جمع بندی معرفت نفس براي چه؟

تب‌های اولیه

61 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معرفت نفس براي چه؟

سلام
اگر كسي نخواهد به قرب الهي برسد و همين دنيا را بخواهد و به جهنم هم نرود چه كار بايد كند؟
آيا حتما بايد خودمان و خدا را بشناسيم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد اویس

[=Georgia]با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی
در پاسخ به سوال حضرتعالی توجه شما را به سه نکته مهم جلب می کنم:

اول اینکه هدف از خلقت عوالم امکانی، رساندن انسان به کمال فضیلت و غایت سعادات است و بالاترين سعادت وی رسيدن به قرب خداوند است و این هدف با شکوفایى هماهنگ استعدادهای انسانی و پاسخ مناسب وی به نیازهاى روحى و جسمى‏ اش، محقق مى‏ شود. خداوند در قرآن می‌فرماید« و ما خَلقَتُ الجِنَّ و الانسانَ اِلّا لِیَعبُدون» ، یعنی جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند (سوره ذاریات آیه 56)

دوم این که مجموعه عوالم خلقت براساس نظم و چینش دقیقی آفریده شده است که تغییر و تصرف و دگرگونی در قواعد و نظم به هم پیوسته آن ممکن نیست. یعنی هر خلقی بنابر میل و اراده خود قادر به تغییر قواعد و قوانین حاکم بر آن نبوده و نمی تواند تغییری در نظام عقلانی عالم ایجاد کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَى‏ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى‏ مِن فُطُور » (سوره ملک آیه 3)؛ «(همان) كسى كه هفت آسمان را طبقه‏ بندى شده آفريد. هيچ تفاوتى تناقض‌گونه در آفرينش (خداى) گسترده ‏مهر نمى بينى. پس ديده را برگردان؛ آيا هيچ شكافى مى ‏بينى؟!«.

سوم این که اگر خداوند بر اساس اوصاف کریمانه خویش مهمترین ارکان نظام عالم را نیل آدمی به سعادات و کمالات قرار داده است از روی تفضل و عنایت و محبت وی بر خلقت آدمیان بوده و از این حیث اراده عطایای خاصه و نعمتهای تامه را برای ایشان نموده است. لذا این قانون حاکم بر جهانیان نه تنها ظلم و اجباری از جانب خداوند بر انسانها نیست بلکه جلوه ای از نهایت مهر و محبت الهی به بندگان خویش می باشد.

با توجه به نکات گفته شده باید بگویم اگر چه هر انسانی بر اساس اختیار خویش در انتخاب مسیر زندگی خود حق انتخاب دارد و می تواند قرب الهی را به عنوان هدف و غایت زندگی خود برنگزیند ولی این به آن معنا نیست که بر اساس اختیار خود قادر به انجام هر کاری بوده و بتواند نظم و قوانین موجود بر خلقت اشیا و نفس خودش را برهم بزند و مثلا بخواهد هوی پرستی کند و به جهنم نیز نرود.

نکته اخر اینکه نیل به غایات و سعادات انسانی در گرو انجام آداب و شرایطی است که از جمله مهمترین آنها خودشناسی و خودسازی است و بدون این دو چشمه کمالات ناب انسانی به جوش و خروش در نمی آید.

سلام
دنیا مظهر جهنم است، یعنی باطن دنیا جهنم است و کسی که دنیا طلب است، درواقع جهنم را می طلبد.:Gol:

سلام ممنون

اویس;565130 نوشت:
با توجه به نکات گفته شده باید بگویم اگر چه هر انسانی بر اساس اختیار خویش در انتخاب مسیر زندگی خود حق انتخاب دارد و می تواند قرب الهی را به عنوان هدف و غایت زندگی خود برنگزیند ولی این به آن معنا نیست که بر اساس اختیار خود قادر به انجام هر کاری بوده و بتواند نظم و قوانین موجود بر خلقت اشیا و نفس خودش را برهم بزند و مثلا بخواهد هوی پرستی کند و به جهنم نیز نرود.

سوال من دقيقا همينه كسي كه قرب الهي رو نمي فهمه چرا بايد محكوم به جهنم باشه
مگه سعادت زوري هم داريم، يه كسي بالاتر از سعادت حسي رو نميفهمه و دوستم نداره كه بفهمه بايد بره جهنم؟!

صراط11;565198 نوشت:
دنیا مظهر جهنم است، یعنی باطن دنیا جهنم است و کسی که دنیا طلب است، درواقع جهنم را می طلبد.

سلام
با شما موافق نيستم
بهشت هركسي اونچيزيه كه ميخواد
بله براي كسي كه مزه قرب الهي رو چشيده شايد دنيا جهنمه

[=BMitra]حضرت علی علیه السلام درباره ی دنیا می فرمایند:[=BMitra]

[=BMitra]«مَنْ أَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْها أَعْمَتْهُ»[=BMitra]

(آن کس که با چشم بصیرت به آن بنگرد [و آن را وسیله بینائى قرار دهد] دنیا به او آگاهى مى بخشد، و آن کس که به خود آن نگاه کند، دنیا او را نابینا خواهد کرد).
[=BMitra]
در حقیقت، تفاوت میان دنیاى مذموم و ممدوح، همان چیزى است که از «إِلَیْها» و«بِها» استفاده مى شود که: اوّلى هدف را مى رساند و دومى وسیله را.


«نهج البلاغه»، خطبه 82

[="Georgia"][="Blue"]

ملّاعلي;565671 نوشت:
سوال من دقيقا همينه كسي كه قرب الهي رو نمي فهمه چرا بايد محكوم به جهنم باشه
مگه سعادت زوري هم داريم، يه كسي بالاتر از سعادت حسي رو نميفهمه و دوستم نداره كه بفهمه بايد بره جهنم؟!

پاسخ شما را با ذکر مثالی تقدیم می نمایم:

کور ناشنوای گم کرده راهی را در بیابان در نظر بگیرید که نفسش به شماره افتاده و از فرط خستگی زانوی تسلیم به زمین نهاده آماده تقدیم جان بی مایه اش به ملک الموت گردیده منتهی چون کور است حتی از گمگشتگی خویش در بیابان پر آسیب بی خبر بوده و چون کر است از زوزه گرگان کمین کرده در بیابان راحت بوده وچون دچار آلزایمر است حتی از گرسنگی خویش غافل بوده و می پندارد تقدیر برناکامی دائمی و مرگ ناگهانی است و با این پندار خود را مهیای سفر ابدی کرده است.

در همین هنگام جوان کریمی از طایفه جوانمردان از ره رسیده و دست رد به سینه ملک الموت آماده به خدمت زده، به رسم ادب و مروت، دست ان گم کرده را گرفته و عزم همراهی او را تا قصر مجلل خویش نموده است اما آن شخص چون می پندارد این جوان قصد جانش دارد از همراهی او سرباز زده و فحش و ناسازا روانه اش میدارد.

زبان تلخ آن کور لنگ ناشنوا از کرامت و محبت سرشار جوان کریم نکاسته او را به همراهی و امداد لنگ فحاش انگیزه مندتر ساخته به هزار ناز و نوازش دست او گرفته و در هر قدمی او را به کاخی که غایت آمال رهروان است بیشمار وعده می دهد. اما چه سود که از این هزار وعده گلعزار حتی یکی را گوش ناشنوای لنگ پر مدعای ناشنیده و جز بر ناسپاسی اش نیفزوده است.

هنگامی نیز که بر در قصر عشق آباد جوان کریم برامدند کور کر ناسپاس از بیم سرابانه خویش تصمیم به فرار می گیرد و جوان کریم برای آنکه وی بی نصیب از بزم شاهانه ای که مهیا نموده نشود دست نالایقش را محکم فشرده نگهش می دارد تا فرار نکند و این چنین است که کور کر نادان با صد فغان و ناله احزان قدم به حرم می نهد.

آنچه فرد کور و کر نالان، از رویت و سماع آن محروم است و آن را شکنجه گاه می پندارد باغی است مملو از درختان میوه دلگشا و بلبلان و طوطیان در شاخه هایش نغمه سرا و عطر رایحه گلهای جان افزا و چشمه هایی زلال از آب خوش گوار که نعمت در آن بر وفور است و خیل لشگران دست به سینه آماده به خدمت که به فرمان صاحبخانه تا مرز فنا جان نثار آسایش مهمان تازه رسیده اند و این خود شخص صاحبخانه است که دائما به نوازش و مرهم نهادن به زخمهای راه مهمان دست به کار است و خلق عظیمی را به خدمت او گماشته است.

حال آیا به راستی سزاوار است که مهمان صرفا بخاطر آن عیوبی که در بدن خویش است و از وقوف بر حقیقت ماجرا بی نصیب است هر دم بنای ناشکری و ناسپاسی و فحاشی به صاحبخانه را نهاده و از لطف و کرم و عنایت بیشماری که صاحبخانه بر وی رواداشته به راحتی بگذرد و نعمتی را که شاملش شده را در هر حال حق مسلم خود پنداشته و از اندک توقعی که صاحبخانه نسبت به او دارد سرباز زند و بنای مخالفت و نافرمانی بگذارد؟؟!!

[/]

اویس;567396 نوشت:
حال آیا به راستی سزاوار است که مهمان صرفا بخاطر آن عیوبی که در بدن خویش است و از وقوف بر حقیقت ماجرا بی نصیب است هر دم بنای ناشکری و ناسپاسی و فحاشی به صاحبخانه را نهاده و از لطف و کرم و عنایت بیشماری که صاحبخانه بر وی رواداشته به راحتی بگذرد و نعمتی را که شاملش شده را در هر حال حق مسلم خود پنداشته و از اندک توقعی که صاحبخانه نسبت به او دارد سرباز زند و بنای مخالفت و نافرمانی بگذارد؟؟!!

فرمايش شما درست
اما خود بهتر ميدانيد كه هر كسي خواسته اش از زندگي و سعادت به اندازه فهمشه
مگه خود خداوند نفرموده كه اكثر انسانها نميفهمند؟ خب اينا بايد به جهنم برن؟

يكي استعدادشو داره يكي نداره اگه قرار باشه من نوعي برسم به اونجايي كه حضرت علي(ع) رسيده كه خُب اين بي عدالتيه چون ايشان استعاددشو داشتن بنده نداشتم
اون وقت بنده نوعي چند صد هزار سال بايد تو جهنم باشم تا بالاخره بفهمم كه قرب الهي خوبه..

