اديان جديد
تبهای اولیه
اديان جديد، جنبشهاى نوپديد دينى، اديان بديل يا اديان دوران جديد همگى واژگانى هستند كه از پديده جديدى در جهان معاصر خبر مىدهند و پژوهشهاى گوناگونى را در حوزههاى مختلف علوم از جمله جامعهشناسى، دينشناسى، روانشناسى و جرمشناسى به خود اختصاص دادهاند . مراكز و نهادهاى گوناگونى در بررسى اين مساله شكل گرفته و شخصيتهاى معروف و پرتلاشى در اين عرصه پژوهشى پاى نهادهاند .
«. . . و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد; در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست . . .» حجرات، 12
اديان جديد، جنبشهاى نوپديد دينى، اديان بديل يا اديان دوران جديد همگى واژگانى هستند كه از پديده جديدى در جهان معاصر خبر مىدهند و پژوهشهاى گوناگونى را در حوزههاى مختلف علوم از جمله جامعهشناسى، دينشناسى، روانشناسى و جرمشناسى به خود اختصاص دادهاند . مراكز و نهادهاى گوناگونى در بررسى اين مساله شكل گرفته و شخصيتهاى معروف و پرتلاشى در اين عرصه پژوهشى پاى نهادهاند . به لحاظ منابع و نوشتهها نيز كتابخانهها و كتابفروشىها از كتابهاى مربوط به اين پديده پرشدهاند و در حوزه اطلاعرسانى و ابزار مرتبط با آن مانند اينترنت، صرفنظر از سايتهايى كه اختصاصا به اين مهم پرداختهاند، در اغلب دپارتمانهاى دينپژوهى مستقل، يا مرتبط با دانشگاههاى معتبر دنيا بخشى تحت همين عنوان ايجاد شده است كه در آن، علاوه بر معرفى منابع تحقيق و محققان اين حوزه به دلمشغولىهاى تحقيقى ارباب قلم در اين حوزه پرداختهاند و براى تكميل فرايند اطلاعرسانى خويش و نيز در دسترسقراردادن منابع و مآخذ، نشانى سايتهاى اختصاصى اديان و جنبشهاى نوپديد را در خود جاى داده، به معرفى ديگر مراكزى كه در اين زمينه به پژوهش اشتغال دارند، پرداختهاند .
مطالب اين حوزه نيز داراى تنوع بسيارى است . برخى را كسانى نگاشتهاند كه داراى نگاهى جانبدارانه به موجوديت اين اديان بودند و در لابلاى كلمات آنها نوعى دفاع مطلق ديده مىشود . برعكس، بخشى از مطالب از سوى مخالفان و گاه ارباب دينهاى سنتى بر ضد اين حركتها نوشته شدهاند كه البته هر دو مجموعه در جاى خود حاوى نكات ارزشمندى هستند كه در بررسى اين موضوع بايد از تمامى آنها سود جست، و در نهايت گروه سومى هستند كه نگاهى پديدار شناختى دارند و در كاوشهاى خويش در پى مبانى، اصول، خاستگاه و چرايى اين پديده هستند .
در اين ميان، برخى به طرح مباحث نظرى و كليات مىپردازند و اصولا جنبه معرفتشناختى دارند و برخى در حوزه مطالعات موردى (1) وارد شدهاند . برخى به زندگىنامه تحليلى بنيانگذاران جنبشهاى نوپديد پرداختهاند; و برخى ديگر با نگاهى جامعهشناختى به آسيبشناسى اين پديده و رهآورد و برآيند آن توجه كرده، تحليلى جامعه شناختى و گاه روانشناسانه از زيرمجموعه اين پديده و افرادى كه به آنها مىپيوندند ارائه مىكنند . مقاله حاضر كه تركيبى از دو نوشتار به قلم دو تن از استادان و محققان اين حوزه است، در عين اختصار، داراى مطالب و اطلاعات ارزشمندى است كه مىتواند در به دست دادن نگاهى اجمالى و كلى به اين پديده براى خوانندگان مفيد افتد .
شايد خوانندگان ارجمند ارائه تعريفى جامع و مانع از اديان جديد را انتظار داشته باشند، اما نظر به نگاههاى مختلف در تعريف اديان جديد كه عبارتاند از تعريفهاى الهيون، جامعهشناسان دين، تاريخشناسان اديان، روانشناسان دين و دينپژوهان در اين نوشتار كوتاه به آنچه در لابلاى اين دو مقاله ترجمه شده ذيل است اكتفا مىشود و اگر ابهامى در تعريف موضوع باشد در مقالات آتى كه به تعريف اديان جديد اختصاص خواهد داشت، زدوده خواهد شد .
