دلیل وجود ادیان مختلف

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل وجود ادیان مختلف

سلام
چرا این همه ادیان مختلف با عقاید مختلف و بعضا متضاد وجود دارند؟ و قرار است سر این همه انسان با اعتقادات مختلف در زندگی پس از مرگ چه بیاید؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مبشر

بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت دوستان گرامی عرض سلام و ادب و ارادت دارم
امیدوارم ایام خوشی را همراه دوستان و خانواده محترم تان داشته باشید
همچنین میلاد هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را نیز خدمتتان تبریک عرض می نمایم

Hrm;564997 نوشت:
چرا این همه ادیان مختلف با عقاید مختلف و بعضا متضاد وجود دارند؟

در ابتدا مردم یک امت بودند وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا ۚ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (در آغاز) همه مردم امّت واحدی بودند؛ سپس اختلاف کردند؛ و اگر فرمانی از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سریع آنان) از قبل صادر نشده بود، در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌شد (و سپس همگی به مجازات می‌رسیدند). (سوره مبارکه یونس آیه 19 ) .
پس در حقیقت انسانها خودشان منشأ اختلاف بین همدیگر بودند . سنت خداوند متعال نیز بر صبر و هدایت انسانها بود از این جهات خداوند متعال برای حل این مشکل و فروکش کردن اختلاف بین انسانها و هدایتشان پیامبران را مبعوث کرد
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّـهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّـهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ . مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بی‌ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند. (سوره مبارکه بقره آیه ۲۱۳) .
پس در اصل دینی که از سوی خداوند توسط پیامبران برای هدایت مردم رسیده یکی بوده و آن عبارت بود از : خداوند یکتا را بپرستند و تنها از او اطاعت کنند و از نافرمانی و بپرهیزند. قرآن کریم این حقیقت را بارها به روش های مختلف و در آیات گوناگون های بیان فرموده است که تمام پیامبران به اقوام خود می گفتند: «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَکمْ مِنْ إِلهٍ غَیرُهُ» ای مردم خدای یکتا را بندگی کنید، خدایی غیر از او برای شما نیست. برای مثال در سوره هود درباره پیام دعوت حضرت نوح ، حضرت هود ، حضرت صالح ،حضرت شعیب علیهم السلام این حقیقت بیان شده است . در برخی دیگر از آیات قرآن کریم به صورت عمومی درباره همه پیامبران بیان شده است : «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلالَةُ» بدرستی که در هر امتی فرستاده ای را برگزیدیم تا این پیام را به مردم برساند که خداوند یکتا را بپرستید و از گردن کشی و طغیان پرهیز کنید. پس از میان مردم گروهی را خداوند هدایت کرد و گروهی دیگر سزاوار گمراهی شدند.(سوره مبارکه نحل آیه 36) .
بنابراین دین خدا یکی است و اساس آن بر بندگی و اطاعت از خداوند متعال استوار است. اما شیطان که دشمن قسم خورده انسان است در خلال دعوت انبیا و پس از درگذشت آنها وسوسه های خود را در میان مردم رواج می داده است. وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّـهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ . هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می‌کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‌ریخت)، شیطان القائاتی در آن می‌کرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان می‌برد، سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است. (سوره مبارکه حج آیه ۵۲). شیطان با وسوسه های خود می کوشید تغییراتی در تعالیم انبیا ایجاد کند. مثلا اگر پیامبران بر آیات و نشانه های بزرگ خداوند در عالم مثل خورشید و ستاره ها تأکید می کردند تا معرفت مردم نسبت به خداوند و قدرت و تدبیر او بیشتر شود، شیطان با زدودن یاد خداوند، خورشید پرستی و ستاره پرستی را به آنها می آموخت. یا اگر فرستادگان الاهی بر بزرگداشت انسان های وارسته و بندگان خالص خداوند اصرار داشتند، شیطان آن افراد را به مقام خدایی می رساند و تعظیم در برابر بتهای ساخته شده در شمایل انسانی را به مردم پیش نهاد می کرد. به هر روی شیاطن به نوعی در گرایش ها و اندیشه های درست مردم انحرافاتی ایجاد می کند که در مراحل اول ممکن است خیلی انحراف به نظر نرسد ولی به مرور از حق فاصله پیدا کرده و در برابر می گیرد.در این پروسه بسیاری از انسانهای ضعیف النفس به دلایل مختلف مانند ثروت و قدرت طلبی و ... از القائات شیطان پیروی می کردند و عقاید منحرفی را ایجاد و مردم را بدینوسیله از راه مستقیم منحرف می کردند. برای مثال فرعون به خاطر حفظ ثروت و مکنت خود مردم را از راه فریب یا با زر یا تزویر و یا تهدید وادار به پرستش خود می نمود .
Hrm;564997 نوشت:
قرار است سر این همه انسان با اعتقادات مختلف در زندگی پس از مرگ چه بیاید؟