ملّاعلي;564897 نوشت:
سلام
اگر كسي نخواهد به قرب الهي برسد و همين دنيا را بخواهد و به جهنم هم نرود چه كار بايد كند؟
آيا حتما بايد خودمان و خدا را بشناسيم

سلام علیکم و رحمه الله
خوبی داداش من؟
کسی که دنیا را از راه درستش بخواد خود به خود هم به قرب الهی میرسه و هم جهنم نمیره یعنی میره تو بهشت!
توضیح : دنیا خواستن یعنی چی؟(منظورم از راه درستشه)
یعنی به مادیات رسیدن:خونه,ماشین,ویلا,همسر خوب,پست و مقام بالا,.......خوب مگر اینها در اسلام نهی شده اند یا گناه دارد؟ خیر, بلکه ثواب هم دارد !
انسان باید از راه حلال سعی و تلاشش را بکنه تا به اینها برسه .
در حد اقل هم باید واجبات را انجام بده که نه وقت زیادی میگیره و نه انرژی زیادی میخواهد (در حداقل عرض کردم برای کسی که دنبال کمالات معنوی نیست)
اما مسئله این است که دنیا چون ماری خوش خطو خال است که اگر روی آن شناخت نداشته باشی از زهر کاری اون از پای درمیای و در منجلاب فرو میری و حتی به همون آرامش و خوشبختی دنیایی هم نمیرسی.
مهم این نیست که حساب بانکی شما چند رقمی باشه مهم اینه که اول آرامش خاطر و احساس خوشبختی را داشته باشی و بعدش ثروت برای شما اهمیت پیدا می کنه.
خیلیها هستند که دنبال دنیا هستند ولی چون ذات دنیا را نمی شناسند با وجود اینکه ظاهرا همه چیز دارند و بی نیازند ولی مثل سگ زندگی می کنند نه در خانه آرامش دارند و نه در جامعه و نه در سر کار.
لذا مثل هر ورزش کاری برای اینکه بتونیم بر حریفمون پیروز بشیم باید رقیبمون را خوب بشناسیم و تاکتیکها و شگردهای اون را و بدلهایش را بلد باشیم.
اگر مکانیسم ایجاد ومبارزه با صفات دنیایی مثل حرص,طمع,خساست,دروغ,غیبت,سخن چینی و .....و همچنین کمالاتی چون :شجاعت,توکل,صبر,آرامش,.....را بلد نباشیم نمیتونیم به کمالات دنیایی هم برسیم و هم دنیا راازدست داده ایم و هم آخرت و رضای الهی را.

*عارف*;568156 نوشت:
خوبی داداش من؟
کسی که دنیا را از راه درستش بخواد خود به خود هم به قرب الهی میرسه و هم جهنم نمیره یعنی میره تو بهشت!
توضیح : دنیا خواستن یعنی چی؟(منظورم از راه درستشه)
یعنی به مادیات رسیدن:خونه,ماشین,ویلا,همسر خوب,پست و مقام بالا,.......خوب مگر اینها در اسلام نهی شده اند یا گناه دارد؟ خیر, بلکه ثواب هم دارد !
انسان باید از راه حلال سعی و تلاشش را بکنه تا به اینها برسه

سلام، بد نيستم داداش
از راه درستش بخواهيم كه چي بشه؟ ما كه قرب الهي رو نميفهميم و نميخوايم ديگه چه فرقي ميكنه از راه درست و نادرست، آخرش اگه آخرتي باشه بايد بريم جهنم..
بد ميگم بگو بد ميگي!

سلام علیکم و رحمه الله
شما اینجا فرمودید که به جهنم نرود:

ملّاعلي;564897 نوشت:
اگر كسي نخواهد به قرب الهي برسد و همين دنيا را بخواهد و به جهنم هم نرود چه كار بايد كند؟

ولی در اینجا می فرمائید که فرقی نداره, بایدبره جهنم!
ملّاعلي;570717 نوشت:
از راه درستش بخواهيم كه چي بشه؟ ما كه قرب الهي رو نميفهميم و نميخوايم ديگه چه فرقي ميكنه از راه درست و نادرست، آخرش اگه آخرتي باشه بايد بريم جهنم..
بد ميگم بگو بد ميگي!

من متوجه نشدم

*عارف*;570759 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله
شما اینجا فرمودید که به جهنم نرود:

نقل قول نوشته اصلی توسط ملّاعلي نمایش پست ها
اگر كسي نخواهد به قرب الهي برسد و همين دنيا را بخواهد و به جهنم هم نرود چه كار بايد كند؟
ولی در اینجا می فرمائید که فرقی نداره, بایدبره جهنم!
نقل قول نوشته اصلی توسط ملّاعلي نمایش پست ها
از راه درستش بخواهيم كه چي بشه؟ ما كه قرب الهي رو نميفهميم و نميخوايم ديگه چه فرقي ميكنه از راه درست و نادرست، آخرش اگه آخرتي باشه بايد بريم جهنم..
بد ميگم بگو بد ميگي!
من متوجه نشدم

سلام
بنده در پست اول منظورم اين بود كه اين چه ديني كه ما داريم كه اولا همين نعمت هاي دنيا براي همه نيست خيلي ها آرزوهاشون رو به گور ميبرند
دوما اگه به قرب الهي نرسي و از اين دنيا دل نكني چيزي جز جهنم و قهر الهي منتظرت نيست
چرا صرف اينكه من نوعي فقط دنيارو دوست دارم بايد در عذاب باشم
اين چه عدالتيه؟
اين چه دينيه؟
اگه به جواب منطقي سوالاتم نرسم يه لحظه ديگه در اين دين نميمونم و سعي ميكنم مردم را از خرافات در بيارم

بسم الله.
اهدنا الصراط المستقیم.

سلام علیکم.
دوست عزیز شما میتونی دنیا رو هم بخوای و حتما نباید به قرب الهی برسی بهتون پیشنهاد میکنم به خودتونم سخت نگیرید. مسئله قرب و مراتب چیزیه که خدا عنایت میکنه.
مگر نه این است که همه آسمانها و زمین و هر آنچه در آن است و همه وجود از آن اوست و از طرف خداست پس شما فقط بنده ی سپاسگذار باش فقط همین.
دنیا و تمام نعمات دنیوی و وجود خودمان رحتمی هست که از طرف خداوند به ما عنایت شده حال که شما میخواهی از نعمات دنیوی خدا بهره کامل ببری ببر. اما شکر اورا هم به جا بیاور. چگونه؟؟ ببین خدا ازت چی خواسته؟؟
شما فرض کن یه شخصی بهتون کمک بلاعوض بزرگی میکنه مثلا خونه و سرپناهی رو بهتون هدیه میده! یا شما رو از فقر و تنگدستی بزرگی نجات میده. حلا شما میخوای خوبیشو جبران کنی یا ازش تشکر کنی. هدیه میخوای بگیری میری نگاه میکنی اون چی دوست داره یا میخوای کاری واسش انجام بدی میری میبینی چه کاری لازم داره یا چه کاری رو دوست داره واسش انجام بدی تا خوشحالش کنی.
خدا هم همینطور شما میخوای حداقل سپاسگذار باشی برو ببین خدا ازت چی میخواد.نمازت رو بخون زکاتت رو بده و غیره و به اون دنیا و فرستادگانش هم معتقد باشه (اگر نه به خداوند نسبت دروغ داده ای).
در کل داداش خیلی ها هستند دنیا رو دوست دارند و پولداتر و مایه دار هستند اما خدای دنیا رو هم دوست دارند(انجام حداقل واجبات) شما هم حداقل اینگونه باش ممکنه بواسطه مورد دوم خدا متحولت کنه انشالله .

و الحمد الله.

[=Georgia]

ملّاعلي;568118 نوشت:
فرمايش شما درست
اما خود بهتر ميدانيد كه هر كسي خواسته اش از زندگي و سعادت به اندازه فهمشه
مگه خود خداوند نفرموده كه اكثر انسانها نميفهمند؟ خب اينا بايد به جهنم برن؟

دوست خوبم! کم فهمی و بی خردی نسبت به حقایق زندگی دلیل و مجوزی برای قدم نگرفتن در صراط حقیقت و معرفت نیست. خداوند با نازل کردن قران کریم و ارسال سفیران هدایت این عذر و بهانه ما را که «چون نمی دانستیم قدم برنداشتیم» از بین برده است خصوصا در این عصر تکنولوژی که با ابزار پیشرفته رسانه ای و اینترنتی کوچک ترین خبرها درسرتاسر دنیا مخابره می شود کسی نمی تواند این عذر و بهانه را در پیشگاه الهی عَلَم کند که چون نمی دانستم و بی خبر بودم در صراط نجات قدم برنداشتم.
اگر هم خداوند در موارد متعددی در قران کریم فرموده:
وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون نه بدین معنا است که عموم مردم قابلیت فهم و ادراک را ندارند بلکه این فرمایش خداوند بدین معنا است که اکثر مردم علی رقم توانایی فهم و ادراکی که با نعمت عقل و خرد در خود دارند از دریافت حقایق و معارفی که در عالم موجود است روی برگردان می شوند و تفکر و تدبیر و اندیشه ندارند لذا بارها خداوند متعال در قران کریم انسان را نهیب می زند که چرا اندیشه و تفکر نمی کنی؟

ملّاعلي;568118 نوشت:
يكي استعدادشو داره يكي نداره اگه قرار باشه من نوعي برسم به اونجايي كه حضرت علي(ع) رسيده كه خُب اين بي عدالتيه چون ايشان استعاددشو داشتن بنده نداشتم
اون وقت بنده نوعي چند صد هزار سال بايد تو جهنم باشم تا بالاخره بفهمم كه قرب الهي خوبه..

اولا اینکه خداوند فطرتا به همه انسانها نعمت استعداد و قابلیت دریافت حقایق را عطا نموده است و به احدی در این باره ظلم نکرده است.
ثانیا کسی تکلیف نکرده که شما حتما باید به همان جایی برسید که امام علی علیه السلام رسیده است چرا که ایشان معصوم هستند و اساسا محال است که شما به مقامات ایمه معصومین علیهم السلام راه پیدا کنید.
ثالثا خداوند جهنم را برای اینکه مردم بفهمند قرب الهی خوب است تدارک ندیده است بلکه اتش جهنم مخلوق خود عملکرد زشت انسان در دنیا است که به صورت اتش و حیوانات وحشی جلوه گر می شود. در حقیقت جهنم چیزی جز تمثل ملکات باطنی انسان نیست و خداوند اوصافی را که شخص در دنیا داشته است برایش جلوه گر می سازد نه اینکه اتش جهنمی ناشی از لجاجت و بی عدالتی حق نسبت به بندگانش باشد.
امید که شما برادر گرامی نیز قبل از طرح هر سوالی کمی اندیشه بیشتر نمایید تا بسیاری از ابهاماتی که در این موضوع دارید برایتان با نعمت عقل و خردتان حل شود.

