زندگي جديد من (بحث ازدواج)

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگي جديد من (بحث ازدواج)

با نام و یاد دوست

عرض سلام و ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


سلام خسته نباشید.
من در مورد یک موضوعی میخواستم باهاتون مشورت کنم و نظرتونو بدونم

اما روم نمیشه بگم فک کنم خودتون حدس زدید چی میخوام بگم
:khejalat::khejalati:

وای خدا چجوری بگم؟!
:fekr::khejalati:
اِهِم اِهِم ... 3 2 1 امتحان میکنیم :Sokhan::dokhtar:


ای نام تو بهترین سر آغاز
:Doaa:

چیزه ... اِممم ... قضیه اینه که ... من یه جوری ام ... من تو محیطی که قرار دارم وصلۀ ناجورم ... ینی نبودما شدم ... قبلنا خیلیم جور بودم ... ولی یهویی توسط پیر مغانی :pir::khandeh!:به کلی عوض شدم و واقعا خدا رو از این بابت شکرگزارم.

در ادامه که بگم چجوری بودم و چجوری شدم دلیلشو متوجه میشید.
اما موضوع اصلی که به خاطرش پیام دادم اینه که الان من از یه بابت خیلی نگرانم و اونم موضوع ازدواجمه.

من یه دختر 22 ساله هستم که قبلنا اینجوری بودم:

معتاد موزیک از همه نوع :Mosighi:
آرایش و لاک و ...:dohkhtar:
پسربازی:gholdor:

دوستی با پسرا:frind:و رابطه:doosti:

سیگار:Lat:و مشروب:khobam:

مهمونی و رقص:moj:
انواع شوخی دستی با پسرا:shookhi:

خواب زیاد و تنبلی و شلختگی:Khab:

بیکاری و یللی تللی:vamonde:

مدام تو فیسبوک و اینترنت :Computer:
کر و کثیف (از تنبلی ام دیر به دیر حموم میرفتم):khoshgel:

از مدرسه اخراج شده به خاطر اغفال کردن بچه ها:kharej:


قاطی داشتن از همه نوع:ghati:

گوش ندادن به حرفای پدر و مادر:Nashnidan:

جبهه گرفتن درمقابلشون و دعوا و حتی کتک کاری:gun:

احساس مالکیت و ریاست در برابر دادشم:kill:

حتی جنبش سبز و این بحثهای سیاسی:pirooz:

میدونید از این لحاظ دارم تک تک موارد رو مینویسم چون دونه دونۀ این موردا از لحاظ خانواده های مذهبی اشکال داره و باعث میشه حتی طرفشم نرن

به موارد دافع بالا فرزند طلاق بودن رو هم اضافه بفرمایید.

این قیافۀ مادر خواستگار وقتی بشنوه: ای وای نچ نچ نچ :no:


اما اونا یه چیزی رو نمیدونن و اونم اینه که من کاملا عوض شدم و دیگه آدم (بهتره بگم حیوون) سابق نیستم.

اما اونا قبل اینکه اینو بدونن و شخصیت الانمو ببینن
کافیه فقط یکی فقط یه دونه از این مواردِ موجود در پرونده ام به گوششون بخوره و دمشونو بذارن رو کولشونو و برن پشت سرشونم نگا نکنن

ولی آخه من دیگه توبه کردم:Esteghfar:

الان با اینکه تو خانواده ای زندگی میکنم که مهمونی مختلط دارن و مشروب و ...
من چادری شدم:makhfi: و زندگیمو عوض کردم:Sham:ینی عوضم کرد اون بالایی:Doaa:

الان کلاً دارم سعی میکنم سیرۀ معصومین رو پیش بگیرم
برای همینم ازدواج برام خیلی مهم شده
اما آخه با این شرایط که یه امر محال به نظر میرسه مگه نه؟

