تاسّف ابو بكر

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاسّف ابو بكر

تاسّف ابو بكر
به نقل تاريخ طبري ابو بكر در آخر عمرش از انجام كارهايي و ترك اموري تاسف مي خورد؛ و مي گفت: « از آنچه شده تاسف ندارم مگر سه كار كه كرده‏ام و خوب بود كه نكرده بودم و سه كار كه نكردم و خوب بود كه كرده بودم و سه چيز بود كه اى كاش از پيمبر خدا صلى الله عليه و سلم پرسيده بودم.
آن سه كار كه دوست دارم نكرده بودم: اى كاش خانه فاطمه(ع) را اگر هم به قصد جنگ بسته بودند نگشوده بودم !؛ اى كاش فجاه سلمى را زنده در آتش نسوزانيده بودم، يا كشته بودم يا آزاد كرده بودم. اى كاش به روز سقيفه بنى ساعده كار خلافت را به گردن يكى از دو مرد، يعنى عمر و ابو عبيده انداخته بودم كه يكي از آندو امير شده بود و من وزير شده بودم.
اما آن سه كار كه نكردم: اى كاش وقتى اشعث را كه اسير بود پيش من آوردند گردنش را زده بودم كه پندارم هر جا شرى ببيند به كمك آن شتابد، اى كاش وقتى خالد بن وليد را به جنگ مرتدان فرستادم در ذو القصه مانده بودم كه اگر مسلمانان ظفر نمى‏يافتند آماده جنگ و كمك بودم. اى كاش وقتى خالد بن وليد را به شام فرستادم عمر بن خطاب را نيز به عراق فرستاده بودم و هر دو دست خويش را در راه خدا گشوده بودم.
در اينجا دو دست خود را دراز كرد و باز گفت: «اى كاش از پيمبر خدا پرسيده بودم خلافت از آن كيست كه كس در باره آن اختلاف نكند. اى كاش از او صلى الله عليه و سلم پرسيده بودم آيا انصار نيز در اين كار سهمى دارند؟ اى كاش در باره ميراث خواهر زاده و عمه از او پرسيده بودم كه در باره آن دلم آرام نيست.»

تاسف از جانب كسي كه مدّعي جانشيني پيامبر خدا صلي الله و عليه وآله است و اعتراف به خطا بودن اقدامات مهمي نظير هجوم به خانه حضرت زهرا عليهاالسلام ؛ و ترديد در امر خلافت خويش جاي بسي تامل و دقت دارد.
[=&quot]ترجمه تاريخ‏الطبري ،ج‏4،ص 1574 [/]

متعجبم از جناب ابوبکر که صادقانه تاسف نخورده.با وجود این که می دانست خلافت از آن پیامبر است و بارها آن را از پیامبر شنیده یود باز می گوید کاش پرسیده بودمخلافت از آن كيست؟!!!!!

با سلام

اظهار تأسف ابابکر از اینکه ایکاش از پیامبر پرسیده بودم که خلیفه بعد شما کیست تا در میان امت اختلاف نشود، می تواند دو وجه داشته باشد:

اول آنکه یا جناب ابابکر، در عین حالیکه خود به انتخاب علی (ع) توسط پیامبر (ص) بارها و بارها واقف بود برای فریب اطرافیان و تلقین این مطلب، اظهار به تأسف نموده، اینکه کاش، پیامبر خلیفه را معرفی می کرد.

دوم آنکه این اظهار تأسف، از جناب ابابکر، رخ نداده و داستانی ساختگی است تا مورخان اهل سنت، اذهان مردم را متوجه همان عقیدۀ نادرستشان (نزد عقل و نقل) کنند که پیامبر اکرم (ص) کسی را برای امر ولایت و خلافت بعد از خود معرفی نکرده و اگر معرفی کرده بود، ابابکر بعنوان صحابی نزدیک پیامبر اینگونه اظهار تأسف نمی کرد. و دیگر بین امت اسلامی شکاف و اختلاف رخ نمی داد.

اما بر پیروان مکتب اهل بیت (ع) روشن و مبرهن است که اینها همه نشان از زیرکی و شیطنت و جاه طلبی سران سقیفه و یا دنباله روانی چون برخی مورخان غیر منصف از اهل سنت است.

