سلامت‌ زن‌ در آن است‌ كه‌ يا حامله‌ باشد و يا بچّه‌ شير دهد!!!!!

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سلامت‌ زن‌ در آن است‌ كه‌ يا حامله‌ باشد و يا بچّه‌ شير دهد!!!!!

سلامت‌ زن‌ در آنست‌ كه‌ يا حامله‌ باشد و يا بچّه‌ شير دهد!!!!!
من مطالب جالبی جدیداً در نت میخونم که باعث تعجبم شده است:Moteajeb!: قبلا که زایمان های پی در پی بر روح و روان و جسم زن تاثیر نامطلوب داشت اما الان متوجه شده ام تنها راه سالم ماندن زنان این است که مرتب حامله باشند یا بچه شیر دهند البته همه تا حدودی در جریان سیاست افزایش جمعیت هستیم و تبلیغات زیبایی هم که در تلویزیون نشان داده شده رو می بینیم در فیلم های ایرانی نیز مرتب تولد موضوع چندقلوها و تاکید بسیاری بر جملههایی از قبیل اینکه که روزی دست خداست و سخت نگیرید، فقط بچه دار شوید و دیدیم و می بینیم ،این تبلیغات کارآمد باشد یا نه ؟ بهرحال خانواده ها بهتر میتونند تصمیم بگیرند با توجه به شرایطشون و اوضاع اقتصادی به سامان موجود!!! بچه دار بشند یا نه؟ تعداد بچه هاشون چند تا باشد و کسی هم نمیتونه در این مورد تاثیرگذار باشد حالا ماندم این سیاست افزایش جمعیت چطور بر روی سلامت جسمی زنان تاثیرگذار شده است؟ آیا لازم است برای تشویق خانواده ها به تولد فرزند بیشتر دست به هر کاری زنیم و از هر ترفندی هرچند نادرست استفاده کنیم.
لطفا صحت مطالب زیر را بررسی کنید، خیلی دوست دارم ببنیم مطالب زیر چند درصد معتبر است آیا واقعا زن تنها از راه بچه دار شدن منزلت پیدا میکند !!!

سلامت‌ زن‌ در آنست‌ كه‌ يا حامله‌ باشد و يا بچّه‌ شير دهد
!!!!! :moteajeb:
سلامت‌ بدن‌ و روان‌ زن‌ در زائيدن‌ است‌؛ در حامله‌ شدن‌ و شير دادن‌ است‌. بَه‌ بَه‌ از بانواني‌ كه‌ يا در شكم‌ خود بچّه‌ مي‌پرورند، و يا در آغوش‌ خود بچّه‌ را شير ميدهند! اين‌ بهشت‌ است‌. اين‌ سُبُل‌ سلام‌ است‌.
خداوند خالق‌ آفرينش‌، مزاج‌ زن‌ را طوري‌ آفريده‌ است‌ كه‌ از زمان‌ بلوغ‌ تا دوران‌ يائسگي‌ پيوسته‌ مزاج‌ او غذاي‌ خاصّي‌ را مطابق‌ مزاج‌ طفل‌ در بدن‌ درست‌ ميكند؛ و آن‌ خون‌ حيض‌ است‌ كه‌ در زمان‌ حاملگي‌ اين‌ خون‌ در رحم‌ مادر غذاي‌ طفل‌ است‌. علّت‌ آنكه‌ زنان‌ در دوران‌ بارداري‌ غالباً عادت‌ ماهيانه‌ نمي‌شوند براي‌ آنست‌ كه‌ اين‌ خون‌ در رَحِم‌ صرف‌ غذا و طعام‌ جنين‌ ميگردد.
و چون‌ بچّه‌ را زمين‌ گذارند و وضع‌ حمل‌ كنند، اين‌ خون‌ تبديل‌ به‌ شير شيرين‌ سفيد و نرم‌ و راحت‌ و ملايم‌ با مزاج‌ نوزاد مي‌شود، و از سوراخهاي‌ پستان‌ سرازير مي‌شود. فلهذا زنان‌ در دوران‌ رضاع‌ و شير دادن‌ نيز غالباً عادت‌ ماهيانه‌ نمي‌شوند.
أمّا وقتي‌ كه‌ آبستن‌ نيستند و شير هم‌ نميدهند، اين‌ غذا مصرفي‌ ندارد و بنابراين‌ از دهانه‌ رحم‌ خارج‌ و دور ريخته‌ مي‌شود. يعني‌ زن‌ بواسطه‌ عدم‌ حمل‌ و عدم‌ رضاع‌ (آبستن‌ نبودن‌ و شير ندادن‌) مقداري‌ از قواي‌ بدني‌ و جسمي‌ خود را كه‌ خداوند بصورت‌ خون‌ در آورده‌ است‌ هَدَر نموده‌ و ضايع‌ كرده‌ است‌. فلذا از رحمت‌ خدا دور است‌. و خداوند در اينجا به‌ وي‌ إجازه‌ عبادت‌ و خشوع‌ و خضوعي‌ را كه‌ واسطه‌ نماز و روزه‌ و طواف‌ حاصل‌ مي‌شود نداده‌ است‌.
زن‌ بايد مانند مرد پيوسته‌ راه‌ تقرّب‌ را بپيمايد، وآن‌ وقتي‌ است‌ كه‌: دوش‌ به‌ دوش‌ مرد نماز بخواند و روزه‌ بگيرد و طواف‌ كند؛ و اين‌ فقط‌ در وقتي‌ است‌ كه‌ حامله‌ باشد و يا طفل‌ خود را شير دهد.
اين‌ زن‌ قرين‌ رحمت‌ خداست‌ كه‌ حائض‌ نيست‌؛ و اجازه‌ ركوع‌ و سجود و قيام‌ و طهارت‌ به‌ وي‌ داده‌ شده‌ است‌. و اجازه‌ صيام‌ به‌ وي‌ داده‌ شده‌ است‌. و اجازه‌ طواف‌ گرد كعبه‌ به‌ وي‌ داده‌ شده‌ است‌.
بنابراين‌، زنان‌ بايد پيوسته‌ يا حامله‌ باشند و يا شير دهند، تا در كاروان‌ انسانيّت‌ و حركت‌ به‌ سوي‌ معبود و محبوب‌، و قبله‌ مشتاقان‌ و كعبه‌ عاشقان‌ و پويندگان‌ به‌ سوي‌ حرم‌ و حريم‌ امن‌ و امان‌ او، با مردان‌ هم‌ آهنگ‌ باشند.
حائض‌ شدن‌ زنان‌ موقعي‌ است‌ كه‌ در اين‌ كاروان‌ نشسته‌اند و از حركت‌ افتاده‌ و متوقّف‌ گشته‌اند. بنابراين‌، اصل‌ در زنان‌ عبادت‌ است‌؛ يعني‌ اصل‌ در زنان‌ حمل‌ و رضاع‌ است‌. حيض‌ زنان‌ خلافِ اصل‌ است‌؛ يعني‌ عَدم‌ حمل‌ و عدم‌ رضاع‌ خلاف‌ است‌. فتَأمَّلْ در اين‌ نكته‌ دقيق‌.
اين‌ حقير روزي‌ به‌ يكي‌ از پزشكان‌ حاذق‌ و بصير و متعهّد كه‌ سخن‌ از اين‌ موضوع‌ به‌ ميان‌ آمده‌ بود، گفتم‌: سلامت‌ و سعادت‌ زن‌ در اينست‌ كه‌: يا حامله‌ باشد و يا بچّه‌ در زير پستان‌ خود داشته‌ باشد.
قدري‌ تأمّل‌ كرد و گفت‌: آقا اين‌ گفتار، مطابق‌ آخرين‌ نتيجه‌ كنگره‌هاي‌ پزشكي‌ است‌ كه‌ امسال‌ در امريكا برگزار شده‌ است‌. و من‌ تز دكتري‌ خود را در امريكا در همين‌ موضوع‌ قرار داده‌ام‌.
آنگاه‌ گفت‌: طبق‌ آخرين‌ مدارك‌ و آمار، دختراني‌ كه‌ قبل‌ از هجده‌ سال‌ بچّه‌ بزايند سرطان‌ پستان‌ نميگيرند. وهر چه‌ ديرتربچّه‌ بزايند، درصدِ خطر تهديد سرطان‌ پستان‌ در آنها زياد مي‌شود؛ تا چون‌ از سنّ سي‌ سالگي‌ بگذرند خطر سرطان‌ پستان‌ به‌ نحو مضاعف‌ بالا ميرود.
امّا زناني‌ كه‌ اصلاً ازدواج‌ نكنند و بچّه‌ نياورند، درصد خطر سرطان‌ پستان‌ در آنها سرسام‌آور است‌.
اين‌ مطالب‌ را كه‌ عين‌ واقعيّت‌ است‌، قياس‌ كنيد با تبليغات‌ و انتشارات‌ استعمار كافر كه‌ بر در و ديوار نوشته‌ بود: «زندگي‌ خوشتر، فرزند كمتر» و يا «فرزند فقط‌ يكي‌ يا دو تا» و در يك‌ صفحه‌ پوستر يا پلاكارد، عكس‌ يك‌ مرد و يك‌ زني‌ را كشيده‌ بود، كه‌ در دستشان‌ يك‌ دختر و يك‌ پسر بود، و بطور شادابي‌ و خوشحالي‌ در حركت‌ بودند و دست‌ راست‌ را بلند كرده‌، فقط‌ انگشت‌ وُسْطَي‌ و مُسَبِّحه‌ (سَبّابه‌) را بطرف‌ بالا باز نموده‌، تا نشان‌ دهند كه‌ أوّلاً فقط‌ فرزند بايد دو تا باشد و بس‌، و ثانياً اين‌ را با حرف 7 كه‌ رمز موفّقيّت‌ است‌، خاطر نشان‌ نموده‌ باشند.
از اين‌ تابلوها بر هر اداره‌اي‌ و كانوني‌، بالاخصّ در سالن‌ بيمارستانها و درمانگاهها و محلّ اجتماع‌ مردم‌ زده‌ مي‌شد و مردم‌ مي‌ديدند. بيچاره‌ها هم‌ باور ميكردند و از زيادي‌ بچّه‌ خودداري‌ ميكردند. و زن‌ها دسته‌ دسته‌ به‌ درمانگاهها مي‌آمدند و قرص‌هاي‌ ضدّ حاملگي‌ را به‌ عنوان‌ هديه‌ و تُحفه‌، مجّاني‌ ميگرفتند و با خوشحالي‌ همراه‌ خود مي‌بردند. غافل‌ از اينكه‌ اين‌ قرص‌ها همچون‌ قرص‌ اِسْتِرِكْنين‌، سمّ قاتل‌ است‌ كه‌ بر روي‌ آن‌ لعاب‌ شيرين‌ كشيده‌ باشند.
پزشكان‌ غير متعهّد و خود فروخته‌ هم‌، پيوسته‌ در روزنامه‌ و راديو و تلويزيون‌، تبليغات‌ را در اين‌ موضوع‌ بالا مي‌بردند.
يك‌ روز پزشكي‌ به‌ خانمي‌ كه‌ براي‌ معالجه‌ نزد او رفته‌ بود گفته‌ بود: خانم‌! رَحِم‌ زن‌ حكم‌ درخت‌ را دارد.مگر درخت‌ چقدر ميوه‌ ميدهد؟! اين‌ زن‌ هم‌ به‌ منزل‌ آمده‌ بود و بناي‌ بد سري‌ در آبستن‌ شدن‌، با شوهرش‌ گذارده‌ بود.
شوهرش‌ در مسجد نزد من‌ آمد و از زنش‌ شكايت‌ كرد، و گفتار دكتر را كه‌ به‌ وي‌ گفته‌ بود بازگو كرد.
گفتم‌: اين‌ دكتر در اين‌ سخن‌ مغالطه‌ نموده‌ است‌؛ و به‌ اصطلاح‌ عامّه‌ مردم‌، حُقّه‌ بازي‌ نموده‌ است‌. برو منزل‌ و به‌ عيالت‌ بگو: درخت‌ ميوه‌ تا زنده‌ است‌ ميوه‌ ميدهد! به‌ مجرّد آنكه‌ به‌ بلوغ‌ خود رسد (در بعضي‌ از درختان‌ در سال‌ دوّم‌، و در بعضي‌ نيز ديده‌ شده‌ است‌ كه‌ در سال‌ اوّل‌) ميوه‌ ميدهد.
درختان‌ ميوه‌ هر سال‌ مرتّب‌ ميوه‌ ميدهند. هيچ‌ ميوه‌شان‌ قطع‌ نمي‌شود، مگر زمانيكه‌ آفتي‌ به‌ آنها برسد و ريشه‌ آنها كرم‌ بزند. در اين‌ صورت‌ چوب‌ است‌. ديگر درخت‌ ميوه‌ نيست‌؛ آنرا مي‌برند.
بسوزند چوب‌ درختان‌ بی‌بر سزا خود همين‌ است‌ مَر بي‌بري‌ را ( منبع ) :Gig:

:Moteajeb!::Moteajeb!:

شبـنم;571950 نوشت:
زن‌ بايد مانند مرد پيوسته‌ راه‌ تقرّب‌ را بپيمايد، وآن‌ وقتي‌ است‌ كه‌: دوش‌ به‌ دوش‌ مرد نماز بخواند و روزه‌ بگيرد و طواف‌ كند؛ و اين‌ فقط‌ در وقتي‌ است‌ كه‌ حامله‌ باشد و يا طفل‌ خود را شير دهد.

شبـنم;571950 نوشت:
اين‌ زن‌ قرين‌ رحمت‌ خداست‌ كه‌ حائض‌ نيست‌
:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: من معذرت میخوام که تا قبل از ازدواج به کل قرین رحمت خدا نیستم!:khaneh:حالا مسالةٌ؟! کسی که نه حائض هست نه بچه شیر میده نه حامله...وضعیتش چطوره؟کمی به خدا نزدیکه؟خیلی نزدیک نیست؟درموردش فکر نکردید؟اینو دیگه نمیدونید؟ته جهنم نباشه چند طبقه بالاتره؟:Nishkhand:

شبـنم;571950 نوشت:
هيچ‌ ميوه‌شان‌ قطع‌ نمي‌شود، مگر زمانيكه‌ آفتي‌ به‌ آنها برسد و ريشه‌ آنها كرم‌ بزند. در اين‌ صورت‌ چوب‌ است‌.
!:Moteajeb!:اره دیگه چوبم که به درد نمیخوره..و....بزن قطعش کن!

نتیجه میگیریم که نصف بیشتر زنان از رحمت خدا بی نصیب هستند و خوشبحال بهشت که اینهمه مرد توشه!!
حسودیم شد واقعا!!:khaneh::khaneh:

شبـنم;571950 نوشت:
سلامت‌ زن‌ در آنست‌ كه‌ يا حامله‌ باشد و يا بچّه‌ شير دهد!!!!!

یعنی بقیه خانم ها مریضند دیگه.....

اگر غربی شدی ، دیگر انتظار احترام نداشته باش............
غرب مادی
به انسان مادی می نگرد
[h=2]از نظر غربی ها زن یا باید کار کند و یا ابزار دیگران باشد[/h]
[h=2][/h]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تشکر از بابت پرسشتان

متنی که حضرت عالی آوردید مربوط می شود به سخنان علامه طهرانی که در کتاب «رساله نکاحیه» بیان فرمودند:
«اگر زن بخواهد در کاروان حرکت به سوی خداوند، هماهنگ با مردان و دوشادوش آنان حضور مستمر و همیشگی داشته باشد، باید همواره سعی کند تا از قاعدگی خود جلوگیری کند و این در صورتی است که همیشه یا حامله باشد یا مُرضعه (شیردهنده) و در غیر این دو صورت همیشه چند روزی از ماه را نسبت به عبادت محدودیت خواهد داشت و به همین نسبت از کاروان سیر به سوی کمال، عقب مانده است. بنابراین، اصل در زن یا حمل است یا رضاع و غیر آن خلاف اصل است»
علما و فقهاي شيعه در زمينه کنترل مواليد و کميت تعداد فرزندان به دو دسته تقسيم‎ ‎مي‏شوند‎:‎‏
الف. گروهي که اسلام را مخالف با کنترل مواليد و موافق با ازدياد جمعيت و نفوس‎ ‎مي‏دانند.
ب. گروهي که معتقدند اسلام علاوه بر تأکيد نسبت به تکثير نسل، جواز کنترل مواليد‎ ‎و جلوگيري از آن‌را تنها و تنها در موارد خاص صادر کرده است‎. ‎
مطلبی که از علامه طهرانی نقل شد ظاهرا دلیلی است بر عدم جواز کنترل نسل، یعنی این مطلب به عنوان دلیل بر حکم شرعی بیان شده است...
اما به جرأت می توان گفت قانونگذار اسلام، این محدودیت را منع نکرده است، بلکه احکام و وظایف خاصی برای او مقرر نموده است، که با رعایت آنها این محرومیت نیز جبران می گردد.
علاوه بر این، در مکتب جامع اسلام ـ در کنار این اصل ـ اصول دیگری نیز مطرح است که در نظام اجتماعی اسلام باید مورد توجه باشد، از قبیل اصل رسیدگی کامل به تربیت کودک، آموزش تغذیه کامل، بهداشت و درمان، اشتغال و کار مناسب، رفاه اقتصادی و زدودن فقر و دهها اصل دیگر که باید در بررسی افزایش یا کنترل رشد جمعیت، مورد محاسبه دقیق قرار گیرد.

نکته دیگر اینکه علامه این سخنان را در پاسخ غربی ها بیان کرده اند، خانم‌ نفيس‌ صديق‌ يكي‌ ازمسؤولين‌ بلند رتبه استعمار كافر ، رئيس‌ صندوق‌ جهاني‌ جمعيّت‌ به‌ ايران‌ مي‌آيد و مي‌گويد:
«رشد جمعيّت‌ ايران‌ كاملاً غير معقول‌ است‌.» [روزنامه «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخه 4 1 ربيع‌ الاخر 11 4 1 ، شماره‌ 3310 ، قسمت‌ بيست‌ و نهم‌ ، مقاله كنترل‌ جمعيّت‌]
و ميگويد: «نقش‌ زن‌ تنها به‌ بچّه‌ زائيدن‌ منحصر نيست‌. و هر كشوري‌ كه‌ ميخواهد در راه‌ توسعه‌ گام‌ بردارد نمي‌تواند با نيمي‌ از جمعيّت‌ خويش‌ اين‌ راه‌ را بپيمايد.» [روزنامه «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخه 6 1 ربيع‌ الاخر ، شماره‌ 3312 ، قسمت‌ آخر از مقاله كنترل‌ جمعيّت‌]
حضرت علامه با بیان این سخنان در صدد دفاع از اصول اساسی اسلام است، همچنانکه علامه فرمودند اصل در زنان تربیت نفوس است اما ممکن است به دلایل مختلفی این اصل استثناء پذیر باشد. لذا همواره این چنین نیست که زنان حتما بایستی یا حامله باشند و یا شیر بدهند، علامه این را به عنوان اصل در دین اسلام می دانند اما همچنانکه در توضیحات بعدی خودشان بیان فرمودند این یک اصل کلی است و برای هر اصلی استثنائی هم وجود دارد.

