جمع بندی شفاعت ائمه (علیه السلام) شامل چه افرادی می شود؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شفاعت ائمه (علیه السلام) شامل چه افرادی می شود؟

سلام رفقا

یک سوال قدری ذهنم را مشغول کرده است

شفاعت ایمه شامل چه افرادی میشود؟؟؟
و ایا ایمه :alayhe: قرار است کل امتشان را شفاعت کنند ؟؟؟(صحبت حضرت علی قبل از شهادتشان در بستر)

یعنی صدای باقی در نمیاد که این چه عدالتی است که در روز قیام برپاشده است و این همه ادم گناهکار شفاعت شده اند؟؟؟
یعنی صدای حضرت نوح :doa(2): در نمیاید که فرزندش را نمیتواند شفاعت کند بعد ایمه اینگونه بسیاری از گناهکاران بدتر از فرزند نوح را شفاعت میکنند؟؟؟

ممکن است در اخر این بحث به این نتیجه برسیم با توجه به درامدن صدای بسیاری در ان دنیا
بچه شیعه دست به هر گناهی نزند و بعد بگوید ان دنیا امام حسین :doa(6): هست.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صفا

با سلام و عرض ادب
مقدمه: شفاعت يکي از مظاهر رحمت گسترده الهي است و به اراده خدا و به رضايت او شفيعان اجازه شفاعت دارند .در شفاعت همه چيز تنها و تنها برخواسته از اراده حکيمانه خداوند است و او به شفيع اجازه مي دهد تا بر اساس اراده و خواست الهي در مورد برخي بندگان شفاعت کنند .

پاسخ اصلی: شفاعت اولياي الهي بي حساب و گزاف نيست ، تأمل و درنگ در شرايط شفاعت و شفاعت شوندگان آشکار مي سازد که این عمل در حق کسانی صورت می پذیرد که استحقاق عفو الهي را دارند. شفاعت در حقيقت پاداش و جايزه الهي به کساني است که در دنيا اهل ايمان و عمل صالح بوده اند شفاعت بر مبناي استحقاق و قابليت افراد استوار است . آنان اين قابليت را به واسطه عقيده و عمل خويش در دنيا تحصيل کرده اند. ولی چون از در تمام مواضع دارای عمل صالح نیستند امکان ورود مستقیم آنها به بهشت الهی فراهم نیست. و یا برای ورود به مراتب بالاتر نیاز به کمک دارند و...

نکته: شفاعت قانوني حکيمانه و بر اساس رحمت وفضل الهي است و مقدم بر قانون کيفر و عذاب مجرمان است .به عنوان مثال در قوانين کشورها طبق يک ماده قانوني ، کسي که مرتکب جرم خاصي شود بايد 5 سال زنداني بکشد و طبق ماده قانوني ديگر هر مجرمي که واجد شرايط عفو باشد قبل از تحمل دوره کامل حبس مورد عفو قرار گرفته و آزاد مي شود . عفو چنين مجرمي نه تبعيض است و نه نقض قانون بلکه بر اساس قانون ديگري است که مقدم و حاکم بر قانون اوليه کيفر مجرمان و برخاسته از قابليت شخص مجرم است .هر انساني قادر است با تحصيل شرايط از شفاعت بهره مند شود و خود را در معرض بخشش و عفو اخروي قرار دهد يعني شفاعت قانوني عام و فراگير و بااعلام قبلي است .

یعنی صدای باقی در نمیاد که این چه عدالتی است که در روز قیام برپاشده است و این همه ادم گناهکار شفاعت شده اند؟؟؟
یعنی صدای حضرت نوح :doa(2): در نمیاید که فرزندش را نمیتواند شفاعت کند بعد ایمه اینگونه بسیاری از گناهکاران بدتر از فرزند نوح را شفاعت میکنند؟؟؟

با عرض سلام
عزیز من چرا فکر می کنی شفاعت کردن باعث ناراحتی دیگران می شود.:Gig: هدف همه انبیاء هدایت بندگان خداست و پیامبران نشانه های رحمت رب العالمین هستند . تازه وقتی یکی از آتش دور بشه تنها خداوند است که شادتر از همه می گردد .چرا که خداوند ودود است:hamdel: :hamdel:.
خدایش اگه رحمت خدا در شفاعت قرار نمی گرفت فکر می کنی چند نفر بهشتی می شوند :Ghamgin:. بعدشم بابا چرا فکر می کنیم که خدا بنده خلق کرده که ببره جهنم!!!!!
هر کسی بهشت خودش رو داره اونی که اعمال خوبش بیشتر است به خدا در بهشت نزدیک تر است و کمتر افسوس می خوره ....
دی

3- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمّدٍ وَ مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص مَنْ أَحَبّ أَنْ يَحْيَا حَيَاةً تُشْبِهُ حَيَاةَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَمُوتَ مِيتَةً تُشْبِهُ مِيتَةَ الشّهَدَاءِ وَ يَسْكُنَ الْجِنَانَ الّتِي غَرَسَهَا الرّحْمَنُ فَلْيَتَوَلّ عَلِيّاً وَ لْيُوَالِ وَلِيّهُ وَ لْيَقْتَدِ بِالْأَئِمّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنّهُمْ عِتْرَتِي خُلِقُوا مِنْ طِينَتِي اللّهُمّ ارْزُقْهُمْ فَهْمِي وَ عِلْمِي وَ وَيْلٌ لِلْمُخَالِفِينَ لَهُمْ مِنْ أُمّتِي اللّهُمّ لَا تُنِلْهُمْ شَفَاعَتِي‏

3- امام باقر(عليه السلام) فرمايد: رسول خدا (ص) فرمود: هر كه خواهد مانند پيغمبران زندگى كند و مانند شهيدان بميرد و در بهشتى كه خداى رحمن كاشته، ساكن شود، بايد از على پيروى كند و با دوست او دوستى كند و بامامان پس از وى اقتدا كند: زيرا ايشان عترت منند و از طينت من آفريده شده‏اند. خدايا فهم و علم مرا بايشان روزى كن، واى بر آنها كه از امت من مخالف ايشان باشند خدايا شفاعت مرا به آنها مرسان (خدايا ما را هم توفيق پيروى على و دوستى دوستانش و رسيدن بشفاعت رسولت عطا فرما
اصول كافى جلد 1 صفحه: 298 روايه: 3

قلب سلیم";579376 نوشت:
باسلام

کی گفته ائمه نازنین، کل امت را شفاعت میکنند؟! خود ائمه در دعاهای خود هم میفرمایند : خدایا من و والدینم و مومنین زنده ومرده را بیامرز

(اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً، اجْزِهِما بِالاِحْسانِ إِحْسانا وَبِالسَّيِّئاتِ غُفْرانا، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالمُؤْمِناتِ الاَحْياءِ مِنْهُمْ وَالاَمْواتِ وَتابِعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بِالخَيْراتِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنا وَمَيِّتِنا وَشاهِدِنا وَغائِبِنا ذَكَرِنا وَاُنْثانا صَغِيرِنا وَكَبِيرنا حُرِّنا وَمَمْلُوكِنا. كَذَّبَ العادِلُونَ بِالله وَضَلُّوا ضَلالاً بَعِيداً وَخَسِرُوا خُسْراناً مُبِيناً.)

طلب آمرزش توسط ائمه برای دیگران تقریبا همان شفاعت است! حال که فقط برای مومنین طلب آمرزش میکنند پس فقط برای آنها هم شفاعت خواهند کرد!

در دعای زیر هم که طلب آمرزش برای مسلمین گفته شده منظور مسلمین واقعی است! ائمه همینطوری نمیگویند مومن و مسلمان! وقتی میگویند مسلمان و شیعه یعنی شیعه واقعی و مسلمان یعنی کسی که تسلیم امر خداست یا کسیکه هم اعمال صالح کرده هم اعمال بد!

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هرکس چنین دعا کند: «اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَات الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِيعِ الْأَمْوَاتِ» ، خداوند به تعداد همه انسانهاى گذشته و آينده، دعایی براى او میفرستد

نکته: در احادیث زیر منظور از مومن، اولیای الهی و اهل تقوا هستند نه مومنین ظاهری!

امام باقر عليه السلام : مؤمن، در حق افرادى به تعداد [دو قبيله بزرگ]ربيعه و مضر شفاعت مى كند ؛ مؤمن حتى براى خدمتگزار خود شفاعت مى كند و مى گويد : پروردگارا ؛ خدمتكارم بر من حق دارد . او مرا از گرما و سرما حفظ مى كرد .

امام باقر عليه السلام : انسان براى قبيله خود شفاعت مى كند ؛ انسان براى خانواده خود شفاعت مى كند ؛ انسان به اندازه عمل خود در حق دو نفر شفاعت مى كند ؛ اين است آن مقام پسنديده .

روايتي از امام باقر (ع) نقل شده است که: شفاعت مومنان مقبول است، ولي در مورد ناصب پذيرفته نمي شود و گاه مومن شفاعت همسايه خود را مي کند. و پايين ترين مومنان که شفاعت مي کنند براي سي نفر است و آن هنگام است که اهل دوزخ گويند: «فما لنا من شافعين ولا صدق حميم؛ پس ما شفاعتگري نداريم و نيز ، دوستي صميمي.

امام صادق علیه السلام فرمودند: فقیران از شیعیان علی علیه السلام را خوار و سبک نشمارید که همانا یک نفر از آنها به اندازه قبیله ربیعه و مضر را شفاعت خواهد نمود.

امام باقر(علیه السلام) فرمودند: همانا، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) حق شفاعت امت اش را دارد و ما، حق شفاعت شیعیان خودمان را داریم و شیعیان ما، حق شفاعت خویشان خود را دارند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت می کند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ کس از اولین و آخرین (مخلوقات) نیست مگر اینکه به شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله در روز قیامت نیاز دارد.

ان داستان مربوط به صحبتهای قبل از شهادت حضرت علی در بستر را شنیده اید؟؟؟

در مورد شفاعت شهدا هم تا جایی که خوندم نقل 70هزار نفر است نه 70. بخاطر 70 شفاعت که نمیصرفه ادم بره شهید بشه که:Black (9):

BABY;579379 نوشت:
ان داستان مربوط به صحبتهای قبل از شهادت حضرت علی در بستر را شنیده اید؟؟؟
در مورد شفاعت شهدا هم تا جایی که خوندم نقل 70هزار نفر است نه 70. بخاطر 70 شفاعت که نمیصرفه ادم بره شهید بشه که

نوشته ام رو ویرایش کردم دوباره بخوانید!

