جمع بندی آیا در زمان پیامبر (صلی الله علیه واله)و چهار امام اول خمس بجز از غنائم بوده است؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در زمان پیامبر (صلی الله علیه واله)و چهار امام اول خمس بجز از غنائم بوده است؟

آیا در زمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و چهار امام اول خمس بجز از غنائم بوده است؟
مثلا گزارشی است که حضرت علی از کسی خمس فایده گرفته باشند، اگر است مدرک ارائه فرمائید اگر نیست چرا ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
در منابع تاریخی گزارشاتی است که به جز غنیمت جنگی خمس به چیزهای دیگری نیز تعلق می گرفته است
اما تلقی اهل سنت از این آیه این است که این آیه خمس را فقط برای غنایم جنگی اثبات می نماید.( الفقه علی المذاهب الخمسه، مغنیه، محمد جواد ص 186 و مستند العروة الوثقی، سید ابوالقاسم خویی ص 197)
در حالی که مفسرین و فقهای شیعه تلقی دیگری دارند، آنها قائلند که آیه نه تنها دلالت بر وجوب خمس غنایم جنگی دارد بلکه شامل هر گونه در آمد کسب نیز می شود زیرا واژه غنیمت هم از نظر لغت معنای گسترده ای دارد و به هر گونه درآمد و فایده ای که به انسان می رسد، گفته می شود. (مجمع البحرین، لسان العرب، تاج الغروس، ماده غنم) و به هر منفعتی اطلاق می شود چه از طریق جنگ حاصل شود و یا غیر جنگ. (مفردات راغب ماده غنم، معجم الفاظ قرآن 2/293 ، تهذیب اللغة للازهری (ت:370 ه) 8/149)

ادامه دارد

از نظر لغتی آیا نمونه هایی دارید که غنیمت در غیر معنای غنیمت جنگی بکار رفته باشد؟مخصوصا در منابع اهل سنت

ایا گزارشی است که پیامبر یا حضرت علی دستور به گرفتن خمس از غیر غنیمت جنگی کرده باشند؟

با سلام
اهل سنت قائلند که به کنز(گنج)، خمس تعلق می گیرد 1

1-الفقه علی المذاهب الخمسه، مغنیه، ص 186

با سلام

در صحیحین بخاری و مسلم و مسند احمد- 1 از کتب معتبر اهل سنت، آمده است که نمایندگان قبیله عبدالقیس به پیامبر(ص) گفتند که بین ما و شما، مشرکینﹺقبیله مضر، قرار دارند و ما نمی توانیم به خدمت شما برسیم؛ مگر در ماه های حرام. پس مطالبی بفرمائید که با عمل به آن، داخل در بهشت گردیم.

حضرت(ص) فرموده است:چهار چیز را به شما امر و چهار چیز را نهی می کنم، امر می کنم شما را به ایمان به خدا و اقامه صلاة و ایتاء زکات و این که خمس مغنم را بپردازید.

و این بدیهی است که پیامبر(ص) از آنان خمس غنایم جنگی را در خواست نکرده است.
چون معقول نیست؛ در باره قبیله ای که از چنین شرایطی برخوردار بودند و نمی توانستند از دیار و شهر خود از ترس مشرکین مضر، خارج گردند؛ احتمال دهیم که پیامبر(ص) از آنها خواسته است خمس غنایم جنگی خود را پرداخت نمایند.
علاوه این که جنگ در اسلام باید با اذن پیامبر(ص) یا امام(ع) و یا مأذون از طرف نماینده امام(ع) باشد و در زمان پیامبر(ص) این جور نبوده که مسلمانان، از پیشِ خود با قبیله ای بجنگند.
بلکه با اجازه و هماهنگی و یا با حضور پیامبر(ص) بوده است و پس از جنگ، پیامبر(ص) غنایم جنگی را یک جا جمع می نمودند و آن گاه بعد از اخراج خمس، بین سربازان آن گونه که خود تشخیص می دادند؛ تقسیم می کردند؛ مگر در تجهیزاتی که در حال نبرد به همراه دشمن بوده است. (این تجهیزات نصیب آن کسی می شد که صاحبش را با درگیری کشته بود. مسلمانان از این گونه غنایم جنگی به سلب القتیل تعبیر می آورند).
ولی اشیایی که در سلب القتیل جای نداشتند؛ سربازان اسلام موظف بودند که آن ها را به پیامبر(ص) یا امام(ع) و یا نائبانشان تحویل دهند و الا خیانتکار محسوب می گشتند.

