جمع بندی ابرهه؛ دشمن خدا یا مروج دین خدا؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ابرهه؛ دشمن خدا یا مروج دین خدا؟

دلیل به هلاکت رساندن ابرهه توسط خداوند چه بود؟خانه کعبه که در آن زمان مرکز بت پرستی بود و ابرهه هم یک مسیحی بود و می خواست با ویران کردن کعبه مسیحیت را ترویج دهد پس چرا عذاب بر وی نازل شد؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

[=Times New Roman]ایننکته حائز اهمیت است که هدف ابرهه از ویران کردن کعبه مبارزه با بت پرستی و شرکنبود و چنین هدفی را دنبال نمیکرد اگر چه خود مذهب مسیحیت داشت در حالی که مذهبمسیحیت در این دوران دچار تحریف شده بود. اما کعبه نزد تمامی ادیان و ملل داریارزش و اهمیت والایی بود به گونه ای که حتی نزد ساسانیان احترام داشته و برای طوافخانه خدا به مکه می آمدند. خانه خدا برای کفار و بت پرستان احترام داشت و دور آنطواف میکردند و قربانی میدادند. این در حالی است که برخی از مظاهر شرک و بت پرستیدر اطراف کعبه وجود داشت مانند بتهایی که روی بام کعبه و در خانه خدا و اطراف آنبود یا اینکه برهنه طواف مینمودند. اما خداوند به خاطر بت پرستی مشرکین و کفار،آنان را نابود نساخت چون آنان حرمت خانه را نگه میداشتند. مردم مکه مانند بیشتر اعرابآن زمان، بت‌پرست بوده‌اند، آنان بت‌هایی را می‌پرستیدند که خود، آن را ساخته بودند.اما این بدان معنا نیست که خداوند را قبول نداشته‌اند. آن‌ها اعتقاد به خداوند داشتندو حتی گاه از اسم الله نیز استفاده می‌کردند، اما در توحید خود، مشکل داشتند. به بیاندیگر؛ آن‌ها منکر خداوند نبودند، بلکه منکر توحید خداوند بوده و می‌گفتند امر دنیابه بت‌ها سپرده شده و این‌ها نقش خدایگان را برای ما انجام می‌دهند.[="Tahoma"]ابرههدر یمن کلیسای بسیار زیبایی ساخت که همه دور آن طواف میکردند وی خواست خانه خدا راخراب کند و اعراب را مجبور نماید تا عوض کعبه این کلیسا را طواف نمایند. از این روبه جانب کعبه لشکر کشید تا آن را ویران ناید و مظهر توحید را نابود کند. ابرهه در صددبرآمد اين آيت و نشانه و شعار خدايي را نابود و محو نمايد. از این رو خدا به دفاع ازخانه و شعار خودش برآمد. در حالي كه مردم براي حفظ اين نشانه خدايي آمادگي نداشتند،لذا خداوند خود با سپاه ابابيل آنان را به جهنم فرستاد. قطعا اگر ابرهه هاي ديگري بخواهنداين آيت و شعار خدايي را ريشه كن كنند، خدا با سپاهيان انساني يا غير انساني اش آنانرا نابود خواهد ساخت. در حقیقت ابرهه براي نابود كعبه و محو آثار توحيد قيام كرده بودو هدف اصلي نابودي كعبه بود، خداوند از مظهر يگانه‌پرستي دفاع كرد و او را نابود ساخت.در نتیجه باید گفت؛ تصمیم ابرهه به یقین ، علیه کعبه بوده و نابودی او و سپاهیانش توسطکعبه و صاحب آن شمرده می‌شد و اعراب نیز که به قداست کعبه معتقد بودند، نابودی اصحابفیل را به صاحب کعبه نسبت می‌دادند. در این واقعه صحبتی از بت‌ها و قدرت‌نمایی آن‌هانبوده است؛ زیرا آن‌ها در شکل‌گیری و ختم این واقعه، هیچ نقشی نداشتند و حتی اهل مکهو بت‌پرستان نیز چنین ادعایی نکردند.[="Tahoma"]شاهدبر این ادعا[="Tahoma"]

[=Times New Roman]عبدالمطلبپس از گفت ‌وگو با ابرهه و برگشت به مکه، پیش کعبه رفت و این‌گونه درد دل خود را باکعبه بیان داشت:«بار خدایا! بنده‌ی تو، خانه و کاشانه خود را نگاه داشت و دست دشمنخود را از آن کوتاه کرد، تو نیز دست دشمن خود را از خانه خود کوتاه کن تا چیره نشوندو بت‌هایشان بر خانه‌ی تو زیاد نشود و قوّت و شوکت ایشان بر شوکت تو فائق نیاید. پساگر فرو گذاری تا دشمنان تو خانه تو (و قبله ما) خراب کنند، ما را بفرمای تا بعد ازاین تو را کجا بپرستیم.» [۷]تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، الطبری، أبو جعفر محمدبن جریر، تحقیق، محمد أبو الفضل ابراهیم، دار التراث، بیروت، ج ۲، ص ‌۱۳۷۸.[="Tahoma"][=Calibri]همچنین از دیگر مطالبی که بر این ادعا گواهی می‌دهد، کلام خود اهل مکه و قریشیاناست. بنابر نقل‌های تاریخی، آنان این واقعه را فخری برای خود به حساب می‌آوردند: «(اهل قریش می گفتند): ما اهل حرم و فرزندان کعبه هستیم. همانا هیچ یک از اعراب، منزلتیمانند منزلت ما ندارد و عرب مانند آن‌چه از ما می‌داند، در هیچ کس سراغ ندارد.»[۸]الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن ابی الکرم، دار صادر،بیروت، ج ۱، ص ۴۵۱-۴۵۳.

با سلام و تشکر از وقتی که به پاسخگویی به سوال من اختصاص دادید
ببخشید این را عرض می کنم ولی در نوشته های شما تناقضاتی به چشم می خورد.

سید محسن;572168 نوشت:
هدف ابرهه از ویران کردن کعبه مبارزه با بت پرستی و شرکنبود

درست است که اهداف دیگری هم داشت ولی بدون سند و مدرک با این صراحت نمی توانیم بگوییم که نابود کردن شرک از اهدافش نبود.
سید محسن;572168 نوشت:
در حالی که مذهبمسیحیت در این دوران دچار تحریف شده بود.

مسیحیت حبشه آنقدرها هم دچار تحریف نشده بود و فکر هم نمی کنم در مسیر سفرهای تبلیغی پولس حبشه هم بوده باشد تا تحت نفوذ افکار او در آن زمان قرار بگیرد.همین امر بود که بعدها باعث ایمان پادشاه حبشه و نزول آیه 83 سوره مائده در شان وی شد.بر فرض درستی گفتارتان من از شما می پرسم آیا آیین ابراهیمی تحریف شده اولی تر است یا مسیحیت تحریف شده؟

سید محسن;572168 نوشت:
اما کعبه نزد تمامی ادیان و ملل داریارزش و اهمیت والایی بود به گونه ای که حتی نزد ساسانیان احترام داشته و برای طوافخانه خدا به مکه می آمدند.

فکر نمی کنید این احترام بیشتر جنبه اقتصادی و تجاری داشت.درباره اینکه ساسانیان به طواف می آمدند لطفا مدرک بیاورید.

سید محسن;572168 نوشت:
خانه خدا برای کفار و بت پرستان احترام داشت

مگر بی حرمتی حتما باید در ویران کردن خلاصه شود همین که می فرمایید مردم را مجبور می کردند برهنه طواف کنند یا بتها را در آنجا نگه می داشتند.آیا این بی حرمتی نیست؟
خانه کعبه در زمان مسلمانان هم چند بار هدف منجنیق قرار گرفت.

بین این دو گفتار شما تناقض است:

سید محسن;572168 نوشت:
بلکه منکر توحید خداوند بوده و می‌گفتند امر دنیابه بت‌ها سپرده شده و این‌ها نقش خدایگان را برای ما انجام می‌دهند

سید محسن;572168 نوشت:
در این واقعه صحبتی از بت‌ها و قدرت‌نمایی آن‌هانبوده است؛ زیرا آن‌ها در شکل‌گیری و ختم این واقعه، هیچ نقشی نداشتند و حتی اهل مکهو بت‌پرستان نیز چنین ادعایی نکردند

سید محسن;572168 نوشت:
ابرههدر یمن کلیسای بسیار زیبایی ساخت که همه دور آن طواف میکردند وی خواست خانه خدا راخراب کند و اعراب را مجبور نماید تا عوض کعبه این کلیسا را طواف نمایند.

کلیسا هم خانه خداست تازه بت هم در آن نیست.

سید محسن;572168 نوشت:
مظهر توحید را نابود کند.

مگر نگفتید که اعراب منکر توحید بودند پس چگونه مظهر توحید بود.

سید محسن;572170 نوشت:
عبدالمطلبپس از گفت ‌وگو با ابرهه و برگشت به مکه، پیش کعبه رفت و این‌گونه درد دل خود را باکعبه بیان داشت:«بار خدایا! بنده‌ی تو، خانه و کاشانه خود را نگاه داشت و دست دشمنخود را از آن کوتاه کرد، تو نیز دست دشمن خود را از خانه خود کوتاه کن تا چیره نشوندو بت‌هایشان بر خانه‌ی تو زیاد نشود و قوّت و شوکت ایشان بر شوکت تو فائق نیاید. پساگر فرو گذاری تا دشمنان تو خانه تو (و قبله ما) خراب کنند، ما را بفرمای تا بعد ازاین تو را کجا بپرستیم.» [۷]تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)،

ابتدا صحت این روایت باید تایید شود.در مکالمات ابرهه و عبدالمطلب و سخنان عبدالمطلب بعد از نابودی آنها راوی چه کسی بوده است؟

سید محسن;572170 نوشت:
بنابر نقل‌های تاریخی، آنان این واقعه را فخری برای خود به حساب می‌آوردند: «(اهل قریش می گفتند): ما اهل حرم و فرزندان کعبه هستیم. همانا هیچ یک از اعراب، منزلتیمانند منزلت ما ندارد و عرب مانند آن‌چه از ما می‌داند، در هیچ کس سراغ ندارد.»[

پس نتنها این واقعه فایده ای نداشت بلکه موجب افتخار آنها به شرکشان نیز شد.یک معجزه ای که به هیچ پیامبری منتسب نیست جز گمراهی چه فایده ای دارد.
اگر ابرهه کعبه را ویران می کرد می توانستند آن را بازسازی کنند.خداوند ابرهه و سپاهیانش را نابود کرد اما کمی بعد یا کمی قبل خود خداوند خانه خودش کعبه را هم با سیل ویران کرد.البته مشرکان آن را بازسازی کردند.
باید برای اثبات اینکه ابرهه با توحید و خداوند مشکل داشت مدارک تاریخی بیاورید.

