جمع بندی باید بروم یا نباید بروم؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
باید بروم یا نباید بروم؟

[="DarkOrchid"]با سلام و عرض ادب و احترام....
بین یه دو راهی گیر کردم که نمیدونم باید چه کار کنم ؟!
به خاطر یک سری اختلافات عقیدتی و رفتاری بین خانواده پدرم و مادرم با خانواده پدرم کمتر رفت آمد داریم...
اصلا یک عمو داریم تو تهران که من بعد 7 8 سال دیدمش خونه مادر بزرگم و همچنین تعداد عمه ها هم زیاده...
و اصلا توی خانوادشون خیلی از چیزارو رعایت نمیکنن اینطور بگم که اصلا رعایت نمیکنن !...حتی عید که اومده بودن خونه ما و من پیش سلطان امام رضا بودم مادرم گفت وقتی اومدن انقدر اذیت شدم که نگو حتی توی مجلس به یکی از بزرگان دین که سید هم هستن توهین کردن ! شرایط خودمم جوری هست که نمیتونم باشون رفت آمد کنم و حتی اینقدر رابطه ها برام سخته که بخوام زنگ هم بزنیم واسه صله رحم انگار کوهی تو سرم خراب شده و اصلا نمیشه اینقدر رابطه برقرار کردن باشون برام خشکو سرده....
حتی شرایط خودمم جوری هست که اصلا نمیتونم باشون رفت آمد کنم یه بار هم که اومده بودن شهر ما من و مادرم رو دعوت کرده بودند با بهونه ای نرفتیم !
حالا این یک موضوع هست که نمیدونم باید چه کار کرد ؟!
و موضوع دوم که خیلی ذهنم رو درگیر کرده و مانع من شده اینه که:
مادرم بمن گفت اگه من زنده یا مرده به هیچ وجه راضی نیستم پاتو خونه مادر بزرگت بزاری : مادر پدرم !
و بهم گفت به هیچ وجه راضی نیستم !
بابام چند وقته اصرار میکنه که بیا به مامانبزرگ سر بزن ما هم قصد داشتیم بریم اما تا مادرمون این حرف زد دیگه نرفتم ! تا اینکه امروز صبح بابام گفت از دستت ناراحتم به خاطر اینکه سر نمیزنی ! طوری هم نیست که با تلفن راهش بندازی ! اگه اهل سنگین ترین ریاضات عبادات هم باشی پدرت از دستت ناراحت باشه یک قدم هم جلو نمیری ! اگه برم مادرم ناراضی ! اگه نرم پدرم ناراضی اصلا موندم چه کار کنم...

با تشکر فراوان مولا نگهدارتون:Gol::Gol::Gol:
[/]

عقل فعال;564664 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام....
بین یه دو راهی گیر کردم که نمیدونم باید چه کار کنم ؟!
به خاطر یک سری اختلافات عقیدتی و رفتاری بین خانواده پدرم و مادرم با خانواده پدرم کمتر رفت آمد داریم...اصلا یک عمو داریم تو تهران که من بعد 7 8 سال دیدمش خونه مادر بزرگم و همچنین تعداد عمه ها هم زیاده...و اصلا توی خانوادشون خیلی از چیزارو رعایت نمیکنن اینطور بگم که اصلا رعایت نمیکنن !...حتی عید که اومده بودن خونه ما و من پیش سلطان امام رضا بودم مادرم گفت وقتی اومدن انقدر اذیت شدم که نگو حتی توی مجلس به یکی از بزرگان دین که سید هم هستن توهین کردن ! شرایط خودمم جوری هست که نمیتونم باشون رفت آمد کنم و حتی اینقدر رابطه ها برام سخته که بخوام زنگ هم بزنیم واسه صله رحم انگار کوهی تو سرم خراب شده و اصلا نمیشه اینقدر رابطه برقرار کردن باشون برام خشکو سرده....حتی شرایط خودمم جوری هست که اصلا نمیتونم باشون رفت آمد کنم یه بار هم که اومده بودن شهر ما من و مادرم رو دعوت کرده بودند با بهونه ای نرفتیم !حالا این یک موضوع هست که نمیدونم باید چه کار کرد ؟!


فلسفه صله رحم، زنده نگه داشتن روح دوستى و انسجام اخلاقی و اجتماعى است. در این میان خویشان و اقوام در اولویت توجه و دوستى قرار دارند. «صله رحم» براى خوشبینى و تقویت روح خیر خواهى در انسان نسبت به خویشان است.