بیانات تفصیلی علامه را در لینک زیر بخوانید:

رساله نكاحيه: كاهش جمعيت ضربه‌اي سهمگين بر پيكر مسلمين

با عرض پوزش اما گویا من دقیق متوجه نظرات نشدم!!! یعنی خود خداوند در طبیعت زن، مساله حیض را قرار می دهد و بعد خودش می گوید خب!! ای زن!! تو حالا از من دور شدی!!! و عقب افتادی از این کاروان سیر به سوی کمال! و الان در اصل نیستی . طبق خواسته ی خود منِ خدا، تو زدی به خاکی و رفتی به غیر اصل؟!
به به ! چه خدایی ساختیم الان! متاسفم! .... واقعا ای فرزندان آدم به کجا می رویم؟ تو را به خدا در درج نظراتمان بیشتر دقت کنیم. می خواهیم از اسلام چه طور دینی ارائه دهیم؟
پناه می برم به خدای یکتای دانا... که در تمام امور حکمتش ساری و جاری است.

من به هیچ وجه نمیتونم این متن رو تا اخر بخونم خدا شاهده فقط سرسری نگاش میکنم یعنی به حدی نفرت انگیزه که ادم از هر چی جنس زنه متنفر میشه حالا تصور کنید من یه دختری که عمری مذهبی بودم و هر حرفی رو چشم و گوش بسته بدون دلیل عقلی فقط و فقط چون مثلا یه بزرگی گفته بود میپذیرفتم این مطالب رو میخونم اینجوری میشم وای به حال دختران آینده
با عرض پوزش این تفکرات فقط باعث میشه ما مضحکه خاص و عام بشیم

هادی;574314 نوشت:
متنی که حضرت عالی آوردید مربوط می شود به سخنان علامه طهرانی که در کتاب «رساله نکاحیه» بیان فرمودند:
«اگر زن بخواهد در کاروان حرکت به سوی خداوند، هماهنگ با مردان و دوشادوش آنان حضور مستمر و همیشگی داشته باشد، باید همواره سعی کند تا از قاعدگی خود جلوگیری کند و این در صورتی است که همیشه یا حامله باشد یا مُرضعه (شیردهنده) و در غیر این دو صورت همیشه چند روزی از ماه را نسبت به عبادت محدودیت خواهد داشت و به همین نسبت از کاروان سیر به سوی کمال، عقب مانده است. بنابراین، اصل در زن یا حمل است یا رضاع و غیر آن خلاف اصل است»
علما و فقهاي شيعه در زمينه کنترل مواليد و کميت تعداد فرزندان به دو دسته تقسيم‎ ‎مي‏شوند‎:‎‏
الف. گروهي که اسلام را مخالف با کنترل مواليد و موافق با ازدياد جمعيت و نفوس‎ ‎مي‏دانند.
ب. گروهي که معتقدند اسلام علاوه بر تأکيد نسبت به تکثير نسل، جواز کنترل مواليد‎ ‎و جلوگيري از آن‌را تنها و تنها در موارد خاص صادر کرده است‎. ‎
مطلبی که از علامه طهرانی نقل شد ظاهرا دلیلی است بر عدم جواز کنترل نسل، یعنی این مطلب به عنوان دلیل بر حکم شرعی بیان شده است...
اما به جرأت می توان گفت قانونگذار اسلام، این محدودیت را منع نکرده است، بلکه احکام و وظایف خاصی برای او مقرر نموده است، که با رعایت آنها این محرومیت نیز جبران می گردد.
علاوه بر این، در مکتب جامع اسلام ـ در کنار این اصل ـ اصول دیگری نیز مطرح است که در نظام اجتماعی اسلام باید مورد توجه باشد، از قبیل اصل رسیدگی کامل به تربیت کودک، آموزش تغذیه کامل، بهداشت و درمان، اشتغال و کار مناسب، رفاه اقتصادی و زدودن فقر و دهها اصل دیگر که باید در بررسی افزایش یا کنترل رشد جمعیت، مورد محاسبه دقیق قرار گیرد.

سلام
ممنون از پاسختون
سوال منم دقیقا مشابه سوال دوستانی است که لطف کرده اند و در این تاپیک نظر داده اند
همانطور که دوستان هم اشاره کرده اند حیض دیدن زن دست خود زن نیست به خواست خداوند بوده و در ساختمان طبیعی بدن زن چنین برنامه ایی قرار داده شده
جناب علامه از این پدیده خدادادیی استفاده کرده آن را مانع کمال یافتن زن معرفی کرده اند!!! حالا به هر قصدی از این مطلب استفاده کرده
خدا زن را می آفریند و از طرفی مانعی برای رسیدن به کمال در وی خلق میکند حیضی که باعث خجالت زن میشود و زن از حیض دیدن شرم میکند و باید به هر کاری دست بزند و مانع آن شود این کار خدا چه حکمتی دارد؟؟
در ضمن زایمان های پی در پی بر سلامت جسمی و روحی زن تاثیر گذار است و چه بسا باعث مرگ وی شود جناب علامه اگر میخواهد پاسخ غربی ها را بدهد به شیوه ایی عاقلانه تر میتوانست منظور خود را بیان کند
در این زمینه من با غربی ها موافقم گفته های آنان به عقلانیت نزدیک تر است تا ما
والا نمیدانم چرا برخی از بزرگان ما اینطور حرف میزنند که نفرت هر زنی را از خواندن چنین مطالبی برمی انگیزند !!!!!

شبـنم;574321 نوشت:
سلام

والا نمیدانم چرا برخی از بزرگان ما اینطور حرف میزنند که نفرت هر زنی را از خواندن چنین مطالبی برمی انگیزند !!!!!

شاید بتوانم جوابی به این سوال شما داشته باشم. یک کتاب هست که بسیاری از روانشناسان چه مسلمان و چه غیرمسلمان به کسانیکه ازدواج کرده اند می گویند: بخوان! کتاب آنچه زنان باید درباره مردان بدانند و البته همین اما برعکسش برای مردان . نوشته باربارا دی آنجلس. آنجا نوشته (حیض زن و بارداری زن و شیر دادن و این مسائل سبب وابستگی بیشتر زنان به مردان می شود و این امر از ابتدای خلقت آدم در روابط زن و مرد تاثیرگذار بوده است.) در بخش های بعدی این کتاب تاکید زیادی به حس برتری جویی مردان شده است. حالا ما این حس برتری جویی را داریم در تحقیر زنان می بینیم. که مثلا حیض سبب دور شدن از اصل می شود و ما زنان می رویم به فرع شاید هم بی راهه اصلا...شاید این حرفها اثباتی بر حس ریاست طلبی مردان البته از راهی صد در صد اشتباه باشد. اینکه می گویید زن بماند در خانه و هی بزاید تا به خدا نزدیک شود به نظر من بدترین نظر ممکن درباره خداندیِ خداست که هیچ بنده ای را نه در حزیز ذلت می خواهد و نه از وابستگی بیش از حد و رنج مداوم جسمی وی لذت می برد! بیایید از دین دستگیره نسازیم برای بالا کشیدن یک جنس خاص و توسری زدن به جنس دیگر... بنده که بسیار بعید میدانم خدا خوشش بیاید! نظر شما را نمی دانم!!

نیکی 62;574323 نوشت:
بیایید از دین دستگیره نسازیم برای بالا کشیدن یک جنس خاص و توسری زدن به جنس دیگر... بنده که بسیار بعید میدانم خدا خوشش بیاید! نظر شما را نمی دانم!!

بنده دقیق متوجه منظورتون نشدم
منم از خواندن و بیان این نظرات خوشحال نمی شوم و خیلی هم افسوس میخورم که بزرگی در دین من چنین نظراتی را بیان میکند این نظرات فقط باعث حس سرخوردگی و نفرت من از جنس خودم میشه و چیز خوشایندی برام به دنبال نداره
واقعا برایم سئوال است کسانی که در دین و احکام از من برترند چنین نظری دارند آن هم درباره جنس من!!!
وقتی کسی حرفی میزند باید جوابگو باشد چرا به نظر شما گفتن چنین حرفهایی اشتباه است آیا مخفی کردن صحبت این آقا درست است؟ فقط برای اینکه بترسیم دین زدگی به وجود آید. بالاخره من این حرفها رو نزنم چند نفر دیگه می زنند تا ابد که نمیشه همه چیز رو مخفی کرد
همانطور که الان برای من شبهه به وجود آمده ممکنه برای خیلی های دیگر هم پیش بیاید
کسی که مرتبه و مقامی در دین دارد باید متوجه صحبت هایش هم باشد حالا ممکنه من اشتباه کنم و سخن ایشان درست باشد و نظر دین و خدا هم همین باشه متاسفانه، که من دیگه حرفی ندارم

شهید علی اصغر پازوکی;573006 نوشت:

اگر غربی شدی ، دیگر انتظار احترام نداشته باش............
غرب مادی
به انسان مادی می نگرد

از نظر غربی ها زن یا باید کار کند و یا ابزار دیگران باشد



جناب شهید؛ با عرض پوزش اما مگر ما اسلامیان (که همواره در تضاد خاص با غربیان هستیم!!!) از زنان کار نمی خواهیم؟ مگر آنها را ابزار نمی کنیم؟! مثلا (فقط بعنوان یک مثال!) دین ما اصلا و ابدا نگفته است زنانتان انقدر در خانه کار کنند تا به خدایشان نزدیک شوند. من بیرون از منزل هم کار می کنم و به نظرم کار خانه سنگین تر از بیرون است و خسته کننده تر. به اطلاعتان برسانم که بدلیل بسته بودن محیط و راکد بودن کار و تکرار مکررات، و دور شدن از فضای رشد، روحیه را هم شدیدا تضعیف می کند! منتها کار کشیدن از زنان در خانه، عرف جامعه امروز ما است دیگر! دین ما هیچ جا نگفته است برده داری کنید.. ایا کار نکردن زن خارج از منزل به نوعی وابسته کردن وی از نظر مالی و تامین یک فضای امن روانی برای آقایان نیست؟ انصاف دهید چند درصد از مردان از این وابستگی شادمان می شوند و احساس غرور می کنند و در آخر هم بهانه می اورند که می خواهیم زن کار نکند و در خانه کسی او را نبیند؟ آیا این صرفا یک بهانه نیست؟ آیا دلیل اصلی، چیز دیگری نیست؟؟؟؟ (شنیده ام امام زمان مان که بیاید؛ زنان به سرعت بالایی به دینی که معرفی می کند می شتابند و شنیده ام در آن زمان گویی دین دیگری عرضه می شود.. همه ی اینها را که کنار هم بگذاریم می فهمیم یک جای نگاه دینِ معرفی شده ی امروز به زنان ایراد دارد....... (احادیث دقیق و جمله به جمله یادم نیست دوستان مطلع اگر راهنمایی بفرمایند، متشکر می شوم))
انصاف بدهید که غربیان گاه نظراتی بهتر از ما اسلامیان (!!!) دارند چون ما به دین مان گوش نمی دهیم... اما آنها به حرف روانشناسان و جامعه شناسانشان گوش می دهند!! آری دیگر به علم هم می توان معتقد بود. آن هم پیک خداوند است. اعتقاد صحیح به علم، راهگشاتر از مضحکه کردن دین است! هرچند که در ظاهر نسبت به آن حتی تعصب نشان دهیم اما گاه عمل ما چیز دیگری می گوید...

شبـنم;574326 نوشت:
بنده دقیق متوجه منظورتون نشدم
منم از خواندن و بیان این نظرات خوشحال نمی شوم و خیلی هم افسوس میخورم که بزرگی در دین من چنین نظراتی را بیان میکند این نظرات فقط باعث حس سرخوردگی و نفرت من از جنس خودم میشه و چیز خوشایندی برام به دنبال نداره
واقعا برایم سئوال است کسانی که در دین و احکام از من برترند چنین نظری دارند آن هم درباره جنس من!!!
وقتی کسی حرفی میزند باید جوابگو باشد چرا به نظر شما گفتن چنین حرفهایی اشتباه است آیا مخفی کردن صحبت این آقا درست است؟ فقط برای اینکه بترسیم دین زدگی به وجود آید. بالاخره من این حرفها رو نزنم چند نفر دیگه می زنند تا ابد که نمیشه همه چیز رو مخفی کرد
همانطور که الان برای من شبهه به وجود آمده ممکنه برای خیلی های دیگر هم پیش بیاید
کسی که مرتبه و مقامی در دین دارد باید متوجه صحبت هایش هم باشد حالا ممکنه من اشتباه کنم و سخن ایشان درست باشد و نظر دین و خدا هم همین باشه متاسفانه، که من دیگه حرفی ندارم

دوست عزیز نظر من را اشتباه متوجه شدید. اتفاقا با شما کاملا موافقم و خوشحالم و متشکرم که بحث را مطرح کردید البته بعید می دانم تعصبات بی مورد بگذارد این بحث به نتیجه خوبی برسد و نظر آقایان عوض شود. لطف کنید پست من را مجددا مطالعه کنید. منظورم از آن کلمه (شما ) هم در آخرین جمله هم کسانی بود که با نظرات حقارت بارشان سعی در تحقیر زنان دارند و نه شما.

دوستان سلام

بنده تمام مطلب علامه را نخواندم اما اینجا فقط بخشی از رساله نکاحیه علامه آورده شده است.
خوب است که تمام یک مطلب خوانده شود و بعد نقد شود.
جدا کردن بخشی از یک مطلب و نقد آن درست نیست.

علی علی

شبـنم;571950 نوشت:
أمّا وقتي‌ كه‌ آبستن‌ نيستند و شير هم‌ نميدهند، اين‌ غذا مصرفي‌ ندارد و بنابراين‌ از دهانه‌ رحم‌ خارج‌ و دور ريخته‌ مي‌شود. يعني‌ زن‌ بواسطه‌ عدم‌ حمل‌ و عدم‌ رضاع‌ (آبستن‌ نبودن‌ و شير ندادن‌) مقداري‌ از قواي‌ بدني‌ و جسمي‌ خود را كه‌ خداوند بصورت‌ خون‌ در آورده‌ است‌ هَدَر نموده‌ و ضايع‌ كرده‌ است‌. فلذا از رحمت‌ خدا دور است‌.

با تمام احترامی که برای علمای بزرگ قائلم نمیتوانم همه ی نظریات ایشان را بپذیرم

هر نظریه ای یه مزایا و مشکلاتی داره که آدم باید سبک و سنگین کنه. در این مورد؛

مشکلاتی که این نظریه درست می کنه:
1- زنان به محض اینکه به سن بلوغ رسیدن بچه داری براشون خیلی خطرناکه و بیشترین مرگ و میر مادران در سن پایین اتفاق می افته.
2- با توجه به این نظریه زن تو سن باروری باید حدود 15 تا 20 تا بچه به دنیا بیاره:
2-1- این وسط کی باید کارهای خونه و آشپزی رو انجام بده؟ واقعا مرد انقدر کدبانوست که اون انجام بده؟
2-2- هزینه های اینارو کی میده؟ (فقط شوخی نکنید با این قیمت ها)
2-3- ظرفیت خونه های کوچیک ما خیلی پایینه مگه اینکه تو روستا زندگی کنیم. (طبق یه نظر جمعیت شناسی به ازای هر فرد باید 16 متر مربع تو خونه در نظر گرفته شه حالا حساب کنید خونه یک خونواده پرجمعیت باید چندمتری باشه؟)
2-4- ظرفیت تولیدی مملکت ما برای اشتغال مگه چقدره؟ دهه شصتی ها منظور بنده رو متوجه میشن.

فوایدی که این نظریه داره:
1- دیگه انقدر زنان عصبانی و بی حوصله تو ادارات و محیط های عمومی نمی بینیم. (البته بی حوصلگی ای که از همین تغییر و تحولات جسمی ناشی میشه که اجتناب ناپذیره)
2- رشد جمعیت زیاد میشه و تعداد مسلمونا نسبت به کفار بیشتر میشه.
3- بچه های ما با مفاهیم خاله و دایی و عمه و... آشنا میشن.
4- استفاده ابزاری از زن کمتر میشه.

البته این لیست قابل به روز رسانی است.

و من همچنان میپرسم از علامه:

یاس...;572028 نوشت:
معذرت میخوام پس من تا قبل از ازدواج به کل قرین رحمت خدا نیستم!حالا مسالةٌ؟! کسی که نه حائض هست نه بچه شیر میده نه حامله...وضعیتش چطوره؟

شهید علی اصغر پازوکی;573006 نوشت:
از نظر غربی ها زن یا باید کار کند و یا ابزار دیگران باشد

دوست عزیز مشکل اینجاست که شما و برخی دوستان فکر میکنید غرب زنان را به زور وادار به کار میکند
مثلا غرب به زور زنان رو به پشت میز ریاست جمهوری می کشاند به زور انان را به موقعیت های بالای اجتماعی می رساند مثلا یکی از دوستان برای زنانی نگران بود و ابراز تاسف میکرد که به قول ایشان در فیلم های هالیوودی مجبور هستند برهنه شوند در حالی که زنان از کل دنیا برای رفتن به هالیوود رقابت میکنند زنی که کار میکند یا در فیلم هالیوودی بازی می کند به اختیار خودش بوده و برای رسیدن به ان موقعیت تلاش کرده است
آیا همه زنان غربی بدون استثناء شاغل هستند ؟؟ ایا اونجا زن خانه دار وجود ندارد؟
زن غرب به اختیار خود شاغل بودن یا خانه داری را انتخاب می کند
بهتر نیست به جای اینکه نگران زنان غرب باشیم نگران زنان خودمان باشیم که بعد از ازدواج از خیلی از حقوق منع می شوند

با سلام مجدد خدمت دوستان و سروران گرامی

همچنانکه در پست قبلی هم خدمت بزرگواران عرض کردم نظر علامه این است که اصل در زنان، تکثیر و تربیت نفوس است و خداوند اچر و پاداش بسیاری برای این کار قرار داده است. لذا از نظر علامه بانوانی که، توان جسمی و روحی برای تکثیر و تربیت نفوس دارند واجب است به تکثیر و تربیت نفوس متعدده بپردازند و همّ و غمّ آن ها تربیت اولاد صالح برای جامعه اسلامی و آرمان مهدوی باشد.
فراموش نفرمایید علامه به عنوان یک صاحب نظر، فقط اصلی از اصول اسلام را بیان کردند که ممکن است استثنائات زیادی داشته باشد؛ مثال دیگری بزنم تا مطلب روشن شود؛ از منظر بسیاری از صاحب نظران، اصل در دین اسلام تک همسری است اما این اصل ممکن استثنائاتی هم داشته باشد و در موارد معدودی این اصل استثناء برادار باشد مانند مواقعی که تعداد مردان بسیار بیشتر از زنان باشد و مواردی از این قبیل، لذا ذکر این اصل یک قاعده و قانون کلی نیست بلکه ممکن است تبصره هایی هم داشته باشد.
اینکه علامه فرمودند اصل در زنان حمل و رضاعه است؛ آیا می توان گفت در همه حالات این چنین است؟ از نظر علامه اصل اولی این چنین است اما یقینا استثنائاتی هم وجود دارد ممکن است خانمی بر اثر ضعف جسمانی، موقعیت روحی و روانی و ... قدرت فرزند آوری بیشتر را نداشته باشد و ...، لذا این اصل شامل آن نمی شود.
علامه بزرگوار حتما متوجه این موارد بوده اند و به خاطر وضوح این مسائل بیان نکردند چون هر عاقلی این مسائل را می داند و متوجه این قضایا می باشد و لذا نیازی به گفتن نبود. علاوه بر آن همانطور که اطلاع دارید هدف از ازدواج دائم در اصل تولید نسل است لذا برخی از علما بیرون ریختن منی بدون اذن همسر را حرام می دانند این می تواند تاییدی بر این مطلب باشد که اصل در بانوان حمل است.
نکته اخر اینکه: علامه به عنوان یک عالم دینی نظرخود را بیان فرموده اند و علمای دیگر نیز نظرات متفاوت دیگری دارند، هر کسی بایستی طبق نظر مرجع خودش عمل کند چون همان طور که عرض کردم سخن علامه دلیلی است بر عدم جواز کنترل نسل.
مطلب پایانی: از بزرگواران تقاضا می کنم هر گونه نقدی بر این مطلب دارند بعد از مطالعه تمام مطالب علامه، نقدشان را با احترام و بدون توهین به ساحت علما بیان بفرمایند .

