2 شهریور ماه سالروز شهادت سردار شهید سید کاظم کاظمی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
2 شهریور ماه سالروز شهادت سردار شهید سید کاظم کاظمی

بسم الله الرحمن الرحیم

:Gol:سردار سرتیپ پاسدار

شهید سید کاظم کاظمی :Gol:

تولد و کودکی



در سال 1336 ه.ش در بخش «آرادان» شهرستان گرمسار، ديده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران كودكي در زادگاهش، در سن شش سالگي، به همراه خانواده به شهرستان گرگان نقل مكان كردند.

با توجه به نوع كار پدر كه به شغل شريف كشاورزي مشغول بود، سيد كاظم از همان ابتدا با مشكلات و سختيهاي زندگي آشنا شد و از زماني كه خود را شناخت در كمك به خانواده كوتاهي نكرد.

او در خانواده اي مؤمن و متقي پرورش يافت و از همان دوران كودكي و نوجواني، اهميت خاصي براي اداي فرايض ديني و مذهبي قايل بود. در دوران تحصيل نيز دانش آموزي كوشا، فعال و اهل مطالعه بود.

********************
فعالیت های سیاسی _ مذهبی


شهيد كاظمي علاقه شديدي به مطالعه كتاب داشت، از سن شانزده سالگي برايش از قم مجلات مذهبي مي فرستادند. او با تشكيل كتابخانه كوچكي به نام «حر» بسياري از كتابهاي مذهبي ممنوعه (از نظر نظام شاهنشاهي) مانند كتاب حكومت اسلامي حضرت امام خميني:doa(2): و رساله ايشان را همراه زندگينامه
ائمه اطهار:doa(5): و ... جمع آوري در اختيار جوانان قرار مي داد. در اين دوران عوامل ساواك به وي مشكوك شده و به منزلشان يورش بردند و دستگير گرديد.

شهيد كاظمي علاقه خاصي به روحانيت داشت و در گرگان با بعضي از علماي آن خطه در تماس بود و بيشتر اوقات فراغت خود را در مسجد و حوزه علميه اين شهر مي گذراند.

در سال 1354 موفق به اخذ ديپلم رياضي شد. با توجه به وضعيت جسماني، در همان سال به نظام وظيفه مراجعه و با دريافت معافيت پزشكي از خدمت سربازي معاف گرديد. سپس جهت كار و آمادگي براي ورود به دانشگاه، به تهران عزيمت كرد. ابتدا دوره كوتاه مدت نقشه كشي ساختمان را پشت سر گذاشت و بعد از آن در سازمان تربيت بدني استخدام شد.

در اين ايام از طريق يكي از دوستان، با تعدادي از دانشجويان فعال دانشگاه مرتبط بود و در فعاليتهاي مخفي دانشجويي شركت داشت، تا اينكه دومين بار توسط ساواك دستگير شد و به مدت 10 روز در كميته ضد خرابكاري نگه داشته شد و مورد اذيت و شكنجه قرار گرفت.

سيد كاظم با همه رنج ها و مشكلاتي كه متحمل شد، با جديت و پشتكار، موفق به قبولي در كنكور سال 1355 گرديد، اما به دليل وجود سوابق در سازمان امنيت، از ادامه تحصيل وي جلوگيري به عمل آمد.


********************

تحصیل در خارج از کشور و فعالیتهای دانشجویی


پس از چندي با كمك و تشويق پدرش براي ادامه تحصيل به آمريكا رفت و موفق به تحصيل به رشته مهندس مكانيك گرديد، بعدها از طريق دوستان قديمي اش به انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا و كانادا راه يافت و در فضاي جديد، فعاليتهاي سياسي – مذهبي خود را ادامه داد.