سید;570996 نوشت:
سلام علیکم.
دوست عزیز شما میتونی دنیا رو هم بخوای و حتما نباید به قرب الهی برسی بهتون پیشنهاد میکنم به خودتونم سخت نگیرید. مسئله قرب و مراتب چیزیه که خدا عنایت میکنه.
مگر نه این است که همه آسمانها و زمین و هر آنچه در آن است و همه وجود از آن اوست و از طرف خداست پس شما فقط بنده ی سپاسگذار باش فقط همین.
دنیا و تمام نعمات دنیوی و وجود خودمان رحتمی هست که از طرف خداوند به ما عنایت شده حال که شما میخواهی از نعمات دنیوی خدا بهره کامل ببری ببر. اما شکر اورا هم به جا بیاور. چگونه؟؟ ببین خدا ازت چی خواسته؟؟
شما فرض کن یه شخصی بهتون کمک بلاعوض بزرگی میکنه مثلا خونه و سرپناهی رو بهتون هدیه میده! یا شما رو از فقر و تنگدستی بزرگی نجات میده. حلا شما میخوای خوبیشو جبران کنی یا ازش تشکر کنی. هدیه میخوای بگیری میری نگاه میکنی اون چی دوست داره یا میخوای کاری واسش انجام بدی میری میبینی چه کاری لازم داره یا چه کاری رو دوست داره واسش انجام بدی تا خوشحالش کنی.
خدا هم همینطور شما میخوای حداقل سپاسگذار باشی برو ببین خدا ازت چی میخواد.نمازت رو بخون زکاتت رو بده و غیره و به اون دنیا و فرستادگانش هم معتقد باشه (اگر نه به خداوند نسبت دروغ داده ای).
در کل داداش خیلی ها هستند دنیا رو دوست دارند و پولداتر و مایه دار هستند اما خدای دنیا رو هم دوست دارند(انجام حداقل واجبات) شما هم حداقل اینگونه باش ممکنه بواسطه مورد دوم خدا متحولت کنه انشالله

سلام
بنده دارم ميگم همين دنيارو هم خدا به همه نداده من براي چي بايد از قرب الهي خوشم بياد وقتي عدالتي نيست..
شما صحبت بنده رو نگرفتي..
خوب باشم كه چي؟ بد باشم كه چي؟
به قول انديشمنداني مثل اشو و فرويد دين واكنشي عمومي در برابر ناكامي هاست، حرف حساب جواب نداره

اویس;571090 نوشت:
اولا اینکه خداوند فطرتا به همه انسانها نعمت استعداد و قابلیت دریافت حقایق را عطا نموده است و به احدی در این باره ظلم نکرده است.
ثانیا کسی تکلیف نکرده که شما حتما باید به همان جایی برسید که امام علی علیه السلام رسیده است چرا که ایشان معصوم هستند و اساسا محال است که شما به مقامات ایمه معصومین علیهم السلام راه پیدا کنید

درسته
ولي به هر حال همون مقامات پايين تر هم قابل فهم نيست
چيزي هم كه قابل فهم نباشه قابل خواستن نيست دو دو تا چهارتا

اویس;571090 نوشت:
ثالثا خداوند جهنم را برای اینکه مردم بفهمند قرب الهی خوب است تدارک ندیده است بلکه اتش جهنم مخلوق خود عملکرد زشت انسان در دنیا است که به صورت اتش و حیوانات وحشی جلوه گر می شود. در حقیقت جهنم چیزی جز تمثل ملکات باطنی انسان نیست و خداوند اوصافی را که شخص در دنیا داشته است برایش جلوه گر می سازد نه اینکه اتش جهنمی ناشی از لجاجت و بی عدالتی حق نسبت به بندگانش باشد.

خدا خود ميل به زندگي مادي رو در وجود ما آدما گذاشته اما امكان بهره برداري برابر را فراهم نكرده ...
شما چرا سعي نميكنيد منظور منو بفهميد؟
چرا بعضي ها هم دنيا دارند هم آخرت و قرب الهي اما به ما كه ميرسه سعادت فقط ميشه ذكر و تقديس خداوند ، آخرشم خواستي خواستي نخواستي برو جهنم! اينه بهشت خدا؟
اينه عدالت خدا؟

ملّاعلي;571171 نوشت:
سلام
بنده دارم ميگم همين دنيارو هم خدا به همه نداده من براي چي بايد از قرب الهي خوشم بياد وقتي عدالتي نيست..
شما صحبت بنده رو نگرفتي..
خوب باشم كه چي؟ بد باشم كه چي؟
به قول انديشمنداني مثل اشو و فرويد دين واكنشي عمومي در برابر ناكامي هاست، حرف حساب جواب نداره

بسم الله

با اجازه از استاد بزرگوار و گرامی جناب اویس.

دوست عزیز موقعی عدالتی نیست که پایان کار همین دنیا باشه چطور بی عدالتی هست وقتی دادگاهی بس عظیم در آن دنیا فراهم شده است که به اندازه شکاف هسته خرما بر کسی ستم نخواهد شد!
یکم فراتر به دنیای فانی بنگریم.ببین عقل چی میگه! اگر میلیون طلا و نقره به ما بدهند بعده چند روز بیان بگیرند در مقابل کسی که یه کیلو طلا رو صاحب شده ضرر کردیم حالا فرض کن بحث ابد مطرح باشه!
همش توی دنیا 60 70 سال مهمون هستیم.دنیا با تمام نعمتاش چقدر مهمند وقتی صاحبش که هنوز مزه لذتش رو نچشیده اونارو وا میگزاره و میره توی 2 متر خاک میخابه! چه ارزشی داره وقتی میلیونر های دنیا در حالی به پوچی میرسند و با کمربند توی خونشون خود کشی میکنند! که شخصی با زندگی بسیار ساده لذت میبره و احساس خوشبختی میکنه. آنان که غنی ترند محتاج ترند.
وقتی پسر دکتر جراحی که پدرش ماهی 600 میلیون درآمد داره پدرش رو برای یک آپارتمان در تهران چاقو میزنه!

دوست عزیز وقتی مرگ سراغ آدم میاد کامیابی در دنیا معنی نداره که ما ناکام باشیم.اینها حرف بندگانه متاع دوروزه دنیاست. به حال من اهل قناعت و تو ثروتمند چه سود وقتی هردو اسیر خاک میشویم.
اگر دنیا همین باشد و بس پس هردو یکسانیم و نابود شده ایم و به فنا رفته ایم.و فرقی نداریم اما اگر آخرتی باشد ما سود کرده و شما زیان نموده اید.
دوست گرامی کمی تامل و اندیشه کن :فرمودند دنیا زندان مومن و بهشت کافر است و این است که میفرماید :

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ [=times new roman]ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان!

وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ [=times new roman]ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ [=times new roman]ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند!

دوستعزیز کمی تامل و اندیشه تا خداینکرده مصداق این آیه 52 سوره نسا که فرمود :و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت نشویم.

حضرت رسول اکرم ص فرمودند: برای دنیایت به اندازه ی حضورت در دنیا کار کن و برای آخرتت به اندازه ی بقایت در آن کار کن و به اندازه ی نیازت به خداوند برای او کار کن و به اندازه ی طاقتت در جهنم برای آن کار کن.

والحمدالله.

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

در راه موجودی که مسیر کمال برای اون در نظر گرفته شده
پسرفت و عقب گرد معنی نداره

حتی جهنم یاد شده, آموزنده اس و عبرت آموز
که به تکامل موجود کمک میکنه اما کیفیت و سرعت و لذت به معنای واقعی درش دیده نمیشه

به زبان تشبیه
اتش جهنم ما از هیزمهایی بوجود امده که با اعمال خود جمع اوری کردیم ...
مثاله ادمی که از روی زیاده روی در خوردن و پرخوری به دل درد و هزار و یک مرض گرفتار شده [/]

سید;571457 نوشت:
دوست عزیز موقعی عدالتی نیست که پایان کار همین دنیا باشه چطور بی عدالتی هست وقتی دادگاهی بس عظیم در آن دنیا فراهم شده است که به اندازه شکاف هسته خرما بر کسی ستم نخواهد شد!

سلام

اگه اين آخرتي كه ميگي مثل وعده ادعوني استجيب...در قرآنه كه براي من اعتباري نداره

سید;571457 نوشت:
دوست عزیز وقتی مرگ سراغ آدم میاد کامیابی در دنیا معنی نداره که ما ناکام باشیم.اینها حرف بندگانه متاع دوروزه دنیاست. به حال من اهل قناعت و تو ثروتمند چه سود وقتی هردو اسیر خاک میشویم.
اگر دنیا همین باشد و بس پس هردو یکسانیم و نابود شده ایم و به فنا رفته ایم.و فرقی نداریم اما اگر آخرتی باشد ما سود کرده و شما زیان نموده اید.
دوست گرامی کمی تامل و اندیشه کن :فرمودند دنیا زندان مومن و بهشت کافر است و این است که میفرماید :

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان!

وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند!

دوستعزیز کمی تامل و اندیشه تا خداینکرده مصداق این آیه 52 سوره نسا که فرمود :و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت نشویم.

حضرت رسول اکرم ص فرمودند: برای دنیایت به اندازه ی حضورت در دنیا کار کن و برای آخرتت به اندازه ی بقایت در آن کار کن و به اندازه ی نیازت به خداوند برای او کار کن و به اندازه ی طاقتت در جهنم برای آن کار کن.

عزيز من برادر من!
دنيا چه ده روز باشه چه هزار سال شكم گرسنه غذا ميخواد! زنده بايد زندگي كنه..يا نه
زنده خواسته داره، زنده آرزو داره

اگه اينطوريه كه شما ميگيد كه دارا و ندار دم مرگ هردو يكي اند پس بيا همين الان سر بزاريم زمين بميريم..
من توي اين دنيا عدالتي نديدم چرا بايد خودمو با حرفاي شما گول بزنم؟
اونم تازه كه چي! توي اين دنيا صبر كنيم كه توي دنياي ديگه بيا خدارو تقديس كن اينم پاداشت، بابا اگه من از ذكر و تقديس خوشم ميومد كه همين دنيا ميكردم ،نوكرتم!

Mohammad2db;571470 نوشت:
حتی جهنم یاد شده, آموزنده اس و عبرت آموز
که به تکامل موجود کمک میکنه اما کیفیت و سرعت و لذت به معنای واقعی درش دیده نمیشه

منظورتون از تكامل متوجه نميشم
چه كسي گفته ما حتما بايد از انسان به ملك تبديل شويم؟
من ميخوام انسان بمونم چه كسي را بايد ببينم؟

ملّاعلي;571689 نوشت:
منظورتون از تكامل متوجه نميشم
چه كسي گفته ما حتما بايد از انسان به ملك تبديل شويم؟
من ميخوام انسان بمونم چه كسي را بايد ببينم؟

[="#000080"]
[="#006400"]هوالعالم[/]

تکامل انسانی به زبان ساده یعنی کسب تجربه و درجه لازم
برای رسیدن به مقام والای انسانی که در بهشت خلق شد با تمام خصوصیات یک انسان واقعی ...

میل به تکامل ملاکی از انسانیت ماست . چطور میتونیم بدون میل به پیشرفت ,انسانیت خود رو ثابت و حفظ کنیم؟
من که از تکامل تا رسیدن به مقام ملک حرفی نزدم نمیدونم چرا چنین برداشتی داشتید .

این چرخ روان بخواد یا نخواد به سود روان کننده اش ختم میشه
منه هیچ اگر خیال کنم که قطره ای مثل من وجود نداره
و اگر من روان و جاری نشم دنیا جریان پیدا نمیکنه
متوهمی بیش نیستم

[="#006400"]و متاسفانه به زبان مثال خیلی زود تبخیر میشم و دوباره زحمت و ابر و باران
[/]
روز از نو روزی از نو !

شاید تا روزی که بفهمم باید به سمت راه و رود و بیکرانه ای غیر قابل شمارش و بی حد روانه بشم ...
تا در این مسیر با پیوستن به لطف و قدرت خدا. در آبادانی آینده نقشی داشته باشم و اثری به جا گذاشته باشم
و به درک بالاتری برسم ...