مقصود از ارحامی که باید مورد صله قرار بگیرند، پدر و مادر و پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها ، برادران و خواهران و فرزندان شان، عمو و عمه و دایی و خاله و فرزندان شان هستند و مقصود از صله رحم که اسلام فرموده، آن است که انسان از حال خویشان مطلع باشد. اگر مشکلى دارند، در حد توان حل کند. لازمه این کار آن نیست که حتما به خانه افراد بروند، بلکه اگر به وسیله تلفن و نامه هم از حال آن ها با خبر شوند، کافى است. در حدیثى نقل شده که «صلوا ارحامکم و لو بالسلام؛ صله رحم کنید، گر چه با یک سلام کردن باشد».(1) بنابراین قطع رحم جایز نیست، اما صله رحم نیاز به ارتباط نزدیک داشتن نیست.
صله رحم با تمام آثار و فواید دنیوی و اخروی زیادی که دارد در برخی مواقع استثنائاتی هم دارد که بستگی به شرایط افراد دارد، ازجمله؛حضور در مجالسی که افراد حاضر در آن آشکارا گناهان مى‏کنند و رفتن به خانه آن ها موجب آلودگی به گناه و اثر پذیری از گناه آن ها در اعضای خانواده یا خود فرد باشد، در این گونه موارد لازم است که رفت و آمد قطع شود ولی صله رحم با تلفن و احوال پرسی ادامه یابد،
البته اگرحضور شما در آن مجالس موجب شود که آن ها گناه خود را ترک کنند، یا حداقل گناه خود را کم نمایند، رفتن به خانه ایشان اگر موجب آگاهی آن ها می شود مطلوب است.
ناگفته نماند برای حضور موثر در این مجالس ابتکار عمل هایی لازم است که می توانید ضمن تماس با بخش تلفنی این مرکز به شماره (09640)، آن موارد را جویا شوید.

پی نوشت :
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمری، ج74، ص 162 .

عقل فعال;564664 نوشت:
مادرم بمن گفت اگه من زنده یا مرده به هیچ وجه راضی نیستم پاتو خونه مادر بزرگت بزاری : مادر پدرم !
و بهم گفت به هیچ وجه راضی نیستم !
بابام چند وقته اصرار میکنه که بیا به مامانبزرگ سر بزن ما هم قصد داشتیم بریم اما تا مادرمون این حرف زد دیگه نرفتم ! تا اینکه امروز صبح بابام گفت از دستت ناراحتم به خاطر اینکه سر نمیزنی ! طوری هم نیست که با تلفن راهش بندازی ! اگه اهل سنگین ترین ریاضات عبادات هم باشی پدرت از دستت ناراحت باشه یک قدم هم جلو نمیری ! اگه برم مادرم ناراضی ! اگه نرم پدرم ناراضی اصلا موندم چه کار کنم...


بر اساس آن چه گذشت :
مادر بزرگ از کسانی است که ارتباط با او لازم است. از این رو راهی که مادرتان شما را امر به آن می کند درست نیست و تبعیت از ایشان لازم نیست. زیرا خواسته ایشان با خواسته خداوند بر صله رحم، تعارض داشته و امر خداوند بر هر امری مقدم است.

سلام علیکم.
داداش حتما صله رحم کن.نیاز هم نیست مادرتون مطلع بشند.میتونید پنهانی انجام بدید تا هم مادرتون ناراحت نشند و هم فامیلهای پدرتون.
التماس دعا.

[="DarkOrchid"]با سلام و عرض ادب...مچکرم از راهنمایی خوبتون
فرمودید :

نسیم رحمت;565311 نوشت:
عمو و عمه و دایی و خاله و فرزندان شان هستند

من که امکان ارتباط با فرزنداشون یا خودشون را به نوعی ندارم میشه مثلا پدرم که بهشون سر میزنه بهش بگم سلام من بهشون برسونه و از طرف من احوالپرسی کنه ؟![/]

عقل فعال;565621 نوشت:
من که امکان ارتباط با فرزنداشون یا خودشون را به نوعی ندارم


چرا ؟ به جهت این که ایشان رعایت حدود شرعی را نمی کنند؟

[="DarkOrchid"]