نه آن سخنان را ندیدم بگذارید تا ببینیم چیست؟

کسی برای شفاعت کردن که شهید نمیشه!!!!! ثانیا شفاعت هفتاد از بستگان در این حدیث گفته شده نه از همه امت!

BABY;570328 نوشت:
سلام رفقا
شفاعت ایمه شامل چه افرادی میشود؟؟؟
و ایا ایمه :alayhe: قرار است کل امتشان را شفاعت کنند ؟
یعنی صدای باقی در نمیاد که این چه عدالتی است که در روز قیام برپاشده است و این همه ادم گناهکار شفاعت شده اند؟؟؟

باسلام

کی گفته ائمه نازنین، کل امت را شفاعت میکنند؟! خود ائمه در دعاهای خود هم میفرمایند : خدایا من و والدینم و مومنین زنده ومرده را بیامرز

(اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً، اجْزِهِما بِالاِحْسانِ إِحْسانا وَبِالسَّيِّئاتِ غُفْرانا، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالمُؤْمِناتِ الاَحْياءِ مِنْهُمْ وَالاَمْواتِ وَتابِعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بِالخَيْراتِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنا وَمَيِّتِنا وَشاهِدِنا وَغائِبِنا ذَكَرِنا وَاُنْثانا صَغِيرِنا وَكَبِيرنا حُرِّنا وَمَمْلُوكِنا. كَذَّبَ العادِلُونَ بِالله وَضَلُّوا ضَلالاً بَعِيداً وَخَسِرُوا خُسْراناً مُبِيناً.)

طلب آمرزش توسط ائمه برای دیگران تقریبا همان شفاعت است! حال که فقط برای مومنین طلب آمرزش میکنند پس فقط برای آنها هم شفاعت خواهند کرد!

در دعای زیر هم که طلب آمرزش برای مسلمین گفته شده منظور مسلمین واقعی است! ائمه همینطوری نمیگویند مومن و مسلمان! وقتی میگویند مسلمان و شیعه یعنی شیعه واقعی و مسلمان یعنی کسی که تسلیم امر خداست!

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هرکس چنین دعا کند: «اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَات الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِيعِ الْأَمْوَاتِ» ، خداوند به تعداد همه انسانهاى گذشته و آينده، دعایی براى او میفرستد

علامه طباطبائی در تفسیر آیه "ان المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المومنات و القانتين و القانتات و.." میفرمایند:
پس

اسلام عبارت شد از تسليم عملى براى دين، به اينكه همه تكاليف آن را بياورى، و آنچه از آن نهى كرده ترك كنى،
و
(مسلمون ) و (مسلمات ) مردان و زنانى هستند كه اين طور تسليم دين شده باشند و
اما
(مؤمنين ) و (مومنات ) مردان و زنانى هستند كه دين خدا را در دل خود جاى داده باشند، به طورى كه وقتى به اعمال آنان نگاه مى كنى، پيداست كه اين شخص در دل به خدا ايمان دارد، پس هر مومنى مسلمان هست، ولى هر مسلمانى مومن نيست.


نکته مهم دیگر اینکه حتی اگر شخص بسیار گناهکار و ظالمی هم شفاعت شود با بهشت بیگانه است! یعنی وقتی وارد بهشت میشود نعمات و حوریان و... از وی دوری می جویند!


امام باقر عليه السلام : مؤمن، در حق افرادى به تعداد [دو قبيله بزرگ]ربيعه و مضر شفاعت مى كند ؛ مؤمن حتى براى خدمتگزار خود شفاعت مى كند و مى گويد : پروردگارا ؛ خدمتكارم بر من حق دارد . او مرا از گرما و سرما حفظ مى كرد .

امام باقر عليه السلام : انسان براى قبيله خود شفاعت مى كند ؛ انسان براى خانواده خود شفاعت مى كند ؛ انسان به اندازه عمل خود در حق دو نفر شفاعت مى كند ؛ اين است آن مقام پسنديده .

روايتي از امام باقر (ع) نقل شده است که: شفاعت مومنان مقبول است، ولي در مورد ناصب پذيرفته نمي شود و گاه مومن شفاعت همسايه خود را مي کند. و پايين ترين مومنان که شفاعت مي کنند براي سي نفر است و آن هنگام است که اهل دوزخ گويند: «فما لنا من شافعين ولا صدق حميم؛ پس ما شفاعتگري نداريم و نيز ، دوستي صميمي.

امام صادق علیه السلام فرمودند: فقیران از شیعیان علی علیه السلام را خوار و سبک نشمارید که همانا یک نفر از آنها به اندازه قبیله ربیعه و مضر را شفاعت خواهد نمود.

امام باقر(علیه السلام) فرمودند: همانا، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) حق شفاعت امت اش را دارد و ما، حق شفاعت شیعیان خودمان را داریم و شیعیان ما، حق شفاعت خویشان خود را دارند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت می کند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ کس از اولین و آخرین (مخلوقات) نیست مگر اینکه به شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله در روز قیامت نیاز دارد.


قلب سلیم";579384 نوشت:
نوشته ام رو ویرایش کردم دوباره بخوانید!

نه آن سخنان را ندیدم بگذارید تا ببینیم چیست؟

کسی برای شفاعت کردن که شهید نمیشه!!!!! ثانیا شفاعت هفتاد از بستگان در این حدیث گفته شده نه از همه امت!

باسلام


حال سر عدد اختلاف نسازیم بین خودمون که بحث دور شود.
این مطلب را پیدا کنید و بخوانید که حضرت علی پیش از شهادتشان در بستر یکی از صحابه به نزدشان امد و بعد نقل کردند که اری در ان دنیا ...

آیا شفاعت پارتی بازی است؟


معنای لغوی شفاعت‏

کلمه شفاعت از ریشه شفع به معنى جفت و ضم الشی‏ء الى مثله گرفته شده و نقطه مقابل آن وتر به معنى تک و تنها است سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قوی ترى براى کمک به فرد ضعیف ‏تر اطلاق گردیده است. شفاعت در لغت به معنای خواهش گری و پایمردی کردن ، میانجی گری ، وساطت و پا در میانی کردن و درخواست عفو و بخشایش است.

این لفظ در عرف و شرع به دو معنى متفاوت گفته می ‏شود:

الف- شفاعت در عرف به این گفته مى‏ شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتى را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.

گاهى با استفاده از نفوذ خود یا وحشتى که از نفوذ او دارند و زمانى با پیش کشیدن مسائل عاطفى و تحت تاثیر قرار دادن عواطف طرف و زمان دیگرى با تغییر دادن مبانى فکرى او در باره گناه مجرم و استحقاق او و مانند اینها.

بطور خلاصه شفاعت طبق این معنى هیچگونه دگرگونى در روحیات و فکر مجرم یا متهم ایجاد نمى‏ کند، تمام تاثیرها و دگرگونی ها مربوط به شخصى است که شفاعت نزد او مى‏ شود .

این نوع شفاعت در بحث هاى مذهبى مطلقا معنى ندارد، زیرا نه خداوند اشتباهى مى‏ کند که بتوان نظر او را عوض کرد، و نه عواطفى به این معنى که در انسان است، دارد که بتوان آن را برانگیخت، و نه از نفوذ کسى ملاحظه مى ‏کند و وحشتى دارد و نه پاداش و کیفرش بر محورى غیر از عدالت دور مى‏ زند.

ب - مفهوم دیگر شفاعت بر محور دگرگونى و تغییر موضع شفاعت شونده دور مى ‏زند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى ‏سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد، و ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده، و بیدارى و آگاهى است، و شفاعت در منطق اسلام از نوع اخیر است.

و تمام ایرادها، خرده‏ گیری ها، و حمله‏ ها همه متوجه تفسیر اول براى شفاعت مى‏شود، نه مفهوم دوم که یک معنى منطقى و معقول و سازنده است.

معنای اصطلاحی شفاعت

بدون شک مجازاتهاى الهى چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تکامل انسانها است، بنا بر این هر چیز که این ضامن اجراء را تضعیف کند باید از آن احتراز جست تا جرات و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود.

از سوى دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلى بر روى گناهکاران بست بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوى خدا و پاکى تقوا باز گردند.

شفاعت به مفهوم قرآنی اش این است که شخص گنه کار به سبب پاره ای از جنبه های مثبت مانند ایمان یا انجام بعضی از اعمال صالح شباهتی به اولیاء الله پیدا کند و آنان با عنایات و کمک های خود او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه خداوند تقاضای عـفو کنند. به تعبیری دیگر حقیقت شفاعت ، قرار گرفتن موجودی قوی تر و برتر در کنار موجودی ضعیف تر و کمک کردن به او برای پیمودن مراتب کمال است.

شفاعت در معنى صحیحش براى حفظ همین تعادل است، و وسیله‏اى است براى بازگشت گناهکاران و آلودگان و در معنى غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است.

کسانى که جنبه‏ هاى مختلف شفاعت و مفاهیم صحیح آن را از هم تفکیک نکرده‏ اند گاه بکلى منکر مساله شفاعت شده، آن را با توصیه و پارتى‏ بازى در برابر سلاطین و حاکمان ظالم برابر مى‏ دانند! و گاه مانند وهابیان آیه را که مى‏ گوید: لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ در قیامت (از کسى شفاعت پذیرفته نمى‏ شود) بدون توجه به آیات دیگر دستاویز قرار داده و به کلى شفاعت را انکار کرده‏ اند.

ایرادات مخالفان شفاعت:

به هر حال ایرادهاى مخالفان شفاعت را در چند مطلب مى‏ توان خلاصه کرد:

1) اعتقاد به شفاعت ، روح سعى و تلاش را تضعیف مى‏کند.

2) اعتقاد به شفاعت انعکاسى از جامعه ‏هاى عقب مانده و فئودالیته است.

3) اعتقاد به شفاعت موجب تشویق به گناه و رها کردن مسئولیتها است.

4) اعتقاد به شفاعت یک نوع شرک و چندگانه پرستى و مخالف قرآن است!

5) اعتقاد به شفاعت مفهومش دگرگون شدن احکام خداوند و تغییر اراده و فرمان او است!

همه این ایرادها از آنجا ناشى شده که شفاعت را از نظر مفهوم قرآنى با شفاعت هاى انحرافى رائج در میان عوام مردم اشتباه کرده ‏اند.