1-صحیح بخاری، 4/205 – صحیح مسلم 1/35و 36 سنن نسائی 2/333 مسند احمد 3/318و 5/136.

موارد زیر در نامه های پیامبر می باشد که هیچ اشاره ای به جنگ ندارد از جمله

الف : شخصی به نام ضحاک بن نعمان می گوید مسروق بن وائل خدمت پیامبرصلی الله علیه واله وسلم رسید و اسلام آورد، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم پس از سفارشاتی به ایشان فردموند در سیوب(معدن) خمس است.(أسدالغابة،ج‏2،ص:432) خمس در معدن در منابع دیگری نیز آمده است(تاريخ‏ابن‏خلدون،ج‏2،ص:477-تاريخ‏ابن‏خلدون،ج‏2،ص:477) این حکم تا زمان عمربن عبدالعزیز جاری بوده و وی معدن را از خمس معاف نموده و به زکات الحاق نموده است.(الطبقات‏الكبرى/ترجمه،ج‏6،ص:43)

ب . پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به اکیدر در دومه(روستایی بین شام و مدینه نزدیک جبل طی) نامه ای نوشتند و مرقوم فرمودند:
«هذاكتاب من محمد رسول الله لأكيدر،حين أجاب إلى الإسلام وخلع الأنداد والأصنام. مع خالدبن الوليدفي دومةالجندل وأكنافها: أن له الضاحيةمن الضحل والبوروالمعامي وأغفالال أرضوالحلقة والسلاح والحافروالحصن،ولكمالضامنةمن النخل والمعين من المعمور بعدالخمس،لاتعد لسارحتكم. ( إمتاع‏الأسماع،ج‏2،ص:65-سبل‏الهدى،ج‏6،ص: 222-الطبقات‏الكبرى،ج‏1،ص:220-المغازى،ج‏3،ص:1030) این عبارت می رساند که از نخل ها و آب هایی با آن شرایط خمس، دریافت می شده است.

ج. در نامه حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم به جهینیه خطاب به عمرو بن مروه جهنی چنین آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم،هذاكتاب من الله على لسان رسول الله،بكتاب‏صادق،وحق ناطق،مع عمروبن مرةالجهنيّ لجهينةبنزيد: ...على أنتقروابالخمس،وتصلواالصلوات الخمس، .....‏(إمتاع‏الأسماع،ج‏4،ص:12-البدايةوالنهاية،ج‏2،ص:320-البدايةوالنهاية،ج‏2،ص:352)
آیه الله میانجی در توضیح این عبارت سوال می کنند: مراد از خمس، خمس غنایم جنگی یا خمس منافع آن اراضی، اگر مراد خمس منافع اراضی است، پس خمس همه فواید و ارباح مکاسب است که دیدگاه شیعیان است.(مکاتیب الرسول، ص367)
پرواضح است که در اینجا بحث بحث غنایم جنگی نیست، چون جنگی اتفاق نیفتاده بلکه بحث زمین و کشاورزی می باشد.

د. در صحیحین بخاری و مسلم و مسند احمد(صحیح بخاری 4/205 – صحیح مسلم 1/35و 36 سنن نسائی 2/333 مسند احمد 3/318و5/136)آمده است که نمایندگان قبیله عبدالقیس به پیامبر(ص) گفتند بین ما و شما، مشرکینﹺقبیله مضر قرار دارند و ما نمی توانیم به خدمت شما برسیم مگر در ماههای حرام پس مطالبی بفرمائید که با عمل به آن، داخل در بهشت گردیم.
حضرت(ص) فرموده است:چهار چیز را به شما امر و چهار چیز را نهی می کنم، امر می کنم شما را به ایمان به خدا و اقامه صلاة و ایتاء زکات و این که خمس مغنم را بپردازید.
و این بدیهی است که پیامبر(ص) از آنها خمس غنایم جنگی را در خواست نکرده است چون معقول نیست در باره قبیله ای که از چنین شرایطی برخوردار بودند و نمی توانستند از دیار و شهر خود از ترس مشرکین مضر خارج گردند، احتمال دهیم که پیامبر(ص) از آنها خواسته است خمس غنایم جنگی خود را پرداخت نمایند علاوه این که جنگ در اسلام باید با اذن پیامبر(ص) یا امام(ع) و یا مأذون از طرف امام(ع) باشد و در زمان پیامبر(ص) این جور نبوده که مسلمانان، از پیشِ خود با قبیله ای بجنگند بلکه با اجازه و هماهنگی و یا با حضور پیامبر(ص) بوده است و پس از جنگ پیامبر(ص) غنایم جنگی را یک جا جمع می نمودند و آنگاه بعد از اخراج خمس، بین سربازان آن گونه که خود تشخیص می دادند تقسیم می کردند، مگر در تجهیزاتی که در حال نبرد به همراه دشمن بوده است (این تجهیزات نصیب آن کسی می شد که صاحبش را با درگیری کشته بود،مسلمانان از این گونه غنایم جنگی به سلب القتیل تعبیر می آورند). ولی اشیایی که در سلب القتیل جای نداشتند، سربازان اسلام موظف بودند که آنها را به پیامبر(ص) یا امام(ع) و یا نائبانشان تحویل دهند و الا خیانتکار محسوب می گشتند.
پس حال که اعلان جنگ و اخراج خمس غنایم جنگ در زمان پیامبر(ص) از شؤونات آن حضرت(ص) بوده است، طلب خمس از مردم چه معنای می تواند داشته باشد و این همه نامه های پشت سر هم، به قبائل برای چیست؟ آیا غیر از این می تواند معنایی داشته باشد که پیامبر(ص) آن چه از آنها در خواست نموده ، خمسﹺغنایم جنگی نبوده است؟