هادی;574503 نوشت:

علامه بزرگوار حتما متوجه این موارد بوده اند و به خاطر وضوح این مسائل بیان نکردند چون هر عاقلی این مسائل را می داند و متوجه این قضایا می باشد و لذا نیازی به گفتن نبود.



بنده کتب دیگر علامه تهرانی در زمینه عرفانی را مطالعه کرده ام و الان واقعا تعجب کردم از این مطالب در کتاب ایشان!!!

چند مطلب دیگر این کتاب را خواندم اما متاسفانه اصلا برای بنده قانع کننده نبود! و حتی شک کردم که نکند کسی در این کتاب دست برده چون از چنین شخصیتی این مطالب بدون پشتوانه قوی و مستند به دور است!!!


بنظر بنده منظور ایشان از تکثیر اولاد کلی است و نگفتند حتما باید همه زنان اینگونه باشند بلکه گفتند بطور کلی سلامت زن از نظر جسمانی اینگونه است و در بارداری موجب طهارت ماهانه وی میشود و...

اما اینکه زن باید همیشه اینگونه باشد درست نیست!!!

سلام علیکم و رحمة الله،
البته حقیر متن علامه‌ی بزرگوار را کامل نخواندم ولی با شناختی که از ایشان دارم گاهی از صحبت‌های ایشان بد برداشت می‌شود و گاهی حرفهایشان خیلی با تفکر رایج در جامعه متفاوت است که البته این مسأله لزوماً هم به معنای اشتباه بودنشان نیست.

از این مطلب که بگذریم چند نکته را یادآور می‌شوم:
۱. خانمی که از نظر جنسی بالغ می‌شود به طور تقریبی ماهی یک بار عادت می‌بیند، به طور تقریبی هر ماه یک هفته در وضعیتی است که در قرآن از آن تعبیر بیماری شده است، این بیماری به معنای بد آن نیست، چنانکه برخی بیما‌ری‌ها برای بدن سودهایی هم دارند، این بیماری هم رحم خانم را باز آماده سازی می‌کند، ماهی یک بار ... ماهی یک هفته این آماده‌سازی طول می‌کشد ... آیا خانم‌هایی که آن همه درد و رنج را تحمل می‌کنند (و در برخی خانم‌ها این شرایط خیلی هم سخت است که حتی ممکن است تمام آن یک هفته را زمین‌گیر شوند) این مسأله ایشان را به فکر نمی‌اندازد که مگر این مسأله چه اهمیتی در زندگی ایشان دارد که ماهی یک بار، در واقع ماهی یک هفته، یعنی یک‌چهارم از هر ماه را باید این شرایط را تحمل کنند؟ آیا واقعاً تمام این سختی‌ها از ۹ تا ۱۳ تا ۱۶ سالگی تا چند ده سال بعد همه برای این است که ایشان در تمام این مدت یک یا دو بچه به دنیا بیاورند؟ آن وقت این ظلم نخواهد بود؟ اصلاً آن همه تخمک و آن همه غذای آماده شده برای آن و بعد دفع شده در خون حیض آیا اسراف نیست؟
۲. خانم‌ها در ماه یک چهارم آن را از نماز به دورند، از یاد خداوند که به دور نیستند. در حدیثی خواندم به این مضمون که از امام باقر علیه‌السلام پرسیدند که آیا چیزی هست که زیادش حرام باشد و کمش حلال باشد؟ (معمول در فقه این است که گفته شود هر چیزی که زیادش حرام است کمش هم حرام است، اینجا صحبت از استثنائات این حکم است) امام علیه‌السلام فرمودند بله، صلوات بر محمد و آل محمد صلاة کوچک است، صلاة بدون وضو و طهارت حرام است ولی صلوات بدون وضو و طهارت مجاز است ... اینها اضافه بر این است که خود درد هر بیماری و از جله بیماری حیض کفاره‌ی از گناهان است و به طور خاص حتی صواب جهاد در راه خدا را نیز برای آن شمرده‌اند ...
۳. از آنجا که خلقت خداوند از وحدت به کثرت است کثرت بدون نظم واحد و یکتا ممکن نیست و این یعنی همه چیز عالم سر جای خودش قرار دارد و امکان ندارد یک چیز تغییر کند مگر آنکه همزمان حداقل یک چیز دیگر هم باید با آن تغییر کند تا در نهایت باز آن نظم واحد حفظ شود، این یعنی ارتباطات تنگاتنگی بین کثرت‌های موجود در مراتب عالم محسوسات وجود دارد. این است که اگر خداوند برای زن زیادی فرزندان را در طبیعتشان قرار داده است دیگر عجیب نیست اگر همین مسأله هم به شرط اعتدال و سنجش شرایط دیگرش ضامن سلامت جسم زن هم باشد، چنانکه مطابق قرآن ضامن زیاد شدن برکت درآمد پدر خانواده هم می‌شود و البته این ارتباط‌ها را غربی‌های بیگانه با معارف اسلامی نمی‌توانند درک کنند.
۴. نکته‌ی بعد اینکه برخی خانم‌ها فرمودند که پس تا ما ازدواج نکنیم از رحمت خداوند دور هستیم خوب هم بله و هم نه، در واقع هر موجودی که وجود دارد از رحمت خداوند بهره برده است، اینجا بحث سر میزان نسبی بهره‌مندی از رحمت خداست، خداوند فرموده است که شما را زوج آفریدم، اصل خلقت انسان در زوجیت اوست و مجرد ماندن مورد نهی بزرگان دین قرار گرفته است، انسان تا ازدواج نکرده باشد نمی‌داند از چه نعمت و رحمتی دور مانده است (البته به شرط ازدواج مناسب)، بعد از ازدواج تازه می‌فهمد که مفهوم زندگی چیز دیگری بوده است و او نمی‌دانسته است. مشابه این معنا در حسّ مادری هم هست، تا کسی بچه‌دار نشده باشد نمی‌داند مادر شدن یعنی چه ... نشان به آن نشان که بهشت هم زیر پای مادران است و نه همسران و نه زنان ازدواج نکرده
۵. همچنین زمان پرسش این سؤال که آیا «سلامت‌ زن‌ در آن است‌ كه‌ يا حامله‌ باشد و يا بچّه‌ شير دهد!!!!!» حتماً توجه دارید که این سلامت ناظر بر هم سلامت جسمانی است و هم سلامت معنوی، هم حفظ سلامت معنوی و هم تعالی بیشتر معنوی، زن ظرفیت‌هایی دارد که بدون بچه‌دار شدن قسمت زیادی از آن ظرفیت معطل می‌ماند، بدون ازدواج قسمت دیگری از آن معطل می‌ماند، با وجود این با ورزش و رسیدن به خود می‌توان سلامت جسم را تضمین کرد، با کار کردن و احساس مفید بودن می‌توان بخشی از شادابی روحی را تأمین کرد، ولی هیچ راهی بهتر از راهی که خداوند حکیم و بی‌نیاز و منبع رحمت برای انسان تعبیه کرده است نخواهد بود. زنی که یک بچه دارد مقداری وقت برای او می‌گذارد و باز خودش را دارد، زنی که دو بچه دارد زمان بیشتری را به آنها اختصاص می‌دهد و وقت کمتری برای خودش دارد، و همینطور ادامه دهید تا کمال انقطاع از خود را متوجه شوید و کسی که از خود خارج شود خداوند جانشین آن می‌شود ... مادر می‌شود کسی که خود را وقف بندگانی دیگری از خداوند کرده است، اگر این جهاد نیست پس چیست؟ اگر زهد نیست پس چیست؟ اگر عرفان نیست پس چیست؟ به شرط آنکه این کارها را درست انجام دهد و بچه‌اش را خوب تربیت کند مگرنه مادری هم ممکن است نعوذبالله معاویة تربیت کند، ناصرالدین‌شاه تربیت کند، تخم‌مرغ‌دزدشتر‌دزد تربیت کند و الی آخر. اینکه الآن مادران بچه‌هایشان را عروسک‌های خودشان می‌دانند آن چیزی نیست که از ایشان خواسته شده است، که آن کودک را آرایش می‌کنند و خوششان می‌آید، که آن کودک برقصد و آنها کیف کنند، و ... این مادران همان یک بچه بیاورند برای خودشان و جامعه کافی است و زیاد هم هست ... مگر آنکه خداوند به آن بچه رحم کند بعداً راهش را پیدا کند.
یا علی

باء;574578 نوشت:
این مسأله ایشان را به فکر نمی‌اندازد که مگر این مسأله چه اهمیتی در زندگی ایشان دارد که ماهی یک بار، در واقع ماهی یک هفته، یعنی یک‌چهارم از هر ماه را باید این شرایط را تحمل کنند؟ آیا واقعاً تمام این سختی‌ها از ۹ تا ۱۳ تا ۱۶ سالگی تا چند ده سال بعد همه برای این است که ایشان در تمام این مدت یک یا دو بچه به دنیا بیاورند؟ آن وقت این ظلم نخواهد بود؟ اصلاً آن همه تخمک و آن همه غذای آماده شده برای آن و بعد دفع شده در خون حیض آیا اسراف نیست؟

باء;574578 نوشت:
زنی که یک بچه دارد مقداری وقت برای او می‌گذارد و باز خودش را دارد، زنی که دو بچه دارد زمان بیشتری را به آنها اختصاص می‌دهد و وقت کمتری برای خودش دارد، و همینطور ادامه دهید تا کمال انقطاع از خود را متوجه شوید و کسی که از خود خارج شود خداوند جانشین آن می‌شود ... مادر می‌شود کسی که خود را وقف بندگانی دیگری از خداوند کرده است، اگر این جهاد نیست پس چیست؟ اگر زهد نیست پس چیست؟ اگر عرفان نیست پس چیست؟

خداوکیلی دارم تعجب میکنم از لحن صحبتتون
جناب آقای باء
به نظرشما برای اسراف نشدن این به اصطلاح غذای ساخته شده در بدن زن باید ایشان از زمان بلوغ تا ورود در کفن فرزند به دنیا آورند تا مبادا اسرافی صورت گیرد
دوست عزیز منطقی صحبت کنید خدا خیرتان دهد با این عقاید و افکارتون، نکنه زن فقط برای زائیدن به وجود آمده!!!! وظیفه ایی هم جزء این ندارد. این زنی که میگید انسان است نه ماشین جوجه کشی که هدفی جز زائیدن برای اون در نظر نگرفته اید و رسیدن به کمال او را نیز در گرو به دنیا آوردن صدتا بچه دانستید؟ کجای قرآن خدا چنین چیزی گفته شده که شما و جناب علامه فرزندزایی اون هم به تعداد بیشمار را برای زنان واجب کرده اید و جزء شرایط کمال زنان به حساب آورده اید!! اگر در قرآن مثالی از زوج بودن زده شده مخاطب آن هم زنان و هم مردان هستند و اشاره ایی است بر اینکه که نسل انسان با تولیدمثل تداوم میابید تولیدمثلی که یک طرف آن مرد است.
در ضمن نظر دوم شما کاملاً به عقید من اشتباه است خانمی که همه وقت خود را به فرزندانشان اختصاص دهد از خود خارج شده و به خدا پیوسته !!!!
از نظر علم، منطق یا هر چیز دیگری که شماها قبولش دارید هر انسانی این حق رو دارد مقداری از وقت خویش رو به خود اختصاص دهد خانمی که خود را صرف فرزندان میکند وقتی برای رسیدن به خودش، پرداختن به علایقش ندارد به مرور زمان دچار افسردگی و بی هدفی میشود این رو روانشناسی اثبات کرده است حداقل چندین مورد از این نوع افسردگی ها را در مشاوره ها دیده ام ، خانمی که همه زندگی خود را وقف فرزندان و شوهرش میکند، و زمانی میرسد که می بیند از زندگی جزء این چیزی به دست نیاورده است دچار پوچی میشود شک نکنید.
آیا این حق خانمها نیست که وقتی برای خود داشته باشند؟ شاید در دوران های گذشته چنین مواردی کمتر دیده میشد ولی الان با فراهم آمدن زمینه ی پیشرفت برای زنان، علایق آنان نیز عوض شده، خیلی از زنان علاوه بر مادر شدن آرزوهای دیگری نیز دارند، رسیدن به یک موقعیت اجتماعی بالا، پرداختن به کاری هنری، ادامه تحصیل و انجام تفریحات مورد نظرشون و ....
درسته مادرشدن و پدر شدن آرزوی همه ی زنان و مردان است ولی آروزی که عاقلانه به حقیقت بپیوندد هر انسانی با هدفی به این کره خاکی میاید هدف خلقت زنان همانند مردان رسیدن به کمال است و این کمال در گروه صدتا دویست تا بچه زایی نیست اگر هست لطفا ثابت کنید

بینش;574367 نوشت:
دیگه انقدر زنان عصبانی و بی حوصله تو ادارات و محیط های عمومی نمی بینیم. (البته بی حوصلگی ای که از همین تغییر و تحولات جسمی ناشی میشه که اجتناب ناپذیره)

سلام
بله حق با شماست خانمی که قراره همه عمرش بچه به دنیا آورد وقتی هم مگر برایش میماند به کار دیگری برسد.

بینش;574367 نوشت:
استفاده ابزاری از زن کمتر میشه.

این رو مخالفم استفاده ابزاری زیاد میشه . اینجا دیگه زنی دیده نمیشه جز یک ماشین جوجه کشی ( شرمنده که این حرف رو زدم )

هادی;574503 نوشت:
اینکه علامه فرمودند اصل در زنان حمل و رضاعه است؛ آیا می توان گفت در همه حالات این چنین است؟ از نظر علامه اصل اولی این چنین است اما یقینا استثنائاتی هم وجود دارد ممکن است خانمی بر اثر ضعف جسمانی، موقعیت روحی و روانی و ... قدرت فرزند آوری بیشتر را نداشته باشد و ...، لذا این اصل شامل آن نمی شود.

جناب هادی
اصل در مردان چیست؟ جناب علامه نظری برای این ندارند؟

هادی;574503 نوشت:
لذا از نظر علامه بانوانی که، توان جسمی و روحی برای تکثیر و تربیت نفوس دارند واجب است به تکثیر و تربیت نفوس متعدده بپردازند و همّ و غمّ آن ها تربیت اولاد صالح برای جامعه اسلامی و آرمان مهدوی باشد.

جناب علامه در نظر نگرفته اند این بانوانان ممکن است اهداف دیگری در زندگی داشته باشند !!!
جناب هادی ما داریم در مورد انسان ها صحبت میکنیم نه یک مشت ماشین یا ربات ، چجوری جناب علامه به این نتیجه رسیده اند که تکثیر اولاد از واجبات است آن هم برای زنان؟ واگر زنی این توان را داشته باشد و به این واجب تن ندهد ترک واجبی کرده است.
چرا در دین ما جز این به دید دیگری به زنان نگاه نمیشود!!! مگر این زنان نمیتوانند در زمینه های مختلف فعالیت داشته باشند ؟
تو رو خدا یه نگاه به کشورهای دیگر ( بجز مسلمان ها ) بندازید ببنید چطور مفاهیم عالی رو آموزش میدهند
سریال دونگ ایی رو شاید دوستان دیده باشند خانمی که فقط به یک بچه اکتفا کرد ( خدا از سر خطاش بگذره تونست بچه دار بشه ولی نشد به یان میگن ترک واجب !!! )
ولی هدفی بزرگتر در زندگی داشت و توانست با تلاش خودش به جایی برسد که گره از مشکل زندگی چندین نفر رو باز کنه.
ولی ما چی ؟ زن رو به یک ماشینی تبدیل کرده ایم که باید فقط بچه بزائید تا مبادا تعداد مسلمانان کمتر شود.

با سلام و عرض ادب

غلط بودن این مساله کاملا مشخص هست

اگه یکی واقعا به درجه ای از پاکی برسه که دچار قاعدگی نشه بله اون فرق میکنه ولی اینکه ادم احمق باشه و هی باردار باشه به سالم بودن عقلش باید شک کرد:khaneh:

من نمیدونم واقعا بعضی ها چرا همچین حرفای مسخره ای میزنند

این حرفها زده میشه و خانم ها از شوهر کردن و بچه دار شدن به طور جد متنفر میشن بعد میندازن سر غرب و غرب گرایی و .......

اینکه زن همش تو خونه کار کنه و بچه نگه داره {مهد کودک باز کنه} اینجور زندگی کردن یعنی ابزار مرد بودن

نه اینکه خودش کار کنه بیرون و نون در بیاره و هر جور که دوست داره زندگی کنه

چقدر خوبه یکم منطقی باشیم و یکسری اراجیف رو به غرب شرق و تکامل و دین و مذهب ربط ندیم

*شیوا*;574882 نوشت:
اگه یکی واقعا به درجه ای از پاکی برسه که دچار قاعدگی نشه

سلام
چنین چیزی امکان نداره
پاک بودن با قاعدگی منافاتی ندارد
قبلا گفته میشد زنانی که به کمال رسیده اند حیض نمی شدند بعداً گفته شد تنها حضرت زهرا این ویژگی رو داشته اند
یادم هست سرکار بی نظیر در پستی عنوان کرده اند
حضرت زهرا بعلت اینکه در چندسالی که به سن بلوغ رسیده بودند چون مرتب یا باردار بوده اند یا در حال شیر دادن بچه بودند
پس قاعده نشدن ایشان را می توان از لحاظ علمی توجیه کرد و ربطی به کمال آن بانو نداشته است. که متاسفانه سریع دوستان طرفدار دین حرف ایشان را توهین به آن بانو دانستند و حتی اجازه ندادند این موضوع بیشتر ادامه یابد!!!!
حالا چرا ما حاضر نیستیم از نظر علمی پدیده ها رو توجیه کنیم واقعا جای تعجب دارد
اصل هم همین است قاعده بودن زن نباید مانعی برای رسیدن به کمال ایشان باشد

سلام علیکم

شبـنم;571950 نوشت:
زن‌ بايد مانند مرد پيوسته‌ راه‌ تقرّب‌ را بپيمايد، وآن‌ وقتي‌ است‌ كه‌: دوش‌ به‌ دوش‌ مرد نماز بخواند و روزه‌ بگيرد و طواف‌ كند؛ و اين‌ فقط‌ در وقتي‌ است‌ كه‌ حامله‌ باشد و يا طفل‌ خود را شير دهد.
اين‌ زن‌ قرين‌ رحمت‌ خداست‌ كه‌ حائض‌ نيست‌؛ و اجازه‌ ركوع‌ و سجود و قيام‌ و طهارت‌ به‌ وي‌ داده‌ شده‌ است‌. و اجازه‌ صيام‌ به‌ وي‌ داده‌ شده‌ است‌. و اجازه‌ طواف‌ گرد كعبه‌ به‌ وي‌ داده‌ شده‌ است‌.
بنابراين‌، زنان‌ بايد پيوسته‌ يا حامله‌ باشند و يا شير دهند، تا در كاروان‌ انسانيّت‌ و حركت‌ به‌ سوي‌ معبود و محبوب‌، و قبله‌ مشتاقان‌ و كعبه‌ عاشقان‌ و پويندگان‌ به‌ سوي‌ حرم‌ و حريم‌ امن‌ و امان‌ او، با مردان‌ هم‌ آهنگ‌ باشند.