منبع: تبیان

باسلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت : واژه شفاعت از ماده شفع و در مقابل وتر است. شخصی که متوسل به شفیع می‌شود، به دلیل این که توان و نیرویش را برای رسیدن به کمال مطلوب کافی نمی‌داند، نیروی خود را با نیروی شفیع پیوند می‌زند تا از این راه به آنچه که می‌خواهد، دست یابد. شفاعت در مواردی مؤثر است که زمینه و استعداد همراهی وجود داشته باشد.
بنابر این شفیع به منزله بال دوم برای کسی است که دارای یک بال است . با کمک شفیع، بال دیگری برای پرواز می‌یابد، در کلمات امیر مؤمنان آمده است:
«الشیفیع جناح الطالب»؛(1) بنابر این کسانی که در ظلمت کامل قرار دارند، زمینه‌ای برای شفاعت در آن ها وجود ندارد و از شفاعت شافعان محروم خواهند بود.
بزرگان معتقدند که هدایت‌پذیری و حرکت در مسیر ولایت ،تأمین کننده شفاعت در عالم آخرت است . اگر کسی در دنیا از هدایت بی‌نصیب باشد، در آخرت نیز از شفاعت بی‌نصیب خواهد بود.
شفاعت گرچه حقیقتی غیر قابل انکار است و بدون تردید عده‌ای از شفاعت بهره‌مند می‌شوند، اما بذر هدایت دنیوی در آخرت به صورت شفاعت شکوفه می‌زند . توقع شفاعت از سوی کسی که در دنیا بذر هدایت را دریافت نکرده ، در آخرت درست مثل کشاورزی است که بدون پاشیدن بذر توقع محصول داشته باشد.(2)
کسانى که داراى بینش و عقائد فکرى و رهبرى صحیح باشند و تنها در عمل دچار لغزش هایى شده باشند، مشمول شفاعت شافعان مى‏شوند. قرآن مى‏فرماید:
«لایَملِکُونُ الشَّفاعَةَ الاّ مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً»؛ (3) تنها کسانى از شفاعت بهره‏مند مى‏شوند که میان خود و خدا پیمانى داشته باشند . خدا و اولیاى او و راه آنان را قلباً پذیرفته باشند.
امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏فرماید: «اِستَجِیبُوا الاَنبیاءَ وَ سَلِّمُوا بِاَمرِهِم وَ اعْمَلوا بِطاعَتِهِم تَدخُلُوا فِى شَفاعَتِهِم؛ (4)دعوت و نداى پیامبران گرامى را بپذیرید . نسبت به فرمان‏هاى آن بزرگواران تسلیم باشید . عمل شما طبق دستور و فرمان آنان باشيد تا مشمول شفاعت آنان گرديد».
آرى، کسانى که در دنیا از اولیاى خدا و علماى ربّانى پیروى کرده باشند، در آن روز هم مى‏توانند از آنان بهره گیرند و مشمول شفاعت آن بزرگواران باشند، یعنى باید بذر شفاعت را در دنیا کاشت تا در آخرت برداشت کرد.
شفاعت در روز رستاخیز بی حساب و بی قید و شرط نیست، بلکه برنامه دقیقی دارد، هم در مورد شفاعت شونده و هم در مورد نوع جرمی که فرد گنهکار مرتکب گردیده ؛ تا استحقاق و شایستگی در افراد برای شفاعت کردن و شفاعت شدن وجود نداشته باشد، شفاعت معنا نخواهد داشت. از این رو طبق آیات قرآن کریم شفاعت شامل حال افرادی می‌گردد که راه حق را با تلاش و کوشش پیموده اند، ولی ممکن است در این مسیر گرفتار لغزش هایی شده باشند که موجب یأس و ناامیدی در آنان گردد . در نتیجه از ادامه راه حق باز مانند.
در منطق قرآن و اسلام، شفاعت به عنوان نیرویی محرک، انسان ها را ترغیب می‌کند تا از ادامه راه حق مأیوس نگردند . به مؤمن گنهکار نوید می‌دهد که اگر لغزشی از شما سر زد، شفیعانی هستند که به اجازه خداوند رحمان شما را شفاعت کنند.
امام کاظم (ع) از امام علی (ع) نقل می‌فرماید که پیامبر(ص) فرمود :
" شفاعت برای کسانی است که گناهان کبیره مرتکب می‌گردند" آن گاه امام کاظم علیه السلام در توضیح مطلب می‌فرماید:
" هر فرد با ایمانی که مرتکب گناهی می‌شود، طبعاٌ پشیمان خواهد شد . پیامبر فرموده پشیمانی از گناه، توبه است . کسی که پشیمان نگردد، مؤمن واقعی نیست . شفاعت برای او نخواهد بود . عمل او ظلم است . خداوند می‌فرماید ظالمان دوست و شفاعت کننده ای ندارند. " (5 )
عارف بی‌بدیل معاصر امام خمینی(ره) در این خصوص سخنی شنیدنی دارد :
« شفاعت در آن عالم امر جزافی نیست و از روی تناسب یعنی شافع و مشفوع له است. از این جهت کسانی که از نور توحید و ولایت بی‌بهره‌اند ، ممکن نیست به نور شفاعت نایل شوند و اهل معاصی نیز اگر کدورت معاصی آن ها را زیاد فرا گرفته باشد ،ممکن است پس از مدت‌ها مدیدی به شفاعت نایل شوند، بنابر این باید به فکر اصلاح خود باشیم و با انوار اطاعت و مودّت اولیا(ع) خود را متناسب با آن ها کنیم تا مورد شفاعت آن ها شویم و نور شفاعت آن ها با نورانیت اطاعت ما شفع و جذبه روحانیت آن ها ما را مجذوب کند » .(6) با توجه به آن چه بیان شد، انسان‌ها به طور کلی دو دسته‌اند،
برخی نظیر کفار معاند بر اثر طغیان و گناه همان طور که در دنیا زمینه هدایت پذیری و دریافت فیض هدایت را از دست می‌دهند و هرگز قابل هدایت نیستند، در آخرت نیز استعداد دریافت شفاعت را ندارند . ظلمت محض‌اند . هیچ گونه زمینه‌ای برای دریافت نور شفاعت در وجود آن ها نیست.
این عده از فیض شفاعت شافعان به کلی محروم‌اند . تا ابد گرفتار عذاب دوزخ‌اند. ولی برخی انسان‌ها به دلیل دریافت جلوه‌ای از نور هدایت در دنیا در شرایطی هستند که می‌توانند با شفاعت شافعان فیض رحمت الهی را دریافت کنند، چون در دنیا حق را شناخته و به آن ایمان آورده، ولی به جهت جنبه بشری گاهی گناه و معصیتی از آن ها سر زده است که در قیامت با نور شفاعت وجودش از ظلمت گناه رهایی یافته و فیض رحمت خداوند را دریافت می‌کند.
عده ای مثل کفار معاند مانند سنگ سیاهی اند که اصلاً نور خورشید را نمی‌توانند دریافت و منعکس کنند و روشن گردند، ولی برخی دیگر مثل مؤمن گناهکار مانند اجسام شفاف‌اند که گرچه به دلیل غبار گناه چهره کاملاً روشن ندارند، ولی زمینه دریافت نور خورشید در آن ها هست و می‌توانند آن را دریافت کنند.
بنا بر این شفاعت نصیب کسانی خواهد شد که جلوه‌ای از نور هدایت و ایمان در وجود آن ها وجود دارد ، ولی به دلیل غفلت لغزش‌هایی از آنان سر زده، شفعا در قیامت از آن ها شفاعت نموده و خداوند لغزش‌های آنان را خواهند بخشید.
کسانی که از روی عناد و کفر و لجاجت با حق و راه شهدا کاملاً بیگانه بوده و در دنیا هرگز در مسیر هدایت نرفته‌اند، شفاعت نصیب آن ها نخواهد شد.
پی‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، حکمت 63.
2. سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، ص 191، نشر مؤسسه آثار امام، 1387ش.
3 . مریم(19)آیه 87.
4. تفسیر برهان، ج 3، ص 57، نشر موسسیه البعثت بیروت 1419 ق.
5.همان.
6. شرح جنود عقل و جهل، ص 374، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1377ش.

BABY;579685 نوشت:
حال سر عدد اختلاف نسازیم بین خودمون که بحث دور شود.
این مطلب را پیدا کنید و بخوانید که حضرت علی پیش از شهادتشان در بستر یکی از صحابه به نزدشان امد و بعد نقل کردند که اری در ان دنیا ...

بنده تو نت گشتم پیداش نکردم. اگر از دوستان کسی این مطلب دیده اینجا بذاره!

اما در مورد شفاعت، بنده شخصا معتقدم که نه کل امت بلکه کل انسانها باید بخشیده و مورد شفاعت قرار گیرند چون:

اولا وقتی ما انسانها وجودی از خود نداریم پس چطور اختیار داشته باشیم؟؟؟! وقتی هم اختیار نداریم پس ما گناهکار نیستیم! چون در انجام اعمال اختیار نداریم!

کدامین اختیار ای مرد عاقل***********کسی را کو بود بالذات باطل

چو بودِ توست یک سر جمله نابود*****نگویی که اختیارت از کجا بود؟

کسی کو را وجود از خود نباشد***** به ذات خویش نیک و بد نباشد

ثانیا در این عالم، جبر محض حاکم است! محیط و خانواده و وراثت و... خیلی چیزا بر انسان تحمیل شده و حتی از بعضی آنها اصلا آگاه نیست!!!

مثلا فرد در خانواده ای بزرگ میشود که مال حرام که از طریق پدرش روزیش میشود را استفاده میکند مال حرام هم معصیت زا است!
حتی در مورد شیاطینی مثل جن تابع، همزاد شیطانی و... خیلی از مردم و حتی ما مسلمانان نمیدانیم و تنها در احادیث اشاراتی برای جلوگیری از مبتلا شدن به آنها گفته شده مثل بسم الله گفتن در هنگام انعقاد نطفه و... و باز در مورد این احادیث هم مردم کمی از آن مطلع اند

دلایل دیگری هم هست

حکمت شفاعت
نخست بايد دانست از ويژگي هاي انسان آن است که اگر از دستورات خداوند متعال نافرماني کند به طور طبيعي احساس جدايي مي کند هرچند راه توبه باز است و به طور مستقيم مي تواند از خداوند آمرزش بخواهد . بسياري از افراد از نافرماني خود شرمنده بوده و از توبه شکستن احساس نااميدي مي کنند لذا از آنجا که تمام افعال خداوند بر اساس حکمت و مصلحت استوار است ، گشودن باب شفاعت به روي گنهکاران با شرايط خاص بر همين اساس است .
بعضي از حکمت ها در زمينه شفاعت عبارت است از
:

ادامه دارد.......