من تو خانواده ای هستم که همه دو سه سال دوست میشن و رابطه هم دارن بعد تازه اگه دلشونو نزده باشه طرف باهاش ازدواج میکنن اونم چه ازدواجی
عروسی نگو بریز بپاش بگو
گاهی در حد 100 میلیون
جهیزیه که دیگه هیچی
کم مونده سیفون برقی توش بذارن
خونه و ماشین دوماد و سفر ماه عسلشونم که دیگه بماند
جالبیش اینه که دو سال بعدشم طلاقه
یا اگه نباشه یه بچۀ لوس و ننر و مث خودشون تجملاتی پس میندازن و ولش میکنن تو مهد کودکا یا پیش ماماناشون و خودشون شب به شب میبیننشون
وای خدای من این دیگه چه زندگی ایه؟
من چطور کور بودم و نمیدیدم واقعا جای سواله

اما یه سوال دیگه که میخوام راجع بهش از شما مشورت بگیرم اینه که الان آیا ممکنه من همسری با شرایط زیر پیدا کنم:

  1. ​مؤمن و با تقوا و سالک إلی الله
  2. حاضر باشه با گذشتۀ و شرایط خانوادگی من کنار بیاد
  3. شرایطش (به خصوص از لحاظ مالی) طوری باشه که پدرم بپسندتش
  4. حاضر باشه بعد از ازدواج با من از تمام ثروتش در راه خدا بگذره و ما از اولِ اول با دست خالیِ خالیِ خالی از صفرِ صفرِ صفرِ صفر شروع کنیم که سیاهی مال حرومای گذشته مون باهامون نیاد. ینی در حدی که حاضر باشه بریم سرایداری هم بکنیم.
  5. اهل علم (البته میخواستم بگم طلبه چون من دوست دارم با یه روحانی ازدواج کنم اما پدرم از بیخ و بن مخالف اینطور چیزاس. فک میکنه هرکی روحانیه سیاسیه و هرکی سیاسیه دیگه باید اشهدشو بخونه در صورتی من الان فکر میکنم کسی که سیاسی نیست ابلهه. البته قبلا منم مثل بابام فکر میکردم. یکی از دلایلی که دوست دارم سریع ازدواج کنم اینه که الان حس میکنم تو قفسم واقعا دلم میخواست روز قدس برم راهپیمایی یا جمعه ها نماز جمعه و یا بیت رهبری اما نمیشه دیگه. عب نداره اویس هم این سختی ها رو کشید رضوان خدا بر او باد.)

میدونم جناب حامی با اون گذشتۀ داغونم و وضعیت خانوادگی ای که دارم خیلی پرتوقع هستم. اما چه کنم دیگه خودشون اومدن، دستمو گرفتن، بلندم کردن، چشمامو باز کردن، کثافتای دوروبرمو نشونم دادن، از اون طرفم عشق به من دادن، بعدش دوباره نشوندنم سر جام. حالا حق ندارم بخوام دیگه تو جام که پر از کثافته نباشم؟ پس چرا گفتن زمین خدا وسیعه هجرت کنید؟ آخه من بدون رضایت پدر چطور از این گنداب هجرت کنم؟ اگه به خودم بود الان خادم حرم ضامن آهو شده بودم ...
آه خدایا ... دعاتونو دریغ نکنید محتاجم ...
نظرتون رو بیان بفرمایید ... ممنونتون میشم ...
در پناه حق