به صورت مختصر خدمتتان عرض می کنم که انسانها در آخرت به سه دسته تقسیم می شوند :
1. مؤمنین : اینان کسانی هستند که به خداوند ایمان آورده و اعمال صالح به جا می آوردند که جایگاه آنها در بهشت است .
2. کفار و منافقین : این دسته از مردم با وجود اینکه حق را می شناختند اما از آن پیروی نکرده و کفر می ورزیدند که جایگاه این گروه دوزخ است .
3. مستضعفین : این گروه کسانی هستند که به علل مختلف به پیام حق دسترسی نداشتند و به علت اینکه پیام حق را نشنیدند یا به علت سطح پایین ادراک یا به علت جلوگیری زورمندان نتوانستند راه راست را بیابند که خداوند خودش درباره آنان تصمیم خواهد گرفت و چه بسا آنها را خواهد بخشید والله اعلم
موفق و پیروز باشید .

مبشر;566650 نوشت:
[=#00مود . [/COLOR]

به صورت مختصر خدمتتان عرض می کنم که انسانها در آخرت به سه دسته تقسیم می شوند :
1. مؤمنین : اینان کسانی هستند که به خداوند ایمان آورده و اعمال صالح به جا می آوردند که جایگاه آنها در بهشت است .
2. کفار و منافقین : این دسته از مردم با وجود اینکه حق را می شناختند اما از آن پیروی نکرده و کفر می ورزیدند که جایگاه این گروه دوزخ است .
3. مستضعفین : این گروه کسانی هستند که به علل مختلف به پیام حق دسترسی نداشتند و به علت اینکه پیام حق را نشنیدند یا به علت سطح پایین ادراک یا به علت جلوگیری زورمندان نتوانستند راه راست را بیابند که خداوند خودش درباره آنان تصمیم خواهد گرفت و چه بسا آنها را خواهد بخشید والله اعلم
موفق و پیروز باشید .

باسلام
ایاپس ازاعمال گناه توسط بنده ای امکان بازگشت مجدد برای تصحیح اعمال خودراداردیانه؟

با سلام خدمت دوستان گرامی

احمد;569928 نوشت:
ایاپس ازاعمال گناه توسط بنده ای امکان بازگشت مجدد برای تصحیح اعمال خودراداردیانه؟

راه توبه همیشه باز است . خداوند بخشنده و مهربان است و گناهان را در صورت توبه می امرزد .

مبشر;570327 نوشت:
با سلام خدمت دوستان گرامی

راه توبه همیشه باز است . خداوند بخشنده و مهربان است و گناهان را در صورت توبه می امرزد .

باسلام
منظورحقیراین است ایااین فردگنه کاربعدازمرگ میتواتنددوباره درخواست بازگشت به زمین کندتااعمال صالح انجام دهد
یاحق

با سلام و آرزوی موفقیت برای دوستان گرامی

احمد;570352 نوشت:
منظورحقیراین است ایااین فردگنه کاربعدازمرگ میتواتنددوباره درخواست بازگشت به زمین کندتااعمال صالح انجام دهد

بر اساس تعالیم قرآن کریم این مسأله امکان ندارد:
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿٩٩﴾ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٠٠﴾ سوره مبارکه مومنون
(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‌دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‌گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! (۹۹) شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!