با سلام و عرض ادب
ايجاد روزنه اميد و مبارزه با روح يأس :
بسيار مي شود که غلبه هواي نفس ، سبب ارتکاب گناهان مهمي مي شود و به دنبال آن روح يأس و نااميدي بر کساني که مرتکب آن گناهان شده اند غلبه مي کند و اين يأس آنها را به آلودگي بيشتر و غوطه ور شدن در گناهان سوق مي دهد زيرا آنها فکر مي کنند آب از سرشان گذشته است بنابر اين چه يک وجب باشد و چه صد وجب فرقي نمي کند .
اعتقاد به شفاعت ، پديد آورنده روزنه اميد در دل گنهکاران است . به هر حال هر انساني در طول زندگي خود گرفتار گناهان و لغزش هايي مي شود . اعتقاد به شفاعت سبب مي شود که فرد گنهکار اميدوار باشد که گناهان براي او سرنوشت قطعي و غيرقابل تغيير رقم نزده است و او مي تواند با جلب رضايت خداوند از طريق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و هم سنخ شدن با اولياي الهي ، درِ رحمت و مغفرت الهي را تا روز قيامت به روي خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهره مند گردد .
اگر انسان گنهکار معتقد باشد که گناهان گذشته او يا لغزش هاي احتمالي اش براي او سرنوشت قطعي نامطلوبي پديد مي آورد و به هيچ وسيله اي نمي توان آن را تغيير داد؛ ممکن است دچار يأس و نااميدي شده و روزبه روز بار گناه خود را سنگين تر کند و چنين بينديشد : ديگر چه سود که نيمه باقي مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم
شفاعت دري از رحمت الهي است که به سوي انسان گشوده شده تا او را از خطر يأس و نااميدي نجات دهد و به آينده اميدوار سازد .

ادامه دارد....

قلب سلیم";579771 نوشت:
بنده تو نت گشتم پیداش نکردم. اگر از دوستان کسی این مطلب دیده اینجا بذاره!

اما در مورد شفاعت، بنده شخصا معتقدم که نه کل امت بلکه کل انسانها باید بخشیده و مورد شفاعت قرار گیرند چون:

اولا وقتی ما انسانها وجودی از خود نداریم پس چطور اختیار داشته باشیم؟؟؟! وقتی هم اختیار نداریم پس ما گناهکار نیستیم! چون در انجام اعمال اختیار نداریم!

کدامین اختیار ای مرد عاقل***********کسی را کو بود بالذات باطل

چو بودِ توست یک سر جمله نابود*****نگویی که اختیارت از کجا بود؟

کسی کو را وجود از خود نباشد***** به ذات خویش نیک و بد نباشد

شما چرا معنی شعر را وارونه میکنید ؟؟؟
این شعر سراسر عرفانی است
مثلا یکجایش میگوید
دگر از معصیت نور و صفا دید /// چو توبه کرد نور «اصطفی» دید

معنی واضح این ابیاتی که به کاربردید این است که شخص فطرتش پاک است و در اول نه شر است نه خیر یا میخواهد بگوید کسی که همش کارش شده باطل این دیگه عقلش اختیارش را ندارد ...


این بحث جبر و اختیار بارها در این انجمن باز شده
و شبستری در یک بیتش هم میگوید
برو جان پدر تن در قضا ده////به تقدیرات یزدانی رضا ده
خوب است برای بهتر فهمیدن بحث جبر و اختیار بحث هدایت افعالی را بخوانید که شامل حال حضرت موسی شده. و شامل حال حضرت حجه (عجل) هم خواهد شد.

ثانیا در این عالم، جبر محض حاکم است! محیط و خانواده و وراثت و... خیلی چیزا بر انسان تحمیل شده و حتی از بعضی آنها اصلا آگاه نیست!!!

مثلا فرد در خانواده ای بزرگ میشود که مال حرام که از طریق پدرش روزیش میشود را استفاده میکند مال حرام هم معصیت زا است!
حتی در مورد شیاطینی مثل جن تابع، همزاد شیطانی و... خیلی از مردم و حتی ما مسلمانان نمیدانیم و تنها در احادیث اشاراتی برای جلوگیری از مبتلا شدن به آنها گفته شده مثل بسم الله گفتن در هنگام انعقاد نطفه و... و باز در مورد این احادیث هم مردم کمی از آن مطلع اند

دلایل دیگری هم هست


به لحاظ حکم شرعی در همین مسیله میتوانید از دفتر مرجع تان بپرسید به شما خواهند گفت که غذایی که میخورند حلال است و پولی هم که مغازه دار میگیرد حلال است و ان پدر خانواده یک روز که خواست توبه کند باید این پولها را حساب کند و در راه خدا خرج کند و برخی مراجع سختگیری بیشتری کرده اند و گفته اند خانواده پس از اطلاع باز هم میتوانند غذا را بخورند ولی باید جمیع این پولها را حساب کنند و اگر اشتباه نکنم یک دهمش را خرج راه خدا کنند.
در ان دنیا که شیخ شبستری هم به قیامت در شعرش اشاره کرده(اشاره به قیامت نشان از شناخت خدا و بحث جبر و اختیار دارد) خداوند افرادی که در محله دزدها دزد شده اند را پای میز عدالت مینشاند و حضرت لوط را جلویشان میگذارد و جلوی روی پسرهای دخترباز که در محله دختربازان زندگی میکردند هم حضرت یوسف را میگذارد و جلوی زن های پسر باز هم حضرت اسیه و حضرت مریم را میگذارد
واضح است که بگویم این گرامیان اول گناه نکردند بعد رتبه نزد خدا گرفتند نه اینکه بفهمند قرار است رتبه بگیرند و گناه نکنند.

قلب سلیم";579771 نوشت:
نده تو نت گشتم پیداش نکردم. اگر از دوستان کسی این مطلب دیده اینجا بذاره!

اما در مورد شفاعت، بنده شخصا معتقدم که نه کل امت بلکه کل انسانها باید بخشیده و مورد شفاعت قرار گیرند چون:

اولا وقتی ما انسانها وجودی از خود نداریم پس چطور اختیار داشته باشیم؟؟؟! وقتی هم اختیار نداریم پس ما گناهکار نیستیم! چون در انجام اعمال اختیار نداریم!

با سلام و عرض ادب
درست است که نه تنها انسان ها بلکه تمام موجودات به غیر از خداوند متعال وجودشان اعطایی است. اما سعه وجودی هر موجود با دیگری متفاوت است و خداوند ما را مختار آفریده است لذا این قضیه دلیل بر عدم اختیار انسان نیست. علاوه بر اینکه بحث شفاعت متفرع بر وجود عصیان و وجود عصیان متفرع بر اختیار است .اثبات اختیار بحث مستقلی است که باید در تاپیک مستقلی مورد بررسی قرار گیرد. اما یکی از دلایل اثبات اختیار
این که گویی این کنم یا آن کنم
این دلیل اختیار است ای صنم

قلب سلیم";579771 نوشت:
ثانیا در این عالم، جبر محض حاکم است! محیط و خانواده و وراثت و... خیلی چیزا بر انسان تحمیل شده و حتی از بعضی آنها اصلا آگاه نیست!!!

مثلا فرد در خانواده ای بزرگ میشود که مال حرام که از طریق پدرش روزیش میشود را استفاده میکند مال حرام هم معصیت زا است!
حتی در مورد شیاطینی مثل جن تابع، همزاد شیطانی و... خیلی از مردم و حتی ما مسلمانان نمیدانیم و تنها در احادیث اشاراتی برای جلوگیری از مبتلا شدن به آنها گفته شده مثل بسم الله گفتن در هنگام انعقاد نطفه و... و باز در مورد این احادیث هم مردم کمی از آن مطلع اند

آنچه در جهان است همه از باب مقتضی و معدّ است و علت تامه برای افعال ما نیست وظیفه انسانها این است که با اختیار خویش بر این شرایط غلبه کنند و عدالت الهی هم این است که نسبت به شرایط هر کس با او در قیامت برخورد شود.

توجه: خواهشمند است برای ادامه بحث ، پست مستقلی در این زمینه مطرح کنید تا در خدمت شما باشیم

BABY;580404 نوشت:
معنی واضح این ابیاتی که به کاربردید این است که شخص فطرتش پاک است و در اول نه شر است نه خیر یا میخواهد بگوید کسی که همش کارش شده باطل این دیگه عقلش اختیارش را ندارد ...
.

باسلام

برای اینکه موضوع تاپیک منحرف نشه بحث رو ادامه نمیدم چون طولانیه! فقط توصیه میکنم دوباره ابیات زیر را بادقت بخوانید و از اساتید بخش عرفان وفلسفه هم مشاوره بگیرید که منظور شیخ شبستری از این ابیات چیست؟


کدامین اختیار ای مرد عاقل؟! *********کسی را کو بود بالذات باطل

چو بودِ توست یک سر همچو نابود****نگویی که اختیارت از کجا بود؟

کسی کو را وجود از خود نباشد****به ذات خویش نیک و بد نباشد

که را دیدی تو اندر جمله عالم****که یک دم شادمانی یافت بی غم

که را شد حاصل آخر جمله امید****که ماند اندر کمالی تا به جاوید

ز حال خویشتن پرس این قدر چیست**وز آنجا باز دان کاهل قدر کیست

هر آن کس را که مذهب غیر جبر است****نبی فرمود کو مانند گبر است

چنان کآن گبر، یزدان و اهرمن گفت****مر آن نادان احمق او و من گفت

به ما افعال را نسبت مجازی است****نسب خود در حقیقت لهو و بازی است

نبودی تو که فعلت آفریدند**************تو را از بهر کاری برگزیدند

به قدرت بی‌سبب دانای بر حق**به علم خویش حکمی کرده مطلق

مقدر گشته پیش از جان و از تن****برای هر یکی کاری معین

یکی هفتصد هزاران ساله طاعت**به جای آورد و کردش طوق لعنت

دگر از معصیت نور و صفا دید****چو توبه کرد نور «اصطفی» دید

عجب‌تر آنکه این از ترک مامور****شد از الطاف حق مرحوم و مغفور

جناب کبریایی لاابالی است****منزه از قیاسات خیالی است

چه بود اندر ازل ای مرد نااهل****که این یک شد محمد و آن ابوجهل

کسی کو با خدا چون و چرا گفت****چو مشرک حضرتش را ناسزا گفت

خداوندی همه در کبریایی است****نه علت، لایق فعل خدایی است

سزاوار خدایی لطف و قهر است****ولیکن بندگی در جبر و فقر است

کرامت آدمی را اضطرار است****نه زان کو را نصیبی ز اختیار است

نبوده هیچ چیزش هرگز از خود****پس آنگه پرسدش از نیک و از بد

ندارد اختیار و گشته مامور****زهی مسکین که شد مختارِ مجبور

نه ظلم است این که عین علم و عدل است****نه جور است این که محض لطف و فضل است

برو جان پدر تن در قضا ده****به تقدیرات یزدانی رضا ده

صفا;580587 نوشت:

با سلام و عرض ادب
خداوند ما را مختار آفریده است لذا این قضیه دلیل بر عدم اختیار انسان نیست.
این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم
آنچه در جهان است همه از باب مقتضی و معدّ است و علت تامه برای افعال ما نیست وظیفه انسانها این است که با اختیار خویش بر این شرایط غلبه کنند و عدالت الهی هم این است که نسبت به شرایط هر کس با او در قیامت برخورد شود.
توجه: خواهشمند است برای ادامه بحث ، پست مستقلی در این زمینه مطرح کنید تا در خدمت شما باشیم


باسلام خدمت شما

برای این استدلالات و حتی اگر از مولانا و بقیه عرفا هم باشد پاسخهای متقنی وجود دارد که خود شیخ شبستری در ابیات بالا نیز ذکر کرده!