فکر می کردم زنان در دوران بارداری و شیردهی روزه نمی گیرند.
هادی;574503 نوشت:
از منظر بسیاری از صاحب نظران، اصل در دین اسلام تک همسری است اما این اصل ممکن استثنائاتی هم داشته باشد و در موارد معدودی این اصل استثناء برادار باشد مانند مواقعی که تعداد مردان بسیار بیشتر از زنان باشد و مواردی از این قبیل، لذا ذکر این اصل یک قاعده و قانون کلی نیست بلکه ممکن است تبصره هایی هم داشته باشد.

داربد درباره تک همسری زنان صحبت می کنید یا مردان؟
باء;574578 نوشت:
زنی که یک بچه دارد مقداری وقت برای او می‌گذارد و باز خودش را دارد، زنی که دو بچه دارد زمان بیشتری را به آنها اختصاص می‌دهد و وقت کمتری برای خودش دارد، و همینطور ادامه دهید تا کمال انقطاع از خود را متوجه شوید و کسی که از خود خارج شود خداوند جانشین آن می‌شود ... مادر می‌شود کسی که خود را وقف بندگانی دیگری از خداوند کرده است، اگر این جهاد نیست پس چیست؟ اگر زهد نیست پس چیست؟ اگر عرفان نیست پس چیست؟ به شرط آنکه این کارها را درست انجام دهد و بچه‌اش را خوب تربیت کند

هر انقطاعی لزوما الی الله نیست... اگر خود بچه ها عامل غفلت نشوند.

شبـنم;574888 نوشت:
سلام
چنین چیزی امکان نداره
پاک بودن با قاعدگی منافاتی ندارد
قبلا گفته میشد زنانی که به کمال رسیده اند حیض نمی شدند بعداً گفته شد تنها حضرت زهرا این ویژگی رو داشته اند
یادم هست سرکار بی نظیر در پستی عنوان کرده اند
حضرت زهرا بعلت اینکه در چندسالی که به سن بلوغ رسیده بودند چون مرتب یا باردار بوده اند یا در حال شیر دادن بچه بودند
پس قاعده نشدن ایشان را می توان از لحاظ علمی توجیه کرد و ربطی به کمال آن بانو نداشته است. که متاسفانه سریع دوستان طرفدار دین حرف ایشان را توهین به آن بانو دانستند و حتی اجازه ندادند این موضوع بیشتر ادامه یابد!!!!
حالا چرا ما حاضر نیستیم از نظر علمی پدیده ها رو توجیه کنیم واقعا جای تعجب دارد
اصل هم همین است قاعده بودن زن نباید مانعی برای رسیدن به کمال ایشان باشد

بنده در جایی هم میخوندم که نوشته بود قدیمها زنان فقط سالی یک بار حیض میشدند !! ولی به خاطر اینکه نسل ادامه پیدا کنه با دخترانی که هر ماه یکبار قاعده میشدند ازدواج میشد

یعنی به نژاد و نمیدونم اب و هوا و ... هم بستگی داره

خلاصه دختر بدنیا اومدن خودش گناه حساب میشه دیگه !!!فقط دیدن در اتش سوختن مردان احمق خیلی لذت بخش خواهد بود ....زندگی همش به این دنیا ختم نمیشه

بعضی از کاربرا یجوری صحبت میکنن آدم دلش میخواد دست به چوب شه!!!!:Motehayer:
از خوندن متن حس خیلییییی بدی بهم دست داد...:moteajeb:

setsoko;574923 نوشت:
بعضی از کاربرا یجوری صحبت میکنن آدم دلش میخواد دست به چوب شه!!!!
از خوندن متن حس خیلییییی بدی بهم دست داد...

حالا مثلا کیا ؟

سلام علیکم،

شبـنم;574875 نوشت:
خداوکیلی دارم تعجب میکنم از لحن صحبتتون
جناب آقای باء
به نظرشما برای اسراف نشدن این به اصطلاح غذای ساخته شده در بدن زن باید ایشان از زمان بلوغ تا ورود در کفن فرزند به دنیا آورند تا مبادا اسرافی صورت گیرد

شما لحن صحبت حقیر را چطور متوجه شدید؟ :Gig: باز شکر خداوند عالم که فقط تعجب کردید و ناراحت یا عصبانی نشدید :ok:
محتوی کلام حقیر این بود که خانم‌ها در هر ماه یک‌چهارم از آن زندگی‌اشان از روال طبیعی خارج می‌شود، این خارج شدن از روال طبیعی هم خروجی است که خوشایند نیست و به هر حال محدودیت‌هایی دارد و معمولاً هم با درد زیادی شروع می‌شود و گاهی هم همراه با بی‌حوصلگی و افسردگی است. خوب آیا این عاقلانه نیست که کسی از خودش بپرسد که چرا باید چنین روالی برای زندگی‌اش به طور طبیعی وضع شده باشد؟ یک نفر ممکن است از یک چشم نابینا باشد یا دو دست نداشته باشد و زندگی‌اش نسبت به سایرین سخت‌تر باشد اما چنین کسی یک استثناء است، حال آنکه در مورد زنان تمام زنان سالمی که بالغ باشند چنین وضعی را کمابیش دارند، پس این صحبت سر استثنائات نیست و صور عمومی است. بنابراین جا برای تفکر دارد :ok:
از یک نفر این سؤال را می‌پرسند و او می‌رود در فکر و می‌گوید این به آن خاطر است که زن و مرد تقریباً هر وقت از سال که خواستند بتوانند بچه‌دار شوند، یعنی این همه درد و سختی برای اینکه در تمام طول عمرشان یک یا دو یا سه بار که خواستند و تصمیم گرفتند بچه‌دار شوند رحم زن آماده باشد!
خوب این هم یک جواب است، غلط هم نیست، ولی جالب هم نیست، یعنی پذیرش آن چندان ساده نیست که بگوییم این همه سختی فقط و فقط برای فراهم شدن چنین امکانی باشد ...
پاسخ دیگر این است که خانمی به این نتیجه برسد که پس لابد بچه دار شدن و مادر شدن اهمیت زیادی دارد که باید بخاطرش زندگی‌ام اینقدر تحت‌الشعاع قرار بگیرد، هیچ چیز دیگری اینقدر زندگی یک زن را متأثر از خود نمی‌کند، از چنین مطلبی به نظر حقیر اگر خانمی به این نتیجه برسد که پس حتماً مهم‌ترین مسؤولیت من در زندگی و مهمترین نقشم در زندگی مادر شدن است نتیجه‌ی غلطی نگرفته است. اگرچه احتمالاً شما باز از نظر حقیر و پاسخ چنین خانمی تعجب خواهید کرد ... :Gol:

شبـنم;574875 نوشت:
دوست عزیز منطقی صحبت کنید خدا خیرتان دهد با این عقاید و افکارتون، نکنه زن فقط برای زائیدن به وجود آمده!!!! وظیفه ایی هم جزء این ندارد. این زنی که میگید انسان است نه ماشین جوجه کشی که هدفی جز زائیدن برای اون در نظر نگرفته اید و رسیدن به کمال او را نیز در گرو به دنیا آوردن صدتا بچه دانستید؟

آیا زن فقط برای زاییدن به وجود آمده است؟ خیر ...
اگر زن فقط برای زاییدن به وجود آمده بود زاییدن بر او واجب می‌شد حال آنکه حتی ازدواج کردن هم بر ایشان واجب نیست تا چه برسد به بچه‌دار شدن ... اگر با دقت بیشتری مطالب حقیر را می‌خواندید می‌دید که گفتم اگر زنی مادر نشود بخش بزرگی از ظرفیت‌های تکاملی ایشان معطل می‌ماند ... همانطور که اگر کسی (چه مرد و چه زن) ازدواج نکند آنچه از دست می‌دهد بسیار بیش از هر چیز دیگری است که ممکن است در عوضش به دست بیاورد (البته به شرط ازدواج موفق، مگرنه جلوی برخی ازدواج‌ها هرجا که گرفته شود منفعت است)
زن انسان است ... خانم حقیر به وضوح می‌بینم که از حقیر به شدت انسان‌تر است و به قول آن بزرگوار شکر خدا که زن‌ها را ساده آفرید تا بتوانند ما را تحمل کنند
آیا زن ماشین جوجه‌کشی است؟ خیر کارخانه‌ی انسان‌سازی است ... به نظر شما این دو یکی هستند ولی به نظر حقیر اولی تحقیر یک زن است و دومی ستودن جایگاه یک زن ...
صد بچه یا دویست بچه ... هر چه بیشتر بهتر ... مثل این است که بفرمایید اگر کسی صد نفر را نجات بدهد کار خوبیه و باعث ترقی روحی او می‌شود؟ پاسخ هم بلافاصله مثبت است، هر چه بیشتر انسان مؤمن تربیت شود بهتر است ... کسی که یک نفر را زندگی بخشد مانند آن است که امتی را زندگی بخشیده است و زن‌های امروز خیلی قانع هستند که اصلاً دنبال کسب این موقعیت‌های الهی نیستند یا به کم از آن قانع هستند ... :ok:
آیا یک زن فقط با به دنیا آوردن و تربیت بچه‌ها رشد و تعالی دارد؟ خیر ... ولی این راهی است که هم به طور طبیعی لوازمش به او داده شده است و هم استعدادش و هم صبر و تحمل و محبت و ایثارش و هم اینکه راهی است که از خیلی کارهای دیگر می‌تواند برای جامعه سود بیشتری داشته باشد ... فکر کنید یکی از بچه‌ها بشود امیرکبیر، یا امام خمینی، یا ملاصدرا، یا ... بعد فکر کنید چنین فرزندی برای مادرش دعا کند و البته لابد می‌دانید که بر هر کسی است که تا ۴۰ نسل خود را دعا کند، حالا اگر چند تا بچه داشته باشند بروید و چرتکه بیاورید تا حساب کنیم تعالی زن از این راه سریع‌تر است یا مثلاً از منشی یک شرکت شدن یا رئیس یک اداره یا شرکت یا کارخانه شدند، یا خلبان هواپیما و کاپیتان کشتی و فوتبالیست و غیره شدن ... (البته معلمی و پزشکی و برخی شغل‌های دیگر را که خانم برای تعالی خودش شاید به آنها نیاز نداشته باشد ولی جامعه به حضور ایشان نیاز دارد را مثال نمی‌زنم :Cheshmak:)

شبـنم;574875 نوشت:
کجای قرآن خدا چنین چیزی گفته شده که شما و جناب علامه فرزندزایی اون هم به تعداد بیشمار را برای زنان واجب کرده اید و جزء شرایط کمال زنان به حساب آورده اید!!

واجب! :Moteajeb!:
میشود لطفاً توضیح دهید که از چه کسی مجوز دارید که خودتان هر چیزی دوست دارید را بفرمایید ولی نسبت به بقیه ملانقطه‌ای عمل کنید؟
بله به نظر حقیر فرزندزایی آن هم به تعداد بسیار (بیشمار که فرمودید غیرمنطقی است) و تربیت بچه‌های مؤمن جزء شرایط کمالی رشد و تعالی یک زن است و یک زن بعید است بدون مادر شدن بتواند با کارهای دیگر به جایگاه مادری برسد، حالا پزشکی و معلمی و اینگونه کارها هم هستند، یا مربی پرورشگاه شدن یا غیره، ولی صحبت حقیر اینجا عمومی است ...

شبـنم;574875 نوشت:
اگر در قرآن مثالی از زوج بودن زده شده مخاطب آن هم زنان و هم مردان هستند و اشاره ایی است بر اینکه که نسل انسان با تولیدمثل تداوم میابید تولیدمثلی که یک طرف آن مرد است.

بله! فکر نکنم هیچ کس از جمله خود علامه‌ی بزرگوار هم هرگز با این فرموده‌ی شما مخالفتی داشته باشد ... تجرّد بد است چه برای مرد و چه برای زن و به نوعی دور بودن از طبیعت انسانی است ... خداوند می‌توانست از ابتدا که بچه‌ها به دنیا می‌آیند برایشان زوج قرار دهد ولی با توجه به دوران‌های رشدی که دختر و پسر طی می‌کنند و همچنین با توجه به اینکه تا سن تکلیف وقت شرعی دارند که راه خود را در زندگی به طور کلان انتخاب کنند این کار به صلاح نیست، بهتر است اول رشد کنند و خود را بشناسند و راهشان را به طور کلان انتخاب کنند و بعد کسی را مطابق با خصوصیات خود به همسری بگیرند، پس به نظر حقیر سن ازدواج همان سن تکلیف است، مگر اینکه شرایطی وجود داشته باشد که چنین ازدواجی به صلاح نباشد ...
فکر کنم باز هم از لحن حقیر تعجب کنید :Gol:... این حرفها مخالف حرف خیلی از روان‌شناسان با پایه‌ی علمی غربی است که علمشان به انسان تجربه‌محور است و تجربه هم که غالباً منحصر در عرف جامعه است ...

شبـنم;574875 نوشت:
در ضمن نظر دوم شما کاملاً به عقید من اشتباه است خانمی که همه وقت خود را به فرزندانشان اختصاص دهد از خود خارج شده و به خدا پیوسته !!!!

kobram;574912 نوشت:
هر انقطاعی لزوما الی الله نیست... اگر خود بچه ها عامل غفلت نشوند.

از خود خارج شدنش را قبول داشته باشید باقی‌اش زیاد مشکل‌ساز نیست ...
بیشترین چیزی که انسان را از خداوند دور نگاه می‌دارد چیست؟ تکبر و خودخواهی و پرداختن به هوی نفس خود ... کسی که از این منیت رها شود شدیداً مستعد فانی شدن در خداست ... اگرچه حق با شماست که مسأله به این سادگیها نیست ... در واقع مادر شدن آنچه را که معمولاً نتیجه می‌دهد خلاص شدن از خود و گرفتار شدن به خود در سطحی نازل‌تر است، آن هم وقتی که مادری بچه‌اش را دوست دارد چون بچه‌ی خود اوست، می‌گوید «بچه‌ی من» و اگرچه «من» در این عبارت تلطیف شده است ولی همچنان پررنگ وجود دارد ...
این مسأله‌ی مادر شدن مثل بحث ازدواج است، کسی که ازدواج می‌کند، اگر ازدواج مناسب کند نیمی از دینش را کامل کرده است، اما در نیم دیگر باید تقوا پیشه کند، در عالم دنیا هم هیچ کاری را پیدا نمی‌کنید که انسان فقط جرقه‌ی اولیه‌اش را بزند و بعد دیگر آن کار به طور اتوماتیک و بدون نیاز به مراقبت دیگری او را به خداوند برساند، بحث فقط سر این است که شرایط برای رسیدن به خداوند ساده‌تر می‌شود ... اما چه ساده‌شدنی! خوشابحال آنها که قدر این امتیازات را دانستند و بعد از بچه‌هایشان هم گذشتند ... خوشابه‌حال مادران شهدا ... آنها که برای دینشان با دست خودشان فرزندانشان را به جبهه‌ها فرستادند ... مادر شدن اگر به اینجا برسد بهشت را زیر پای مادر می‌گذارد ... اگر به اینجا نرسد هم البته نباید از رحمت خداوند ناامید بود، ظرفیت همه یکسان نیست ...

شبـنم;574875 نوشت:
از نظر علم، منطق یا هر چیز دیگری که شماها قبولش دارید هر انسانی این حق رو دارد مقداری از وقت خویش رو به خود اختصاص دهد

شبـنم;574875 نوشت:
آیا این حق خانمها نیست که وقتی برای خود داشته باشند؟

چرا حق خانم‌هاست ... البته حقیر علمی ندارم و منطق هم ادای کسانی که دارند را در می‌آورم، اما با این وجود باز حرف شما برایم قابل هضم است و تأییدش می‌کنم.
خانم‌ها حق دارند وقت زیادی را به خودشان بدهند (به شرطی که به همراه شوهرشان حداقل‌های نیازهای جسمی و روحی بچه‌ای که مسؤولیتش بر عهده‌ی ایشان است را مهیا کرده باشند، وظایف همسری هم سوی دیگر ماجراست البته)، خانم‌ها حتی حق دارند که اصلاً ازدواج نکنند و سر خواستگاری بگویند می‌خواهم درسم را ادامه دهم یا Apply کنم بروم MIT دکتری بگیرم و ...، اینها برای خانم‌ها مجاز است، فقط در بسیاری از موارد توصیه نمی‌شود، یعنی اگر کلاهشان را قاضی کنند شاید به این نتیجه برسند که زندگی‌ می‌تواند جنبه‌های بهتر و مهمتری هم داشته باشد ...

شبـنم;574875 نوشت:
خانمی که خود را صرف فرزندان میکند وقتی برای رسیدن به خودش، پرداختن به علایقش ندارد به مرور زمان دچار افسردگی و بی هدفی میشود این رو روانشناسی اثبات کرده است حداقل چندین مورد از این نوع افسردگی ها را در مشاوره ها دیده ام

اگرچه به نظر حقیر روان‌شناسی هم مانند سایر علوم تجربی اصولاً قادر به اثبات هیچ گزاره‌ی ایجابی نیست و تنها می‌تواند مثال‌های نقضی را بیابد که با آن برخی گزاره‌ها را رد نماید، اما در هر صورت به نظر می‌رسد آنچه روان‌شناسی نوین می‌گوید در بسیاری از موارد این شانس را دارد که تقریب خوبی از حقیقت باشد.
نکته‌ی بعدی این است که خانم‌ها باید بدانند که همه مثل هم نیستند، افراد اگر در خلوت خود بنشینند و فکر کنند متوجه می‌شوند که معمولاً متأسفانه برخی مسائل بعضاً هم پیش پا افتاده الکی برایشان آنقدر مهم است که نگو، خودشان هم می‌دانند که پنج سال بعد چنین چیزی برایشان بی‌معنا خواهد بود ولی هر طور باشد دوست دارند آن تجربیات را داشته باشند، بله اگر کسی در چنین وضعی باشد بهتر است که حداقل کمی به سمت خواسته‌هایش برود تا بعد یک عمر حسرت آن را نخورد، برایش عقده نشود، افسرده نگردد، خیلی هم که خودش را سرکوب کند غول نفس بزرگتر می‌شود و بعد مهار کردنش دیگر از هر کسی بر نمی‌آید ...
به نظر حقیر (که عددی هم نیستم و روان‌شناسی هم نمی‌دانم و نظراتم جز نظرات شخصی یک نفر از بین این همه آدم نیست) عاقل کسی است که نفسش را با درست مهار کند، خواسته‌هایش را هم نمی‌خواهد تمام و کمال برآورده کند لااقل بخشی از خواسته‌هایش را برآورده کند که که خسته و افسرده و زمین‌گیر نشود و پای رفتن داشته باشد، اما مهارش را هم سفت بگیرد که زیاده‌روی نکند ... اما از چنین کسی عاقل‌تر کسی است که در میان خواسته‌هایی که می‌خواهد برای نفسش برآورده کند یک سبک‌سنگین هم بکند و عاقلانه از میان آنها گزینه‌های بهتر و مفیدتر را انتخاب کند ...
تا جایی که حقیر دیده‌ام آنچه که امروز خانم‌ها منظورشان کمی هم برای خود زندگی کردن است خیلی بیشتر از آن نیازهای حداقلی است که اگر به آنها پاسخ درست داده نشود منجر به افسردگی می‌شود ... البته انسان‌ها با هم فرق دارند ولی به طور کلی انسان قابل تربیت شدن هم هست و خوبه که به هر حال از جایی شروع کند کمی هم مقابل خواسته‌هایش بایستد

شبـنم;574875 نوشت:
خانمی که همه زندگی خود را وقف فرزندان و شوهرش میکند، و زمانی میرسد که می بیند از زندگی جزء این چیزی به دست نیاورده است دچار پوچی میشود شک نکنید.

