آشنایی با مولف نهج البلاغه---زندگی نامه سید رضی(2)
تبهای اولیه
عصر طلایی تمدن اسلامی
قرن چهارم هجری را باید «عصر طلایی تاریخ تمدن اسلامی» نامید؛ عصری كه با وضع جدید سیاسی اجتماعی در زمان خلفای عباسی و قدرت یافتن جریانهای شیعی دیلمیان و آل بویه و تضارب افكار و اندیشههای سیاسی و اجتماعی، اوضاع جدیدی برای ارائه آثار و اندیشهها فراهم شد؛
عصری كه در مركز خلافت اسلامی «بغداد» اندیشمندان بزرگ ـ اعم از شیعی و سنّی و زیدی و اسماعیلی و حتی متفكران اقوام و ملل مختلف غیر مسلمان ـ در زمینههای مختلف علوم و فنون به عرضه دیدگاهها و نظریات خود پرداختند و آثار بدیعی را پدید آوردند و برای آیندگان به یادگار نهادند. مرحوم سید رضی در چنین عصری به دنیا آمد.
زادگاه و خانواده
نام سید رضی «محمد» كنیهاش «ابوالحسن» ملقبت به «سید رضی» یا «شریف رضی» بود كه در سال 359 ق. در بغداد به دنیا آمد و در سال 406 ق. در سن 47 سالگی از دنیا رحلت فرمود.
خاندان سید رضی یكی از خاندانهای بزرگ علمی و دینی و پارسای شیعه امامیّه است كه نسبش به پیامبر و امیر المؤمنین و فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ میرسد.
وی از جانب پدر با پنج واسطه به حضرت موسی بن جعفر امام هفتم میرسد به همین جهت او را موسوی نیز میخوانند و از جانب مادر به امام حسین (ع)منتسب میشود از این رو او را «ذو الحسبین» نیز میگویند،
كه خود در جاه
پدر...
پدر سید رضی «حسین بن احمد» معروف به «طاهر ذوالمناقب» شخصیّتی بزرگ داشت و مردی بلند آوازه بود و به عنوا نامیترین شخصیّت علوی بارها به منصب «نقابت» (سرپرستی علومیان و سادات) دودمان ابوطالب در بغداد منصوب شد.
عضد الدوله دیلمی هنگامی كه وارد بغداد شد، چون نفوذ او را در میان شیعیان دید از وی ترسید از این رو دستگیرش كرد و به قلعه فارس (شیراز) فرستاد و در آنجا به زندان افكند.
حسین ابن احمد كه به «ابو احمد» مكنّا بود هفت سال، یعنی تا پایان عمر عضدالدوله در زندان ماند، تا اینكه پس از مرگ او، فرزندش «شرف الدوله» ـ كه حاكم كرمان بود ـ در راه سفر به بغداد، ابو احمد را از زندان آزاد كرد و با خود به بغداد برد.(1)
سید رضی پدرش را بسیار دوست میداشت، در مدت هفت سالی كه پدرش در زندان بود، در فراق وی آرام نداشت.
او ـ كه در آن ایام چهارده سال بیشتر نداشت ـ قصیدهای غرّا در هجران پدر سرود و برای وی به زندان شیراز فرستاد؛ قصیدهای كه دل هر خوانندهای را میلرزاند و هر چشمی را میگریاند.
ابوالفرج ابن جوزی در تاریخ خود، به هنگام نقل حوادث سال 369 ق. مینویسد: ازحوادث این سال بازداشت شریف ابو احمد حسین بن موسی، در ماه صفر است او را به اتهام واهی دستگیر كردند.(2)
ابو احمد در اواخر عمر نابینا شد و در سن 97 سالگی دار فانی را وداع گفت.
پی نوشت:
2- منتظم ابن جوزی، ج 7، ص 98
مادر...
مادر سید رضی بانویی علوی و همنام جدّهاش فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ و بانویی با شخصیت، دانشمند و بافضیلت بود.
گویند: شیخ مفید، سرآمد فقهای شیعه كتاب «احكام النساء» را برای او تألیف كرده است. ایشان در مقدمه این كتاب مینویسد:
من از سیده جلیله فاضله اطلاع یافتم كه مایل به تدوین كتابی هستند مشتمل بر همه احكامی كه مكلفین محتاج به آن هستند، و مخصوصاً زنان باید از آن آگاه باشند. او علاقه خود را برای تألیف این كتاب به من اطلاع داده است... .(1)
ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه خویش در ارتباط با عظمت و مقام رفیع این بانوی فاضل و دو فرزند برومند و شایستهاش، محمد و علی ـ كه بعداً به «سید رضی» و «سعید مرتضی» شهرت یافتند ـ به نقل از دانشمند و فقیه مشهور شیعه سید فخّار موسوی حلّی مینویسد:
«شبی شیخ مفید در خواب دیدند: حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ،دختر گرامی پیامبر ، دست امام حسن و امام حسین را گرفته نزد وی آوردند و پس از سلام به شیخ فرمودند: این دو پسر من هستند به آنها علم فقه و احكام دین بیاموز!
