درخت و درختکاری در اسلام و مسیحیت(طبیعت در کتاب مقدس)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخت و درختکاری در اسلام و مسیحیت(طبیعت در کتاب مقدس)

سید محمد رضا طباطبایی
احترام به طبیعت چیزی است که همگام با فطرت انسان هاست. لذا می بینید که انسان ها در خستگی خود به دامن طبیعت می روند و با قرار گرفتن در دل طبیعت به روح خود آرامش می بخشند. این اهمیت البته در ادیان نیز قابل جستجو است. در برخی بیشتر و در برخی کمتر. در این مقاله ما تنها قصد داریم به مقایسه ای مختصر بین اسلام و مسیحیت در زمینه طبیعت با تاکید بر مساله درخت کاری(به مناسبت این ایام که در هقته درختکاری است) و … بپردازیم. اسلام از آنجا که دینی مطابق با فطرت انسان هاست و در طول تاریخ شکل گیری خود از تطاول تحریف مصون بوده است ، آموزه های دل چسب و زیبایی در باره به طور خاص درخت و به طور کلی طبیعت دارد.
این در حالی است که در سنت مکتوب مسیحی ، آموزه قابل توجهی که تصریحا احترام به طبیعت و درخت را تبیین کرده باشد یا بر توجه به درخت و گل و گیاه و … تاکید ورزیده باشد، یافت نمی شود.
حتی بالعکس . اگر کندوکاوی در کتاب مقدس داشته باشیم در مبارزه و نگاه منفی به درخت بیشتر مطلب می یابیم تا تاکید بر درختکاری و اهمیت به آن.


به عنوان مثال داستانی در عهد جدید آمده است با عنوان داستان درخت انجیر.

هم در انجیل متى ۲۱: ۱۸-۲۲ و هم در انجیل مرقس ۱۱: ۱۳-۲۲ شرح مبسوطی از آن ذکر شده است . علیرغم داستان های مشابهی که در اناجیل آمده است ، داستان درخت انجیر به نویسندگان سایر انجیل ها الهام نشده است . حکمت این که چرا برخی از داستان ها در تمام اناجیل آمده است و برخی فقط به بعضی از آنها اختصاص دارد ، روشن نیست و ما هم در صدد بیان آن نیستیم و به این بحث چندان ربطی نمی یابد.

به سراغ اصل داستان می رویم و متن داستان را با هم از کتاب مقدس می خوانیم. چون داستان موجود در انجیل مرقس گویاتر است ابتدا آن را نقل می کنیم:
مرقس: و عیسی وارد اورشلیم شده به هیکل درآمده و به همه چیز ملاحظه نمود چون وقت شام شد با آن دوازده به بیت علیا رفت(۱۱ انجیل مرقس ۱۱) بامدادان چون از بیت عنیا بیرون می‏آمدند گرسنه شد(۱۲ انجیل مرقس ۱۱) ناگاه درخت انجیری که برگ داشت از دور دیده آمد تا شاید چیزی بر آن بیابد امّا چون نزد آن رسید جز برگ بر آن هیچ نیافت زیرا که موسم انجیر نرسیده بود(۱۳ انجیل مرقس ۱۱) پس عیسی توجّه نموده بدان فرمود از این پس تا به ابد هیچ کس از تو میوه نخواهد خورد و شاگردانش شنیدند(۱۴ انجیل مرقس ۱۱) پس وارد اورشلیم شدند و چون عیسی داخل هیکل گشت به بیرون کردن آنانی که در هیکل خرید و فروش می‏کردند شروع نمود و تختهای صرّافان و کرسیهای کبوتر فروشان را واژگون ساخت(۱۵ انجیل مرقس ۱۱) و نگذاشت که کسی با ظرفی از میان هیکل بگذرد(۱۶ انجیل مرقس ۱۱) و تعلیم داده گفت آیا مکتوب نیست که خانه من خانه عبادت تمامی امّتها نامیده خواهد شد امّا شما آن را مغازه دزدان ساخته‏اید(۱۷ انجیل مرقس ۱۱) چون رؤسای کهنه و کاتبان این را بشنیدند در صدد آن شدند که او را چطور هلاک سازند زیرا که از وی ترسیدند چون که همه مردم از تعلیم وی متحیّر می‏بودند(۱۸ انجیل مرقس ۱۱) چون شام شد از شهر بیرون رفت(۱۹ انجیل مرقس ۱۱) صبحگاهان در اثنای راه درخت انجیر را از ریشه خشک یافتند(۲۰ انجیل مرقس ۱۱) پطرس بخاطر آورده وی را گفت ای استاد اینک درخت انجیری که نفرینش کردی خشک شده(۲۱ انجیل مرقس ۱۱) عیسی در جواب ایشان گفت به خدا ایمان آورید(۲۲ انجیل مرقس ۱۱) زیرا که هر آینه به شما می‏گویم هر که بدین کوه گوید منتقل شده به دریا افکنده شو و در دل خود شک نداشته باشد بلکه یقین دارد که آنچه گوید می‏شود هر آینه هر آنچه گوید بدو عطا شود(۲۳ انجیل مرقس ۱۱) بنابراین به شما می‏گویم آنچه در عبادت سؤال میکنید یقین بدانید که آن را یافته‏اید و به شما عطا خواهد شد(۲۴ انجیل مرقس ۱۱).

