وسواسی وحشتناک

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواسی وحشتناک

سلام.پسری 18 ساله هستم.مدتی است دچار حالاتی آزار دهنده شده ام.آزار دهنده و مبهم.نوعی وسواس فکری...هر چیزی رو چندین بار انجام میدم و درصورتی که انجام ندم، فکر انجام ندادنش اذیتم میکنه...وقتی قراره چیزی رو جا به جا کنم،چیزی رو بشورم (حتی دستمو!) وقتی چیزی مثل شیر آب رو میبندم ، چیزی رو تمیز میکنم ، حتی تو دستشویی برای تمیز کردن نجاست به این صورت که وقتی از دستشویی اومدم بیرون هی فکر میکنم هی میگم:((نکنه به فلان جا آب نرسیده باشه و نجس باقی مونده باشه...)) در حالیکه پرسیدم بهم گفتن همین که روی مخرج ادرارآب بریزی کافیه... گفتن:((در صورت شک در نجاست به شک خود اعتنا نکنید و جستجو لازم نیست))، وقتی میخوام غسل کنم نوبت به شستن دست یا پا که میرسه شستنش هی تکرار میشه هی تکرار میشه...
حتی برای مسائل کامپیوتری...وقتی برنامه ای رو نصب و یا حذف میکنم هی چک میکنم ببینم پاک شده یا نه...شده که ی برنامه رو چند بار نصب میکنم و سپس حذف میکنم تا مطمئن بشم پاک شده اونم با شرایطی!(مثلا این که تمام مراحل حذف رو با دقت ببینم!البته این برای نصب برنامه ها هم صدق میکنه) و این حالت برای خیلی از برنامه های کامپیوتری (مثل تنظیم ساعت و...) برام پیش میاد...حتی واسه Copy و Past کردن...باید چند بار اینکارو انجام بدم (چون احساس میکنم ممکنه چیزی جا مونده باشه)...حتما باید چند بار چک کنم...برای حذف هر فایلی باید چند بار حذف شن...سراغ هر سایت مهمی و یا کاربردی میرم حتما باید آدرس رو چند بار چک کنم تا مطمئن شم خود سایته هستش.اتفاق افتاده که چند بار حتی وسط فعالیت ، سایت رو میبندم و دوباره باز میکنم و این چند بار تکرار میشه...تا یقین پیدا کنم سایت مورد نظرمه...زندگیم کم کم داره تعادل خودشو از دست میده...احساس میکنم ذهنم کند شده...دیگه مثل قبل قابلیت یادگیری نداره...قابلیت مطالعه نداره...هر کلمه انگلیسی که میبینم باید فورا تو دیکشنری دنبال معنیش بگردم...هر کلمه فارسی رو تو جمله ای میبینم و معنیش رو نمیدونم باید برم تو فرهنگ لغت معنیش رو پیدا کنم...اگه هم دنبال معنیش نرم تمرکزم رو برای خوندن بقیه مطلب از دست میدم!...(این کنجکاوی نیست...این شده ی وسواس واسم)این وسواس داره داغونم میکنه...هرچیزی رو باید چند بار ببینم...چندبار بشنوم...چند بار بخونم تا بفهمم... لطفا کمکم کنین.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما برادر بزرگوارم
تشكر از حسن اعتمادتون
وسواس دو نوع است هنجار و ناهنجار
در نوع هنجارش سبب مي شود ما با دقت زيادتري كاري را انجام دهيم و كيفيت كار بالا برود
ولي در نوع ناهنجار يا مرضي آن ما با دلشوره، ناآرامي و تشويش ذهني روبه رو هستيم كاركرد كارمان تحثت تأثير قرار مي گيرد و افكار مزاحم تكراري پيوسته و بدون اراده ما در ذهنمان رژه مي رود و ما احساس مي كنيم آن افكار ازما زور هستند. وقت زيادي از ما مي گيرند



اگر در اين حد باشد حتما حتما بايد از روان پزشك كمك بگيريم و نبايد اشتباها مانند بسياري از مردم اين فكر را كنيم كه داروهاي روان پزشكي همه اعتياد آور است. برخي داروها آرامبخش زير نظر متخصص بايد مصرف شود تا ذهن ابتدا آرام شود و شما بر ذهن تان مديريت بيشتري بيابيد و توان مقابله شما با آنها بالا برود.
پيشنهاد مي كنم تاپيك بي خيال درماني را مطالعه كنيد
http://www.askdin.com/thread40376-18.html#post554476