می خواهند به این طریق، حقیقت ولایت امام علی بن ابیطالب (ع) و فرزندان بزرگوارش را که به تواتر در روایات متعدد از شیعه و سنی نقل شده را کمرنگ و یا از نظرها محو سازند.

اما بدون شک، چنانکه نمی توانند روز را برای همیشه در پس تاریکی شب و خورشید را در پس ابر نگه دارند، نور امامت و ولایت اهل بیت را نیز نتوانند در پس تاریکی اندیشه هاشان نگه دارند.

بامید ظهور آخرین منجی ...

  • با سلام به بزرگواران و استادان گرامي
  • لطفا به اين شبهه پاسخ دهيد اجركم عند الله
  • هدف چيست كه ما بعد از 1400 و اندي سال بياييم و بگوييم چرا ابوبكر اين اشتباه را كرد و چرا اين كار را نكرد؟!يا چرا علي عليه السلام خليفه نشد و ابوبكر خليفه شد؟!چرا علي عليه السلام اين كار را كرد و چرا اين كار را نكرد؟! روز قيامت از ما سوال نميكنند كه چرا انان اين كار را كردند!اينها همش تيشه به ريشه اسلام است!همش اختلافات است!مثل اين ميمونه كه يك درخت گردويي چند سال پيش مال پدر و مادر ما بوده حالا ما سر ان دعوا داريم كه اين درخت مال كي بوده و مال كي نبوده!انان هر كار كردند پاسخگوي اعمال خودشان هستند ما كه پاسخگو نيستيم ! در قران هم امده (تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون: ان جماعت را روزگار به سر امد دستاورد انان براي انان ودستاورد شما براي شماست و از انچه انان ميكرده اند شما باز خواست نخواهيد شد):Gol:

من هم با نظر محمد امین موافقم و معتقدم هیچ فردی نه دین و نه مذهب خود را تغییر نمی دهد مگر اتفاقی خاص
بیافتد و ما با ارائه و یادآوریهای غیر ضروری بر دامنه اختلافات اضافه می کنیم و هر روز آرزوی اتحاد مسلمین در برابر
دشمنان اسلام را داریم
لطفا اگر کسی آماری قابل اثبات دارد که چه نفر از دین یا مذهب خاص به دین و مذهب دیگری تغییر عقیده داده اند
برای ارشاد بنده و سایر ناآگاهان ارائه بفرماید
بسم ا..

کامیاب;20177 نوشت:
من هم با نظر محمد امین موافقم و معتقدم هیچ فردی نه دین و نه مذهب خود را تغییر نمی دهد مگر اتفاقی خاص بیافتد و ما با ارائه و یادآوریهای غیر ضروری بر دامنه اختلافات اضافه می کنیم و هر روز آرزوی اتحاد مسلمین در برابر دشمنان اسلام را داریم

نمونه روشنش آقاي تيجاني،بيان مسائل به دور از اصل تفرقه افكني باعث روشن شدن بسياري مسائل خواهد شد حضرت نوح پس از آنهمه سال تبليغ تنها تنوانست 40 نفر را با خود هماهنگ كند. شايد گفتن ما تاثير كمي داشته باشد اما مهم انجام وظيفه كه همان روشنگري در خصوص فرهنگ ناب تشيع است مي باشد. كه در اين راه اگر حتي يك نفر را هم هدايت كنيم به تمام منظور خود رسيده ايم.
کامیاب;20177 نوشت:
لطفا اگر کسی آماری قابل اثبات دارد که چه نفر از دین یا مذهب خاص به دین و مذهب دیگری تغییر عقیده داده اند برای ارشاد بنده و سایر ناآگاهان ارائه بفرماید بسم ا..

خودتان هم ميداني كه ارائه چنين آماري امكان ندارد اما موارد زيادي وجود داشته كه برادران اهل تسنن به مذهب تشيع روي آورده اند براي نمونه كتاب شبهاي پيشاور را مطالعه كنيد.

