جمع بندی اگر خدا شخصی را در یک محیط بی دیانت یا کم دیانت به دنیا آورده، پس چرا آن شخص را عقاب می کند؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر خدا شخصی را در یک محیط بی دیانت یا کم دیانت به دنیا آورده، پس چرا آن شخص را عقاب می کند؟

حاضر
گاهی مواقع، برخی ها سؤال می کنند که تقصیر شخصی که در یک محیط و جامعه و خانواده بی دیانت یا کم دیانت به دنیا آمده است چیست؟ خدا خواسته که در این محیط به دنیا بیاید. بنابراین عقاب و مؤاخذه چنین شخصی دور از عدالت است. پس خداوند ظالم است و تبعیض قائل شده است؛ زیرا برخی از اشخاص را در محیط با دیانت یا دیانت بالا به دنیا آورده و آنان گوی سبقت را از دیگران می ربایند و دیگران عقب می مانند. پس خدا عدالت را رعایت نکرده است.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

حاضر;574029 نوشت:
گاهی مواقع، برخی ها سؤال می کنند که تقصیر شخصی که در یک محیط و جامعه و خانواده بی دیانت یا کم دیانت به دنیا آمده است چیست؟ خدا خواسته که در این محیط به دنیا بیاید. بنابراین عقاب و مؤاخذه چنین شخصی دور از عدالت است. پس خداوند ظالم است و تبعیض قائل شده است؛ زیرا برخی از اشخاص را در محیط با دیانت یا دیانت بالا به دنیا آورده و آنان گوی سبقت را از دیگران می ربایند و دیگران عقب می مانند. پس خدا عدالت را رعایت نکرده است.

با سلام و تشکر از سوال شما
ببینید سه عامل در سعادت انسان نقش دارند:
1- قوای درونی، یعنی عقل و اختیار
2- قوای بیرونی: کتاب آسمانی و شریعت الهی
3- نیروهای کمکی سوق دهنده به سمت سعادت و هدایت مانند جامعه مذهبی و خانواده متدین

دارا بودن قوای درونی، یعنی عقل و اختیار برای حسابرسی انسان کفایت می کند، و خداوند می تواند با آنها انسان را مواخذه کند، چون عقل انسان توانایی تشخیص بسیاری از بدی ها و خوبی ها را دارد، مانند زشتی دزدی کردن، خیانت کردن، کشتن و آزار دیگران، و خوبی عدالت، احسان در برابر احسان و غیره. مثلا هر دزدی، خودش یقین به زشت بودن دزدی دارد، و قدرت بر انجام، یا ترک آن را نیز دارد.
لذا امام صادق(ع) در مورد عقل می‌فرمایند:
« مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان‏» (الکافی، کلینی، ج1، ص11)
(عقل) چیزیست که با (هدایتگری) آن خداوند رحمن پرستیده می‌شود، . به واسطه آن بهشت به دست می‌آید.

پس اگر انسانی در شرایطی فاقد این دو نیروی درونی باشد، مثلا دیوانه باشد، یا حقیقتا با تهدید و اجبار گناهی را مرتکب شده باشد، خداوند اصلا در آن خصوص از وی مواخذه و حسابرسی نخواهد کرد، چون شرط درونی تکلیف را ندارد.

در مرحله بعد خداوند برای تقویت عقل و اراده خیر، و افزایش آگاهی انسان‌ها، کتاب آسمانی و شریعت را توسط انبیاء برای مردم فرستاده است، که باز، خود این ارسال انبیاء و کتاب آسمانی برای هر کسی اسباب اتمام حجت است، همان‌طور که خداوند می‌فرماید:
«رُّسُلًا مُّبَشرِّينَ وَ مُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلىَ اللَّهِ حُجَّةُ بَعْدَ الرُّسُل‏» (نساء-165)
پيامبرانى (فرستادیم) كه بشارت‏دهنده و بيم‏ دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود).

نهایتا عدم پیروی از کتاب آسمانی هم، بدون ملاک، و به طور مطلق اسباب عذاب نیست، پس اگر واقعا به دست کسی نرسیده باشد و انسانی از آن آگاه نشده باشد، باز هم مواخذه ای نخواهد داشت.

اما همان‌طور که فرمودید موارد دیگری هم هست که در سعادت انسان نقش دارند مانند: خانواده خوب، جامعه مذهبی، معلمان و اساتید خوب، و دسته ای از خصائص مسائل ژنتیکی و وراثتی، که این موارد نقش یک نیروی کمکی را ایفا می‌کنند، والا نه بر عقل انسان می افزایند و نه به انسان اختیار می‌دهند، بلکه فقط او را ترغیب می کنند که در مسیر سعادت گام بردارد، پس این موارد قوای اصلی محسوب نمی‌شوند که در تکلیف انسان شرط باشند، بلکه در سعادت انسان، به وی کمک خواهند کرد.
اما خداوند نسبت به این امور کمکی حسابرسی ویژه ای خواهد داشت، یعنی با کسانی که از این نیروهای کمکی برخوردار بوده اند و کسانی که برخوردار نبوده اند یکسان معامله نخواهد نمود. بدیهی است که ظلم و بی عدالتی در جایی است که از دو دسته انسان ها با امکانات مختلف، به یک اندازه توقع داشته باشیم، اما خداوند با هر دو دسته، نسبت به شرایط اجتماعی و خانوادگی هر کدام معامله خواهد نمود.
خداوند برای اعطاء ثواب به بندگانش در قیامت ملاک هایی دارد، و آنها را متناسب با آنچه به آنها عطا نموده امتحان می‌کند، و در قیامت پاداش و جزا خواهد داد:
«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏» (مائده-48)
اگر خدا مى‏خواست همه شما را امت واحدى قرار مى‏داد، ولى مى‏خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان كند.

