تعریف دروغ و حکم مراتب مختلف آن

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعریف دروغ و حکم مراتب مختلف آن

بسمه تعالی

تعریف دروغ

با این که این واژه از واژه هایى است که همگى با معنى و مفهوم آن آشنا هستیم در عین حال در میان دانشمندان در تعریف آن گفتگوهاى زیادى است، بعضى دروغگویی را به معنى عدم مطابقت محتواى سخن با واقعیت ذکر کرده اند، در حالى که بعضى دیگر آن را عدم مطابقت با تشخیص و اعتقاد گوینده مى دانند، و از آیه شریفه سوره منافقون براى این سخن استمداد جستند، آنجا که مى فرماید: «اذا جائک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله والله یشهد ان المنافقین لکاذبون؛ هنگامى که منافقان نزد تو آیند مى گویند ما شهادت مى دهیم که یقینا تو رسول خدایى، خداوند مى داند که تو رسول او هستى، ولى خداوند گواهى مى دهد که منافقان دروغگو هستند» (منافقون/ 1)
بدیهى است منافقان که شهادت به رسالت پیامبر اکرم (ص) مى دادند سخنى مطابق واقع مى گفتند، ولى چون مطابق اعتقاد آنها نبود به عنوان دروغگو معرفى شدند ولى در پاسخ این سخن مى توان گفت که نسبت دروغ به منافقان از اینجا سرچشمه مى گیرد که آنها شهادت به رسالت پیامبر (ص) را به صورتى ابراز مى داشتند که مفهومش این بود که مطابق اعتقاد درونى ما است، و چون این سخن با واقعیت مطابق نبود نسبت دروغ به آنها داده شده است، یعنى آنها در این اظهار که این سخن موافق اعتقاد درونى آنها است دروغگو بودند، بنابراین صدق و کذب در هر حال بر اساس تطابق با واقعیت ها مشخص مى شود. البته هر گونه عدم تطابق با واقعیت دروغ نیست، بلکه مهم این است که شخص برای فریب دادن دیگران، سخنی بگوید و یا عملی انجام دهد که مطابق واقع نیست. زیرا ممکن است شخصی از روی اشتباه یک سخن خلاف واقع را بیان کند. بنابراین می توان دروغ را اینگونه معنا کرد: «فریب دیگران به وسیله چیزی که در نظر متکلم واقعیت ندارد».
امیر مومنان علی(ع) که همه چیز را از زاویه عبودیت پروردگار مى بیند در تعریف صدق و کذب، سخن دیگرى دارد مى فرماید: «
الصدق مطابقة المنطق للوضع الالهى و الکذب زوال المنطق عن الوضع الالهى؛ صدق همان مطابقت سخن با وضع الهى است، و کذب ناهماهنگى سخن با وضع الهى است» (غرر فارسى، حدیث 1552 و 1553، جلد اول، صفحه 400) منظور از وضع الهى ظاهرا همان وضع جهان آفرینش است، که به اراده و فرمان خدا به وجود آمده است، بنابراین تعریف امیرمؤمنان على (ع) نیز همان تعریفى است که در بالا آمد با این اضافه که شکل توحیدى آن محفوظ شده است. البته صدق و کذب همان گونه که بر زبان جارى مى شود، در عمل انسان نیز خود را نشان مى دهد، کسانى که عملى بر خلاف ظاهر حالشان مى کنند دروغگو هستند و آنها که ظاهر و باطن و اعمالشان هماهنگ است صادقند.

مراتب دروغ و حکم آنها

دروغ دارای مراتبی است که بعضی از آنها قطعا کبیره و برخی بزرگترین کبائر هستند. ولی کبیره بودن و برخی از آنها مشکوک است. البته برخی از فقهای بزرگ مانند شهید ثانی (ع) دروغ را به طور کلی از گناهان کبیره دانسته اند و برای اطلاع بیشتر، برخی از مراتب دروغ ذکر می شود.

1- دروغ بر خدا و پیغمبر و امام

بدترین مراتب دروغ، دروغ به خدا و پیغمبر و امام است. حضرت صادق (ع) فرمود: الکذب علی الله و علی رسوله من الکبائر؛ دروغ بر خدا و رسول از گناهان کبیره است.» و نیز حضرت باقر (ع) به ابونعمان فرمود: «لاتکذب علینا کذبه فتسلب الحنیفه؛ یک دروغ هم از قول ما مگو، زیرا که آن دروغ تر از دین حنیف اسلام خارج می کند.» یعنی به واسطه این دروغی که به ما بستی نور ایمان از دلت می رود و اگر این قسم دروغ در حال روزه باشد در صورت عمد موجب بطلان روزه هم می شود.