با توجه به شرايط خاص خارج از كشور و شكل مبارزه در آنجا، ايشان همزمان با قيام امت اسلامي ايران، در تظاهرات دانشجويي عليه رژيم منحوس پهلوي شركت مي كرد و از هر فرصتي در افشاي ماهيت رژيم و پخش اعلاميه و ... بهره مي جست. با اوجه گيري نهضت، تمام اوقات خود را صرف مبارزه كرد، كه در نتيجه دوبار توسط پليس آمريكا به دليل همين فعاليتها دستگير شد.

شهيد كاظمي از جمله كساني بود كه در جذب و آگاه كردن جواناني كه براي ادامه تحصيل به آمريكا مي آمدند، نقش موثري داشت. به دليل زحمات و تلاش مخلصانه و شبانه روزي، وي را به عنوان معاون انجمن اسلامي ايالت محل زندگي انتخاب كردند، كه بعدها مسئوليت همين انجمن به عهده او گذاشته شد.

از نكات بارز زندگي مبارزاتي وي، بينش عميق فكري و شناخت حركتهاي سياسي اوست كه در اين مرحله ايشان در كنار مبارزه با رژيم شاهنشاهي، از مبارزه با گروهكهاي منحرف چپ،‌ راست و التقاطي نيز غافل نبود و با توجه به ارتباط نزديك و تنگاتنگي كه با آنها داشت، دقيقاً به ماهيت ضداسلامي و انساني و منفعت طلبي آنان پي برد و شناخت عميقي از آنها به دست آورد.

ايشان در نامه اي از (آمريكا) خطاب به خواهر و برادران مي نويسد:

مواظب گروهكها باشيد، مبادا در دامان آنها بيفتيد، با تمام توان از امام خميني:doa(2): پيروي كنيد كه اسلام راستين در وجود اين مرد خدا نهفته است.



بازگشت به ایران


پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در دوازدهم اسفند سال 1357، تحصيل در خارج كشور را رها كرده و به ميهن اسلامي بازگشت و با شور و شعف وصف ناپذيري در خدمت انقلاب شكوهمند اسلامي قرار رفت.

سيد كاظم در فروردين سال 1358 با گذراندن دوره آموزش عمومي سپاه در پادگان امام علي:doa(6): به عضويت سپاه در آمد و پس از اتمام دوره، با توجه به اينكه كردستان توسط ضدانقلاب دچار آشوب شده بود به نقده اعزام گرديد. او در اين ماموريت تجربيات ذيقيمتي در ارتباط با كار اطلاعاتي و مبارزه با ضدانقلاب كسب كرد و بعدها با همين تجارب، مسئوليتهاي خطيري را به عهده گرفت.

********************
حضور در دانشگاه و مقابله با توطئه ها


با بازگشايي دانشگاهها، ايشان در اولين كنكور سراسري بعد از انقلاب (كه در سال 1358 برگزار شد) شركت كرد و در يكي از رشته هاي علوم انساني دانشگاه تهران پذيرفته شد. او با حضور در محيط دانشگاه، اوضاع را نامساعد يافت و احساس كرد كه دانشگاه جولانگاه مشتي فريب خورده شده است. برايش قابل تحمل نبود كه به نام فعاليت دانشجويي و آزادي، مقاصد استكبار جهاني از طريق عده اي بازي خورده كه اعتقادي به اسلام و نظام نداشتند، دنبال شود. لذا دست به كار شد و تلاش همه جانبه اي را در جهت افشاي چهره گروهكهاي از خدا بي خبر خصوصاً پيشگام، پيكار، توده، راه كارگر، منافقين و ... با كمك دانشجويان مسلمان و مومن و وفادار به نظام شروع كرد.


يكي از دوستان دوران دانشجويي ايشان عنوان مي كند:

در شرايطي كه گروهكها با ائتلاف قبلي به منظور به دست گرفتن جو دانشگاه قصد داشتند اعضاي شوراي دانشكده را به اصطلاح در جوي دمكراتيك و آزاد، از طريق انتخابات مشخص كنند – تا بتوانند بر امور دانشگاه و دانشجويان مسلط شوند و دانشگاه را به سنگري عليه انقلاب و نظام تبديل نمايند – او در آگاه سازي دانشجويان نقش به سزايي ايفا كرد.