پس تمامی امکاناتی که موجب سخت شدن یا آسان شدن مسیر سعادت می‌گردد در محاسبه الهی نقش دارند، همان‌طور که پیامبر(ص) می فرمایند:
«افضل الاعمال احمزها»(بحار الانوار، علامه مجلسی، ج67، ص191)
برترین اعمال دشوارترین آنهاست.

لذا کسی که در خانواده ای مذهبی، به دنیا آمده و انسان متدینی شده است، هرگز اجر و ثوابش برابر با فرزندی نیست که خود را از منجلاب خانواده ای فاسد بیرون کشیده است، و همچنین عذاب شخصی که در خانواده متدین بزرگ شده و مسیر انحراف را پیموده است بیشتر از آن شخصی است که در خانواده ای فاسد، بزرگ شده و مسیر سعادت را نپیموده است. این یک ملاک کلی هست، خانمی که در ایران با حمایت خانواده و دوستان حجابش را حفظ می کند با زنی که در فرانسه یا ترکیه برای حفظ حجابش خانه نشین شده است، یکسان نخواهد بود.

پس خداوند فقط بابت آنچه که داده است مواخذه می کند، اگر عقل داده، فقط به اندازه انچه که عقل انسان درک می کند، اگر شریعت هم به دست او رسیده باشد، به اندازه عقل و شریعت، و در مورد عوامل دیگر هم، همچنین، بابت سختی رشد در جامعه بی دینی، در صورت عمل نیک در چنین جامعه و خانواده ای، ثواب مضاعف می‌دهد و در صورت مخالفت از شدت عذاب می‌کاهد، و به همان مجازات بابت مخالفت عقل و شریعت اکتفا می‌کند.

موفق باشید.

[="Tahoma"][="Navy"]

حاضر;574029 نوشت:
حاضر
گاهی مواقع، برخی ها سؤال می کنند که تقصیر شخصی که در یک محیط و جامعه و خانواده بی دیانت یا کم دیانت به دنیا آمده است چیست؟ خدا خواسته که در این محیط به دنیا بیاید. بنابراین عقاب و مؤاخذه چنین شخصی دور از عدالت است. پس خداوند ظالم است و تبعیض قائل شده است؛ زیرا برخی از اشخاص را در محیط با دیانت یا دیانت بالا به دنیا آورده و آنان گوی سبقت را از دیگران می ربایند و دیگران عقب می مانند. پس خدا عدالت را رعایت نکرده است.

سلام
خداوند دو حجت دارد
یکی پیامبر و یکی عقل
و هردو معتبرند در مترتب ساختن پاداش بر عمل فرد هرچند پاداش عین عمل است در مرتبه ای بالاتر
لذا در صورتی که فرداز نبی و عقل بی بهره باشد عقاب از او برداشته میشود همچنانکه پاداشی ندارد اما مادام که به یکی دسترسی داشته ترتب عذاب و پاداش بر عمل قابل اشکال نیست
یا علیم[/]

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

رشد وجود داره ...

فکر کنید بچه لاک پشت هر جا سر از تخم در بیاره به سمت دریا حرکت میکنه
حرکت به سمت زندگی و رشد و بقا یه امر غریزی بوده که در وجود همه موجودات وجود داره

منتهی انسان علاوه بر این غریزه یه امتیازی داره که بهش عقل و اختیار داده
اگر این امتیاز رو با سرپیچی از امر خداوند یا غریزه از دست بده
به اجبار یا اشتباه از مسیر خارج میشه و به زحمت بی فایده میفته ... [/]

قبول ندارم حرف شروع كننده تاپيك رو من تو خانواده بي دين بزرگ شدم ولي خودم علاقه به دين پيدا كردم خدا هرگز ناعادلانه نعمت ها رو نميده با اين وضعيت رسانه ها كمتر كسي از دين حق خبر نداره مگر اينكه وسط بيابون باشه كه اونم خدا در حد اطلاعات و اگاهي دينيش ازش انتظار داره

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام

در عصر انفجار اطلاعات انسان به راحتي با مكاتب و اديان مختلف آشنا مي شود.
در كشوري مثل ايران با وجود آموزش و پرورش،رسانه هاي اسلامي و تبليغ دين با ابزار گوناگون مثل تلويزيون،نت،كتب درسي مدارس و دانشگاه و... حجت بر افراد تمام است.
در اين شرايط اسلام بر وي عرضه شده و او ،خود از پذيرش آن سر باز زده است.