نظر شخصی بنده همان نظر عرفاست که نه جبر است نه اختیار! بلکه عشق (بدون علت) است که باز این قضیه بحث دیگری است!

موفق باشید

به ما افعال را نسبت مجازی است****نسب خود در حقیقت لهو و بازی است

جناب کبریایی لاابالی است**************منزه از قیاسات خیالی است

خداوندی همه در کبریایی است*********نه علت، لایق فعل خدایی است

قلب سلیم";580786 نوشت:
برای اینکه موضوع تاپیک منحرف نشه بحث رو ادامه نمیدم چون طولانیه! فقط توصیه میکنم دوباره ابیات زیر را بادقت بخوانید و از اساتید بخش عرفان وفلسفه هم مشاوره بگیرید که منظور شیخ شبستری از این ابیات چیست؟

کدامین اختیار ای مرد عاقل؟! *********کسی را کو بود بالذات باطل

چو بودِ توست یک سر همچو نابود****نگویی که اختیارت از کجا بود؟

کسی کو را وجود از خود نباشد****به ذات خویش نیک و بد نباشد

که را دیدی تو اندر جمله عالم****که یک دم شادمانی یافت بی غم

که را شد حاصل آخر جمله امید****که ماند اندر کمالی تا به جاوید

ز حال خویشتن پرس این قدر چیست**وز آنجا باز دان کاهل قدر کیست

هر آن کس را که مذهب غیر جبر است****نبی فرمود کو مانند گبر است

چنان کآن گبر، یزدان و اهرمن گفت****مر آن نادان احمق او و من گفت

به ما افعال را نسبت مجازی است****نسب خود در حقیقت لهو و بازی است

نبودی تو که فعلت آفریدند**************تو را از بهر کاری برگزیدند

به قدرت بی‌سبب دانای بر حق**به علم خویش حکمی کرده مطلق

مقدر گشته پیش از جان و از تن****برای هر یکی کاری معین

یکی هفتصد هزاران ساله طاعت**به جای آورد و کردش طوق لعنت

دگر از معصیت نور و صفا دید****چو توبه کرد نور «اصطفی» دید

عجب‌تر آنکه این از ترک مامور****شد از الطاف حق مرحوم و مغفور

جناب کبریایی لاابالی است****منزه از قیاسات خیالی است

چه بود اندر ازل ای مرد نااهل****که این یک شد محمد و آن ابوجهل

کسی کو با خدا چون و چرا گفت****چو مشرک حضرتش را ناسزا گفت

خداوندی همه در کبریایی است****نه علت، لایق فعل خدایی است

سزاوار خدایی لطف و قهر است****ولیکن بندگی در جبر و فقر است

کرامت آدمی را اضطرار است****نه زان کو را نصیبی ز اختیار است

نبوده هیچ چیزش هرگز از خود****پس آنگه پرسدش از نیک و از بد

ندارد اختیار و گشته مامور****زهی مسکین که شد مختارِ مجبور

نه ظلم است این که عین علم و عدل است****نه جور است این که محض لطف و فضل است

برو جان پدر تن در قضا ده****به تقدیرات یزدانی رضا ده

نوشته اصلی توسط صفا

با سلام و عرض ادب
خداوند ما را مختار آفریده است لذا این قضیه دلیل بر عدم اختیار انسان نیست.
این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم
آنچه در جهان است همه از باب مقتضی و معدّ است و علت تامه برای افعال ما نیست وظیفه انسانها این است که با اختیار خویش بر این شرایط غلبه کنند و عدالت الهی هم این است که نسبت به شرایط هر کس با او در قیامت برخورد شود.
توجه: خواهشمند است برای ادامه بحث ، پست مستقلی در این زمینه مطرح کنید تا در خدمت شما باشیم

باسلام خدمت شما

برای این استدلالات و حتی اگر از مولانا و بقیه عرفا هم باشد پاسخهای متقنی وجود دارد که خود شیخ شبستری در ابیات بالا نیز ذکر کرده!

نظر شخصی بنده همان نظر عرفاست که نه جبر است نه اختیار! بلکه عشق (بدون علت) است که باز این قضیه بحث دیگری است!

موفق باشید
به ما افعال را نسبت مجازی است****نسب خود در حقیقت لهو و بازی است

جناب کبریایی لاابالی است**************منزه از قیاسات خیالی است

خداوندی همه در کبریایی است*********نه علت، لایق فعل خدایی است


با سلام و عرض ادب
همان تک بیتی که نوشته بودیم پاسخ تمام ابیات است.
این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم
برای بحث اختیار در بحث مستقل در خدمت شما هستیم

قلب سلیم";580786 نوشت:
باسلام

برای اینکه موضوع تاپیک منحرف نشه بحث رو ادامه نمیدم چون طولانیه! فقط توصیه میکنم دوباره ابیات زیر را بادقت بخوانید و از اساتید بخش عرفان وفلسفه هم مشاوره بگیرید که منظور شیخ شبستری از این ابیات چیست؟


کدامین اختیار ای مرد عاقل؟! *********کسی را کو بود بالذات باطل

چو بودِ توست یک سر همچو نابود****نگویی که اختیارت از کجا بود؟

کسی کو را وجود از خود نباشد****به ذات خویش نیک و بد نباشد

که را دیدی تو اندر جمله عالم****که یک دم شادمانی یافت بی غم

که را شد حاصل آخر جمله امید****که ماند اندر کمالی تا به جاوید

ز حال خویشتن پرس این قدر چیست**وز آنجا باز دان کاهل قدر کیست

هر آن کس را که مذهب غیر جبر است****نبی فرمود کو مانند گبر است

چنان کآن گبر، یزدان و اهرمن گفت****مر آن نادان احمق او و من گفت

به ما افعال را نسبت مجازی است****نسب خود در حقیقت لهو و بازی است

نبودی تو که فعلت آفریدند**************تو را از بهر کاری برگزیدند

به قدرت بی‌سبب دانای بر حق**به علم خویش حکمی کرده مطلق

مقدر گشته پیش از جان و از تن****برای هر یکی کاری معین

یکی هفتصد هزاران ساله طاعت**به جای آورد و کردش طوق لعنت

دگر از معصیت نور و صفا دید****چو توبه کرد نور «اصطفی» دید

عجب‌تر آنکه این از ترک مامور****شد از الطاف حق مرحوم و مغفور

جناب کبریایی لاابالی است****منزه از قیاسات خیالی است

چه بود اندر ازل ای مرد نااهل****که این یک شد محمد و آن ابوجهل

کسی کو با خدا چون و چرا گفت****چو مشرک حضرتش را ناسزا گفت

خداوندی همه در کبریایی است****نه علت، لایق فعل خدایی است

سزاوار خدایی لطف و قهر است****ولیکن بندگی در جبر و فقر است

کرامت آدمی را اضطرار است****نه زان کو را نصیبی ز اختیار است

نبوده هیچ چیزش هرگز از خود****پس آنگه پرسدش از نیک و از بد

ندارد اختیار و گشته مامور****زهی مسکین که شد مختارِ مجبور

نه ظلم است این که عین علم و عدل است****نه جور است این که محض لطف و فضل است

برو جان پدر تن در قضا ده****به تقدیرات یزدانی رضا ده


باسلام خدمت شما

برای این استدلالات و حتی اگر از مولانا و بقیه عرفا هم باشد پاسخهای متقنی وجود دارد که خود شیخ شبستری در ابیات بالا نیز ذکر کرده!

نظر شخصی بنده همان نظر عرفاست که نه جبر است نه اختیار! بلکه عشق (بدون علت) است که باز این قضیه بحث دیگری است!

موفق باشید

به ما افعال را نسبت مجازی است****نسب خود در حقیقت لهو و بازی است

جناب کبریایی لاابالی است**************منزه از قیاسات خیالی است

خداوندی همه در کبریایی است*********نه علت، لایق فعل خدایی است


پس منم برا اینکه در یک جمله جواب بدهم و بحث زیاد دور نشود میگویم
شما الان از اختیار خود استفاده کردید و وارد این تاپیک شدید
و از اختیار خود استفاده کردید و این اشعار را قرار دادید. و میتوانستید از همین اختیارتان استفاده کنید در خونه همسایه بزنید و اورا با یک چاقو بکشید.
خداوند اگر جبرش ان جبری بود که شما میگفتید پس چرا دیگر نهی از قتل میکند انسانها را ؟؟؟

در مورد بحث جبر و اختیار همین را بگویم که کسی که همه چیز را در جبر الهی ببیند که مخالف وجود خدا نیست . یا بلعکس در مورد اختیار انسانی
در مورد این بحث جبر و اختیار ایمه یک صحبتی به ما کرده اند که اویزه گوشمان کنیم
و ان این است از این تدبر دور بشویم زیرا سرانجامش کفر است و جبر و اختیار همچون موی نازک و همچون شمشیری برنده هستند.

حاضر
سلام علیکم

با استفاده از اینکه تا ظرفی رو خالی از آلودگی نکنی، پاکیزگی رو توش نخواهیم دید، به نظر میرسه که بهرت است تا کسانی رو که مورد شفاعت قرار نمی گیرند رو بیان کنیم. چرا؟ برای اینکه اگه احیانا جزو این گروه ها هستیم، خودمان را بیرون بکشیم.
1. کافرین
2. منکران
3. شکاکان

4. مشرکان

رسول الله ِ صلي الله عليه وآله: الشَّفاعَةُ لا تَكونُ لِأهلِ الشَّكِّ والشِّرْكِ ، ولا لِأهلِ الكُفرِ والجُحُودِ ، بل يَكونُ لِلمؤمنينَ مِن أهلِ التوحيدِ ./ میزان الحکمه، ج5، ص587 به نقل از بحار الأنوار : ٨/٥٨/٧٥
پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : نه شكّاكان ومشركان شفاعت شوند ونه كافران ومنكران ؛ بلكه شفاعت مخصوص مؤمنان يكتا پرست است.

