جمع بندی اگر به کسی که از تو بریده بپیوندی خدا پشتیبانت می شه؛ پس چرا نشد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر به کسی که از تو بریده بپیوندی خدا پشتیبانت می شه؛ پس چرا نشد؟

سلام... خدا قوت... من به کمک شما نیاز دارم..
من به خاطر آیه قرآن با خانواده شوهرم صله رحم کردم وبه دیدارشون رفتم گرچه رفتار زننده شون، جایی و انتظاری برای دیدار باقی نگذاشته بودند اما گفتم فرمان خداست و به دیدارشون رفتم و گفتم حدیث داریم که اگه به کسی که از تو بریده بپیوندی خدا پشتیبانت می شه.. پس چرا نشد؟ چرا علیرغم تلاشهام ناموفق بودم و مدام در جنگ و دعوا و کشمکش هستم؟ چرا کمک خدا بعد از این همه دعای من نمی رسه؟ تو رو خدا جواب بدید از نظر روحی شدیدا تحت فشارم و دیگه کم کم دارم با خدا هم بحث می کنم و بدبین می شم و به بیراهه می رم.....دعا کنید خدا نجاتم بده از شر شیطان رانده شده....

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

من به خاطر آیه قرآن با خانواده شوهرم صله رحم کردم وبه دیدارشون رفتم گرچه رفتار زننده شون، جایی و انتظاری برای دیدار باقی نگذاشته بودند اما گفتم فرمان خداست و به دیدارشون رفتم و گفتم حدیث داریم که اگه به کسی که از تو بریده بپیوندی خدا پشتیبانت می شه.. پس چرا نشد؟ چرا علیرغم تلاشهام ناموفق بودم و مدام در جنگ و دعوا و کشمکش هستم؟ چرا کمک خدا بعد از این همه دعای من نمی رسه؟ تو رو خدا جواب بدید از نظر روحی شدیدا تحت فشارم و دیگه کم کم دارم با خدا هم بحث می کنم و بدبین می شم و به بیراهه می رم.....دعا کنید خدا نجاتم بده از شر شیطان رانده شده....