مثلا بفهمم که بهشت و جهنم هم حد و حدود نداره
چون عالم نامتناهی بوده و اینطور معرفی و شناخته شده

---------------------------
کسی که میخواد به چاه بیفته
صاحب اختیاره
اما حق توصیه و ترویج سقوط نداره !
چون این میشه تحمیل و تجاوز به حق و حد اختیاره دیگر انسانها
درست نیست که خود رو صاحب اختیار بدونید ولی دیگری رو بی اختیار و در بند اجبار بخواهید

در آخر ناحق به اصل حق نمیرسه
[/]

بسم الله

ملّاعلي;571579 نوشت:
سلام

اگه اين آخرتي كه ميگي مثل وعده ادعوني استجيب...در قرآنه كه براي من اعتباري نداره

عزيز من برادر من!
دنيا چه ده روز باشه چه هزار سال شكم گرسنه غذا ميخواد! زنده بايد زندگي كنه..يا نه
زنده خواسته داره، زنده آرزو داره

اگه اينطوريه كه شما ميگيد كه دارا و ندار دم مرگ هردو يكي اند پس بيا همين الان سر بزاريم زمين بميريم..
من توي اين دنيا عدالتي نديدم چرا بايد خودمو با حرفاي شما گول بزنم؟
اونم تازه كه چي! توي اين دنيا صبر كنيم كه توي دنياي ديگه بيا خدارو تقديس كن اينم پاداشت، بابا اگه من از ذكر و تقديس خوشم ميومد كه همين دنيا ميكردم ،نوكرتم!

سلام.
به نظرتون اینکه منابع ما محدوده (با کمبود آب مواجه هستیم منابع زیرزمینی رو به پایانه)و عمر ما بسیار محدودتر (و انسان دوست داره تا ابد چیزهای مختلف بیاموزه و علوم مختلف رو یاد بگیره یا ورزشهای مختلف رو تجربه کنه و یا از لذت های مادی که است بهره ببره و قابلیت اینو داره که تا ابد از اینها بهرهمند بشه و تاز عطشش هم بیشتر ولی محدودیت عمر جلوشو میگیره), اینکه انسان سالهای سال است که در کرات دیگر و در فواصل میلیون ها و میلیاردها سال نوری به دنبال پایین ترین درجه حیات و حیات اولیه هست ولی انگار خبری نیست! در صورتی که خدا میتونست وسعت زمین رو به اندازه آسمانها قرار بده تا ملک هر فرد از کره زمین هم بزرگتر میشد و با محدودیتی که عمر خورشید داره بتبع عمر زمین هم به پایان خواهد رسید همچنین میبینیم که با سنگریهزههای که دور منظومه شمسی جمع شدند مارو زندانی کردند و هرگز راه فراری به بیرون منظومه نخواهد بود! و خیلی نکات دیگر که قابل تفکر و تامل هست...
اما از طرفی دیگر میبینیم که دهها هزار پیامبر اومدند و در طول تاریخ از هزاران سال پیش افرادی شریف ندای آسمانی رو برای مردم بیان کردند که آقا این دنیا محل امتحانه, این دنیا محل گذره, سرای ابدی آخرته,شما برای ابد آفریده شده اید , مژده با به صبر کنندگان و .و .و...
داداش نگاه عوام رو ولش کن بیا یکم عاقلانه فکر کنیم به نظرت عقل اینجا چی میگه؟؟ آیا نمیتونه این دنیا محلی برای امتحان باشه؟
خوب و بد توی این دنیا مشخص میشه زجرها و لذتهای این دنیا سرابی بیش نیست چه بسا مومن زجری میبینه یا جراحتی بر میداره و بواسطه چند لحظه اذیت شدن تا ابد لذت میبره طوری که فرمودند اگر میدونست اونور چه خبره حاظر بود 100 با تیکه تیکه بشه توی دنیا!(نقل به معنا)
گذشته از این موارد داداش چه بخواهی چه نخوای چند سال دیگه هممون رفتنی هستیم خیلی هم زود میگذره پس بهتره واسه همین چند سالی که هستیم تلاش کنیم عقل میگه واسه چیزی که همیشگیه تلاش کن نه اونی که موقته حتی اگر احتمال بدی!

والحمدالله.

سید;571847 نوشت:
عقل میگه واسه چیزی که همیشگیه تلاش کن نه اونی که موقته حتی اگر احتمال بدی!

بله اما به شرط اينكه اون چيزو بخواهيم ، خواست هر كسي به قدر فهمشه
چيزي رو كه نمي فهمم خُب طبيعي دوست هم ندارم حالا ميخواد چند روز باشه يا تا ابد باشه

Mohammad2db;571845 نوشت:
تکامل انسانی به زبان ساده یعنی کسب تجربه و درجه لازم
برای رسیدن به مقام والای انسانی که در بهشت خلق شد با تمام خصوصیات یک انسان واقعی .

بهشت يعني چي؟
چيزي رو كه آدم نخواد بهشت نيست؟ جهنمه
بهشت من دنياست اگر چه دو روزه ، چون ميفهممش لذا مي خوامش
اما قرب الهي رو نمي فهمم و نمي خوام
گناه من چيه چون دنيارو دوست دارم بايد برم جهنم

ملّاعلي;572019 نوشت:
بهشت يعني چي؟
چيزي رو كه آدم نخواد بهشت نيست؟ جهنمه
بهشت من دنياست اگر چه دو روزه ، چون ميفهممش لذا مي خوامش
اما قرب الهي رو نمي فهمم و نمي خوام
گناه من چيه چون دنيارو دوست دارم بايد برم جهنم

[="#000080"]هوالعالم

در پاسخ قبل هر چند شاید به نظر بیراه
سعی کردم به تمام شبهات ارسالم پاسخ داده باشم .

[="#006400"]بهشت و دنیا و ...

[/]این چیزیه که هر ادمی با رجوع به غرایزش به درک وجود بهشت و روزهای روشن میرسه
البته ممکنه تا زمانیکه غرق در گناه باشه اصلا نتونه به غرایز انسانیش رجوع کنه چون گناه یه ناآرامی و بی نظمی به وجود میاره که
روان و جان و وجدان انسان رو اشفته و کم توان میکنه ...

همونطور که امروز و فردای نادیده رو درک کردید و ازش حرف میزنید
میتونیم دنیای نادیده رو درک کنیم و ازش حرف بزنیم و حتی براش نقشه بکشیم ...

از همین دنیا میتونیم دنیایی باشیم و در این حین دربهای بهشت رو به روی خود باز کنیم و حتی بهشتی باشیم و بهشتی زندگی کنیم
به شرطی که عاقبت اندیش باشیم

ماحصل همه زحمات نیکی که برای مسکن و خوراک و کلا تامین ملزومات میکشیم تا نفسی راحت بکشیم
میتونه مثالی از فردای روشن یا دنیایی به اسم بهشت باشه .

اینکه هیچ قدم درستی بر نداری فقط خودت و وجودت رو ضایع کردی
و خیلی زود در رنج و گرفتاری بوجود امده از این انکار , وادار به درک و درخواست بهشت یا جایی غیر از دنیا یا جهنم خواهی شد .
با کلی درس و عبرت ...
[/]

Mohammad2db;572295 نوشت:
در پاسخ قبل هر چند شاید به نظر بیراه
سعی کردم به تمام شبهات ارسالم پاسخ داده باشم .

بهشت و دنیا و ...

این چیزیه که هر ادمی با رجوع به غرایزش به درک وجود بهشت و روزهای روشن میرسه
البته ممکنه تا زمانیکه غرق در گناه باشه اصلا نتونه به غرایز انسانیش رجوع کنه چون گناه یه ناآرامی و بی نظمی به وجود میاره که
روان و جان و وجدان انسان رو اشفته و کم توان میکنه ...

همونطور که امروز و فردای نادیده رو درک کردید و ازش حرف میزنید
میتونیم دنیای نادیده رو درک کنیم و ازش حرف بزنیم و حتی براش نقشه بکشیم ...

از همین دنیا میتونیم دنیایی باشیم و در این حین دربهای بهشت رو به روی خود باز کنیم و حتی بهشتی باشیم و بهشتی زندگی کنیم
به شرطی که عاقبت اندیش باشیم

ماحصل همه زحمات نیکی که برای مسکن و خوراک و کلا تامین ملزومات میکشیم تا نفسی راحت بکشیم
میتونه مثالی از فردای روشن یا دنیایی به اسم بهشت باشه .

اینکه هیچ قدم درستی بر نداری فقط خودت و وجودت رو ضایع کردی
و خیلی زود در رنج و گرفتاری بوجود امده از این انکار , وادار به درک و درخواست بهشت یا ج

سوال منو جواب نداديد
بهشت يعني چي؟
آيا بهشت براساس خواسته هاي شما تعريف ميشه؟ اگه جواب مثبته خُب اون بهشت شماست نه من، نميتونيد تبليغشو كنيد
عرض كردم كه خواسته هر كسي اندازه فهمشه.. چيزيرو كه من نميفهمم نميتونيد به من تحميل كنيد و به عنوان سعادت معرفي كنيد
من از خدا دنيا ميخوام همين. هر چيز ديگه برام حكم جهنمو داره

[="#4B0082"]

ملّاعلي;572989 نوشت:
سوال منو جواب نداديد
بهشت يعني چي؟
آيا بهشت براساس خواسته هاي شما تعريف ميشه؟ اگه جواب مثبته خُب اون بهشت شماست نه من، نميتونيد تبليغشو كنيد
عرض كردم كه خواسته هر كسي اندازه فهمشه.. چيزيرو كه من نميفهمم نميتونيد به من تحميل كنيد و به عنوان سعادت معرفي كنيد
من از خدا دنيا ميخوام همين. هر چيز ديگه برام حكم جهنمو داره

[="#006400"]هـــوالعالم و هـوالاول
[/]
قبلا عرض کردم از نظر حقیر اون چیزی که در حد درک هر کسی نصیبش میشه :

Mohammad2db;??? نوشت:
این چیزیه که هر ادمی با رجوع به غرایزش به درک وجود بهشت و روزهای روشن میرسه
البته ممکنه تا زمانیکه غرق در گناه باشه اصلا نتونه به غرایز انسانیش رجوع کنه چون گناه یه ناآرامی و بی نظمی به وجود میاره که
روان و جان و وجدان انسان رو اشفته و کم توان میکنه ...

مثلا درون حقیر به این باور رسیده که
بهشت دنیایی منظم است و بی نظم ناپذیر ...
دنیایی که موجودات بنابر قواعد و قوانین غریزی الهی یا انسانی مشترک خود, بدون هیچ وقفه ای خواسته یا ناخواسته عامل تخلف و جرم (گناه و ...) رو محکوم به عزل و بهشتیان رو به سطوح بالاتر اسمان و جایگاه بهتره عرش هدایت میکنند .

نقل قول:
من از خدا دنيا ميخوام همين. هر چيز ديگه برام حكم جهنمو داره

بله زیادن افرادی که خدا و خرما رو با هم میخوان اونم بی هیچ زحمتی ...