سلام دوست من. منم یه چیزی ب ذهن ام رسید گفتم بنویسم شاید ب درد بخوره البته بیشتر واسه نجاست صدق میکنه : خانوم نیلچی زاده یه موقع ک داشتن در مورد وسواس در نجاست صحبت میکردن گفتن این جمله رو همیشه افرادی ک وسواس دارن باید با خودشون تکرار کنن اونم این بود ک " همه چی پاکه مگه اینکه خلاف اش ثابت بشه " میگفتن این تویه دین مون گفته شده.منم بعضی اوقات ک دچار وسواس میشدم دقیقا این جمله میومد تویه ذهنم و چون یقین نداشتم ب راحتی ازش میگذشتم و وسواسم دیگه سراغم نیومد ... موفق باشین ...

گاهی این تفکرات منم اذیت می کنه. یه جورایی حرف از دل ما زدی.
علتش اینه که امثال ما یا کاری رو انجام نمیدیم یا اگه انجام بدیم می خوایم هیچ عیبی نداشته باشه.یه جورایی شبیه به عدم اعتماد به نفس شدیده.
تنها یک راه بیشتر نداره و اونم بی خیالی افراطیه. چند بار که خلاف خواسته هات عمل کنی به این نتیجه می رسی که اگر خلافش عمل کنیم اتفاق بدی نمی افته و دقیقا همون نتایج قبل حاصل میشه فقط با این تفاوت که داری کم کم از دست این وسوسه ها خلاص میشی. احساس کن داری خودتو درمان می کنی و راهی جز این مخالفت با نفس نداری.
اگه بقول نفسمون نجس باشیم و با همون نجاست نماز بخونیم به این نتیجه می رسیم که این نماز با اون قبلی ها فرقی نکرد.
وقتی برنامه ای رو فقط یکبار پاک کردیم و دیگه رهاش کردیم و دیدیم که واقعا دیگه هیچ علامتی ازش در رایانه نمونده راحت میشی.
وقتی می خوای مطلبی رو بخونی بگذار تا یک نفر اون مطلبو واست یه توضیح کلی بده یا مثلا بعد از تدریس استاد تصمیم به مطالعه بگیر، (معما چون حل گشت اسان شود). بعد با یکبار مطالعه ی با تمرکز مطلبو بخون و تغییر رو احساس کن.
اصلا چرا متن رو دو رنگ نوشتی، اصلا به این وسواس ها دامن نزن. کلا سعی نکن که ادم متفاوتی باشی چون واقعا هم نیستیم. ارتباطت با مردم رو هم بیشتر کن. موفق باشی:ok:

یک هفته صبح و عصر 21 بار سوره ناس را بخوان بعد از آن همیشه در نمازها در رکعت دوم بعد حمد، سوره ناس را بخوان یا صبح و عصر سه بار سوره ناس را بخوان

«هوالشافی»
برادر عزیز؛ جای خوشحالی هست که شما به مشکل خود پی بردید و دانسته اید که این مریضی است؛ چون من بعضی ها رو دیدم که وسواس دارند؛ ولی قبول ندارند که مریض اند و به شیوه های گوناگون توجیح میکنند.

ابتدا خدمتتون بگم که گاهی وسواس انسان رو تا نابودی دنیا و آخرت و کفر میکشونه؛ لذت دنیا و آخرت رو از انسان میگیره؛ و بدترین ها رو برای آدم به ارمغان میاره.
خیلی عذر میخوام؛ ریشه این مریضی اکثر اوقات به شیطان برمیگرده؛ چون رذائل اخلاقی مزرعه ایی از گناه هستند؛ مثلا آدم حسود، غیبت میکند و تهمت میزند و مسخره میکند و ... کسی هم که وسواس داشته باشد دیگر لذت عبادت و نزدیکی با خدا برای او میسر نیست؛ نمیتواند در وادی الهی قدم بگذارد و توفیقات نصیبش شود لذا سرگرم اعمال تکراری خود میشود؛ از غایت خلقت خود غافل میماند و به چیزی نزدیک میشود که شیطان خواهان آن است. لذا شیطان سعی میکند انسان را به این وادی خطرناک بکشاند.
همچنان به مشکلات روانی و ریشه داشتن این مریضی به ارثی نیز ممکن است.