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما خواهر گرامي
ممنون از اين كه اين سايت را براي يافتن سؤالات و دغدغه هاي زندگي خودتان انتخاب كرديد
زندگي معنايي جديد را به شما تبريك عرض مي كنم مطمئن باشيد زندگي ديني اگرچه ممكن است ظاهرش خشك بنمايد ولي آرامش دروني اي كه به شما مي دهد با گذشته قابل قياس نيست و حتما مزه آن را چشيده ايد كه تمام گذشته خودتان را كنار گذاشته ايد و اين زندگي را شروع كرديد
زندگي شما من را به ياد يكي از مشاوره هايم مي اندازد زندگي دختر خانمي كه گذشته خوبي نداشت و اهل همه نوع خلافي بود و بعد گرفتار بيماري ام اس شده بود مي گفت مدتي بستري شدنم در بيمارستان زياد شد دوستانم كه با هم گردش مي رفتيم و ما خيلي براي آنها هزينه مادي و عاطفي كردند از من فاصله گرفتند و من مدت زيادي در بيمارستان خلوت داشتم با خود و سبب شد زندگي و روابطم با خود، ديگران و خدا را بازنگري كنم و اين بيماري سبب شده من خدا را كه نمي توانستم ببينيم در كل زندگي ام بيابم و الان هم حاضر نيستم او را حتي با سلامتي كامل عوض كنم هرچند كه از او مي خواهم كه لباس سلامتي به تنم بپوشاند
بله، نعمت هدايت براساس بيان اساتيد اخلاق و عرفان، بزرگترين نعمت در زندگي است كه جايگزيني نمي توان برايش بيابيم. و جاي شكر و تلاش براي بقاي در اين مسير دارد.
خداوند فرموده كه كسي كه توبه كند گذشته او را مي بخشم، بدي هاي او را تبديل به خوبي مي كنم، به اعضا و جوارح، زمين و فرشتگان موكلش مي گويد كه او ديگر محبوب من شده گذشته او را قلم بگيريد و اساسا كاري مي كند كه آنها به يادشان نياييد و او در حالي روز قيامت خدا را ملاقات مي كند كه هيچ گناه و آلودگي اي ندارد.
نيز در قرآن شريف مژده داده است كه كساني كه تقواي الهي داشته باشند از محرمات دوري كنند و واجبات را انجام دهند خداوند از جايي كه گمان نمي كند روزي و رزقش را مي دهد. البته ذهن مادي ما از رزق چيزهاي خاصي را در خود مجسم مي كند ولي مثلا رويارويي با يك استاد، تغيير سبك زندگي، يافتن دوست همراه و همراز، حال و نشاط عبادت، زندگي آرام، همسري ديندار و...همگي رزق هستند.

گذشته شما
خب متأسفانه از نظر تكويني كارهايي كه كرده ايم اثر خودش را مي گذارد طبيعي است كه كسي كه بخواهد ازدواج كند سهمي براي گذشته فرد در تحقيقاتش در نظر بگيرد كما اين كه شما هم اگر تحقيق مي كرديد و مي شنيديد مثلا گذشته پسري پر است از خلاف و خانواده اش اصول اسلامي را رعايت نمي كنند حتي اگر پسر مي گفت من توبه كرده ام به اين راحتي ذهنتان مطمئن نمي شد.
و ديگر اين كه براي تان خيلي خيلي سخت بود كه بتوانيد با خانواده چين فردي كنار بياييد و اصلا جزيي از آن خانواده شويد.
بنابراين بايد در مسيري كه انتخاب كرده ايد سختي را تحمل كنيد و به تفضل و كرم الهي اميد داشته باشي
و اگر شرايط پيش نيامد كه خواستگار مطلوب خود را داشته باشيد از بين خواستگارانت معقول و منطقي ترين و خوش اخلاق ترين را گزينش كنيد و با شروع زندگي مشترك تلاش كنيد ذهن او را به دين گرايش بدهيد و او را شريك وهمراه خود در مسير رشد كنيد. و اگر موفق به چنين كاري شويد به فرمايش پيامبر برتر از آنچه خورشيد برآن مي تابد است.

