جمع بندی مومن نباید خودشو کوچیک کنه

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مومن نباید خودشو کوچیک کنه

در احادیث این موضوع خیلی تاکید شده

خدا به بنده مومنش اجازه نمیده خودش رو کوچیک کنه و ...

این یعنی چی؟؟؟ مثلا چه کار نکنه؟

مصادیقش باید زیاد باشه. به خیلی چیزا میشه تعمیمش داد

خواهشن چند تا مثال بزنید در موقعیت های مختلف

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد بصیر

[="Tahoma"][="Blue"]باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی
همه افراد بشر در برابر پروردگارشان نیازمند محض و فقیر هستند، اما در برابر همنوعان یک نیازی عادی است که همان همکاری و عهده دار شدن هر فردی برای یک کار اجتماعی است، مثلا یک فرد کارگر برای درمانش به پزشک نیاز دارد و همچنین پزشک برای کارهای کاری به کارگر نیازمند است و آن یک امر طبیعی زندگی اجتماعی است؛ اما مراد از بی نیازی از مردم در اموری است که باعث سرافکندگی و ذلت شود و به آن طمع می گویند.
نیاز عادی، اضطراری، توقعی، تشریفاتی و طمعی؛ آنچه مهم است برطرف کردن نیاز عادی دیگران بدون منت است و منت گذاشتن یکی از گناهان و از رذائل اخلاقی است.
و افراد تا آن جا که قابل تحمل است از جهت اخلاقی و عزتمداری، سعی کنند نیازشان را خودشان برطرف کنند یا بر آن صبر و از کسی درخواست نکنند و آنچه در این جا مورد نظر همان نیاز توقعی، تشریفاتی و طمعی است.
نیاز توقعی، تشریفاتی و طمعی نیازی است که بدون آن زندگی مختل نمی شود و بدون آن هم زندگی فردی آسیبی نمی بیند.
در کلمات عرب یک استغناء (دارا) داریم و یکی دیگر کلمه غنی، استغناء یعنی با داشتن ثروت، ادعا بی نیازی کردن و با رفتن ثروت، احساس نیازمندی کردن است؛ اما کلمه غنی، بی نیازی مطلق و آزاد از هر قید و بند، از قبیل پول و مسائل مادی است، پس آنچه مهم و ارزشمند است داشتن روحیه قناعت و بی نیازی است نه ادعا بی نیازی با مال و ثروت. چه بسا ثروتمندانی که گدا صفت اند.

لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُۆْمِنِینَ
(بنابراین) هرگز چشم خود را به نعمت های (مادی) که به گروه هایی از آن ها (کفار) دادیم میفکن، و بخاطر آن چه آن ها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را برای مۆمنین فرود آر. (حجر، 88) (تفسیر نمونه، ج 11، ص: 131)
هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از کفار داده ایم میفکن لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ.
این نعمت های مادی نه پایدارند، نه خالی از درد سر، حتی در بهترین حالاتش نگاهداری آن سخت مشکل است، بنابراین چیزی نیست که چشم تو را به سوی خود جلب کند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوی (قرآن) که خدا به تو داده است، قابل اهمیت باشد، سپس اضافه می کند هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمت های مادی که در دست آن ها است، غمگین مباش وَلا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ.
حضرت امیر المۆمنین (علیه السلام) فرمودند: «در سه چیز با سه چیز طمع مکن: 1-در بیداری شب با پرخوردن.2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب.3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران»
در حقیقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمت های مادی است، و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محرومیت از آن است. این احتمال نیز در تفسیر جمله و لاتحزن علیهم داده شده است که اگر آن ها به تو ایمان نمی آورند غمگین مباش، زیرا ارزشی ندارند و لیاقتی، ولی تفسیر اول با جمله های قبل مناسب تر به نظر می رسد.
از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم آمده است: لَیْسَ الْغِنی عَنْ کَثْرَةِ الْعَرْضِ إِنَّمَا الْغِنی غِنَی النَّفْسِ؛ بی نیازی به فراوانی ثروت نیست، بی نیازی تنها در روحیه بی نیازی است. (روضة الواعظین، ج 2، ص 456)
علی علیه السلام: در دل خود نیاز به مردم و بی نیازی از آنان را جمع کن، که نیاز تو به آنان در نرمی سخن و خوش روئیت باشد، و بی نیازی تو از ایشان در پاک نگه داشتن آبرو و حفظ عزّتت باشد. (الکافی، ج 2، ص 149)
امام صادق علیه السلام: شرافت مومن به شب زنده داری و عزتش به بی نیازی از مردم است. (الکافی، ج 2، ص 149)
امام سجاد علیه السلام: تمام خیر و نیکی را دیدم که در بریدن طمع از دست مردم است و هرکه هیچ امیدی به مردم نداشته باشد و امرش را در هر کاری به خداوند واگذارد خدای عزوجل در هر چیزی او را اجابت کند. (الکافی، ج 2، ص 149)
امام صادق علیه السلام: حاجت خواستن از مردم موجب سلب عزت و رفتن حیا می شود و نومیدی از آن چه در دست مردم است موجب عزت مومن در دینش است و طمع فقری است حاضر و آماده. (الکافی، ج 2، ص 149)
امام باقر علیه السلام: نومیدی و چشم نداشتن به دست مردم عزت دینی مومن است مگر گفتار حاتم را نشنیدی که می گوید چون بنومیدی تصمیم گیری و دلت به آن آشنا گردد آن را بی نیازی یابی و طمع را فقر دانی. (الکافی، ج 2، ص 149)[/]