باسلام وتشکر .
- موضوع مطرح شده، عام، فراگیر و بهتر بگوییم دامن گیر است و انسان های فراوانی را به خود مشغول کرده است. گمان نکنید که تنها شما با این مشکل روبه رو هستید. گاه مادرشوهر و گاه مادرزن و گاهی اوقات دیگران به گونه ای موجبات رنجیدگی خاطر دیگران را فراهم می‌آورند.
بدانید آنچه رخ داده است نمک زندگی است و شما را می آزماید و مسیر کمالی شما را هموار می سازد. این نوع رخدادها طبیعی است، باید راه کنار آمدن با آن ها را آموخت،‌ همانند حوادث طبیعی. بشر نمی تواند جلوی رخ دادن زلزله را بگیرد، بلکه با تدابیر لازم منازلی را مقاوم می سازد تا آسیب پذیری از زلزله را کاهش دهد. باید بدانید که این نوع حوادث طبیعی، لازمة زندگی است و باید راه برخورد با آن ها را بیآموزیم. بر این اساس توجه شما را به راهکارهای زیر به منظور برخورد با حوادث این چنینی ـ نه حذف آن ـ جلب می نماییم و امیدواریم با عمل به آن‌ها موفقیت کامل نصیبتان گردد و پیمودن جاده کمال و ترقی برایتان آسان و هموار شود.
1ـ راه کاهش دخالت دیگران، کاهش سطح ارتباط است (نه قطع ارتباط) البته مشکل مداخله را ننوشته اید تا بگوییم چگونه دخالت را کاهش بدهید.
مادر شوهر یا هر عزیز دیگری شما را مجبور به انجام عملی نمی کنند‌! می‌توانید هم دل آن ها را به دست آورید، هم استقلال خودتان را حفظ کنید. گاهی اوقات به حرف آن ها عمل کردن ضرر ندارد و سود دارد، گاهی اوقات ضرر دارد و برخی مواقع نه ضرر دارد و نه سود (منظور سود و ضرری است که به خانواده شما بر می‌گردد).
اگر دخالت او به سود شما باشد، نمی توان اسم آن را دخالت گذارد، بلکه آن ها را مصلحت اندیش خود بدانید و در این مورد از جاده انصاف و مروت خارج نشوید و به حرف آن‌ها گوش بکنید، هر چند در جایی دیگر به ضرر شما حرف زده باشد. فعلاً این حرفش خوب است. باید سخن خوب را حتی از دشمن بگیرید و عمل کنید، تا چه رسد به ... .
اگر دخالت به ضرر شما بود، لازم نیست و نباید به حرف او گوش بکنید،‌ ولی لازم هم نیست که به جنجال بکشانید. سخن او را نشنیده بگیرید، حتی با زبان منطق (توسط شوهرتان) او را از اظهار نظر اشتباهش آگاه سازید. اگر دخالت او خنثی بود، خودتان تصمیم بگیرید. بنابراین هر کلامی که دیگران در مورد خانواده شما (دو زوج جوان) می گویند، دخالت نیست، مگر آن که بر خلاف مصالح خانواده باشد. آن ها شما را به عمل مجبور نمی کنند. می توانید با زیرکی و مهارت از کنار آن بگذرید، و بدون این که به مخالفت کشیده شوید، به قول معروف بگویید چَشم، ولی راه خودتان را بروید.
باید با تمام اعضای خانواده ارتباط داشته باشید و هر شخصی را به زبان خودش در کنار خویش داشته باشید. مسیر زندگی خویش را بر اساس مصالح خانوادگی و با مشارکت همسرتان ترسیم کنید و به دیگران احترام بگذارید و با مخالفت رو به رو نکنید، ولی لازم نیست متابعت داشته باشید. مهم آن است که شما و همسرتان همانند دو نیلوفر به دور هم بچرخید و بپیچید که الحمد لله این حاصل است. حرف هر کسی را به خود او محدود کنید. اگر مادر شوهر، یا مادر همسر نامهربان است، شوهر و همسر چه گناهی کرده اند که تاوان بپردازند؟!
خانواده بدون مشکل نیست. همیشه در صدد حل آن باشید، نه دامن زدن به آن. امیدواریم در زندگی و از مشکلات پیش آمده،‌ در مسیر کمال و ترقی بهره بگیرید. دیگران حرف نابجا بزنند و شما جواب ندهید تا جزو آدم های صبور باشید. دیگران بدی کنند و شما جز خوبی روا مدارید تا جزو نیکوکاران باشید. نیکی را با نیکی و بدی را با بدی پاسخ دادن کار تاجران است، نه انسان های نیک اندیش اهل زندگی و ترقی. پس برای حرکت در این مسیر تلاش کنید. اگر در این مسیر یک قدم برداشتید،‌ خوب است وگرنه برای بد بودن نیاز به امکانات و دانش، تقوا، ایمان و ... نیست و آن راه را پیمودن آسان است. به امید آن که بدترین آدم ها با گذشت شما به بهترین انسان ها بدل شوند، تا چه رسد به مادر شوهری که جز خیر برایتان نمی خواهد و در این مسیر فقط شاید اشتباه بکند که با گذشت شما و آگاهی دادن، او نیز مسیر خوبی ها را مانند شما پیش خواهد گرفت.
در حال حاضر بهترین راه حل برای خروج از عصبانیت و شرایط سخت روحی، عمل کردن به شیوه ای است که اسلام آن را پیشنهاد کرده و آن تغافل و چشم پوشی است. تغافل یعنی خود را به غفلت زدن و نادیده گرفتن. البته انسان نمی تواند از خاطرات گذشته غافل بماند و به طور کلی آن را از صفحة ذهن خود پاک نماید، ولی می تواند طوری وانمود کند که انگار آن را فراموش کرده و این امر شدنی است. آن چه آدمی را از پا در می آورد، ادامه و استمرار فشارهای روانی پس از وقوع حوادث است که حالت خود خوری و غصه خوردن به وجود می آورد و می توان آن را شکنجة روانی نامید. مرور کردن تاریخ پر درد گذشته، حاصلی جز افسردگی و اضطراب ندارد.
به همین منظور، اسلام تغافل و نادیده انگاشتن را مطرح کرده است. در امور زندگی و برخوردهای اجتماعی نباید کور باشیم، ولی در بعضی از مواقع باید چشم های خود را ببندیم.
صلاح زندگی محتوی پیمانة پری است که دو سومش فهم و آگاهی و یک سومش تغافل و چشم پوشی است".(1)

اپی‌نوشت‌ها:
1. بحارالانوار، ج 71، ص 167.

