آیا این حدیث سند معتبر دارد و میشه بهش اعتماد کرد؟ (گریه نکردن و سختی دل)

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این حدیث سند معتبر دارد و میشه بهش اعتماد کرد؟ (گریه نکردن و سختی دل)

با سلام
یک حدیثی هست که خیلی جاها دیدمش،از امیرالمومنین علیه السلام:

"گفته اي زيبا از امير مومنان :گریه نکردن از سختی دل است. سختی دل از گناه
زیاد است. گناه زیاد از آرزوهای زیاد است. آرزوهای زیاد از فراموشی مرگ
است. فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست. محبت به مال دنیا سرآغاز تمام
خطاهاست"

میخواستم ببینم که مستند هست و سند معتبر داره ؟میشه تبلیغش کرد؟و اینکه اگر مستنده،سند رو هم لطفا ذکر کنید..
ممنون:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

میشه به تنهایی روایات اون را پیدا کرد مثل :
قال الصادق (ع) :« رأس كلّ خطيئه حبُّ الدنيا »
محبت به مال دنیا سرآغاز تمام خطاهاست"
(كافي، ج2، باب حب الدنيا، ص315 )

در حقیقت برای انسان دو دنیا است: دنیای ممدوح و دنیای مذموم، دنیای ممدوح دنیایی است که بودن در آنموجب کسب فضائل انسانی و تهیه زندگی سعادتمند ابدی شود.در مقابل دنیای مذموم، دنیای خود انسان است به این معنی که انسان دلبسته و فریفته دنیا شود که منشأ تمام مفاسد و خطاهای انسان است.بنابراین خود دنیا و نعمتهای آن به عنوان مخلوق خداوند، نمی­تواند شر بوده و مورد مذمت قرار گیرد بلکه عکس العمل انسان در قبال دنیاست که می­تواند خوب و ممدوح یا بد و مذموم باشد.حضرت علی(ع) در نهج البلاغه چنین می­گوید :

«الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»

دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد، نه برای رسیدن به خود دنيا.[1]
دلبستگی انسان به دنیا چون باعث دور نگه داشتن از قرب الهی می­شود، دنیای مذموم است و هر چه این دلبستگی بیشتر باشد، حجاب بین انسان و خداوند بیشتر و ضخیم­تر می­شود.[2]
دنیا همچون نردبانی زیر پای انسان است و انسان یا روی پله اوّل است یا روی پله دوّم یا روی پله سوّم یا...به هر حال چه روی پله اوّل باشد یا دوّم یا سوّم، بالاخره این نردبان را از زیر پای انسان خواهند کشید. البته کسی که روی پله اوّل است یک مقدار آسیب می­بیند. کسی که روی پله دوّم است بیشتر و همینطور،انسان هر قدر که به دنیا نزدیک شودو دلبسته و فریفته دنیا شود، پله­ای از پله­های آن را پشت سر گذاشته است.[3]
بنابراین آنچه در قرآن و روایات مورد نکوهش واقع شده، دلبستگی به دنیا است. هدف اصلی آخرت است نه دنیا، دنیا وسیله و محلی است برای رسیدن به آخرت و کسب فضائل انسانی، و مسلماً چنین دنیایی مذموم و مورد نکوهش نیست.


[/HR] [1]- نهج البلاغه،محمد دشتی ،نشر لقمان،چاپ سوم،1379هش، حکمت 463

[2]- امام خمینی، چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ بیست دوم، 1379هش، ص121

[3]-حائری شیرازی، تنثیلات،قم، انتشارات شفق، چاپ اول، 1372هش، جلد دوم، ص 18

[h=5] پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله:
[/h] سَبعةٌ في ظِلِّ عَرشِ اللّه عز و جل يومَ لا ظِلَّ إلاّ ظلُّهُ ... ورجُلٌ ذَكرَ اللّه‏َ عز و جل خاليا ففاضَتْ عَيناهُ مِن خَشيةِ اللّه؛

در آن روز كه سايه‏اى جز سايه عرش خدا نيست هفت تن در سايه عرش اويند : ... ومردى كه در خلوت ياد خداوند عز و جل كند و از ترس خدا اشك از ديدگانش سرازير شود .