اگر هم نتوانيد تغييرات مطلوب را بدهيد قران شريف فرموده اي مؤمنان همسر فرعون براي شما الگو است كه در كاخ طاغوت زندگي كرد ولي در برابر طاغوتي كه ادعاي خدايي مي كرد ايستاد به يقينهمسر شما به حد طاغوت نخواهد بود ولي قرآن مي خواهد به ما بفهماند كه شما اراده داريد و مطيع همسر نيستيد و مي توانيد دينداري خود را داشته باشيد
بله قبول دارم وقتي دو نفر با هم تناسب زيادي از جهات متعددي داشته باشد تفاهم و آرامش بالايي دارند ولي چاره چيست كه گاهي بايد با توجه به شرايط خودمان گزينش كنيم كما اين كه يك فردي كه معلول است ممكن است به اين دليل بسياري از گزينه ها براي انتخاب همسر به رويش بسته شود
اما به هرحال نا اميد نباشيد و از خداوند همسري مؤمن بطلبيد
موفق باشيد

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ
رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ
وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ


  • سوره : التحريم آیه : 11

و خداوند براى كسانى كه ايمان آورده ‏اند زن فرعون را مثل زده:
آن گاه كه گفت: پروردگارا، براى من در نزد خود (در قرب جلال و رحمت خود)
در بهشت خانه‏اى بساز، و مرا از فرعون و عمل وى رهايى بخش، و از گروه ظالمان (دربار و ملتش) نجات ده

And Allah sets forth an example to those who believe the wife of Firon when she said: My Lord! build for me a house with Thee in the garden and deliver me from Firon and his doing, and deliver me from the unjust people


تفسیر نور
در آيات قبل، دو نمونه زن بد (همسر نوح و لوط) معرّفى شد و در آيات 11 و 12، دو نمونه زن خوب معرّفى مى‏شود. (همسر فرعون و حضرت مريم)
هنگامى كه آسيه، همسر فرعون، معجزه حضرت موسى را ديد، به او ايمان آورد و فرعون، به كيفر اين كار، دست و پايش را به زمين ميخكوب كرد و او را زير آفتاب سوزان قرار داد. هنگامى كه آسيه آخرين لحظه‏هاى عمر خود را مى‏گذرانيد، دعايش اين بود، ً فى الجنّة>>
لازم نيست الگو، پيامبر يا امام معصوم باشد و لازم نيست سابقه توحيدى داشته باشد. زن فرعون، نه معصوم بود و نه موحّد، بلكه با ديدن معجزه موسى‏ ايمان آورد.
در معرّفى الگو و تجليل از شخصيت‏ها، فرقى ميان زن و مرد نيست. قرآن به پيامبرش دستور مى‏دهد كه ياد ابراهيم را زنده نگه دار: > و يادآور مريم باش: > چنانكه در اين آيه، همسر فرعون را معرّفى مى
ند. >

[HL]سيماى همسر فرعون[/HL]
1- محيطزده نبود و جامعه شخصيّت او را نساخته بود. او با منطق در برابر رژيمى فاسد ايستاد.
2- زرق و برق زده نبود و به تمام مظاهر دنيوى پشت كرد، و از كاخ و رفاه و ماديات گذشت.
3- فضاى سكوت و خفقان را شكست.
4- صبور بود و زير شكنجه جان داد و شهيد شد ولى از راه و مكتبش دست بر نداشت.
5 - حامى رهبر معصوم زمان خود، حضرت موسى‏ بود.
6- بلند همّت بود. او به كمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود.
7- شهامت داشت و تهديدات فرعون در او اثر نگذاشت.
8 - رضاى خالق را بر رضاى خلق مقدم داشت.
9- منطق و عقل و وحى را بر مسايل خانوادگى ترجيح مى‏داد.
10- با نهى از منكر خود كه گفت: > موسى را در كودكى از مرگ نجات داد.