شما خودت از ملت سوال میکنی که

نقل قول:
بهشت يعني چي؟

بعد میگی :
نقل قول:
چيزيرو كه من نميفهمم نميتونيد به من تحميل كنيد و به عنوان سعادت معرفي كنيد
من از خدا دنيا ميخوام همين. هر چيز ديگه برام حكم جهنمو داره

قبلا عرض کردم اگر بهشت نمیخوایی دلیلی نداره که به دنبالش بگردی

اینکه هیچ قدم درستی بر نداری فقط خودت و وجودت رو ضایع کردی
و خیلی زود در رنج و گرفتاری بوجود امده از این انکار , وادار به درک و درخواست بهشت یا جایی غیر از دنیا یا جهنم خواهی شد .
با کلی درس و عبرت ...

سرجمع
حقیر برای اون دسته عزیزانی که با بهشت و خدایی شدن
و این مسائل مشکل دارن و حرف از درک پایین میزنن
عرض میکنم

که تا قواعد یک بازی رو یاد نگیرید نمیتونید بازی کنید !!!

فکر کنید دارید برای رسیدن به فینال و جام نمیدونم چی تلاش میکنید .

انسانیت و رحمانیت یکسری قوانین کلی خاص و مشترک داره که باید آموخت یا به خاطر آورد
تاک تیکی که اسلام برای بازی معرفی میکنه از کاملترین و بی نقص ترین تاک تیک هاست
البته در صورتی که درش دخالت و تفسیر به رای نشه ...

حالا اگر از افساد گل زدی یا با خطا و فول و دوپینگ و دغل بازی کردی
نمیتونی بخاطر یک گل یا یک جام قوانین بازی رو به نفع خودت تغییر بدی !
چون بازیکنی . داور همه کاره که نیستی !

پس اول بیاموزیم و تمرین کنیم
تا جایی که حداقل زمان باختن گریه و جنگ و دعوا راه نندازیم
و اگر بازی میکنیم مردونه بازی کنیم .

اقا جان کسی که برای رانندگی تمرین میکنه
در اصل برای راننده شدن تمرین میکنه ... کسی که برای اواز تمرین میکنه برای خواننده شدن تمرین میکنه .
آدمی که تمرین نداره نه راننده اس و نه خواننده !! عمرا نمیتونه اونطور که باید رانندگی کنه
مگر اینکه برای خوب نشون دادنه خودش دیگران رو خراب کنه و قوانین کار رو به نفع خودش تغییر بده ...

پس اگر تمرین نداریم نندازیم توی جاده اصلی و ویراژ بدیم و آوازم بخونیم .
چون ...[/]

سلام علیکم و رحمه الله
بابت تاخیر پوزش می خواهم:Gol:
قبل از آغاز یک خواهشی دارم برادر گلم.
از کلامتان اینطور احساس می کنم که از مشکلات زندگی به ستوه آمده اید و احتمالا خواسته هائی داشته اید که فعلا برآورده نشده است و طبیعی است که هر کسی کاسه صبری دارد که روزی لبریز می گردد ولی حالا که منطقی و با سعه صدر دنبال پاسخی برای آرامش ذهن خود هستید شاید خوب باشه که اجازه ندهید اون احساس یاس و ناامیدی در شما ریشه بدواند وگرنه عقل و قوه تفکر و تحلیل شما دستخوش تاثیر قرار می گیره و ممکنه نتونید حقایق را آنطور که هست ببینید.

ملّاعلي;570854 نوشت:
سلام
بنده در پست اول منظورم اين بود كه اين چه ديني كه ما داريم كه اولا همين نعمت هاي دنيا براي همه نيست خيلي ها آرزوهاشون رو به گور ميبرند
دوما اگه به قرب الهي نرسي و از اين دنيا دل نكني چيزي جز جهنم و قهر الهي منتظرت نيست
چرا صرف اينكه من نوعي فقط دنيارو دوست دارم بايد در عذاب باشم
اين چه عدالتيه؟
اين چه دينيه؟
اگه به جواب منطقي سوالاتم نرسم يه لحظه ديگه در اين دين نميمونم و سعي ميكنم مردم را از خرافات در بيارم

بیا مطلب بالا را ببریم زیر ذره بین:Cheshmak:
1-همه نعمتهای دنیا برای همه نیست.
2-خیلیها تا آخر زندگی به آرزوهاشون نمیرسن.
3-موارد 1و2و نشان از نقص دین ما (اسلام) هستش.
4-در اسلام آمده که همه باید دنبال قرب الهی باشند.
5-هر کس از دنیا دل نکند مستوجب جهنم است.
6-عدالت خدا و حقانیت اسلام زیر سوال است.
--------------------------------
البته یک نکته اینکه شما با دوستان دیگر هم در حال گفتگو هستید و به همان دلیل گستردگی تاپیک که عرض کردم از جنبه های مختلف میشود بحث کرد که محقیر هم از این منظر نگاه کردم.
------------------------------
تحلیل مطالب شما :(ابتدا سعی می کنم که در حد اشاره عرض کنم و تحلیل و توضیحات اضافه را به عهده ذهن پاک و مستعد شما برادر گرامی می سپارم و فقط میخواهم ذهنتان جهت نگرش به مطالب را از این زوایا هم دیده باشید)
1-همه نعمتهای دنیا برای همه نیست:این مسلم است و لازم هم هست و به نوعی زیبائی دنیا و قوه محرکه انسانها همین اختلاف در نعماتی هستش که در جهان وجود داره. برخی از نعمات خدادادی هستند و برخی هم اکتسابی شخصی و برخی هم اکتسابی موروثی
****در مورد بخش خدادادی تا آنجا که حقیر تا به حال دیده ام خداوند تمام نعمات را به یک نفر نداده است . مثلا ممکن است شخصی زیبائی و هوش بالا داشته باشد ولی اراده و شجاعت کمی داشته باشد. ممکن است شخصی ثروت و خانواده متمول و امروزی داشته باشد ولی آزادی فکر و اندیشه و یا اختیار انتخاب رشته تحصیلی ,شغل یا همسر آینده را نداشته باشد.
ممکن است شخصی چهره از چهره خودش راضی نباشد مثلا دماغ دراز یا کله کچلی داشته باشد و در عین حال والدین بسیار خوب داشته باشد و یا ممکن است کسی .....
این موضوع لازمه بقای حیاط نوع بشر است و منحصر به ایران یا اسلام نیست و چه برای مسلمان و مسیحی و ایرانی و خارجی و....وجود دارد.
****برخی از نعمات اکتسابی هستند مثلا در یک خانواده ممکن است که دو برادر وجود داشته باشند و یکی به دلیل دقت بیشتر و استفاده از تجربیات دیگران و یا به دلیل اراده و پشتکار بیشتر نسبت به برادر دیگر بیشتر از نعمات دنیا و اخرت استفاده کند.
حتی بسیاری هستند که خلآ و فقدان نعمات گره1 (خدادای) را با اراده و پشتکار جبران می کنند . مثلا شخصی یک مادرزادی یک چشمش کور است ولی به دلیل تلاش زیاد در دانشگاه و کسب مقامها و جوایز ملی و بین المللی به جائی برسد که اصلا آن نقصش به چشم نیاید بلکه یک نقطه مثبت هم برای او به حساب آید که فلانی با اون نقصش از همه زده بالاتر! و همین یک نقطه قوتی برای او باشد در مقام انتخاب همسر یا شغل و ....
****برخی از نعمات هم موروثی هستند:مثلا شخصی بدون زحمت در خانواده ای بزرگ شده که از امکانات مالی زیادی برخوردار است و یا به دلیل ارتباطی که خانواده داشته یک شغل خوب یا یک همسر خوب نصیبش می گردد. در این مورد باید به یک حقیقت توجه داشت که سنت "علت و معلول" همیشه کار خودش را می کند و بدون وجود آن دنیا نابود می گردد.
مثلا اگر شخصی به دلیل سعی و تلاش شخصی به مقام و ثروتی برسد , بعد از مرگش این شرایط برای فرزند او مهیاست ولی چه بسا که همانطور که قبلا عرض کردم این فرزند از نعمات دیگر محروم باشد.مثلا همین شرایط رفاهی و خوب مالی انگیزه تلاش در کار یا ادامه تحصیل را از آن فرزند سلب کند و همین فرزند در آینده از زندگی به معنای واقعی لذت نبرد و نهایتاً یا به مواد مخدر یا به پوچی و هرزگی برسد و دیگر از لذتهای کاذب سودی نبرد. و یا اینکه این شخص ممکن است هم پول دار باشد و هم درس خوان ولی انگیزه ای برای تولید علم و ثروت و اختراع نداشته باشد و تا آخر عمر یک شغل یکنواخت و کسل کننده داشته باشد که بعد از چند سال آن ثروت موروثی را هم به باد فنا دهد و یا.....(اینها وقایعی هستند که وجود دارد و همش فکر و خیال ذهنی نیست برادر)
--------------
یک جمله معروف از بزرگی هست که :اگر یک آدم فلج به قله کوه بلندی نرسه دلیلش ضعف در اراده و پشتکارشه و نه در پا های او!
ادامه دارد.........

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;564897 نوشت:
سلام
اگر كسي نخواهد به قرب الهي برسد و همين دنيا را بخواهد و به جهنم هم نرود چه كار بايد كند؟
آيا حتما بايد خودمان و خدا را بشناسيم

سلام
جهنم چیزی جز دوری از خدا نیست
جمع بین ایندو ممکن نیست
یا علیم[/]

ادامه..........

*عارف*;573326 نوشت:
2-خیلیها تا آخر زندگی به آرزوهاشون نمیرسن.

این هم درسته و منحصر به ایران یا مسلمین نیست و حتی افراد ملحد و کافر!
اینجا هم سعی و تلاش فرد خیلی مهمه و همانطور که گفتم اینکه همگان به همه آرزوهای خود برسند نه شدنی است و نه منطقی . بالاخره باید فرقی بین کسی که تلاش بیشتر می کند با کسی که جز تنبلی و بی برنامگی چیزی ندارد باشد.افرادی که با سعی و تلاش ممکن به دنبال خواسته ای هستند حتی اگر به هدف هم نرسند هرگز ناامید نمی شوند و حالشان خراب نمی شود حداقل میگن ما تلاشمون را کردیم و نشد ولی به جای آن هدف تجارب مفید دیگر هم آموختیم.
وقتی از ادیسون پرسیدند که چطور بعد از هزار بار شکست در اختراع لامپ ناامید نشد؟!
جواب داد من 1000 بار شکست نخوردم بلکه آموختم 1000 تا ماده در دنیا هست که با آن نمیتوان لامپ ساخت تا اینکه به تنگستن (مثلا)رسیدم!
لذا برای کسی که قلبی مملو از عشق و ایمان دارد از همه چیز مهمتر حرکت به سوی هدف است و درست قدم برداشتن و امیدوار بودن مهمتر از رسیدن به خود هدف است . در هر صورت رسم دنیا اینه که گاهی به هدف می رسیم و گاهی هم خیر!
ولی اگر یک نگاهی به افراد معاصر بیاندازیم ملاحظه می شود که اکثر افراد موفق در ورزش,کار,علم,ثروت و .....افرادی بوده اند که از کمترین امکانات برخوردار بوده اند و بیشترین آرزوهای خود را برآورده کرده اند.
*عارف*;573326 نوشت:
3-موارد 1و2و نشان از نقص دین ما (اسلام) هستش.