درباره مقاله دكتر گاردون ملتون ذكر اين نكته لازم است كه سير تاريخى مطالعه اديان جديد يا جنبشهاى نوپديد دينى در اين نوشتار به خوبى بيان شده است; به خصوص كه نويسنده در اين زمينه از شخصيتهاى اصلى به حساب مىآيد و همين بر غنا و اعتماد به آنچه نوشته، مىافزايد . كتابشناسى انتهاى مقاله براى تحقيقات و كسب اطلاعات بيشتر بسيار مفيد خواهد بود .
بىترديد، در اين ترجمه نارسايىهايى وجود دارد كه از جمله بايد به اسامى فارسى جنبشها اشاره نمايم . اميد مىرود در ادامه راه با كسب نظرها و پيشنهادهاى اساتيد و خوانندگان ارجمند به نامهاى معيار و ثابتى دستيابيم . به هر حال، نوبودن موضوع و كاستىهاى موجود در برخى آثار ترجمهشده در اين زمينه كه در بعضى از كتابهايى كه به تمامى اديان دنيا مىپردازند، ارائه شدهاند، روند تحقيق در زمينه اديان جديد را با دشوارى مواجه مىسازد كه با اميد به رفع ابهامات، برآيندى بهتر را پيشبينى مىكنيم .
فصل اول: درآمدى بر جنبشهاى نوپديد دينى/ الين باركر (2)
1 . جنبشهاى نوپديد دينى چه هستند؟
، «اديان بديل» (4) ، «مذاهب» (5) يا «فرقهها» (6) همگى اصطلاحات و تعاريفى فنى در حوزه علوم اجتماعى هستند . در اين نوشتار مقصود از اينها گروههايى هستند كه از زمان جنگ جهانى دوم در شكل كنونىشان ظاهر شدند و از آن جهت نيز دينى محسوب مىشوند كه به برخى پرسشهاى غايىاى پاسخ مىدهند كه اديان اصيل در پى پاسخگويى به آنها هستند . پرسشهايى چون; آيا خدايى هست؟ هدف زندگى چيست؟ بعد از مرگ چه بر ما مىرود؟ اين تعريف شامل اديان «الحادى» و فلسفههايى نظير اشكال گوناگون بوديسم و بخشى از نهضتبالقوه بشرى (7) است كه به هوادارانش تعليم مىدهد تا خدا را «در درون خويش» بجويند . انديشمندان و محققان در پى آنند تا از اصطلاحات و اسامى خنثى و بىطرف درباره اين گروهها نظير نهضتهاى نوپديد دينى، mrms ، اقليتها يا اديان بديل استفاده كنند، ولى رسانهها و افكار عمومى واژه «فرقه» را به كار مىبرند كه داراى اشارههاى تلويحى مىباشد و اغلب از عقايد عجيب و غريب، اعمال شيطانى و اغوا كننده، كنترل ذهن و اجبار روانى و احتمالا سوء استفادههاى جنسى و گرايشات مجرمانه حكايت دارد .
در اين ميان، معروفترين جنبشهايى كه اصطلاح «فرقه» را براى آنها بسيار به كار مىبرند و از رواج عمومى برخوردارند، جنبشهاى كليساى اتحاد (8) يا مونها، (9) جامعه بينالمللى براى وجدان كريشنا (10) يا هير كريشنا (11) ، علمشناسى (12) ، جنبش راجنيش (13) و خانواده (14) (كه زمانى تحت عنوان فرزندان خدا (15) شناخته مىشد) مىباشند .
2 . تنوع جنبشهاى نوپديد دينى
در طول تاريخ، تمام اديان در دوره خودشان دينى جديد محسوب مىشدند; مسيحيت، اسلام، زرتشت و متديسم همه روزگارى جديد بودند . از اين رو تعجبى ندارد، اگر برخى خصوصيات و ويژگىهاى اديان جديد و جنبشهاى نوپديد دينى از اين اديان نيز حكايت كنند . آنچه شايد درباره جنبشهاى نوپديد دينى دنياى معاصر بيشتر مورد توجه است تنوع بىشمارى است كه در ميان آنها وجود دارد . اغلب جريانهاى اوليه در غرب، نظير بيدارباشهاى عظيم (16) در امريكا يا مذاهبى مانند علم مسيحى، (17) شهود و مورمونها (19) كه در قرن نوزدهم ظهور كردند، در برخى زمينهها با سنتيهودى - مسيحى اشتراكاتى دارند، اما جريانهاى كنونى علاوه بر اينكه شامل جنبشهايى است كه ابعادى از مسيحيت، اسلام، هندوئيسم، بوديسم و شينتو را در خود دارد، ملغمهاى است از اين اديان به اضافه مجموعهاى متنوع از ايدهها و باورها كه عبارتاند از روانشناسىها، تخيلات علمى، بت پرستى جديد (20) و شيطانيسم (21) .