5. قدرتمند مستبد
6. غالیان در دین
رسول الله صلي الله عليه وآله : رَجُلانِ لا تَنالُهُما شَفاعَتى : صاحِبُ سُلطانٍ عَسُوفٌ غَشُومٌ ، وغالٍ فى الدِّينِ مارِقٌ / میزان الحکمه، ج5، ص588 به نقل ازالخصال : 63/93
پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : شفاعت من به دو كس نمي رسد : قدرتمند مستبد وستمگر، وغلوّ كننده خارج شده از دين.

7. ظالمان
رسول الله صلي الله عليه وآله : أمّا شَفاعَتِى ففى أصحابِ الكبائرِ ما خَلا أهلَ الشِّركِ والظُّلمِ ./ میزان الحکمه، ج5، ص588 به نقل از الخصال : 355/36
پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : شفاعت من درباره مرتكبانِ گناهان كبيره است ، به جز مشركان وستمگران .

8. سبک شمرندگان نماز
رسول الله صلي الله عليه وآله : لا يَنالُ شَفاعَتى مَنِ استَخَفَّ بِصلاتِهِ ، ولا يَرِدُ عَلَىَّ الحَوضَ لا واللّه/ میزان الحکمه، ج5، ص588
پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : كسي كه نماز را سبك بشمارد به شفاعت من دست نيابد، وبه خدا سوگند كه در كنار حوض [كوثر ]بر من وارد نشود .

9. کسانی که به شفاعت، ایمان ندارند.
رسول الله صلي الله عليه وآله : مَن لم يُؤمِنْ بِشَفاعَتِى فلا أنالَهُ اللّه ُ شَفاعَتِى ./ میزان الحکمه، ج5، ص 587 به نقل از عيون أخبار الرِّضا : ١/١٣٦/٣٥شرایط شفاعت شوندگان
پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : كسي كه به شفاعت كردن من ايمان نداشته باشد، خداوند شفاعت مرا به او نرساند.
اما چه کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند؟ 1. حفظ اصل ایمان
کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که به سبب گناهان، اصل ایمانشان به خطر نیفتاده باشد. به همین جهت، در منابع دینی آمده است: کافر، مشرک و منافق در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند./

روحانی.سیدمحمدکاظم.پیشین.ص27

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: شفاعت برای تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست، بلکه برای مۆمنان یکتاپرست است./
ری شهری.محمد.میزان الحکمه.موسسه دارالحدیث.چاپ دوم.ج4.ص1472.ح9482

2. آزار دهنده ذریه رسول خدا نباشد
افرادی که به ذریه پیامبر آزار می‌سانند مورد شفاعت واقع نمی‌شوند، زیرا اولا طبق متون دینی تمام ستمگران از زمره شفاعت شوندگان خارج می‌شوند و ثانیا آزار دهندگان به هر فرد مۆمن و مسلمانی جز افرادی هستند که قابل شفاعت نمی‌باشند. و در خصوص فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «إذا قمت المقام المحمود تشفعت فی اصحاب الکبائر من امتی فتشفعنی الله لا تشفعت فیمن آذی ذریتی»، هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت می‌کنم و خداوند شفاعت مرا می‌پذیرد، بخدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی‌کنم./

مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، شفاعت، قم، انشارات موسسه در راه حق، ص169


3- تارک نماز نباشد
یکی از شرایط پذیرفته شدن شفاعت آن است که شفاعت شونده اهل نماز باشد و نماز را وظیفه ای مهم و محترم بشمارد و نسبت به آن سهل انگاری نکند./
همان، ص171


همچنانکه امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلوه»، شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی‌رسد./
ری شهری، محمد، پیشین، ص1472، ح9484

کسانی که به طور کلی از ایمان محروم اند و دین و عمل آنها مورد رضایت خداوند نیست(مشرکان، کافران، ناصبیان و دشمنان رسول اکرم و خاندان او) محروم از شفاعت بوده و در عذاب جهنم جاودانه و همیشگی خواهند بود.

4- شفاعت شونده رابطه ای معنوی با شفیع داشته باشد
کسانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که در دنیا ارتباط روحی و معنوی خاصی بین آنان و شافعان برقرار باشد. مثل اینکه خدمت یا احسان و یا محبتی درباره او و یا بستگان و دوستان شفیع کرده باشند./

طیب، سیدعبدالحسین، کلم الطیب، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمدحسین کوشانپور، ص814

در حقیقت یکی از حکمت هایی که سبب شده خداوند اولیای الهی را در روز قیامت، واسطه و شفیع در فیض مغفرت و بخشش خود، به این افراد قرار دهد همین رابطه معنوی و سنخیتی است که در دنیا میان آنان برقرار است./ روحانی، سیدمحمد، پیشین، ص29


5- اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشد
از احادیث شفاعت استفاده می‌شود کسانی مورد شفاعت واقع می‌شوند که اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشند./
مطهری، احمد، پیشین، ص170

همچنانکه ار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «من لم یۆمن بشفاعتی فلا اناله شفاعتی»، هر کس به شفاعت من ایمان نداشته باشد شفاعت من به او نمی‌رسد./
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت دارالوفاء، ج8، ص58
6- خیانت کار و فریب دهنده نباشد:/
دری اصفهانی، علی، پیشین، ص49

در روایتی از رسول خدا آمده است: «من غش اخاه المسلم نزع الله برکه رزقه و أفسر علیه معیشه و وکله الی نفسه»، هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزیش بر می‌دارد و زندگیش را ویران می‌سازد و او را به خودش واگذار می‌کند و شفاعتی از او نخواهد شد./
وسائل الشیعه، ج12، ص210، ح11



mohsen124;579194 نوشت:
یعنی صدای باقی در نمیاد که این چه عدالتی است که در روز قیام برپاشده است و این همه ادم گناهکار شفاعت شده اند؟؟؟
یعنی صدای حضرت نوح :doa(2): در نمیاید که فرزندش را نمیتواند شفاعت کند بعد ایمه اینگونه بسیاری از گناهکاران بدتر از فرزند نوح را شفاعت میکنند؟؟؟

با عرض سلام
عزیز من چرا فکر می کنی شفاعت کردن باعث ناراحتی دیگران می شود.:Gig: هدف همه انبیاء هدایت بندگان خداست و پیامبران نشانه های رحمت رب العالمین هستند . تازه وقتی یکی از آتش دور بشه تنها خداوند است که شادتر از همه می گردد .چرا که خداوند ودود است:hamdel: :hamdel:.
خدایش اگه رحمت خدا در شفاعت قرار نمی گرفت فکر می کنی چند نفر بهشتی می شوند :Ghamgin:. بعدشم بابا چرا فکر می کنیم که خدا بنده خلق کرده که ببره جهنم!!!!!
هر کسی بهشت خودش رو داره اونی که اعمال خوبش بیشتر است به خدا در بهشت نزدیک تر است و کمتر افسوس می خوره ....
دی

اخر خدا طلب مغفرت حضرت نوح را برای فرزندش نپذیرفت
خوب واضح است مثلا یک شبه پسر نوح اگر در ان دنیا با شفاعت کسی بره بهشت صدای حضرت نوح در میاید

حاضر;583143 نوشت:
حاضر
سلام علیکم

با استفاده از اینکه تا ظرفی رو خالی از آلودگی نکنی، پاکیزگی رو توش نخواهیم دید، به نظر میرسه که بهرت است تا کسانی رو که مورد شفاعت قرار نمی گیرند رو بیان کنیم. چرا؟ برای اینکه اگه احیانا جزو این گروه ها هستیم، خودمان را بیرون بکشیم.
1. کافرین
2. منکران
3. شکاکان

4. مشرکان



خدا خیرت بده که این قدر قشنگ موشکافی کردی بحث را .
فقط باید دقت کرد که بنا بر ایات قران چنانچه خدا راضی نباشد از شخص کلا شفاعت شامل حالش نمیشود .
وَلا یَشفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارتَضی

و این حدیث را هم از امام رضا(ع) من اضافه میکنم
هر که مرا زیارت کند٬ در حالی که حق و طاعت مرا که خدا بر او واجب کرده بشناسد٬ من و پدرانم در روز قیامت شفیع او هستیم٬ و هر که ما شفیع وی باشیم نجات یابد.

BABY;570328 نوشت:
سلام رفقا

یک سوال قدری ذهنم را مشغول کرده است

شفاعت ایمه شامل چه افرادی میشود؟؟؟
و ایا ایمه :alayhe: قرار است کل امتشان را شفاعت کنند ؟؟؟(صحبت حضرت علی قبل از شهادتشان در بستر)

یعنی صدای باقی در نمیاد که این چه عدالتی است که در روز قیام برپاشده است و این همه ادم گناهکار شفاعت شده اند؟؟؟
یعنی صدای حضرت نوح :doa(2): در نمیاید که فرزندش را نمیتواند شفاعت کند بعد ایمه اینگونه بسیاری از گناهکاران بدتر از فرزند نوح را شفاعت میکنند؟؟؟

ممکن است در اخر این بحث به این نتیجه برسیم با توجه به درامدن صدای بسیاری در ان دنیا
بچه شیعه دست به هر گناهی نزند و بعد بگوید ان دنیا امام حسین :doa(6): هست.

باسلام

مطالب خوبی درباره شفاعت و شبهات آن در لینک زیر موجود است.

فقط یک نکته رو در کتاب لینک زیر و مطالعاتتان در نظر بگیرید که وقتی از شیعه سخن میگویند منظور مومنین و اولیای خدا و مسلمین واقعی هستند! نه کسی که محبت اهل بیت دارد و واجبات را انجام میدهد ولی در عمل دروغ میگوید و غیبت میکند و...