حالا ببینیم که موضع اسلام و مسلمان در مورد این دو انتقاد یا گله شما نسبت به سایر ادیان و یا نسبت به بی دینی چگونه است؟ سازنده است یا مخرب ؟شادی بخش است یا غم افزا؟ محرک است یا مخدر؟!
حالا شما فکر کنید کسی به خداوند روز جزا و عدل و حکمت الهی و ....ایمان قلبی داردو لذا به عبارات زیر ایمان دارد: (فقط فرض کنید...فعلا)
1-در آموزه های اسلامی داریم "گاهی شما از روی جهل شر را می طلبید به تصور اینکه خیر است و در آن پافشاری هم می کنید"
خدا به دلیل رحمت واسعه ای که دارد همیشه برای شما خیر را می خواهد.
2-گاهی خداوند از روی حکمت شما را به خواسته تان نمی رساند و ممکن است در همین دنیا و یا در آخرت برای شما جبران گردد.
3-خداوند عادل و حکیم است و همیشه خیر را برای بندگان می خواهد و به قولی " خداوند گر ز حکمت ببندد دری ...گشاید ز رحمت در دیگری
4-برخی از دعاهای شما در بهشت برای شما درجه دارد.
5-وظیفه انسان سعی و تلاش است و رسیدن به هدف دست خداست.
6- همه چیز به دست خداست و تا اراده خدا نباشد برگی از درخت نمی افتد.
7-بزرگانی چون امیرالمونین و امام حسین علیهم السلام این راه رفته اند .کسانی که مسلمان و مسیحی و ....در وصف کمال و حقانیت آنها سخن گفته اند و ما هم به آنها اقتدا می کنیم و از آنها پیروی می کنیم .
******حالا این مطالب برای یک انسان که به انها ایمان داشته باشد خیر است یا شر؟ فقط به این موضوع توجه داشته باشید که ایمان شخص به این موارد تاثیری به موارد 1و 2و از نقل گفته های شما ندارد (یعنی عدم وجود همه نعمات برای همه و ناکامی برخی از افراد تا آخر عمر)
ادامه دارد....

.....ادامه

*عارف*;573326 نوشت:
4-در اسلام آمده که همه باید دنبال قرب الهی باشند.

این اعتقاد هم سازنده است :همه انسانها ممکن است در رسیدن به اهداف و خواسته هاشان موافق و یا ناموافق باشند و این موضوع هم ربطی به دین مبین اسلام ندارد.ولی آنچه که در اسلام داریم این است :"نیت المومن خیر من عمله" یعنی همین که شما قصد انجام کار خیری را داشته باشید نزد خداوند ماجور هستید چه موفق بشید و چه نشید.
مثلا شخصی نیت ی کند که به دانشگاه برود و در آینده دکتر خوبی گردد و به مردم خدمت کند (قربه الی الله).
حالا زد و بعد از 3 سال تحصیل پدرش فوت کرد و مسئولیت 5 نفر خواهر و برارد و مادر به دوشش افتاد.این شخص اگر با ایمان باشد و فقط دنبال قرب الهی باشد ,آب از دلش تکان نمیخورد و با آرامش و نشاط مسیر زندگی خود را تغییر می دهد و از آنجا که به حکمت و عدالت الهی اعتقاد قلبی دارد ,مطمئن است که خداوند هم خیر را در این مسیر برای او قرار خواهد داد ولی اگر فقط دنبال دنیا باشد و به قرب الهی کاری نداشته باشد ,چه بسا که رعایت اولویت را براساس هوای نفس انجام دهد و مشکلات کلانی برای خانواد یا خودش در آیند ایجاد گردد که شاید یک دکتر حاذقی گردد لی در زندگی موافق نبوده و به آرامش نخواهد رسید. یعنی در همین دنیا نیز جهنم را برای خود خریده است.
از طرفی همانطور که قبلا عرض کردم به جز چند وظیفه واجب که خداوند از انسانها خواسته فکر نکنم تاکیدی بر کسب قرب الهی بر دوش انسان در اسلام باشد.
مثلا یک نماز واجب و روزه و ....چیزی نیست که مانعی برای رسیدن انسان به دنیا باشد. ضمن اینکه افرادی که پایبند به هیچ اصولی نیستند و فقط و فقط به فکر دنیا پرستی و لذت دنیوی هستند معمولا زندگی خوشی ندارند و این موضوع هم عمومی هستش و ربطی به اسلام ندارد.بسیاری از هنرپیشه های معروف و زیبا روی و یا سرمایه دارن میلیاردی هستند که در عذاب زندگی می کنند که نهایتا یا به خودگشی و یا به مواد مخدر روی می آورند.
نیت "قربه الی الله" داشتن در همه امورد نتیجه های جز آرامش و شادکامی ندارد . حالا چه به هدف برسیم و چه نه!
*عارف*;573326 نوشت:
5-هر کس از دنیا دل نکند مستوجب جهنم است.

در این مورد شما فقط بعدی مادی را در نظر بگیر: کسی دنبال دنیا باشد و به حقوق انسانهای دیگر یا به محیط زیست تعدی کند از نظر قانونی در تمام ادیان و کشورها موستوجب عذاب دنیوی است.ولی اگر دنیا دوستی او آسیبی به کسی نزند کسی با او کاری ندارد.حالا در مورد عذاب آخرتی شما میفرمائید مستوجب عذاب است؟ لطفا چند مورد ذکر کنید تا بهتر ادامه بدیم.
*عارف*;573326 نوشت:
6-عدالت خدا و حقانیت اسلام زیر سوال است.

همانطور که عرض کردم مطالب شما مربوط به عدالت خدا یا دین اسلام نیست و خاصیت دنیا است ولی ایمان به اسلام و عدالت خدا باعث آرامش و امیدواری انسان می گردد و از نقاط قوت اسلام است و نه نقطه ضعف آن.
ولی اگر بخواهید بصورت خاص در مورد عدالت الهی صحبت کنید که موضوع تاپیک نیت و تاپیکهای دیگر به این موضوع پرداخته اند ولی انصافا از موارد مهم و بزرگی است که در رده های بالاتر بین فلاسفه و عالمان مطرح است و از آن بالاتر هم یکی از موارد اختلاف بین دو مذهب شیعه و سنی می باشد. که از تخصص اینجانب هم خارج است ولی نکته ای که عرض کردم این بود که اعتقاد به آنها باعث آرامش انسان است و وجود آن اشکالات شما ربطی به اسلام ندارد و در هر مذهب و لامذهبی وجود دارد.
موفق باشید

Mohammad2db;573245 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط ملّاعلي نمایش پست ها
سوال منو جواب نداديد
بهشت يعني چي؟
آيا بهشت براساس خواسته هاي شما تعريف ميشه؟ اگه جواب مثبته خُب اون بهشت شماست نه من، نميتونيد تبليغشو كنيد
عرض كردم كه خواسته هر كسي اندازه فهمشه.. چيزيرو كه من نميفهمم نميتونيد به من تحميل كنيد و به عنوان سعادت معرفي كنيد
من از خدا دنيا ميخوام همين. هر چيز ديگه برام حكم جهنمو داره
هـــوالعالم و هـوالاول

قبلا عرض کردم از نظر حقیر اون چیزی که در حد درک هر کسی نصیبش میشه :

نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad2db;???
این چیزیه که هر ادمی با رجوع به غرایزش به درک وجود بهشت و روزهای روشن میرسه
البته ممکنه تا زمانیکه غرق در گناه باشه اصلا نتونه به غرایز انسانیش رجوع کنه چون گناه یه ناآرامی و بی نظمی به وجود میاره که
روان و جان و وجدان انسان رو اشفته و کم توان میکنه ...
مثلا درون حقیر به این باور رسیده که
بهشت دنیایی منظم است و بی نظم ناپذیر ...
دنیایی که موجودات بنابر قواعد و قوانین غریزی الهی یا انسانی مشترک خود, بدون هیچ وقفه ای خواسته یا ناخواسته عامل تخلف و جرم (گناه و ...) رو محکوم به عزل و بهشتیان رو به سطوح بالاتر اسمان و جایگاه بهتره عرش هدایت میکنند .

من از خدا دنيا ميخوام همين. هر چيز ديگه برام حكم جهنمو داره
بله زیادن افرادی که خدا و خرما رو با هم میخوان اونم بی هیچ زحمتی ...

شما خودت از ملت سوال میکنی که
بهشت يعني چي؟
بعد میگی :
چيزيرو كه من نميفهمم نميتونيد به من تحميل كنيد و به عنوان سعادت معرفي كنيد
من از خدا دنيا ميخوام همين. هر چيز ديگه برام حكم جهنمو داره
قبلا عرض کردم اگر بهشت نمیخوایی دلیلی نداره که به دنبالش بگردی

اینکه هیچ قدم درستی بر نداری فقط خودت و وجودت رو ضایع کردی
و خیلی زود در رنج و گرفتاری بوجود امده از این انکار , وادار به درک و درخواست بهشت یا جایی غیر از دنیا یا جهنم خواهی شد .
با کلی درس و عبرت ...

من نميدونم چرا شما از پاسخ شونه خالي ميكنيد
پرسيدم بهشت يعني چي؟ بگو شايد ماهم خوشمون اومد ازش براش تلاش كرديم

سلام بنده نگفتم بي ديني خوبه، حتي اگه فقط زندگي محدود به اين دنيا باشه باز بي ديني خوب نيست
مشكل من همين عبارت هاي پايين است كه نمي فهمم

*عارف*;573345 نوشت:
گاهی خداوند از روی حکمت شما را به خواسته تان نمی رساند و ممکن است در همین دنیا و یا در آخرت برای شما جبران گردد.

*عارف*;573345 نوشت:
برخی از دعاهای شما در بهشت برای شما درجه دارد.