بله اگر زیادی خود را سرکوب کرده باشند وقتی سنی ازشان گذشت خود را بازنده خواهند یافت، اگر به اندازه‌ی کافی روی خودشان کار نکرده باشند و از پیش خود را برای چنان روزهایی آماده نکرده باشند که از انتخاب‌های خودشان سرخورده نشوند ... مادر و پدرها باید بدانند که به هر حال فرزندی که تربیت می‌کند نهایتش این است که اگر به جایی رسید یک بار هم بگوید که از مادر و پدرم ممنون هستم که کمکم کردند، مگرنه بیشتر افتخاراتش برای خودش می‌ماند و اثری از ایشان در تاریخ نخواهند ماند، تنها کسی می‌تواند اینها را راحت بپذیرد که یادش باشد خداوند هر اثری را می‌داند و ضبط می‌کند و زحمت هیچ کسی به هدر نخواهد رفت اگر با نیت درست انجام شده باشد ...

شبـنم;574875 نوشت:
شاید در دوران های گذشته چنین مواردی کمتر دیده میشد ولی الان با فراهم آمدن زمینه ی پیشرفت برای زنان، علایق آنان نیز عوض شده، خیلی از زنان علاوه بر مادر شدن آرزوهای دیگری نیز دارند، رسیدن به یک موقعیت اجتماعی بالا، پرداختن به کاری هنری، ادامه تحصیل و انجام تفریحات مورد نظرشون و ....

متأسفانه ما تعریف یکسانی از پیشرفت نداریم، آنچه مدّ نظر شما پیشرفت است برای زنان به نظر حقیر برای مردان هم پیشرفت نیست ... پیشرفت اگر به معنی بهتر شدن باشد باید در راستای کسب انسانیت و تقوا باشد ولی امروزه معمولاً پیشرفت در بستر پیشر‌فت‌های مادی و علم‌های غیرالهی (که بسیاری از آنها لیاقت نام علم را هم ندارند و مچموعه‌ای از نظریات هستند و فرضیه‌ها که خدا می‌داند هر کدام چند سال یا چند دهه یا چند صد سال دیگر نقض شده و مردم به آنها بخندند) تعریف می‌شود و کسب منصب و شغل و درآمد و مدرک و خرید ماشین و خانه و لباس مارک‌دار و داشتن رفتار روشن‌فکری و ...
اما در اینکه فرمودید علاقه‌ی خانم‌ها تغییر کرده است با شما موافقم، اما این لزوماً چیز خوبی هم نیست که کسی بخواهد به چنین وضعی دامن بزند یا ابتدا آن را بپذیرد و سعی کند آن را در جامعه با تمهیداتی اضافه هضم نموده و هنجارسازی نماید.
به هر حال چنین خانم‌هایی از نظر جقیر هم اشکالی ندارد که زیاد به دنبال بچه‌دار شدن نروند، چون بچه‌ای که توسط ایشان تربیت شود هم احتمالاً همان طرز فکرها را دنبال کند ... فکر می‌کنم مخاطب حضرت علامه از آن صحبت‌ها هم طیف مذهبی‌تر جامعه باشد که بندگی خداوند اولین اولویت ایشان در میان نقش‌هایی است که در خانواده و جامعه به ایشان سپرده شده است ... ایشان هر چه بیشتر بچه‌دار شوند بهتر است ... اگرچه از همانها هم بعید نیست کسی مانند پسر نوح علیه‌السلام خارج شود، همچنانکه از طیف روشنفکر هم بعید نیست کسی مانند محمدبن‌ابی‌بکر خارج شود که خداوند امثالش را زیاد کند از هر پدر و مادری که می‌خواهند باشند ...

شبـنم;574875 نوشت:
درسته مادرشدن و پدر شدن آرزوی همه ی زنان و مردان است ولی آروزی که عاقلانه به حقیقت بپیوندد هر انسانی با هدفی به این کره خاکی میاید هدف خلقت زنان همانند مردان رسیدن به کمال است و این کمال در گروه صدتا دویست تا بچه زایی نیست اگر هست لطفا ثابت کنید

کم‌کم دیگر آرزوی خیلی از زن‌ها و مردها نیست و جامعه‌ی ما هم دارد چشم‌بسته به دنیال جوامع غربی می‌رود، جایی که زنی نمی‌خواهد بچه‌دار شود که نکند هیکلش از فرم بیفتد و اگر هم بچه‌دار شد سریع سقطش می‌کند ... ظاهراً سالهاست که قتل آن هم قتل فرزند خود دیگر چندان هم کار بدی به حساب نمی‌آید
در مورد اثبات هم که از حقیر خواستید حقیر اثباتی در دست ندارم چون موراد بسیار متعدد هستند، آنچه که به نظرم رسید را در بالا گفتم، شما هم مجبور نیستید که با حقیر موافق باشید، البته ان شاء الله به یاد هم دارید که مجبور هم نیستید که حتماً مخالف باشید، می‌شود در برخی نکات اشتراک هم داشت :Gol:

یا علی

باء;574976 نوشت:
کم‌کم دیگر آرزوی خیلی از زن‌ها و مردها نیست و جامعه‌ی ما هم دارد چشم‌بسته به دنیال جوامع غربی می‌رود، جایی که زنی نمی‌خواهد بچه‌دار شود که نکند هیکلش از فرم بیفتد و اگر هم بچه‌دار شد سریع سقطش می‌کند ... ظاهراً سالهاست که قتل آن هم قتل فرزند خود دیگر چندان هم کار بدی به حساب نمی‌آید

جناب با

این غربی ها نبودن که باعث تغییر زنها شدند این مردها بودند که به زن با چشم حقارت نگاه کردن و از هر چیزی بیزارشون کردند

تا یکی پشت فرمون نشست گفتن تو برو پشت ماشین لباسشویی بشین برو لباس بچه بشور و امثال این حرفها که دیگه مثال زدن لازم نیست هممون همشون رو حفظیم

لازم به ذکر است که علامه طهرانی عالم بی عمل نبودند و خودشان صاحب پانزده فرزند بودند.

با سلام
من متن کتاب رو کامل مطالعه نکردم و نمیتونم در مورد اون کتاب اظهار نظر کنم
اما با مراجعه به تاریخ بهتر میشه نظر داد، توجه داشته باشید دختران برخی ائمه مانند(اگر اشتباه نکنم امام موسی(ع)) هرگز ازدواج نکردند، حضرت معصومه (س) هم ازدواج نکردند و صاحب فرزند نشدند. به وضوح روشنه که همسران حداقل برخی ائمه همواره حامله نبودند، بنابراین اگر این سخن (دست کم با برداشت اولیه ای که میشه) صحیح بود ائمه نزدیکان خودشون رو بیشتر ترغیب به این مساله می کردند.

*شیوا*;574985 نوشت:
جناب با

این غربی ها نبودن که باعث تغییر زنها شدند این مردها بودند که به زن با چشم حقارت نگاه کردن و از هر چیزی بیزارشون کردند

تا یکی پشت فرمون نشست گفتن تو برو پشت ماشین لباسشویی بشین برو لباس بچه بشور و امثال این حرفها که دیگه مثال زدن لازم نیست هممون همشون رو حفظیم

سرکار شیوا،
حقیر برای جدال کردن اینجا نیستم و در جایگاه دفاع از تمام کارهای مردان و به زیر سؤال بردن تمام کارهای غربیها هم نیستم، چیزی که برایم مشخص است این است که روند زندگی اجتماعی این دوره و زمانه هم در مورد مردها و هم زن‌ها از آنچه که باید باشد مطابق تعالیم دینمان انحراف دارد، حقیر که یک مرد هستم هم بسیاری از روندهای تعریف شده در این اجتماع را برای خودم نمی‌پسندم و اشتباه می‌دانم، دلیلش هم واضح است، نگاه به زندگی جامعه با نگاه دین به زندگی متفاوت شده است، الآن زندگی برای آخرت تبدیل شده است به زندگی برای دنیا، واضح است که وقتی کل عوض شود جزئیات هم مطابق با آن عوض می‌گردد ... مفهوم کار عوض شده است، مفهوم ورزش عوض شده است، مفهوم استراحت عوض شده است، مفهوم هنر عوض شده است ... ابایی هم ندارم از اینکه بگویم عمده‌ی این تغییرات در راستای منفی است و تنها بخشی از این تغییرات در راستای عقلایی است ... اینها همه بخاطر نگاه مردها به زن‌ها و تحقیر ایشان است؟
در این بین هم زنان مقصرند و هم مردان، هم غربیهای بی‌فرهنگ و عقب‌مانده از نظر ابعاد انسانی و هم وطنی‌هایی که خود را در مقابل ایشان وا داده‌اند و هم وطنی‌هایی که آنقدر از موقعیت و جایگاه‌های خانوادگی یا اجتماعی یا سیاسی یا هنری و غیره خود سوء استفاده کردند که زمینه برای یک انحراف همه‌جانبه فراهم گردید.
اما تاپیک حاضر ربطی به پیدا کردن مقصر ندارد ... با نظر شما موافق نیستم ولی نه اینجا جای چنان صحبتی است و نه شما با آتش داغی که دارید احتمالاً گوشی برای شنیدن حرفهای مخالف خود خواهید داشت.
صحبت اینجا سر این بود که آیا حاملگی زن و شیر دادن بچه ربطی به سلامتی جسم زن هم می‌تواند داشته باشد یا خیر؟ بعد هم اینکه آیا زیاد بچه‌دار شدن برای تکامل زن نقشی دارد یا این نگاه در راستای تحقیر زنان است که از ایشان بچه‌های زیادی انتظار برود. دوستان هم نظراتی را دادند، یک عده هم این وسط فقط داغ کردند و خواستند دست به چماق بشوند ... حقیر هم نظر خودم را دادم و تأکید هم دارم که نظرم شخصی است و حقیر کارشناس نیستم ...
با اجازه‌ی شما از ادامه‌ی بحث کنار می‌کشم چه آنکه احتمالاً از اینجا به بعد هر یک از دو طرف سعی خواهد کرد با هر وسیله‌ای حرف خود را به کرسی بنشاند و دیگری را عاجز کند و آب سردی بر آتش سوزنده‌ی دل خود بریزد تا مگر خنک شود و این وسط عقلانیت نخستین قربانی خواهد بود و حرمت طرفین و خدای‌ناکرده دین خدا و علمای دین خدا دومین قربانی ... :Gol:
یا علی

*شیوا*;574913 نوشت:
خلاصه دختر بدنیا اومدن خودش گناه حساب میشه دیگه !!!فقط دیدن در اتش سوختن مردان احمق خیلی لذت بخش خواهد بود ....زندگی همش به این دنیا ختم نمیشه

ظاهرا بحث داره به خشونت کشیده میشه و از فضای مفید خودش خارج میشه... حالا خانوما لازم نیست 15 تا بچه به دنیا بیارن در واقع زنان امروزی تواناییشو ندارن ولی 2 یا 3 تا برای اینکه جمعیت پیر نشه جای بحث نداره هرچند دوره و زمونه عوض شده و همون یه دونه بچه رو می فرستن مهد کودک و قضایایی مثل مهدکودک اردبیل پیش میاد که جاش نیست والا کلیپشو میذاشتم تا دیگه زنان انقدر خونشون از ستمی که بهشون میره به جوش نیاد!

شبـنم;574881 نوشت:
این رو مخالفم استفاده ابزاری زیاد میشه . اینجا دیگه زنی دیده نمیشه جز یک ماشین جوجه کشی ( شرمنده که این حرف رو زدم )

آدم حاضر بود ماشین جوجه کشی بشه ولی تو خیلی از محیط های کاری به عنوان منشی و شغلای بی معنی نباشه. یه دکتر میری 4 تا منشی جوون ردیف واستادن انگار اومدن عروسی! واقعا تو جامعه ما و مخصوصا تهران داره از زن سوء استفاده میشه حالا میخواین قبول کنین میخواین نه.

من مخالف شديد كار كردن زن بيرون از خونه ام البته جز موارد خاص مثلا نياز مالي شديد يا شغل هاي خاص مثل تدريس با احترام به خانوم هاي شاغل اين فقط نظر من هست چه كاري زيباتر از تربيت نسل؟! حتي اگه يدونه بچه هم باشه تربيت همون يه دونه كل وقت ادم رو ميگيره چه برسه به چندتا من خودم زيبا ترين شغل زن رو رسيدگي به أمور منزل ميدونم ولي اكثر خانوم هاي الان نوعي بي كلاسي ميدونن بگن مثلا خانه دار هستيم درحاليكه خانه داري سخت ترين شغل دنياست:Cheshmak: بحث فرزند اوري هم همون اعتدالش خوبه زايمان زياد زن رو پير ميكنه هر دوره شير دهي كلي كمبود كلسيم و اهن پيدا ميكنه اونم با تغذيه هاي بد الان از لحاظ تربيت و رسيدكي هم سخته برا همين بايد اعتدال باشه

از نظر علم پزشکی
حاملگی زیاد و پشت سرهم هم برای زن خطرناک است و هم برای بچه

از نظر روحی و روانی و معنوی هم زنی که یا حامله باشد یا بچه شیر دهد
نمی تواند استعدادهای نهفته در درون خودش را شکوفا کند و به خودش بپردازد
وهم نمی تواند در اثر فرزند زیاد بچه های خوبی تربیت کند

به نظر من این حرف علامه !!! با واقعیات هم خوانی ندارد

باء;574976 نوشت:
چرا حق خانم‌هاست ... البته حقیر علمی ندارم و منطق هم ادای کسانی که دارند را در می‌آورم، اما با این وجود باز حرف شما برایم قابل هضم است و تأییدش می‌کنم.
خانم‌ها حق دارند وقت زیادی را به خودشان بدهند (به شرطی که به همراه شوهرشان حداقل‌های نیازهای جسمی و روحی بچه‌ای که مسؤولیتش بر عهده‌ی ایشان است را مهیا کرده باشند، وظایف همسری هم سوی دیگر ماجراست البته)، خانم‌ها حتی حق دارند که اصلاً ازدواج نکنند و سر خواستگاری بگویند می‌خواهم درسم را ادامه دهم یا Apply کنم بروم MIT دکتری بگیرم و ...، اینها برای خانم‌ها مجاز است، فقط در بسیاری از موارد توصیه نمی‌شود، یعنی اگر کلاهشان را قاضی کنند شاید به این نتیجه برسند که زندگی‌ می‌تواند جنبه‌های بهتر و مهمتری هم داشته باشد ...

باء;574976 نوشت:
متأسفانه ما تعریف یکسانی از پیشرفت نداریم، آنچه مدّ نظر شما پیشرفت است برای زنان به نظر حقیر برای مردان هم پیشرفت نیست ... پیشرفت اگر به معنی بهتر شدن باشد باید در راستای کسب انسانیت و تقوا باشد ولی امروزه معمولاً پیشرفت در بستر پیشر‌فت‌های مادی و علم‌های غیرالهی (که بسیاری از آنها لیاقت نام علم را هم ندارند و مچموعه‌ای از نظریات هستند و فرضیه‌ها که خدا می‌داند هر کدام چند سال یا چند دهه یا چند صد سال دیگر نقض شده و مردم به آنها بخندند) تعریف می‌شود و کسب منصب و شغل و درآمد و مدرک و خرید ماشین و خانه و لباس مارک‌دار و داشتن رفتار روشن‌فکری و ...
اما در اینکه فرمودید علاقه‌ی خانم‌ها تغییر کرده است با شما موافقم، اما این لزوماً چیز خوبی هم نیست که کسی بخواهد به چنین وضعی دامن بزند یا ابتدا آن را بپذیرد و سعی کند آن را در جامعه با تمهیداتی اضافه هضم نموده و هنجارسازی نماید.
به هر حال چنین خانم‌هایی از نظر جقیر هم اشکالی ندارد که زیاد به دنبال بچه‌دار شدن نروند، چون بچه‌ای که توسط ایشان تربیت شود هم احتمالاً همان طرز فکرها را دنبال کند ... فکر می‌کنم مخاطب حضرت علامه از آن صحبت‌ها هم طیف مذهبی‌تر جامعه باشد که بندگی خداوند اولین اولویت ایشان در میان نقش‌هایی است که در خانواده و جامعه به ایشان سپرده شده است ... ایشان هر چه بیشتر بچه‌دار شوند بهتر است ... اگرچه از همانها هم بعید نیست کسی مانند پسر نوح علیه‌السلام خارج شود، همچنانکه از طیف روشنفکر هم بعید نیست کسی مانند محمدبن‌ابی‌بکر خارج شود که خداوند امثالش را زیاد کند از هر پدر و مادری که می‌خواهند باشند ...

سلام جناب باء
متاسفانه همانطور که ذکر کردید من و شما تعریف درستی از پیشرفت نداریم ولی در عجبم چرا تعریف شما از پیشرفت با تعریفی که کل جهانیان دارد مخالف است اگر روانشناسی و خیلی از علومی که رد کردید و میکنید علم نیست پس علم واقعی چیست؟
جناب باء هر چیزی جای خودش خوب است مذهب جای خودش، علم جای خودش، دین جای خودش و ... تداخل این امور با هم درست نیست ولی شماها دوست دارید فقط مذهبی که خودتان قبول دارید بجای تمامی علوم بپذیرید و به جریان بیندازید کی گفته خانمی که دکتری بگیرد بد است ؟ کی گفته خانمی که دنبال منصب اجتماعی میرود بچه ایی تربیت میکند که به درد نمیخورد؟ لطفا نگاهی به آمار جنایات و دزدی ها بندازید چند درصدشون متعلق به خانواده ها مرفه جامعه هستند؟ منکر این نیستم که از این طبقه هم دزد و سارق و خلافکار و رباخوار پیدا میشه ولی ایا درصدها یکسان است؟ اکثر خلافکارا متعلق به طبقه فقیر و بیسواد و کم سواد جامعه هستند کسانی که پدر و مادری فقیر و بیسواد داشته اند . لطفا یه نگاه به خانواده ها بیسواد و و تحصیلکرده بندازید رفتار کدوم یک را می پسندید؟ شعور و فهم و درک این دو خانواده قابل مقایسه است؟ شما در جامعه حضور دارید کارمند هستید اگر اشتباه نکنم ترجیح میدی طرفت فردی تحصیلکرده باشه یا کم سواد؟ من خودم شاغلم خیلی برای فهم و درک تحصیلکرده ها افتخار میکنم ولی خدا نکنه یه بیسواد به پستم بخوره مگه میشه چیزی حالیشان کرده ( خدا وکیلی این رو دیدم که میگم البته انسان شریفی است در این شکی نیست ولی سواد کجا و بیسوادی و کم سوادی کجا ) . ما در جهانی زندگی میکنیم که مرتب در حال تغییر و تحول و پیشرفته، بخوای فقط به افکار خودت بچسبی و بیخیال تغییرات باشی میشیم همین جهان سومی که هستیم وقتی نمیتونی منکر تغییرات بشی باید همگام با آنها پیش بروی مگه این که بخوای دور خودت حصار بکشی و ارتباطی با دنیای اطرافت نداشته باشی . تعریف سواد و تحصیل هم در هر دوره متفاوته استادمون میگفت کسی که کامپیوتر و زبان رو در این دوره بلد نباشه بیسواده. واقعا راست میگه این دوره آدم نیاز داره با این دو چیز آشنا باشه در حالی که قدیم اصلا کامپیوتری وجود نداشت وقتی همه چیز در حال تغییر و تحوله چطور انتظار داری آرمان و آرزوهای افراد ثابت بماند؟چطور انتظار دارید وقتی چنین درباره زنان صحبت میکنید و آنان را همچون شی به حساب میارید بشینند و برای حرفهاتون افتخار کنند منم دوست دارم زمانی بچه دار شم ولی از این متنفرم که بهم گفته شود تنها کاری که از تو برمیاد همین است اصل در تو حمل و رضاعه است و هر چه بیشتر بهتر ....
این حرفها برای این دوره سمه باور نمیکنید امتحان کنید ؟ با این همه افراطی که در دین دیده شده جوانهای دهه هشتاد و نود به زور به سمت مذهب میروند وای به حالی دهه های بعد . منم تمایلی ندارم فرزندم در آینده مذهبی باشد مذهب با هیچ چیزی نمیخواند و الزاما باعث خوشبختی هم نمیشود ترجیح میدهم انسانیت را یاد بگیرد .
بهرحال طرف باید متوجه صحبت هایش باشد این دوره مثل قبل نیست هر چی گفته شد پذیرفته بشه و صدای کسی هم در نیاید وقتی حرفی شنیده میشه با بقیه واقعیات سنجیده میشه فکرها باز شده و این جای خوشحالی دارد دیگر مردم چشم و گوش بسته دنبال حرفی کسی نیفتند. وقتی سخنی از این اقا با این لحن و بیان چاپ میشه میایم مقایسه میکنیم آیا واقعا راست میگه؟ زن اگر به کمال برسد باید چنین شرایطی داشته باشد پس چرا اون سر دنیا هم این دنیا رو دارند هم اون دنیا رو. در بهترین شرایط زندگی میکنند به اهداف خودشون میرسند خوشبخت هستند این بی انصافیه بگیم در آخرت همه ی آنان اهل دوزخند چه بسا آخرتی بسیار بهتر از ما هم داشته باشند چون دینشون باعث نشده از تغییرات و پیشرفت عقب بمونند یاد گرفتند در مقابل هر علمی جبهه نگیرند پذیرفتند هر انسانی آمال و آرزویی دارد، همه شبیه هم نیستند که یک فکر و گفته برای کل صدق کند. اعتدال و میانه رویشان در کارها باعث پیشرفتشون شده، من درباره آدمهای عادیشان صحبت میکنم نه خلافکارها و فاسدینشون. چون ما هم با وجود اسلامی بودن کشورمون هم فاسد داریم هم خلافکار ولی اکثریت مردم کشورمون هیچ وقت رفاه و اسایشی رو که کشورهای غربی دارند تجربه نکرده اند فقر و بیسوادی و قانع بودن به حداقل های ممکن بدون تلاش برای رسیدن به شرایط بهتر افتخار نیست نشان فقر فرهنگی ماست.