Hrm;564997 نوشت:
سلام
چرا این همه ادیان مختلف با عقاید مختلف و بعضا متضاد وجود دارند؟ و قرار است سر این همه انسان با اعتقادات مختلف در زندگی پس از مرگ چه بیاید؟

اینو باید از اونایی بپرسی که اون دنیا رو دیدن

[=Times New Roman] سلام
هر انسانی فطرت خدا جو دارد وهمواره به دنبال کسی میگردد که او را بپرستد

[="Arial"]و خدا برای این که انسان را راهنمایی کند پیامبران را فرستاد حالا اگر هر انسانی در زمان خود از پیامبر خود پیروی کند رستگار میشود واز این فرصت استفاده کرده و هر کس پیروی نکند سزایش دوزخ است
ولی اگر کسی از دین بعد از پیامبر قبلی و از پیامبر جدید پیروی نکند و بر عقیده ی قبلی بماند هم سزایش دوزخ است

[=Times New Roman] [="Arial"]اما اگر کسی از دین جدید وکامل بعدی خبر دار نشد وشرایط تحقیق و بررسی رانداشت وبر دین خود ماند آن هم رستگار است
ودین های مسیحی و یهودی و.... و همچنین پیارانشان امده اند تابشارت دین کامل اسلام رادهند
وبعضی ادیان را هم انسان ها به دلیل های مختلف (سیاسی،نفع خودشان و...)پدید آورده اند
به امید روزی که همه از دین کامل اسلام پیروی کنند
یامهدی(ع)

مبشر;571284 نوشت:
با سلام و آرزوی موفقیت برای دوستان گرامی

بر اساس تعالیم قرآن کریم این مسأله امکان ندارد:
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿٩٩﴾ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٠٠﴾ سوره مبارکه مومنون
(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‌دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‌گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! (۹۹) شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!

باسلام
پس اگرخداوند انان رابه زمین بازنمیگردانند چون میدانددوباره اعمال گزشته راتکرارمیکند پس چه لزومی هست که حقیروشمااکنون دراینجاباشیم وباهم بحث کنیم بلکه خداوندمیداند
پس یکی ازمابتیددرجهنم ویکی دربهشت باشد؟
یاحق

احمد;573863 نوشت:
باسلام
پس اگرخداوند انان رابه زمین بازنمیگردانند چون میدانددوباره اعمال گزشته راتکرارمیکند پس چه لزومی هست که حقیروشمااکنون دراینجاباشیم وباهم بحث کنیم بلکه خداوندمیداند
پس یکی ازمابتیددرجهنم ویکی دربهشت باشد؟
یاحق

پس یکی ازمادرجهنم ودیگری دربهشت بایدباشیم نه درزمین!!!!