کریم اردکانی;563652 نوشت:
مثلا گزارشی است که حضرت علی از کسی خمس فایده گرفته باشند، اگر است مدرک ارائه فرمائید اگر نیست چرا ؟


سلام
با تشكر

برادر گرامي اينكه ما يك مسئله فقهي را در تاريخ استشهاد نكرده ايم دليلي بر عدم وجود نيست

به روايات ذيل دقت بفرمايد

[12593] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَصَبْتُ مَالًا أَغْمَضْتُ فِيهِ أَ فَلِي تَوْبَةٌ قَالَ ائْتِنِي بِخُمُسِهِ فَأَتَاهُ بِخُمُسِهِ فَقَالَ هُوَ لَكَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا تَابَ تَابَ مَالُهُ مَعَهُ

[5] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَتَى رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ص فَقَالَ إِنِّي كَسَبْتُ مَالًا أَغْمَضْتُ فِي مَطَالِبِهِ حَلَالًا وَ حَرَاماً وَ قَدْ أَرَدْتُ التَّوْبَةَ وَ لَا أَدْرِي الْحَلَالَ مِنْهُ وَ الْحَرَامَ وَ قَدِ اخْتَلَطَ عَلَيَّ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع تَصَدَّقْ بِخُمُسِ مَالِكَ فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ رَضِيَ مِنَ الْأَشْيَاءِ بِالْخُمُسِ وَ سَائِرُ الْأَمْوَالِ لَكَ حَلَالٌ
كافي

[12558] الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الرِّضَا ع فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ وَ الْخُمُسُ مِنْ جَمِيعِ الْمَالِ مَرَّةً وَاحِدَةً

اين توطئه‌اي است كه وهابيت دارند و مدتي است كه مي‌گويند خمس در زمان غيبت صغري و از زمان شيخ طوسي (ره) مطرح شده است. اينها، افترائي بيش نيست و روايات متعددي از خود امير المومنين (عليه السلام) در رابطه با خمس داريم:
فجعل لله خمس الغنائم و الخمس يخرج من أربعة وجوه: من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين و من المعادن و من الكنوز و من الغوص.
وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي، ج9 ص490

روايات زيادي از امام صادق (عليه السلام) در رابطه با خمس وجود دارد.

وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي، ج9 ص483

از امام كاظم (عليه السلام) در اين رابطه روايت وجود دارد.
وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي، ج9 ص509 - الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص457

از امام رضا (عليه السلام) در اين رابطه روايت وجود دارد.
وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي، ج9، ص490

از امام جواد (عليه السلام) در اين رابطه روايت وجود دارد.
تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج4، ص123 - وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي، ج9 ص500

از امام هادي (عليه السلام) در اين رابطه روايت وجود دارد.
تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج4، ص16 - وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي، ج9، ص500 - الاستبصار للشيخ الطوسي، ج2، ص17

از امام عسگري (عليه السلام) در اين رابطه روايت وجود دارد.
وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي، ج9 ص504 - تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج4، ص139

آیا غنیمت در غیر معنای غنیمت جنگی بکار می رفته است.

سید معصوم;567389 نوشت:
آیا غنیمت در غیر معنای غنیمت جنگی بکار می رفته است.