خواسته هاي من دنياييه نه اخروي
مثل اينه كه شما از من چشم سر بخواهيد من بگم صبر كن بعدا به تو چشم دل ميدم
مشكل من با دين اينه

محی الدین;573336 نوشت:
جهنم چیزی جز دوری از خدا نیست
جمع بین ایندو ممکن نیست

سلام
پس ديوانه و كودك هم بايد به جهنم بروند
آقا كسي هست بي ديني رو دوست نداره اما قرب الهي رو هم نميفهمه بايد بره جهنم؟

ملّاعلي;573413 نوشت:
خواسته هاي من دنياييه نه اخروي
مثل اينه كه شما از من چشم سر بخواهيد من بگم صبر كن بعدا به تو چشم دل ميدم
مشكل من با دين اينه

سلام علیکم
اجازه دهید کامل نقل قول کنم:
*عارف*;573345 نوشت:
حالا ببینیم که موضع اسلام و مسلمان در مورد این دو انتقاد یا گله شما نسبت به سایر ادیان و یا نسبت به بی دینی چگونه است؟ سازنده است یا مخرب ؟شادی بخش است یا غم افزا؟ محرک است یا مخدر؟!
حالا شما فکر کنید کسی به خداوند روز جزا و عدل و حکمت الهی و ....ایمان قلبی داردو لذا به عبارات زیر ایمان دارد: (فقط فرض کنید...فعلا)
1-در آموزه های اسلامی داریم "گاهی شما از روی جهل شر را می طلبید به تصور اینکه خیر است و در آن پافشاری هم می کنید"
خدا به دلیل رحمت واسعه ای که دارد همیشه برای شما خیر را می خواهد.
2-گاهی خداوند از روی حکمت شما را به خواسته تان نمی رساند و ممکن است در همین دنیا و یا در آخرت برای شما جبران گردد.
3-خداوند عادل و حکیم است و همیشه خیر را برای بندگان می خواهد و به قولی " خداوند گر ز حکمت ببندد دری ...گشاید ز رحمت در دیگری
4-برخی از دعاهای شما در بهشت برای شما درجه دارد.
5-وظیفه انسان سعی و تلاش است و رسیدن به هدف دست خداست.
6- همه چیز به دست خداست و تا اراده خدا نباشد برگی از درخت نمی افتد.
7-بزرگانی چون امیرالمونین و امام حسین علیهم السلام این راه رفته اند .کسانی که مسلمان و مسیحی و ....در وصف کمال و حقانیت آنها سخن گفته اند و ما هم به آنها اقتدا می کنیم و از آنها پیروی می کنیم .
******حالا این مطالب برای یک انسان که به انها ایمان داشته باشد خیر است یا شر؟ فقط به این موضوع توجه داشته باشید که ایمان شخص به این موارد تاثیری به موارد 1و 2و از نقل گفته های شما ندارد (یعنی عدم وجود همه نعمات برای همه و ناکامی برخی از افراد تا آخر عمر)

عرض من این است که مثلا اگر شما چشم نداشته باشید , یا به دین اعتقاد دارید یا ندارید . مجموع عرایضم این بود که دین داری گزینه بهتری هستش . ولی دین را باید همانطور که هست پذیرفت و نه بر اساس تفسیر یا خواسته های شخصی.
چرا که ما مو می بینیم و خداوند پیچش مو
یک پیامی هم در تاپیک زیر دادم (پیام 62) شاید کمی مرتبط باشه با موضع شما :
http://www.askdin.com/thread40768-7.html#post543511

*عارف*;573428 نوشت:
عرض من این است که مثلا اگر شما چشم نداشته باشید , یا به دین اعتقاد دارید یا ندارید . مجموع عرایضم این بود که دین داری گزینه بهتری هستش . ولی دین را باید همانطور که هست پذیرفت و نه بر اساس تفسیر یا خواسته های شخصی.
چرا که ما مو می بینیم و خداوند پیچش مو
یک پیامی هم در تاپیک زیر دادم (پیام 62) شاید کمی مرتبط باشه با موضع شما

آيا خدا قادر نيست كه خواسته هاي مارا برآورده كند؟ اگر جواب مثبته
خب خواسته هاي من دنياييست
بي دوز و كلك

ملّاعلي;573432 نوشت:
آيا خدا قادر نيست كه خواسته هاي مارا برآورده كند؟ اگر جواب مثبته
خب خواسته هاي من دنياييست
بي دوز و كلك

روزی ملانصرالدین رفت خونه دختر کوچیکش , دختر گفت بابا دعا کن چند روز حسابی بارون بیاد,ملا گفت چرا؟
دختر:آخه همسرم بذرها را کاشته و اگر باران نیاد باید یک سال "زجر و سختی" بکشیم.
بعد ملا رفت خونه دختر بزرگه:
دختر بزرگ : بابا دعا کن چند روز بارون نیاد
ملا :چرا؟
دختر بزرگ : آخه همسرم کلی کاسه و کوزه سفالی درست کرده و گذاشته رو بام تا خشک بشه و اگر بارون بیاد باید یک سال "زجر و سختی "بکشیم!
موفق باشید:Gol:

سلام
اینجا باید داستان بگیم؟
خب یکی من هم میگم
یه روز ملانصرالدین خواست بره بیرون زنش پرسید امروز کجا میری؟
ملا گفت اگه آفتاب باشه میرم کوه هیزم جمع میکنم اگه که بارون باشه میرم سر باغ کار میکنم
زنش میگه خب بگو ان شاءلله ان شاءلله ...
ملا نصر الدین میگه هوا یا بارونیه با افتابی ...دیگه ان شاءلله نداره که!

از قضا هوا افتاب و بود رفت کوه تا هیزم جمع کنه که یه عده راهزن اون و دوره میکنن و یه کتک حسابی اونو میزنن و اسب و همه چیشو میدزدن!

اونم پیاده بر میگره خونه و در میزنه ...زنش میگه کیه؟:Khandidan!:
ملا نص الدین میگه باز کن ان شاءلله که من هستم!

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;573416 نوشت:
سلام
پس ديوانه و كودك هم بايد به جهنم بروند
آقا كسي هست بي ديني رو دوست نداره اما قرب الهي رو هم نميفهمه بايد بره جهنم؟

سلام
کودک آگاهیش به قربش بالفعل نیست لذا بالفعل خواهد شد و بهشتی
و اما دیوانه عمدتا از اختلال در بعد جسمانیش مشکل دارد لذا او هم امکان فعلیت خواهد داشت
جهنم همان بعد از خدای متعال بواسطه عقیده باطل یا ارتکاب گناهان است لذا کسی که قرب الهی را بعنوان منشا تمام خیرات و زیبایی ها و نیکیها نمی خواهد در حقیقت بهشت را هم نمی خواهد لذا نصیب او نخواهد بود مگر آنکه از مستضعفین باشد
یا علیم[/]

ملّاعلي;573412 نوشت:
من نميدونم چرا شما از پاسخ شونه خالي ميكنيد
پرسيدم بهشت يعني چي؟ بگو شايد ماهم خوشمون اومد ازش براش تلاش كرديم

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

خشم جلوی چشمان شما اجازه نمیده که پاسخ داده شده رو ببینید یا درک کنید .
دوباره مرور کنید ...
من نظرم خودمو دادم .[/]

ملّاعلي;573432 نوشت:
آيا خدا قادر نيست كه خواسته هاي مارا برآورده كند؟ اگر جواب مثبته
خب خواسته هاي من دنياييست
بي دوز و كلك
[="#000080"] [="#006400"]هوالعالم[/]

برای استجابت باید ببینیم عزت و ارزش ما نزد خلق و خدا چقدره
و همین خواسته ما چقدر ارزش رسیدگی داره !

به همون مقدار اعتبار, انتظار اشکالی نداره[/]

Mohammad2db;573612 نوشت:
خشم جلوی چشمان شما اجازه نمیده که پاسخ داده شده رو ببینید یا درک کنید .
دوباره مرور کنید ...
من نظرم خودمو دادم .

علم غيب داريد كه ميگيد خشم جلوي چشمان شمارو گرفته؟
من از شما پرسيدم بهشت را تعريف كنيد كه نكرديد، حتي يك كلمه

ملّاعلي;574031 نوشت:
علم غيب داريد كه ميگيد خشم جلوي چشمان شمارو گرفته؟
من از شما پرسيدم بهشت را تعريف كنيد كه نكرديد، حتي يك كلمه

[="#006400"]هوالعالم[/]

[="#000080"]علم غیب ؟
چه ربطی داره ؟
گاها یک نوشته یک علامت یک نگاه یا یکجور لحن میتونه نشان از حالت نویسنده اش باشه
همین اشتباه و تعبیر به علم غیب هم نشان از عدم وجود صبر یا بی میلی در درک مسائل مهمه ...

دلیل دیگر اینکه باعث شد حس کنم عصبانی هستید
این بود که ظاهرا مطلب منو کامل مطالعه کردید اما یقینا بهش توجه نکردید
اگر توجه کنید من در چند پست قبل نظر خودم رو در مورد بهشت نوشتم

دوباره مرور کنید .

نشانه های خشم .
همین نشانه هاست که نوید بهشت و روزهای روشن میده
فقط باید درک کرد

با وجدانی بیدار ![/]

Mohammad2db;574090 نوشت:
علم غیب ؟
چه ربطی داره ؟
گاها یک نوشته یک علامت یک نگاه یا یکجور لحن میتونه نشان از حالت نویسنده اش باشه
همین اشتباه و تعبیر به علم غیب هم نشان از عدم وجود صبر یا بی میلی در درک مسائل مهمه ...

دلیل دیگر اینکه باعث شد حس کنم عصبانی هستید
این بود که ظاهرا مطلب منو کامل مطالعه کردید اما یقینا بهش توجه نکردید
اگر توجه کنید من در چند پست قبل نظر خودم رو در مورد بهشت نوشتم

دوباره مرور کنید .

نشانه های خشم .
همین نشانه هاست که نوید بهشت و روزهای روشن میده
فقط باید درک کرد

داداش زير ديپلم صحبت كن ماهم بفهميم
بهشت يعني چي؟

[="#006400"]بسم الله
[/]

ملّاعلي;574379 نوشت:
داداش زير ديپلم صحبت كن ماهم بفهميم

[="#000080"]عرض کردم درک .
و نه مدرک !
اشتباه نکنید چیزی که برای اینده ادما و برای خدا مهمه حد درک منو شماست
و نه مدرک منو شما ...

جوینده واقعی باشید
چون جوینده یابنده اس
اگر واقعا جوینده باشه !
بحث دیپلم و اینا نیست , چون میگه
که علم عشق در دفتر نباشد .
[/]

ملّاعلي;574379 نوشت:
بهشت يعني چي؟

[="#DAA520"]قرار شد که شما دوباره پست های قبل رو مرور کنید .
من قبلا نظر خودم از بهشت رو گفتم .[/]

[="#000080"]
ولله خوشحال میشم یکی بگه منظورتو ازین جمله نفهمیدم بد گفتی بد میگی یا پرت و پلا
و هیچ نکته مثبتی در حرفات پیدا نشده !! تا من وقت بذارم و شفاف سازی کنم
اما انتظار وقت گذاشتن برای تکرار نداشته باشیم .[/]

Mohammad2db;574621 نوشت:
عرض کردم درک .
و نه مدرک !
اشتباه نکنید چیزی که برای اینده ادما و برای خدا مهمه حد درک منو شماست
و نه مدرک منو شما ...

جوینده واقعی باشید
چون جوینده یابنده اس
اگر واقعا جوینده باشه !
بحث دیپلم و اینا نیست , چون میگه
که علم عشق در دفتر نباشد .

ما كه نفهميديم شما چي ميگيد
بيشتر نثر ادبي يا فلسفي ميگيد كه منم راستش نمي فهمم

ملّاعلي;574991 نوشت:
ما كه نفهميديم شما چي ميگيد
بيشتر نثر ادبي يا فلسفي ميگيد كه منم راستش نمي فهمم

[="#000080"][="#000080"]ما ؟
قبلا عرض کردم هر جا ایرادی هست بفرمایید تصحیح کنم .
اما باز تامل مشکل گشاست .