متى: بامدادان چون به شهر مراجعت می‏کرد گرسنه شد(۱۸ انجیل متّی ۲۱) و در کناره راه یک درخت انجیر دیده نزد آن آمد و جز برگ بر آن هیچ نیافت پس آن را گفت از این به بعد تا به ابد بر تو نشود که در ساعت درخت انجیر خشکید(۱۹ انجیل متّی ۲۱) چون شاگردانش این را دیدند متعجّب شده گفتند چه بسیار زود درخت انجیر خشک شده است(۲۰ انجیل متّی ۲۱) عیسی در جواب ایشان گفت هر آینه به شما می‏گویم اگر ایمان می‏داشتید و شک نمی‏نمودید نه همین را که به درخت انجیر شد می‏کردید بلکه هرگاه بدین کوه می‏گفتید منتقل شده به دریا افکنده شو چنین می‏شد(۲۱ انجیل متّی ۲۱) و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید خواهید یافت(۲۲ انجیل متّی ۲۱) .

در این داستان اشکالات بسیاری دیده می شود و سوالاتی را در ذهن ایجاد می کند . به عنوان نمونه :
شاگردان کی فهمیدند درخت انجیر خشک شده است؟ آیا آنگونه که متی گفته در همان لحظه خشک شدنش فهمیدند، یا آن گونه که مرقس گفته روز بعد آمدند و فهمیدند خشک شده است؟
چرا عیسی از میوه درختی که صاحبش اجازه نداده بود، خورد ؟
که البته این ها باز به بحث ما مرتبط نیستند و محور اصلی بحث ما طبیعت و اهمیت به درخت کاری و محیط زیست است.
شخصا با تامل مختصری که به نگاه مسیحیت به این مساله داشتم ، دیدگاه مثبتی را در این آیین نسبت به ارزشمندی درخت نیافتم. به عنوان نمونه در همین داستان درخت انجیر می بینیم که حضرت عیسی ع صرفا به دلیل میوه نداشتن ،‌ یک درخت انجیر را نفرین می کند تا خشک شود. (البته من این مساله را از تحریفات انجیل می دانم ، چرا که مسیح علیه السلام قطعا چنین شخصیتی نداشته است).
این در حالی است که در اسلام بر کاشتن درخت و سبزه و زراعت بسیار بسیار تاکید شده است. حتی کاشت درختی که بی ثمر باشد و هیچ میوه ای ندهد. چرا که چه بسا از برگ و ریشه و ساقه و سایه و … حتی منظره دل پذیر درخت ، سایر مخلوقات خداوند بهره مند شود. لذا می بینیم که در روایت چنین آمده است:
یامبر (صلی الله علیه وآله) : «… من بنی بنیانا بغیر ظلم و لا اعتداء او غرس غرساً بغیر ظلم و لا اعتداء کان له اجرا جاریا ما ینتفع به احد من خلق الرحمن»؛ … کسی که درختی بکارد، تا زمانی که یکی از مخلوقات خدا از آن بهره می برد، خداوند به او پاداش می دهد (یعنی صدقه جاریه). (مستدرک الوسائل ، حسین نوری طبرسی، ، ج ۱۳، ص ۴۶۰، ح ۱۵۸۹۵)


در این روایات خداوند و جانشینان او در زمین مردم را به درختکاری تشویق می کنند .
باز مرحوم نوری در مستدرک الوسائل روایت دیگری را از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) نقل می کند: «ان قامت الساعة و فی ید احدکم فسیله، فإن استطاع ان لا یقوم الساعة، حتی یغرسها فلیغرسها»؛ اگر عمر جهان پایان یابد و قیامت فرا رسد و یکی از شما نهالی در دست داشته باشد، چنانچه به قدر کاشتن آن فرصت باشد، باید فرصت را از دست ندهد و آن را بکارد. (همان، ح ۱۵۸۹۴).
در روایت دیگری امام صادق علیه السلام می فرماید: «و خلق له الشجر فکلف غرسها و سقیها و القیام علیها»؛ خداوند درخت را برای انسان آفرید، از این رو، او باید درخت بکارد، آن را آبیاری کند و در حفظ آن بکوشد.( علامه مجلسی، مرآت العقول ، ج۳، ص ۸۶).
پیامبر صلی الله علیه و آله : هر مسلمانی که بذری بیفشاند یا نهالی بنشاند و از حاصل آن بذر و نهال پرنده‌ای یا انسانی یاچرنده‌ای بخورد، آن برای او صدقه محسوب شود.

حدیث دیگر:
هر که درختی بکارد، هر بار که انسان یا یکی از مخلوقات خداوند از آن بخورد برای وی صدقه‌ای محسوب می‌شود.
باز حدیث دیگر:
هر که درختی بنشاند خداوند تعالی به اندازه میوه‌ای که از آن درخت داده شود پاداش برای وی می‌نویسد.

