اديان جديد

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اديان جديد

اديان جديد، جنبش‏هاى نوپديد دينى، اديان بديل يا اديان دوران جديد همگى واژگانى هستند كه از پديده جديدى در جهان معاصر خبر مى‏دهند و پژوهش‏هاى گوناگونى را در حوزه‏هاى مختلف علوم از جمله جامعه‏شناسى، دين‏شناسى، روان‏شناسى و جرم‏شناسى به خود اختصاص داده‏اند . مراكز و نهادهاى گوناگونى در بررسى اين مساله شكل گرفته و شخصيت‏هاى معروف و پرتلاشى در اين عرصه پژوهشى پاى نهاده‏اند .


«. . . و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد; در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست . . .» حجرات، 12

اديان جديد، جنبش‏هاى نوپديد دينى، اديان بديل يا اديان دوران جديد همگى واژگانى هستند كه از پديده جديدى در جهان معاصر خبر مى‏دهند و پژوهش‏هاى گوناگونى را در حوزه‏هاى مختلف علوم از جمله جامعه‏شناسى، دين‏شناسى، روان‏شناسى و جرم‏شناسى به خود اختصاص داده‏اند . مراكز و نهادهاى گوناگونى در بررسى اين مساله شكل گرفته و شخصيت‏هاى معروف و پرتلاشى در اين عرصه پژوهشى پاى نهاده‏اند . به لحاظ منابع و نوشته‏ها نيز كتابخانه‏ها و كتابفروشى‏ها از كتاب‏هاى مربوط به اين پديده پرشده‏اند و در حوزه اطلاع‏رسانى و ابزار مرتبط با آن مانند اينترنت، صرف‏نظر از سايت‏هايى كه اختصاصا به اين مهم پرداخته‏اند، در اغلب دپارتمان‏هاى دين‏پژوهى مستقل، يا مرتبط با دانشگاه‏هاى معتبر دنيا بخشى تحت همين عنوان ايجاد شده است كه در آن، علاوه بر معرفى منابع تحقيق و محققان اين حوزه به دل‏مشغولى‏هاى تحقيقى ارباب قلم در اين حوزه پرداخته‏اند و براى تكميل فرايند اطلاع‏رسانى خويش و نيز در دسترس‏قراردادن منابع و مآخذ، نشانى سايت‏هاى اختصاصى اديان و جنبش‏هاى نوپديد را در خود جاى داده، به معرفى ديگر مراكزى كه در اين زمينه به پژوهش اشتغال دارند، پرداخته‏اند .

مطالب اين حوزه نيز داراى تنوع بسيارى است . برخى را كسانى نگاشته‏اند كه داراى نگاهى جانبدارانه به موجوديت اين اديان بودند و در لابلاى كلمات آنها نوعى دفاع مطلق ديده مى‏شود . برعكس، بخشى از مطالب از سوى مخالفان و گاه ارباب دين‏هاى سنتى بر ضد اين حركت‏ها نوشته شده‏اند كه البته هر دو مجموعه در جاى خود حاوى نكات ارزشمندى هستند كه در بررسى اين موضوع بايد از تمامى آنها سود جست، و در نهايت گروه سومى هستند كه نگاهى پديدار شناختى دارند و در كاوش‏هاى خويش در پى مبانى، اصول، خاستگاه و چرايى اين پديده هستند .

در اين ميان، برخى به طرح مباحث نظرى و كليات مى‏پردازند و اصولا جنبه معرفت‏شناختى دارند و برخى در حوزه مطالعات موردى (1) وارد شده‏اند . برخى به زندگى‏نامه تحليلى بنيانگذاران جنبش‏هاى نوپديد پرداخته‏اند; و برخى ديگر با نگاهى جامعه‏شناختى به آسيب‏شناسى اين پديده و ره‏آورد و برآيند آن توجه كرده، تحليلى جامعه شناختى و گاه روان‏شناسانه از زيرمجموعه اين پديده و افرادى كه به آن‏ها مى‏پيوندند ارائه مى‏كنند . مقاله حاضر كه تركيبى از دو نوشتار به قلم دو تن از استادان و محققان اين حوزه است، در عين اختصار، داراى مطالب و اطلاعات ارزشمندى است كه مى‏تواند در به دست دادن نگاهى اجمالى و كلى به اين پديده براى خوانندگان مفيد افتد .

شايد خوانندگان ارجمند ارائه تعريفى جامع و مانع از اديان جديد را انتظار داشته باشند، اما نظر به نگاه‏هاى مختلف در تعريف اديان جديد كه عبارت‏اند از تعريف‏هاى الهيون، جامعه‏شناسان دين، تاريخ‏شناسان اديان، روان‏شناسان دين و دين‏پژوهان در اين نوشتار كوتاه به آنچه در لابلاى اين دو مقاله ترجمه شده ذيل است اكتفا مى‏شود و اگر ابهامى در تعريف موضوع باشد در مقالات آتى كه به تعريف اديان جديد اختصاص خواهد داشت، زدوده خواهد شد .

