جمع بندی تفسیر فرقه های دیگر راجع به 5 آیه ابتدایی سوره توبه

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیر فرقه های دیگر راجع به 5 آیه ابتدایی سوره توبه

با سلام

تفسیر اهل سنت و همچنین وهابیون راجع به 5 آیه ابتدایی سوره توبه چیست؟ (لطفا فقط نظرات اهل سنت و نظرات وهابیون را بیاورید و نظر خودتان نسبت به این آیات را با نظرات آنها مخلوط نکنید!)

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

الف) مختصرا عرض می شود اختلافات اساسی در بحث تفسیر در مباحثی است که برگشت آن بواسطه ی مبنای پذیرفته شده در علم کلام و یا فقه بوده باشد. در این موارد رویکرد کلامی و فقهی خود سبب برداشتهای مختلفی از آیات کریمه می گردد که بیانگر نظر مذاهب می باشد؛ ‌اما در مباحثی که خارج از این حیطه است؛ همچون مباحث ادبی و یا تاریخی صرف و یا مباحث اخلاقی، اختلافات موجود منشاء مذهبی نداشته؛ بلکه ناشی از برداشت های تفسیری مفسرین خواهد بود که این اختلافات میان مفسرین یک مذهب نیز موجود می باشد.

ب) ‌در مورد تفسیر آیات ابتدایی سوره ی توبه تفاوت قابل اعتنائی در بین تفاسیر شیعه و سنی دیده نمی شود؛بلکه با مراجعه به برخی از تفاسیر همچون تفسیر«مجمع البیان»، متوجه می گردیم که ایشان بسیاری از نقلیات خود را از طریق عامه نقل نموده و در مواردی که قول عامه را نپذیرفته نظر مختار را بیان نموده اند.

ج) نقطه ای که می توان از آن به عنوان محل خلاف بیان نمود،‌ نحوه ی ابلاغ سوره ی برائت می باشد، که این آیات توسط چه کسی ابلاغ گردید؟‌ آیا ابوبکر مامور به ابلاغ بود و این ماموریت را به انجام رسانید یا این امر توسط حضرت امیر المؤمنین علیه السلام صورت پذیرفت؟

مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیات مذکور می نویسد:

مفسران و ناقلان اخبار همه گفته ‏اند- و در اين گفته اجماع دارند- كه چون سوره برائت نازل گشت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را به ابو بكر داد (تا برود و بر مشركان قرائت كند) ولى دوباره از ابو بكر گرفت و آن را به على بن ابى طالب عليه السلام سپرد، ولى در كيفيت اين داستان و شرح و تفصيل آن اختلاف دارند.

برخى گويند: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ابى بكر را به مكه روانه كرد و بدو دستور داد ده آيه[1] از آغاز اين سوره را براى مشركان بخواند، و پيمان آنها را (بدین وسیله) به هم زند، سپس على عليه السلام را بدنبال وى روانه كرد تا آن حضرت آيات مزبور را از او بگيرد و بر مردم (مكه) قرائت كند، على عليه السلام بدنبال دستور رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بر شتر عضباء (كه شتر مخصوص آن حضرت بود) سوار شد تا اينكه در ذو الحليفه به ابو بكر رسيد و آيات را از وى گرفت.

برخى گويند: آيات را على عليه السلام بر مردم خواند و ابو بكر نيز امير بر مردم (در حج) بود، و اين قولى است كه حسن و قتاده گفته ‏اند. و برخى گفته‏ اند: ابو بكر از همانجا به نزد رسول خدا باز گشت و پرسيد: آيا درباره من آيه‏اى نازل شده؟ حضرت فرمود: نه چيزى نيست جز آنكه اين آيات را كسى جز خودم يا مردى كه از من باشد نبايد به مردم برساند.[2]

و دسته ‏اى گفته‏ اند: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله پيش از آنكه ابو بكر از مدينه خارج شود آن آيات را از وى گرفت و به على عليه السلام سپرد. و دنبالش فرمود: آنها را جز من يا مردى كه از من است ديگرى نبايد به مردم برساند، و اين قولى است كه عروة بن زبير و ابو سعيد خدرى و ابو هريره گفته ‏اند.

و علماى شيعه گفته‏ اند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سرپرستى و امارت حجاج و مراسم حج را نيز به على عليه السلام واگذار كرد و هنگامى كه آيات را از ابو بكر گرفت وى به مدينه بازگشت.