(بحار الأنوار،ج 84،ص 2،ح 71 - منتخب ميزان الحكمة، ص78)

[h=5]پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله:
[/h] البكاء من الرّحمة و الصّراخ من الشّيطان.

گريه از رحمت است و فرياد از شيطانست.

(نهج الفصاحه، ح1113)

[h=5]مام على عليه السلام:
[/h] بُكاءُ العُيونِ وخَشْيَةُ القلوبِ مِن رَحْمَةِ اللّه تعالى ذِكرُهُ ، فإذا وَجَدتُموها فاغتَنِموا الدُّعاءَ؛

گريه چشمها و ترس دلها نشانه رحمت خداى بلندنام است . هرگاه اين دو را در خود يافتيد دعا كردن را غنيمت شمريد .

(مكارم الأخلاق،ج 2، ص 96، ح 10 - منتخب ميزان الحكمة، ص78)

با سلام "باتوجه به ذکر روایات آنچه شما ذکر نموده ایدهرکدام بتنهایی در روایتی آمده که همگی آنها در یک جا جمع شده است در حالیکه روایاتی متعدد می باشدگرچه برای چند نمونه آن روایاتی را آوردیم.

انواع گريه‏
گريه انواع و اقسامى دارد كه مهم‏ترين آن با شرحى مختصر چنين است‏در اين خصوص نگا: تفسير و نقد و تحليل مثنوى، ج 2، دفتر 2، صص 263 - 272.:
1. گريه ترس و هراس: اين نوع گريه غالباً در اطفال وجود دارد و در واقع كودك با اين وسيله، ترس خويش را نمايان مى‏كند. گريه جلب ترحّم: خود بر دو قسم است: «طبيعى» كه بسيار مؤثر و برانگيزاننده است؛ مانند گريه كودكى كه پدر و مادر خويش را از دست داده است. «تصنعى»؛ كه در ظاهر به ديگران مى‏خواهد بباوراند كه ناراحت و اندوهگين است.
3> گريه غم و اندوه: اين گريه انعكاسى از ظلمتى كه فضاى درون را فرا گرفته ابراز مى‏كند. جنبه مثبت اين نوع گريه تنها تخليه درون است و به همين جهت است كه پس از آن، آدمى كمى احساس آرامش مى‏كند.
4> گريه شوق و شادى: اين نوع گريه ناشى از رقّت قلبى است كه غالباً پس از دوره‏اى از يأس و نااميدى درباره موضوعى نمودار مى‏گردد.
5> گريه تقوا و رشد روحانى: اين نوع گريه مختص مردان و زنان الهى است و بيان سوز درون و ابراز عجز و پشيمانى، پريشانى، توبه و عشق به معبود است. اين گريه، موجب پالايش روح و زمينه‏ساز قرب به خداوند است.
گريه تقوا و پرهيزگارى، همان اشكى است كه اگر از سوز دل، بر گونه‏ها جارى گردد؛ توجه حضرت حق را به بنده خود جلب كرده، بستر رحم و فضل او را فراهم مى‏سازد.

[td="align: Right"]تا نگريد ابر، كى خندد چمن‏[/td]
[td="align: Left"]تا نگريد طفل، كى جوشد لبن‏[/td]

[td="align: Right"]طفل يك روزه همى داند طريق‏[/td]
[td="align: Left"]كه بگريم تا رسد دايه شفيق‏[/td]

[td="align: Right"]تو نمى‏دانى كه دايه دايگان‏[/td]
[td="align: Left"]كم دهد بى‏گريه شير او را رايگان‏[/td]

[td="align: Right"]گفت: فليبكوا كثيراً گوش‏دار[/td]
[td="align: Left"] تا بريزد شير فضل كردگار[/td]

مثنوى، ج 3، دفتر 5.
براى اين گريه عواملى شمارش كرده‏اند:
5-1> ندامت از گناهان؛ گاهى اشك مردان الهى، به دليل پشيمانى از گناهى است كه مرتكب شده‏اند. اين اشك باعث مى‏شود كه آدمى از عمل زشت خود پشيمان گشته، عزم خود را بر ترك افعال ناپسند تقويت كند، چنان كه امام على(ع) مى‏فرمايد: «خوشا كسى كه به فرمانبردارى پروردگار روى آرد و بر گناه خود بگريد»نهج‏البلاغه، خ 176، ص 185..

