جمع بندی تفسير آيه 80 از سوره كهف

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسير آيه 80 از سوره كهف

با سلام

چندي پيش يكي از دوستان سوالي را مطرح نمود با اين مضمون كه در آيه 80 سوره كهف چرا آن نوجوان را قصاص قبل از جرم نمودند؟ و همچنين كلمه در خشينا ضمير نا به كه بر ميگردد؟

ممنون

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

«وَ أَمَّا الْغُلَامُ فَكاَنَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينْ‏ِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَ كُفْرًا فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبهُّمَا خَيرًا مِّنْهُ زَكَوةً وَ أَقْرَبَ رُحمًا»
و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ايمان بودند و بيم داشتيم كه آنان را به طغيان و كفر وادارد. از اين رو، خواستيم كه پروردگارشان به جاى او، فرزندى پاكتر و بامحبت ‏تر به آن دو بدهد. (کهف، 80و81)

با سلام و درود

در مورد قتل کودک توسط خضر، چند نکته عرض می شود:

1. خداوند یک نظام تکوین دارد و یک نظام تشریع. تکوین مربوط به عالم هستی، و تشریع مربوط به دستورات و احکام دینی است.

2. اراده تکوینی و تشریعی، هر دو مبتنی بر مصالح و حقایقی است؛ هم در تكوین خداوند خیر و رحمت را مبنا قرار داده است، و هم در تشریع، بر اساس مصالح و مفاسد، قانون عادلانه وضع كرده است.

3. در عالم تشریع که اختیار انسان در آن دخیل است، ثواب و عقاب هم دارد ولی در عالم تکوین، نظام ثواب و عقاب نیست.

4. ممنوعیت قصاص قبل از جنایت، مربوط به عالم تشریع است، نه تکوین. در نظام تشریع است که مثلا یک قاضی نباید بدون وقوع جرم، کسی را محکوم به قصاص نماید.

5. حضرت خضر، مأمور الهی در نظام تکوین بوده است، نه نظام تشریع. ایشان مجری اراده تکوینی الهی بوده است، نه اراده تشریعی.

6. هر روز با اراده تکوینی الهی، صدها کودک در اثر بیماری یا حوادث مختلفی مانند سیل و زلزله و تصادف و ...، می میرند؛ کسی هم حق ندارد بپرسد که چرا خداوند عمر این کودک را کوتاه قرار داد و جان او را گرفت.

7. اگر خداوند مرگ یكی از این كودكان را بجای افتادن از پرتگاه، ویروس کُشنده، آتش گرفتن خانه یا .... به دست یكی از اولیاء اش ـ كه به طور خاص مأمور به این امر خاص شده است ـ انجام داد، چه اشکالی پیش می آید!؟

بنابر این:

از آن جا که حضرت خضر مأمور اراده الهی در نظام تکوین بوده است، نه تشریع؛ و سؤال از قصاص قبل از جنایت، مربوط به عالم تشریع است نه تکوین؛ دیگر اصلا جای سؤال از قصاص قبل از جنایت نیست.

payaam2000;561803 نوشت:

و همچنين كلمه در خشينا ضمير نا به كه بر ميگردد؟

«خشیت» از ماده "خشی" از نظر لغوی به معنای ترس است.

اگر این فراز از آیه را کلام خداوند بدانیم ـ که برخی مفسران چنین دانسته اند (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏6، ص 753) ـ دیگر نمی توانیم به معنای ترس، معنا کنیم زیرا می دانیم که ترس در مورد خداوند معنا ندارد.

اگر این فراز از آیه کلام خداوند باشد، این گونه بیان شده زیرا مطابق با گفتگوهای بشر است. (قاموس قرآن، ج ‏2، ص 251)

حتی اگر آن را کلام خضر بدانیم، باز هم چون او مأمور الهی بوده و از جانب خود کاری انجام نمی داده «وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي»(کهف، 82)؛ نمی توان آن را بر معنای حقیقی (ترس) معنا کرد، بلکه معنای مجازی آن منظور است.

علامه طباطبایی می گوید: با توجه به سیاق، مراد از "خشيت" به طور مجاز، پرهيز از روى رأفت و رحمت است، نه معناى حقيقيش كه همان تأثر قلبى خاص است. زیرا خداوند در آيه «وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ»؛ از احدی جز خدا نمی ترسند (احزاب، 39)، معناى حقيقى خشيت را از انبياى عظامش نفى كرده است.(ترجمه الميزان، ج ‏13، ص 482)

البته برای "خشیت" معنای کراهت نیز ذکر شده است. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏6، ص 753)

تعبير به "خشينا" (ترسيديم) در اين جا به معناى "ناخوش داشتيم" آمده است، زيرا براى چنين كسى با اين علم و آگاهى و توانايى، ترس از چنين موضوعاتى وجود نداشته است.(تفسير نمونه، ج ‏12، ص 503)

اين احتمال نيز وجود دارد كه به معناى "علمنا" (دانستيم) بوده باشد ـ چنان كه از ابن عباس نقل شده است ـ يعنى ما مى ‏دانستيم كه اگر او [کودک] بماند چنين حادثه ناگوارى در آينده براى پدر و مادرش اتفاق مى‏ افتد.(همان)

نکته: ضمیر جمع آوردن برای یک نفر، هم در قرآن و هم در ساير كلمات زبان عرب و غير عرب، متداول است و اشخاص بزرگ گاهى به هنگام سخن گفتن از خود، ضمير جمع به كار مى‏ برند.