حاضر: باید دید که سؤال کننده آیا خوب و به صورت درست با خویشان شوهر خودش تعامل کرده و از راه درست وارد شده یا خیر در صورت عدم تعامل و برخورد درست، باید به بخش مشاوره مراجعه نماید. درست است که خداوند کسی را که ابتدا اقدام به خوش رویی و صله بکند، دوست دارد و مورد لطف خودش قرار می دهد، ولی گاهی مواقع، این لطف و ملاطفت خداوند به این شکل نیست که طرف مقابل را با انسان خوب و رفتارش را درست کند، بلکه از راه دیگر و به شکل دیگر شخص اقدام کننده را مورد لطف و کرم خودش قرار می دهد و برای او اجر و ثواب وافر و زیادی در نظر می گیرد. بنابراین این شخص، نباید به ظاهر نگاه کند و امور دیگر را هم باید در نظر بگیرد و به تکلیف خودش عمل کند و نتیجه از سوی خداوند است.

جناب صادق؛ استاد بزرگوار
ممنون از راهنمایی بسیار ارزنده ی شما
روحیه بالایی از برخی از جملات شما گرفتم. البته به نظرم در حرف آسان است اما در عمل سخت... بسیاری از راهکارهایی که فرمودید بعنوان مثال خودخوری نکردن مورد تایید عقل است اما در عمل اجرای آن کمی سخت است گویا یک طور ناخودآگاه شده است. احتمالا من شخصیت ضعیفی دارم که نمی توانم بر این ضعف غلبه کرده و بر مشکلاتم فائق آیم. این را می توانم به عنوان یک واقعیت بپذیرم و به آن اعتراف کنم اما راهکار عملی را نمی دانم...

حاضر;572164 نوشت:
حاضر: باید دید که سؤال کننده آیا خوب و به صورت درست با خویشان شوهر خودش تعامل کرده و از راه درست وارد شده یا خیر در صورت عدم تعامل و برخورد درست، باید به بخش مشاوره مراجعه نماید. درست است که خداوند کسی را که ابتدا اقدام به خوش رویی و صله بکند، دوست دارد و مورد لطف خودش قرار می دهد، ولی گاهی مواقع، این لطف و ملاطفت خداوند به این شکل نیست که طرف مقابل را با انسان خوب و رفتارش را درست کند، بلکه از راه دیگر و به شکل دیگر شخص اقدام کننده را مورد لطف و کرم خودش قرار می دهد و برای او اجر و ثواب وافر و زیادی در نظر می گیرد. بنابراین این شخص، نباید به ظاهر نگاه کند و امور دیگر را هم باید در نظر بگیرد و به تکلیف خودش عمل کند و نتیجه از سوی خداوند است.

بله حق با شماست در موارد دیگر لطف خداوند بسیار شامل حالم بوده است اما در این رابطه ها متاسفانه روند رو به رشدی نمی بینم.
در پاسخ مورد اولی که مطرح نموده اید نیز باید بگویم تمام سعی من بر این بوده است که رابطه صحیحی داشته باشم در بسیار ی از موارد تغافل کنم و حرفها را نشنیده بگیرم و به ظاهر نیارورم اما از درون رنج می برم.
البته در عمل نتوانستند به من ضربه بزنند و تنها یک رنج روحی به من وارد نمودند شاید معنای پشتیبانی را بتوانم در این هم ببینم که آنها در عمل جایی را نتوانستند خراب کنند گرچه می خواستند، اما موفقیتی عایدشان نشد و تنها رنج روحی به من وارد شد و زندگیم به هم نریخت و البته در اینکه زندگیم حفظ شد؛ دست خدا را به وضوح دیدم! به نظرم حتی معجزه شد. شاید توقع بالایی دارم که علی رغم حفظ بنیاد خانواده ام، می خواهم از نظر روحی هم رنجی نداشته باشم و خداند در این مورد هم به دادم برسد..
بسیاراز شما متشکرم جناب حاضر.. الان که خودم هم این پست را نوشتم؛ به نتیجه بهتری رسیدم.... پاسخ شما ، راهنمایی کوتاه اما موثری داشت....