[HL]همسر فرعون ثابت كرد بسيارى از شعارهايى كه در طول زمان، جزء فرهنگ مردم شده، غلط است و بايد آن را عوض كرد.[/HL]
مى‏ گويند: خواهى نشوى رسوا، هم رنگ جماعت شو. امّا او گفت: من هم رنگ جماعت نمى‏شوم و رسوا هم نمى‏شوم.
مى ‏گويند: يك دست صدا ندارد، امّا او ثابت كرد كه يك نفر نيز مى‏تواند موج ايجاد كند.
مى ‏گويند: زن شخصيّت مستقل ندارد، امّا او ثابت كرد زن در انتخاب راه مستقل است.
مى ‏گويند: با مشت نمى ‏شود به جنگ درفش رفت، امّا او ثابت كرد حق ماندنى است و اگر مشت روى آهن اثر ندارد، روى افكار عمومى در تاريخ اثر دارد.
مى ‏گويند: با يك گل بهار نمى‏ شود، امّا او ثابت كرد اگر خدا بخواهد با يك گل بهار مى‏ شود.
مى‏ گويند: فلانى نمك خورد و نمك ‏گير شد، همسر فرعون نان و نمك فرعون را خورد ولى از عقيده او متنفّر بود و مى‏ گفت: > خدايا! مرا از فرعون نجات بده.

[HL]انواع خانواده ‏ها در قرآن[/HL]
1- زن و شوهرى كه هم‏فكر و همگام در كار خير هستند. (همچون حضرت على و حضرت زهراعليهما السلام) >
2- زن و شوهرى كه در خباثت هم‏فكر و همگام هستند. (ابولهب و همسرش) >
3- خانواده‏اى كه مرد خوب، امّا زن بد است. (زن لوط و نوح) >
4- خانواده‏اى كه مرد بد، امّا همسر خوب است. (زن فرعون) >
1- زن مى‏تواند الگوى مردان تاريخ شود. >
2- مقايسه الگوها، از روشهاى تربيت است. >
3- فشار محيط و جامعه، وابستگى اقتصادى، زن بودن، تقاضاى همسر و ترس از آوارگى، هيچ كدام دليل بى دينى نمى‏شود. >
4- براى اتمام حجت، يك نمونه هم كافى است. >
5 - حرف اول را اراده انسان مى‏زند، نه چيز ديگر. >
6- مبارزه با طاغوت، با دعا منافاتى ندارد. >
7- نجات از طاغوت، پشتوانه معنوى لازم دارد. >
8 - مهم‏تر از بهشت، قرب معنوى به خداست. >
9- ايمان سبب تنفّر از ستمگران است. زن فرعون به خاطر ايمانى كه داشت از تمام رفتارهاى فرعونى متنفر بود. >
10- اطاعت زن از مردم در عقيده لازم نيست، بلكه گاهى بايد موضع بگيرد. >
11- روابط خانوادگى مرز دارد و همين كه به انحراف و كفر رسيد بايد تغيير كند. >
12- تبرّى از كفر، شرط ايمان است. >
13- ابراز تنفّر و انزجار از ديگران، بايد ملاك و معيار عقلى و شرعى داشته باشد. >

فایل: 

: وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ

و نيز [ خداوند براى كسانى كه ايمان آورده ‏اند] مريم دختر عمران را[ مثل زده]، زنى كه دامان خود پاك نگاه داشت، پس در او از روح خويش (روحى كه به اراده ما وجود مى‏يابد) دميديم (تا عيسى در رحمش خلق شد)، و كلمات پروردگارش را (آنچه با انبياء به عنوان وحى سخن گفته) و كتاب‏هاى (آسمانى و لوح محفوظ) او را تصديق نموده و از مطيعان فرمان خدا بود


And Marium, the daughter of Imran, who guarded her chastity, so We breathed into her of Our inspiration and she accepted the truth of the words of her Lord and His books, and she was of, the obedient ones
فایل: 

این جور گذشته ها که فقط واسه شما ها و کسانی از جنس شما نیست
کسانی هم هستند که از اول بچه مثبت بودند اما شیطون گولشون زده و کاری کردند که پروندشون منفی داره و ممکنه مانع ازدواجشون بشه....

درواقع مشکلتون خیلی خاص نیست....
بعدم بدونید اون که دستتونو گرفته دیگه ولش نمیکنه مگه اینکه خودتون دستتون رو بکشید و فرار کنید....