نسیم رحمت;565728 نوشت:
چرا ؟ به جهت این که ایشان رعایت حدود شرعی را نمی کنند؟

بعضی از فرزنداشون تو تهرانن که اصلا اینجا نمیان منم 7 8 9 ساله که ندیدمشون... و یا خیلی دیر دیر میان...
و مشکل دیگه اینه که خوانواده هاشون بسیار شلوغ هست و و اصلا حدود شرعی رعایت نمیکنن...
:Gol:
[/]

عقل فعال;565621 نوشت:
من که امکان ارتباط با فرزنداشون یا خودشون را به نوعی ندارم میشه مثلا پدرم که بهشون سر میزنه بهش بگم سلام من بهشون برسونه و از طرف من احوالپرسی کنه ؟!

اول آن که عرض شد :

نسیم رحمت;565311 نوشت:
مقصود از صله رحم که اسلام فرموده، آن است که انسان از حال خویشان مطلع باشد. اگر مشکلى دارند، در حد توان حل کند. لازمه این کار آن نیست که حتما به خانه افراد بروند، بلکه اگر به وسیله تلفن و نامه هم از حال آن ها با خبر شوند، کافى است. در حدیثى نقل شده که «صلوا ارحامکم و لو بالسلام؛ صله رحم کنید، گر چه با یک سلام کردن باشد».

دوم آن که :

نسیم رحمت;565311 نوشت:
صله رحم با تمام آثار و فواید دنیوی و اخروی زیادی که دارد در برخی مواقع استثنائاتی هم دارد که بستگی به شرایط افراد دارد، ازجمله؛حضور در مجالسی که افراد حاضر در آن آشکارا گناهان مى ‏کنند و رفتن به خانه آن ها موجب آلودگی به گناه و اثر پذیری از گناه آن ها در اعضای خانواده یا خود فرد باشد، در این گونه موارد لازم است که رفت و آمد قطع شود ولی صله رحم با تلفن و احوال پرسی ادامه یابد

بنابراین :
لزومی به رفت و آمد نیست. بلکه اگر با تلفن نیز از احوال آنها با خبر باشید کفایت می کند.

عقل فعال;564664 نوشت:
و موضوع دوم که خیلی ذهنم رو درگیر کرده و مانع من شده اینه که:
مادرم بمن گفت اگه من زنده یا مرده به هیچ وجه راضی نیستم پاتو خونه مادر بزرگت بزاری : مادر پدرم !
و بهم گفت به هیچ وجه راضی نیستم !
بابام چند وقته اصرار میکنه که بیا به مامانبزرگ سر بزن ما هم قصد داشتیم بریم اما تا مادرمون این حرف زد دیگه نرفتم ! تا اینکه امروز صبح بابام گفت از دستت ناراحتم به خاطر اینکه سر نمیزنی ! طوری هم نیست که با تلفن راهش بندازی ! اگه اهل سنگین ترین ریاضات عبادات هم باشی پدرت از دستت ناراحت باشه یک قدم هم جلو نمیری ! اگه برم مادرم ناراضی ! اگه نرم پدرم ناراضی اصلا موندم چه کار کنم...

سلام

سعی کنید جلوی مادرتان نقش بازی کنید...
بعنوان مثال خود را غمگین و دارای مشغله ذهنی نشان دهید، که اگر مادرتان پرسید...
شما بگویید: پدر از دستم ناراضی است و بهمین خاطر نه می توانم درس بخوانم و نه می توانم کارم را بدرستی انجام دهم و همیشه ذهنم مشغول است ...

ان شاء الله مسأله شما بزودی حل شود.

[="#000080"]هوالعالم

به بهانه صله رحم و حفظ احترام مادر برنامه ریزی کن که
با مادر و پدرت با هم برید و به مادرت بگی اگر باشین بیشتر ازونچیزی که شما بخوایی جلو نمیرم و بیشتر از چند ساعت اونجا نیستیم. :Nishkhand:

احتمال 50 درصد میگن که پاشو خودت برو ! :Nishkhand:
نه خیلی اینوری نه خیلی اونوری ...