سوال:
سلام... خدا قوت... من به کمک شما نیاز دارم..
من به خاطر آیه قرآن با خانواده شوهرم صله رحم کردم وبه دیدارشون رفتم گرچه رفتار زننده شون، جایی و انتظاری برای دیدار باقی نگذاشته بودند اما گفتم فرمان خداست و به دیدارشون رفتم و گفتم حدیث داریم که اگه به کسی که از تو بریده بپیوندی خدا پشتیبانت می شه.. پس چرا نشد؟ چرا علیرغم تلاشهام ناموفق بودم و مدام در جنگ و دعوا و کشمکش هستم؟ چرا کمک خدا بعد از این همه دعای من نمی رسه؟ تو رو خدا جواب بدید از نظر روحی شدیدا تحت فشارم و دیگه کم کم دارم با خدا هم بحث می کنم و بدبین می شم و به بیراهه می رم.....دعا کنید خدا نجاتم بده از شر شیطان رانده شده


پاسخ:

با سلام
ضمن تشکر و با کسب اجازه از استاد گرامی جناب صادق
در چنین قضایایی که ارتباطها موجب دغدغه و یا سایر مشکلات رفتاری ایجاد می شود، چندین مسئله مطرح است.
1. نخست از رفتارهای خودتان شروع کنید و ارزیابی کنید، در برخی موارد ما رفتارهایی داریم که مثلا موجب ایجاد ناراحتی دیگران می شویم و از رفتار خود غافل هستیم.
یا انتظارات فرد را بدون لحاظ ظرفیت او بالا می بریم و بعدا نمی توانیم از پس انتظارات او بر بیاییم و رفتار عادی ایجاد می کنیم، و همین رفتار باعث ایجاد تنش و سایر مشکلات می شویم. پس باید رفتارهای خودتان را خیلی دقیق بررسی کنید. بدانید رفتار اشتباه و غیر منطقی آثار بدی را خواهد داشت.
2. رفتار نا مناسب آنها
گاهی ما ملاحضه می کنیم و ولی شخص مقابل فردی خیلی فضول و اهل دخالت است، در این موراد قطع ارتباط و جنگ و دعوا و یا ارتباط صمیمی و رفت و آمدهای خاص دردی را درمان نمی کند، باید خودتان یا همسرتان اعتراضی مودبانه از رفتار آنها را داشته باشید، تا شخص از عملکرد رفتار خودشان باخبر شوند.اگر اصلاح نشد و دیدید که چنین رفت و آمدی باعث ایجاد مشکل می شود، می توانید خیلی محدود کنید و لو که در حد یک تماس تلفنی باشد.
3. علل ایجاد مشکلات
شاید همسرتان همکاری نمی کند، و یا شاید یک عده دیگر باعث ایجاد مسکل می شوند، باید عوامل را خوب شناسایی و به حل مشکل برسید، چه بسا در برخی موارد عدم توجه و بی اهمیتی باعث حل مشکل شود. ضمنا با شوهرتان همدل شوید و سعی کنید هوای همدیگر را داشته باشید.
4. شما به اصل مشکلات و چگونگی آن اشاره نکرده اید و موضوع به صورت کلی مطرح شده، بهتر بود موضوع را خوب باز می کردید تا ارائه راهکارها منطقی می شد.
ولی در عین حال:
1. برخوردتان متین و محترمانه باشد.
2. از کسی انتظار نداشته باشید.
3. تا می توانید کم حرف باشید، و خیلی از سر و اسرار خودتان را با دیگران درمیان نگذارید.
4. در صورت ناراحتی و عدم متوجه بودن شخص مقابل به طور مستقیم اشاره کنید.
5. از افرادی که با شما کینه دارند، تا می توانید زمینه های آن را کاهش دهید، مثلا: از موقعیت زندگی خودتان، و...بحث و گفتگو نکنید، مودبانه و محترمانه و با تکریم برخورد کنید، به مرور ان شاء الله حل می شود.
6. به خیلی از موارد بی توجه شوید، خود بی توجه شدن باعث میشه که شخص مقابل خیلی اذیت شود( نه شما)
7. سعی کنید آنقدر کارها و زندگی خودتان برای شما مهم و ارزشمند شود که دیگر رفتارهای دیگران برای شما مهم نباشد و جایگاهی نداشته باشد.
باز در خدمتتون هستیم.

موضوع قفل شده است