جمع بندی مهمترین منابع رجالی اهل سنت

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مهمترین منابع رجالی اهل سنت

بنام خداوند بخشنده و مهربان

سوالی از کارشناسان محترم داشتم و آن اینکه:
مهمترین منابع رجالی اهل سنت چه نام دارند؟ و کدام یک اعتبارشان بیشتر است؟
آیا اهل سنت در رجوع به این کتابها هم فرقه ای عمل می کنند یا خیر این کتابها برای همه اشان مرجع است.
خیلی ممنون از پاسخ گویی شما

:ok:

[="black"][="black"][="red"]بنده که از از نرم افزار های وهابی استفاده می کنم
کتاب اقای ابن حجر معروف است و کتاب سیر اعلاء النبلاء وهم چنین تهذیب التهذیب [/][/][/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

کتب رجالی اهل سنت را می توان در یک تقسیم بندی به چهار گروه تقسیم نمود:


الف: کتبی که مربوط به معرفی صحابه می باشند، که در راس این کتب سه کتاب ذیل قرار دارند:

1. «الاستیعاب فی معرفة الاصحاب»، ابن عبدالبر القرطبی(462)؛

2. «اسد الغابة فی معرفة الصحابة»، ابن الاثیر(630)؛
3. «الاصابة فی تمییز الصحابة»، احمد بن علی العسقلانی(852)؛

ب: کتب رجالی با رویکرد معرفی حال راویان اخبار کتب سته و غیر آن؛

مهمترین این کتب با عبارتند از:


1. «الکمال فی اسماء الرجال»، عبدالغنی بن عبدالواحد المقدسی(م:600)، که بر محور راویان کتب سته به نگارش درآمده است.

2. «تهذیب الکمال فی اسماء الرجال»، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي(742).
این کتاب تصحیح و تهذیب کتاب«الکمال»، است و نه خلاصه ی آن. که جامعترین کتاب در سبک رجال جوامع روائی به شمار می رود.

3. «تهذیب التهذیب»، احمد بن علی العسقلانی(852)؛ تلخیص و خلاصه ی کتاب«تهذیب الکمال»، المزی.
«تهذیب التهذیب»، بهترین کتاب رجالی کامل موجود جهت بررسی حال راویان می باشد؛ زیرا ابن حجر در این کتاب نظرات ائمه ی جرح و تعدیل را در مورد هر راوی بیان نموده که بواسطه ی چنین امری محقق بی نیاز از رجوع به کتب مختلف رجالی می گردد. ابن حجر در این کتاب در غالب موارد نظر خویش را در مورد راویان بیان نداشته و تنها به بیان نظر ائمه ی جرح و تعدیل پرداخته است. در این کتاب ترجمه ی بیش از 9000نفر از راویان اخبار بیان گردیده و با ذکر علائم اختصاری در ابتدای نام هر راوی مشخص شده از وی در کدام یک از کتب حدیثی روایت شده است.

4. «تقریب التهذیب»، احمد بن علی العسقلانی(852)؛ این کتاب خلاصه ی کتاب«تهذیب التهذیب»، می باشد. ابن حجر در این کتاب نظر خود در مورد هر راوی را بیان داشته است و شیوه ی خلاصه ی این کتاب بدین صورت است: نام کامل راوی؛ بیان نسب راوی؛ بیان طبقه ی راوی؛ تاریخ وفات راوی؛ توثیق و یا تضعیف راوی.

5. «لسان المیزان»، احمد بن علی العسقلانی(852)؛ این کتاب تکمله و استدراکی بر کتاب «میزان الاعتدال»، ذهبی می باشد .