بهتر اینکه دلایل عدم حضور رو به خانواده ی شاکی بگیم...[/]

عقل فعال;564664 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام....
بین یه دو راهی گیر کردم که نمیدونم باید چه کار کنم ؟!
به خاطر یک سری اختلافات عقیدتی و رفتاری بین خانواده پدرم و مادرم با خانواده پدرم کمتر رفت آمد داریم...
اصلا یک عمو داریم تو تهران که من بعد 7 8 سال دیدمش خونه مادر بزرگم و همچنین تعداد عمه ها هم زیاده...
و اصلا توی خانوادشون خیلی از چیزارو رعایت نمیکنن اینطور بگم که اصلا رعایت نمیکنن !...حتی عید که اومده بودن خونه ما و من پیش سلطان امام رضا بودم مادرم گفت وقتی اومدن انقدر اذیت شدم که نگو حتی توی مجلس به یکی از بزرگان دین که سید هم هستن توهین کردن ! شرایط خودمم جوری هست که نمیتونم باشون رفت آمد کنم و حتی اینقدر رابطه ها برام سخته که بخوام زنگ هم بزنیم واسه صله رحم انگار کوهی تو سرم خراب شده و اصلا نمیشه اینقدر رابطه برقرار کردن باشون برام خشکو سرده....
حتی شرایط خودمم جوری هست که اصلا نمیتونم باشون رفت آمد کنم یه بار هم که اومده بودن شهر ما من و مادرم رو دعوت کرده بودند با بهونه ای نرفتیم !
حالا این یک موضوع هست که نمیدونم باید چه کار کرد ؟!
و موضوع دوم که خیلی ذهنم رو درگیر کرده و مانع من شده اینه که:
مادرم بمن گفت اگه من زنده یا مرده به هیچ وجه راضی نیستم پاتو خونه مادر بزرگت بزاری : مادر پدرم !
و بهم گفت به هیچ وجه راضی نیستم !
بابام چند وقته اصرار میکنه که بیا به مامانبزرگ سر بزن ما هم قصد داشتیم بریم اما تا مادرمون این حرف زد دیگه نرفتم ! تا اینکه امروز صبح بابام گفت از دستت ناراحتم به خاطر اینکه سر نمیزنی ! طوری هم نیست که با تلفن راهش بندازی ! اگه اهل سنگین ترین ریاضات عبادات هم باشی پدرت از دستت ناراحت باشه یک قدم هم جلو نمیری ! اگه برم مادرم ناراضی ! اگه نرم پدرم ناراضی اصلا موندم چه کار کنم...

با تشکر فراوان مولا نگهدارتون


سلام عزیز
من یکم رک هستم شرمنده دیگه!
اگر اهل ریاکاری و فقط 50 سانت ریش گذاشتنی که هیچ اما اگر اهل ریاضت هستی یا دوست داری دنبال این چیزا بری خیلی خوبه
باید اینو بدونی که شما نسبت به دیگران مسئولی شاید فامیل شما خیلی معتقد نباشن اما باید بدونی شاید حجت برشون تموم نشده یا نمونه های فاسد دیدن از قشر روحانی که بدبین شدن یا هر چیز دیگه
هنوز عمرشون تموم نشده شاید روزی توبه کنند و مقامشون از صدتا مثل شما بالا تر بره بنابرین نباید خیلی حس خودبرتر بینی داشت بقیه عالم آشغال نیستن اونا هم بنده ی خدان
شما اگر واقعا دنبال ریاضتی با عملت نه با حرف و نصیحت هدایتشون کن اونایی هم که نمیتونی بری خونشون ماهی یک بار زنگ بزن باهاشون گرم بگیر تا کم کم تحت تاثیر قرار بگیرن بفهمن مذهبی ها هیولا نیستن خشک نیستن اونا هم آدم هستند...
اهل بیت(علیهم السلام) از مردم فرار نمیکردن
یک روزی پیامبر(صل الله علیه و آله) از کوچه ای عبور میکردند فرد مستی اونجا بود چون ایشون رو دید سرش رو از خجالت پایین انداخت حضرت گفتن در هیچ شرایطی از ما روی بر نگردونید
سیره صحیح اینه نه گوشه نشینی و عزلت جامعه وضعش خرابه اگر شما میتونی باید کمک کنی نه فرار یک مثل دیگه
یادم نیست کدوم امام بودن شاید امام صادق (علیه السلام) که شبا به محله های فقیر نشین سنی میرفتن و مثل جدشون کمک میکردن در حالی که اونا جلوی ایشون به خودشون یا جدشون امام علی(علیهم السلام)- دقیق یادم نیست -توهین میکردن(بدونه اینکه بشناسن فردی که بهشون کمک میکنه خود امام هست) این سیره واقعیه که به همه به چشم هدایت و کمک نگاه کنی نه عامل شیطان و آشغال
این عرفان واقعیه نه گوشه نشینی و ترک مردم
یا حق