با سلام
ممنون از پاسختان. لطف كرديد. فقط اين كه آيا اين موضوع قصاص قبل از عمل را تداعي نميكند؟ اگر به لحاظ انفورماتيكي نميتوانيد جواب را در سايت بگذاريد لطفا آن را به صورت پيغام خصوصي برايم ارسال نماييد.
ممنون از محبت شما.

سلام. ببخشيد من جواب قسمت اول را ديدم (قصاص قبل از جرم). سوال اينجاست كه حتما خداوند دليلي براي كشتن كودك توسط يك نفر داشته است. (كشتن توسط يك نفر با مرگ ناشي از تصادف تفاوت ميكند به نحوي كه حضرت موسي نيز از اين امر تعجب كرده و خطاب به خضر ميگويد شما گناه كرده ايد)
سوال من ايجاست كه
1-چرا خداوند دليل را در قرآن مجيد نياورده است
2- چگونه ميتوان دليل را پيدا كرد (از چه مرجعي)
با تشكر

[="Tahoma"]

payaam2000;562972 نوشت:
با سلام
ممنون از پاسختان. لطف كرديد. فقط اين كه آيا اين موضوع قصاص قبل از عمل را تداعي نميكند؟ اگر به لحاظ انفورماتيكي نميتوانيد جواب را در سايت بگذاريد لطفا آن را به صورت پيغام خصوصي برايم ارسال نماييد.
ممنون از محبت شما.

با سلام و درود

بله، حضرت موسی نیز ظاهر این عمل را می بیند و اعتراض می کند ولی وقتی بیان خضر برای به قتل رساندن کودک را می شنود، می پذیرد.

لذا ممکن است چنین سؤالی به ذهن برسد ولی فرد مؤمن به دنبال یافتن پاسخ صحیحی می گردد که با عدالت و حکمت الهی و نیز عصمت رسولان ـ که در جای خود به اثبات رسیده ـ سازگار باشد.

payaam2000;562982 نوشت:
سلام. ببخشيد من جواب قسمت اول را ديدم (قصاص قبل از جرم). سوال اينجاست كه حتما خداوند دليلي براي كشتن كودك توسط يك نفر داشته است. (كشتن توسط يك نفر با مرگ ناشي از تصادف تفاوت ميكند به نحوي كه حضرت موسي نيز از اين امر تعجب كرده و خطاب به خضر ميگويد شما گناه كرده ايد)
سوال من ايجاست كه
1-چرا خداوند دليل را در قرآن مجيد نياورده است
2- چگونه ميتوان دليل را پيدا كرد (از چه مرجعي)
با تشكر

این كشته شدن، تقدیر الهی برای آن بچه بوده که از مجرای اراده تکوینی خداوند، توسط یک مأمور خاص الهی انجام شده، و از این جهت فرقی با امور تکوینی دیگر مانند تصادف و ... ندارد.

در آیه قرآن نیز کفر کودک و این که در آینده موجب گمراهی والدین می شود را دلیل آن بیان کرده است.

البته لازم به ذکر است ما نمی توانیم از این موارد خاص، الگو برداری کنیم و ما موظف به پیروی از موساها هستیم نه خضرها.

[="Tahoma"]خضر و قتل کودک

پرسش:
در آيه 80 سوره كهف چرا آن نوجوان را قصاص قبل از جرم نمودند؟ همچنين كلمه در «خشينا» ضمير (نا) به كه بر مي گردد؟

