جمع بندی اگر در زمان پیامبران یا امامان زندگی می کردیم و ازایشان می خواستیم که ...

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر در زمان پیامبران یا امامان زندگی می کردیم و ازایشان می خواستیم که ...

:Sham: اگر ما در زمان هریک از پیامبران یا امامان یا در زمان حضرت عیسی (ع) زنده بودیم و به ایشان میگفتیم ((من فقط از تو شفا میخواهم من فقط از تو رفع حاجتم را میخواهم و....)) چه جوابی میشنیدیم؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صفا

kaviani7;569738 نوشت:
اگر ما در زمان هریک از پیامبران یا امامان یا در زمان حضرت عیسی (ع) زنده بودیم و به ایشان میگفتیم ((من فقط از تو شفا میخواهم من فقط از تو رفع حاجتم را میخواهم و....)) چه جوابی میشنیدیم؟

با سلام و عرض ادب
سوال بسیار لطیفی است، ولی قبل از پاسخ کویی به سوال از دوستان محترم خواهشمندم نقطه نظرات شخصی خود را منعکس بفرمایند
منتظر حضور فعال دوستان هستیم.

با کمال مهربانی رفتار میکردن همانطوری که شخصی در کربلا به امام گفت، پدرت گفته بود که اینجا شهید میشوی امام گفت، حالا با ما هستی یا نه؟ گفت من زنو بچه دارم و نگران اونها هستم امام گفت پس تا میتوانی دور شو، اگر صدای غریبی من رو بشنوی کاری نکنی در جهنم خالد میشوی امام همچین آدمی رو از خالد بودن در جهنم بودن نجات میده، صدهزار میلیارد میلیارد میلیارد سال در جهنم موندن در برابر خالد بودن هیچه! حالا شما حساب کن با ما چطور رفتار میکنن .... خودشون گفتن نمک غذاتون، بند کفشتون رو هم از ما بخواین آدمها رو نمک گیر میکنه، نمک گیر این خاندان هم هرکس بشه ....................

دوست دارم اینجوری فکر کنم که بهمون می دادن و می گفتن که هر وقت گیر افتادیم به در خونه اونها بریم.البته واقعیت اینه که ما به جز اونها دیگه کسی رو نداریم که بخواد ما رو اجابت کنه.

منی وجود ندارم که از من شفا بخواهی وجود من و همه موجودات وابسته به ذات مقدس احدیت است اگر او صلاح بداند به وسیله من حاجت روا خواهی شد.
و اگر هم من کاری انجام میدهم بخاطر خواست و اراده اوست.

اگر منظور از فقط منع واسطیت -با خداوند متعال-باشه خوب معلومه که دچار اشتباه شدیم، اما اگر منظور از فقط این باشه که تنها به دست تو با واسطه خداوند مشکل من حل میشه (و دیگران توان حل مشکل من رو ندارند) که اشکالی نداره.

سلام
به نظر من اگه اونموقع هم زندگی می کردیم قدر اونها رو نمی دونستیم چون اینقدر بی وفاییم که حد نداره.
یه مثال می رنم وقتی تو عروسی هستیم همه کاری که می خواهیم می کنیم آهنگ آنچنانی رقص اونطوری و جدیدا مشروب خوری هم که مد شده و غیره و وقتی توی مجالس عذا داری می ریم می خواهیم خدا ما رو ببخشه و غیره و وقتی که در رابطه با دین و اسلام حرف می زنیم کلا بحث به اینجا می کشه که دین بدرد نمی خوره و ال و بله خلاصه بگم ما هیچ وقت نمی خواهیم یک رنگ باشیم و همیشه خواستیم همه کارا رو انجام بدیم.با رقاصه برقصیم با مداحه سینه بزنیم و ...

kaviani7;569738 نوشت:
:Sham: اگر ما در زمان هریک از پیامبران یا امامان یا در زمان حضرت عیسی (ع) زنده بودیم و به ایشان میگفتیم ((من فقط از تو شفا میخواهم من فقط از تو رفع حاجتم را میخواهم و....)) چه جوابی میشنیدیم؟

به نظر من
یا حاجتمون به صلاحمون بود و میدادن یا اگه نبود می گفتن فلانی ضرر رو داره مثلا دینت رو در خطر میندازه که ما باز اصرار میکردیم که بدن و میدادن و ضرر میکردیم
مثلا همون روایتی از پیامبر(ص) که یه نفر میاد پیششون میگن دعا کن خیلیییی ثروتمند بشم پیامبر اولش میگن که به صلاحت نیست ولی انقدر اصرار میکنن که پیامبر دعا میکنن و در آخر اون فرد حتی دیگه به حرف پیامبرم گوش نمیده و انقدر پولدار میشه خمس و زکات رو نمیده
اما اون موقع باز خوبیش این بود که حداقل طرفو راهنمایی میکردن میگفتن چی به چیه
الان که ما امام زمان و نمیبینیم چی؟ همینجوری سرگردونیم