عصران;572324 نوشت:
با سلام و تشکر از وقتی که به پاسخگویی به سوال من اختصاص دادید ببخشید این را عرض می کنم ولی در نوشته های شما تناقضاتی به چشم می خورد. درست است که اهداف دیگری هم داشت ولی بدون سند و مدرک با این صراحت نمی توانیم بگوییم که نابود کردن شرک از اهدافش نبود. مسیحیت حبشه آنقدرها هم دچار تحریف نشده بود و فکر هم نمی کنم در مسیر سفرهای تبلیغی پولس حبشه هم بوده باشد تا تحت نفوذ افکار او در آن زمان قرار بگیرد.همین امر بود که بعدها باعث ایمان پادشاه حبشه و نزول آیه 83 سوره مائده در شان وی شد.بر فرض درستی گفتارتان من از شما می پرسم آیا آیین ابراهیمی تحریف شده اولی تر است یا مسیحیت تحریف شده؟ فکر نمی کنید این احترام بیشتر جنبه اقتصادی و تجاری داشت.درباره اینکه ساسانیان به طواف می آمدند لطفا مدرک بیاورید. مگر بی حرمتی حتما باید در ویران کردن خلاصه شود همین که می فرمایید مردم را مجبور می کردند برهنه طواف کنند یا بتها را در آنجا نگه می داشتند.آیا این بی حرمتی نیست؟ خانه کعبه در زمان مسلمانان هم چند بار هدف منجنیق قرار گرفت. بین این دو گفتار شما تناقض است: کلیسا هم خانه خداست تازه بت هم در آن نیست. مگر نگفتید که اعراب منکر توحید بودند پس چگونه مظهر توحید بود. ابتدا صحت این روایت باید تایید شود.در مکالمات ابرهه و عبدالمطلب و سخنان عبدالمطلب بعد از نابودی آنها راوی چه کسی بوده است؟ پس نتنها این واقعه فایده ای نداشت بلکه موجب افتخار آنها به شرکشان نیز شد.یک معجزه ای که به هیچ پیامبری منتسب نیست جز گمراهی چه فایده ای دارد. اگر ابرهه کعبه را ویران می کرد می توانستند آن را بازسازی کنند.خداوند ابرهه و سپاهیانش را نابود کرد اما کمی بعد یا کمی قبل خود خداوند خانه خودش کعبه را هم با سیل ویران کرد.البته مشرکان آن را بازسازی کردند. باید برای اثبات اینکه ابرهه با توحید و خداوند مشکل داشت مدارک تاریخی بیاورید.

عزیز مشکلت چیه ؟ می خوای بگی ابرهه آدم خوبی بوده !؟ ... اون دنیا خدا خودش جوابتو میده که کعبه خانه ی خدا بوده یا ابرهه مروج دین خدا بوده اون دنیا معلوم میشه ابرهه در جهنم قرار می گیره و یا در بهشت !

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
ضمن عرض تشکر خدمت آغازگر محترم تاپیک جناب عصران بابت ریزبینی و طرح سؤال خوبشان و همچنین خدمت کارشناس محترم جناب سید‌محسن بابت پاسخ‌های خوبشان از اینکه در روال بحث علمی‌اتان وقفه‌ای پیش آمد عذرخواهی می‌کنم، ان شاء الله بحث علمی خوبی را در ادامه داشته باشید. حقیر هم از بحثتان استفاده می‌کنم و یاد می‌گیرم.
با تشکر از صبرتان و از بزرگواری‌تان و از کار فکری خوبتان :Gol:
یا علی

عصران;572324 نوشت:
درست است که اهداف دیگری هم داشت ولی بدون سند و مدرک با این صراحت نمی توانیم بگوییم که نابود کردن شرک از اهدافش نبود.

با سلام و تشکر از شرکت در بحث
یکی از دلائلی که نشان میدهد هدف ابرهه از ویران کردن خانه خدا مبارزه با شرک نبوده این است که خودش کلیسا را بنا کرد که کلیسا طواف شود نه خانه خدا همچنین ابرهه کاری به بتها و پرستش بت نداشت آدرس پیشین تاریخ طبری را ملاحظه فرمایید. از طرفی مسیحیان که قائل به تثلیث بودند و این خود نوعی شرک و سه گانه پرستی است نه یکتا پرسیتی آیه 30 سوره توبه را ببینید پس ابرهه کاری به بت پرستی مشرکین مکه نداشت و به خاطر بت پرستی انان قصد تخریب کعبه را نداشت ضمنا مشرکین ذو دسته بودند برخی خدا را قبول داشته و بت را واسطه میدانستند و برخی بت را خدا میپنداشتند

عصران;571888 نوشت:
دلیل به هلاکت رساندن ابرهه توسط خداوند چه بود؟خانه کعبه که در آن زمان مرکز بت پرستی بود و ابرهه هم یک مسیحی بود و می خواست با ویران کردن کعبه مسیحیت را ترویج دهد پس چرا عذاب بر وی نازل شد؟

سلام علیکم مؤمن،
آیا این مسأله جزء دانسته‌های شما هست که خداوند ابرهه را هلاک کرده است؟ اگر بله پس دیگر بدیهی خواهد بود که قصد ابرهه نمی‌تواند برای خدا بوده باشد ... (اثبات: در غیر این صورت خداوند دارای آن صفات کمالی که به او نسبت می‌دهند نخواهد بود و این خلاف فرض خدا بودن خداست)
حالا ابرهه می‌خواسته کعبه را خراب کند را هم می‌دانید؟ اگر بله، پس قصدش از خراب کردن کعبه آنطور که فرمودید نمی‌تواند بوده باشد ... یعنی حتی اگر خواسته باشد بت‌پرستی را هم براندازد و مسیحیت را ترویج دهد باز حتماً این مبارزه‌اش برای خدا نبوده است و قصد سوء استفاده از دین خدا را داشته است برای منافع خودش ...
پس یا باید ابرهه و حادثه‌ی اعجاز مانند کشته شدنش توسط پرندگان سنگ‌انداز را انکار کرد و یا اگر آن را پذیرفتیم (که در قران هم به آن اشاره شده و مؤمنین تردیدی در صحت کلیات آن ندارند) باید بپذیریم که ابرهه مرد خدا نبوده و برعکس مورد غضب خداوند بوده است، بنابراین تنها سناریوهایی قابل تأیید و بررسی هستند که این نکته‌ی کلیدی را نقض نکنند.
شما طور دیگری می‌توانید در این باره فکر کنید که رویش بحث کنیم؟
یا علی

عصران;572324 نوشت:
مسیحیت حبشه آنقدرها هم دچار تحریف نشده بود و فکر هم نمی کنم در مسیر سفرهای تبلیغی پولس حبشه هم بوده باشد تا تحت نفوذ افکار او در آن زمان قرار بگیرد.همین امر بود که بعدها باعث ایمان پادشاه حبشه و نزول آیه 83 سوره مائده در شان وی شد.بر فرض درستی گفتارتان من از شما می پرسم آیا آیین ابراهیمی تحریف شده اولی تر است یا مسیحیت تحریف شده؟

اتفاقا مسیحیت در قرنهای نخستین میلادی وارد حبشه شده بود و مردم این منطقه به دین مسیح روی آورده بودند اما مسیحیتی که تحریف شده بود یعنی قائل به تثلیث بودند. شما اگر مهاجرت مسلمانان به حبشه را در تاریخ مطالعه کنید خواهید دید که نجاشی به مهاجرین میگوید چرا دین مرا قبول ندارید زیرا زمانی که برخی از مشرکین برای باز گرداندن مهاجرین به حبشه آمدند از نجاشی خواستند که مسلمانان را برگرداند وقتی نجاشی از مسلمین در مورد دینشان سوال کرد جعفر آیات از قرآن را تلاوت کرد مشرکین شیطنت کردند و گفتند مهاجرین نظر خاصی در مورد حضرت عیسی دارند وقتی نجاشی از آنان دیدگاهشان در مورد حضرت عیسی و حضرت مریم شنید خشنود شد و گفت چون انها به من پناه آوردند انان را تحویل نمیدهم. اگر پیامبر به مسلمین سفر به حبشهر ا توصیه نمود به خاطر عدالت و صداقت پادشاه این سرزمین بود اگر چه مذهب او مسیحی بود این اگر چه برخی از تفاسیر اورده اند که او مخفیانه دین اسلام را پذیرفت اما نامه پیامبر به سران و پادشاهان برای دعوت به اسلام از عدم اسلام آوردن نجاشی حکایت میکند. اما در مورد شان نزول آیه 83 تعابیر مختلف است در تفسیر کشف الاسرا آمده است که طایفه ای از یمن نزد ابوبکر آمدند و قرآن برای آنان تلاوت شد با شنیدن ایات قرآن مسلمان شدند. برخی هم همراهان جعفر و مسیحیان حبشه را شان نزول این آیه خواندند که با شنیدن آیه گریه کردند اما در انتهای آیه میفرماید( ربنا امنا فاکتبنا مع الشاهدین) خدایا ما ایمان اوردیم نام ما را در زمره گواهان صدق او بنویس با توجه به تفسیر علی بن ابراهیم قمی که گفته نجاشی اسلام اورد اما مخفیانه و در حبشه آن را علنی نکرد میتوان گفت این ایه شان نزولش همان نجاشی است اما باید توجه داشت که این مطلب معارض هم دارد. سخن به درازا کشید پادشاهی که در دوران ابرهه بوده مشخص نیست چه کسی هست تا ما بگوییم او قائل به تثلیث نشده البته نکته ای که قابل تامل است این که برخی این پادشاه را خود ابرهه دانستند. بنابراین تثلیث در بین مسیحیان منطقه حبشه رواج داشته زیرا در همان قرون اولیه مسیحیت وارد این کشور شده بود .

سید محسن;573105 نوشت:
بر فرض درستی گفتارتان من از شما می پرسم آیا آیین ابراهیمی تحریف شده اولی تر است یا مسیحیت تحریف شده؟

بنده از این سوال شما تعجب میکنم خداوند متعال در قرآن حضرت ابراهیم را تایید میکند و او را حنیف و مسلمان میداند در حالی که شما دین او را تحریفی مینامید آن هم در برابر مسیحیت آیات 65 تا 68 سوره آل عمران را ببینید بلکه مسیحیت و یهودیت تحریف شده ادیان ابراهیمی را به چالش کشید و اسلام مایه عزت و آبروی ادیان توحیدی و ابراهیمی شد. یهود و نصارا باهم نزاع داشتند که ابراهیم یهودی یا مسیحی بوده است خداوند فرمود نه مسیحی بود و نه یهودی بلکه کان حنیفا مسلما. ملاحظه فرمایید
http://www.aviny.com/news/83/10/13/08.aspx

عصران;572324 نوشت:
فکر نمی کنید این احترام بیشتر جنبه اقتصادی و تجاری داشت.درباره اینکه ساسانیان به طواف می آمدند لطفا مدرک بیاورید.