جناب آقای محمد باسلام درمورد فرمایشاتتون به نکات زیر توجه نمائید
1 - بنده هم عرض کردم تحت شرایط خاص تغییر عقیده پیش میاد ولی همیشه این شرایط وجود ندارد
2 - ما باید به مصالح کلی دین اسلام نگاه کنیم ببینیم که دشمنان مشترکمون چه منفعتها که نبرده و نمی برند
لطفا به حوادث عراق و افغانستان کنونی با دقت نگاه کنیدو کتاب خاطرات مستر همفر را بخوانید که چگونه این
انگلیسی به بنیانگذار وهابیت کمک کردتا عقایدش را منتشر کند
3 - کتاب شبهای پیشاور را خوانده ام و اگر اشتباه نکنم سلطان الواعظین رحمه ا... علیه با دعوت قبلی به پیشاور
رفته اند و با شرط آزاد بودن مباحث و درج در روزنامه های پیشاور آن مناظره صورت گرفت و در پایان باز عده ای نپذیرفتند در هر صورت منظورم این است که آن اتفاق نیز خاص بود و هر روز تکرار نمی شود
4 - من هم با ارشاد و راهنمایی موافقم ولی برای کسی که بخواهد
5 - ما همانند حضرت نوح پیامبر خدا نیستیم و اتصال به غیب نداریم و مانند ایشان نیز تکلیفی نداریم
6 - ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم

محمد امين;20163 نوشت:
با سلام به بزرگواران و استادان گرامي
لطفا به اين شبهه پاسخ دهيد اجركم عند الله
هدف چيست كه ما بعد از 1400 و اندي سال بياييم و بگوييم چرا ابوبكر اين اشتباه را كرد و چرا اين كار را نكرد؟!يا چرا علي عليه السلام خليفه نشد و ابوبكر خليفه شد؟!چرا علي عليه السلام اين كار را كرد و چرا اين كار را نكرد؟! روز قيامت از ما سوال نميكنند كه چرا انان اين كار را كردند!اينها همش تيشه به ريشه اسلام است!همش اختلافات است!مثل اين ميمونه كه يك درخت گردويي چند سال پيش مال پدر و مادر ما بوده حالا ما سر ان دعوا داريم كه اين درخت مال كي بوده و مال كي نبوده!انان هر كار كردند پاسخگوي اعمال خودشان هستند ما كه پاسخگو نيستيم ! در قران هم امده (تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون: ان جماعت را روزگار به سر امد دستاورد انان براي انان ودستاورد شما براي شماست و از انچه انان ميكرده اند شما باز خواست نخواهيد شد):Gol:

با سلام و تشکر

دوست عزیز

تاریخ،‌ مجموعه‌ای‌ از اطلاعات‌ نقلی‌ یا تحلیلی‌ درباره‌‌ گذشته‌ انسان‌هاست‌. ابن‌خلدون‌، اندیشمند بلندپایه‌ اسلام‌ که‌ از بنیان‌گذاران‌ فلسفه‌ تاریخ‌ است‌، در تعریف‌ تاریخ‌ گفته‌: «تاریخ‌ دانشی‌ سرچشمه‌ گرفته‌ از حکمت‌ و بیانگر سرگذشت‌ ملت‌ها، سیرت‌ پیامبران‌ و سیاست‌ پادشاهان‌ است‌.»

قرآن‌ کتاب‌ آسمانی‌ ما، به‌عنوان‌ یکی‌ از منابع‌ شناخت‌، راه‌های‌ کسب‌ معرفت‌ را بصیرت‌ در طبیعت‌ و مرور و تأمل‌ در تاریخ‌ گذشتگان‌ می‌داند و پیوندی‌ ناگسستنی‌ با این‌ دو دارد.

در قرآن‌ بیش‌ از 260 داستان‌ وجود دارد و خداوند وقایع‌ و حوادث‌ ناب‌ و بکری‌ را برای‌ انسان‌ یادآوری‌ می‌کند که‌ اگر قرآن‌ نبود، هیچ‌گاه‌ شرح‌ آن‌ حوادث‌ و وقایع‌ در اختیار ما قرار نمی‌گرفت‌. اتفاقاتی‌ که‌ انسان‌های‌ آن‌ زمان‌ در ثبت‌ آن‌ عاجز و ناتوان‌ مطلق‌ بودند.

یکی‌ از مواردی‌ که‌ بسیار مورد توجه‌ قرآن‌ بوده‌، پایبندی‌ و گرایش‌ به‌ سیر انسان‌ در زمین‌ و بررسی‌ احوال‌ گذشتگان‌ است‌. قرآن‌ بارها انسان‌ را به‌ تحقیق‌ در سرنوشت‌ اقوام‌ و پیشینیان‌ دعوت‌ و این‌ دعوت‌ را همراه‌ با پرسش‌ طرح‌ کرده‌ است‌.