پس جایی که گفتند شیعه شفاعت میکند و.. به این نکته دقت داشته باشید. بهتر است صفات شیعیان در احادیث را بخوانید تا بفهمید ما مردم که اینقدر شیعه شیعه میکنیم تا چه حد شیعه ایم؟!

http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/maadshenasi/fehrestmaadshenasi/fehrestmaad9.htm

رهروان ولایت ـ یکی از اعتقادات بر حق و قطعی دین مبین اسلام، وجود شفاعت در روز قیامت است؛ شفاعت پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای گنه‌کاران امّت، مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی بوده
هم‌چنین شیعه معتقد است ائمه اطهار و حضرت زهرا(صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) نیز دارای مقام شفاعت هستند و گنه‌کاران امّت اسلامی را شفاعت کرده و با خود به بهشت می‌برند.

امّا طبق همین روایات، برخی از شیعیان و مسلمانان، مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند، ما به خاطر طولانی‌ نشدن بحث، تنها یک روایات را در این باب ذکر می‌کنیم:
«ابن أبى عُمَير» از امام کاظم(عليه‌السلام)‏ نقل می‌کند که حضرت فرمودند: «خداوند متعال كسى را به طور جاويدان در آتش نگه نمى‌‏دارد، مگر اهل كفر و إنكار و شرك و ضلالت را».
من خدمت حضرت عرض کردم: اى پسر رسول خدا، پس شفاعت براى چه طایفه‌اى از گناه‌كاران است؟ حضرت فرمود: پدرم از پدرانش از اميرالمومنين(عليهم‌السلام) نقل كرد كه حضرت فرمود: از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که مى‏‌فرمود: «شفاعت من براى مرتكبين‏ گناهان كبيره از امّت من است؛ و امّا نيكوكاران از اين امّت، براى آنان هيچ‌گونه مؤاخذه‌اى نيست».
من گفتم: اى پسر رسول خدا، چگونه شفاعت براى مرتكبين معاصى كبيره است؟ در حالی‌كه خداوند متعال مى‏‌فرمايد: «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُون؛[انبیاء/ 21] شفاعت نمى‏‌كنند مگر براى آن كه پسنديده باشد؛ و ايشان از خشيت خدا در ترس باشند» و كسى كه مرتكب گناه كبيره شود، پسنديده نيست.
حضرت فرمود: «اى أبا احمد، هيچ مومنى، گناهى انجام نمى‏‌دهد، مگر آن‌كه از آن گناه راضی نیست و براى آن نادم و پشيمان مى‏‌شود؛ و رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: «همان ندامت، توبه است» و نيز فرموده است: «كسى كه كار خير، او را خوشحال کند و كار بد، او را ناراحت، او مؤمن است». بنابراين كسى كه گناهى مرتکب شود و از آن گناه، پشيمان نشود، اصلاً مومن نيست و شفاعتی براى او وجود ندارد، او ظالم است و خدا مى‏‌فرمايد: «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاع؛[غافر/ 18] براى ظالمان هيچ دوست شفيق و مهربانى، و هيچ شفيع پذيرفته شده‌اى وجود ندارد‏».
من گفتم: اى پسر رسول خدا، چرا كسى كه از گناه خود، پشيمان نشود مومن نيست؟ حضرت فرمود: «اى أبا احمد، هيچ كس نيست كه مرتكب گناه كبيره‌اى شود و بداند كه به پاداش آن عذاب مى‏‌شود، مگر آن‌كه بر آن‌چه انجام داده است، پشيمان مى‏‌شود و چون پشيمان و نادم شد، توبه كرده است و در اين صورت، مستحق شفاعت مى‏‌باشد و اگر پشيمان و نادم نشد، بر آن گناه مُصِرّ است و مصرّ بر گناه آمرزيده نمى‏‌شود، چون به عذاب و پاداش عملى كه انجام داده است ايمان نياورده است. و اگر به عقوبت و پاداش، مؤمن باشد، حتماً پشيمان مى‏‌شود و رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: «در صورت استغفار و توبه، هيچ گناه كبيره‌اى باقى نمى‏‌ماند؛ و در صورت اصرار برگناه، هيچ گناه صغيره‌اى، صغيره نيست».
و اما گفتار خداوند که فرموده: «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏» مراد آن است كه دينش مورد رضايت و پسنديده باشد؛ و دين عبارتست از إقرار به پاداش نيكى‏‌ها و زشتی‌ها؛ و كسى كه خداوند دين او را بپسندد، بر گناهى كه نموده است پشيمان مى‌‏شود؛ چون به عاقبت و پاداش آن در روز قيامت معرفت پيدا كرده است.[1]
از این روایت استفاده می‌شود ایمان در قلب کسی که نسبت به انجام گناهان کبیره هیچ باکی ندارد و بدون هیچ ترسی آن‌ها را انجام می‌دهد و هرگز از آن‌ها پشیمان نشده و توبه نمی‌کند و در برخی موارد خواهان گناهان بیشتری است، رسوخ نکرده است و شفاعت شامل حال او نمی‌شود. پس برای این‌که مورد شفاعت واقع شویم، باید به سرعت از گناهان خود توبه کرده و از انجام آن‌ها پشیمان شویم.

----------------------------------
پی‌نوشت:
[1]. توحيد صدوق، ص 407 و 408.

قلب سلیم";586438 نوشت:
باسلام

مطالب خوبی درباره شفاعت و شبهات آن در لینک زیر موجود است.

فقط یک نکته رو در کتاب لینک زیر و مطالعاتتان در نظر بگیرید که وقتی از شیعه سخن میگویند منظور مومنین و اولیای خدا و مسلمین واقعی هستند! نه کسی که محبت اهل بیت دارد و واجبات را انجام میدهد ولی در عمل دروغ میگوید و غیبت میکند و...

پس جایی که گفتند شیعه شفاعت میکند و.. به این نکته دقت داشته باشید. بهتر است صفات شیعیان در احادیث را بخوانید تا بفهمید ما مردم که اینقدر شیعه شیعه میکنیم تا چه حد شیعه ایم؟!

http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/maadshenasi/fehrestmaadshenasi/fehrestmaad9.htm

کدام بخش کتاب را باید بخوانم؟؟؟؟

BABY;586669 نوشت:
کدام بخش کتاب را باید بخوانم؟؟؟؟

اینم لینکهای تمام مطالب شفاعت در کتاب معادشناسی

مجلس شصتم: شفاعت ومسائل كلي آن‌



مجلس شصت ويكم:شفاعت‌ كنندگانِ روز قيامت‌




مجلس شصت ودوم: اصناف‌ شفيعان‌ در روز قيامت‌




مجلس شصت وسوم: كساني‌ كه‌ مورد شفاعت‌ واقع‌ مي‌شوند



مجلس‌ شصت‌ و چهارم‌: حقيقت‌ شفاعت‌ و ثبوت‌ آن‌

پرسش:
شفاعت ائمه شامل چه افرادی می شود؟ ایا ائمه (علیهم السلام) قرار است کل امتشان را شفاعت کنند ؟ آیا این بی عدالتی نیست؟ آیا باعت تجری شیعیان در انجام گناه نمی شود؟

پاسخ:
_ پاسخ اجمالی:
در ابتدا باید گفت : واژه شفاعت از ماده شفع و در مقابل وتر است. شخصی که متوسل به شفیع می‌شود، به دلیل این که توان و نیرویش را برای رسیدن به کمال مطلوب کافی نمی‌داند، نیروی خود را با نیروی شفیع پیوند می‌زند تا از این راه به آنچه که می‌خواهد، دست یابد.
شفاعت يکی از مظاهر رحمت گسترده الهی است و به اراده خدا و به رضايت او شفيعان اجازه شفاعت دارند .در شفاعت همه چيز تنها و تنها برخواسته از اراده حکيمانه خداوند است و او به شفيع اجازه مي دهد تا بر اساس اراده و خواست الهی در مورد برخی بندگان شفاعت کنند .

_پاسخ تفصیلی: شفاعت اوليای الهی بی حساب و گزاف نيست، تأمل و درنگ در شرايط شفاعت و شفاعت شوندگان آشکار می سازد که این عمل در حق کسانی صورت می پذیرد که استحقاق عفو الهی را دارند. شفاعت در حقيقت پاداش و جايزه الهی به کسانی است که در دنيا اهل ايمان و عمل صالح بوده اند شفاعت بر مبناي استحقاق و قابليت افراد استوار است . آنان اين قابليت را به واسطه عقيده و عمل خويش در دنيا تحصيل کرده اند. ولی چون در تمام مواضع دارای عمل صالح نیستند امکان ورود مستقیم آن ها به بهشت الهی فراهم نیست. و یا برای ورود به مراتب بالاتر نیاز به کمک دارند و ...شفاعت در مواردی مؤثر است که زمینه و استعداد همراهی وجود داشته باشد.
بنا بر این شفیع به منزله بال دوم برای کسی است که دارای یک بال است . با کمک شفیع، بال دیگری برای پرواز می‌یابد، در کلمات امیر مؤمنان آمده است: «الشفیع جناح الطالب»؛(1) بنابر این کسانی که در ظلمت کامل قرار دارند، زمینه‌ای برای شفاعت در آن ها وجود ندارد و از شفاعت شافعان محروم خواهند بود.

بزرگان معتقدند که هدایت‌پذیری و حرکت در مسیر ولایت، تأمین کننده شفاعت در عالم آخرت است. اگر کسی در دنیا از هدایت بی‌نصیب باشد، در آخرت نیز از شفاعت بی‌نصیب خواهد بود.
شفاعت گر چه حقیقتی غیر قابل انکار است و بدون تردید عده‌ای از شفاعت بهره‌مند می‌شوند، اما بذر هدایت دنیوی در آخرت به صورت شفاعت شکوفه می‌زند. توقع شفاعت از سوی کسی که در دنیا بذر هدایت را دریافت نکرده، در آخرت درست مثل کشاورزی است که بدون پاشیدن بذر توقع محصول داشته باشد.(2)
کسانى که داراى بینش و عقائد فکرى و رهبرى صحیح باشند و تنها در عمل دچار لغزش هایى شده باشند، مشمول شفاعت شافعان مى ‏شوند.
قرآن مى ‏فرماید: «لایَملِکُونُ الشَّفاعَةَ الاّ مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً»؛ تنها کسانى از شفاعت بهره‏مند مى‏شوند که میان خود و خدا پیمانى داشته باشند.(3) خدا و اولیاى او و راه آنان را قلباً پذیرفته باشند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى‏ فرماید: «اِستَجِیبُوا الاَنبیاءَ وَ سَلِّمُوا بِاَمرِهِم وَ اعْمَلوا بِطاعَتِهِم تَدخُلُوا فِى شَفاعَتِهِم؛ دعوت و نداى پیامبران گرامى را بپذیرید . نسبت به فرمان‏ هاى آن بزرگواران تسلیم باشید . عمل شما طبق دستور و فرمان آنان باشيد تا مشمول شفاعت آنان گرديد.(4)
آرى، کسانى که در دنیا از اولیاى خدا و علماى ربّانى پیروى کرده باشند، در آن روز هم مى‏ توانند از آنان بهره گیرند و مشمول شفاعت آن بزرگواران باشند، یعنى باید بذر شفاعت را در دنیا کاشت تا در آخرت برداشت کرد.
شفاعت در روز رستاخیز بی حساب و بی قید و شرط نیست، بلکه برنامه دقیقی دارد، هم در مورد شفاعت شونده و هم در مورد نوع جرمی که فرد گنهکار مرتکب گردیده ؛ تا استحقاق و شایستگی در افراد برای شفاعت کردن و شفاعت شدن وجود نداشته باشد، شفاعت معنا نخواهد داشت. از این رو طبق آیات قرآن کریم شفاعت شامل حال افرادی می‌گردد که راه حق را با تلاش و کوشش پیموده اند، ولی ممکن است در این مسیر گرفتار لغزش هایی شده باشند که موجب یأس و ناامیدی در آنان گردد. در نتیجه از ادامه راه حق باز مانند.