Hrm;564997 نوشت:
چرا این همه ادیان مختلف با عقاید مختلف و بعضا متضاد وجود دارند؟

سلام و عرض ادب:Gol:
هرآئيني براي زمان خود، آئين جامع و كامل است و محال است آئين ناقص از طرف خدا، نازل گردد ولي همين آئين كه براي يك زمان كامل بود، ممكن است براي زمانهاي بعد، ناتمام و نارسا باشد، همان طور كه يك برنامه جامع و كامل براي دوره دبستان، نسبت به دوره دبيرستان نارسا است، و سر فرستادن پيامبران مختلف با كتب آسماني متعدد، تا به آخرين پيامبر (ص) و آخرين دستور منتهي گردد، نيز همين است، البته هنگامي كه بشر آمادگي براي دستور نهائي پيدا كرد و دستور نهائي صادر شد، ديگر نيازي به آئين جديد نيست و درست همانند افراد فارغ التحصيل كه مي تواند بر اساس معلومات خود به پيشرفت هاي علمي از طريق مطالعه پيش بروند، پيروان چنين مذهبي نياز به آئين جديد نخواهند داشت و تحرك كافي را از همان آئين نهائي خواهند گرفت.(1- تفسر نمونه –جلد 6 ص 41) مثال؛ جامعه بشري همچون انسان است كه سير و مراحل مختلف تحصيل علوم را سپري مي كند،(انسان درنگاه ما «فرد» است و بشريت در نگاه ما « جمع مي باشد » انسان، در ابتدا كودك خردسال است و به بازيهاي كودكانه سرگرم و ابتدائي ترين علوم و امور جاري زندگي را مي آموزد، حتي در بين بازي و سرگرمي به زد و خورد با هم مي پردازند و اختلاط و تماس بين دختر و پسر ومؤنث و مذكر معني و مفهوم خاص ندارد. انسان اوليه(در نگاه جمعي و رشد عقلي جمعي) درابتدائي ترين رشد قرار داشتند، حتي بيان گرديد كه ازدواج بين (در زمان آدم(ع) خواهر و برادر صورت مي گرفت كه بخاطر نياز به تكثير جمعيت و نبود بلوغ كامل و كافي عقلي و اجتماعي، چنين رفتاري، مجاز بود بعد انسان از دوران خردسالي بيرون آمد به دوران دبستان و تحصيلات و فراگير خواندن و نوشتن و در كنار هم به زندگي اجتماعي تن مي دهد ، جامعه انساني هم از مرحله ابتدائي زندگي گذر كرده و يك پله به سمت تكامل عقل جمعي و اجتماعي صعود مي كند. كه بطور مثال: براي بعضي از انبياء كتاب آسماني هم نازل مي گرديد ، اما اين مرحله هم براي بشريت كافي و كامل نبود تا به مرحله بالاتر و كسب علوم و معارف بشتر به تناسب رشد عقل جمعي و اجتماعي .همچون : مراحل راهنمائي ،دبيرستان - دانشگاه و مقطع پاياني دكتري كه بعثت پيامبر خاتم(ص) در آن عصر و زمان بعنوان دين كامل و پاياني به جامعه بشري عرضه گرديد تا از اين طريق نيازهاي فكري روحي و انساني خود را از اين دين بدست بياورند . البته بعد از پيامبر اسلام(ص) جامعه بشري به سمت و سوي تعالي و تكامل مي رود، ولي نيازهاي فطري خود را مي تواند از طريق قرآن كريم (بعنوان پايان نامه تكامل بشري) و اهل بيت (بعنوان استاد ناظر و راهنما) كه به تأكيد اسلام استاد و مفسرقرآن، در حقيقت بايد امام معصوم و برگزيده خداوند متعال باشدتا جامعه انساني در رسيدن به تكامل و تعالي دچار افراط وتفريط و انحراف و سقوط نشود واز مسير انساني خارج نگردد. پس حقيقت جامعه بشري همچون يك انسان است كه در زندگي خود مراحل و مراتب مختلف و بالاتر را طي مي كند انسان از زمان بعد خاتم الانبياء نياز به وحي ندارد همچون شخصي كه به مرحله استادي و مقطع دكتري رسيد ، فقط از اين به بعد از داشته هاي خود بهره مي گيرد ومسير زندگي خود را تسريم مي كند چون كه خداوند متعال بعد ازخاتم الانبياء هيچگونه ضرورتي براي ادامه نبوت نديده اند لذا دين را از طريق نزول قرآن كريم بعنوان جامع ترين و كامل ترين نسخه و راهنماي بشريت عرضه كرده اند و از سوي بشريت چنانچه در تبيين و آن دچارانحراف و خطا نگردند خداوند متعال از طريق پيامبر اسلام (ص) امامت را معرفي كرده اند كه دين كامل و پاياني توسط اين افراد معرفي و شناخته گردد. متأسفانه هر چند جامعه بشري بعد از خاتم الانبياء به آن رشد و بلوغ نرسيده بود كه امامان را بعنوان مفسرين و راهنماي زندگي ، پذيرا باشند، همچون زمان انبياء به آزار و اذيت آنان مي پرداختند و حتي نقشه قتل و شهادت امامان را مي كشيدند.(اين مطالب نياز به تامل دارد ) تا اينكه خداونت متعال صلاح جامعه بشري را در اين ديدن كه اخرين امام در پشت پرده غيبت باشد، تا بشريت به بلوغ كامل اجتماعي و عقلي برسد و بتوانند پذيراي آخرين امام و راهنماي انسان، شوند. نكته اي كه در اين موضوع بسيار اهميت دارد ، بلوغ (رسيدن به رشد مطلوب ) براي يك انسان در دين الهي است كه در هر زمان، شرائط و ويژگيهاي خاص خود را مي طلبد. كه انسان درزندگي به بلوغ هاي گوناگون مي رسد مانند : بلوغ جسمي - جنسي – فكري – اجتماعي – عقلي- اقتصادي – تربيتي و ساير موارد و همين طور در مرحله تعالي و تكامل نياز به بلوغ دارد كه تا براي رسيدن به مركز هستي و خلقت حلقه هاي متعددي را
بايد بگذارند و طي كند .( براي روشن شدن اين مطالب منابعي راتحت عنوان معرفي كتاب عرضه مي نمائيم:
1- راهنما شناسي آيت ا... مصباح يزدي .
2- نبوت (خاتميت ) آيت ا... شهيد مطهري.
3- پرسش ها و پاسخ ها آيت ا... مكارم شيرازي.
4- شناخت (شهيد مطهري – استاد مصباح محمد ري شهري ).
به نقل از اداره پاسخگويي آستان قدس رضوي