درباره مقاله دكتر گاردون ملتون ذكر اين نكته لازم است كه سير تاريخى مطالعه اديان جديد يا جنبش‏هاى نوپديد دينى در اين نوشتار به خوبى بيان شده است; به خصوص كه نويسنده در اين زمينه از شخصيت‏هاى اصلى به حساب مى‏آيد و همين بر غنا و اعتماد به آنچه نوشته، مى‏افزايد . كتاب‏شناسى انتهاى مقاله براى تحقيقات و كسب اطلاعات بيشتر بسيار مفيد خواهد بود .

بى‏ترديد، در اين ترجمه نارسايى‏هايى وجود دارد كه از جمله بايد به اسامى فارسى جنبش‏ها اشاره نمايم . اميد مى‏رود در ادامه راه با كسب نظرها و پيشنهادهاى اساتيد و خوانندگان ارجمند به نام‏هاى معيار و ثابتى دست‏يابيم . به هر حال، نوبودن موضوع و كاستى‏هاى موجود در برخى آثار ترجمه‏شده در اين زمينه كه در بعضى از كتاب‏هايى كه به تمامى اديان دنيا مى‏پردازند، ارائه شده‏اند، روند تحقيق در زمينه اديان جديد را با دشوارى مواجه مى‏سازد كه با اميد به رفع ابهامات، برآيندى بهتر را پيش‏بينى مى‏كنيم .

فصل اول: درآمدى بر جنبش‏هاى نوپديد دينى/ الين باركر (2)

1 . جنبش‏هاى نوپديد دينى چه هستند؟
، «اديان بديل‏» (4) ، «مذاهب‏» (5) يا «فرقه‏ها» (6) همگى اصطلاحات و تعاريفى فنى در حوزه علوم اجتماعى هستند . در اين نوشتار مقصود از اينها گروه‏هايى هستند كه از زمان جنگ جهانى دوم در شكل كنونى‏شان ظاهر شدند و از آن جهت نيز دينى محسوب مى‏شوند كه به برخى پرسش‏هاى غايى‏اى پاسخ مى‏دهند كه اديان اصيل در پى پاسخ‏گويى به آن‏ها هستند . پرسش‏هايى چون; آيا خدايى هست؟ هدف زندگى چيست؟ بعد از مرگ چه بر ما مى‏رود؟ اين تعريف شامل اديان «الحادى‏» و فلسفه‏هايى نظير اشكال گوناگون بوديسم و بخشى از نهضت‏بالقوه بشرى (7) است كه به هوادارانش تعليم مى‏دهد تا خدا را «در درون خويش‏» بجويند . انديشمندان و محققان در پى آنند تا از اصطلاحات و اسامى خنثى و بى‏طرف درباره اين گروه‏ها نظير نهضت‏هاى نوپديد دينى، mrms ، اقليت‏ها يا اديان بديل استفاده كنند، ولى رسانه‏ها و افكار عمومى واژه «فرقه‏» را به كار مى‏برند كه داراى اشاره‏هاى تلويحى مى‏باشد و اغلب از عقايد عجيب و غريب، اعمال شيطانى و اغوا كننده، كنترل ذهن و اجبار روانى و احتمالا سوء استفاده‏هاى جنسى و گرايشات مجرمانه حكايت دارد .

در اين ميان، معروف‏ترين جنبش‏هايى كه اصطلاح «فرقه‏» را براى آن‏ها بسيار به كار مى‏برند و از رواج عمومى برخوردارند، جنبش‏هاى كليساى اتحاد (8) يا مون‏ها، (9) جامعه بين‏المللى براى وجدان كريشنا (10) يا هير كريشنا (11) ، علم‏شناسى (12) ، جنبش راجنيش (13) و خانواده (14) (كه زمانى تحت عنوان فرزندان خدا (15) شناخته مى‏شد) مى‏باشند .


2 . تنوع جنبش‏هاى نوپديد دينى

در طول تاريخ، تمام اديان در دوره خودشان دينى جديد محسوب مى‏شدند; مسيحيت، اسلام، زرتشت و متديسم همه روزگارى جديد بودند . از اين رو تعجبى ندارد، اگر برخى خصوصيات و ويژگى‏هاى اديان جديد و جنبش‏هاى نوپديد دينى از اين اديان نيز حكايت كنند . آنچه شايد درباره جنبش‏هاى نوپديد دينى دنياى معاصر بيشتر مورد توجه است تنوع بى‏شمارى است كه در ميان آن‏ها وجود دارد . اغلب جريان‏هاى اوليه در غرب، نظير بيدارباش‏هاى عظيم (16) در امريكا يا مذاهبى مانند علم مسيحى، (17) شهود و مورمون‏ها (19) كه در قرن نوزدهم ظهور كردند، در برخى زمينه‏ها با سنت‏يهودى - مسيحى اشتراكاتى دارند، اما جريان‏هاى كنونى علاوه بر اين‏كه شامل جنبش‏هايى است كه ابعادى از مسيحيت، اسلام، هندوئيسم، بوديسم و شينتو را در خود دارد، ملغمه‏اى است از اين اديان به اضافه مجموعه‏اى متنوع از ايده‏ها و باورها كه عبارت‏اند از روان‏شناسى‏ها، تخيلات علمى، بت پرستى جديد (20) و شيطانيسم (21) .