بنابراین از نظر علمای شیعه، «غنیمت» معنای گسترده‌ای دارد و هر گونه درآمد و سود و منفعتی را شامل می‌شود؛ زیرا معنی لغوی این کلمه، عمومیت دارد و دلیل روشنی بر تخصیص آن در دست نیست و صِرف قرارگرفتن آیه در کنار آیات جهاد، نمی‌تواند مانع عمومیت آن شود.(1)
به تعبیر آیه الله میلانی(2)در آیه شریفه فوق، صله و موصول ما غنمتم بر معنای عام غنیمت یعنی هرگونه منفعتی دلالت دارد.

جمع بندی معنای غنمتم:مراد از غنیمت شامل انواع فواید می باشد که از جمله آنها منفعت گنج یا ارباح مکاسب را میتوان نام برد.
غنیمت از ماده غنم است که در لغت «غُنم» را مقابل«غُرم» گرفته؛ «غرم» یعنی مطلق ضرر، «غُنم» یعنی مطلق غنیمت.(3)
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در توصیف انسان عاقل می‌فرماید:
قَالَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم):‏ صِفَةُ الْعَاقِلِ .... إِذَا أَرَادَ أَنْ‏ يَتَكَلَّمَ‏ تَدَبَّرَ فَإِنْ كَانَ خَيْراً تَكَلَّمَ فَغَنِم َ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً سَكَتَ فَسَلِم(4)‏
‏ آدم عاقل وقتی بخواهد حرف بزند اول فکر می‌کند، اگر دید حرف خوبی است، می­گوید، و اگر دید بد است نمی‌گوید و سالم می‌ماند. ولی احمق اول حرف می‌زند بعد می‌گوید عجب حرف غلطی زدم.
غنیمت در این روایت به معنی مطلق سود است.
یا در روایت دیگری می‌فرمایند:
ْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً عَلِمَ‏ حَقّاً فَقَالَ‏ فغنم أَوْ سَكَتَ فَسَلِم(5)‏
خدا رحمت کند کسی را که حقّی را بداند، بگوید و غنیمت ببرد، یا اگر نمی‌داند سکوت کند و از شرّ این حرفی که نمی‌داند سالم بماند.
در این روایت نیز کلمه غنیمت، در مطلق سود،( تازه سود مادی هم نیست، سود معنوی است.) به کار رفته است.
َ
قال امیر المؤمنین علیه السلام: وَ الْزَمِ الصَّمْتَ تَسْلَمْ وَ قَدِّمْ‏ لِنَفْسِكَ‏ تَغْنَم(6)‏

توشه بفرست برای خودت در واقع غنیمت می‌بری.
غنیمت در این روایت به معنی سود آخرتی است.

1.آیه الله مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،‌ تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۱۸۱.
2.محاضرات فی فقه الامامیة کتاب الخمس، سید هادی میلانی، ص10
3. رافعی ، قیومی احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج2، ص455
4. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص28
5. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص287

6. الأمالي، شیخ طوسي، المجلس الأول، النص ۸.

پرسش:
آیا در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و چهار امام اول خمس بجز از غنائم بوده است؟مثلا گزارشی است که حضرت علی(علیه السلام) از کسی خمس فایده گرفته باشند، اگر است مدرک ارائه فرمائید اگر نیست چرا؟

پاسخ:
به گفته مفسرین شیعه و سنی آیه 40 سوره انفال در مورد خمس است. آنجا که می فرماید:
وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتَامَی وَ الْمَسَاکینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِن کنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَ مَا أَنزَلْنَا عَلی عَبْدِنَا یوْمَ الْفُرْقَانِ یوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلی کلّ شیءٍ قَدِیر
ترجمه:بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه نازل کردیم، ایمان آورده‌اید. و خداوند بر هر چیزی تواناست.
بین فرق اسلامی در مواردی که خمس واجب می شود اختلاف است. برخی آن را تنها در غنیمت جنگی می دانند اما برخی موارد دیگر را نیز به آن اضافه می کنند.