من باز هم گفتم یه نگاه هم به فیلم های کره ایی بندازید بد نیست چه زیبا احترام به همسر، احترام به تصمیم همسر، احترام به دختر، عشق و محبت و .. نشان داده میشه، اونا دین ندارند و ما ادای دینداری میکنیم ببینید چه تعریفی از زن در فیلم میشود هیچی از مردان کم ندارد و حتی خود باعث تحولی عظیم میشود زنی که یادش نمیرود ازدواج هم بکند بچه دار هم بشود، ولی هیچ یک از اینها مانع اهداف او نمیشود و تداخلی برایش به جود نمیاورد. زنی که هر زمان لازم باشد و تصمیم خودش را درست بداند به آن عمل میکند ولو اینکه مخالف حرف پدر و شوهرش باشد. خانمی که به راحتی فهمیده احترام با سرسپردی و تسلیم محض بودن شوهر و پدر و برادر فرق دارد، مگه اونها هم انسان نیست این همه تفاوت بخاطر چیه؟ مگه میشه ما یه جور تعریف از زن داشته باشیم دیگر جهانیان تعریفی دیگر. چطور میشه باور کرد زن در جاهای دیگه باید با زن مسلمان فرق داشته باشد، ما چی رو داریم آموزش میدیم دختر خوب دختری است که بیرون لولو باشه داخل خونه هلو ( حرفی بس خنده دار و مضحک )، زنان خوب در دین ما زنی است که بقول مذهبی ها تنها نشستن در خانه و ازدیاد فرزند برای او افتخار است نه انتظار داریم قهرمان شود نه انتظار داریم به مقامی دست یابد نه انتظار داریم طرف علمی برود همین که بزائید برای ما کافی است ( تعریفی تحقیرآمیز )

باء;574976 نوشت:
واجب!
میشود لطفاً توضیح دهید که از چه کسی مجوز دارید که خودتان هر چیزی دوست دارید را بفرمایید ولی نسبت به بقیه ملانقطه‌ای عمل کنید؟

بله ایشان واجب کرده اند پست 20 جناب کارشناس
لذا از نظر علامه بانوانی که، توان جسمی و روحی برای تکثیر و تربیت نفوس دارند واجب است به تکثیر و تربیت نفوس متعدده بپردازند و همّ و غمّ آن ها تربیت اولاد صالح برای جامعه اسلامی و آرمان مهدوی باشد.

باء;574976 نوشت:
آیا یک زن فقط با به دنیا آوردن و تربیت بچه‌ها رشد و تعالی دارد؟ خیر ... ولی این راهی است که هم به طور طبیعی لوازمش به او داده شده است و هم استعدادش و هم صبر و تحمل و محبت و ایثارش و هم اینکه راهی است که از خیلی کارهای دیگر می‌تواند برای جامعه سود بیشتری داشته باشد ... فکر کنید یکی از بچه‌ها بشود امیرکبیر، یا امام خمینی، یا ملاصدرا، یا ... بعد فکر کنید چنین فرزندی برای مادرش دعا کند و البته لابد می‌دانید که بر هر کسی است که تا ۴۰ نسل خود را دعا کند، حالا اگر چند تا بچه داشته باشند بروید و چرتکه بیاورید تا حساب کنیم تعالی زن از این راه سریع‌تر است یا مثلاً از منشی یک شرکت شدن یا رئیس یک اداره یا شرکت یا کارخانه شدند، یا خلبان هواپیما و کاپیتان کشتی و فوتبالیست و غیره شدن ... (البته معلمی و پزشکی و برخی شغل‌های دیگر را که خانم برای تعالی خودش شاید به آنها نیاز نداشته باشد ولی جامعه به حضور ایشان نیاز دارد را مثال نمی‌زنم )

جناب باء تعریف کمال و شرایط رسیدن به کمال برای تمامی انسان ها یکجور نیست آیا همه مادران ما به کمال رسیده اند؟ ایا اونی که صدتا بچه داشته تضمین میکنی به کمال رسیده است ؟ شما از کجا مطمئنی خانمی که رئیس یک اداره است یا منشی فلان شرکت است به کمال نرسیده؟ چطور با این اطمینان صحبت میکنی
خیلی از خانمها بوده اند که با کارهای بزرگی که انجام داده اند باعث سعادت و خوشبختی افراد بسیاری شده اند مثل فلورانس اسکاول شین، مادر ترزا، ژاندارک، ماری کوری، و .... من نمیدانم به ان کمالی که شما مدنظرتون هست رسیده اند یا نه ولی خیلی ها بخاطر اعمال این خانمها روش زندگیشون عوض شد، علم مدیون چنین زنانی هست و فکر نمیکنم باز کردن گره ایی از مشکل بندگان خدا اجر کمی داشته باشد

به نام خدا
سلام

*شیوا*;574985 نوشت:
جناب با

این غربی ها نبودن که باعث تغییر زنها شدند این مردها بودند که به زن با چشم حقارت نگاه کردن و از هر چیزی بیزارشون کردند

تا یکی پشت فرمون نشست گفتن تو برو پشت ماشین لباسشویی بشین برو لباس بچه بشور و امثال این حرفها که دیگه مثال زدن لازم نیست هممون همشون رو حفظیم


بنده قصد نداشتم وارد بحث و گفتگو بشوم.اما لازم دیدم موردی را بیان کنم.
غربی ها نه تنها به زن بها نداده اند بلکه هنوز هم در بسیاری از کشورهای اورپایی من جمله فرانسه زن را به عنوان یک کالا میبینند.
از فروش زنان گرفته تا استخدام زنان برای کارهای تبلیغاتی.
بنده در این رابطه تاپیکی ایجاد نموده ام که به شما پیشنهاد میکنم آن را مطالعه بفرمایید.

به تاپیکهای زیر مراجعه بفرمایید.

برسی جایگاه و هویت زن در جوامع غربی و کشور ایران با معیار قرار دادن اسلام

خنده دارترین قوانین کشور آمریكا از کتک زدن زنان تا….

نامه زن آمریکایی به زنان مسلمان/ گول نخورید و نجیب بمانید!!!

یازهرا:Gol:

فرزند بیشتر زندگی بهتر یا بدتر؟

هر کسی خودش میتونه جواب این سوال رو بده کافیه به اطرافش نگاه کنه ببینه خانواده ای که فرزند کمتری داشتند موفق شدند فرزند خوبی تحویل جامعه بدهند یا خانواده ای که فرزند بیشتری دارند باید دقت کنیم کسانی که چنین شعارهایی رو میدهند آیا تضمینی برای آینده و شغل این فرزندان میدهند یا نه؟

یکی از اشکال آسیب زای خانواده، تعداد زیاد فرزندان است که معمولا با فاصله های کم بین آنها ازنظر سنی همراه است. درخانواده ی پرجمعیت، فرصت و توانایی رسیدگی به فرزندان ازنظر مالی، عاطفی و تربیتی وجود ندارد. پدر با وجود تلاش فراوان از عهده ی مخارج خانواده به درستی برنمی آید و مادر نیز با آن که پیوسته به کار مشغول است، سامان دادن به کارهای منزل برایش دشواراست به ویژه اگر دربیرون از خانه هم به کاراشتغال داشته باشد و درنتیجه هردو خسته و فرسوده از زندگی دشواری که برای خود و فرزندانشان ساخته اند، تحمل و شکیبایی لازم را دربرابر خواسته های به جا و نابه جای آنان نشان نمی دهند. تنش، اضطراب و ناآرامی از ویژگی های چنین خانواده هایی است. فرزندان این خانواده ها اغلب به علت خلاء عاطفی و نبود آرامش در کانون خانواده، به محیط بیرون ازآن و افراد دیگر گرایش می یابند و باتوجه به آسیب زایی جامعه و آسیب پذیری خود، به مشکلات عاطفی- روانی- اجتماعی گوناگون دچار می شوند؛ مشکلاتی مانند افت درسی، پرخاشگری، نافرمانی، ناسازگاری درخانه و مدرسه، ترک تحصیل و گاه اعتیاد و بزهکاری.

آسیب زایی خانواده های پرجمعیت بیشتر به این علت است که معمولا بین فقر و رشد جمعیت ارتباط مستقیم وجود دارد و چرخه ی فقر- رشد جمعیت، از عوامل بازدارنده ی توسعه و پیشرفت است.

خوب یه زمانی گفته میشد فرزند کمتر زندگی بهتر الان برعکس شده اگه قرار باشه با هر سازی برقصیم بعد از چند سال باید پای لرز خربزه ای که خوردیم بشینیم
این نکته هم در نظر داشته باشید و خداوند عقل را افرید ..........

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]اگه اشتباه نکنم تو کتاب حلیة المتقین بود که روایتی از پیامبر خوندم که ایشون فرزند زیاد رو برای امتشون دوست نمی داشتند . مضمون روایت این چنین بود .[/]

سلام علیکم سرکار شبنم،
بنا داشتم اگر بحث به روند تولید خشونت و تنش خود ادامه دهد از آن دوری کنم اما از شما ممنون هستم که بحث را به فضای احساسی و عصبانیت نبردید و در فضای عقلانیت موارد خوبی را اشاره کردید. در ادامه حقیر نظرات خودم را از صحبت‌های شما بیان می‌کنم و نیازی به تأکید ندارد که نظرات حقیر به خودی خود اعتباری خارج از همین دو جنب خودم ندارد ... :Gol:

شبـنم;575287 نوشت:
سلام جناب باء
متاسفانه همانطور که ذکر کردید من و شما تعریف درستی از پیشرفت نداریم ولی در عجبم چرا تعریف شما از پیشرفت با تعریفی که کل جهانیان دارد مخالف است اگر روانشناسی و خیلی از علومی که رد کردید و میکنید علم نیست پس علم واقعی چیست؟

اول اینکه منظورتان از «تعریف درست» احتمالاً «تعریف مشترک» باید باشد، وگرنه حقیر نزد خودم فکر می‌کنم که تعریف درستی از پیشرفت داشته باشم، البته در دورنمایی که آخرت در آن ۹۹.۹۹٪ مسیر را تشکیل داده و دنیا و هر آنچه در آن است یک صدم درصد از مسیر را. بحمدالله با شناختی که از شما دارم شما هم پایبند به اعتقادات اسلامی هستید و حتی گاهی برای دفاع از پایبندی خود به برخی از دستورات شرع مقدس ایستادگی‌های خوبی کرده‌اید و در تنگناهایی قرار گرفته‌اید. با این اوصاف حتماً متوجه هستید که بحث درصد ذکر شده در بالا فقط یک بیان سطح پایین بوده است برای اینکه وزنی هم برای دنیا قائل شده باشیم در حالیکه وقتی دنیا محدود باشد و آخرت نامحدود، دیگر حتی اگر دنیا برای هر نفر هزاران میلیارد سال هم طول بکشد باز در مقابل آخرت بیش از یک صفر حدّی نخواهد بود. با این حساب صحبت کردن از پیشرفت با مقاصد دنیایی در چنین اعتقادی بی‌معنا خواهد بود مگر به یک صورت، آن هم بحث غیر مستقیم است. مثل کسی که می‌خواهد رئیس‌جمهور شود نه برای اینکه ریاست‌جمهوری ارزشی داشته باشد یا مزایایی با خود به همراه بیاورد بلکه برای اینکه می‌خواهد فرصتی داشته باشد برای بندگی بهتر برای خداوند و خدمت بیشتر و بهتر برای خلق او. مطمئن هستم شما هم با این گزاره‌ها موافق هستید چون این اعتقادی است که بر مبنای آن هر علمش را در نماز بلند می‌کنید تا خیمه‌ی دین بر پایه‌ی ستونش استوار قرار بگیرد. حرف حقیر در پست قبلی این بود که آن اعتقادات باید نقشی هم در زندگی مان داشته باشند، یعنی اگر کسی اعتقادی داشته باشد ولی باز همانطور زندگی کند و فکر کند که اگر آن اعتقاد را نداشت هم باز همانطور زندگی می‌کرد و فکر می‌کرد دیگر این اعتقاد به چه کاری آمده است و چه نقشی در وجود او داشته است؟ آیا جز این است که لق‌لقه‌ی زبان بوده است؟ آیا جز این است که آخرت ازآن صدیقین است؟ کسانی که پذیرفتند و بعد این پذیرفتن در فکر و عملشان ظاهر شد؟ به نظرم رسید پیشرفت‌هایی که شما از آنها یاد کردید به خودی خود تطابقی با اعتقادات ما و خودتان ندارد، اشتباه کردم؟

مطلب دیگر در مورد علم که فرمودید. حقیر اگرچه منتقد علوم تجربی هستم اما رد کننده‌ی آنها نیستم، خودم هم سال‌هاست که درگیر آنها هستم و در توسعه‌ی برخی از بخش‌های برخی از آنها هم تلاش‌هایی کرده‌ام، الآن هم کارم باز روی همان علوم تجربی است، وقتی از این علوم انتقاد می‌کنم بنایم بر این است که بگویم این علوم به اندازه‌ی خودشان مفید هستند نه بیشتر، حال آنکه وزنی که امروزه به آنها داده می‌شود خیلی بیش از آنچه که هستند می‌باشد. به اصطلاح برخی علما جوامع امروزی ما از بیماری علم‌زدگی رنج می‌برند. یعنی مظاهر این علوم آنقدر برایشان بزرگ شده است که خود را غرق در آنها یافته‌اند، آنها را قطعی و درست انگاشته و دیگر همه چیز را می‌خواهند با سنگ محک آنها بیازمایند. اگرچه همه‌ی علم‌زدگان هم موافق هستند که این علوم تجربی پایه‌اشان روی هواست و ساختارهایی زیبا هستند که با نسیم یک سؤال کوچک ممکن است از پایه ویران گردند، اما باز در عمل به این علوم وزنی می‌دهند که انگار بر زمین‌های استوار بنا شده‌اند و هرگز پایه‌هایشان نخواهد لرزید و این همه زیبایی که دارند زیبایی‌های ذاتی است. علم‌زدگان رفتن به مریخ را چنان بلند می‌بینند که خالق مریخ را دیگر نمی‌توانند ببینند و خود را از همه بالاتر می‌دانند. اگر ستاره‌شناسان تمام تلاششان در کشف ستاره‌های جدید و بررسی آنها و رؤیت ایشان است خداوند میلیاردها سال است که آنها را خلق کرده است و نگاهشان داشته است و تغییرشان داده است. آیا شما چسبیدن به علم این خدا را علم می‌دانید یا چسبیدن به علم ان دانشمندان را؟

اینکه پرسیدید علم چیست در روایت مبارکه داریم که علم در کثرت یادگیری نیست بلکه نوری است که خداوند بر دل هر کس که اراده کند می‌اندازد.
پس آیا علم دانشمندان علوم تجربی علم نیست؟ علم ایشان آمیخته‌ای است از علم و ظن‌ّ و گمان‌ها، بی‌بهره‌ی از حقیقت نیست ولی منطبق بر حقیقت هم نیست و سرواخ‌های بسیاری دارد که باید گرفته شوند. جالب است که در قرآن هم علم کم مایه‌ی گمراهی شمرده شده است:

فَأَعْرِ‌ضْ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِكْرِ‌نَا وَلَمْ يُرِ‌دْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا / ذَٰلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ ۚ إِنَّ رَ‌بَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَىٰ [النجم، ۳۰]
حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی می‌گرداند و جز زندگی مادی دنیا را نمی‌طلبد، اعراض کن! / این آخرین حدّ آگاهی آنهاست؛ پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شده‌اند بهتر می‌شناسد، و (همچنین) هدایت‌یافتگان را از همه بهتر می‌شناسد!

در روایت مبارکه هم چیزی شبیه به این داشتیم که علم چند وجب است و وجب نخست آن برای انسان عجب و تکبر می‌آورد. اینکه فرموده‌اند درخت علم چو به بار بنشیند میوه‌اش تواضع است برای علمی است که بیش از آن مقدار حداقلی باشد. در روایت مبارکه‌ی دیگر داریم که علم حجاب اکبر است، نور است ولی حجاب ظلمانی است، یعنی همانطور که نور خورشید نمی‌گذارد ما ستارگانی را که نورشان ار خورشید بیشتر است را در روز ببینیم و برای آنها حجاب است علمی اندک ولی نزدیک‌تر هم می‌تواند انسان را از علمی بیشتر ولی دورتر بازدارد. حقیر اگر جوامع غربی را حتی در وادی علم هم عقب‌مانده می‌دانم به این دلیل است که آنها به زندگی در روز دل خوش کرده‌اند و از آسمان پر ستاره‌ی شب که میلیاردها خورشید در دل خود دارد غافل مانده‌اند ...
آیا انیشتین انرژی هسته‌ای را در قرن بیستم کشف کرد و ما او را نابغه می‌خوانیم؟ نظرتان در مورد آن عارفی که مدتها قبل از غرب آمد و گفت «دل هر ذره که بشکافی آفتابیش در میان بینی» چیست؟ آیا او نابغه است؟ آیا او فیزیکدان است؟ یا او علم توحید دارد؟ جهان علم بدون خدا چاره‌ای از ماندن در پس حجاب ندارد و بدون شک علمش در جایی متوقفش کرد و امروز هم می‌بینیم که در فساد متوقف شده است. آنچه به عنوان مظاهر علم در اطراف خود می‌بینید علم نیست بلکه کاربرد علم است، علم+خلاقیت یا علم+هنر، تکنولوژی کاربرد علم است و نه علم، خودش هم بهره‌هایی از علم دارد در شناخت مواد و روش‌های ساخت ولی حتماً تا کنون متوجه شده‌اید که منظور حقیر از علم حقیقی چیست و چرا این علوم را در مقابل آن علوم ناچیز می‌دانم. در ضمن آنکه خودم هم به آن علوم پرداخته‌ام و سالهاست که درگیرشان هستم.