[td="align: Right"]ورنمى‏تانى به كعبه لطف پر[/td]
[td="align: Left"]عرضه كن بيچارگى بر چاره‏گر[/td]

[td="align: Right"]زارى و گريه قوى سرمايه‏اى است‏[/td]
[td="align: Left"]رحمت كلى قوى‏تر دايه‏اى است‏[/td]

[td="align: Right"]دايه و مادر بهانه‏جو بود[/td]
[td="align: Left"]تا كه كى آن طفل او گريان شود[/td]

[td="align: Right"]طفل حاجات شما را آفريد[/td]
[td="align: Left"]تا بناليد و شود شيرش پديد[/td]

[td="align: Right"]گفت: ادعو الله بى‏زارى مباش‏[/td]
[td="align: Left"]تا بجوشد شيرهاى مهرهاش‏[/td]

مثنوى، ج 1، دفتر 2.
5-2. احساس ابهام در بازگشت نهايى به سوى خدا؛ مشتاقان كوى الهى هميشه خود را در خطر مى‏بينند و نگران از آن كه آينده چه خواهد شد؟ و آنان چگونه به منزل مقصود بار خواهند يافت و با چه كيفيتى در محضر پروردگار حاضر خواهند شد؟! آيا تا رسيدن به معبود ازلى، از خدعه‏هاى نفس و مكر شيطان در امان‏اند؟ اين نگرانى و احساس ابهام در رجعت به سوى خداوند، موجب گريه آنان مى‏شود.
فرازهايى از مناجات امام سجاد(ع) حكايتگر اين عامل است: «و مالى لا ابكى ولا ادرى الى مايكون مصيرى و ارى نفسى تخادعنى و ايامى تخاتلنى و قد خفقت عند رأسى اجنحة الموت فما لا ابكى، ابكى لخروج نفسى، ابكى لظلمة قبرى ابكى لضيق لحدى ...»؛ مفاتيح‏الجنان، دعاى ابوحمزه ثمالى..
5-3. شوق و محبت؛ دوستداران حقيقى پروردگار، از آنجا كه تنها محبوب‏را او مى‏دانند، گاهى از شوق و نشاط لقاى او مى‏گريند و زمانى از هجران او در شكوه‏اند. چنين گريه‏اى هم از فراق يار است و هم از شوق ديدار او.

[td="align: Right"]ز دو ديده خون فشانم زغمت شب جدايى‏[/td]
[td="align: Left"]چه كنم كه هست اينها گل باغ آشنايى‏[/td]

(عراقي)
5-4. خشيت؛ ترسى مبتنى بر بينش و فهم است و هنگامى كه مردان و زنان الهى، عظمت خداوند را درك مى‏كنند - البته به قدر فهمشان - خوف از حضرتش پيدا كرده، اين ترس موجب گريستن آنان مى‏شود. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «هر چشمى در روز قيامت گريان است، مگر چشمى كه از محارم خدا اجتناب كند و چشمى كه شب را در طاعت خدا بيدار باشد و چشمى كه در دل شب از خشيت خدا گريه كند».اصول كافى، ج 2، كتاب الدعاء، باب البكاء.
5-5. فقدان دوستان حقيقى؛ از آنجا كه از ديدگاه آيات قرآن و روايات، محبوبان الهى در شمار دوستان حقيقى به شمار مى‏آيند و محبت به آنها، محبت به خدا است؛ نگا: دوست‏شناسى و دشمن‏شناسى در قرآن، فصل 3. در صورت فقدان ظاهرى چنين محبوبانى، مردان الهى گريان‏اند و گريه آنها در واقع به دليل هجرانى است كه در مراتب پايين‏تر از محبوب ازلى و انسان‏هاى كامل، براى آنان پيش آمده است.