عقل فعال;564664 نوشت:
[="DarkOrchid"]با سلام و عرض ادب و احترام....
بین یه دو راهی گیر کردم که نمیدونم باید چه کار کنم ؟!
به خاطر یک سری اختلافات عقیدتی و رفتاری بین خانواده پدرم و مادرم با خانواده پدرم کمتر رفت آمد داریم...
اصلا یک عمو داریم تو تهران که من بعد 7 8 سال دیدمش خونه مادر بزرگم و همچنین تعداد عمه ها هم زیاده...
و اصلا توی خانوادشون خیلی از چیزارو رعایت نمیکنن اینطور بگم که اصلا رعایت نمیکنن !...حتی عید که اومده بودن خونه ما و من پیش سلطان امام رضا بودم مادرم گفت وقتی اومدن انقدر اذیت شدم که نگو حتی توی مجلس به یکی از بزرگان دین که سید هم هستن توهین کردن ! شرایط خودمم جوری هست که نمیتونم باشون رفت آمد کنم و حتی اینقدر رابطه ها برام سخته که بخوام زنگ هم بزنیم واسه صله رحم انگار کوهی تو سرم خراب شده و اصلا نمیشه اینقدر رابطه برقرار کردن باشون برام خشکو سرده....
حتی شرایط خودمم جوری هست که اصلا نمیتونم باشون رفت آمد کنم یه بار هم که اومده بودن شهر ما من و مادرم رو دعوت کرده بودند با بهونه ای نرفتیم !
حالا این یک موضوع هست که نمیدونم باید چه کار کرد ؟!
و موضوع دوم که خیلی ذهنم رو درگیر کرده و مانع من شده اینه که:
مادرم بمن گفت اگه من زنده یا مرده به هیچ وجه راضی نیستم پاتو خونه مادر بزرگت بزاری : مادر پدرم !
و بهم گفت به هیچ وجه راضی نیستم !
بابام چند وقته اصرار میکنه که بیا به مامانبزرگ سر بزن ما هم قصد داشتیم بریم اما تا مادرمون این حرف زد دیگه نرفتم ! تا اینکه امروز صبح بابام گفت از دستت ناراحتم به خاطر اینکه سر نمیزنی ! طوری هم نیست که با تلفن راهش بندازی ! اگه اهل سنگین ترین ریاضات عبادات هم باشی پدرت از دستت ناراحت باشه یک قدم هم جلو نمیری ! اگه برم مادرم ناراضی ! اگه نرم پدرم ناراضی اصلا موندم چه کار کنم...

با تشکر فراوان مولا نگهدارتون:Gol::Gol::Gol:

[/]

باسلام
پیروی ازفرمان ودستورمادریاپدرزمانی بایدانجام گیردکه مغایرتی باحکم حق نداشته باشددرغیراینصورت شمایقینا گناهی مرتکب نشدیدوبرگردن شماچیزی نیست مادرشماراازدیداراقوام منع میکندمثل مادربزرگ پس قطعا به,دیدن ایشان رفتن صحیح است اگرمادرمتوجه نشودبسیاربهتراست!
یاحق

[="#006400"][="#000080"]هوالعالم[/]

حس و هوش مادرانه رو دست کم نگیرید !
از بازیهای دشمن هم غافل نباشیم ...

طرف بدون رضایت مادر میره خونه ی دوستش بعد به مادرش میگه نرفتم
ازونور عمه با حس خواهر شوهری و شاید لج دراری خیلی زیرکانه و غیر مستقیم میرسونه
که فلانی اینجا بود !

امان ازین یک کلاغ چهل کلاغای زنانه
خدا نصیب نکنه

برای اولویت بندی دسته ی عزیزان
ببینید خیر و خدا در وجود کدامیک بیشتره و برای حفظ تعادل مکر کنید( یعنی چاره جو باشید و چاره جویی کنید)
اما دروغ نگید و دل عزیزان خدا رو نشکنید ...
[/]

Mohammad2db;567061 نوشت:
[="#006400"][="#000080"]هوالعالم[/]

حس و هوش مادرانه رو دست کم نگیرید !
از بازیهای دشمن هم غافل نباشیم ...