ترجمه نادرست هم دروغ است

معنی دروغ به خدا و پیغمبر این است که مطلبی را به دروغ به ایشان نسبت دهد خواه در امر دین باشد یا دنیا مثلا بگوید: خدا به فلان پیغمبر چنین وحی فرستاده و مثل اینکه جمله ای که از قرآن نباشد به قرآن نسبت دهد یا اینکه آیه قرآن را ترجمه به خلاف نماید. لذا کسانی که می خواهند روی منبر یا میز به خطا یا جای دیگر قرآن را ترجمه نمایند بدانند که در معرض خطر بزرگی هستند. از جمله موارد دروغ بر خدا آن است که شخص دروغی بگوید و و برای اثبات آن بگوید خدا شاهد است یا می داند که راست می گویم. حضرت صادق (ع) فرمودند: «من قال علم الله ما لا یعلم اهتز له اعظاما لله عزوجل؛ در آن حال عرش الهی برای تعظیم جلال حق تعالی به لرزه در می آید» و در حدیث دیگری فرمود: که «ذا قال العبد علم الله و کان کاذبا قال الله تعالی اما وجدت احدا تکذب علیه غیری؛ خداوند می فرماید آیا جز من کسی را پیدا نکردی که بر او دروغ ببندی.» (وسائل الشیعه کتاب الایمان، باب 5)

دروغ بر پیغمبر و امام

دروغ بر پیغمبر و امام آنست که حدیثی را بسازد و به آنها نسبت دهد یا حدیثی از کسی بشنود یا در کتابی ببیند و با اینکه می داند دروغ است به امام یا پیغمبر نسبت دهد. اما احادیثی که در کتاب ها موجود است و واقعا نمی داند آیا قول امام است یا نه، در صورتی که آن حدیث مخالف ضرورت دین و مذهب نباشد و نیز موجب هتک مقام امام (ع) هم نباشد و به واسطه سبکی آن، عقل سلیم از پذیرفتنش نداشته باشد، نقل کردن چنین اخباری با استناد به کتابی که در آن دیده جایز است. بنابر احتیاط از هر کتابی که می بیند نقل نکند بلکه از کتاب هایی نقل کند که به نوشته اش اعتماد و مؤلفش را به تقوی و ورع شناخته و کمال وثوق را به او داشته باشد. در نامه حضرت امیرالمومنین به حارث همدانی است که: «ولا تحدث الناس بکل ما سمعت فکفی بذلک کذبا؛ نقل مکن برای مردم هر چه را که شنیدی که همین (بی مبلاتی در نقل) کافی است در دروغگویی» (نهج البلاغه) و اما نقل به مضمون حدیث نه الفاظ آن، در صورتی جایز است که نقل کننده دارای قوه فهم عربی بوده و مزایای کلام را بفهمد، پس مضمون و خلاصه مراد حدیث را که دلالتش آشکار است نقل نماید با تصریح به اینکه مضمون حدیث این است. اما زبان حال، به صورت شعر یا نثر، اگر منافی با مقام امام (ع) نبوده و واقعا زبان حال باشد یعنی حال امام (ع) در آن وقت طوری بود که ترجمان آن این کلمات یا این اشعار باشد، مانعی ندارد. ولی باید معلوم باشد که زبان حال است نه نقل قول امام (ع).


2- سوگند و شهادت و کتمان

یکی از مراتب دروغ که شکی در کبیره بودنش نیست، قسم دروغ و شهادت دروغ و کتمان شهادت است.

3- تهمت

نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر این ها و به آن «تهمت» هم می گویند و این قسم علاوه بر این که دروغ است، غیبت نیز می باشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپه ای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است، نگاه می دارند تا مردم از حساب فارغ شوند. این قسم از دروغ از گناهان کبیره است.

4- دروغ مفسده دار

از اقسام دروغ که مسلما گناه کبیره است، هر دروغی است که در آن مفسده و زیان باشد و البته هر چه مفسده و زیان آن بیشتر باشد بزرگی گناهش و شدت عقوبتش شدیدتر است و گاه می شود دروغی سبب تلف شدن اموال و ریخته شدن آبروها و خون ها می گردد.