در منطق قرآن و اسلام، شفاعت به عنوان نیرویی محرک، انسان ها را ترغیب می‌کند تا از ادامه راه حق مأیوس نگردند . به مؤمن گنهکار نوید می‌دهد که اگر لغزشی از شما سر زد، شفیعانی هستند که به اجازه خداوند رحمان شما را شفاعت کنند.
امام کاظم (علیه السلام) از امام علی (علیه السلام) نقل می‌فرماید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: "شفاعت برای کسانی است که گناهان کبیره مرتکب می‌گردند".
آن گاه امام کاظم (علیه السلام) در توضیح مطلب می‌فرماید: "هر فرد با ایمانی که مرتکب گناهی می‌شود، طبعاٌ پشیمان خواهد شد . پیامبر فرموده پشیمانی از گناه، توبه است. کسی که پشیمان نگردد، مؤمن واقعی نیست. شفاعت برای او نخواهد بود. عمل او ظلم است. خداوند می‌فرماید ظالمان دوست و شفاعت کننده ای ندارند."(5)

عارف بی‌بدیل معاصر امام خمینی (رحمة الله علیه) در این خصوص سخنی شنیدنی دارد :
« شفاعت در آن عالم امر جزافی نیست و از روی تناسب یعنی شافع و مشفوع له است. از این جهت کسانی که از نور توحید و ولایت بی‌بهره‌اند، ممکن نیست به نور شفاعت نایل شوند و اهل معاصی نیز اگر کدورت معاصی آن ها را زیاد فرا گرفته باشد ،ممکن است پس از مدت‌ها مدیدی به شفاعت نایل شوند، بنا بر این باید به فکر اصلاح خود باشیم و با انوار اطاعت و مودّت اولیاء (علیهم السلام) خود را متناسب با آن ها کنیم تا مورد شفاعت آن ها شویم و نور شفاعت آن ها با نورانیت اطاعت ما شفع و جذبه روحانیت آن ها ما را مجذوب کند».(6)

با توجه به آن چه بیان شد، انسان‌ها به طور کلی دو دسته‌اند:
الف) برخی نظیر کفار معاند بر اثر طغیان و گناه همان طور که در دنیا زمینه هدایت پذیری و دریافت فیض هدایت را از دست می‌دهند و هرگز قابل هدایت نیستند، در آخرت نیز استعداد دریافت شفاعت را ندارند . ظلمت محض‌اند . هیچ گونه زمینه‌ای برای دریافت نور شفاعت در وجود آن ها نیست.
این عده از فیض شفاعت شافعان به کلی محروم‌اند . تا ابد گرفتار عذاب دوزخ‌اند. ولی برخی انسان‌ها به دلیل دریافت جلوه‌ای از نور هدایت در دنیا در شرایطی هستند که می‌توانند با شفاعت شافعان فیض رحمت الهی را دریافت کنند، چون در دنیا حق را شناخته و به آن ایمان آورده، ولی به جهت جنبه بشری گاهی گناه و معصیتی از آن ها سر زده است که در قیامت با نور شفاعت وجودش از ظلمت گناه رهایی یافته و فیض رحمت خداوند را دریافت می‌کند.

ب) عده ای مثل کفار معاند مانند سنگ سیاهی اند که اصلاً نور خورشید را نمی‌توانند دریافت و منعکس کنند و روشن گردند، ولی برخی دیگر مثل مؤمن گناهکار مانند اجسام شفاف‌اند که گرچه به دلیل غبار گناه چهره کاملاً روشن ندارند، ولی زمینه دریافت نور خورشید در آن ها هست و می‌توانند آن را دریافت کنند.
بنا بر این شفاعت نصیب کسانی خواهد شد که جلوه‌ای از نور هدایت و ایمان در وجود آن ها وجود دارد ، ولی به دلیل غفلت لغزش‌هایی از آنان سر زده، شفعا در قیامت از آن ها شفاعت نموده و خداوند لغزش‌های آنان را خواهند بخشید.
کسانی که از روی عناد و کفر و لجاجت با حق و راه شهدا کاملاً بیگانه بوده و در دنیا هرگز در مسیر هدایت نرفته‌اند، شفاعت نصیب آن ها نخواهد شد.

نکته:
شفاعت قانونی حکيمانه و بر اساس رحمت و فضل الهی است و مقدم بر قانون کيفر و عذاب مجرمان است. به عنوان مثال در قوانين کشورها طبق يک ماده قانونی ، کسی که مرتکب جرم خاصی شود بايد 5 سال زندانی بکشد و طبق ماده قانونی ديگر هر مجرمی که واجد شرايط عفو باشد قبل از تحمل دوره کامل حبس مورد عفو قرار گرفته و آزاد می شود. عفو چنين مجرمی نه تبعيض است و نه نقض قانون بلکه بر اساس قانون ديگری است که مقدم و حاکم بر قانون اوليه کيفر مجرمان و برخاسته از قابليت شخص مجرم است. هر انسانی قادر است با تحصيل شرايط از شفاعت بهره مند شود و خود را در معرض بخشش و عفو اخروی قرار دهد يعنی شفاعت قانوني عام و فراگير و با اعلام قبلی است .

_ حکمت شفاعت:
نخست بايد دانست از ويژگی های انسان آن است که اگر از دستورات خداوند متعال نافرمانی کند به طور طبيعی احساس جدايی می کند هرچند راه توبه باز است و به طور مستقيم می تواند از خداوند آمرزش بخواهد. بسياری از افراد از نافرمانی خود شرمنده بوده و از توبه شکستن احساس نا اميدی می کنند لذا از آن جا که تمام افعال خداوند بر اساس حکمت و مصلحت استوار است، گشودن باب شفاعت به روی گنهکاران با شرايط خاص بر همين اساس است.

بعضی از حکمت ها در زمينه شفاعت عبارت است از:
- ايجاد روزنه اميد و مبارزه با روح يأس :
بسيار می شود که غلبه هوای نفس، سبب ارتکاب گناهان مهمی می شود و به دنبال آن روح يأس و نا اميدی بر کسانی که مرتکب آن گناهان شده اند غلبه می کند و اين يأس آن ها را به آلودگی بيشتر و غوطه ور شدن در گناهان سوق می دهد زيرا آن ها فکر می کنند آب از سرشان گذشته است بنا بر اين چه يک وجب باشد و چه صد وجب فرقی نمی کند .
اعتقاد به شفاعت، پديد آورنده روزنه اميد در دل گنهکاران است. به هر حال هر انسانی در طول زندگی خود گرفتار گناهان و لغزش هايی می شود . اعتقاد به شفاعت سبب می شود که فرد گنهکار اميدوار باشد که گناهان برای او سرنوشت قطعي و غيرقابل تغيير رقم نزده است و او مي تواند با جلب رضايت خداوند از طريق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و هم سنخ شدن با اوليای الهی ، درِ رحمت و مغفرت الهی را تا روز قيامت به روی خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهره مند گردد .

اگر انسان گنهکار معتقد باشد که گناهان گذشته او يا لغزش های احتمالی اش براي او سرنوشت قطعی نامطلوبی پديد می آورد و به هيچ وسيله ای نمی توان آن را تغيير داد؛ ممکن است دچار يأس و نا اميدی شده و روزبه روز بار گناه خود را سنگين تر کند و چنين بينديشد: ديگر چه سود که نيمه باقی مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم.
شفاعت دری از رحمت الهی است که به سوی انسان گشوده شده تا او را از خطر يأس و نا اميدی نجات دهد و به آينده اميدوار سازد .

شبهه:
به دو دلیل باید کل انسانها بخشیده و مورد شفاعت قرار گیرند چون:
اولا: وقتی ما انسان ها وجودی از خود نداریم پس چطور اختیار داشته باشیم؟ وقتی هم اختیار نداریم پس ما گناهکار نیستیم! چون در انجام اعمال اختیار نداریم!
ثانیا: در این عالم، جبر محض حاکم است! محیط و خانواده و وراثت و... خیلی چیزها بر انسان تحمیل شده و حتی از بعضی آن ها اصلا آگاه نیست!!!

پاسخ:
اولا: درست است که نه تنها انسان ها بلکه تمام موجودات به غیر از خداوند متعال وجودشان اعطایی است. اما سعه وجودی هر موجود با دیگری متفاوت است و خداوند ما را مختار آفریده است، لذا این قضیه دلیل بر عدم اختیار انسان نیست. علاوه بر این که بحث شفاعت متفرع بر وجود عصیان و وجود عصیان متفرع بر اختیار است. اثبات اختیار بحث مستقلی است که باید در تاپیک مستقلی مورد بررسی قرار گیرد. اما یکی از دلایل اثبات اختیار
این که گویی این کنم یا آن کنم
این دلیل اختیار است ای صنم.

ثانیا: آن چه در جهان است همه از باب مقتضی و معدّ است و علت تامه برای افعال ما نیست وظیفه انسان ها این است که با اختیار خویش بر این شرایط غلبه کنند و عدالت الهی هم این است که نسبت به شرایط هر کس با او در قیامت برخورد شود.

________________
(1) نهج البلاغه، حکمت 63.
(2) سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، ص 191، نشر مؤسسه آثار امام، 1387ش.
(3) مریم/ 87.
(4) تفسیر برهان، ج 3، ص 57، نشر موسسیه البعثت بیروت 1419 ق.
(5) همان.
(6) شرح جنود عقل و جهل، ص 374، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1377ش.

موضوع قفل شده است