کعبه در نزد اقوام مختلف ایرانی دارای ارج و منزلتی خاص بود و اسلاف ایرانیان (فُرس) برای زیارت کعبه و طواف آن عازم سرزمین حجاز می شدند و برای کعبه هدایا می فرستادند. برای نمونه، ساسان فرزند بابک اردشیر حج بجا آورد و آب زمزم را مزمزه کرد. حتی گویند به خاطر همین، چاه زمزم به «زمزم» معروف گشته است. ( یاقوت حموی، معجم البدان،ج 4 ص 529)
در اشعار عربی قدیم چنین آمده است:
زمزمت الفرس علی زمزم***و ذاک من سالفها الاقدم
این بیت خود گواه بر رواج داشتن زیارت کعبه و نوشیدن از چاه زمزم است. بعضی از شعرای ایرانی پس از ظهور اسلام، زیارت و طواف کعبه را پیش از اسلام برای خود افتخار می دانستند مانند:
و مازلنا نحج البیت قدماً*** و نلقی بالاباطح آمنین
و ساسان بن بابک سارحتی***اتی البیت العتیق یطوف دنی
فطاف به، و زمزم عند بئر***لاسماعیل تروی الشارین
همچنین در تاریخ آمده است که ایرانیان هدایای نفیسی برای کعبه می فرستادند. مثلا، ساسان بن بابک دو غزال از طلا و شمشیرهایی از جواهر، و طلاجات زیادی برای کعبه فرستاد.( مسعودی، مروج الذهب ج 1 ص 241)

عصران;572324 نوشت:
گر بی حرمتی حتما باید در ویران کردن خلاصه شود همین که می فرمایید مردم را مجبور می کردند برهنه طواف کنند یا بتها را در آنجا نگه می داشتند.آیا این بی حرمتی نیست؟
خانه کعبه در زمان مسلمانان هم چند بار هدف منجنیق قرار گرفت.

در الدر المنثور است كه عبد بن حميد از سعيد بن جبير نقل كرده كه گفت : مردم جاهليت را رسم چنين بود كه برهنه در خانه كعبه طواف مى كردند، و مى گفتند كه در لباسى كه خدا را در آن معصيت كرده ايم طواف نمى كنيم ، عياض بن حمار مجاشعى مردى داراى منزلت بزرگ بود و در جاهليت، قاضى اهل عكاظ بود. او هرگاه كه وارد مكّه مى شد، لباسهاى گناه آلود خود را كنار مى گذاشت و لباس پيامبر صلى الله عليه و آله را چون پاك بود، مى گرفت و مى پوشيد و طواف مى كرد و پس از طواف، آن را برمى گرداند. حتى نقل مى كنند زنى از باديه وارد شد و همه لباس هايش را كند و دست خود را در جلو ساتر ساخت و گفت :(اليوم يبدو بعضه او كله فما بدامنه فلا احله )
در ميان عرب، سنّتى بود كه هركس وارد مكّه مى شد و با لباسش طواف مى كرد، جايز نبود آن لباسها را نگه دارد؛ بلكه آن را ديگر نمى پوشيد و صدقه مى داد. كسانى كه وارد مكّه مى شدند لباسى عاريه مى گرفتند و پس از طواف بازمى گرداندند ؛ و اگر لباس عاريه پيدا نمى شد، اجاره مى كردند و اگر هم اين ميسّر نمى شد و جز يك لباس نداشتند ، برهنه طواف مى كردند .
تنها قريش بود كه در هنگام طواف لباس مى پوشيد، وگرنه ساير قبايل در موسم طواف از راه كه مى رسيدند لباسها را كنده و به عقيده خود بدين وسيله خود را از لباسى كه در آن گناه كرده بودند عارى ساخته آنگاه اگر از قريش كسى لباسى به آنان عاريه مى داد مى پوشيدند و گر نه برهنه مشغول طواف مى شدند، و پس از فراغت از طواف لباس هاى خود را پوشيده بر مى گشتند.
پس علت برهنه طواف کردن مشخص شد اما در مورد این که بتها را در خانه خدا یا بالای بام و اطراف کعبه قرار میدادند گفتیم برخی از آنان وجود خدا را قبول داشتند و بت را واسطه بین خود و خدا میدانستند و برخی هم بت را خدا میپنداشتند و آن را میپرستیدند اما طواف خانه خدا هدیه قرار دادن برای کعبه و حرمت نگاه داشتن ماههای حرام از التزامات اعراب جاهلی مکه بود.

اما تخریب کعبه در زمان مسلمانان اگر چه بی حرمتی بود ولی مخالفت با توحید و یگانه پرستی نبود و الا باید همان سرنوشت ابرهه را پیدا میکردند مضافا اگر اتفاقی شبیه به سپاهیان ابرهه برای کسی که کعبه را تخریب کرده بود پیش میآمد همه تصور میکردند حق با طرف مقابل است مثلا در جریان تخریب کعبه توسط سپاه شام همه تصور میکردند حق با زبیریان است در حالی که آنها با اهل بیت میانه خوبی نداشتند. ضمنا کاری که خداوند با سپاه ابرهه کرد معجزه بود برای حقانیت خداوند و کعبه که چنین امری در جریان تخریب کعبه در زمان مسلمانان توجیه ندارد.

عصران;572324 نوشت:
کلیسا هم خانه خداست تازه بت هم در آن نیست.

آیا خانه خدا که توسط فرشتگان یا حضرت آدم بنا شده است قابل قیاس با کلیسا هست؟ ایا کلیسا که در راستای عقائد تحریفی مسیحیان که قائل به تثلیث هستند، ساخته شده با کعبه برابری میکند؟ شما با این بیان کلیسا را برتر از خانه خدا معرفی میکنید. البته کار مشرکین که درون خانه خدا بت گذاشتند مذموم است اما به نظر بنده کار مسیحیان که قائل به تثلیث بودند و عیسی را پسر خدا میخواندند دست کمی از مشرکین ندارد و خداوند در قرآن آنها را همانند مشرکین اولیه میداند در این مورد به آیه 30 سوره توبه توجه کنید.

عصران;572324 نوشت:
مگر نگفتید که اعراب منکر توحید بودند پس چگونه مظهر توحید بود.

جنابعالی در تقطیع جملات بنده کمی بی انصافی کردید و حرفی را به من نسبت دادید که بیان من نبوده بنده گفتم خانه خدا مظهر توحید بوده است نه اعراب

عصران;572324 نوشت:
ابتدا صحت این روایت باید تایید شود.در مکالمات ابرهه و عبدالمطلب و سخنان عبدالمطلب بعد از نابودی آنها راوی چه کسی بوده است؟

این مطلب از مسلمات و مشهورات تاریخی است. البدء و التاریخ ج 1 ص 531؛ تاریخ طبری، ج 2 ص 684؛ دلائل النبوه، ج 1 ص 75، سیرت رسول الله، ج 1 ص 74؛ طبقات ابن کبری، ج 1 ص 81؛ الکامل ابن اثیر، ج 7 ص 79ٰ؛ تاریخ یعقوبی، ج 1 ص 329

عصران;572324 نوشت:
پس نتنها این واقعه فایده ای نداشت بلکه موجب افتخار آنها به شرکشان نیز شد

جای تعجب است که شما این واقعه مهم الهی را بدون فایده میخوانید این واقعه نه فقط برای مسلمانان بلکه برای همه پیروان ادیان مختلف باعث افتخار و مباهات است خصوصا برای پیروان ادیان الهی اگر چه بعدها راه را گم کردند. مانند یهود و مسیحیان. در حالی کعه این واقعه در زمان اسلام به وجود نیامد تازه پیامبر در این سال به دنیا آمدند و 40سال پس از این واقعه به رسالت مبعوث شدند پس این واقعه معجزه الهی و حقانیت کعبه و مسجد الحرام را ثابت میکند. این که گفتید موجب افتخار شرکشان شد خیر بلکه انها به خانه خدا افتخار کردند و این معجزه را دیدند قبلا بیان شد که دهریون دو دسته بودند برخی خدا را قبول داشته بت را واسطه قرار میدادند و برخی بت را مستقیما مورد پرستش قرار میدادند که مشرکین مکه از نوع اول بودند. همچنین علاوه بر تفاخر به خانه خدا تفاخر آنان به قبیله و طایفه قریش بود نه شرکشان

عصران;572324 نوشت:
ک معجزه ای که به هیچ پیامبری منتسب نیست جز گمراهی چه فایده ای دارد.

ما هم این معجزه الهی را به کسی نسبت ندادیم فقط خدا بود خانه خودش. آیا این معجزه گمراهی است؟ و ایا این معجزه الهی بی فایده است؟

عصران;572324 نوشت:
اگر ابرهه کعبه را ویران می کرد می توانستند آن را بازسازی کنند.خداوند ابرهه و سپاهیانش را نابود کرد اما کمی بعد یا کمی قبل خود خداوند خانه خودش کعبه را هم با سیل ویران کرد.البته مشرکان آن را بازسازی کردند.
باید برای اثبات اینکه ابرهه با توحید و خداوند مشکل داشت مدارک تاریخی بیاورید.

شما حوادث طبیعی روزگار با حمله و بی حرمتی ابرهه به خانه خدا را خلط نکنید اینها به هم ربطی ندارد در برخی از فصول بارانهای سیل آسای در مکه میبارد آیا معنی آن بی حرمتی و بی ارزش بودن خانه خداست. کعبه توسط سیل که از وقایع طبیعی است خراب میشود و بازسازی میگردد اما ابرهه میخاست خانه کعبه را ویران کند و کعبه بدلی دیگری را در یمن بنا کند و همه اعراب را مجبور کند دور آن طواف کنند در حالی که مردم یمن طواف به دور کلیسای مزبور را آغاز کرده بودند پس با توحید و خانه خدا و خداوند مشکل داشت منابعی که در پستهای قبلی اشاره کردم کتب تاریخی معتبری است که جریان ابرهه و نابودی سپاهش را بیان کردند. در آخر عرض میکنم هنوز باب معجزه باز است برخی از مفسرین مانند مرحوم علامه طباطبایی و جوادی آملی این نظریه را بیان کردند.

با سلام و تشکر از همه شما
متاسفانه سیستم من نمی تواند از صفحه اول نقل قول بزند.
در جواب پست مدیر محترم جناب باء:با سلام و تشکر از زحمات شما
اگر منظور شما این است که چون این ماجرا در قرآن آمده دیگر جای بحثی نیست من با این دیدگاه مخالفم زیرا اولا این داستان به صورت کلی وکوتاه در قرآن آمده و ثانیا در بسیاری از جا های قرآن به تعقل بسیار در آیات سفارش شده است ولی اگر منظورتان این است که ابتدا پیش فرض های بحث را مشخص کنیم اتفاقا این پیشنهاد خیلی خوبی است.بله ما قبول می کنیم که ابرهه به قصد ویران کردن کعبه به مکه لشکر کشیده است و لشکریانش توسط خدا نابود شده است.اما در این باره این سوالات کلیدی مطرح می شود:
انگیزه و دلیل حمله ابرهه چیست؟
دلیل نازل شدن عذاب بر لشکریانش چیست؟
وقوع عذاب چگونه بوده است؟
نتیجه و فایده واقعه فیل چه بوده است؟
که در ادامه به آنها می پردازم.