6. الجرح و التعدیل، ابى محمد عبد الرحمن بن ابى حاتم محمد بن ادريس بن المنذر التميمي الحنظلي الرازي (المتوفى 327)؛
ابوحاتم رازی در این کتاب تعدیل و یا تجریح نزدیک به بیست هزار نفر از راویان اخبار را بیان داشته است؛‌‌که البته در مورد افرادی نیز حکمی بیان ننموده به امید اینکه قبل از اتمام کتاب حال آنان روشن گردد و وی نظر خود را در مورد آنان بیان دارد؛ که البته اینچنین نیز نشده است. از آنجا که ابوحاتم از متقدمین بوده است مطالب کتاب وی مورد استفاده ی بسیاری از علمای جرح و تعدیل واقع شده است.

ج) کتبی که با محور راویان مورد وثوق نگارش یافته است:

که برخی از آنان عبارتند از:

1. «الثقات»، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي (354)؛

2. «معرفة الثقات»، أحمد بن عبد الله بن صالح أبو الحسن العجلي الكوفي (261)؛

3. «تاريخ أسماء الثقات»، تأليف الحافظ أبي حفص عمر بن شاهين المتوفى سنة( 385 )؛

د) کتبی که با محور بررسی راویان ضعیف به نگارش در آمده است:

که برخی از آنان عبارتند از:

1. «ميزان الاعتدال في نقد الرجال»، شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي(م:748).
ذهبی در این کتاب به شرح حال ده گروه از راویان اخبار پرداخته که گروهی از آنان را افراد موثق تشکیل می دهند؛ بنابراین الزاما اینگونه نیست که نام هر کس در این کتاب آمده باشد از ضعفاء محسوب گردد.

2. المغني في الضعفاء، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي؛

3. المجروحین، ابن حبان(353)؛

4. الضعفاء والمتروكين للدارقطني(354)؛

5. الضعفاء الكبير تصنيف الحافظ ابي جعفر محمد بن عمرو بن موسى بن حماد العقيلي المكي. و...

ه) آشنائی اجمالی با برخی از کتب تراجم

علم «تراجم» علمی است که معرف وبیانگر احوال شخصیت‌های بارز از قبیل دانشمندان، ادیبان، فرهیختگان، هنرمندان و امثال آنان است، خواه این افراد، راویان حدیث باشند یاخیر. بخلاف علم رجال، که تنها در خصوص احوال راویان و محدثان روایات اسلامی بحث می‌کند، خواه شخصیت بارز و معروفی باشند یا نه. بنا بر این، میان دو علم یادشده، رابطه عموم و خصوص من وجه‌است.

الف. تاریخ بغداد (یا تاریخ مدینة السّلام )، تألیف خطیبِ بغدادی(م463):

این کتاب مشتمل بر شرح حال 8317 تن از بزرگان بغداد یا منسوبین به بغداد می باشد. این افراد از لحاظ گستره جغرافیایی به چهار دسته تقسیم می شوند:

اول: کسانی که در بغداد یا حومه ی آن به دنیا آمده اند، هرچند در منطقه ای دیگری ساکن شده باشند؛
دوم: کسانی که در آنجا زاده نشده اند ولی مقیم آنجا بوده اند؛
سوم: کسانی که در آنجا توقف کرده حدیث گفته اند؛
چهارم: افراد بسیار برجسته ای که از آنجا گذشته اند.

با آنکه مؤلف تاریخ بغداد کوشیده است افراد را از حوزه های مختلف انتخاب کند، بیشتر به شرح حال عالمان دینی پرداخته است ، به ویژه عالمان حدیث یا کسانی که با حدیث سر و کار داشته اند، به طوری که نزدیک به پنج هزار زندگینامه ، یعنی حدود دوسوم زندگینامه ها، راجع به محدّثان است .

خطیب بغدادی معمولاً در شرح حال محدّثان ، از آنان یک یا چند حدیث نیزنقل نموده، که در این میان روایات ضعیف نیز نقل گردیده اند، که البته خطیب اغلبِ این روایات را نقد و بررسی کرده و به رد برخی یا تردید نسبت به برخی دیگر پرداخته و نظر نهایی خود را بیان کرده است .