و حاكم ابو القاسم حسكانى به سندش از سماك بن حرب از انس بن مالك روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سوره برائت را به وسيله ابو بكر براى مردم مكه فرستاد و چون به «ذى الحليفه»، رسيد كسى را به نزد او فرستاد و او را بازگردانده فرمود: اين آيات را كسى جز مردى از خاندان من نبايد به مكه ببرد، و بدنبال اين سخن على عليه السلام را به مكة فرستاد.[3]

و شعبى از محرز بن ابى هريره از پدرش ابو هريره روايت كند كه گفت: روزى كه على عليه السلام سوره برائت را بر مشركين ابلاغ مي كرد من هم با او بودم، و هر گاه صداى آن حضرت مي گرفت من به جاى او فرمان خدا را ابلاغ مي كردم، گفتم: پدر جان چه مي گفتيد؟ پاسخ داد: مي گفتيم: از اين سال به بعد ديگر مشركى نبايد حج بجا آورد، و كسى عريان طواف نكند، و در خانه خدا كسى جز مردمان با ايمان داخل نشوند، و هر كه با رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله پيمانى دارد مدت آن تا چهار ماه بيش نيست، و پس از گذشتن چهار ماه خدا و رسولش از مشركان بيزارى جويند.[4][5]

د) در این مباحث تفاوتی بین رویکرد اهل سنت و وهابیت دیده نمی شود؛ زیرا اساس این تفاسیر روایات موجود در منابع و متون روایی می باشد که منبع مشترک میان همه ی اهل سنت می باشد و مباحث علم حدیث و رجال نیز مشترک میان همه ی مذاهب فقهی و کلامی اهل سنت می باشد.

موفق باشید.


[/HR] [1] . دربرخی نقلها ده آیه آمد است(الدرالمنثور، ج4،ص122)؛ ودر برخی نقلها به چهل آیه اشاره شده:(الجامع لاحکام القرآن،القرطبی،ج8،ص67، دار عالم الکتاب)؛ در برخی نقلها نیز تنها به بیان آیاتی از صدر سوره برائت آمده است:(زادالمسیر،ابن الجوزی، ج1، مکتب الاسلامی).

[2] . الدرالمنثور،‌السیوطی، ج4،ص124:« وأخرج ابن حبان وابن مردويه عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه قال : بعث رسول الله صلى الله عليه و سلم أبا بكر رضي الله عنه يؤدي عنه براءة فلما أرسله بعث إلى علي رضي الله عنه فقال : يا علي إنه لا يؤدي عني إلا أنا أو أنت فحمله على ناقته العضباء فسار حتى لحق بأبي بكر رضي الله عنه فأخذ منه براءة فأتى أبو بكر النبي صلى الله عليه و سلم وقد دخله من ذلك مخافة أن يكون قد أنزل فيه شيء فلما أتاه قال : ما لي يا رسول الله ؟ ! قال:خير أنت أخي وصاحبي في الغار وأنت معي على الحوض؟!!! غير أنه لا يبلغ عني غيري أو رجل مني »؛

ایضا:«وأخرج عبد الله بن أحمد بن حنبل في زوائد المسند وأبو الشيخ وابن مردويه عن علي رضي الله عنه قال " لما نزلت عشر آيات من براءة على النبي صلى الله عليه و سلم دعا أبا بكر رضي الله عنه ليقرأها على أهل مكة ثم دعاني فقال لي : أدرك أبا بكر فحيثما لقيته فخذ الكتاب منه ورجع أبو بكر رضي الله عنه فقال : يا رسول الله نزل في شيء ؟ قال : لا ولكن جبريل جاءني فقال : لن يؤدي عنك إلا أنت أو رجل منك ».

[3] . شواهد التنزيل، الحسكاني، ج‏1، 305:«أَخْبَرَنَا جَدِّي الشَّيْخُ أَبُو نَصْرٍ رَحِمَهُ اللَّهُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو الْمُزَكِّي قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو خَلِيفَةَ الْبَصْرِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْخُزَاعِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ سِمَاكِ‏ بْنِ‏ حَرْبٍ‏ عَنْ أَنَسِ‏ بْنِ مَالِكٍ‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص بَعَثَ بِبَرَاءَةَ مَعَ أَبِي بَكْرٍ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ، فَلَمَّا بَلَغَ ذَا الْحُلَيْفَةِ بَعَثَ إِلَيْهِ فَرَدَّهُ وَ قَالَ: لَا يَذْهَبْ بِهِ إِلَّا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي- فَبَعَثَ عَلِيّاً [كَذَا]».

[4] . الدرالمنثور، ج4،ص 123:«و أخرج أحمد و النسائي و ابن المنذر و ابن مردويه عن أبى هريرة رضى الله عنه قال كنت مع على رضى الله عنه حين بعثه رسول الله صلى الله عليه و سلم إلى أهل مكة ببراءة فكنا ننادي انه لا يدخل الجنة الا مؤمن و لا يطوف بالبيت عريان و من كان بينه و بين رسول الله صلى الله عليه و سلم عهد فان أمره أو أجله إلى أربعة أشهر فإذا مضت الاربعة أشهر فان اللَّهَ بَرِي‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ و لا يحج هذا البيت بعد العام مشرك».

[5] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطبرسی، ج5،ص6، انتشارات ناصر خسرو.

موضوع قفل شده است