دوست عزیز

به‌ این‌ آیات‌ دقت‌ کنید:

«... افلم‌ یسیروا فی‌الارض‌ فینظروا کیف‌ کان‌ عاقبه‌ الذین‌ من‌ قبلهم‌ ولدار الا´خره‌ خیر...» (109 ـ یوسف‌)؛ «...چرا در روی‌ زمین‌ سیر نمیکنید تا عاقبت‌ پیشینیان‌ را ببینید بدانید سرای‌ آخرت‌ بهتر از...»

«افلم‌ یسیروا فی‌الارض‌ فینظروا کیف‌ کان‌ عاقبه‌ الذین‌ من‌ قبلهم‌ دمرالله علیهم‌...» (10 ـ محمد) «چرا در روی‌ زمین‌ گردش‌ نمی‌کنید تا عاقبت‌ کسانی‌که‌ پیش‌ از شما بوده‌اند را مشاهده‌ کنید...»

«افلم‌ یسیروا فی‌الارض‌ فینظروا کیف‌ عاقبه‌ الذین‌ من‌ قبلهم‌ کانوا کشرد منهم‌...» (غافر ـ 82) «چرا در روی‌ زمین‌ گردش‌ نمی‌کنید تا عاقبت‌ کسانی‌که‌ پیش‌ از شما بوده‌اند را مشاهده‌ کنید...»

«افلم‌ یسیروا فی‌الارض‌ فتکون‌ لهم‌ قلوب‌ یعقلون‌ بها او آذان‌ یسمعون‌» (46 ـ حج‌) «چرا در روی‌ زمین‌ سیر نمی‌کنید تا دل‌هاتان‌ هوش‌ یابد و گوششان‌ به‌ حقیقت‌ آشنا شود...»

«اولم‌ یسیروا فی‌الارض‌ فینظروا کیف‌ کان‌ عاقبه‌ الذین‌ من‌ قبلهم‌ کانوا اشد منهم‌...» (9 ـ روم‌) «آیا در زمین‌ گردش‌ نمی‌کنید تا مشاغهده‌ کنید عاقبت‌ کسانی‌که‌ پیش‌ از شما بوده‌اند...»

«اولم‌ یسیروا فی‌الارض‌ فینظروا کیف‌ کان‌ عاقبه‌ الذین‌ من‌ قبلهم‌ و کانوا اشد منهم‌ قوه‌...» (44 ـ فاطر) «چرا در روی‌ زمین‌ گردش‌ نمی‌کنید تا مشاهده‌ کنید عاقبت‌ کسانی‌که‌ پیش‌ از شما بوده‌اند و از شما قدرتمندتر بوده‌اند...»

قرآن‌ در آیات‌ دیگر این‌ پایبندی‌ را به‌ صورت‌ امر و دستور طرح‌ می‌کند.

«قل‌ سیروا فی‌الارض‌ فانظروا کیف‌ کان‌ عاقبه‌ المجرمین‌...» (69 ـ نمل‌) «بگو بگردید در روی‌ زمین‌ و مشاهده‌ کنید عاقبت‌ سرنوشت‌ مجرمین‌ را...»

«قل‌ سیروا فی‌الارض‌ ثم‌ نظروا کیف‌ عاقبه‌ المکذبین‌» (11 ـ انعام‌) «بگو بگردید در زمین‌ و پس‌ نظاره‌ کنید عاقبت‌ تکذیب‌کاران‌ را»

«قل‌ سیروا فی‌الارض‌ فانظروا کیف‌ بدا الخلق‌ ثم‌ الله ینشی‌ء النشاة‌ الاخره‌ ان‌ الله علی‌ کل‌ شی‌ قدیر» (20 ـ عنکبوت‌) «بگو بگردید در روی‌ زمین‌ پس‌ مشاهده‌ کنید خدا چگونه‌ خلق‌ را آغاز کرده‌ و سپس‌ آخرت‌ را نیز ایجاد خواهد کرد خداوند به‌ هرچیز تواناست‌.»

