انتخاب رشته و سختی رفتن به شهری دور

سلام بر شما و تشكر از حسن اعتمادتون
خب در درجه اول توصيه مي كنم درباره خود رشته اي كه قبول شده ايد دقت كنيد ببيند واقعا گمشده شماست؟ آيا شناخت كافي از اين رشته داريد؟ چه قدر واحدهايي كه خوانده مي شود در مي شناسيد؟ با ادامه تحصيل به چه اهدافي مي رسيد
خب اگر ديديد با چيزي كه فكر مي كرديد و استعداد و علاقه شما و اهداف تان در صورت قبولي و فارغ التحصيلي همخواني ندارند اصلا جاي نگراني ندارد.
ولي اگر واقعا گمشده شما است باز مي توانيد به گزينه هاي ديگر فكر كنيد مثلا آيا امكان دارد براي اين مدت خانواده منزلي اجاره كنند و موقتا نقل مكان كنيد
يا به نوبت يكي از اعضاي خانواده با شما حاضر شوند؟
گاهي بعد از مدتي ممكن است شما دوست بسيار خوبي پيدا كنيد و با وجود آن احساس غربت تان از بين برود و اين مدت خانواده مي توانند براي شما خوابگاه بگيرند
اگر با شرايط شما سازگاري ندارد
فرموديد كه هنر شما خواندن و مطالعه است و اين بالاترين نعمت است
قبول شدن خوب است ولي قبول نشدن به معناي باختن در زندگي و خط پايان نيست وقتي شما اهداف تان مشخص باشد و رشته را با دقت گزينش كرده باشيد دير يا زود مي رسيد
ولي اگر رشته را با دقت گزينش نكرده باشيد اين فرصت بالاترين هديه الهي به شما است براي مطالعه دقيق درباره رشته و سنجش آن با استعداد و علاقه شما و فرصت هاي كاري در محل زندگي تان.
[HL]متأسفانه الان بسياري از افراد اول قبول مي شوند بعد كه وارد رشته شده اند تازه مي فهمند اين رشته چيست و آيا با آنها تناسب دارد يا نه و اين مثل اين است كه اول ما بليط هواپيما بگيريم و بعد متوجه شويم كه مثلا ما بايد كجا مي رفيتم و اشتباه سوار شده ايم.[/HL]

سلام
من هم برای اولین بار برای کارشناسی ارشد از خانواده ام دور شدم. شهری رفتم که حتی از نظر اب و هوا , اخلاق و... 180 درجه با ما متفاوت بودند اما چطور تصمیم گرفتم
به اتفاق خانواده ام به شهر مسافرتی کردیم , با دانشکاه و مردم و فرهنگشون اشنا شدیم . بعد از پرس و جو و گرفتن خوابگاه , ثبت نام کردیم. چند باری با همه مسافت زیادی که بود خانوادم دانشگاه رسوندنم. اولش اذیت شدم اما دوستای مثل خودم اهل درس , نماز خون, اهل حلال و حرام تو خوابگاه پیدا کردم چون خوابگاه هم اکثرا بچه های شهرهای دور هستن خیلی دوست ها هوای همو دارند واقعا اولش سخت بود و پشیمون شده بودم اما بعد راحت شد و الان ی خاطره عالی هست .
از خوابگاه و شرایط خوابگاه نترس فقط کافیه یکم صبور باشی :Nishkhand:
البته سختی راه و دوری از خانواده هم هست اما به نظرم خونه نگیر حداقل ی ترم خوابگاه باش با فرهنگ و امنیت شهر اشنا بشو اگر همه چی اوکی بود بعد خونه بگیر . معمولا مسئولان دانشگاه برای خوابگاه از نظر امنیت واقعا سخت میگیرند و این جای بسی خوشحالی هست.
ارشد عملا 3 ترم مجبوری دور از خونه باشی چون پایان نامه را میتونی با انتخاب استاد راهنما نزدیک شهر خودت از دردسرهای اصلی ارشد فرار کنی.

سلام حاج اقا
حرف شما تا حدودی ایراد داره . البته جسارت نباشه اما واقعا خیلی از دانشگاه ها رشته های ارشد رو سلیقه ای تدریس میکنن. (سلیقه ای یعنی مباحث متفاوت و مجزا از هم )
نمیشه به طور کامل گفت که گرایش (چون در ارشد گرایش انتخاب میکنی و رشته ات کارشناسی انتخاب کردی) تو دقیقا به چه سمتی میرود برای من که دقیقا همین اتفاق افتاد با تحقیق گرایشمو انتخاب کردم اما از ی جا دیگه بعد از فارغ التحصیلی سر در اوردم. هواپیما را با اطمینان خاطر و مطمئن سوار شدی اما به علت نقص فنی مجبور به فرود اضطرایی میشه. خدابیامرزه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

:Nishkhand::Nishkhand: الانه جناب حامی بگویید پا در کفش ما نکن :Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:

سلام
چند پیشنهاد:
1- اگر روزانه قبول شده باشید می توانید انتقالی بگیرید و در شهر خود به صورت شبانه مشغول تحصیل شوید.
2- اگر ازدواج کرده باشید و همسرتان در شهر خود مشغول به تحصیل باشد می تواند برای شما انتقالی بگیرد و به آن دانشگاهی که وی تحصیل می کند بروید.
3- دانشگاه زاهدان شاید کمی برای یک دختر ترسناک به نظر برسد ولی دوستانی که در آنجا تحصیل کرده اند بسیار خوب از فضای فرهنگی و امنیتی و امکانات خوابگاهی آنجا تعریف می کنند پس نگران نباشید.
4- اگر شبانه قبول شده اید پیشنهاد می کنم انصراف دهید و یکسال دیگر درس بخوانید زیرا پیدا کردن منزل در چنین شهری برای شما که تجربه نداشته اید می تواند خیلی سخت باشد.
یا علی

بابا برو...من شنیدم و دیدم که دانشگاه زاهدان دانشگاه خیلی قشنگ و خوبیه....
البته تو خوابگاه باید هم سنخ های خودتو پیدا کنی...
فوقش اینه که اگه اذیت شدی انصراف میدی
اما غالبا از اون حس استقلالی که برات پیش میاد خرسند میشی و میگی خوب شد اومدم.....ولی یادت باشه هیچ وقت از اعتقادات خودت کوتاه نیا...

اين رو بشنويد شايد منظورم را برسونه