با سلام و عرض ادب
این سوال از چند حیث قابل تامل است:
1)پرسشگر طلب حاجت از پیامبران و ائمه در زمان وفات ایشان را قبول ندارد، لذا سوال را معطوف به زمان حیات ایشان نموده است این فرض خود دو حالت دارد:
الف) مقصود از کلمه «فقط» در سوال مذبور این است که؛ فقط از شما نیاز مادی می خواهم نه نیاز های معنوی!
ب) مقصود از کلمه «فقط» در سوال مذبور این است که؛ شما به تنهایی برآورده کننده نیاز های من باشی بدون اینکه خداوند دخالتی داشته باشد!.
2)پرسشگر توجهی به امور فوق نداشته و فقط می خواهد پاسخ ائمه را در مورد طلب حاجتهایمان از ایشان بداند. این مورد برداشتی است که اکثر شرکت کنندگان در بحث از این سوال داشته اند و پاسخ های ایشان مطابق با معارف دینی ماست.
بنده از پرسشگر گرامی درخواست دارم؛ مقصود اصلی خویش را از سوالش برای بنده روشنتر نماید تا در حد وسع در خدمت ایشان و دیگر عزیزان باشیم.
با تشکر
منتظر حضور فعال دیگر دوستان نیز هستیم

سوال: اگر ما در زمان هریک از پیامبران یا امامان یا در زمان حضرت عیسی (ع) زنده بودیم و به ایشان میگفتیم ((من فقط از تو شفا میخواهم من فقط از تو رفع حاجتم را میخواهم و....)) چه جوابی میشنیدیم؟

کارشناس محترم با دقت ،سوال را به سه قسمت تبدیل کرده اند اما به نظر می رسد منظور پرسشگر همان قسمت آخر است که : «پرسشگر توجهی به امور فوق نداشته و فقط می خواهد پاسخ ائمه را در مورد طلب حاجتهایمان از ایشان بداند. این مورد برداشتی است که اکثر شرکت کنندگان در بحث از این سوال داشته اند و پاسخ های ایشان مطابق با معارف دینی ماست.»

اغلب جواب های شرکت کنندگان هم لطیف و قابل استفاده بود ، من فقط متن دقیقی را از کتاب «تو می آیی» استاد علی صفایی حائری در این زمینه اضافه می کنم و البته برای آن که لطافت ادبی متن از دست نرود عین آن را می آورم:

«آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى‏خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى‏كنيم. ما بيشترها را فداى كم‏ترها كرده‏ايم. و اين است كه عشق نيست بازى است. مثل بازى بچه‏هايى است كه متكاها را زير پايشان مى‏گذارند، تا به عروسك‏هايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مى‏كنند. سوداگرى است مثل سوداگرى آن رند كه مى‏گفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد. در حالى كه حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم. ما از امام، امامت را مى‏خواهيم و اين عشق ماست و از او وسيله‏ى راه يافتن و جهت گرفتن مى‏سازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست.
امام وسيله است، براى چه؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟
اين‏ها كه وسيله‏ هايى ديگر دارند. او وسيله‏ى رسيدن است، جهت يافتن است، حركت كردن است. پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد حركت، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشته‏اند.
توسل به امام اين نيست كه از او به جاى دست و پا و بيل و كلنگ كار بكشيم و او را وسيله‏ى هوس‏ها و پل توقع‏ها بسازيم.(1)


  1. صفایی حائری ، علی ،تو می آیی ، ص 75

پرسش:
اگر ما در زمان هریک از پیامبران یا امامان یا در زمان حضرت عیسی (ع) زنده بودیم و به ایشان میگفتیم: «من فقط از تو شفا میخواهم من فقط از تو رفع حاجتم را میخواهم و....» چه جوابی میشنیدیم؟

پاسخ:
باید بین توسلاتی که می بایست از راه کرامت و به صورت خارق العاده مثل شفا پاسخ می‌داده اند، با سایر توسلات تفکیک قائل شد؛ در مورد توسلات قسم اول به نظرم در پاسخ ایشان تفاوتی بین زمان حال که زمان غیبت است با آن زمان که زمان حضور است وجود نمی‌داشت؛ یعنی این طور نبوده که ائمه(علیهم السلام) در زمان گذشته همه حوائج را برآورده کنند و اکنون ما از این فیض محروم شده باشیم، چرا که ایشان خلفای خدا در زمین بوده و تمام رفتارهایشان در یک چارچوب مشخص شکل می‌گرفته، چارچوبی که توسل حضوری و غیر حضوری نقشی در آن ندارد.
یعنی این طور نیست که گمان کنیم همیشه پاسخ ایشان به حوائج مردم مثبت بوده یا حداقل بیشتر از دوران غیبت حاجت می‌داده اند؛ چون ایشان از روی احساسات حوائج را برآورده نمی‌کردند بلکه نگرشی عقلانی در وراء آن وجود داشته، جایی که مثلا به مصلحت شخص نبوده، یا اینکه فضای امتحان الهی به هم می‌خورده و هرج و مرج در قوانین طبیعی پیش می‌آمده است امتناع می‌ورزیده‌اند، همان‌طور که امام صادق
(علیه السلام) می‌فرمایند: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَبا»؛ خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز در مجرای خودشان جاری سازد، پس برای هر چیزی سببی قرار داده.(1)