5- دروغ از روی مزاح و شوخی

از اقسام دروغ دروغ هایی است که از روی هزل و مزاح و شوخی برای تفریح و خنده و غیره گفته می شود مثل اینکه به شخص ساده لوح خوش باوری بگوید فلان شخص امشب تو را به مهمانی دعوت کرده است یا فلان مال را به تو حواله نموده و نظایر اینها. برخی از فقها صریحا به حرمت این قسم فتوی داده اند و بعضی از فقها فرموده اند: جایی که نشانه ای بر نبودن قصد جدی در کلام وجود دارد، شوخی حرام نیست و جایی که نشانه ای وجود ندارد به گونه ای که مخاطب متوجه نمی شود که این کلام واقعیت ندارد و شوخی است، حرام است. بنابراین در مورد این مسئله، هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند.

6- رویای جعلی

حضرت رسول (ص) فرمودند بزرگترین دروغ ها سه دروغ است:
1- دروغ بستن به من با این که چیزی را نگفته ام به من نسبت دهد.
2- دروغ در رویا با اینکه خوابی را که ندیده به دروغ نقل کند.
3- مردی را به غیر پدرش نسبت دهد. (بحار الانوار ج 15، ص42)
باید دانست همانطور که دروغ بر دروغگو حرام است، نقل کردن دروغ دیگری و همچنین ثبت کردن دروغ و نوشتن یا خواندن و گوش دادن به آن هم حرام می باشد. قرآن کریم در چند مورد در نکوهش یهود و منافقان می گوید: «سماعون للکذب؛ بسیار به دروغ گوش می دهند» و شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت کرده که از آن حضرت پرسیدند آبا گوش دادن به قصه گو حلال است؟ فرمود: نه، هر کس گوش به سخن گوینده ای بدهد او را پرستیده، پس اگر از خدا سخن گوید، یعنی راست و حق سخن گوید، گوش کننده خدا را پرستیده و اگر از ابلیس سخن گوید، یعنی دروغ و باطل بگوید، ابلیس را پرستیده است.

منابع:
ناصر مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن جلد 3- صفحه 216-217 و 234-235
سید رضا صدر- دروغ
حسین مظاهری- حریم های اخلاق در آینه احکام
عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره جلد1- صفحه 309

دروغ در لغت به معنای سخن نادرست، [۱] خلاف حقیقت و واقعیت، [۲] قول ناحق است و به معنای نقل گفتاری از کسی است که آن را نگفته است. [۳] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌وعده باشد یا غیر آن. [۴] ضد صدق [۵] است و [۶] خبر از خلاف واقع،چه به صورت عمد یا سهو، [۷] می باشد.دروغ در اصطلاح، همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان، دروغ گفتن است. [۸]اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب برآن زیاد می‌باشد که دراین قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود:۱) پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: «مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ،‌ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد.» [۱۳]۲) در جایی دیگر می‌فرماید: «از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می‌کند.» [۱۴] [۱۵]۳) مردی از رسول خدا صلوات الله علیه پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.» [۱۶]مراتب و انواع دروغ 1- پایین ترین مرتبه دروغ، رساندن و اخبار از مطالب خلاف واقع است.2- نوع دیگری از کذب، دروغ به شوخی و از روی مزاح است که در اینجا اگر شنونده بر اساس شواهد و قرائن، بداند که گوینده دروغ می گوید بعضی فقها آنرا جایز دانسته اند اما اگر شنونده تصور کند که گوینده راست می گوید قطعا حرام است.3- نوع دیگری از دروغ ، بیان کردن همه آن چیزهایی است که انسان می شنود و به اصطلاح دامن زدن به شایعات نوعی از دروغگویی است و در حدیث است که « بر دروغگویی فرد همین بس که هر چه شنید نقل نماید.»4- نوع دیگری از دروغ تعارفات متداول بین مردم است ! این تعارفات اگر با میل درونی انسان مطابق نباشد و به صورت جمله خبری بیان شوند نوعی دروغ محسوب می شوند 5- نوع دیگر دروغ ، خلف وعده کردن است لذا توصیه شده که در قول و قرارها، تا حد ممکن به طور قطع و یقین وعده ندهید تا اگر عذری پیش آمد دروغگو و بدقول محسوب نشویید.8- انواع دیگری از دروغ ، مانند کذب در نیت ، عزم ، وفای به عزم و کذب در اعمال و مقامات را علمای اخلاق مطرح نموده اند .,۱. ↑ برگزیده فرهنگ قرآن، ص۳۶۹.۲. ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،‌حسن مصطفوی،ج۱۰، ص۳۴.۳. ↑ نثر طوبی،ابوالحسن شعرانی،‌ ص۳۳۱.۴. ↑ مفردات الفاظ القرآن،الراغب الاصفهانی،‌ج۱، ص۲۷۷. ۵. ↑ لسان العرب،ابن منظور،ج۱، ص۷۰۴. ۶. ↑ المنجد فی اللغة،لویس معلوف، ص۶۷۸.۷. ↑ مصباح اللغة،قیومی، ص۸۷.۸. ↑ آفات زبان،محمدامین، ص۶۷.۹. ↑ صف/سوره۶۱،آیه۲-۳. ۱۰. ↑ نحل /سوره۱۶،آیه۱۰۵. ۱۱. ↑ زمر/سوره۳۹،آیه۳. ۱۲. ↑ نور/سوره۲۴،آیه۷. ۱۳. ↑ بحارالانوار،محمد باقر مجلسی،ج۶۹، ص۲۶۳. ۱۴. ↑ معراج السعادة،احمد نراقی، ص۵۵۰.۱۵. ↑ مستدرک الوسائل،محدث نوری،ج۹، ص۸۸. ۱۶. ↑ نصایح،مشکینی، ص۲۹۱.

