم خداوند ابتدا همه موجودات را به طور مساوی آفریده و بعد بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده است. بلکه صحیح آن است که بگوئیم هر چیز در جهان، فقط گونه‌ای خاص از وجود را می‌تواند بپذیرد و بس، که خداوند هم همان خلقت را به او می‌دهد. همانگونه که بوعلی سینا می‌فرماید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده، بلکه آن را (از اول به صورت زرد آلو) ایجاد کرده است.[4]
برای روشن تر شدن مسئله به این مثال توجه کنید:: یک خودرو از اجزای زیادی همچون پیچ ، مهره‌های کوچک و بزرگ ، بدنه، موتور ، چرخ، چراغ و فرمان و.... تشکیل شده است. ولی این طور نبوده که سازنده ابتدا تمام قطعات مساوی را یکسان تولید کرده و بعد یکی را فرمان و دیگری را چرخ و ... قرار داده است بلکه از اول هریک از پیچ ، مهره‌های کوچک و بزرگ ، بدنه، موتور ، چرخ، چراغ و فرمان و... را به طور جداگانه تولید کرده و هریک را در جای خود قرار داده است تا ماشین بتواند کار خودش را درست انجام دهد.

منابع و مآخذ

[=&quot]

[1]. «الذی احسن کل شیء خلقَهُ»، سجده، 7.
[2]. «ولن تجدَ لسُنةِ تبدیلاً». احزاب، 62.
[3]. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 102 - 107، صدرا، چاپ 30، 1378.
[4]. «وما جعل اللهُ المشمشة * مشمشةً بل أوجدها».


[/]

پرسش:
می گویند خداوند به اندازه ظرف وجودی اش فرد را خلق کرد. در حالی که خداوند از عدم موجودات را خلق کرد. پس اول ظرف وجودی را خلق کرده و بعضی را کوچک و بعضی را بزرگ آفرید. یعنی بعضی ظرفیت بیشتری دارند و بعضی ظرفیت کمتری. معیاری برای کوچک تر بودن و بزرگ تر بودن نبوده و این عدل خدا را زیر سوال می برد.

پاسخ:
سوالی که مطرح شد، سه جنبه دارد.
جنبه اول: ظرفیت انسان ها تفاوت دارد یا نه.؟
جنبه دوم: این تفاوت در ظرفیت، قبل از خلقت بوده یا بعد از آن؟ و چرا این ها متفاوت است.؟
جنبه سوم: این تفاوت با عدالت خداوند سازگار است یا نه.؟
در مورد جنبه اول، پاسخ این است که بله انسان ها دارای ظرفیت های متفاوتی هستند.
منظور ما از ظرفیت، استعداد مادی و معنوی، و جسمی و روحی ای است که در انسان ها نهاده شده است.(1) این استعدادها، به صورت تکوینی در درون انسان نهاده شده است، هر چند برخی از آن ها قابل زیاد شدن یا کم شدن است، ولی اصل این استعدادها، امری است که خداوند آنرا در انسان قرار داده است.
برخی از انسان ها با هوشند و برخی بهره کمتری از هوش دارند.
برخی از نظر جسمی توانمندند و برخی ناتوان.
قرآن کریم نیز به این اختلاف در ظرفیت و تفاوت در خلقت اشاره دارد.
در مورد انسان ها، اشاره به این تفاوت ظرفیت و استعداد دارد و میفرماید: «رفع بعضکم فوق بعض درجات ...»(2)