«قل‌ سیروا فی‌الارض‌ فانظروا کیف‌ کان‌ عاقبه‌ الذین‌ من‌ قبل‌ کان‌ اکثرهم‌ مشرکین‌» (42 ـ روم‌) « بگو بگردید در روی‌ زمین‌ پس‌ مشاهده‌ کنید چگونگی‌ عاقبت‌ کسانی‌که‌رائی کرده بودن پیش‌ از شما مشرک‌ بودند»

برادر خوبم

آیا همین آیات نورانی قرآن برای هر انسان عاقلی کفایت نمی کند که به ضرورت رجوع، بررسی و تأمل در احوال گذشتگان از ملوک و فرمانروایان و ملت ها پی ببرد.

اگر انسان بنا به فرض شما، بررسی احوال گذشتگان را رها کند، چگونه می تواند از حوادث تاریخ و موضعگیری انسان ها در برابر نعمت های الهی که سراسر درس و پیام است، پند و عبرت بگیرد و آن را ره توشۀ مسیر پر خطر توأم با فراز و نشیب خویش سازد.

وانگهی دو جریان حق و باطل، ریشه در طول تاریخ دارند و اگر انسان بدون توجه به پیشینۀ جریانات و نوع عملکرد و موضع گیری های افراد و گروه ها در برابر مسائل و موضوعات پیرامونی شان، به جریانی بپیوندد، یا آنها را تأیید و رد کند، چه بسا به ناحق، جریان باطلی را تأیید و حقی را رد و انکار نموده باشد.

آیا بدون بررسی و تحلیل جریانات و اتفاقات گذشته و شناخت رهبران و سردمداران دو جریان حق و باطل و اندیشه هائی که هر گروه دنبال می نمودند، امکان تکرار تاریخ را نمی دهید؟

آیا اگر از اتفاقات قبل و بعد رحلت پیامبر (ص)، واقعۀ غدیر خم، حدیث کساء، قضیۀ سقیفۀ بنی ساعده، فتنۀ جمل، جنگ صفین و حکمیت و فتنۀ خوارج، صلح امام حسن (ع) و جریان عاشورا و ... بی اطلاع باشیم و از پروندۀ کسانی که در جریانات تاریخی که گذشت، در دو جبهۀ حق و باطل صف آرائی کرده اند بی خبر باشیم آیا می توانیم، جبهۀ حق را از باطل تشخیص دهیم.؟

و هزاران سؤال دیگر که دقت و تأمل پیرامون آنها ما را به اهمیت و ضرورت غور در تاریخ و شناخت جریانات تاریخی و اندیشه های حاکم بر این جریانات و سران آنها رهنمون می شود...

کمی بیشتر تأمل کنید ...:Gol:

موفق باشید ...:Gol:

نقل قول:
=محمد امين;20163]هدف چيست كه ما بعد از 1400 و اندي سال بياييم و بگوييم چرا ابوبكر اين اشتباه را كرد و چرا اين كار را نكرد؟!يا چرا علي عليه السلام خليفه نشد و ابوبكر خليفه شد؟!چرا علي عليه السلام اين كار را كرد و چرا اين كار را نكرد؟! روز قيامت از ما سوال نميكنند كه چرا انان اين كار را كردند!اينها همش تيشه به ريشه اسلام است!همش اختلافات است!

هدف همان است که خداند در قران اخبار امتها و اقوام گذشته را بعد از گذشت هزاران سال بیان می فرماید تا ما عبرت بگریم و به آن بلایا و گرفتاریها دچار نشویم « فاعتبروا یا اولی الابصار» و هدف همان است که اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه 234 نهج البلاغه ما را به آن رهنمون مي شوند و به عبرت گرفتن از تاريخ و درس گرفتن از آن دعوت مي كنند: و احذروا ما نزل بالامم من قبلكم من المثلات بسوء الافعال و ذميم الاعمال فتذكروا في الخير و الشر احوالهم و احذروا ان تكونوا امثالهم. از آنچه(عذاب و بلا) به امتهاي گذشته به خاطر اعمال بد و كردار زشتشان نازل شد بپرهيزيد و احوال آنها را مطالعه كنيد تا مانند آنها نشويد.
تاريخ از ديدگاه حضرت علي عليه السلام تكرار مي شود؛ يعني علتها تكرار مي شود و تكرار معلولهاي مشابه را به دنبال خواهد داشت. آنحضرت مي فرمايند:«الايام تفيد التجارب» تاريخ(مطالعه احوال گذشتگان) تجربه به انسان مي دهد. بايد از اين تجارب استفاده كرد تا دچار سرنوشت گذشتگان نشويم.