ممنونم :Gol:

چرا گفته شده غرور برای زنان خوبه. اما همان برای مردان خوب نیست؟ میشه خلاصه توضیح بدید؟

نقل قول:

بهترين خصلت‏هاى زنان ، بدترين خصلت‏هاى‏مردان است : غرور ، ترسويى و بخل؛ زيرا زن هرگاه مغرور باشد خودش را در اختيار (نامحرم) نمى‏گذارد . هرگاه بخيل (و ممسك) باشد مال خود و شوهرش را نگه مى‏دارد و هرگاه ترسو باشد از هر چيزى كه برايش پيش آيد (و مايه بد نامى باشد) وحشت مى‏كند .

نهج البلاغة : الحكمة 234 منتخب ميزان الحكمة : 510

بیشتر تاکیدم روی اینه که چرا غرور برای مردان بده؟ من شنیدم غرور برای مرد هم خوبه و مرد رو زیبا میکنه.

[="Tahoma"][="Blue"]

خرافه ستیز;575686 نوشت:
بیشتر تاکیدم روی اینه که چرا غرور برای مردان بده؟ من شنیدم غرور برای مرد هم خوبه و مرد رو زیبا میکنه.

باسلام و احترام
غرور همیشه بد است و آیات و روایات و عقل همه در مذمت آن سخن گفته اند، فرقی بین زن و مرد هم ندارد، منتها برای زنان در جهت خاصی، برای حفظ و صیانت خود از آلوده شدن به گناه، تعبیر غرور شده است.
غرور يا خودفريفتگي به اين معنا است كه انسان به آنچه دارد از كمالات و امكانات بسنده كند و خويش را كامل و رسيده بداند و از حركت براي يافتن و دانستن و بكاربستن باز ماند و دچار سكون شود.
غرور به معني فريفتگي به داشته ها و جذابيت هاي غير حقيقي و علائق دنيوي است که باعث مي شود انسان از ياد خدا غافل شود و معنويت و سرمايه هاي حقيقي سعادت خود را فراموش نمايد و در نتيجه آن به انواع بيماري اخلاقي و رواني مانند عجب, تکبر, خودخواهي و مانند آن مبتلا گردد.
اما آن چیزی که خوب است و گاهی با غرور اشتباه می شود، واژه «عزت» است.
عزت نفس از ديدگاه اخلاق و روايات اسلامي بدين معنا است که انسان آنقدر خودش را عزيز و بزرگ انگارد که حاضر نشود تن به پستي گناه و افعال و رفتار مغاير با شان انسان و ايمان بدهد. عزت نفس، يعني , آن كه آدمي شرافت و ارزش خود را بشناسد تا در برابر حوادث و در شرايط مختلف خود را حفظ كند. اگر ديوانه اي الماسي گران قدر در دست داشته باشد آن را به مفت از دست خواهد داد ولي شخص خردمند آن را حفظ خواهد كرد و جز به بهاي واقعي , آن را نخواهد فروخت .[/]

با سلام ببخشید
یه سوال برام پیش اومد اگه یه فرد بره خواستگاری و جواب رد بشنوه و دوباره بره خودشو کوچیک کرده یا عزت نفسش رو زیر پا گذاشته یا بالعکس اگه یه خانمی بره خواستگاری یه اقا چطور؟

با تشکر :Gol::Gol::Gol:

مجنون یاس;576336 نوشت:
با سلام ببخشید
یه سوال برام پیش اومد اگه یه فرد بره خواستگاری و جواب رد بشنوه و دوباره بره خودشو کوچیک کرده یا عزت نفسش رو زیر پا گذاشته یا بالعکس اگه یه خانمی بره خواستگاری یه اقا چطور؟

با تشکر :Gol::Gol::Gol:

ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺭﻏﺒﺖ ﺍﺳﺖ، ﺧﻮﺍﺭﯼ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ - امام علی (ع)

بنابراین کسی که دوباره خواستگاری میره خودش رو کوچیک کرده.