و … . از این قبیل روایات در سنت مکتوب اسلامی فراوان است به طوری که کتاب های متعددی با عنوان چهل حدیث درختکاری و … نوشته و منتشر شده است .
اما آنچه موجب رنجش است این است که در کتاب مقدس چنین مساله مهمی از زاویه ای مخالف نگریسته شده است . مسیح درختی را به صرف این که میوه ندارد نفرین می کند تا خشک شود. خوب اگر این درخت خشک نمی شد، صاحب درخت می توانست غیر از میوه بهره های دیگری از درخت ببرد . می توانست آن را بفروشد، از سایه اش استفاده کند و … .
علاوه بر این کسی که داستان درخت انجیر در انجیل را بخواند شاید این مجوز را برای خود احساس کند که می تواند به سادگی به محیط زیستی که خود صاحب آن نیست و دیگری بنا کرده است آسیب برساند. چرا که درخت وقتی درخت خواهد بود که میوه داشته باشد و آن میوه نیز فقط باید برای شخصی باشد که آن را مطالبه کرده است.
نکته جالب توجه در داستان درخت انجیر در کتاب مقدس این است که موقعی که مسیح از کنار آن درخت می گذشت فصل میوه دادن درخت نبود.
… جز برگ بر آن هیچ نیافت زیرا که موسم انجیر نرسیده بود(۱۳ انجیل مرقس ۱۱)

نه این که حقیقتا آن درخت انجیر، درخت بی ثمری باشد. بلکه درختی بود که انجیر هم می داد ولی در فصلی بود که فصل انجیر نبود. صرف نظر از این سوال که اگر مسیح خدا یا پسر خداست این نکته پیش پا افتاده را باید می دانست ، که ندانست ولی به هر حال چرا نفرین کرد که درختی میوه دار خشک شود.
در روایتی از پیامبر اکرم ص آمده است که :
نزد من شکستن شاخه‌ای از درخت همچون شکستن بال فرشتگان است.

حتی در جنگ هم درختان قداست دارند و مورد احترامند. در حدیث آمده است هرگاه رسول‌ خدا می‌خواست سپاهی را به جهاد گسیل دارد، سپاهیان را دعوت می‌کرد و آنان را نزد خویش می‌نشاند، سپس می‌فرمود: با نام و یاد خدا و در راه او بر آیین رسول خدا (ص) (به جهاد) روید… و درختی را قطع نکنید مگر آن که ناگزیر باشید.

حال این که شخصی بی دلیل باعث شود تا درختی خشک شود هرگز پذیرفتنی نیست .
چنان که پیشتر هم اشاره کردم ما انتساب چنین رفتارهایی به مسیح علیه السلام را قبول نداریم اما مسیحیان که به چنین آموزه هایی معتقدند طبعا باید از آن دفاع کنند. در اسلام معجزاتی که به اولیای خدا نسبت داده می شود حقیقتا اثباتی و آسمانی هستند. به عنوان مثال اگر کرامتی هم قرار است صورت بگیرد به این صورت است که مثلا درخت خشک سبز شود. مانند همان نخل خشکی که در بیابان بود و حضرت مریم با تکان دادن آن دید که از فراز آن رطب و خرمای تازه فرو می افتد. در اینجا نیز واقعا اگر کرامتی ارزشمند قرار بود اتفاق افتد این کرامت این می بود که درخت مزبور به اعجاز مسیح ،‌ انجیر بدهد. نه این که به نفرین مسیح علیه السلام خشک شود و تازه حواریون تشویق شوند که ایمان بیشتری پیدا کنید تا بتوانید مانند من درخت خشک کنید!
در داستان انجیر مسیح علیه السلام با مثالی عملی به حواریون نیروی ویرانگری را برای تخریب محیط زیست آموزش می دهد و آن را ثمره ایمان بر می شمرد:
عیسی در جواب ایشان گفت هر آینه به شما می‏گویم اگر ایمان می‏داشتید و شک نمی‏نمودید نه همین را که به درخت انجیر شد می‏کردید بلکه هرگاه بدین کوه می‏گفتید منتقل شده به دریا افکنده شو چنین می‏شد(۲۱ انجیل متّی ۲۱) و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید خواهید یافت(۲۲ انجیل متّی ۲۱) .

این در حالی است که امام صادق علیه السلام می فرماید : خداوند برای پیامبرانش کشاورزی و درختکاری را برگزید تا از بارش باران ناخشنود نباشند.
اساسا در این داستان ، هدف ازایمان رسیدن به قدرت های جادویی بیان شده حال آن که هدف از ایمان نزدیک شدن به خدا و محبوب درگاه الهی شدن است نه تبدیل شدن به جرثقیل جهت جا به جایی کوه یا دشمن درخت انجیر!

با نام و یاد خدا و در راه او بر آیین رسول خدا (ص) (به جهاد) روید… و درختی را قطع نکنید مگر آن که ناگزیر باشید.

موضوع قفل شده است