غنیمت از ریشه غنم گرفته شده است و این کلمه و مشتقات به کار رفته است و اما اینطور نیست که همیشه به معنای غنیمت جنگی باشد.
در قرآن آمده است: فعنداللّه مغانم کثیره- (سوره نساء آیه4) در نزد خدا مغنمهای بسیاری است. میخواهد به مردم بفهماند که فوائد بسیاری که شما میخواهید از دنیا ببرید و چشم به آن دوخته اید نزد خدا است. معلوم است که مقصود این نیست که غنائم دارالحرب نزد خدا است.
در نامه های پیامبر (صلی الله علیه و آل) به بزرگان برخی از قبائل دستوراتی در مورد خمس دیده می شود که هیچ اشاره ای به جنگ ندارد: از جمله
الف : شخصی به نام "ضحاک بن نعمان" می گوید "مسروق بن وائل" خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید و اسلام آورد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از سفارشاتی به ایشان فردموند در "سیوب"(معدن) خمس است.(1) خمس در معدن در منابع دیگری نیز آمده است(2) این حکم تا زمان عمربن عبدالعزیز جاری بوده و وی معدن را از خمس معاف نموده و به زکات الحاق نمود.(3)

ب . پیامبر(صلی الله علیه و آله) به "اکیدر" در "دومه"(روستایی بین شام و مدینه نزدیک جبل طی) نامه ای نوشتند و مرقوم فرمودند:
«بسم الله الرحمن الرحيم، اين عهدنامه‏ ای است از محمد رسول خدا براى اكيدر، در هنگامى كه به نداى اسلام پاسخ داد و بتها و شريك هاى موهوم خداوند را به همراه خالد بن وليد، كه شمشير خداوند است، در منطقه دومة الجندل و اطراف آن از بين بردند. همه سرزمينهاى شما چه زمينهاى داراى آب و چه زمينهاى باير بدون زراعت و زمينهايى كه حدود آنها مشخص نيست و آبهاى پنهانى و سلاح و اسب و حصارها از آن حكومت اسلامى است.
نخلستانها و زمينهاى آباد كه در تصرف شماست به شرط پرداخت خمس از خود شما خواهد بود. بر كسى كه كمتر از چهل گوسفند داشته باشد زكات نيست و از كشت و زرع شما جلوگيرى نمى‏ شود و ده يك چيزهايى كه زكات ندارد از شما گرفته نخواهد شد. نماز را در وقت خود بپا داريد و زكات را به موقع بپردازيد. بر شما باد كه مفاد اين عهدنامه را رعايت كنيد و نسبت به آن صدق و وفا داشته باشيد. خداوند متعال و مسلمانانى كه حضور دارند گواه اين عهدنامه‏ اند.» (4) این عبارت می رساند که از نخل ها و آب هایی با آن شرایط خمس، دریافت می شده است.
ج. در نامه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) به قبیله جهینیه خطاب به عمرو بن مروه جهنی نیز بحث خمس مطرح است. (5)

پر واضح است که در اینجا بحث از غنایم جنگی نیست، چون جنگی اتفاق نیفتاده بلکه موضوع زمین و کشاورزی می باشد.
حضرت علی (علیه السلام) نیز در مواردی از غیر غنیمت خمس اخذ کرده اند: از جمله:
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَصَبْتُ مَالًا أَغْمَضْتُ فِيهِ أَ فَلِي تَوْبَةٌ قَالَ ائْتِنِي بِخُمُسِهِ فَأَتَاهُ بِخُمُسِهِ فَقَالَ هُوَ لَكَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا تَابَ تَابَ مَالُهُ مَعَهُ.(6)
شخصى به خدمت حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) عليه آمد و گفت يا امير المؤمنين مالى به هم رسانيده ‏ام كه‏ چشم از حلال و حرامش پوشيده‏ ام آيا توبه مى‏ توانم كرد حضرت فرمودند كه خمس آن را بياور آن مرد خمس مال را به نزد آن حضرت آورد. حضرت فرمودند كه هر گاه شخصى توبه كرد مالش با او توبه مى‏ كند يعنى مى‏ بايد كه مالش را نيز توبه فرمايد و توبه مال آنست كه پنج يك آن را بدهند.
بنابراین انحصار غنیمت در غنیمت جنگی بر خلاف منابع تاریخی و حدیثی است و بارها غیر از غنیمت جنگی نیز داخل در موارد خمس شده است.

منابع:
1. ابن اثیر، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ، بيروت، دار الفكر، 1409.،ج‏2،ص:432
2. ‏ابن‏ خلدون، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، تحقيق خليل شحادة، بيروت، دار الفكر، ط الثانية، 1408.ج2، ص‏477
3.ابن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش،ج‏6،ص:43
4.واقدی، مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(صلی الله علیه وآله)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش، ص785
5. ابن کثیر، البداية و النهاية، بيروت، دار الفكر، 1407.ج‏2،ص:320،ج‏2،ص:352
6. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، مصحح علی اکبر غفاری، دفتر نشر اسلامی، قم، 1413ق، چاپ دوم، ج2، ص43

موضوع قفل شده است