طرف بدون رضایت مادر میره خونه ی دوستش بعد به مادرش میگه نرفتم
ازونور عمه با حس خواهر شوهری و شاید لج دراری خیلی زیرکانه و غیر مستقیم میرسونه
که فلانی اینجا بود !

امان ازین یک کلاغ چهل کلاغای زنانه
خدا نصیب نکنه

برای اولویت بندی دسته ی عزیزان
ببینید خیر و خدا در وجود کدامیک بیشتره و برای حفظ تعادل مکر کنید( یعنی چاره جو باشید و چاره جویی کنید)
اما دروغ نگید و دل عزیزان خدا رو نشکنید ...
[/]

باسلام
دروغی مصلحت امیز
به ازراستی فتنه انگیز
شماداریدازفرضیات بعیدی صحبت میکنید
اماباچاره جویی ودیدن وصلاح راه بهتربه نظرحقیرصحیح است
یاحق

احمد;567063 نوشت:
دروغی مصلحت امیز
به ازراستی فتنه انگیز

[="#000080"][="#000080"][="#006400"]سلام علیکم[/]
اینها شعر و مثاله .
هر کسی صلاحیت تشخیص مصلحت نداره
[="#006400"]ازون گذشته دروغی که به جنگ و شر ختم بشه بیشتر به خیانت شبیه بوده تا خیر و صلاح ...
[/]
مکار یعنی چاره جو به معنی دروغ گو نیست و ربطی به دروغ و تزویر نداره . [/][/]

Mohammad2db;567095 نوشت:
[="#000080"][="#000080"][="#006400"]سلام علیکم[/]
اینها شعر و مثاله .
هر کسی صلاحیت تشخیص مصلحت نداره
[="#006400"]ازون گذشته دروغی که به جنگ و شر ختم بشه بیشتر به خیانت شبیه بوده تا خیر و صلاح ...
[/]
مکار یعنی چاره جو به معنی دروغ گو نیست و ربطی به دروغ و تزویر نداره . [/][/]

باسلام
حقیرنگفتم هرکسی تشخیصش راداردگفتم اگرداشته باشدچون تامصلحت راتشخیص نده نمیتونه دروغ بگه
حقیرهم برای جلوگیری ازشروجنگ و..
بحث مصلحت راپیش کشیدم
یاحق

122345 تست

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
شبیه به موضوع شما ما هم با این موضوع در آشنایا نمان مواجه شدیم ولی بر خلاف اینکه از ما ادعای مذهبی بودن داشتن و از هیچ کوششی در راستای بهم زدن کانون خانوادگی هم دریغ نداشتند و حسادت را در حد زیادی نشان دادند هم در حرف و هم در عمل . ولی با این وجود خانواده ای که مورد ظلم قرار گرفته بود مخصوصا مادر خانواده به فرزندانش گوشزد کرد که من با مادر بزرگ شما و بقیه مشکل دارم یعنی اونا با این بنده خدا مشکل داشتند تا اینجایی که میدانم و واقعیت هم دارد ولی با این وجود به آنها گفته بود که شما باید به مادر بزرگتان و بقیه فامیل اگر شده تلفنی هم ارتباط را قطع نکنید و صله رحم را بجا آورید و چند وقتی یکبار به مادر بزرگتان سر بزنید . تا قاطع رحم نباشید و تا دیدید دازند غیبتی می کنند که شما ناراحت می شوید فورا بلند شوید و بیایید که بدانند تا زمانی که شما آنجا هستید چیز ناراحت کننده ای نگویند .
حال شما هم میتوانید با مادزتان در این مورد صحبت کنید و به ایشان بگویید که نمیخواهید جز کسانی باشید که در آخر زمان صله رحمها را قطع می کنند و اطمینان بدهید که تا خواستند حرفی به ضرر شما بزنند یا خلاف عقیده تان توهینی بکنند از آنجا بلند شوید تا عملا امر بمعروف و نهی از منکر کرده باشید و هم دل پدرتان را بدست آورده باشید . و اگر دیدید فایده ای ندارد میتوانید موقتا با آنان قطع رابطه کنید و به پدرتان بگوید به آنان برساند که بخاطر این عمل شما ارتباط قطع شده تا انشاالله ترک کردار زشت بشود . چون در حدیثی داریم که معصوم می فرمایند اگر عقیده کسی باطل ا ست با او نشست و برخاست نداشته باشید هرچند از اقوام شما باشد ( اگر اشتباه نکرده باشم هر چند دایی شما باشد ) این مضمون حدیث است نه خود حدیث امیدوارم در نقل حدیث اشتباه نکرده باشم و اگر کسی صحیح آنرا میداند بیان کند . بهر حال با درستی و ارامش اگر رو راست بیان کنید انشاالله به مشکل بر نمیخورید . و اگر برخوردید دیگر وجدانتان آزرده نیست که دروغ گفتید .
یا علی