هدف روشن شدن حقایق است تا در شناخت حق و باطل دچار خطا یا تردید نشویم.

[QUOTE=محمد امين;20163]

  • با سلام به بزرگواران و استادان گرامي
  • لطفا به اين شبهه پاسخ دهيد اجركم عند الله
  • هدف چيست كه ما بعد از 1400 و اندي سال بياييم و بگوييم چرا ابوبكر اين اشتباه را كرد و چرا اين كار را نكرد؟!يا چرا علي عليه السلام خليفه نشد و ابوبكر خليفه شد؟!چرا علي عليه السلام اين كار را كرد و چرا اين كار را نكرد؟! روز قيامت از ما سوال نميكنند كه چرا انان اين كار را كردند!اينها همش تيشه به ريشه اسلام است!همش اختلافات است!مثل اين ميمونه كه يك درخت گردويي چند سال پيش مال پدر و مادر ما بوده حالا ما سر ان دعوا داريم كه اين درخت مال كي بوده و مال كي نبوده!انان هر كار كردند پاسخگوي اعمال خودشان هستند ما كه پاسخگو نيستيم ! در قران هم امده (تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون: ان جماعت را روزگار به سر امد دستاورد انان براي انان ودستاورد شما براي شماست و از انچه انان ميكرده اند شما باز خواست نخواهيد شد):Gol:

درباره این ایده ، می توان هم نظر تایید داشت، هم رد کرد. تاییدش آنجاست که ما نیز نسبت به اختلافاتی که احیانا در اثر این بحثها به وجود می آید احساس نگرانی کرده ،سعی می کنیم هرگز کار به تفرقه و اختلاف افکنی منجر نشود .در واقع ما تلاش می کنیم تا به گونه ای بحثها و حقایق تاریخی و کلامی اسلام را آشکار کنیم تا همه در یک فضای منطقی به بحث و گفتگو بنشینند نه آنکه کار به توهین و ناراحت نمودن یکدیگر بکشد .پس هرگز ما در پی اختلاف افکنی نیستیم و احترام بسار زیادی به برادران ایمانی خود می نهیم . سخن ما این جاست که باید تعصبات را کنار گذاشته و درباره حوادث افتاق افتاده به بحث بنشینیم . اینکه چرا بحث می شود حا ل آنکه زمان زیادی از دوره خلفا گذشته و آنها در گرو اعمالشان هستند ، پاسخش این است که ، اگر چه آنها حضور فیزیکی ندارند اما کارکردشان ، باعث مسائلی شده که آن امور امروزه مورد توجه هستند . مثلا سخنان آنان ،عملکرد آنان باعث تایید خلفای بعدی و در نتیجه افرادی مانند معاویه و بنی امیه شده است . و امروزه هم ادامه رفتارهای بنی امیه در رفتار سعوی ها و وهابیان کاملا آشکار است و رخ می نماید .اگر مثال ایشان مانند رستم و سهراب و اسفندیار و حوادثی اینچنین بود که در گذشته اتفاق افتاده یا مانند سرنوشت پادشاهان پیشین بود ، بله درباره آنها امروز جای بحثی نبود . امروز دیگر کسی از شاهان اشکانی و ساسانی سخنی نمی گوید . چرا که در فضای حاکم بر جامعه ما دیگر نقشی ندارند . اما این افراد ،هم اکنون نیز افکارشان به اسم اجتهاد صحابه مورد تایید ، برادران بزرگوار اهل سنت است . حا ل آنکه ما می گوییم این رفتارها در موارد بسیاری ناهمخونی آشکار با سیره نبوی دارد . پس از آنجا که تاثیرات شخصی و رفتاری ایشان به عصر ما رسیده ،ما درباره آنها بحث می کنیم .

با سلام به همه انديشمندان محترم
كمال تشكر دارم از پاسخهاي بسيار زيباي شما عزيزان
البته نا گفته نماند با وجود اگاهي شما اين شبهه از برادران اهل سنت نقل شده است كه دراينجا مطرح كردم تا به بررسي ان پرداخته شود:Sham:

موضوع قفل شده است