سید محسن;573108 نوشت:
بنده از این سوال شما تعجب میکنم خداوند متعال در قرآن حضرت ابراهیم را تایید میکند و او را حنیف و مسلمان میداند در حالی که شما دین او را تحریفی مینامید آن هم در برابر مسیحیت آیات 65 تا 68 سوره آل عمران را ببینید بلکه مسیحیت و یهودیت تحریف شده ادیان ابراهیمی را به چالش کشید و اسلام مایه عزت و آبروی ادیان توحیدی و ابراهیمی شد. یهود و نصارا باهم نزاع داشتند که ابراهیم یهودی یا مسیحی بوده است خداوند فرمود نه مسیحی بود و نه یهودی بلکه کان حنیفا مسلما. ملاحظه فرمایید
http://www.aviny.com/news/83/10/13/08.aspx

ضمن سلام خدمت شما
متاسفانه شما منظور مرا درست نفهمیدید.منظور من برتری آیین مسیحی حبشه بر آیین مشرکان عرب بود.آیین ابراهیمی اعراب دستخوش تحریفات زیادی شده بود در حالی آیین مسیحی بعد از آیین ابراهیمی آمده و کاملتر از آن است.تا آنجایی که علم من می رسد مسیحیت حبشه نسطوری بود و نسطوری ها مسیح را فرزند خدا نمی دانند فقط برای او دو کالبد بشری و الهی قائل اند.

سید محسن;573141 نوشت:
اما تخریب کعبه در زمان مسلمانان اگر چه بی حرمتی بود ولی مخالفت با توحید و یگانه پرستی نبود و الا باید همان سرنوشت ابرهه را پیدا میکردند مضافا اگر اتفاقی شبیه به سپاهیان ابرهه برای کسی که کعبه را تخریب کرده بود پیش میآمد همه تصور میکردند حق با طرف مقابل است مثلا در جریان تخریب کعبه توسط سپاه شام همه تصور میکردند حق با زبیریان است در حالی که آنها با اهل بیت میانه خوبی نداشتند. ضمنا کاری که خداوند با سپاه ابرهه کرد معجزه بود برای حقانیت خداوند و کعبه که چنین امری در جریان تخریب کعبه در زمان مسلمانان توجیه ندارد.

من می پذیرم که حکام پارس برای کعبه احترام قائل بودند (اگرجه دلیل آن برای من مبهم است) و نیز می پذیرم که اعراب قصد بی حرمتی به کعبه نداشتند اگرچه عملا بی حرمتی می کردند وگرنه پیامبر آنها را ممنوع نمی کرد.و نیز از ماجرای منجنیق نیز می گذریم.

سید محسن;573152 نوشت:
آیا خانه خدا که توسط فرشتگان یا حضرت آدم بنا شده است قابل قیاس با کلیسا هست؟ ایا کلیسا که در راستای عقائد تحریفی مسیحیان که قائل به تثلیث هستند، ساخته شده با کعبه برابری میکند؟ شما با این بیان کلیسا را برتر از خانه خدا معرفی میکنید. البته کار مشرکین که درون خانه خدا بت گذاشتند مذموم است اما به نظر بنده کار مسیحیان که قائل به تثلیث بودند و عیسی را پسر خدا میخواندند دست کمی از مشرکین ندارد و خداوند در قرآن آنها را همانند مشرکین اولیه میداند در این مورد به آیه 30 سوره توبه توجه کنید.

از نظر من خانه کعبه در آن زمان مصداق مسجد ضرار بود. در ضمن بر فرض اینکه مسیحیت یمن تثلیث را قبول داشت ولی این در کلیسا نمود ندارد.شما می توانید بگویید چگونه با دیدن کلیسا از آن تثلیث استنباط می شود در صورتی که بتهای زیادی به عنوان مظهر شرک در کعبه وجود داشت.شما شرک مسیحیت را با شرک اعراب جاهلی مقایسه می کنید؟ همچنین بگویید قبل از تغییر قبله کعبه چه جایگاهی نزد مسلمانان داشت.

و اما درباره دلیل و انگیزه ابرهه در حمله به کعبه:
1-دفاع از آیین مسیحیت(الطبقات، ج1، ص73)
2-کسب رضایت پادشاه حبشه(تاريخ‌نامه طبري، ج2، ص711)
3-دعوت به کلیسای خود(جامع البيان، ج30، ص193-194؛ زين الاخبار، ص453)
4-بی حرمتی عده ای از اعراب به کلیسای او و سوگند وی(امتاع الاسماع، ج4، ص81-تفسير سمعاني، ج6، ص283؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص61-الكامل، ج1، ص442؛ تفسير الجلالين، ص604-البدء و التاريخ، ج3، ص186؛ طبقات ناصري، ج1، ص186-المعارف، ص638؛ التبيان، ج10، ص410-البدء و التاريخ، ج3، ص186؛ طبقات ناصري، ج1، ص186)
5-تسلط بر مناطق شمالی عربستان(المفصل، ج3، ص507)
همانگونه که می بینید هیچیک از این دلایل و انگیزه ها توحید و خداوند را نشانه نرفته است.

سید محسن;573159 نوشت:
جنابعالی در تقطیع جملات بنده کمی بی انصافی کردید و حرفی را به من نسبت دادید که بیان من نبوده بنده گفتم خانه خدا مظهر توحید بوده است نه اعراب

اتفاقا منظور من هم همان خانه کعبه بوده است شما گفتید اعراب منکر توحید بودند و در آن بت نگه می داشتند پس چگونه با این اوصاف خانه کعبه می تواند مظهر توحید باشد این که بیشتر مظهر شرک است.

سیستم دچار مشکل شد ادامه دارد...

شما بفرمایید اگر بخواهیم کعبه را مظهر شرک تصور کنیم چگونه باید تصور کنیم؟

سید محسن;573166 نوشت:
این مطلب از مسلمات و مشهورات تاریخی است. البدء و التاریخ ج 1 ص 531؛ تاریخ طبری، ج 2 ص 684؛ دلائل النبوه، ج 1 ص 75، سیرت رسول الله، ج 1 ص 74؛ طبقات ابن کبری، ج 1 ص 81؛ الکامل ابن اثیر، ج 7 ص 79ٰ؛ تاریخ یعقوبی، ج 1 ص 329

توجه شما را به یک نکته تاریخ نگاری قرآنی جلب می نمایم:
"این از خبرهای غیب است که به تو وحی می فرستیم تو نزد آنها نبودی هنگامی که تصمیم می گرفتند و نقشه می کشیدند"(یوسف 102)
همانگونه که در این آیه می بینیم کسی نمی توانست راوی نقشه برادران یوسف باشد جز خداوند.عبدالمطلب هم خودش تنها نزد ابرهه رفته بود پس راوی مکالمات بین او وابرهه که بود .مردم مکه هم که به کوهها پناه برده بودند پس چه کسی سخنان عبدالمطلب را بعد از نابودی اصحاب فیل روایت کرد یا چه کسی روایت کرد که هر پرنده سه سنگريزه، يكي در منقار و دو تا در دو چنگال داشت.اینها یا باید در قرآن باشد یا در احادیث و روایات پیامبر اسلام زیرا فقط اینها اخبار غیبی محسوب می شوند حتی روایات دیگر معصومین مورد استفاده مورخان قرار نگرفته است.احتمال می رود داستانی باشد که زبان به زبان چرخیده است.

سید محسن;573173 نوشت:
جای تعجب است که شما این واقعه مهم الهی را بدون فایده میخوانید این واقعه نه فقط برای مسلمانان بلکه برای همه پیروان ادیان مختلف باعث افتخار و مباهات است خصوصا برای پیروان ادیان الهی اگر چه بعدها راه را گم کردند. مانند یهود و مسیحیان. در حالی کعه این واقعه در زمان اسلام به وجود نیامد تازه پیامبر در این سال به دنیا آمدند و 40سال پس از این واقعه به رسالت مبعوث شدند پس این واقعه معجزه الهی و حقانیت کعبه و مسجد الحرام را ثابت میکند. این که گفتید موجب افتخار شرکشان شد خیر بلکه انها به خانه خدا افتخار کردند و این معجزه را دیدند قبلا بیان شد که دهریون دو دسته بودند برخی خدا را قبول داشته بت را واسطه قرار میدادند و برخی بت را مستقیما مورد پرستش قرار میدادند که مشرکین مکه از نوع اول بودند. همچنین علاوه بر تفاخر به خانه خدا تفاخر آنان به قبیله و طایفه قریش بود نه شرکشان

و اما بررسی فایده و نتیجه ی واقعه فیل:
1-اگر هدف خداوند ویران نشدن کعبه باشد پس چرا خود خداوند از زمان تسلط قریش بر مکه در زمان قصی بن کلاب تا زمان جوانی پیامبر چندین بار کعبه را با سیل ویران کرد که شاهد این مدعا نصب حجرالاسود به دست پیامبر پس از ویرانی کعبه است.
2-اگر آنچنان که مفسران می گویند سوره قریش نتیجه این واقعه باشد:"بخاطر این بود که قریش الفت گیرند الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه پس باید پروردگار این خانه را عبادت کنند همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت"
که باید بگویم بنیانگذار سفرهای تابستانه و زمستانه هاشم بود نه عبدالمطلب.و نیز در مدارک تاریخی که ارائه دادید ابرهه به احترام عبدالمطلب بلند شد و گله اش را به او پس داد(اگرچه از نظر من مورد تردید است)پس دیگر کاری مردم مکه که در برابر او ایستادگی نکردند و به کوهها پناهنده شدند نداشت و از این جهت ترس و ناامنی هم برطرف خواهد شد و الفت را هم که در اختلاف بین بنی هاشم و بنی امیه و آن جنگی که قبل از بعثت در ماه حرام بود دیدیم.
در ضمن شما گفتید در نظر اعراب امر دنیا به بت ها سپرده شده بود پس چگونه خدا را عامل آن واقعه می دانستند؟

سید محسن;573174 نوشت:
ما هم این معجزه الهی را به کسی نسبت ندادیم فقط خدا بود خانه خودش. آیا این معجزه گمراهی است؟ و ایا این معجزه الهی بی فایده است؟

اتفاقا منابعی که آوردید دعای عبدالمطلب را عامل آن می دانند در حالی که او پیامبر نبود.
و نیز منابع زیر اشاره به بیماری وبا در سپاه ابرهه می کنند:
طبری‌، تفسیر جامع‌ البیان‌، ج۳۰، ص۱۹۳، بولاق‌، ۱۳۲۹ق‌.(حدیث عکرمه در تفسیر طبری)
طبری‌، تاریخ‌، ج۱، ص۹۴۵
ابن هشام‌، ابومحمد عبدالملک‌، السیرة النبویة، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقا، ابراهیم‌ الابیاری‌ و عبدالحفیظ شلبی‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العرب(شعر عبدالله بن زبعری)
پروکوپیوس‌، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج‌، I فصل‌، XXII بندهای‌، لندن،
قرطبی‌، محمد، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، ج۲۰، ص۱۹۴، ا به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقا، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.(شیوع‌ وبای‌ سخت‌ گسترده سال‌ ۵۴۲ در پلوز و انتشار آن‌ تا اسکندریه‌ و فلسطین‌ و سراسر جهان‌)
منابع من این دو سایت بودند
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%87%D9%87

http://hajj.ir/99/2965

سید محسن;573180 نوشت:
در آخر عرض میکنم هنوز باب معجزه باز است برخی از مفسرین مانند مرحوم علامه طباطبایی و جوادی آملی این نظریه را بیان کردند.