اگر هم بگویید وقتی فضای حضور فراهم باشد می‌توان با اصرار حوائج را گرفت، عرض می‌کنم امروز هم می توان با اصرار گرفت، در این خصوص هم زمان حضور و زمان غیبت تفاوتی نمی‌کند، حاجتی که قرار نباشد بدهند، چه حضوری، و چه غیر حضوری نمی‌دهند، و حاجتی که قرار است با اصرار بدهند، با اصرار می‌دهند چه حضوری و چه غیر حضوری.

پس در این خصوص نباید گمان کنیم که پاسخ آنها در زمان حضور و غیر حضور تفاوت چندانی می‌کرده است، همان طور که امام سجاد(علیه السلام) می‌فرمایند:
«الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ»؛ منتظرين واقعي در زمان غيبت برتر از مردم تمامي زمان‌ها هستند؛ زيرا آن قدر از جانب خدا عقل و فهم و معرفت پيدا كرده‌اند كه غيبت و شهود براي آن‌ها فرق نمي‌كند.(2)

اما فارغ از بحث پاسخ به توسلات از طریق کرامت، چند تفاوت در پاسخ آن بزرگواران به توسلات در هنگام حضور و غیر از هنگام حضور می‌توان بیان کرد:

تفاوت اول:
این که اگرچه حاجت دادن ائمه(علیهم السلام) از طریق کرامت تفاوتی بین حضور و غیر حضور ندارد اما خودشان از طریق اسباب مادی در رفع مشکل تلاش می‌کرده اند؛ یعنی اگر جاجتی را نزد ایشان می‌بردیم که می‌توانستند کمک مادی یا حمایتی بکنند تا مشکل رفع شود این کار را می‌کرده‌اند. کاری که مقتضی حضور جسمانی آنهاست، همان طور که بسیاری از داستان ها در خصوص کمک ایشان به مردم روایت شده است، تا جایی که مثلا امام حسن(علیه السلام)از شدت بخشش و سخاوت به عنوان کریم اهل بیت(علیهم السلام) نزد مردم شناخته ‌شدند.

تفاوت دوم:
در شنیدن پاسخ است، همان طور که انسان جواب سلام به امام حاضر را می‌شنود اما جواب سلام به امام غائب یا امام در عالم برزخ را نمی‌شنود، در مورد توسلات هم همین است، در زمان حضور اگر حاجتی را خدمت اهل بیت
(علیهم السلام) عرضه می‌داشتیم از نوع عکس العمل و سخن آنها اطلاع می یافتیم که آیا به ما خواهند داد؟ یا اگر به صلاح ما بود ممکن بود با اصرار ما، به ما بگویند فلانی حاجتت به صلاحت نیست، همان‌طور که در ماجرای ثعلبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) به او فهماندند که به صلاحش نیست، اما باز او اصرار کرد و بعد از ثروتمند شدن فهمید که ظرفیت ثروت را نداشته و به مصلحتش نبوده است(3) یا اگر باید بیشتر تلاش می‌کردیم و کم کاری از خودمان بوده ممکن بود به ما بگویند که باید تلاشت را بیشتر کنی. اما امروزه از این موارد ما محروم هستیم.

تفاوت سوم:
که مهم ترین محرومیت ما و بزرگترین تفاوت در پاسخ به توسلات است، توسل در حوائج معنوی است، این که دوای دردِ دلِ بیمار ما را به صورت جزئی و شخصی می‌گفته‌اند، اگر مشکلی در معنویات و سیر وسلوک برایمان پیش می‌آمد به راحتی راه حل می‌دادند، اگر در مسائل علمی به بن بست می‌خوردیم با توسل به صورت شفاف پاسخ می‌گرفتیم، همان طور که امام علی
(علیه السلام) می‌فرمودند: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‏»؛ از من بپرسید قبل از این که از میان شما بروم(4) البته راه حل ها به اندازه کافی در روایات هست، اما این کجا و دوای گفتاری امام معصوم(علیه السلام)به صورت شخصی و جزئی کجا!

________________________________
1. کلینی، محمد، الکافی، ج1، ص183.
2. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج1، ص320.
3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج22، ص40.
4. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج1،ص267.

موضوع قفل شده است