البته بی رغبتی با ناز کردن فرق میکنه که داستانش مفصله.

به نظر من با دوباره خواستگاری رفتن کسی کوچیک نمیشه، اگر طرف رو بخواد ممکنه با چند جلسه رفتن نظر طرف رو عوض کنه

خرافه ستیز;573930 نوشت:
در احادیث این موضوع خیلی تاکید شده

خدا به بنده مومنش اجازه نمیده خودش رو کوچیک کنه و ...

این یعنی چی؟؟؟ مثلا چه کار نکنه؟


سلام علیکم و رحمه الله
تا از انسان سوالی نکرده اند سخن نگوید.
زیاد از دیگران سوال نپرسد و حتی المقدور خود انسان در جستجوی پاسخ سوالاتش باشد ولی اگر بحث علمی باشد از کسی سوال کند که در جایگاه استاد یا معلم است و یا کسی که در نشر علم بخیل نیست.
پشت سر دیگران غیبت نکند که این کار افراد کوچک است.
اگر اشتباهی کرد شجاعانه عذر خواهی کند.
نسبت به دیگران بخیل و خسیس نباشد.
در سلام کردن پیشی گیرد.
وقتی بین خود و دیگران گیر کرد,شرمنده خود باشد بهتر از شرمنده مردم بودن است.
در نشر علم بخل نورزد.

بسم الله الرحمن الرحیم
نظر حقیر به این سؤال این است که انسان مؤمن نباید مغرور باشد ولی باید عزت نفس و کرامت خود را حفظ کند و در برابر تمایلات نفسانی و شهوانی خود را پست و حقیر نکند. چون بدترین چیزی که انسان را پست می کند، تسلیم شدن در برابر تمایلات حیوانی است.
مثلا انسان مومن نباید عمر خود را به مال اندوزی و کسب دنیا صرف کند اما نباید چنان هم از دنیا بزند که مجبور شود عزت نفس خود را لکه دار کرده و از دیگران سوال(به معنای گدایی) کند.
در قرآن این مفهوم به این صورت آمده:
أذلة علی المومنین اعزة علی الکافرین(سوره مائده/ شماره آیه اش یادم نیست 50 و چند باید باشد.)
یعنی پیش مومنان فروتن و متواضع و در مقابل کفار قوی و با صلابت و عزیز ظاهر می شوند.

آیا اصرار کردن زیاد برای هدایت انسان ها؛ در قالب امر به معروف واجب و مستحب یا نهی از منکر از حرام یا مکروه به حدی که موجب خوار شدن انسان شود جایز است؟

[="Tahoma"][="Blue"]

علی سجاد فاطمی;579370 نوشت:
آیا اصرار کردن زیاد برای هدایت انسان ها؛ در قالب امر به معروف واجب و مستحب یا نهی از منکر از حرام یا مکروه به حدی که موجب خوار شدن انسان شود جایز است؟

باسلام و احترام
در شرایط امر به معروف و نهی از منکر گفته شده که باید احتمال تاثیر بدهیم و باید هدف از این کار، اصلاح فرد یا جامعه باشد نه این که هدفمان به کرسی نشاندن حرفمان باشد. گاهی از اصرار کردنهای بیش از حد، برداشت این می شود که می خواهیم حرف صحیحِ خودمان را به کرسی بنشانیم و این از اخلاص به دور است. هدف باید رضایت پروردگار باشد و خداوند هم از طریق سیره اهل به ما گفته است که چگونه با گناه و معصیت مواجه شویم و این که برای نفهمی ها و غفلتهایی که طرف به خرج می دهد، چقدر باید پیگیر باشیم و یا اصرار کنیم. اگر کسی بخواهد عمل کند، با یک بار شنیدن، فکر کرده و عمل می کند، مرحله ی بعد، تذکر است، مرحله بعد بسته به نوع خطا، یا به مراجع قانونی گزارش داده می شود و یا مستقیم وارد عمل می شویم. در هر صورت باید مصادیق مشخص شود تا بتوانیم درباره ی آن سخن بگوییم.[/]

سؤال:
در احادیث این موضوع خیلی تأکید شده است که خدا به بنده مؤمنش اجازه نمی‌دهد که خودش را کوچک کند. این یعنی چه؟