منظور شما را از این جمله متوجه نشدم.

عصران;573243 نوشت:
منظور من برتری آیین مسیحی حبشه بر آیین مشرکان عرب بود.آیین ابراهیمی اعراب دستخوش تحریفات زیادی شده بود در حالی آیین مسیحی بعد از آیین ابراهیمی آمده و کاملتر از آن است.تا آنجایی که علم من می رسد مسیحیت حبشه نسطوری بود و نسطوری ها مسیح را فرزند خدا نمی دانند فقط برای او دو کالبد بشری و الهی قائل اند.

با سلام و احترام
حبشه در آفریقا اولین منطقه ای بود که دین مسیحیت در آنجا به رسمیت شناخته شد ([="Arial"]محمد عبدالقادربافقیه، تاریخ الیمن القدیم، بیروت ۱۹۸۵) ، ([="Arial"]بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف: قاموسعام لکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست (بی‌تا).[="Arial"][="Arial"][="Arial"][=Times New Roman]همچنین مسیحیت نسطوری در قرن پنجم میلادی در بین النهرین و انطاکیه ایران راه یافت. سکه هایی که در حبشه یافت شده مربوط به قرن چهارم میلادی است. پس میتوان گفت که مسیحیت نسطوری در حبشه نبوده است بلکه آنان به تثلیث معتقد بودند. من از شما سوال میکنم ابرهه چه دین مسیحیتی داشته که حاضر شده خانه خدا را خراب کند در حالی که مشرکین چنین کاری نکردند. اگر بت پرستان مشرک بودند مسیحیان هم دینشان دچار تحریف بوده است اما دین حضرت ابراهیم و حنفا هنوز باقی بوده چون ما اجداد پیامبر را از حنفا میدانیم عبدالله ؛ عبدالمطلب خدا پرستبودند و خدا را به یگانگی قبول داشتند اگر چه برخی از اعراب مشرک بودند ولی اصل دین ابراهیم تحریف نشده بود و هنوز حنفا وجود داشتند اما آیا مسیحیان دینشان همان بود که حضرت عیسی آورده بود ؟ خیر بلکه در آن زمان در حبشه مسیحی نسطوری وجود نداشت و دین مسیحیت هم دچار تحربف شده بود. از طرفی آیا حضرت عیسی و درن مسیحیت امر به تخریب خانه خدا کرده بود؟ این چه دینی است که خود کلیسایی را بنا میکند تا دور آن طواف کنند و خانه خدا را خراب میکنند تا کسی دور آن طواف نکند؟ آیا حضرت مسیح به تخریب خانه خدا توسط ابرهه مسیحی راضی بود؟ شما میگویید دین مسیحیان از بت پرستان بهتر بوده حال سوال این جاست که آیا این مجوز میشود برای ابرهه که خانه خدا را خراب کند. اگر ابرهه قصد مبارزه با یت پرستی را داشته باید بتها را خراب میکرد و خانه خدا را از وجود بتها پاک میکرد نه اینکه خانه خدا را خراب کند و خودش کعبه دیگری بسازد تا عربها هم آن را طواف کنند اما اسلام که آمد خانه خدا را از بتها و مظاهر شرک پاک نمود و همان آیین ابراهیمی را تقویت نمود آیینی که قبل از اسلام پابرجا بود.

عصران;573243 نوشت:
از نظر من خانه کعبه در آن زمان مصداق مسجد ضرار بود. در ضمن بر فرض اینکه مسیحیت یمن تثلیث را قبول داشت ولی این در کلیسا نمود ندارد.شما می توانید بگویید چگونه با دیدن کلیسا از آن تثلیث استنباط می شود در صورتی که بتهای زیادی به عنوان مظهر شرک در کعبه وجود داشت.شما شرک مسیحیت را با شرک اعراب جاهلی مقایسه می کنید؟ همچنین بگویید قبل از تغییر قبله کعبه چه جایگاهی نزد مسلمانان داشت.

عصران;573243 نوشت:
از نظر من خانه کعبه در آن زمان مصداق مسجد ضرار بود. در ضمن بر فرض اینکه مسیحیت یمن تثلیث را قبول داشت ولی این در کلیسا نمود ندارد.شما می توانید بگویید چگونه با دیدن کلیسا از آن تثلیث استنباط می شود در صورتی که بتهای زیادی به عنوان مظهر شرک در کعبه وجود داشت.شما شرک مسیحیت را با شرک اعراب جاهلی مقایسه می کنید؟ همچنین بگویید قبل از تغییر قبله کعبه چه جایگاهی نزد مسلمانان داشت.

با سلام و احترام
چگونه ما میتوانیم خانه خدا را مصداق مسجد ضرار بدانیم مسجد ضرار از اسمش پیداست که برای ضرر زدن و ضربه زدن است چگونه شما آن را با خانه خدا که مظهر توحید و منفعت است یکی میدانید. هدف بانی مسجد چیست؟ مسجد ضرار را منافقان به قصد فتنه و نفاق ساختند ولی بانی خانه خدا به نشان توحید و یکتاپرستی بنا نمود. اگر شما بگویید در خانه خدا بت وجود داشت و مشرکین بت پرستی میکردند این اشکال از جانب مشرکین است نه خانه خدا مضافا بر این که قبلا گفتیم برخی بتها را برای نشان از قبیله خودشان میآوردند برخی بت را واسطه بین خود و خدا قرار میدادند و برخی هم بت را به عنوان خدا میپرستیدند. اساس خانه خدا برای پرستش یوده و اساس مسجد ضرار برای توطئه و ضربه به اسلام لذا خداوند به پیغمبرش دستور تخریب مسجد را داد شما این مسجد ضرار را با کعبه یکی میدانید؟ اگر مسجد ضرار خوب بود چرا خدا دستور به تخریب آن داد؟ آیا نیت منافقین برای ساخت مشجد ضرار با نیت خدا برای بنای کعبه یکی بوده است؟ مثل جریان مساجد اربعه که در کوفه ساخته شد به یمن کشتن امام حسین در کربلا برخی در کوفه مسجد شاختند آیا این مسجد به قصد عبادت خدا ساخته شد آیا این مسجد از شعائر اسلام است که پیامبر به تعظیم آن توصیه نموده و باید فرزند همان پیامبر را بکشند و در مسجدی که به همین نیت ساخته شده نماز بخوانند. اما در مورد شرک مسیحیان خداوند در قرآن سوره توبه آیه 30 میفرماید ( و قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصری المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضهئون قول الذین کفروا من قبل قتلهم الله انی یوفکون 31 اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله والمسیح ابن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا لا اله الا هو سبحانه عما یشرکون ترجمه یهود گفتند عزیر و نصارا گفتند مسیح پسر خداست این سخنان را که اینها به زبان میرانند خود را به کیش کافران مشرک پیشین نزدیک و مشابه میکنند خدا انها را هلاک و نابود کند چرا انها باز به خدا نسبت دروغ بستند علما و راهبان خود را به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را به الوهیت گرفتند در حالی که مامور نبودند جز آنکه خدای یکتا را پرستش کنند و منزه است از اینکه برای او شریک قائل شد. در این دو آیه خداوند مسیحیان را به کیش و آیین مشرکان تشبیه میکند و آنها را لعنت میکنند حتی خداوند در آیه 31 میفرماید مسیحیان مسیح پسر مریم را به الوهیت گرفتند. پس واضح است که خداوند آنان را لعنت و نفرین به هلاکت و عمل آنان را شبیه به مشرکین میداند. ما شرک اعراب جاهلی را مذمت میکنیم ولی طبق این آیات عمل مسیحیان هم مورد ذم است. اما کعبه در نزد مسلمین قبل از تغییر قبله مورد احترام بود کما اینکه نزد ادیان و ملل دیگر هم مورد احترام بود اگر چه قبله بیت المقدس بود اما مسلمین و مشرکین طواف دور کعبه را انجام میدادند ولی نماز را به سمت بیت المقدس میخواندند تا در 15 رجب سال دوم هجری قبله تغییر کرد.

عصران;573243 نوشت:
و اما درباره دلیل و انگیزه ابرهه در حمله به کعبه:
1-دفاع از آیین مسیحیت(الطبقات، ج1، ص73)
2-کسب رضایت پادشاه حبشه(تاريخ‌نامه طبري، ج2، ص711)
3-دعوت به کلیسای خود(جامع البيان، ج30، ص193-194؛ زين الاخبار، ص453)
4-بی حرمتی عده ای از اعراب به کلیسای او و سوگند وی(امتاع الاسماع، ج4، ص81-تفسير سمعاني، ج6، ص283؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص61-الكامل، ج1، ص442؛ تفسير الجلالين، ص604-البدء و التاريخ، ج3، ص186؛ طبقات ناصري، ج1، ص186-المعارف، ص638؛ التبيان، ج10، ص410-البدء و التاريخ، ج3، ص186؛ طبقات ناصري، ج1، ص186)5-تسلط بر مناطق شمالی عربستان(المفصل، ج3، ص507)
همانگونه که می بینید هیچیک از این دلایل و انگیزه ها توحید و خداوند را نشانه نرفته است

[=Times New Roman]با سلام[="Tahoma"]بهترین دلیل برای اینکه ثابت کند ابرههبه جنگ با خدا آمده بود خود آیه قرآن است که میفرماید الم یجعل کیدهم فی تضلیل مرحومعلامه طباطبایی در تفسیر المیزان ج 20 ص 621 مراد از کید و تضلیل را تخریب خانهخدا عنوان میکند. مرحوم طبرسی در مجمع البیان ج 27 ص 286 آورده است که ابرهه قصدکشتن و اسارت و نابودی مردم مکه را در سر می پروراند[="Tahoma"]
[=Times New Roman][="Tahoma"]ابرهه به سمت کعبه حمله کرد و چون قیدتخریب خانه خدا را داشت خداوند او و سپاهش را هلاک کرد خداوند ایت آیه را نازل کردالم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل و زمانی که پیامبر در سال هشتم مکه را فتح کرد وخانه خدا را از لوث بتها پاک نمود خداوند فرمود اذا جاء نصرالله والفتح. ابرههمسیحی برای تخریب خانه خدا آمد هلاک شد پیامبر برای تخریب بتها آمد و توسط خدایاری شد.[="Tahoma"]
[=Times New Roman][="Tahoma"]اما منابعی که شما به آن اشاره کردیدگویی میخواهید ابرهه را مبری از خطا بدانید مثلا در طبقات ابن سعد غرض از حمله بهکعبه را دفاع از مسیحیت عنوان کردید در حالی که چنین نیست بلکه ابن سعد مینویسدخانه بسیار مجللی بنا کرد و مدتها مردم دور آن طواف میکردند یعنی خانه را در برابرکعبه ساخته بود و سخنی از ذفاع از مسیحیت نیست بلکه کلیسا را در برابر کعبه قرار داد(طبقات ابن سعدج 1 ص 80 ) همچنین در تاریخنامه طبری غرض از حمله به کعبه برای رضایت پادشاه نبودهاست بلکه ابرهه در فکر حمله به کعبه بود که برخی از اعراب مطلع شده و کلیسای او راآلوده به نجاست میکنند لذا ابرهه به کعبه حمله نمود (ج 2 ص 713) در مورد زینالخبار گفتید غرض از حمله ابرهه به کعبه دعوت به کلیسا است این چگونه دعوت کردنیاست که باید حمله به کعبه شود مگر برای دعوت به کلیسا باید خانه خدا را تخریب کردبلکه طبق نظر مولف زین الاخبار غرض از حمله ابرهه به کعبه این بود که اعراب بهکعبه برای حج نروند بلکه به کلیسای او بیایند.( ص 453)[="Tahoma"]
[=Times New Roman][="Tahoma"]به هرحال قصد و غرض ابرهه از حمله بهخانه خدا نابودی کعبه و اعراب و اسارت آنان بوده است و جای هیچ توجیهی ندارد. [="Tahoma"]
[=Times New Roman][=Calibri]
[=Times New Roman]