[td="align: Right"]اين محبت از محبت‏ها جداست‏[/td]
[td="align: Left"]حبّ محبوب خدا حبّ خداست‏[/td]

گريه ائمه(ع) بر يكديگر، گريه رسول اكرم(ص) بر از دست دادن حمزه و همسر خود و ... همه ريشه در چنين گريه‏اى دارد.نگا: السيرة الحلبيه، ج 2، ص 247؛ بحارالانوار، ج 36، ص 349، ج 43، ص 238، ج 28، ص 37، ج 22، ص 484، همان، ج 82، ص 104، همان، ج 42، ص 283 و ص 288 و ... .
5-6. نداشتن فضايل و اوصاف راستين؛ گاهى اشك مردان الهى بر نبود اوصافى است كه بايد در وجودشان تجلى مى‏يافت و اين گريه در هنگام انديشه در داشته‏هاى انسان‏هاى برتر و راه طى‏كرده‏ها و فقدان آن در گريه كننده؛ شدت مى‏گيرد و موجب آن مى‏شود كه آدمى در نيل به آن اوصاف كوشش كند.

[td="align: Right"]به كنج ميكده گريان و سرفكنده شدم‏[/td]
[td="align: Left"]چرا كه شرم همى آيدم زحاصل خويش‏[/td]

حافظ.
فرازى از دعاى امام سجاد نيز حكايتگر اين عامل است: «واعنى بالبكاء على نفسى فقد افنيت با التسويف والآمال عمرى»؛ دعاى ابوحمزه ثمالى..

ب. گريه ارزشى‏
هر چند در خصوص انواع گريه‏هاى ديگر، منعى وارد نشده است؛ ولى آنچه كه در آموزه‏هاى قرآنى و روايى بر آن تأكيد شده است؛ همان گريه تقوا و رشد روحانى است. گريه‏اى كه در اين سوى پرده، «سوز دل» و در آن سوى پرده «آرامش، لذت، ابتهاج و كرامت» است.اصول كافى، ج 2، كتاب‏الدعاء، باب البكاء. اين سو، «غم و پريشانى دل» است و آن طرف، «ابتهاج، شراب طهور و لذت شهود».بحارالانوار، ج 73، ص 157.

[td="align: Right"]شاد از غم شو كه غم دام لقاست‏[/td]
[td="align: Left"]اندر اين ره سوى پستى ارتقاست‏[/td]

[td="align: Right"]غم يكى گنجست و رنج تو چوكان‏[/td]
[td="align: Left"]ليك كى درگيرد اين در كودكان‏[/td]

مثنوى، ج 2، دفتر 3.
اين طرف گريه روحانى، گريه كردن است و در همان حال آن سوى قضيه، به حضرت معبود نزديك شدن.اصول كافى، همانجا.

[td="align: Right"]حافظا شايد اگر در طلب گوهر وصل‏[/td]
[td="align: Left"]ديده دريا كنم از اشك ود ر او غوطه خورم‏[/td]

از ديدگاه قرآن و روايات اين گريه، داراى خصايص ذيل است:
يكم. منشأ آن فهم و شعور است؛ گريه رشد روحانى - باتمام عواملش - از فهم و شعور سرچشمه مى‏گيرد و از روى تقليد و گمان جارى نمى‏شود.