پاسخ:
«وَ أَمَّا الْغُلَامُ فَكاَنَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينْ‏ِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَ كُفْرًا فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبهُّمَا خَيرًا مِّنْهُ زَكَوةً وَ أَقْرَبَ رُحمًا»؛ و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ايمان بودند و بيم داشتيم كه آنان را به طغيان و كفر وادارد. از اين رو، خواستيم كه پروردگارشان به جاى او، فرزندى پاكتر و بامحبت ‏تر به آن دو بدهد.(1)
با سلام و درود
در مورد قتل کودک توسط خضر، چند نکته عرض می شود:
1. خداوند یک نظام تکوین دارد و یک نظام تشریع. تکوین مربوط به عالم هستی، و تشریع مربوط به دستورات و احکام دینی است.
2. اراده تکوینی و تشریعی، هر دو مبتنی بر مصالح و حقایقی است؛ هم در تكوین خداوند خیر و رحمت را مبنا قرار داده است، و هم در تشریع، بر اساس مصالح و مفاسد، قانون عادلانه وضع كرده است.
3. در عالم تشریع که اختیار انسان در آن دخیل است، ثواب و عقاب هم دارد ولی در عالم تکوین، نظام ثواب و عقاب نیست.
4. ممنوعیت قصاص قبل از جنایت، مربوط به عالم تشریع است، نه تکوین. در نظام تشریع است که مثلا یک قاضی نباید بدون وقوع جرم، کسی را محکوم به قصاص نماید.
5. حضرت خضر، مأمور الهی در نظام تکوین بوده است، نه نظام تشریع. ایشان مجری اراده تکوینی الهی بوده است، نه اراده تشریعی.
6. هر روز با اراده تکوینی الهی، صدها کودک در اثر بیماری یا حوادث مختلفی مانند سیل و زلزله و تصادف و ...، می میرند؛ کسی هم حق ندارد بپرسد که چرا خداوند عمر این کودک را کوتاه قرار داد و جان او را گرفت.
این كشته شدن، تقدیر الهی برای آن بچه بوده که از مجرای اراده تکوینی خداوند، توسط یک مأمور خاص الهی انجام شده، و از این جهت فرقی با امور تکوینی دیگر مانند تصادف و ... ندارد.
7. اگر خداوند مرگ یكی از این كودكان را بجای افتادن از پرتگاه، ویروس کُشنده، آتش گرفتن خانه یا .... به دست یكی از اولیاء اش ـ كه به طور خاص مأمور به این امر خاص شده است ـ انجام داد، چه اشکالی پیش می آید!؟
بنابر این: از آن جا که حضرت خضر مأمور اراده الهی در نظام تکوین بوده است، نه تشریع؛ و سؤال از قصاص قبل از جنایت، مربوط به عالم تشریع است نه تکوین؛ دیگر اصلا جای سؤال از قصاص قبل از جنایت نیست.
اما کلمه «خشیت» از ماده "خشی" از نظر لغوی به معنای ترس است.
اگر این فراز از آیه را کلام خداوند بدانیم ـ که برخی مفسران چنین دانسته اند(2) ـ دیگر نمی توانیم به معنای ترس، معنا کنیم زیرا می دانیم که ترس در مورد خداوند معنا ندارد.
اگر این فراز از آیه کلام خداوند باشد، این گونه بیان شده زیرا مطابق با گفتگوهای بشر است.(3)
حتی اگر آن را کلام خضر بدانیم، باز هم چون او مأمور الهی بوده و از جانب خود کاری انجام نمی داده «وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي»(4)؛ نمی توان آن را بر معنای حقیقی (ترس) معنا کرد، بلکه معنای مجازی آن منظور است.
علامه طباطبایی می گوید: با توجه به سیاق، مراد از "خشيت" به طور مجاز، پرهيز از روى رأفت و رحمت است، نه معناى حقيقيش كه همان تأثر قلبى خاص است. زیرا خداوند در آيه «وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ»؛ از احدی جز خدا نمی ترسند (5)، معناى حقيقى خشيت را از انبياى عظامش نفى كرده است.(6)
البته برای "خشیت" معنای کراهت نیز ذکر شده است.(7)
تعبير به "خشينا" (ترسيديم) در اين جا به معناى "ناخوش داشتيم" آمده است، زيرا براى چنين كسى با اين علم و آگاهى و توانايى، ترس از چنين موضوعاتى وجود نداشته است.(8)
اين احتمال نيز وجود دارد كه به معناى "علمنا" (دانستيم) بوده باشد ـ چنان كه از ابن عباس نقل شده است ـ يعنى ما مى ‏دانستيم كه اگر او [کودک] بماند چنين حادثه ناگوارى در آينده براى پدر و مادرش اتفاق مى‏ افتد.(9)
نکته: ضمیر جمع آوردن برای یک نفر، هم در قرآن و هم در ساير كلمات زبان عرب و غير عرب، متداول است و اشخاص بزرگ گاهى به هنگام سخن گفتن از خود، ضمير جمع به كار مى‏ برند.
لازم به ذکر است که حضرت موسی نیز ظاهر این عمل را می بیند و اعتراض می کند ولی وقتی بیان خضر برای به قتل رساندن کودک را می شنود، می پذیرد. لذا ممکن است ظاهر این عمل خضر، در ابتدا در ذهن، س البته فراموش نشود که ما نمی توانیم از این موارد خاص، الگو برداری کنیم و ما موظف به پیروی از موساها هستیم نه خضرها.

______________

  1. کهف، 80و81.
  2. مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏6، ص 753.
  3. قاموس قرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏2، ص 251.
  4. کهف، 82.
  5. احزاب، 39.
  6. ترجمه الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏13، ص 482.
  7. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏6، ص 753.
  8. تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏12، ص 503.
  9. همان.
موضوع قفل شده است