عصران;573243 نوشت:
اتفاقا منظور من هم همان خانه کعبه بوده است شما گفتید اعراب منکر توحید بودند و در آن بت نگه می داشتند پس چگونه با این اوصاف خانه کعبه می تواند مظهر توحید باشد این که بیشتر مظهر شرک است

شما عمل مشرکین را به پای خداوند میگذارید. آیا خداوند از عملکرد مشرکین که در خانه خدا بت نصب کردند راضی است؟ این همه آیات در قران در مذمت کفار و مشرکین وجود دارد. در حقیقت خانه خدا در دست مشرکین اسیر بود. شما میگویید خانه خدا مظهر شرک بوده سوال بنده این است خانه ای که حضرت ابراهیم آن را تجدید بنا کرد درون آن بت گذاشت و مردم را به بت پرستی دعوت نمود؟ در حالی که ایین ابراهیمی و حج ابراهیمی از اوست.

سلام علیکم و رحمة الله،
فکر کنم همین یک جمله‌ی استاد بزرگوار به عنوان جواب کافی باشد! :Gol:

سید محسن;575261 نوشت:
در حقیقت خانه خدا در دست مشرکین اسیر بود.

مثل اینکه عزیزی نزد گروهی دزد اسیر باشد و کسی بخواهد برود به جنگ آن دزدها اما نه برای اینکه آن اسیر را از آن دزدها آزاد کند بلکه برای اینکه آن اسیر را بکشد!
خاطرنشان می‌کنم که تا جایی که حقیر به یاد دارم اهل مکه به سرکردگی موحّدی به نام عبدالمطلب علیه‌السلام به کوه‌های اطراف فرار کرده بودند و در نتیجه ابرهه قصد کفار و مشرکین کعبه را نکرده بود و همین‌طور که از اخبار دیگر هم معلوم می‌شود او قصد تخریب خود خانه را داشت.
ان شاء الله اگر جایی را اشتباه گفتم کارشناس محترم اصلاح کنند یا تذکر بدهند و دوستان دیگر هم همینطور. :Gol:
یا علی

با سلام و احترام
با تشکراز مدیر محترم انجمن تاریخ و عزیزانی که در این بحث شرکت داشتند. مثالی که بنده زدم از این باب بود که خداوند از عملکرد مشرکین راضی نبود و خانه کعبه به قصد عبادت خدا بنا گردید نه اینکه مشرکین در آنجا بت بگذارند و بت را بپرستند. اما اینکه ابرهه به قصد تخریب و ویران کردن خانه خدا راهی مکه شد شکی در آن نیست. هدف او مبارزه با خدا و توحید بود و لذا خداوند با معجزه خارق العاده خود سپاه ابرهه را نابود و کعبه را نجات داد باز در اینجا مشرکین هیچ هنری نداشتند البته ناگفته نماند که اجداد پیامبر از حنفا بودند و از موحدین و یکتا پرستان اگر مشرکین کور باطن بودند و خدا را عبادت نمیکردند در مکه حنفا توحید و یگانگی خداوند را قبول داشتند پس در مکه فقط مشرکین نبودند که ابرهه به آنان کاری نداشته باشد بلکه موحدین مانند اجداد پیامبر در مکه بودند و چه بسا آنها در تعرض ابرهه به کعبه مورد خطر باشند و در این بین شاید مشرکین هم نابود میشدند شاهد این ادعای بنده کتاب تفسیری مجمع البیان مرحوم طبرسی است ایشان در ج 27 ص 286 بیان میکند که قصد ابرهه از لشکر کشی به مکه علاوه بر تخریب خانه خدا و ویران نمودن کعبه کشتن و اسارت گرفتن مردم مکه بود. طبق نظر مرحوم طبرسی واضح است که علاوه بر ویرانی خانه خدا مردم مکه هم کشته میشدند حال اگر بگوییم مشرکین مکه شزاوار کشته شدن بودند چون بت پرست بودند اما حنفا و موحدین مانند اجداد پیامبر که بت پرست نبودند تا مستحق قتل باشند چه بسا خداوند با نابودی لشکر ابرهه مانع این شد که اجداد پیامبر کشته شوند زیرااگر آنان کشته میشدند طبعا دیگر پیامبری به وجود نمیآمد تا خانه خدا را از بتها پاک و آخرین دین الهی را به بشر ابلاغ نماید.

عصران;573250 نوشت:
همانگونه که در این آیه می بینیم کسی نمی توانست راوی نقشه برادران یوسف باشد جز خداوند.عبدالمطلب هم خودش تنها نزد ابرهه رفته بود پس راوی مکالمات بین او وابرهه که بود .مردم مکه هم که به کوهها پناه برده بودند پس چه کسی سخنان عبدالمطلب را بعد از نابودی اصحاب فیل روایت کرد یا چه کسی روایت کرد که هر پرنده سه سنگريزه، يكي در منقار و دو تا در دو چنگال داشت.اینها یا باید در قرآن باشد یا در احادیث و روایات پیامبر اسلام زیرا فقط اینها اخبار غیبی محسوب می شوند حتی روایات دیگر معصومین مورد استفاده مورخان قرار نگرفته است.احتمال می رود داستانی باشد که زبان به زبان چرخیده است.

اگر اینگونه باشد که شما میگویید باید دوسوم گزارشات تاریخی را دور بریزیم در حالیکه گزارشات و روایات مرسل و صحیح و ضعیف هستند وقتی موضوعی را منابع تاریخی بدون اختلافو با اتحاد تارخی گزارش کردند به این نتیجه میرسیم که این واقعه اتفاق افتاده است.در عین حال برخی از منابع مانند امتاع الاسماع جریان عبدالمطلب و سپاه ابرهه را ازقول واقدی نقل کرده است که وی در بین رجال اهل سنت و شیعه مورد وثوق است نکته دیگراین که جریان ابابیل و عذاب ابرهه و سپاهش در قرآن آمده است و قرآن هم بدون شک از کتبمتقن و معتبر و بدون تحریف است.[="Tahoma"]

عصران;573250 نوشت:
اگر هدف خداوند ویران نشدن کعبه باشد پس چرا خود خداوند از زمان تسلط قریش بر مکه در زمان قصی بن کلاب تا زمان جوانی پیامبر چندین بار کعبه را با سیل ویران کرد که شاهد این مدعا نصب حجرالاسود به دست پیامبر پس از ویرانی کعبه است

به این آدرس مراجعه فرمایید
http://www.porsemanequran.com/node/22922

عصران;573250 نوشت:
اگر آنچنان که مفسران می گویند سوره قریش نتیجه این واقعه باشد:"بخاطر این بود که قریش الفت گیرند الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه پس باید پروردگار این خانه را عبادت کنند همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت

تصور شما از قریش کفار و مشرکین میباشد در حالی که اجداد پیامبر که از حنفا و یکتا پرست بودند و همچنین از نسل آنان باید پیامبر آخرالزمان پا یه عرصه وجود بگذارد همه از قریش بودند و این الفت علاوه بر قریش در بنی هاشم نیز تاثیر گذار است

این که اشاره کردید که ابرهه کاری به مردم نداشت و مردم هم به خانه ها پناه برده بودند
باید بگویم در پستهای قبل اشاره کردم به بیان مرحوم علامه طبرسی در تفسیر گرانسنگ مجمع البیان که ایشان در آنجا فرمودند ابرهه قصد کشتن مردم و اسارت آنها را در سر میپروراند

همچنین قبلا عرض شد که مشرکین برخی معتقد به خدا بوده و بت را واسطه قرار میدادند لذا آنها خدا را قبول داشتند اما واسطه را که بت بود میپرستیدند

در مقام حضرت عبدالمطلب که شخصیت مهم و تاثیرگذار و موحد قریش است شکی نیست اما اینکه او پیامبر باشد کسی قائل به این حرف نیست و دعای او هم این بود که خدایا ما حریف ابرهه و سپاهش نمیشویم خودت میدانی و خانه ات و آنجا که در جواب ابرهه گفت این خانه خدایی دارد و من هم خدای شترهای خود هستم خواست ابرهه را از این کار برحذر دارد مواظب باش با چه کسی میخاهی در بیافتی و خانه چه کسی را میخواهی خراب کنی یعنی این خانه بی صاحب نیست ولی ابرهه پی به سخن عبدالملب نبرد پس کسی نگفته او پیامبر است اگرچه جد پیامبر آخر الزمان است و چریان وبا هم که نقل کردید مانع از این نیست که سپاه ابرهه با معجزه الهی و نه پیامبر و بشری به وقوع پیوست و سپاه ابرهه را نابود و برخی را زنده نگاه داشت تا خبر این واقعه مهم را برای حبشه ببرد و شاید همان شخص جریان عبدالمطلب را برای دیگران بیان کرده باشد.

سلام علیکم و رحمت من ربکم

سید محسن;574087 نوشت:
حبشه در آفریقا اولین منطقه ای بود که دین مسیحیت در آنجا به رسمیت شناخته شد (محمد عبدالقادربافقیه، تاریخ الیمن القدیم، بیروت ۱۹۸۵) ، (بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف: قاموسعام لکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست (بی‌تا).همچنین مسیحیت نسطوری در قرن پنجم میلادی در بین النهرین و انطاکیه ایران راه یافت. سکه هایی که در حبشه یافت شده مربوط به قرن چهارم میلادی است. پس میتوان گفت که مسیحیت نسطوری در حبشه نبوده است بلکه آنان به تثلیث معتقد بودند.