اين تنوع نه تنها در سنت‏هايى است كه اين جنبش‏ها از درون آن‏ها سربرآورده‏اند، بلكه در اعمال، سازمان و تاثيراتى كه مى‏توانند بر روى افراد و جامعه داشته باشند، نيز وجود دارد . رهبران ممكن است غنى يا فقير بوده، از آن‏ها به مرشد، (22) پيامبر، معلم، موعود، خداوند، آلهه و خدا ياد كنند . اعضاى اين جنبش‏ها ممكن است پير يا جوان، سفيد يا سياه و غنى يا فقير باشند . بعضى در حومه شهرها، بعضى ديگر در خانه‏هاى جداافتاده از شهرها و عده‏اى در آپارتمان‏هاى داخل شهر زندگى مى‏كنند . آنان ممكن است در پى ارضاى خوش‏گذرانى‏هاى جنسى خويش و يا پى‏ريزى يك زندگى زاهدانه و رياضت‏كشانه پرآوازه باشند . ممكن است‏شمار اعضاى اين جنبش‏ها از صدها هزار نفر تا كمتر از تعداد انگشتان دست‏باشد و يا مانند كليساى انگليكن باشد كه از كشيش‏ها، معتقدان دلباخته، عبادت‏كنندگان گاه‏گاهى، و اعضاى رسمى تشكيل شده است . بسيارى از اين جنبش‏ها نيز داراى سطوح مختلفى از اعضا هستند كه از فعال‏ترين عضوها تا بازديدكنندگان هرازگاهى يا هواداران على طبقه‏بندى مى‏شوند . برخى از اين جنبش‏ها حقيقتا يا بالقوه خطرناك و برخى ديگر كاملا بى‏خطرند . خلاصه اين‏كه، تقريبا تنها اصطلاح عامى كه براى آن‏ها مى‏توان به‏كار برد، همين برچسب «جنبش‏هاى نوپديد دينى‏» (23) يا در برخى مواقع، «فرقه‏» است .

ادامه دارد....

3 . ويژگى‏هاى مربوط به جنبش‏هاى نوپديد دينى
با اين حال، برخى ويژگى‏ها كه در يك جنبش پيدا مى‏شوند، علاوه بر جديدبودن، دينى هم هستند; اولا: بنابر تعريفى كه ارائه مى‏شود، اغلب اعضاى اين جنبش‏ها نوگرويدگان نسل اول هستند كه مانند تمام تازه گرويدگان بسيار پرشور، فعال، و حتى تعصبى‏تر از كسانى نشان مى‏دهند كه در دينى متولد و پرورده شده‏اند . ثانيا: عضو گيرى آنها غيرمعمول و از ميان كليت جامعه مى‏باشد، مثلا جنبش‏هايى كه حوالى دهه 1970 ظاهر شدند، به طرز نامتناسبى در ميان بزرگ‏سالانى از طبقات متوسط كه تا حدودى از تحصيلاتى بالاتر از حد متوسط برخوردار بودند، بروز كرده‏اند . اگر كسى براى اندك زمانى به كاركردهاى برخوردارى از يك گروه از جوانان بى‏تجربه پرشور كه دلواپس مسؤوليت‏هايى چون پرداخت وام و يا تعلقاتى نظير داشتن اولاد يا سرپرستى سالمندان نيستند، بينديشد، از همان ابتدا و خيلى سريع مى‏تواند رفتارهاى چنين گروه‏هايى را حدس بزند . ثالثا: در ميان اين جنبش‏ها اغلب يك بنيان‏گذار يا رهبرى با اقتدار و فرهمند وجود دارد; به اين معنى كه او (كه گاهى يك زن است) در قيد و بند هيچ سنت و قانونى نيست و حتى هوادارانش براى او اين حق را قائلند كه درباره تمامى امور زندگى آن‏ها حكم صادر كند و اين كه با چه كسى ازدواج كنند؟ بچه داشته باشند يا خير؟ چه كارى را پيشه خود سازند؟ چه نوع پوششى داشته باشند؟ چه غذايى بخورند؟ كجا زندگى كنند؟ و حتى شايد اين‏كه بايد زندگى كنند يا خير؟ رابعا، اديان جديد در مقايسه با اديان قديمى‏تر سعى دارند كه برداشت‏هاى دقيق‏ترى از حقيقت ارائه كنند كه با نسل‏هاى دوره‏هاى گوناگون سازگار و منطبق باشند . خامسا: از امور رايج در ميان اين جنبش‏ها مرزبندى شديد ميان «آن‏ها» و «ما» است كه دومى به طور همگونى، خير و خدايى، و اولى به همين ميزان و ترتيب، بد و شايد شيطانى است . سادسا: در سطح كلان جامعه، اغلب (و نه هميشه) نوعى سوء ظن و يا دشمنى نسبت‏به آنچه اين جنبش‏ها به عنوان بديل و جانشين ارائه مى‏كنند، وجود دارد . (24)

ادامه دارد....

موضوع قفل شده است