با سلام

علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:

حسد
« برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.»

شیطان
از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند.»

گناه

از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آن‌ها به این آیات ایمان نیاورند،‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»

مکر زنانه

از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سوره‌ یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف)رااز پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف علیه السلام گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است.»

حفظ موقعیت اجتماعی
گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجرا و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت، توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزش‌های خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.

جلب منافع و دفع مضرات

گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت، انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود.

دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوری که شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:

بی‌اعتباری دروغگو
زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: ‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آن قدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند.

از بین رفتن ایمان
کسانیکه به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر علیه السلام می‌فرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد.»

بی‌آبرویی
از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی‌آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو،‌ کشف دروغ اوست و بی‌آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری می‌کند. محبوب ترین چیزها نزد عقلا حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آن‌ها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد. رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: کم‌آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید.

بدبینی مردم
دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.

فقر
راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد.

فراموشی
یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.

پرده دری و بی‌شرمی
اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم علیه السلام فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است.

taha20;805283 نوشت:
اگه مجبور بشی بین دروغ و راست یکی رو انتخاب کنی و راست گفتن به ضرر اسلام و مسلمین باشه کدومو انتخاب میکنی؟

سلام علیکم

فکر میکنم دروغ بمعنی پوششی بر حق بقصد ایجاد باطل است . یعنی ستری که حق را می پوشاند تا ظلمی صورت بگیرد .

از طرفی , راست گفتن به ظالم برای اینکه حق مطلوم را غصب کند هم معاونت در ظلم است .

در این مواقع تقیه میکنند تا ظلم صورت نگیرد نام این تقیه دروغ نیست بلکه مقابله در برابر شکل گیری ظلم و ستم و عملی باطل است که خداوند در کتاب و سنت از آن نهی فرموده .

سلام

حکم توریه چیست؟ توریه چگونه باید انجام بشه تا با دروغ فرق داشته باشه؟

گاهی ، دروغ اصطلاحی گفته نمیشه ، اما چیزی گفته میشه که همون کار دروغ را انجام میده گرچه دروغ نیست.
مثلاً:
من می خواستم مرخصی بروم. به کسی گفتم: دوستم می خواهد برود در شهر ... در مراسم تشیعع شهدا شرکت کند. به من گفته که با ماشین شخصی خودش میره. من هم می خواهم مرخصی بگیرم.

خوب در مثال بالا ، همه جملات راست هستند. دوستم واقعا میخواست آن کار را بکند و واقعاً هم به من گفت که با ماشین شخصی اش می رود ، اما من قصد همراهی با او را نداشتم و مرخصی گرفتن را به قصد همراهی با او نمی خواستم. اما طوری "جملات راست" را در کنار هم چیدم ، که به طرف مقابلم القاء کنم که مرخصی را برای همراهی با دوستم در مراسم تشییع شهدا می خواهم. اما هیچ جمله دروغی نگفتم!