سلام دوست خوبم. اول اینکه ورودت ب بچه مذهبی ها رو تبریک میگم اینم تقدیمت :Gol: و بعدشم واقعا دمت گرم ک داری از همه چی میگذری ک حلال خوری کرده باشی و بعد هم در مورد ازدواجت هم اینو بگم منم چن تا از دوستام اینجوری بودن و خدا رو شکر با ازدواج درست شون از خانواده شون کاملا فاصله گرفتن ... چون دیدم دارم میگم کسی ک شما رو وارد این راه کرده حتما کسی رو واسه ازدواجت هم بستگی ب نوع امتحانی ک میخواد ازت بگیره سر راهت میذاره پس بسپر فقط و فقط ب خودش و مطمئن باش ضرر نمیکنی. برات یه مثال هم بزنم ک آرومت کنه یکی از دوستان تویه دانشگاه برحسب رفاقت با یچه های بسیج دانشگاه رو آورده بود ب مذهب و یه چیزی شبیه گذشته شما رو داشت دقیقا بعد از مدتی از مذهبی شدنش یکی ایشون رو بیرون دیده بود و واسه پسرش خواستگاری کرده بود و یه پسر فوق العاده مذهبی و حافظ قرآن هم بود و البته واقعا پایه بود و بعد از کلی درگیری با خانواده دختر ک مثله خانواده شما بودن با یه عروسی فوق ساده رفتن سر خونه زندگی شون الانم خدا بهشون یه پسر زیبارو ب نام علی بهشون داده.دیدی؟؟؟ توکل کنی خدا ستارالعیوبه همه چی رو از زندگیت پاک میکنه خیالت راحت و آروم باشه عزیزم ... ان شاالله همیشه ما رو از دعای خیرت محروم نکنی .یاعلی

[="Black"]شاید بتونم یجورایی درکتون کنم.
لامصبم یه جوری دست ادم و میگیره که ادم شاید تو خودش بمونه و مثلا بگه من؟
با این همه گناه؟
الان اینطوری؟
میشه؟
[/]

دوستان سلام

به لحاظ شرعی تحقیق کنید، در شرایطی اجازه پدر در ازدواج دختر شرط نیست یعنی بنا به شرایط خاصی این اجازه می تواند از ناحیه مرجع تقلید شما از میان برداشته شود.

امور خود را کاملا به خداوند متعال سپرده و به ائمه اطهار توسل کنید.
توسل به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نیز خوب است.
پیشنهاد می کنم یک نذر معنوی خوب در این راه بکنید، مثلا در توسل خود نذر کنید که اگر مرد مومن و طلبه ای و ... همسر شما شود، شما نیز با اجازه ایشان وارد وادی طلبگی می شوید و ...
سعی کنید حتی الامکان در جمع های مذهبی چون محافل انس با قرآن یا مجالس درس اخلاق شرکت کنید.
خانم ها، خوب و زیاد با هم درد دل می کنند، اگر بعد از مدتی حشر و نشر با افراد مختلف در این مجالس و محافل، شخصی را معتمد یافتید که می تواند واسطه شود، به صورت سربسته شرایط خود را بازگو کنید.
سعی کنید برنامه معنوی ای تا زمانی که ازدواج شما اتفاق بیفتد داشته باشید، حفظ قرآن، آشنایی با احادیث، تقویت عقاید و...

علی علی

سلام
خدارو شکر که کارهای ناپسند رو ترک کردین.
من فکر می کنم توی فاکتورهای همسر آیندتون زیاد سخت گرفتید.
موارد 1 و 2 و همچنین 3 و 4 با هم جور در نمیان.
البته اوایل مذهبی شدن شیرینه و آدم یه کمی افراط میکنه و خیلی می خواد همه کارهای دینی رو اجرا کنه ولی بعد مدتی که سختی هاشو تحمل کرد و به خاطر کاراش اذیت شد یه کمی معمولی تر فکر میکنه. الان شما اگه با یه آدمی که اینجوری ازش تعریف می کنین ازدواج کنین، تضمینی نیست که یک سال بعد نظرتون عوض نشه و تحملش براتون مشکل نشه.

موضوع قفل شده است