[="#006400"]هوالعالم[/]

[="#000080"]به نظر حقیر بعضی از دوستان از زاویه دید خود به مساله نگاه میکنن
و توجهی به وضعیت زندگی های بهم خورده یا خانواده های از هم پاشیده ندارن ...
خوبه در ازای لطف خدایی که این ارامش رو به ما هدیه کرده به عنوان زکات ارامش هم که شده
نگاهی به زندگیهای بلا زده بکنیم و با پرداخت زکات ارامش تجربه و عبرت و قوای مقاومت کسب کنیم [/]

پرسش :
ارتباط ما با اقوام نزديك مثل عمو، عمه، پدريزرگ و مادربزرگ كه هيچ سنخيتي از نظر اعتقادي با هم نداريم،‌ و مجالسشان هميشه همراه با گناه است. چگونه بايد باشد؟ آيا صله ارحام با اين افراد كه برخي از ايشان به مقدسات توهين مي كنند لازم است؟ و بر فرض كه پدر يا مادر ما را از ارتباط با كساني كه صله رحم ابشان واجب است منع كنند،‌آيا بايد اطاعت كرد؟

پاسخ :
فلسفه صله رحم، زنده نگه داشتن روح دوستى و انسجام اخلاقی و اجتماعى است. در این میان خویشان و اقوام در اولویت توجه و دوستى قرار دارند. «صله رحم» براى خوشبینى و تقویت روح خیر خواهى در انسان نسبت به خویشان است.
مقصود از ارحامی که باید مورد صله قرار بگیرند، پدر و مادر و پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها ، برادران و خواهران و فرزندان شان، عمو و عمه و دایی و خاله و فرزندان شان هستند و مقصود از صله رحم که اسلام فرموده، آن است که انسان از حال خویشان مطلع باشد. اگر مشکلى دارند، در حد توان حل کند. لازمه این کار آن نیست که حتما به خانه افراد بروند، بلکه اگر به وسیله تلفن و نامه هم از حال آن ها با خبر شوند، کافى است. در حدیثى نقل شده که «صلوا ارحامکم و لو بالسلام؛ صله رحم کنید، گر چه با یک سلام کردن باشد».(1) بنابراین قطع رحم جایز نیست، اما صله رحم نیاز به ارتباط نزدیک داشتن نیست.
صله رحم با تمام آثار و فواید دنیوی و اخروی زیادی که دارد در برخی مواقع استثنائاتی هم دارد که بستگی به شرایط افراد دارد، ازجمله؛حضور در مجالسی که افراد حاضر در آن آشکارا گناهان مى‏کنند و رفتن به خانه آن ها موجب آلودگی به گناه و اثر پذیری از گناه آن ها در اعضای خانواده یا خود فرد باشد، در این گونه موارد لازم است که رفت و آمد قطع شود ولی صله رحم با تلفن و احوال پرسی ادامه یابد،
البته اگرحضور شما در آن مجالس موجب شود که آن ها گناه خود را ترک کنند، یا حداقل گناه خود را کم نمایند، رفتن به خانه ایشان اگر موجب آگاهی آن ها می شود مطلوب است.
ناگفته نماند برای حضور موثر در این مجالس ابتکار عمل هایی لازم است که می توانید ضمن تماس با بخش تلفنی این مرکز به شماره (09640)، آن موارد را جویا شوید.
بر اساس آن چه گذشت :
اگر پدر يا مادر ما را از ارتباط با كساني كه صله رحم ابشان واجب است منع كنند،‌ اطاعت از ايشان لازم نيست. زیرا خواسته ایشان با خواسته خداوند بر صله رحم، تعارض داشته و امر خداوند بر هر امری مقدم است.

پی نوشت :
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمری، ج74، ص 162 .

موضوع قفل شده است