و اما توصیه های بنده

1- باید و باید و باید خودتون بخواهید این مشکل رو حل کنید، باید مثل یک معتاد یک مدت سختی بکشید؛ و با خودتون مبارزه کنید؛ اگه خودتون نخواهید هیچ کس نمیتونه براتون کاری کنه؛ مثل معتادی که به زور ترک داده میشه؛ لذا با خودتون مبارزه کنید و هر کار رو یکبار بیشتر انجام ندهید. میدونم سخته ولی باور کنید شدنی هست.
2- هرچه به خدا نزدیکی بیشتری پیدا کنید وسواس شما کمرنگ تر میشود، چون به نور نزدیک بیشید از تاریکی دور میشید؛ از گناهان گذشته توبه کنید؛ به صورت جدی تقوای الهی رو رعایت کنید و خاشعانه از خدا با توسل به اهل بیت (ع) بخواهید تا مریضی شما را شفا دهد. تنها اوست که شفا میدهد...
3- به عواقب اینکار هنگام غلبه وسواس فکر کنید تا بخاطر خودتون کاری رو دوبار تکرار نکنید.
4- با اشخاص عادی دوست بشید.
5- از تفکرات وسواسی بپرهیزید.
6- ارتباطاتتون رو با خدا بیشتر کنید.
7- اگر وسواس رو تکرار کردید، برای خودتون جریمه تعیین کنید؛ مثلا فلان مبلغ صدقه بدید؛ یا روزه بگیرید
8- این سخنرانی ها را در مورد گوش کنید.
http://www.askdin.com/thread18931.html
http://sound.tebyan.net/newindex.aspx?pid=73064&categoryID=6876
http://s5.picofile.com/file/8113860634/%D9%88%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3.mp4.html
https://www.google.com/search?q=%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D9%88%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3
http://www.askdin.com/thread40376-18.html
9- شاید نیاز باشه به دکتر مراجعه کنید و دارو استفاده کنید. (با تشخیص دکتر)
10- به خودتون تلقین کنید که شما میتونید ترک کنید و خوب بشید؛ باور کنید خیلی ها وسواس های شدید داشتند؛ و خوب شدند.

یا علی

دوست عزیز یه سر به متخصصان موجود در این زمینه بزنید (متخصصین روانشناسی برای درمان و روان پزشکاها برای گفتن راهکارهای مناسب) در کنار توصیه های اساتید عزیز میتونید به امید خدا خیلی بهتر با این مشکل کنار بیایید و باهاش زندگی کنید...

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب

اولا از خداوند یاری بخواهید درمان شوید و نکات گفته شده را اجرایی کنید

در کنار عرایض استاد حامی و بقیه کابران بزرگوار چند راه حل و تمرین رفتاری بنده عرض می کنم.

در کنار این وسواس تمرین رفتاری داشته باشید مثلا یک ساعت در روز مختص رو خوانی سریع باشد (( با خود بگویید صرفا می خواهم الکی روخوانی کنم)) و

بدون ایست تند تند پشت سرهم بخوانید چون هدفتان یادگیری نیست که ایست کنید یا کارهای دیگر را که در انها وسواس دارید بهمین صورت ،

در کنار وسواستان ساعت خاصی را جهت انجام آنکار بگذارید به خود بگویید الان می خواهم برای تفریح و وقت گذارنی اینکار را الکی انجام دهم !

چون وسواس زیر مجموعه اضطراب هست و پیش زمینه آن ترس از آینده و خودگویی هایی با مضمون "نکند اینطور شود" هست ، بهتر هست در کنار

تمرین رفتاری خودگویی و افکار پیش زمینه رفتار وسواسی رو چک کنید ...در عین لیست گرفتن از این افکار و خودگویی ها و به چالش کشیدن اونها اگه بتونبد

افکار و خودگویی جایگزین قرار بدید ، کمک کننده هست مثل ؛

احتمالا پشتوانه رفتار تکرار شونده ترجمه کردن کلمات این فکر باشد " نکند نتوانم و..." در جایگزین بگویید عمدا می خواهم که نتوانم ...

البته این نیاز به تمرین و تکرار دارد مثل ملزم کردن خود به یک ماه انجام اینکار.

هر چند این پروسه درمانی خودش چندین جلسه رواندرمانی زمان میبرد ولیکن تا مراجعه شما به روانشسناس بالینی ماهر ان شاءالله بکارتان آیند .

در کنار این موارد بنده معمولا ورزش هایی مثل شنا و همچنین یوگا را شدیدا به مراجعین توصیه می کنم.:Gol:

موضوع قفل شده است