[td="align: Right"]گريه پرجهل و پرتقليد و ظن‏[/td]
[td="align: Left"]نيست همچون گريه آن مؤتمن‏[/td]

[td="align: Right"]تو قياس گريه بر گريه مساز[/td]
[td="align: Left"]هست زين گريه بدان راه دراز[/td]

مثنوى، ج 3، دفتر 5.{ اسراء (17)، آيه 107 - 109.
از اين آيات به روشنى استفاده مى‏شود كه: هر كس از علم بالا، فهم بالا و معرفت بالا بهره‏مند باشد؛ با شنيدن آيات قرآن به حقايق پى مى‏برد و در اين حال در محضر ربوبى، صورت بر خاك مى‏نهد و با سوز دل اشك مى‏ريزد به اميد آن كه به اشك چشم او نظرى شود و عنايتى به سراغ وى آيد. بنابراين آن كه نمى‏فهمد، نه سوزى در دل دارد و نه اشكى در چشم.br> p >}آب در جوزان نمى‏گيرد قرارزانك آن جو نيست تشنه و آب خوار
مثنوى، ج 1، دفتر 2.
مثلاً شخصى كه نمى‏فهمد حقيقت گناه چيست و گناه چه تأثير سويى در روح آدمى مى‏گذارد؛ به راحتى معصيت مى‏كند و همين معاصى موجب قساوت قلب او شده و قلب قسى، هيچ‏گاه سوز دل ندارد تا اشكى داشته باشد. از اين رو در روايات وارد شده كه: خشكى چشم به دليل قساوت قلب است‏ميزان‏الحكمة، ج 1، ص 455، روايت 1845. و قساوت قلب تنها به واسطه كثرت گناهان ايجاد مى‏شودهمان، ح 1846.و مع‏الاسف اين بدبختى نيز ريشه در جهل و عدم معرفت دارد.

[td="align: Right"]تا نداند خويش را مجرم عنيد[/td]
[td="align: Left"]آب از چشمش كجا داند دويد[/td]

مثنوى، ج 3، دفتر 5.
دوم. گريه سرمايه جهاد اكبر است؛ در جنگ با دشمن درونى، اسلحه انسان آه و گريه است؛ چنان كه حضرت على(ع) در دعاى شريف كميل فرموده است: «و سلاحه البكاء». خداوند اين اسلحه كارآمد را به همه داده است؛ ولى افسوس كه قدر و منزلت آن را نمى‏شناسيم.
سوم. گريه از انعام و تفضلات الهى است؛ خداوند متعال مى‏فرمايد: «آنان كسانى از پيامبران بودند كه خداوند برايشان نعمت ارزانى داشت: از فرزندان آدم بودند و از كسانى كه همراه نوح بر كشتى سوار كرديم و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از كسانى كه آنان را هدايت نموديم و برگزيديم و هرگاه آيات خداى رحمان برايشان خوانده مى‏شد، سجده‏كنان و گريان به خاك مى‏افتادند»مريم (19)، آيه 58.
.
خداوند در اين آيه، سوز دل و گريه را از خصوصيات بارز پيامبران - كه تعليم دهندگان عارفان واقعى‏اند - مى‏شمارد.br> p >}سوز دل، اشك روان، آه سحراين همه از نظر لطف شما مى‏بينم‏
حافظ.

مائده (5)، آيه 83..
پنجم. باطنش خنده و شادى است؛ گريه ارزشى از جمله اسرار الهى است كه در اين سوى پرده، سوز و آتش است؛ ولى در آن سوى پرده، شادى، ابتهاج، لذت و لقا است.مقالات، ج 3، ص 379.

ممنون از پاسخ هاتون جناب پیام...پس اینجور که شما میفرمایید ،میشه این جمله را تحت عنوان یک برداشت از روایات بیان کرد نه صرفا" تنها از حضرت علی علیه السلام(که به اشتباه در همه جا از حضرت علی علیه السلام ذکر شده..)

احسنت درست برداشت کردید.گرچه مشابه وبامعانی نزدیک به اون را چه در فرمایشات حضرت علی (ع)ویا سایر ائمه (ع) می توان یافت.

امام صادق(علیه السلام) می‏فرماید: «اگر اشک چشمى نداشتى براى گریستن، حالت تباکى و حزن و اندوه داشته باش».(مرآةالعقول، ج 12، ص56 ).

موضوع قفل شده است