بخش دوم سوال شما، این بود که این تمایزها در چه زمانی به وجود می آید، بعد از تولد و در اثر کارها و اعمال اختیاری یا قبل از آن.؟
اگر قبل از تولد است، چه ملاکی داشته است و چرا خداوند چنین تفاوتی را برای انسان ها ایجاد کرده است و انسان ها را متفاوت خلق کرده است؟
پاسخ این سوال این است که قطعا تفاوت در انسان ها و استعدادیی که به انسان ها داده می شود، بی هدف و بی علت نیست.
هر استعدادی که به انسان داده میشود و زمینه انجام کارهای خوب می شود یا در اثر وجود آن، مقام و منصبی الهی مانند نبوت و امامت به شخص داده می شود، در نتیجه اعمال اختیاری اوست. البته برخی از این ظرفیت های روحی و انسانی، قبل از تولد به شخص داده می شود. مثلا پیامبر یا امامی که از کودکی به این مقام منصوب می شود، ظرفیت روحی ای که به او داده شده است، به واسطه کارها و اعمال نیکی است که در سال های بعد با اعمال اختیاری خود انجام خواهد داد و خداوند به واسطه علم لایزال خود که زمان و مکان بردار نیست و محدود نیست، می داند که چه کسی شایستگی این مقام را دارد، شایستگی ای که در اثر انجام کارهای شایسته به دست آمده است.
قرآن کریم به خوبی به این مسئله اشاره کرده است و بیان میکند که خداوند است که می داند چه کسی شایستگی آن را دارد که عهده دار این منصب باشد: «الله اعلم حیث یچعل رسالته».(3)
حال یا بعد از انجام آن اعمال این مقام را به دست آورده که اشکالی نیست. اما اگر قبل از رسیدن به سن بلوغ، به این مقام رسیده باشد، درست است که قبل از انجام اعمال اختیاری، این مقام به او داده شده است، اما باز هم علت اعطای این مقام، اعمال اختیاری ای است که این شخص در آینده انجام خواهد داد و خداوند با علم لایزال خودش از آن ها خبر دارد.

تا اینجا، مربوط به ظرفیت های روحی و کمالات معنوی بود. اما ظرفیت هایی که به منزله ابزاری برای انجام کارهای نیک و انتخاب بهتر است، در این ها هم تفاوت وجود دارد. چنان که افراد در میزان توانایی و استعداد فکر کردن و تعقل کردن با یکدیگر متفاوتند یا در توانانی جسمی برای انجام کارها.
این تفاوت ها که خودشان نتیجه اعمال اختیاری انسان نیستند، کمال معنوی برای نفس حساب نمی شوند و صرفا ابزاری برای شناخت بهتر و سنجش کارهای خوب و بد است. اما تفاوت در همین امور نیز بی هدف و بی حکمت نیست و هرچه توانایی شخص در این زمینه بیشتر باشد، مسئولیت و تکلیفی که بر عهده او گذارده می شود، بیشتر است.
چنان که خداوند هدف از این تفاوتها و وجه تمایز و برتری برخی بر دیگران را ابتلای افراد معرفی میکند(4): «وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَريعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحيم‏»(5)

با توضیحاتی که در دو بخش قبل ارائه شد، رابطه این تفاوت ها با عدالت خداوند نیز مشخص می شود.
گفتیم تفاوت هایی که نوعی مقام معنوی حساب می شود، همگی متوقف بر انجام اعمال اختیاری نیک و اعتقادات صحیح است. چه بعد از انجام اعمال به این مقامات رسیده شود و چه خداوند با علم خود بداند که این شخص در آینده سوء استفاده ای از اختیار خود نمی کند و به واسطه عملکرد آینده اش، از ابتدا به او مقامی متناسب با آن ارائه کند. بنا بر این این قسم از تفاوت ها، خودش نوعی عدالت است.
تفاوت هایی نیز که خودشان مقام معنوی حساب نمی شوند نیز منافاتی با عدالت ندارد، زیرا خود این تفاوت ها، میزان سختی تکلیف فرد را مشخص می کند و هر چقدر توانایی او در شناخت و سنجش بیشتر باشد، مسئولیت او در انجام کارهای نیک بیشتر خواهد بود.
نه داشتن این توانایی ها، مستلزم انجام کار خوب است و نه نداشتن آن ها ،مستلزم ترک کردن کارهای نیک.
چه بسیار افراد مستعدی و پولداری که کار نیک انجام نمی دهند و چه بسیار افراد بی استعداد و فقیری که کارهای نیک زیادی انجام می دهند.

ـــــــــــــــــــ
(1) تفسیر نمونه، ج6، ص69(ن. ا، جامع التفاسیر)
(2) سوره انعام، آیه165
(3) سوره انعام، ایه 124
(4) تفسیر نمونه، ج6، ص68
(5) انعام/ 165.

موضوع قفل شده است