نقل مي كنند، در جلسه اي كه همه حضور داشتند و قرار بود پس از مشخص شدن اسامي كانديداهاي راي گيري صورت پذيرد، ايشان با شجاعت و صلابت برخاست و با قاطعيت گفت: ما نه شما را قبول داريم و نه انتخابات را.

بدين ترتيب آنها را در به اجرا گذاشتن نقشه شوم و از قبل طراحي شده شان ناكام گذاشت.

در جريان اشغال لانه جاسوسي، هنگامي كه آمريكاي جنايتكار با كمك عوامل داخلي اش در جهت آزادي گروگانها تلاش مي كرد و بيم آن مي رفت كه هر لحظه اتفاقي رخ دهد، اين شهيد بزرگوار با كمك دانشجويان انجمن اسلامي دانشكده، شبها تا صبح در هواي سرد اطرف جاسوسخانه، بيتوته كرده و رفت و آمدها را تحت نظر داشت.

********************
نقش شهید در شکل گیری واحد اطلاعات سپاه


شهيد كاظمي پس از مراجعت از ماموريت كردستان با تعدادي از برادران جان بركف و مخلص انقلاب و سپاه، واحد اطلاعات را با تشكيلات منسجمي پايه ريزي كرد. در آن زمان مسئوليت تشكيلات گروهكهاي چپ گرا به عهده ايشان گذاشته شد. او با آشنايي و شناختي كه از جريانات فكري و مشي گروهكهاي الحادي داشت و جديت و پشتكاري كه در به دست آوردن ترفتندها و تاكتيكهاي آنان از خود نشان داد، توانست به توكل به خدا، شيوه هاي جديد اين منحرفين را براي تخدير افكار جوانان و جدايي آنان از دين و به كار گيريشان در مقابل انقلاب و مردم شناسايي كند. او با افشار چهره واقعي آنها، اذهان افراد فريب خورده را كاملاً روشن و آنان را به دامان اسلام باز مي گرداند.


سعه صدر و گفتگوهاي دوستانه و محبت آميز ايشان و ساير برادران واحد اطلاعات با افراد دستگير شده وابسته به گروهكها و همچنين تسلط اين عزيزان به ديدگاههاي فكري و تاكتيكهاي كاري آنها، همه و همه باعث شد كه اعضاء و طرفداران چشم و گوش بسته، در فاصله كوتاهي دست از عقايد و مواضع سياسي خود برداشته و به اهداف شوم سازمانهاي وابسته به استكبار و اذنابش پي ببرند و همكاري خود را با سپاه اعلان نمايند، آنها وقتي برخوردهاي صادقانه و دلسوزانه را از افراد مخلصي چون شهيد كاظمي مي ديدند خجل و شرمسار مي شدند كه چگونه با بي اطلاعي از اسلام و عقايد پوچ ماركسيستي و مادي خودشان، آلت دست عده اي رياست طلب و وابسته به بيگانه قرار گرفته و در برابر امت انقلابي و حزب الله قد علم كرده و راه طغيان و مقابله با نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را در پيش گرفته اند.

گروهكهاي مزدور براي فريب طرفدارانشان القاء مي كردند كه جوانان حزب الهي و سپاهي توان كار اطلاعاتي را ندارند و با كمك عوامل سابق ساواك و افسران اطلاعاتي شهرباني رژيم شاه و حمايت عوامل خارجي ديگر كار مي كنند تا بر روي ضعفهاي خودشان سرپوش گذاشته و مرگ تدريجي و اضمحلال تشكيلات و گروهشان را از ديد اعضاء و هواداران، مخفي نگاه دارند.