حاضر
:zendebaad:
سلام علیکم
خداوند تبارک و تعالی در طول تاریخ، دین های گوناگونی را به بشریت توسط پیامبران خودش ارائه نموده است؛ ولی آخرین و کامل ترین دین، دین اسلام است و تا زمانی ادیان دیگر اعتبار داشتند که دین اسلام نیامده بود و زمانی که دین اسلام آمد، این دین، همه ادیان دیگر را نسخ کرده و آنها را از اعتبار انداخته است و دیگر نباید به آن ادیان عمل کرد؛ بلکه تنها باید به دین اسلام گروید و بدان پای بند بود. همچنان که خود خداوند در قرآن کریم، در آیه «إن الدین عند الله الإسلام»(آل عمران: 3/ 19) می فرماید که دین در نزد خداوند اسلام است. یعنی بعد از دین اسلام، دیگر دینی غیر از دین اسلام، ارزش و اعتباری ندارد. خداوند در آیه «و من یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین»(آل عمران: 3/ 85) می فرماید: کسی که غیر از دین اسلام را به عنوان دین برگزیند، از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت، از زیان کاران خواهد بود. خداوند در آیه «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً»(مائده: 5/ 3) در جریان غدیر، پس از معرفی امام علی (علیه السلام) به عنوان امام توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: امروز، دین شما را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم.
از همه این آیات و از بسیاری از احادیث فهمیده می شود که تنها دینی که انسان را به سعادت و رستگاری در این جهان و آن جهان می رساند، دین اسلام است. بلکه ادیان دیگر تا وقتی که دین اسلام نیامده بود، ارزش و اعتبار داشتند و اگر کسی به آنها عمل می کرد، اهل صلاح و رستگاری و سعادت بود؛ ولی بعد از ظهور دین اسلام توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آنان دیگر ارزشی و اعتباری در نزد خداوند ندارد و باید به دین اسلام عمل کرد.
این که پیامبران دیگر چرا در زمان خودشان، دین اسلام را نیاورند، به این جهت است که در زمان آنان، شرائط و موقعیت، آماده نبود و آنان با قوانین شرعی و کتاب های مقدس دین خودشان، زمینه را برای دین اسلام آماده کردند.
در همه ادیان، بستر سازی صورت گرفت و احکام شرعی به گونه، طبق شرائط مردم آن زمان، ارائه شد و زمینه برای عرضه دین اسلام، فراهم شد.
این که خداوند به مرور زمان، دین های کامل تری را به بشریت عرضه کرده است، دلیل بر این نیست که خداوند، در حال رشد است و به مرور زمان، دین کامل تری را ارائه می کند؛ بلکه خداوند، از همان ابتدا به دین اسلام علم و آگاهی داشته است و علم او کامل است و خداوند به گونه ای نیست که دائم در حال رشد باشد؛ زیرا اگر این گونه باشد، لازمه اش، نقصان و ضعف خداوند است که این در شأن خداوندی که کمال مطلق است، نیست. خداوند طبق شرائط و ظرفیت و موقعیت مردم، ادیان را فرستاده است، نه طبق شرائط و علم و حال خودش.
پس اگرچه در زمان کنونی، ادیان و فرقه های گوناگونی وجود دارند، ولی تنها دینی که انسان را به سعادت و خوشبختی و رستگاری می رساند، دین اسلام است و از میان همه فرقه هایی که در دین اسلام به وجود آمده است و خواهد آمد، تنها فرقه و مذهب شیعه دوازده امامی، انسان را به سعادت هر دو جهان نائل خواهد نمود.

:parandeh:

موضوع قفل شده است