موضع گیریهای خطیب در این موارد، به دلیل تسلط او بر حدیث و علوم آن ، مهم دانسته شده است. تاریخ بغداد و ذیلهای آن آخرین بار با مقدمه و تحقیق مصطفی عبدالقادرعطا در 24 جلد، شامل چهارده جلد با عنوان تاریخ بغداد و هشت جلد با عنوان ذیول تاریخ بغداد و دو جلد با عنوان فهارس ، در بیروت به چاپ رسید که بهترین چاپ تاریخ بغداد است .

2. آشنائی با کتاب تاریخ مدینة دمشق؛ تالیف: ابن عساکر (م:571)؛

نویسنده ی این کتاب خود مدّعی است که در تدوین مطالبِ کتاب، وام دار خطیب بغدادی، در تاریخ بغداد بوده است؛ بنابراین در کتاب تاریخ دمشق به بیان و معرفی کسانی پرداخته شده که یا در این شهر بدنیا آمده و یا در آن زندگی کرده اند؛ و یا از این شهر گذشته و روایت نموده اند و یا افراد برجسته ای که از آنجا گذر نموده اند. ابن عساکر در این کتاب ترجمه ی 10226 نفر را گرداوری نموده است.

وی در جلد 42 به نقل زندگی‌نامه روایی امام علی علیه السلام، و در جلد 41 به نقل زندگی‌نامه روایی امام زین العابدین علیه السلام و در جلد 54 به نقل زندگی‌نامه روایی امام باقر علیه السلام پرداخته است.کتاب تاریخ مدینه دمشق در 70 مجلد به چاپ رسیده است.

3. «سیر اعلام النبلاء»، الذهبی(748)؛
4.«الاعلام»، خیر الدین الزرکلی(1410)،‌معاصر؛

نگاهی به کتاب میزان الاعتدال:


از آنجا که کتاب میزان الاعتدال یکی از مهمترین کتبی است که در باب ضعفا نگاشته شده، توجه به محورهای مورد بحث در این کتاب امری مهم می باشد.

ذهبى در اين كتاب که در مورد ضعفا نگاشته شده چند طائفه را ذکر نموده که عبارتند از :

1) بسیار دروغگو یانی که به عمد جعل حدیث می نمایند؛[1]

2) دروغگویانی که می گویند این حدیث را شنیده ایم در حالی که آنرا خود نشنیده اند؛[2]

3) افرادی که متهم به درغگویی هستند؛[3]

4) کسانی که در غیر حدیث دروغ می گویند، اما در نقل حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله دروغ نمی گویند؛[4]

5) متروکین کسانی که به واسطه ی خطای زیادشان حدیثشان مورد اعراض واقع شده و کسی به روایات آنان اعتماد ندارد؛[5]

6) حافظانی که در دینشان دچار ضعف می باشند و در عدالتشان سستی وجود دارد؛[6]

7) محدثینی که از جهت ضبط و حفظ حدیث دچار ضعفند، که در نقل این افراد اغلاط و اوهام وجود دارد، این افراد حدیثشان ترک نمی گردد، بلکه روایاتشان در شواهد و توابع مورد اعتبار است؛ اما روایاتشان در اصول و حلال و حرام پذیرفته نمی شود؛[7]


8) محدثینی صادق و شیوخی که حال آنها مشخص نمی باشد؛ افرادی که در نقل حدیث اهل مسامحه هستند و به درجه ی متقنین نمی رسند؛[8]

9) گروه کثیری از مجهولین از افرادی که ابو حاتم رازی به جهالت آنان تصریح نموده است، یا افرادی که غیر ابو حاتم در مورد آنها گفته اند شناخته شده نیست یا در شناخت او جهالتی وجود دارد یا اینکه مجهول است. یا شبیه این عبارات از عباراتی که دلالت بر عدم شهرت شیخ به صداقت است، و این افراد را آوردیم زیرا به مجهول احتجاج نمی شود.[9]