اگر یادتان باشد در پستهای قبلی که من به دلیل مشکل سیستم نمی توانم از آنها نقل قول بزنم گفته بودید که مسیحیت در قرون اولیه وارد حبشه شده بود این حرف شما مدعای من را ثابت می کند زیرا مسلما با گذشت زمان بیشتر تحریفات بیشتری صورت می گیرد و در ثانی بیشتر تحریفات مسیحیت ریشه های یونانی و رومی دارد که نه تنها حبشه از فعالیتهای تبلیغی آنان به دور بود بلکه سابقه تبلیغاتی یکی از حواریون به نام متی در آن وجود دارد:متی که هفت سال بعد از عروج عیسی انجیل را به زبان عبری نوشت و به حبشه رفت و مسیحیت را تبلیغ نمود وی عاقبت توسط هرتاکوس برادر پادشاه حبشه و جمعی دیگر از همراهانش به شهادت رسید(تاریخ انبیا.حسین عماد زاده ج2 ص741 تا 743)
و اما درباره تثلیث:مسیحیت اولیه بطور صریح اعتقاد تثلیث را به شکل تکامل یافته آن که بعدها در اعتقادنامه ها آمده است در بر نداشت. با این وجود، مسیحیان اولیه در ابتدا در فکر بکارگیری عقیده [تثلیث] در کیش خود نبودند. و عقیده تثلیث در قرن چهارم به بعد وارد مسیحیت شد و ریشه در مثل ثلاثه افلاطون دارد. http://tahoor.com/fa/Article/View/116722

سید محسن;574087 نوشت:
از طرفی آیا حضرت عیسی و درن مسیحیت امر به تخریب خانه خدا کرده بود؟ این چه دینی است که خود کلیسایی را بنا میکند تا دور آن طواف کنند و خانه خدا را خراب میکنند تا کسی دور آن طواف نکند؟ آیا حضرت مسیح به تخریب خانه خدا توسط ابرهه مسیحی راضی بود؟ شما میگویید دین مسیحیان از بت پرستان بهتر بوده حال سوال این جاست که آیا این مجوز میشود برای ابرهه که خانه خدا را خراب کند. اگر ابرهه قصد مبارزه با یت پرستی را داشته باید بتها را خراب میکرد و خانه خدا را از وجود بتها پاک میکرد نه اینکه خانه خدا را خراب کند و خودش کعبه دیگری بسازد تا عربها هم آن را طواف کنند اما اسلام که آمد خانه خدا را از بتها و مظاهر شرک پاک نمود و همان آیین ابراهیمی را تقویت نمود آیینی که قبل از اسلام پابرجا بود.

بله حضرت عیسی امر نکرده بود ولی در کجای دین مسیح آمده است که کعبه مقدس است؟
شما باید ابتدا ثابت کنید که در نظر ابرهه هم کعبه خانه خدا بوده است وگرنه خدا باید مشرکان را که باعث شدند ابرهه نفهمد کعبه خانه خداست عذاب کند نه ابرهه و سپاهیانش را که بی اطلاع بودند.
من از حرفهای شما تعجب میکنم با آمدن دین جدید از طرف خدا(مسیحیت) ادیان قبل از آن مثل حنیف و یهود منسوخ می شوند.
کلیسا ی ابرهه چون در مرکز حکومت او بود و نیز در مکان حاصلخیزی بود که اولویت بیشتری دارد.

عصران;577287 نوشت:
سلام علیکم و رحمت من ربکم
...
من از حرفهای شما تعجب میکنم با آمدن دین جدید از طرف خدا(مسیحیت) ادیان قبل از آن مثل حنیف و یهود منسوخ می شوند.
کلیسا ی ابرهه چون در مرکز حکومت او بود و نیز در مکان حاصلخیزی بود که اولویت بیشتری دارد.

سلام علیکم برادر عزیزم،
با آمدن مسیحیت تنها یهودیت منسوخ می‌شود ... و یهودیت و مسیحیت دین محدود بنی اسرائیل بوده است ...
دین حنفی دینی بود که در شبه‌جزیره‌ی عربستان بین اقوام غیر بنی‌اسرائیلی بود و تا زمان حضرت خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله منسوخ نشد و تازه در قرآن اسلام ادامه‌ی دین حنفی معرفی شده است، ملّة ابراهیم حنیفاً ...
در روایات دیگری هم داریم که هیچ پیامبری نبوده است مگرآنکه حج گزارده است ... اگر اشتباه نکنم :Gol:
یا علی

باء;577311 نوشت:
سلام علیکم برادر عزیزم،
با آمدن مسیحیت تنها یهودیت منسوخ می‌شود ... و یهودیت و مسیحیت دین محدود بنی اسرائیل بوده است ...
دین حنفی دینی بود که در شبه‌جزیره‌ی عربستان بین اقوام غیر بنی‌اسرائیلی بود و تا زمان حضرت خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله منسوخ نشد و تازه در قرآن اسلام ادامه‌ی دین حنفی معرفی شده است، ملّة ابراهیم حنیفاً ...
در روایات دیگری هم داریم که هیچ پیامبری نبوده است مگرآنکه حج گزارده است ... اگر اشتباه نکنم
یا علی

سلام علیکم
دوست عزیز حضرت موسی و عیسی اولو العزم بودند و دینشان جهانی است ومحدودیتی در بنی اسرائیل ندارد.اگر نظر شما را درست بدانیم پس فرستادن حواریون به مناطق مختلف بعد از عروج غلط بوده است.عدم پذیرش دین مسیح از طرف اعراب ریشه در استضعاف یا لجاجت دارد.

عصران;577314 نوشت:
سلام علیکم
دوست عزیز حضرت موسی و عیسی اولو العزم بودند و دینشان جهانی است ومحدودیتی در بنی اسرائیل ندارد.اگر نظر شما را درست بدانیم پس فرستادن حواریون به مناطق مختلف بعد از عروج غلط بوده است.عدم پذیرش دین مسیح از طرف اعراب ریشه در استضعاف یا لجاجت دارد.

سلام علیکم برادر عزیزم،
اولوالعزم بودن چه ارتباطی به جهانی بودن شریعت ایشان دارد؟ در قرآن آمده است که حضرت آدم علیه‌السلام عزم زیادی نداشتند و حتماً قبول دارید که در آن جامعه‌ی محدود و دو نفره و بعد چهار نفره و بعد چندین نفره‌ی آن روز تنها نبی خدا که احکام را برای دیگران بیان می‌کرد ایشان بودند، دینشان جهانی بود ولی خود اولوالعزم نبودند:

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا [طه، ۱۱۵]

و در روایات معنای اولوالعزم در ارتباط با همان عهد نخستین (که در آیه‌ی فوق هم مطرح شده است) بیان شده است و بحث ولایت اهل بیت علیهم‌السلام در اینجا مطرح است. اگرچه این را هم می‌دانم که برخی ممکن است با این تعابیر مخالف باشند و شما هم مدّ نظر داشته باشید که نظرات حقیر شخصی بوده و کارشناسی نیست :Nishkhand:

اما در باب جهانی بودن شریعت یهود و مسیحیت، مطابق قرآن این نظر باطل است:

كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِّبَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّ‌مَ إِسْرَ‌ائِيلُ عَلَىٰ نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَ‌اةُ ۗ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَ‌اةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [آل‌عمران، ۹۳]
فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّ‌مْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ كَثِيرً‌ا [النساء، ۱۶۰]
وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَ‌اةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّ‌مَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّ‌بِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ [آل‌عمران، ۵۰]

بر بنی‌اسرائیل بجز مواردی که حضرت یعقوب علیه‌السلام بر خود حرام کرده بودند حلال بود تا زمان حضرت موسی علیه‌السلام که شریعتی آمد و در ان بخاطر ظلم‌های بنی‌اسرائیل و بازداشتن از دین خدا برخی از حلال‌های خداوند بر ایشان حرام شد و اینطور بود تا زمان حضرت عیسی علیه‌السلام که برخی از آن محرمات دوباره بر ایشان حلال شد. شریعت ایشان پس از حضرت یعقوب علیه‌السلام شروع شد که ایشان برخی موارد را بر خود حرام کردند و سپس مطابق روایت حدود ۴۰۰۰ پیامبر داشتند (از مجموع ظاهراً ۸۰۰۰ پیامبر در نسل آدم ابوالبشر علیه‌السلام) و تنها دو شریعت یهودیت و مسیحیت برای ایشان آمد و این شریعت‌ها (حلال‌ و حرام‌ها) خاص بنی‌اسرائیل بود. بنی‌اسرائیل ظلم کند و یهودیت دین جهان‌شمول بوده و برخی از طیبات بر همه حرام گردد؟ به قول حضرت یوسف علیه‌السلام:

قَالَ مَعَاذَ اللَّـهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذًا لَّظَالِمُونَ [یوسف، ۷۹]

یا علی

باء;577325 نوشت:
و در روایات معنای اولوالعزم در ارتباط با همان عهد نخستین (که در آیه‌ی فوق هم مطرح شده است) بیان شده است و بحث ولایت اهل بیت علیهم‌السلام در اینجا مطرح است. اگرچه این را هم می‌دانم که برخی ممکن است با این تعابیر مخالف باشند و شما هم مدّ نظر داشته باشید که نظرات حقیر شخصی بوده و کارشناسی نیست

اما در باب جهانی بودن شریعت یهود و مسیحیت، مطابق قرآن این نظر باطل است:


مراجعه کنید http://wikifeqh.ir/پیامبران_اولوالعزم

باء;577325 نوشت:
اما در باب جهانی بودن شریعت یهود و مسیحیت، مطابق قرآن این نظر باطل است

حضرت امام‌سجاد در روايتي در پاسخ اين پرسش كه چرا اين عده از پيامبران را اولوالعزم ناميدند؟ مي‌فرمايند: زيرا آنان مبعوث به شرق و غرب و جن و انس شدند" (بحارالانوار، علامه مجلسي‌، ج 11، ص 58; مؤسسه الوفأ. )

سید محسن;574087 نوشت:
شما میگویید دین مسیحیان از بت پرستان بهتر بوده حال سوال این جاست که آیا این مجوز میشود برای ابرهه که خانه خدا را خراب کند.

به نظر شما تبدیل معبد سلیمان و کلیسای ایاصوفیه به مسجد درست بود یا نه؟

سید محسن;574381 نوشت:
چگونه ما میتوانیم خانه خدا را مصداق مسجد ضرار بدانیم مسجد ضرار از اسمش پیداست که برای ضرر زدن و ضربه زدن است چگونه شما آن را با خانه خدا که مظهر توحید و منفعت است یکی میدانید. هدف بانی مسجد چیست؟

پس استفاده های ابزاری مشرکین قبل از بعثت و نیز استفاده هایی که آنها بعد از بعثت برای ضربه زدن به اسلام از کعبه کردند چه بود؟آیا مصداق زیان بود یا نه؟

سید محسن;574381 نوشت:
در قرآن سوره توبه آیه 30 میفرماید ( و قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصری المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضهئون قول الذین کفروا من قبل قتلهم الله انی یوفکون 31 اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله والمسیح ابن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا لا اله الا هو سبحانه عما یشرکون ترجمه یهود گفتند عزیر و نصارا گفتند مسیح پسر خداست این سخنان را که اینها به زبان میرانند خود را به کیش کافران مشرک پیشین نزدیک و مشابه میکنند خدا انها را هلاک و نابود کند چرا انها باز به خدا نسبت دروغ بستند علما و راهبان خود را به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را به الوهیت گرفتند در حالی که مامور نبودند جز آنکه خدای یکتا را پرستش کنند و منزه است از اینکه برای او شریک قائل شد. در این دو آیه خداوند مسیحیان را به کیش و آیین مشرکان تشبیه میکند و آنها را لعنت میکنند حتی خداوند در آیه 31 میفرماید مسیحیان مسیح پسر مریم را به الوهیت گرفتند. پس واضح است که خداوند آنان را لعنت و نفرین به هلاکت و عمل آنان را شبیه به مشرکین میداند. ما شرک اعراب جاهلی را مذمت میکنیم ولی طبق این آیات عمل مسیحیان هم مورد ذم است.