ومن الله توفيق[/]

با سلام
شما مطمئن باشید خدا عادله
اگر خدا شرایط تحقیق در مورد دین را برای شخصی بدهد او هم تحقیق نکند وبه این صورت بی دین باشد عقاب می شود
اگر کسی شرایط تحقیق نداشته باشد اما شرایط اخلاقی یا همان دینی که دارد عمل کند رستگار است
یامهدی(عج)

جمع بندی
__________________________________

موضوع: عدالت خدا

سوال:
آیا عذاب کردن کسی که در جامعه و خانواده ی بی دین متولد شده و پرورش یافته، و ثواب دادن به شخصی که در خانواده و جامعه ی خوب به دنیا آمده و خوب تربیت شده، با عدالت خداوند سازگار است؟

پاسخ:
ببینید سه عامل در سعادت انسان نقش دارند:
1- قوای درونی، یعنی عقل و اختیار
2- قوای بیرونی: کتاب آسمانی و شریعت الهی
3- نیروهای کمکی سوق دهنده به سمت سعادت و هدایت مانند جامعه مذهبی و خانواده متدین

و خداوند فقط بابت آنچه که به انسان داده است حسابرسی و مواخذه می کند، پس:

1- اگرشخصی از نعمت عقل محروم باشد، یا اختیار از او گرفته شود، و به ارتکاب گناهی اجبار شود هیچگونه حسابرسی و مواخذه ای نخواهد داشت.
2- اگر شخص عقل دارد، اما تعالیم آسمانی به او نرسیده باشد، خداوند فقط به اندازه آنچه که عقل انسان درک می کند، با او محاسبه خواهد کرد، رفتارهایی مانند دزدی و قتل و جنایت و... که عقل زشتی و قبح آنها را درک می‌کند.
3- اگر شریعت هم به دست این انسان عاقل رسیده باشد، خداوند به اندازه عقل و شریعت، از او حساب خواهد کشید و ثواب و جزا خواهد داد.
4- اگر شخص علاوه بر عقل و شریعت، از ابزارها و وسائطی چون خانواده خوب و جامعه متدین هم برخوردار بوده است، باید متناسب با توقعی که با این همه امکانات از او می رود پاسخ گو باشد.

توضیح این که:
برای حسابرسی اولیه خداوند، عقل مکلف کفایت می کند، چرا که عقل توانایی تشخیص بسیاری از امور خوب و بد را دارد:
امام صادق(ع) در مورد عقل می‌فرمایند:
«مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان‏» (1)
(عقل) چیزیست که با (هدایتگری) آن خداوند رحمن پرستیده می‌شود، . به واسطه آن بهشت به دست می‌آید.

و کتاب آسمانی هم که به این عقل ضمیمه شود، حجت بر انسان ها تمام می‌شود:
«رُّسُلًا مُّبَشرِّينَ وَ مُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلىَ اللَّهِ حُجَّةُ بَعْدَ الرُّسُل‏» (2)
پيامبرانى (فرستادیم) كه بشارت‏دهنده و بيم‏ دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود).
اما طبیعی است که انسان ها برای رشد از شرایط یکسانی برخوردار نیستند، خانواده و جامعه و شرایط دیگر در ایجاد انگیزه برای پیمودن مسیر خیر وشر جایگاه ویژه ای دارند.
اما عدالت خداوند در صورتی زیر سوال می‌رود که بخواهد با همه انسان ها با شرایط مختلفشان، یکسان محاسبه کرده و یکسان ثواب و جزاء بدهد، در حالی که چنین نیست؛ خداوند متناسب با آنچه که به انسان داده است از او توقع دارد و متناسب با همان محاسبه خواهد کرد:
«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏» (3)
اگر خدا مى‏خواست همه شما را امت واحدى قرار مى‏داد، ولى مى‏خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان كند.
پس تمامی امکاناتی که موجب سخت شدن یا آسان شدن مسیر سعادت می‌گردد در محاسبه الهی نقش دارند، همان‌طور که پیامبر(ص) می فرمایند:
«افضل الاعمال احمزها»(4)
برترین اعمال دشوارترین آنهاست.

بنابراین کسی که در خانواده ای مذهبی، به دنیا آمده و انسان متدینی شده است، هرگز اجر و ثوابش برابر با فرزندی نیست که خود را از منجلاب خانواده ای فاسد بیرون کشیده است، و همچنین عذاب شخصی که در خانواده متدین بزرگ شده و مسیر انحراف را پیموده است بیشتر از آن شخصی است که در خانواده ای فاسد، بزرگ شده و مسیر سعادت را نپیموده است. این یک ملاک کلی هست، خانمی که در ایران با حمایت خانواده و دوستان حجابش را حفظ می کند با زنی که در فرانسه یا ترکیه برای حفظ حجابش خانه نشین شده است، یکسان نخواهد بود.
___________________________________
1) الکافی، کلینی، ج1، ص11.
2) نساء-165.
3) مائده-48.
4) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج67، ص191.

موضوع قفل شده است