شیخ مفید پس از بیداری در شگفتی ماند كه این چه خوابی بود! فردای آن شب كه شیخ مفید طبق معمول در «مسجد براثا» واقع درمحلّه شیعه نشین كرخ بغداد نشسته بودند و شروع به تدریس نمودند، ناگهان دیدند، بانویی با كمال وقار، در حالی كه دست دو كودك خود را در دست دارد وارد شد و به شیخ سلام كرد
و گفت: من همسر طاهر ذوالمناقب هستم، و این دو كودك فرزند من هستند، آنها را نزد شما آوردهام تا علم فقه و احكام دینی را به آنها بیاموزی! شیخ بزرگوار و مرجع عالیقدر شیعه از آن خواب و این تعبیر در شگفت ماند و در دم گریست.
سپس به احترام آن بانوی بزرگوار و آن دو كودك پاك سرشت، شیخ از جای برخاست و به مادرشان سلام كرد و خواب خود را برای آنها نقل نمود.
آنگاه با كمال اشتیاق تعلیم و تربیت آنها را به عهده گرفته و در ارتقای آنها به مدارج عالی علمی و عملی همت گماشت، تا آنكه آن دو برادر از نوابغ بزرگ و علمای نامدار عصر شدند.(2)
این بانوی با فضیلت و فداكار در وضعیتی كه پدر خانواده به مشاغل اجتماعی داشت و بعدكه در زندان و تبعید گرفتار بود، به سرپرستی و تربیت این دو فرزند شایسته با نظری بلند و همتی عالی همت گماشت و برای رشد و شكوفایی استعدادهای آنان از هیچ كوششی فروگذار نكرد
این بانوی بزرگوار در ذوالحجّه سال 385 ق. از دنیا رفت، زمانی كه از عمر سید رضی 26 سال بیشتر نگذشته بود.
برادر...
علی، علم الهدی، ملقب به «سید مرتضی» برادر بزرگ سید رضی كه چهار سال از او بزرگتر بود، یكی از افتخارات جهان تشیع واز فقیهان برجسته قرن چهارم هجری است.
نجاشی معاصر وی (متوفا به سال 450 قمری) ـ كه هم عصر سید مرتضی است و هر دو نزد شیخ مفید درس میخواندهاند ـ درباره وی مینویسد:
علومی را فراگرفت كه هیچ كس در زمان وی به پایه او نرسید؛ احادیث بسیاری از استادان فن استماع نمود. عالم، متكلم، ادیب و شاعر بود و در علم دین و دنیا جایگاهی بس بزرگ داشت و كتابها تصنیف كرد...
در سال 436 ق. وفات یافت و فرزندش بر او نماز گذارد و در خانهاش دفن شد، من و شریف ابویعلی جعفری و سالار بن عبد العزیز او را غسل دادیم.(3)
شاگرد عالیقدرش شیخ طوسی، (متوفا به سال 460 ق) پس از ذكر نام و نسب و اجداد وی، مینویسد:
كنیهاش «ابوالقاسم» و لقبش «علم الهدی» و «الاجل المرتضی» است. در علوم بسیاری یگانه روزگار بود. تمام دانشمندان درباره فضل او اتفاق دارند در دانشهایی مانند علم كلام و فقه و اصول و ادب و نحو و شعر و معانی و لغت و جز آن بر همه كس تقدم داشت. دیوان شعری دارد كه مشتمل بر بیست هزار بیت است.(4)
جایگاه علمی و اساتید
چنانكه یادآور شدیم، سید رضی هماره با برادر بزرگش سید مرتضی از خردسالی به فراگیری علوم و فنون متداول عصر پرداخت.
علم نحو و دستور زبان عربی را نزد «سیرافی»، علم فقه و احكام دینی را نزد «شیخ مفید»، علم حدیث را نزد «محمد بن عمران مرزبانی» و «ابوموسی تلّعُكبری»و ابوابی از فقه را نزد «محمد بن خوارزمی» آموخت؛
چنانكه علم قرائت قرآن را با همه روایاتش نزد «ابوحفص، عمر بن ابراهیم كنانی» و شرح اصول خمسه را نزد «قاضی عبدالجبار معتزلی» ـ كه هر یك در رشته خود از سرآمد اساتید فن بودند ـ فرا گرفت.
همان طور كه در پارهای از علوم ادبی را از «ابوالفتوح ابن جنّی» (نحوی معروف) و قسمتی از فنون بلاغت و آیین سخنوری را از «ابن نباته» خطیب بهره برد.
سید رضی (ره) از هفده سالگی به تدریس و تألبیف علومی كه آموخته بود پرداخت.
وی، در فراگیری علوم و فنون بسیار حریص بود و از هر كس كه میتوانست بهرهمند شود، خودداری نمیكرد و در این خصوص میان شیعه وسنی و مسلمان و كافر فرق نمیگذاشت.
پی نوشت:
2- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 41.
3- رجال نجاشی، ص 192.
4- نهج البلاغه و گردآورنده آن، ص 30 ـ 34. در این كتاب نظر برخی از بزرگان درباره سید مرتضی (ره) آورده شده است.