این ، حکمش چیه؟

سلام

سوالی داشتم از کارشناسان محترم و تشکر به خاطر زحماتشون@};-

پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: «مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ،‌ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد. (بحار الانوار، ج69، ص 263 )

در این حدیث منظور از (بدون عذر ) چیه؟
یعنی اگه عذری داشته باشیم میشه دروغ بگیم؟ این که میشه بهانه برای دروغگویی؟
چه مواردی عذرموجه برای دروغ گفتن به حساب میاد؟
تشخیص این موارد باید برچه مبنایی باشه که بهانه به دست نفس سرکش ندیم برای دروغ گفتن؟

استاد;574884 نوشت:
تعریف دروغ

سلام و عرض ادب استاد
موضوع توریه کمی برایم سوال برانگیز است. در چه جاهایی میتوان توریه کرد؟هر جایی که کوچکترین منفعت انسان در خطر بود؟
من فکر میکنم اگر مجاز باشیم که در هر موردی توریه کنیم،میتوانیم تمام دروغ ها را تبدیل به توریه کنیم !!
اگر به هر دلیلی مثل عدم تمایل یا بی حوصلگی مایل به انجام کاری یا کمکی به دیگران نبودیم و
یک جمله ای بگوییم که توریه باشد،از لحاظ اخلاقی چگونه است؟آیا مجاز به انجام این کار هستیم؟ این کار چه تاثیری روی نفس انسان میگذارد؟

در دروغ مصلحتی مصالح بالاتری در میان هست مثل اصلاح بین مردم یا حفظ جان،در این شرایط هست که مجاز به دروغ مصلحتی هستیم،برای توریه شرایط خاصی در میان نیست؟
با سپاس

بسمه تعالی
توریه، به معنای افشا نکردن راز، در کاربرد فقهی به این معنا است که گوینده معنایی از کلام خود را که مرادش نیست به مخاطب منتقل کند.در منابع فقهی، توریه به عنوان یکی از راه‌های نجات از دروغ گویی و سوگند دروغ، در ابواب گوناگون مطرح شده است. این نکته مبتنی بر این نظر است که توریه با کذب تفاوت ماهوی دارد و موضوعاً از آن خارج است. هر چند واژه توریه در قرآن کریم نیامده، ولی در تفاسیر و منابع حدیثی ، آیات متعددی از مصادیق توریه شمرده شده است. همچنین در بعضی احادیث اشاره شده است که گاهی حتی پیامبران و امامان(ع) نیز به اقتضای مصلحت توریه می‌کرده‌اند. توریه دارای شرایطی است که از جمله آنها می توان به توانایی بر توریه کردن و ضایع نشدن حق دیگران در صورت توریه اشاره کرد. درباره جواز و عدم جواز توریه و اخلاقی بودن یا نبودن آن میان عالمان اخلاق اختلافاتی وجود دارد.

شروط جواز یا وجوب توریه:
1-ضایع نشدن حق دیگران
2-تحقق اضطرار
3-مفسده نداشتن
4-توانایی بر توریه(برخی نمی توانند کلام را طوری مطرح کنند که توریه شود لذا در مورد جواز توریه که همان موارد جواز دروغ است ،توریه کردن برای ایشان وجوبی ندارد)

قدر متیقن در جواز توریه اینست که توریه زمانی که دروغ جایز است جواز پیدا می کند و بهتر است به جای دروغ در صورت امکان توریه کرد.
لذا نمی توان بدون آن ضرورت ها و شروطی که ذکر شد توریه کرد و توریه در این موارد دروغ و کذب است.
موفق باشید.

استاد;817407 نوشت:
بسمه تعالی
لذا نمی توان بدون آن ضرورت ها و شروطی که ذکر شد توریه کرد و توریه در این موارد دروغ و کذب است.

با سلام
جناب استاد این از نظر فقهی هست؟
اگر بله آیا نظر همه مراجع همین هست؟

*taha*;817410 نوشت:
با سلام
جناب استاد این از نظر فقهی هست؟
اگر بله آیا نظر همه مراجع همین هست؟

سلام علیکم و رحمة الله
خیر از نظر اخلاقی هست. نظر مرجع تقلیدتان را سوال بفرمایید.
همانطور که در پست قبل اشاره کردم اختلاف نظر بین علمای اخلاق در این موضوع وجود دارد لذا قدر متیقن بیان شد.
موفق باشید.