اين تنوع نه تنها در سنتهايى است كه اين جنبشها از درون آنها سربرآوردهاند، بلكه در اعمال، سازمان و تاثيراتى كه مىتوانند بر روى افراد و جامعه داشته باشند، نيز وجود دارد . رهبران ممكن است غنى يا فقير بوده، از آنها به مرشد، (22) پيامبر، معلم، موعود، خداوند، آلهه و خدا ياد كنند . اعضاى اين جنبشها ممكن است پير يا جوان، سفيد يا سياه و غنى يا فقير باشند . بعضى در حومه شهرها، بعضى ديگر در خانههاى جداافتاده از شهرها و عدهاى در آپارتمانهاى داخل شهر زندگى مىكنند . آنان ممكن است در پى ارضاى خوشگذرانىهاى جنسى خويش و يا پىريزى يك زندگى زاهدانه و رياضتكشانه پرآوازه باشند . ممكن استشمار اعضاى اين جنبشها از صدها هزار نفر تا كمتر از تعداد انگشتان دستباشد و يا مانند كليساى انگليكن باشد كه از كشيشها، معتقدان دلباخته، عبادتكنندگان گاهگاهى، و اعضاى رسمى تشكيل شده است . بسيارى از اين جنبشها نيز داراى سطوح مختلفى از اعضا هستند كه از فعالترين عضوها تا بازديدكنندگان هرازگاهى يا هواداران على طبقهبندى مىشوند . برخى از اين جنبشها حقيقتا يا بالقوه خطرناك و برخى ديگر كاملا بىخطرند . خلاصه اينكه، تقريبا تنها اصطلاح عامى كه براى آنها مىتوان بهكار برد، همين برچسب «جنبشهاى نوپديد دينى» (23) يا در برخى مواقع، «فرقه» است .
ادامه دارد....
3 . ويژگىهاى مربوط به جنبشهاى نوپديد دينى
با اين حال، برخى ويژگىها كه در يك جنبش پيدا مىشوند، علاوه بر جديدبودن، دينى هم هستند; اولا: بنابر تعريفى كه ارائه مىشود، اغلب اعضاى اين جنبشها نوگرويدگان نسل اول هستند كه مانند تمام تازه گرويدگان بسيار پرشور، فعال، و حتى تعصبىتر از كسانى نشان مىدهند كه در دينى متولد و پرورده شدهاند . ثانيا: عضو گيرى آنها غيرمعمول و از ميان كليت جامعه مىباشد، مثلا جنبشهايى كه حوالى دهه 1970 ظاهر شدند، به طرز نامتناسبى در ميان بزرگسالانى از طبقات متوسط كه تا حدودى از تحصيلاتى بالاتر از حد متوسط برخوردار بودند، بروز كردهاند . اگر كسى براى اندك زمانى به كاركردهاى برخوردارى از يك گروه از جوانان بىتجربه پرشور كه دلواپس مسؤوليتهايى چون پرداخت وام و يا تعلقاتى نظير داشتن اولاد يا سرپرستى سالمندان نيستند، بينديشد، از همان ابتدا و خيلى سريع مىتواند رفتارهاى چنين گروههايى را حدس بزند . ثالثا: در ميان اين جنبشها اغلب يك بنيانگذار يا رهبرى با اقتدار و فرهمند وجود دارد; به اين معنى كه او (كه گاهى يك زن است) در قيد و بند هيچ سنت و قانونى نيست و حتى هوادارانش براى او اين حق را قائلند كه درباره تمامى امور زندگى آنها حكم صادر كند و اين كه با چه كسى ازدواج كنند؟ بچه داشته باشند يا خير؟ چه كارى را پيشه خود سازند؟ چه نوع پوششى داشته باشند؟ چه غذايى بخورند؟ كجا زندگى كنند؟ و حتى شايد اينكه بايد زندگى كنند يا خير؟ رابعا، اديان جديد در مقايسه با اديان قديمىتر سعى دارند كه برداشتهاى دقيقترى از حقيقت ارائه كنند كه با نسلهاى دورههاى گوناگون سازگار و منطبق باشند . خامسا: از امور رايج در ميان اين جنبشها مرزبندى شديد ميان «آنها» و «ما» است كه دومى به طور همگونى، خير و خدايى، و اولى به همين ميزان و ترتيب، بد و شايد شيطانى است . سادسا: در سطح كلان جامعه، اغلب (و نه هميشه) نوعى سوء ظن و يا دشمنى نسبتبه آنچه اين جنبشها به عنوان بديل و جانشين ارائه مىكنند، وجود دارد . (24)
ادامه دارد....