[="#006400"]خیلی از ما گاها که مغرور به مدرک یا مطالعه چند تا کتاب میشیم
مثل ادمای نشئه از حشیش یا شیشه خوب حرف میزنیم اما حرف خوب نمیزنیم و اصلا درک نمیکنیم [/]
[/][/]

عارف;573481 نوشت:
روزی ملانصرالدین رفت خونه دختر کوچیکش , دختر گفت بابا دعا کن چند روز حسابی بارون بیاد,ملا گفت چرا؟
دختر:آخه همسرم بذرها را کاشته و اگر باران نیاد باید یک سال "زجر و سختی" بکشیم.
بعد ملا رفت خونه دختر بزرگه:
دختر بزرگ : بابا دعا کن چند روز بارون نیاد
ملا :چرا؟
دختر بزرگ : آخه همسرم کلی کاسه و کوزه سفالی درست کرده و گذاشته رو بام تا خشک بشه و اگر بارون بیاد باید یک سال "زجر و سختی "بکشیم

درسته اما اين مشكل ما نيست
اگه ما اعتقاد داريم كه خدا بر هرچيز تواناست پس بايد بتواند هركس را به خواسته اش برساند
و باز يادآوري ميكنم كه خواسته هر كسي به قدر فهمش است
يكي شايد فهمش بالاتر از محسوسات نباشه تكليف چيه؟ بايد بعد از مرگ معذب باشه

بسمه تعالی

معرفت و سیر انفسى افضل از معرفت و سیر آفاقى است. و اما اینکه چرا معرفت و سیر انفسى از سیر آفاقى بهتر است شاید از این جهت باشد که معرفت نفس عادتا خالى از اصلاح اوصاف و اعمال نفس نیست، بر خلاف معرفت آفاقى، توضیح اینکه: نافع بودن معرفت آیات به طور کلى براى این است که معرفت آیات به خودى خود آدمى را به خداى سبحان و اسماء و صفات و افعال او آشنا می سازد، و می فهماند که خداوند متعال زنده ‏اى است فنا ناپذیر، و قادر دانایى است که قدرتش مشوب به عجز و دانائیش آمیخته با جهل نیست، و اینکه خالق و مالک هر چیزى خداى تعالى است، اوست که پرورش دهنده و مراقب اعمال هر فردى است، خلق را آفرید بدون اینکه حاجتى به آنها داشته باشد، و خلقتش صرفا براى این بود که به هر یک از آنها به مقدار استحقاق و قابلیتش انعام کند، آن گاه در روز جمع و قیامتى که در آمدنش شبهه‏ اى نیست همه را جمع نموده، کسانى را که بدى کرده ‏اند به عمل بدشان جزا داده و کسانى را که احسان کرده ‏اند به نیکى پاداش دهد.
نظر و سیر در آیات انفسى و آفاقى و نتیجتا آشنا شدن به خداى سبحان از نظر اینکه حیات ابدى انسانى را در نظر مجسم می سازد و نیز از نظر اینکه این حیات بستگى تمام به توحید و نبوت و معاد دارد از این رو آدمى را به تمسک به دین حق و شریعت الهى هدایت می نماید، و در این هدایت هر دو طریق یعنى سیر از طریق آفاق و از طریق انفس مؤثر و در راهنمایى به دین و ایمان و تقوا هر دو شریک و هر دو نافعند، جز اینکه نظر و سیر در آیات نفس نافع‏تر است، زیرا این سیر از اطلاع بر ذات نفس و قوا و ادوات روحى و جسمى و عوارض آن از اعتدال و افراط و تفریط در کار و همچنین ملکات فاضله و رذیله و احوال پسندیده و ناپسندى که مقارن با آن است خالى نیست. و معلوم است که اشتغال آدمى به معرفت اینگونه امور و باور داشتن به لوازم آن از قبیل امن و یا خطر و سعادت یا شقاوت درد و درمان، آدمى را از یک موقف نزدیکى به گوش دل می رساند و وقتى آدمى به دردهاى روحى خود و درمان آن واقف شد به اصلاح آنچه فاسد شده و به التزام به آنچه صحیح است می پردازد، به خلاف سیر در آیات آفاقى که ندایش به این نزدیکى نیست، درست است که آن سیر هم آدمى را به اصلاح نفس و تهذیب آن از اخلاق رذیله و نکوهیده و آراستنش به فضایل معنوى و مکارم اخلاق وادار می کند، لیکن این معانى را از راهى دور به گوش دل می رساند. این بود توجیه روشنى درباره روایت.
البته براى آن معناى دقیق‏ترى نیز هست. که آن معنا از نتایج ابحاث حقیقیه ‏اى که در علم النفس هست استخراج می شود، و آن ابحاث عبارتند از اینکه نظر در آیات آفاقى و معرفت حاصله از آن نظر و معرفتى است فکرى، و علمى است حصولى به خلاف نظر در نفس و قواى آن و اطوار وجودى آن و معرفتى که خود از تجلیات و آثار آن است که نظر در آن نظرى است شهودى، و علمى است حضورى، و فرق علم حصولى با علم حضورى این است که علم و معرفت حصولى در تحققش محتاج است به استعمال برهان و ترتیب قیاس، به طورى که قوام آن به این مقدمات است، و مادامى که این مقدمات ترتیب داده در ذهن، منعکس و منتقش هست و انسان از آن غفلت و انصراف ندارد آن تصدیق و علم هم باقى است و همین که اشراف از بین‏ رفت و کمترین غفلتى رخ داد، کوچکترین شبهه ‏اى تار و پود آن معرفت را متلاشى می سازد. ولى معرفت و علم حضورى چنین نیست چون مراد از آن علم عارف شدن است به نفس خود و یا به قوا و اطوار وجودیش، و این علم از قبیل مشاهده و عیان است، و حاجت به ترتیب دادن مقدمات ندارد.
علم حاصل از سیر نفسى، علم حضورى است و علم حاصل از سیر آفاقى، علم حصولى است و علم حضورى سودمندتر می باشد. وقتى انسان مشغول مطالعه و سیر در آیات نفس خود شود و ببیند چگونه به پروردگار خویش احتیاج دارد و چطور در تمامى اطوار و همه شؤون زندگیش نیازمندیهایى دارد، آن گاه به حقیقت عجیبى بر می خورد، چون می بیند نفسش وابسته و مربوط به عظمت و کبریا و خلاصه وجود و حیات و علم و قدرت و شنوایى و بینایى و اراده و محبت دیگرى است، و جمیع صفات و افعال نفسش قطره ‏ایست از دریایى بیکران و خوشه‏ ایست از خرمنى بى پایان، مخزنى که در بها و روشنى و جمال و جلال و کمال وجود و حیات و قدرت و سایر کمالات غیر متناهى است.
شاهد اینکه علم حضورى نافع‏تر از حصولى است این است که نفس انسانى کارهایش جز در خودش انجام نمی شود، و چیزى نیست که او را از خودش بیرون و جدا سازد، و او جز سیر قهرى و اضطرارى، و به عبارت دیگر فطرى درباره مسیر خود کارى ندارد، او از هر چیزى که بر حسب ظاهر با آن اختلاط و اجتماع دارد جدا و بیگانه است، مگر از پروردگار خود، چون او محیط است به باطن و ظاهر نفس و به هر چیزى که با نفس است، روى این حساب انسان مشاهده می کند و در می یابد که نفسش اگر چه در ظاهر با مردم است لیکن در واقع دائما با پروردگار خود در خلوت است، اینجاست که از هر چیزى منصرف و منقطع شده و به سوى خداى خود متوجه می شود، و هر چیزى را از یاد می برد و تنها به یاد خدایش ذاکر است. در این حال دیگر چیزى بین او و خدایش حجاب و مانع نمی شود، این است همان حق معرفتى که براى آدمیان میسور و ممکن دانسته شده است، و سزاوار است نام آن را "خدا را به خدا شناختن" نهاد.
اما معرفت فکرى که از آثار سیر آفاقى است و از ترتیب دادن قیاس و یا حدسیات و یا مقدمات دیگرى به دست می آید در حقیقت معرفت به صورت‏هایى است که در ذهن نقش بسته است، از صورتهاى دیگر ذهنى و خداى معبود بزرگتر از آن است که در ذهن بگنجد، و ذهن بر وى احاطه یابد و یا ذات مقدسش برابر و مساوى با صورتى شود که مخلوقى از مخلوقاتش آن را در نفس خود آفریده و منقش ساخته است، «و لا یحیطون به علما؛ ولى آنها به (علم) او احاطه ندارند.» (طه/ 110)
در روایتى هم که مرحوم مجلسی در بحار از ارشاد و احتجاج از شعبی از امام امیر المومنین (ع) نقل می کند دارد که آن جناب در ضمن یکى از کلماتش فرمود: به درستى خداوند بزرگتر از آن است که از چیزى در پرده و نهان شود، و یا چیزى از او پوشیده و پنهان گردد. (بحار الانوار/ ج 3 ص 310 ح 2) در کتاب توحید از امام موسی بن جعفر(ع) نقل شده است که در ضمن یکى از کلمات خود فرمود: بین او و بین خلق حجابى جز خود مخلوقاتش نیست، اگر نهان است با حجابى نادیدنى نهان نیست، و اگر مستور است با پرده ‏اى نامرئى مستور نیست، معبودى جز او نیست، اوست خداوند کبیر و متعال. (توحید صدوق ص 178 ح 12)
نیز در کتاب توحید به طور مسند از عبدالاعلی از امام صادق (ع) در ضمن حدیثى روایت شده که فرموده کسى که خیال می کند خدا را شناخته ولى خدا را به حجاب و یا به صورت و یا به هیکلى شناخته او مشرک است، و در حقیقت خدا را نشناخته براى این که حجاب و صورت و یا مجسمه غیر خداوند متعالند، و مطلب از این قرار است: که خداى تعالى هم واحد است و هم موحد یعنى شدیدالتوحد، بنابراین کسى که می خواهد خدا را به وسیله غیر خدا واحد کند چنین کسى چطور به توحید خدا راه یافته است؟
کسى به توحید خدا پى برده که او را به وسیله خود شناخته باشد، و اما کسى که او را به غیر او شناخته باشد در حقیقت او را نشناخته، و چیز دیگرى را شناخته است. (توحید صدوق ص 142 ح 7) تا آخر حدیث. و اخبارى که از ائمه اهل بیت (ع) وارد شده است بسیار زیاد است.
بنابراین سیر و نظر در آیات انفسى نفیس ‏تر و پر ارزش‏تر از سیر آفاقى است، تنها و تنها سیر انفسى است که نتیجه ‏اش معرفت حقیقى و حقیقت معرفت است، و این معنا با فرمایش امیرالمؤمنین (ع) در روایت مورد بحث که فرمود:معرفت به نفس نافع‏تر از معرفت آفاقى است، منافات ندارد، زیرا اینکه امام معرفت به نفس را از دیگرى مهمتر شمرده و نفرمود تنها راه به سوى حقیقت و به سوى پروردگار همانا سیر انفسى است، براى این بود که عامه مردم سطح فکرشان آن اندازه بالا نیست که بتوانند این معناى دقیق را درک کنند، عامه مردم خدا را از همین طریق آفاقى می شناسند، قرآن کریم و سنت رسول الله (ص) و هم چنین سیره طاهره آن جناب و اهل بیت اطهارش این طریقه را پذیرفته و ایمان کسى را که ایمانش را از ناحیه سیر آفاقى کسب کرده قبول نموده، و عامه را در پیمودن این طریق تخطئه نکرده است، و این نظر و سیر، نظرى است شایع در بین متشرعه مؤمنین، پس طریقه سیر آفاقى و انفسى هر دو نافع‏ند، لیکن دومى نفعش تمام‏تر و بیشتر است.

منبع:
علامه سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسير الميزان- جلد 6 صفحه 255-253

موضوع قفل شده است