اولا این آیه می تواند دلالت بر بعضی از نصارا کند همچنانکه در قرآن اعراب نیز مذمت شده اند مانند زنده به گورکردن دختران که البته عمومیت نداشت.پس عمومیت آیه قطعی نیست.
ثانیا در آیه 17 سوره حج به وضوح حساب مسیحیان از مشرکین جدا شده است.

سید محسن;574500 نوشت:
بهترین دلیل برای اینکه ثابت کند ابرههبه جنگ با خدا آمده بود خود آیه قرآن است که میفرماید الم یجعل کیدهم فی تضلیل

ما می خواهیم از طریق شواهد تاریخی داستان فیل در قرآن را قابل پذیرش کنیم در حالی که شما دارید به عکس آن عمل می کنید.
در قرآن هم گفته نشده که کید ابرهه چه بوده است و ننیز به تضلیل یعنی گمراهی اشاره شده نه کفر و شرک و طغیان.بنابراین از قرآن هم دشمنی و عناد ابرهه با توحید و خدا برداشت نمی شود.

سید محسن;574500 نوشت:
مرحوم طبرسی در مجمع البیان ج 27 ص 286 آورده است که ابرهه قصدکشتن و اسارت و نابودی مردم مکه را در سر می پروراند

این صرفا یک نظریه است که هیچ استنادی در آن صورت نگرفته است و همچنین نظر یک مورخ نیست بلکه نظر یک مفسر است.
در حالی که روایات مکالمات ابرهه و عبدالمطلب نشان دهنده احترام او به عبدالمطلب است(البته همانطور که اشاره کردم و بعدا هم به آن می رسیم این روایات مورد تردید است) و از همه مهمتر اکنون ما به سنگ نبشته ها و همچنین یک مورخ بی طرف (پروپکیوس رومی که در آن زمان می زیسته) دسترسی داریم.سنگ نبشته ها نشان می دهند که ابرهه فرمانبرداری یزید بن کبشه و قبیله معد که علیه او شورش کرده بودند را با پذیرش گروگانهایی قبول کرد پس چرا باید متعرض کسانی بشود که به کوهها پناه برده اند و در برابر او ایستادگی نکردند.
شاه‌ (ابرهه‌) جنگجویان‌ قبایل‌ کنده‌ و سعد را به‌ جنگ‌ بنی‌ عامر فرستاد و خود بر حُلُبان‌ حمله‌ برد. سرانجام‌ معد شکست‌ خورد و ابرهه‌ پس‌ از گرفتن‌ گروگانهایی‌ عمر بن منذر را همچنان‌ در ریاست‌ قبیله‌ باقی‌ گذاشت‌ و خود در ۶۶۲حمیری‌/۵۴۷م‌ بازگشت‌.http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%87%D9%87

سلام علیکم.
فقط پست اول، و مقداری از پست دوم و سوم و چهارم را خواندم...

اینکه مسلم است، خانه کعبه را حضرت ابراهیم (ع) به دستور خدا ساخته... قبل از مسیحیت.

پس اگر ابرهه هدفش مبارزه با شرک بوده، باید بت ها را خراب میکرد نه خانه ای که به دستور خدا ساخته شده...

موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم

دین مسیحیت، به حوزه سرزمین یهودا و اسرائیل محدود نبود و در ممالک دیگر پیروان زیادی داشت. فی المثل در خود جزیرة العرب، در منطقه ای به نام نجران، مسیحیان معتقدی زندگی می کردند که مورد توجه و حمایت سزارهای روم هم بودند.
اما اینکه آیا کعبه برای مسیحیان مقدس است یا نه؟ اصولاً با اینکه کعبه قبله مسیحیان نیست(ایشان به شرق نماز می خوانند.) لیکن برای ایشان مورد احترام و مقدس بود چرا که در همان سرزمین نجران، از آنجا که فاصله قابل توجهی تا مکه داشت که رفت و آمد را مشکل می کرد، یک کعبه برای خودشان ساختند و آنرا «کعبه نجران» نامیدند. پس برای ایشان هم زیارت این خانه مقدس بوده است.

عصران;577287 نوشت:
گر یادتان باشد در پستهای قبلی که من به دلیل مشکل سیستم نمی توانم از آنها نقل قول بزنم گفته بودید که مسیحیت در قرون اولیه وارد حبشه شده بود این حرف شما مدعای من را ثابت می کند زیرا مسلما با گذشت زمان بیشتر تحریفات بیشتری صورت می گیرد و در ثانی بیشتر تحریفات مسیحیت ریشه های یونانی و رومی دارد که نه تنها حبشه از فعالیتهای تبلیغی آنان به دور بود بلکه سابقه تبلیغاتی یکی از حواریون به نام متی در آن وجود دارد:متی که هفت سال بعد از عروج عیسی انجیل را به زبان عبری نوشت و به حبشه رفت و مسیحیت را تبلیغ نمود وی عاقبت توسط هرتاکوس برادر پادشاه حبشه و جمعی دیگر از همراهانش به شهادت رسید(تاریخ انبیا.حسین عماد زاده ج2 ص741 تا 743)

با سلام خدمت جناب عصران
همانطور که عرض کردم تحریف در ایین مسیحیت از همان آغاز عروج حضرت عیسی آغاز شد یعنی پس از عروج او بحث فرزند خدا بودن حضرت عیسی مطرح شد پس این تحریف بعدها به وجود نیامد بلکه همان اول صورت پذیرفت و به مرور زمان تحریفات گسترده تر شد از طرفی جریان ابرهه برای قرن ششم میلادی است که تحریف تثلیث در جامعه مسیحیت و فرزند خدا بودن حضرت عیسی به طور جدی مطرح بوده است. البته ما بحث اصلیمان در مورد ویرانی خانه خدا به دست ابرهه است که او قصد چنین کاری را داشت و خداوند او را نابود کرد در حالی که خود کعبه دیگری را برای طواف مهیا نموده بود ضمنا منطقه حبشه از اماکنی بود که رومیان و یونانیان باستان به این منطقه نظر داشتند و حتی نام اتیوپی یعنی صورت سوختگان را انها روی مردم حبشه گذاشتند پس با هم مراوده داشتند و قاعدتا از تبلیغات تبشیری مسیحی مستثنی نبودند و شاهد تاریخی که شما اشاره کردید از حواریون که به دست حاکم وقت کشته شد حاکی از نفوذ مسیحیان رومی و یونانی در این منطقه است.

عصران;577287 نوشت:
و اما درباره تثلیث:مسیحیت اولیه بطور صریح اعتقاد تثلیث را به شکل تکامل یافته آن که بعدها در اعتقادنامه ها آمده است در بر نداشت. با این وجود، مسیحیان اولیه در ابتدا در فکر بکارگیری عقیده [تثلیث] در کیش خود نبودند. و عقیده تثلیث در قرن چهارم به بعد وارد مسیحیت شد و ریشه در مثل ثلاثه افلاطون دارد. http://tahoor.com/fa/Article/View/116722

پس طبق نقل قول شما مسیحیان حبشه که در قرن ششم میلادی میزیستند باید به تثلیث معتقد باشند

عصران;577287 نوشت:
بله حضرت عیسی امر نکرده بود ولی در کجای دین مسیح آمده است که کعبه مقدس است؟

کعبه برای مسیحیان قابل احترام و تقدس بوده است آنان کعبه را به عنوان محل عبادت خداوند تلقّی مینمودند. مسیحیان برای كعبه ارج و منزلتی خاص قایل بودند. كسانی كه پیش از سال فتح مكه، داخل كعبه را دیده اند، می­گویند: تمثال حضرت مریم و حضرت عیسی (ع) در آن نصب بوده و عیسی در دامن مادر نشسته بودوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص ۹۸ـ ۹۹؛ مجله میقات حج، ش ۸، ص 90) قبلا هم عرض کردم وقتی ساسانیان به احترام کعبه به طواف آن میآیند و هدیه میآورند مسیحیان که به طریق اولی باید به کعبه احترام بگذارند زیرا مسیحیت از ادیان توحیدی و اراهیمی است. حتی هندو ها برای کعبه اجر و قرب قائل بودن به تفسیر علامه در المیزان ج 3 ص 599 رجوع فرمایید

عصران;577287 نوشت:
شما باید ابتدا ثابت کنید که در نظر ابرهه هم کعبه خانه خدا بوده است

اتفاقا ابرهه خوب میدانست که برای چه به مکه آمده او خوب میدانست که برای جنگ با خدا و تخریب خانه او آمده و اصلا به این نیت از حبشه راه افتاد شاهد تاریخی این مطلب آنجاست که به عبدالمطلب که شتر های خود را طلب کرد گفت من برا ی خراب کردن خانه دین تو و دین پدران تو به اینجا لشکر کشیدم من میخواهم خانه دین تورا ویران کنم تو چرا از خانه دین خودت حرفی نمیزنی و سراغ شترها ی خود را میگیری ه عبدالملب گفت انا رب الابل و این خانه هم صاحبی دارد خودش میداند این حرفها تنبه و تلنگری به ابرهه بود که بدانی سراغ چه کسی آمدی و به جنگ چه کسی آمدی. وقتی ابرهه میگوید دین تو و دین پدران تو خوب عبدالمطلب و پدرانش که بت پرست نبودند بلکه موحد و یکتاپرست بودند همچنین مسیحی و یهودی هم که نبودند اگر مسیحی بودند که دیگر با ابرهه نصرانی مشکلی نداشتند یهودی هم نبودند پس منظور ابرهه از دین تو و دین اجداد تو کدام دین است آیا غیر از توحید و یگانه پرستی و خداوند متعال است که این خانه را توسط آدم و یا فرشتگان قبل از ادم بنا کرده است. ابرهه گفت با این حرفها نمیتوانی مرا از تخریب خانه منصرف کنی . اکنون بنده از شما سوال میکنم با این همه ابرهه نمیدانست کعبه خانه خداست در حالی که به عبدالمطلب گفت خانه دین تو و دین اجداد تو.(تاریخ طبری ترجمه ج 2 ص 684)

عصران;577287 نوشت:
من از حرفهای شما تعجب میکنم با آمدن دین جدید از طرف خدا(مسیحیت) ادیان قبل از آن مثل حنیف و یهود منسوخ می شوند.

اگر با آمدن مسیحیت ادیان قبلی نسخ شدند و این حکم خدابوده چرا عبدالمطلب و فرزندش عبدالله و ابوطالب و ژیامبر قبل از رسالت دین مسیحیت را نپذیرفتند؟ با این حال باید مسیحیتی را بپذیرند که دچار تحریف شده است؟ این حرف شما را یهودیان هم میزدند آنها چه دین گذشته و دین آینده را هم قبول نکردند. ان دینی که مکمل و ناسخ ادیان گذشته شد اسلام بود نه مسیحیت تحریفی
موضوع قفل شده است