پاسخ:
همه افراد بشر در برابر پروردگارشان نیازمند محض و فقیر هستند، اما در برابر هم‌نوعان یک نیازی عادی است که همان همکاری و عهده دار شدن هر فردی برای یک کار اجتماعی است، مثلا یک فرد کارگر برای درمانش به پزشک نیاز دارد و همچنین پزشک برای کارهای کاری به کارگر نیازمند است و آن یک امر طبیعی زندگی اجتماعی است؛ اما مراد از بی‌نیازی از مردم در اموری است که باعث سرافکندگی و ذلت شود و به آن طمع می‌گویند.
نیاز عادی، اضطراری، توقعی، تشریفاتی و طمعی؛ آن چه مهم است برطرف کردن نیاز عادی دیگران بدون منت است و منت گذاشتن یکی از گناهان و از رذائل اخلاقی است.
و افراد تا آن جا که قابل تحمل است از جهت اخلاقی و عزتمداری، سعی کنند نیازشان را خودشان برطرف کنند یا بر آن صبر و از کسی درخواست نکنند و آنچه در این جا مورد نظر همان نیاز توقعی، تشریفاتی و طمعی است.
نیاز توقعی، تشریفاتی و طمعی نیازی است که بدون آن زندگی مختل نمی‌شود و بدون آن هم زندگی فردی آسیبی نمی‌بیند.
در کلمات عرب یک استغناء (دارا) داریم و یکی دیگر کلمه غنی، استغناء یعنی با داشتن ثروت، ادعا بی‌نیازی کردن و با رفتن ثروت، احساس نیازمندی کردن است؛ اما کلمه غنی، بی‌نیازی مطلق و آزاد از هر قید و بند، از قبیل پول و مسائل مادی است، پس آن چه مهم و ارزشمند است داشتن روحیه قناعت و بی‌نیازی است نه ادعا بی‌نیازی با مال و ثروت. چه بسا ثروتمندانی که گداصفت هستند.
«لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُۆْمِنِینَ»
[1]
(بنابراین) هرگز چشم خود را به نعمت‌های (مادی) که به گروه‌هایی از آن‌ها (کفار) دادیم میفکن، و بخاطر آن چه آن ها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را برای مۆمنین فرود آر.
هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از کفار داده‌ایم میفکن «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ».
این نعمت‌های مادی نه پایدارند، نه خالی از درد سر، حتی در بهترین حالاتش نگاهداری آن سخت مشکل است، بنابراین چیزی نیست که چشم تو را به سوی خود جلب کند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوی (قرآن) که خدا به تو داده است، قابل اهمیت باشد، سپس اضافه می‌کند هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمت‌های مادی که در دست آن ها است، غمگین مباش
«وَلا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ».
حضرت امیر المۆمنین (علیه السلام) فرمود: «در سه چیز با سه چیز طمع مکن: 1. در بیداری شب با پرخوردن. 2. در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب. 3. در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران»
در حقیقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمت های مادی است، و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محرومیت از آن است. این احتمال نیز در تفسیر جمله «و لاتحزن علیهم» داده شده است که اگر آن‌ها به تو ایمان نمی‌آورند غمگین مباش، زیرا ارزشی ندارند و لیاقتی، ولی تفسیر اول با جمله های قبل مناسب تر به نظر می‌رسد.
از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) آمده است:
«لَیْسَ الْغِنی عَنْ کَثْرَةِ الْعَرْضِ إِنَّمَا الْغِنی غِنَی النَّفْسِ»
[2]؛ بی نیازی به فراوانی ثروت نیست، بی نیازی تنها در روحیه بی نیازی است.
امام علی (علیه السلام): در دل خود نیاز به مردم و بی‌نیازی از آنان را جمع کن، که نیاز تو به آنان در نرمی سخن و خوش روئیت باشد، و بی نیازی تو از ایشان در پاک نگه داشتن آبرو و حفظ عزّتت باشد. [3]
امام صادق (علیه السلام): شرافت مومن به شب زنده داری و عزتش به بی‌نیازی از مردم است. [4]
امام سجاد (علیه السلام): تمام خیر و نیکی را دیدم که در بریدن طمع از دست مردم است و هرکه هیچ امیدی به مردم نداشته باشد و امرش را در هر کاری به خداوند واگذارد خدای عزوجل در هر چیزی او را اجابت کند. [5]
امام صادق (علیه السلام): حاجت خواستن از مردم موجب سلب عزت و رفتن حیا می شود و نومیدی از آن چه در دست مردم است موجب عزت مومن در دینش است و طمع فقری است حاضر و آماده. [6]
امام باقر (علیه السلام): نومیدی و چشم نداشتن به دست مردم عزت دینی مومن است مگر گفتار حاتم را نشنیدی که می‌گوید چون بنومیدی تصمیم‌گیری و دلت به آن آشنا گردد آن را بی نیازی یابی و طمع را فقر دانی. [7]

منابع:
1. حجر، 88؛ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج 11، ص 131.
2. فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، ج 2، ص 456.
3. کلینی، محمد، الکافی، ج 2، ص 149.
4. همان.
5. همان.
6. همان.
7. همان.

در پناه خداوند کریم، از همه ذلت‌ها و بدی‌ها به دور باشید.

موضوع قفل شده است