10)راویان موثق و ثابت قدمی که در عقیده اشان دارای بدعت اند؛ یا ثقاتی که از طرف برخی مورد نقد واقع شده اند هر چند که به نقد آنها توجهی نمی گردد؛ زیرا ریشه ی این نقد سختگیری در امر راویان است، علاوه بر اینکه مخالفت با جمهور نیز می باشد.[10]

بنابراین صرف اینکه ترجمه ی راوی ای در کتاب «میزان الاعتدال»آمده باشد به تنهایی موجب خدشه ی بر او نخواهد بود؛ زیرا تضعیف و خدشه ی بر راوی احتیاج به دلیل دارد و روایات چهار گروه اخیر(7و8و9و10)نیز طبق ضوابط جرح و تعدیل قابل قبول است خصوصا در روایات مناقب.

موفق باشید.


[/HR] [1]. میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ص3، دارالفکر:«الكذابين الوضاعين المتعمدين قاتلهم الله».

[2]. همان: «وعلى الكاذبين في أنهم سمعوا ولم يكونوا سمعوا».

[3]. همان: « ثم على المتهمين بالوضع أو بالتزوير».

[4]. همان: «ثم على الكذابين في لهجتهم لا في الحديث النبوي».

[5]. همان: «ثم على المتروكين الهلكى الذين كثر خطؤهم وترك حديثهم ولم يعتمد على روايتهم».

[6]. همان: «ثم على الحفاظ الذين في دينهم رقة ، وفي عدالتهم وهن».

[7]. همان: «ثم على المحدثين الضعفاء من قبل حفظم ، فلهم غلط وأوهام ، ولم يترك حديثهم ، بل يقبل ما رووه في الشواهد والاعتبار بهم لا في الأصول والحلال والحرام».

[8]. همان: «ثم على المحدثين الصادقين أو الشيوخ المستورين الذين فيهم لين ولم يبلغوا رتبة الاثبات المتقنين».

[9]. همان: «ثم على خلق كثير من المجهولين ممن ينص أبو حاتم الرازي على أنه مجهول ، أو يقول غيره : لا يعرف أو فيه جهالة أو يجهل ، أو نحو ذلك من العبارات التي تدل على عدم شهرة الشيخ بالصدق ، إذ المجهول غير محتج به».

[10]. همان: «ثم على الثقات الاثبات الذين فيهم بدعة ، أو الثقات الذين تكلم فيهم من لا يلتفت إلى كلامه في ذلك الثقة ، لكونه تعنت فيه ، وخالف الجمهور من أولى النقد والتحرير ، فإنا لا ندعى العصمة من السهو والخطأ في الاجتهاد في غير الأنبياء» .

میلانی;561850 نوشت:

[=Arial Black]مهمترین منابع رجالی اهل سنت چه نام دارند؟ و کدام یک اعتبارشان بیشتر است؟
[=Arial Black]آیا اهل سنت در رجوع به این کتابها هم فرقه ای عمل می کنند یا خیر این کتابها برای همه اشان مرجع است.



با سلام و عرض ادب

الف) در بحث اعتبار نمی توان کتاب بخصوصی را معرفی نمود؛ زیرا جرح و تعدیل راوی امری اجتهادی بوده و محقق خود باید بر اساس اصول و ضوابط موجود به نتیجه ی مطلوب برسد؛ بله ائمه ای که در قبول وثاقت راوی سختگیر ترند، اگر راوی ای را توثیق و یا تعدیل نمایند، قول آنها مقدم بر افرادی خواهد بود که متساهل در تعدیل و توثیق راوی می باشند.

ب) در بحث حدیث و مباحث رجال اهل سنت گروه بندی خاصی وجود ندارد و این کتب مورد توجه همه ی عالمان اهل سنت می باشد.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است