شبـنم;575287 نوشت:
جناب باء هر چیزی جای خودش خوب است مذهب جای خودش، علم جای خودش، دین جای خودش و ... تداخل این امور با هم درست نیست ولی شماها دوست دارید فقط مذهبی که خودتان قبول دارید بجای تمامی علوم بپذیرید و به جریان بیندازید

مذهب جای خودش علم جای خودش دین جای خودش و ...؟ شما یک چیز به حقیر نشان دهید که در دین خدا نباشد! اگر نبود یعنی اعتباری است و ارزش ذاتی ندارد ... با این نگرش تداخلی هم بروز نخواهد یافت و تزاحمی وجود نخواهد داشت، همه چیز خداست و دین خدا.
در دین خدا فیزیک ریاضی و هنر و فلسفه و روان‌شناسی و پزشکی و ورزش و ... همه وجود دارد، اگرچه در متون دینی ما خیلی به برخی از جنبه‌های دین پرداخته نشده است متأسفانه و قاعدتاً از غربیها هم نم‌توان انتظار چنان کارهایی را داشت و خودمان باید این جنبه‌های مغفول را زنده کنیم.

شبـنم;575287 نوشت:
کی گفته خانمی که دکتری بگیرد بد است ؟ کی گفته خانمی که دنبال منصب اجتماعی میرود بچه ایی تربیت میکند که به درد نمیخورد؟

شبـنم;575287 نوشت:
جناب باء تعریف کمال و شرایط رسیدن به کمال برای تمامی انسان ها یکجور نیست آیا همه مادران ما به کمال رسیده اند؟ ایا اونی که صدتا بچه داشته تضمین میکنی به کمال رسیده است ؟ شما از کجا مطمئنی خانمی که رئیس یک اداره است یا منشی فلان شرکت است به کمال نرسیده؟ چطور با این اطمینان صحبت میکنی
خیلی از خانمها بوده اند که با کارهای بزرگی که انجام داده اند باعث سعادت و خوشبختی افراد بسیاری شده اند مثل فلورانس اسکاول شین، مادر ترزا، ژاندارک، ماری کوری، و .... من نمیدانم به ان کمالی که شما مدنظرتون هست رسیده اند یا نه ولی خیلی ها بخاطر اعمال این خانمها روش زندگیشون عوض شد، علم مدیون چنین زنانی هست و فکر نمیکنم باز کردن گره ایی از مشکل بندگان خدا اجر کمی داشته باشد

خداوند عالم این بنده‌ی حقیرش را ببخشد اگر آنطور که شما بیان می‌کنید گفته باشم یا حتی فکر کرده باشم. حقیر گفتم خانم‌ها هم خیلی از کارها را می‌توانند انجام دهند و بسته به نیتشان و خدماتشان آن کارها هم می‌تواند سبب رشد و تعالی روحی در ایشان بشود، بسته به شرایط ممکن است بشود یا نشود، اما هیچ کدام از آن کارها بعید می‌دانم به اندازه‌ی تولید انسان بتواند در رشد و تعالی روحی ایشان مؤثر باشد.

اصلاً بگذارید یک طور دیگر منظورم را بگویم که البته با بحث اصلی‌ام کمی زاویه دارد. شما فرض کنید فردا یک کارخانه تولید بشود که خیلی Hightech باشد و در آن تمام اعضای بدن انسان تولید شده به نحوی که با طبیعی آن مو نزند، بعد هم موتور این انسان‌های تولید به کار بیفتد و به قول عالم بزرگواری بعید نیست در این وضعیت خداوند هم در آن روح بدمد تا آن انسان زنده شود، بعد هم از نظر علوم روان‌شناختی و Cognitive Science و برنامه‌نویسی و ... آنقدر تبحر و توانایی داشته باشد که بتواند این انسان را به یک زندگی معمولی در کنار انسان‌های دیگر برساند. آیا جز این است که کارخانه‌ای و شرکتی با این سطح از علم و تکنولوژی تنها افراد برگزیده را به عنوان اعضای خود می‌پذیرد که برایش کار کنند؟ آیا آن وقت هر کسی که شیفته‌ی علم باشد آرزوی این را نخواهد داشت که در چنین جایی فعالیت کند؟ حتی اگر حقوق هم به او ندهند دوست دارد که اسمش در کارکنان آنجا ثبت شود. حالا چنین کارخانه‌ای در وجود هر زن قرار داده شده است، انسان از ابتدا در داخل یک محفظه تولید می‌شود، بعد روح به آن داده می‌شود و موتورش به راه می‌افتد، بعد بیرون می‌آید و گام‌های تربیت و آموزش او شروع می‌شود و همه چیز از ابتدا باید به او آموزش داده شود، ارزش‌ها، مفاهیم، اسم اجسام، خطرها، اهداف، لذتها و غیره. چرا زن‌ها از اینکه کارخانه‌ی انسان‌سازی به حساب بیایند شرم دارند و آن را دون شأن خود می‌دانند و ترجیح می‌دهند در یک کارخانه‌ی انسان‌سازی کار کنند ولی خودشان نقش آن کارخانه را نداشته باشند؟ خداوند از اینکه خالق مگس باشد شرم ندارد چرا انسان از اینکه کارخانه‌ی خلقت خداوند برای تولید انسان باشند شرمنده هستند و دوست دارند آنچه که یک مرد مجبور است انجام دهند را به دنبالش بروند و در آن حیطه هم برتری خود را ثابت کنند؟ اصلاً خانم‌ها برتر از مردها هستند، حالا حتماً باید این را به همه ثابت کنند؟ بسیار دیده‌ام که برای اثبات خود تلاش دارند مردها را سرکوب کنند. این همه برتری که خداوند به زنها داده است علت خاصی دارد و ظلم به مردها نیست، ولی اینطور که زنها روی خودشان تعصب دارند و مدام در جنگ هستند و با رقابت‌های خود کانون خانواده‌ها را سست کرده‌اند اینها می‌تواند گاهی مصداق ظلم باشد، نه همیشه ولی گاهی ...

آیا ماری کوری زندگی درستی داشت؟ آیا ژاندارک زندگی درستی داشت؟ اصلاً به آنها کاری ندارم آیا انیشتین زندگی خانوادگی سالمی داشت؟ آیا فدا کردن خانواده برای تحصیل و برای کار و برای پیشرفت‌های دنیایی و برای کسب درآمدهای بالا و برای مشهور شدن و ثبت شدن اسم در کتاب‌های تاریخ درست است؟

حالا خانم‌ها هم این کار را بکنند و هم آن کارهای دیگر را، هم خودشان کارخانه‌ی تولید و تربیت انسان باشند و هم در کارخانه‌ی تولید و تربیت انسان بروند کار کنند، فقط اگر دومی بخواهد در کار اولی برای خودش یا اصلاً برای خانواده‌ی دیگری مشکل‌ساز بشود به نظر حقیر ایشان دارند اشتباه می‌کنند

شبـنم;575287 نوشت:
لطفا نگاهی به آمار جنایات و دزدی ها بندازید چند درصدشون متعلق به خانواده ها مرفه جامعه هستند؟ منکر این نیستم که از این طبقه هم دزد و سارق و خلافکار و رباخوار پیدا میشه ولی ایا درصدها یکسان است؟ اکثر خلافکارا متعلق به طبقه فقیر و بیسواد و کم سواد جامعه هستند کسانی که پدر و مادری فقیر و بیسواد داشته اند . لطفا یه نگاه به خانواده ها بیسواد و و تحصیلکرده بندازید رفتار کدوم یک را می پسندید؟ شعور و فهم و درک این دو خانواده قابل مقایسه است؟

بنده‌ی حقیر آمار دقیقی از همه چیز ندارم، و البته علم آمار هم لابد می‌دانید که علم دقیقی نیست و بستگی زیادی به جامعه‌ی آماری و نمونه‌گیری‌ها دارد، البته سعی می‌کنند که این بستگی‌ها را کم کنند ولی هرگز موفق نمی‌شوند که کامل چنین کاری کنند. برای مثال ممکن است تعریف شما از دزدی‌ها و جنایت‌ها دقیق نباشد. مثلاً الآن شما که اخبار نگاه می‌کنید به شخص اوباما به عنوان یک قاتل مسلح نگاه می‌کنید یا نه؟ در عوض کسی که یک نفر را کشته باشد همه می‌گویند او قاتل است. یا به نظر شما کسی که در مهمانی‌ها با دوست دخترش می‌آید و خدا می‌داند در خلوتشان چه می‌کنند را وقتی با او که تحصیل‌کرده هم هست صحبت می‌کنید چندشتان می‌شود که او یک انسان فاسد است یا خیر فقط افراد ژنده‌پوشی که به دختران متلک می‌اندازند را فاسد می‌دانید؟ آیا کسی که در کسوت یک مدیر ارشد به روش‌های متعدد از کار و کیفیت کار و زمان بودن سر کار می‌زند را دزد می‌دانید یا فقط کسی که برود کیف یک زن را در خیابان با موتور سیکلتش بقاپد دزد می‌دانید؟ آمارها در این وسط چه چیزهایی برای گفتن دارند؟
بعید می‌دانم شما هم خیلی بیشتر از حقیر دسترسی به آمارهای دست و پا شکسته یا حتی دقیق جمع‌آوری و تحلیل شده داشته باشید، معمولاً ما وقتی می‌گوییم بروید آمار را خودتان چک کنید نظریاتمان بر اساس آمار نیست بلکه بر اساس آمارهای شخصی است که خودمان از شنیده‌ها و دیده‌های خودمان و اطرافیانمان به عنوان یک جامعه‌ی آماری دست و پا کرده‌ایم و حتماً قبوی دارید که چنان جامعه‌های آماری حتی از دید علم آمار هم موثق شمرده نمی‌شوند.

چون نظر حقیر را پرسیدید نظرم را می‌گویم. حقیر به شخصه ترجیح می‌دهم کسی که مخاطبم هست بی‌سواد باشد ولی متدین باشد به معنای حقیقی آن نه به معنای اسمی و شناسنامه‌ای یا ادعایی آن. البته اگر چنین کسی متدینی باشد که معرفتش هم بالاتر است و اطلاعات علمی خوبی هم داشته باشد طبیعی است که بیشتر دوست خواهم داشت. اگر شخصی مانند خانم مریم میرزاخانی مدال فیلدز در ریاضیات را بگیرند و همه خوشحال می‌شوند که او ایرانی است و یا او یک زن است، حقیر نگاه می‌کنم ببینم که آیا ایشان از نظر تدین هم جای خوبی دارند که بعد مدال فیلدز ریاضیات تزئینی باشد بر آن باطن زیبا؟ البته نمی‌گویم که متدین نیستند ان شاء الله باطناً به خدا نزدیک باشند، منظورم این است که ظاهرشان ظاهر چندان متدینانه‌ای نیست، مخاطبم اگر متدین کم‌علم باشد را ترجیح می‌دهم تا کم‌تدین با علم، اگرچه عالم بی عمل و عامل بی علم هر دو مورد نقد جدّی هستند، اگر علم و دین با هم در کسی جمع شود ارزش او البته بسیار بیشتر خواهد بود.

شبـنم;575287 نوشت:
شما در جامعه حضور دارید کارمند هستید اگر اشتباه نکنم ترجیح میدی طرفت فردی تحصیلکرده باشه یا کم سواد؟

بله کارمند هستم و یکی از دوستانم در سر کار آبدارچی‌ای است که سیکل دارد و عجیب این پسر فهمیده است، امسال هم می‌خواهد دوباره برود ادامه‌ی تحصیل بدهد و با مشورتی که با هم داشتیم به این نتیجه رسیدند که فعلاً بروند حوزه‌ی علمیه اگر بشود. ایشان البته ریاضی و فیزیک نمی‌دانند ولی معرفت دینی خوبی دارند و شکر خداوند مدرک نشانگر معرفت آنها به خدا نیست لزوماً. حقیر از هم‌صحبتی با ایشان خوشحال می‌شوم. حالا در سر کار ما شکر خدا همه هم متدین هستند و هم تحصیلکرده ولی در بیرون از کار که گاهی افرادی را می‌بینم یا با هم هم‌صحبت می‌شویم که تخصیلات بالایی دارند ولی تدینشان کم است معمولاً نه ایشان زیاد تحمل حقیر را دارند و نه حقیر علاقه‌ای به هم‌صحبتی با ایشان دارم. استثنائات هم البته همیشه وجود دارد ولی در هر صورت استثناء هستند.
بنابراین حقیر بر خلاف شما ارزش اصلی و با اصالت‌تر را به تدین می‌دهم نه به تحصیلات کلاسیک و دانشگاهی ...

شبـنم;575287 نوشت:
من خودم شاغلم خیلی برای فهم و درک تحصیلکرده ها افتخار میکنم ولی خدا نکنه یه بیسواد به پستم بخوره مگه میشه چیزی حالیشان کرده ( خدا وکیلی این رو دیدم که میگم البته انسان شریفی است در این شکی نیست ولی سواد کجا و بیسوادی و کم سوادی کجا ) .

خوب این‌ها هم جزء تجربیات شخصی است، گاهی اوقات برخی افراد نه تدین بالایی دارند و نه تحصیلاتی زیادی. معمولاً کسی که تدین خوبی داشته باشد مؤمنین از او در سختی نمی‌افتند اگرچه دشمنان تشنه به خونش هم ممکن است بشوند. تدین در حد متوسط جامعه که باشد اما خوب و بد با هم می‌شود، در اینجا تحصیلات شاید کمکی به شخص بکند اگرچه خود تحصیلات هم گاهی وضع را خراب‌تر می‌کند.
با این حال این را قبول دارم که تحصیلات در بسیاری از اوقات فرصت تفکر در مورد خود و رفتار خود را به دیگران می‌دهد و انسان در بستر آموزشی که در آن قرار دارد پیشرفت‌هایی جنبی هم خواهد داشت، اگرچه حقیر عکس این مطلب را هم دیده‌ام، کسانی که اگر تحصیلات نداشتند شاید قابل تحمل‌تر بودند.

شبـنم;575287 نوشت:
ما در جهانی زندگی میکنیم که مرتب در حال تغییر و تحول و پیشرفته، بخوای فقط به افکار خودت بچسبی و بیخیال تغییرات باشی میشیم همین جهان سومی که هستیم وقتی نمیتونی منکر تغییرات بشی باید همگام با آنها پیش بروی مگه این که بخوای دور خودت حصار بکشی و ارتباطی با دنیای اطرافت نداشته باشی .

منکر تغییرات نیستم و موافق آنها هم نیستم که بخواهم با آنها همگام بشوم. الآن به نظر حقیر به طور عمده به دو دلیل باید همگام با این تغییرات شد، یکی برای مقاصد دفاعی و دیگری برای مقاصد مقابله با علم‌زدگی‌ای که حتی برخی مؤمنین را در مقابل دین قرار می‌دهد. پزشکی و برخی کاربردهای خاص دیگر هم هستند که خوب است دنبال شوند، اگرچه فعلاً همان دو دلیل اول برای ضرورت همگام شدن با این فرایند کافی است و اینکه حقیر هم درگیر این مسائل هستم ان شاء الله از همین جهات باشد.

شبـنم;575287 نوشت:
تعریف سواد و تحصیل هم در هر دوره متفاوته استادمون میگفت کسی که کامپیوتر و زبان رو در این دوره بلد نباشه بیسواده. واقعا راست میگه این دوره آدم نیاز داره با این دو چیز آشنا باشه در حالی که قدیم اصلا کامپیوتری وجود نداشت

خوب حالا ما هم زبان بلد هستیم و هم کامپیوتر چه گلی به سر خودمان زده‌ایم؟ یک لحظه خداوند عالم بهمان رحم نکند از همین دو ناحیه به زمینی می‌خوریم که بلند شدن از آن کار هر کسی نباشد. کلاً علم چاقوی دو لبه است، نور چراغ‌قوه است، دست مؤمن باشد سازندگی می‌کند و دست شخص خودمحور دور از ارزشها‌ی انسانی باشد از آن برای مقاصد خودش سوء استفاده می‌کند، دزد وقتی چراغ‌قوه داشته باشد گزیده‌تر برد کالا ...
علم نباید مقدم بر تزکیه‌ی نفس باشد تا فقط صرف سازندگی و خدمت و رشد و تعالی باشد، ولی به طور واضح الآن در مقدم شده است و این همه فساد را هم به کمک همان علوم خودشان به ارمغان آورده‌اند. از بمب‌های با تکنولوژی‌های بالا گرفته تا رسانه‌های فاسد باز با تکنولوژی‌ها و کیفیت‌های بالا تا مسائل دیگر.
کسی که تزکیه‌ی نفس ندارد خوب است که چاقو هم نداشته باشد، مگرنه امسال نوبل فیزیک می‌گیرد سال دیگر بمب هیدرو‌ژنی می‌سازد که شیطان بزرگ بتواند از آن برای مقاصد شیطانی خودش استفاده کند.

شبـنم;575287 نوشت:
وقتی همه چیز در حال تغییر و تحوله چطور انتظار داری آرمان و آرزوهای افراد ثابت بماند؟

آیا آخرت تغییر کرده است؟ آیا ارزش‌های انسانی تغییر کرده‌اند؟ آیا ماهیت دنیا عوض شده است؟ آیا شیطان دست از شیطنتش برداشته است؟ چه چیز عوض شده که آرمان‌ها و آرزوهای افراد و رویکردها و نگرش‌های افراد به زندگی لازم باشد عوض شود؟ حرف شما را فقط وقتی تأیید می‌کنم که منظورتان آرمان‌ها و آرزوهای دنیایی باشد چون خود دنیا تحولات زیادی را تجربه کرده است زینت‌های جدید به آن اضافه شده است و مصادیق تفاخر و لهو و لعب و ... تغییرات زیادی کرده است:

... أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرٌ‌ بَيْنَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ‌ فِي الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ ... [الحدید، ۲۰]

شبـنم;575287 نوشت:
چطور انتظار دارید وقتی چنین درباره زنان صحبت میکنید و آنان را همچون شی به حساب میارید بشینند و برای حرفهاتون افتخار کنند منم دوست دارم زمانی بچه دار شم ولی از این متنفرم که بهم گفته شود تنها کاری که از تو برمیاد همین است اصل در تو حمل و رضاعه است و هر چه بیشتر بهتر ....

اگرچه حقیر زنان را مانند اشیاء نمی‌دانم و همسر خودم را خیلی انسان‌تر از خودم می‌دانم و این را هم منحصر در فقط همسر خودم نمی‌دانم و نمونه‌های آن بسیار است، اما انتظار هم ندارم کسی پای حرفهای حقیر بنشیند و به آنها افتخار کند، معمولاً هم نسبت بهم عصبانیت خود را ابراز داشته‌اند، خدا نکند برای جلب نظر کسی مطلبی را بنویسم.
کسی هم نگفت که از شما تنها کاری که بر می‌آید فقط بچه‌دار شدن است، ولی تولید بچه مسأله‌ی مهمی است که این مهم را به شما سپرده‌اند و آنقدر مهم بوده است که بسیاری از لوازم و شرایط آن را در شما تعبیه کرده‌اند و سایر بخش‌های زندگی‌اتان را تحت‌الشعاع این لوازم و شرایط قرار داده‌اند. حالا شما می‌توانید از یک هفته در یک ماه (۲۵٪) صرفنظر کنید و از آن همه دردسر و ضعف و خستگی و درد صرفنظر کنید و بگویید اصل کاری که بر عهده‌ی من است کار دیگری است و این فرزند دار شدن هم خوب است ولی یکی از هزاران کاری است که باید انجام بدهم با خودتان است.
خانم حقیر هم یک زن است، بعد از مدتها فکر کردن که چه کار کند که پرونده‌ی زندگی‌اش با چند دهه زندگی جمع نشود و اثری یادگار از او بماند به حقیر گفت هیچ کاری را ندیدم که بهتر از تربیت یک بچه‌ی مؤمن بتواند این کار را انجام دهد. این مطلب را کوثر بودن حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها هم می‌توانید ببینید، ایشان خیر کثیر هستند از کدام رو؟ آن وقت نقض حضرت علی علیه‌السلام چیست؟ ایشان کوثر هستند و حضرت علی علیه‌السلام ساقی کوثر. عالم وجود چطور از نور حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها خلق شد اگر ایشان زاینده نبودند؟ کثرت از زایش پدید می‌آید و زایش بچه‌ی انسان و نسلی از او توسط بدن زنانه‌ی زن یک تجلیو تنزلی است از پیدایش کثرت از وحدت در صورت گرفتن عالم وجود. حالا اگر اشتباه نفهمیده باشم. در دنیا بچه‌ها به نام پدر خوانده می‌شوند و در آخرت به نام مادر، اینجا عالم ظاهر است و آنجا عالم حقیقت.

شبـنم;575287 نوشت:
این حرفها برای این دوره سمه باور نمیکنید امتحان کنید ؟ با این همه افراطی که در دین دیده شده جوانهای دهه هشتاد و نود به زور به سمت مذهب میروند وای به حالی دهه های بعد . منم تمایلی ندارم فرزندم در آینده مذهبی باشد مذهب با هیچ چیزی نمیخواند و الزاما باعث خوشبختی هم نمیشود ترجیح میدهم انسانیت را یاد بگیرد .

بله خیلی از جوان‌ها از دین زده شده‌اند و شاید بیشتر از آنکه به ایشان معرفی شده باشد و بعد ایشان زده شده باشند از همان ابتدا با ارزش‌های دیگری تربیت یافته باشند و جذب آموزه‌های دیگری شده باشند، آموزه‌هایی که زرق و برق بیشتری هم دارد. منکر کم شدن متدینین واقعی نیستم، اما خداوکیلی آنهایی که متدین هستند انسان می‌بیندشان لذت می‌برد از آن همه عمقی که دارند.
البته این مسائل نباید برای ما و شما عجیب هم باشد، پیشتر هم به ما گفته‌اند که در آخرالزمان نگاه داشتن ایمان مانند نگاه داشتن آتش در کف دست است و هر کسی زیر بار آن نمی‌رود، همچنانکه آزمایش‌های آخرالزمان برای تمیز دادن ایمان‌های قوی از ایمان‌های زبانی و ... است، هر کسی که به دین خداوند پشت کند بعد از آنکه حقانیت آن را شناخت به خودش ظلم کرده است و خداوند نیازی به ایمان آنها ندارد. اینکه شما دوست دارید فرزندتان مذهبی بشود یا نه هم به حقیر ارتباطی به طور مستقیم پیدا نمی‌کند، فقط می‌بینم که به اشتباه بین تدین و انسانیت فاصله‌ای قائل هستید که این مایه‌ی تأسفم است.

شبـنم;575287 نوشت:
بهرحال طرف باید متوجه صحبت هایش باشد این دوره مثل قبل نیست هر چی گفته شد پذیرفته بشه و صدای کسی هم در نیاید وقتی حرفی شنیده میشه با بقیه واقعیات سنجیده میشه فکرها باز شده و این جای خوشحالی دارد دیگر مردم چشم و گوش بسته دنبال حرفی کسی نیفتند. وقتی سخنی از این اقا با این لحن و بیان چاپ میشه میایم مقایسه میکنیم آیا واقعا راست میگه؟

بر خلاف شما حقیر تحصیلکرده‌های زیادی را دیده‌ام که هر چه دانشمندان تجربی گفته‌اند را چشم بسته پذیرفته‌اند. هنوز نظریه‌ی تکامل داروین مخالفان جدّی در میان همان دانمشندان غربی دارد ولی روشنفکران و متجددین داخلی همه آن را به عنوان یک اصل بدیهی پذیرفته‌اند! و با این وجود خود را هم متفکر و اهل تعقل و اندیشه می‌دانند و تقلید از علمای شیعه را نفی خردورزی می‌شمرند :Moteajeb!:
لطفاً نظرات حقیر را بدون تحقیق و تفکر و تعقل نه بپذیرید و ... و ... و نه بدون تحقیق و تفکر و تعقل رد کنید :Gol:

شبـنم;575287 نوشت:
زن اگر به کمال برسد باید چنین شرایطی داشته باشد پس چرا اون سر دنیا هم این دنیا رو دارند هم اون دنیا رو. در بهترین شرایط زندگی میکنند به اهداف خودشون میرسند خوشبخت هستند این بی انصافیه بگیم در آخرت همه ی آنان اهل دوزخند چه بسا آخرتی بسیار بهتر از ما هم داشته باشند چون دینشون باعث نشده از تغییرات و پیشرفت عقب بمونند یاد گرفتند در مقابل هر علمی جبهه نگیرند بپذیرند هر انسانی آمال و آرزویی دارد، همه شبیه هم نیستند که یک فکر و گفته برای کل صدق کند.

اینکه این دنیا را دارند هم محل تأمل است شما اینکه آن دنیا را هم دارند را چطور متوجه شدید؟
بعدش هم آنها به همان اندازه که علم و استعداد بهشان داده شده است ازشان هم بازخواست خواهد شد، آیا کسی که شیعه به دنیا آمده و این همه منابع ناب علمی و معرفتی دم دستش دارد با کسی که از ابتدا در اسلام‌هراسی به دنیا آمده و رشد کرده یکی هستند و عدالت خداوند می‌گوید با هر دو باید یکجور برخورد شود؟
نهایتاً آنها هم هر چقدر که خوبی را بشناسند و تمایل به آن داشته باشند و بدی را بشناسند و از بدی تنفر داشته باشند همان‌قدر لیاقت رسیدن به نعمات و رحمت خداوند را تحصیل کرده‌اند که خودشان می‌دانند و خدای خودشان.
در ادامه هم تعریفمان از پیشرفت متفاوت است.

شبـنم;575287 نوشت:
من باز هم گفتم یه نگاه هم به فیلم های کره ایی بندازید بد نیست چه زیبا احترام به همسر، احترام به تصمیم همسر، احترام به دختر، عشق و محبت و .. نشان داده میشه، اونا دین ندارند و ما ادای دینداری میکنیم ببینید چه تعریفی از زن در فیلم میشود هیچی از مردان کم ندارد و حتی خود باعث تحولی عظیم میشه زنی که یادش نمیرود ازدواج هم بکند بچه دار هم بشود، ولی هیچ یک از اینها مانع اهداف او نمیشود و تداخلی برایش به جود نمیاورد. زنی که هر زمان لازم باشد و تصمیم خودش را درست بداند به آن عمل میکند ولو اینکه مخالف حرف پدر و شوهرش باشد. خانمی که به راحتی فهمیده احترام با سرسپردی و تسلیم محض بودن شوهر و پدر و برادر فرق دارد اما ما چی رو آموزش میدیم دختر خوب دختری است که بیرون لولو باشه داخل خونه هلو ( حرفی بس خنده دار و مضحک )، زنی که بقول مذهبی های ما تنها نشستن در خانه و ازدیاد فرزند برای او افتخار است نه انتظار داریم قهرمان شود نه انتظار داریم به مقامی دست یابد نه انتظار داریم طرف علمی برود همین که بزائید برای ما کافی است ( تعریفی تحقیرآمیز )

خواهر من شما یک تعریفی از احترام بهتان داده شده است یا از جایی کسب کرده‌اید که با آن رفتار دیگران را از نظر سطح احترام ارزش‌گذاری می‌کنید، اما کسی که ارزش‌هایش را از دین خداوند عالم گرفته باشد برایش قابل هضم نخواهد بود که کسی به او بگوید یک نفر با پدرش یا شوهرش به صورت غیرمشروع مخالفت می‌کند و باز احترام آنها را نگاه می‌دارد. مثل این است که یکی بگوید صد تومان از پول هر کسی که امروز سر راهم سبز شود مال من است و به زور هم که شده از او باید بگیرم و چه بهتر که با زبان خوش بهم بدهد، ولی از بعد از آن صد تومان دیگر پولش مال خودش است و باید حرمت او و مالکیتش بر پولش را حفظ کنم. شما فقط دارید خط حریم‌ها را جابجا می‌کنید، حریم‌ها را همانجایی بگذارید که خداوند تعیین کرده و بعد آن حریم‌ها را رعایت کنید این می‌شود معنای واقعی احترام، احترام یعنی رعایت حرمت حریم‌ها که در غرب و شرق درست انجام نمی‌شود چون محل درست حریم‌ها را نمی‌دانند، حالا آنها نمی‌دانند و حرمت حریم‌ها را آنطور که فکر می‌کنند حریم‌ها وجود دارند رعایت می‌کنند و ما می‌خواهیم از آنها حرمت گذاشتن را یاد بگیریم در عوض می‌رویم محل حریم‌ها را یاد می‌گیریم. این مسأله به نظر شما خنده‌دار است یا گریه‌دار؟

شبـنم;575287 نوشت:
بله ایشان واجب کرده اند پست 20 جناب کارشناس
لذا از نظر علامه بانوانی که، توان جسمی و روحی برای تکثیر و تربیت نفوس دارند واجب است به تکثیر و تربیت نفوس متعدده بپردازند و همّ و غمّ آن ها تربیت اولاد صالح برای جامعه اسلامی و آرمان مهدوی باشد.

شاید هم نظر ایشان آنطور بوده باشد، ما تابع مراجع تقلید خودمان هستیم که به عنوان اعلم شناخته‌ایم، وقتی هم که امام زمان علیه‌السلام ظهور کنند هر چه ایشان بفرمایند حتماً درست است، اگر بفرمایند واجب است ما می‌فهمیم که تا به حال اشتباه می‌کردیم و لابد حکمت‌هایی دارد که از آن غافل بوده‌ایم، اگر هم بفرمایند که واجب نیست باز حتماً درست است و حتماً حکمت‌هایی وجود دارد که نباید واجب باشد و وجوب آن سبب مفسده‌هایی می‌شود. با این وجود بعید می‌دانم آن واجب بودنی که حضرت علامه آنجا گفته‌اند هم بحث وجوب شرعی باشد. به عنوان مثال در روایت مبارکه داریم که واجب‌ترین تعقیب نماز سجده‌ی شکر است، اما این به معنای اینکه از نظر فقهی سجده‌ی شکر واجب است یا برخی تعقیبات واجب هستند و سجده‌ی شکر واجب‌ترینشان است نمی‌باشد، بلکه این مسأله اصلاً به معنای شدت استحباب آن است، حفیر گمان می‌کنم منظور حضرت علامه هم همان باشد که دارند اهمیت مسأله را مشخص می‌کنند، نه اینکه به عنوان یک حکم فقهی بگویند بلافاصله بعد از دو سال شیر دادن بچه باید اقدام به بچه دار شدن کنید و اگر مثلاً آن موقع در مسافرت بودید بعداً باید قضا کنید یا کفاره بدهید یا چیز دیگر، اینها بحث‌های اخلاقی است و معرفتی و نه بحث‌های فقهی. حالا اگر اشتباه نفهمیده باشم.

در پناه خداوند باشید :Gol:
یا علی

neɠïn;575310 نوشت:
فرزند بیشتر زندگی بهتر یا بدتر؟

هر کسی خودش میتونه جواب این سوال رو بده کافیه به اطرافش نگاه کنه ببینه خانواده ای که فرزند کمتری داشتند موفق شدند فرزند خوبی تحویل جامعه بدهند یا خانواده ای که فرزند بیشتری دارند باید دقت کنیم کسانی که چنین شعارهایی رو میدهند آیا تضمینی برای آینده و شغل این فرزندان میدهند یا نه؟

یکی از اشکال آسیب زای خانواده، تعداد زیاد فرزندان است که معمولا با فاصله های کم بین آنها ازنظر سنی همراه است. درخانواده ی پرجمعیت، فرصت و توانایی رسیدگی به فرزندان ازنظر مالی، عاطفی و تربیتی وجود ندارد. پدر با وجود تلاش فراوان از عهده ی مخارج خانواده به درستی برنمی آید و مادر نیز با آن که پیوسته به کار مشغول است، سامان دادن به کارهای منزل برایش دشواراست به ویژه اگر دربیرون از خانه هم به کاراشتغال داشته باشد و درنتیجه هردو خسته و فرسوده از زندگی دشواری که برای خود و فرزندانشان ساخته اند، تحمل و شکیبایی لازم را دربرابر خواسته های به جا و نابه جای آنان نشان نمی دهند. تنش، اضطراب و ناآرامی از ویژگی های چنین خانواده هایی است. فرزندان این خانواده ها اغلب به علت خلاء عاطفی و نبود آرامش در کانون خانواده، به محیط بیرون ازآن و افراد دیگر گرایش می یابند و باتوجه به آسیب زایی جامعه و آسیب پذیری خود، به مشکلات عاطفی- روانی- اجتماعی گوناگون دچار می شوند؛ مشکلاتی مانند افت درسی، پرخاشگری، نافرمانی، ناسازگاری درخانه و مدرسه، ترک تحصیل و گاه اعتیاد و بزهکاری.

آسیب زایی خانواده های پرجمعیت بیشتر به این علت است که معمولا بین فقر و رشد جمعیت ارتباط مستقیم وجود دارد و چرخه ی فقر- رشد جمعیت، از عوامل بازدارنده ی توسعه و پیشرفت است.

خوب یه زمانی گفته میشد فرزند کمتر زندگی بهتر الان برعکس شده اگه قرار باشه با هر سازی برقصیم بعد از چند سال باید پای لرز خربزه ای که خوردیم بشینیم
این نکته هم در نظر داشته باشید و خداوند عقل را افرید ..........

سلام علیکم،
از دو جهت با شما نمی‌توانم موافق باشم،
-) یکی از جهتی که زندگی بهتر و بدتر را تعریف می‌کنید،
-) و دیگری از آن جهت که رزق مقسوم است و با افزایش تعداد بچه‌ها برکت مال زیاد می‌شود:

وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَّحْنُ نَرْ‌زُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرً‌ا [الإسراء، ۳۱]
و نکشید فرزندان خود را از ترس تنگدستی، ما روزی‌‌ده ایشان و شما هستیم، هر آینه قتل ایشان لغزش بزرگی است

و این قتل به وضوح فقط قتل بعد از تولد نیست بلکه سقط جنین را هم شامل می‌شود، حال با توجه به اینکه از وقت بسته شدن نطفه تا چهارماهگی جنین هم سقط جنین دیه دارد شاید بتوان سقط جنین قبل از چهارماهگی را هم مصداق قتل اولاد به حساب آورد، اگرچه هنوز این اولاد در حدّ اعضای بدن شکل گرفته باشند و نه یک انسان کامل، بر همین اساس اگر فقیهی حتی از این آیه کراهت ریختن منی در خارج از رحم را برداشت کند هم حقیر تعجب نخواهم کرد چنانکه روایاتی نیز برای کراهت این مطلب دیده‌ام که در جای خود قابل طرح و بحث هستند و لااقل نشان می‌دهد صحبت‌های حضرت علامه چندان هم که به نظر برخی دوستان می‌رسد بی‌حساب‌و‌کتاب نبوده است، ممکن است اشتباه باشند ولی این احتمال هم وجود دارد که درست باشند و انسان حق‌جو و عاقل که می‌داند خداوند عقل را آفریده است زیر بار حق می‌رود اگرچه پذیرش آن برایش سخت باشد ... :Gol:

یا علی

شمیم بهشت;575324 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]اگه اشتباه نکنم تو کتاب حلیة المتقین بود که روایتی از پیامبر خوندم که ایشون فرزند زیاد رو برای امتشون دوست نمی داشتند . مضمون روایت این چنین بود .

سلام علیکم،
اگر لطف کنید حدیث را پیدا کنید ممنون می‌شویم، چون حقیر عکس این حدیث را دیده‌ام از جمله آنجا که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند در قیامت به زیادی امتم مباهات خواهم کرد.
[SPOILER]لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج‏6، ص: ۳۵۹ و ۳۶۰
و چون جماع كنيد طلب كنيد آن چه را حق سبحانه و تعالى نوشته است و مقدر ساخته است در لوح محفوظ از جهة شما يعنى دعا كنيد در وقت جماع دعاهاى طلب فرزند را كه خواهد آمد و قصد خود را نيز چنين كنيد چون حضرت سيد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله فرمود كه نكاح كنيد تا نسل شما و اولاد شما بسيار شوند و به درستى كه من مباهات خواهم نمود به كثرت شما با امم سابقه در روز قيامت كه‏ من سبب اسلام چندين هزار هزار هزار شده‏ام به حيثيتى كه امّت من دو برابر امتهاى جميع پيغمبران خواهد بود صلوات اللَّه عليهم[/SPOILER]‏
با تشکر، :Gol:
یا علی

الان گیر دادن به افزایش جمعیت

ولی بهتون قول میدم که یکم که بگذره اصلا ازدواجی صورت نخواهد گرفت و .......

من خودم یکیش که عمرا دلم نمیخواد ازدواج کنم قیافه خوب و پول و پله هم گولم نمیزنه

در هر صورت باید یه روز اخرالزمان میشد دیگه که داره کم کم میشه تقصیر هیچکسم نیست

[="Tahoma"][="Blue"][h=2]خواب آرام مجیدصالحی با دوقلوهایش[/h]


[/]

آخه مگه برای همین تعداد جوون کشور تونسته رفاه اقتصادی . اجتماعی . فرهنگی بوجود بیاره ... که حالا دارن شعار میدن فرزند بیشتر ...

واقعا آدم میمونه چی بگه ...
اگر الان یه مشگل داریم این هست که جمعیتمون داره کم میشه ...
ولی اگر بیان و بدون پشتوانه مالی و رفاهی جمعیت رو بالا ببرن ... مشگلمون میشه 10 تا ...

الهه خشم;575576 نوشت:
اگر الان یه مشگل داریم این هست که جمعیتمون داره کم میشه ...
ولی اگر بیان و بدون پشتوانه مالی و رفاهی جمعیت رو بالا ببرن ... مشگلمون میشه 10 تا ...

سلام بر همه دوستان
فقط خواستم يك حديث را يادآوري كنم كه ما هرچه بدبختي داريم بخاطر دوري از قرآن و عترت هست:
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]الكافي (ط - الإسلامية) ج‏5 331 باب أن التزويج يزيد في الرزق ..... ص : 330
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]التَّمِيمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْعَيْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَ‏ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ-[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‏[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] «1»[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic].

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]
كسي كه بخاطر مخارج زندگي ازدواج نكند به خداوند متعال بدگمان است...

یاد این سخن دکتر شریعتی افتادم:خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است
شخصیت یک زن باید مستقلا مورد ارزشیابی قرار بگیرد نه به اینکه پدرش کی بوده شوهرش کی بوده و یا پسر هایش چه کسی بودند.

موضوع قفل شده است