براي پي بردن به ارزش زحمات و تلاشهاي شبانه روزي اين شهيد بزرگوار، قسمتي از خاطرات يكي از مسئولين سپاه كه مربوط به اوج فعاليت گروهكها و بيان نقش واحد اطلاعات سپاه مي باشد را با هم مرور مي كنيم:

«... به ياد دارم كه در آن مرحله، اولين گروهي كه بعد از گروهك فرقان ضربه خورد، يكي از گروههاي چپ (كه الان به خاطر ندارم كدامشان بود) بود، اينها هم تجربه منافقين را داشتند و هم شگردها و شيوه هاي خاص خودشان را مغرورانه به اين امر مدعي بودند و ديگر گوهكها را نصيحت مي كردند كه ضربه خواهيد خورد، زيرا روش صحيح مبارزه را نمي دانيد و در برخورد با رژيم، پيچيدگي به خرج نمي دهيد و ...


اما به لطف خدا و تلاش مخلصانه اين شهيد بزرگوار و همكارانش در نفوذ به درون اين گروهكهاي پوشالي، ضربات كاري و موثري از سوي سربازان گمنام آقا امام زمان:doa(3):، به مركزيت تشكيلات آنها وارد گرديد و در فاصله كوتاهي بساط اين گروهكهاي الحادي برچيده شد.»


ايشان در ارتباط با اضمحلال ديگر گروهكهاي چپ مانند اكثريت و رنجبران و ... نيز نقش مهمي داشت و پشتكار و جديت چنين برادران مخلصي باعث شد كه با انجام كار اطلاعاتي حساب شده و دراز مدت، آخرين ضربه به تشكيلات حزب توده نيز وارد آيد.

در آن موقعيت به دليل گسترگي توطئه دشمنان و حجم سنگين كار، اكثر برادران واحد اطلاعات از جمله اين شهيد والامقام، فرصت سركشي از خانواده هايشان را نيز ماه به ماه پيدا نمي كردند.

به گفته كارشناسان، سپاه در برخورد با گروهكهاي ملحدي كه به رغم خود در طي ساليان متمادي تجربه مبارزاتي كسب كرده و از سوي سرويسهاي اطلاعاتي نيز تغذيه مي شدند با ظرافت و قدرت عمل نموده به گونه اي كه همه شاهد بودند به قدرت الهي چگونه اين گروهكهاي معاند را چون برف در برابر خورشيد انقلاب ذوب نمود و اركان حياتشان توسط پاسداران جان بر كف انقلاب اسلامي و در پرتو انوار قدسي حضرت امام خميني:doa(2): فروريخته و پرونده سياهشان براي هميشه بسته شد.


سردار فرماندهي محترم كل سپاه در اين ارتباط مي گويند:

شهيد كاظمي از برادران قديمي و مخلص سپاه و يكي از افرادي است كه در شكل گيري سازمان اطلاعاتي كشور نقش به سزايي داشته است.

در آن زمان با اينكه حداقل فرصت براي آموزش و كادر سازي و تهيه مقررات وجود داشت، در سايه مجاهدتها و تلاش شبانه روزي افرادي مثل اين سردار گمنام و دلاور اسلام، تشكيلات اطلاعات شكل گرفت و در بحرانهاي اول انقلاب (بخصوص سالهاي 1358 تا 1360) عظمت و اقتدار انقلاب و اسلام در دنيا به نمايش گذاشته شد.




همکاری با استانداری سیستان و بلوچستان

شهيد كاظمي پس از گذراندن مراحل مختلف مسئوليتي در واحد اطلاعات سپاه و كاهش تهديدهاي داخلي، به درخواست استانداري سيستان و بلوچستان و موافقت فرماندهي سپاه به اين استان عزيمت كرد و در سمت معاونت سياسي – امنيتي استانداري سيستان و بلوچستان مشغول كار شد.

شهيد كاظمي در اين استان زحمات زيادي را متحمل گرديد و در مبارزه با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر تلاش همه جانبه اي را انجام داد. پس از اتمام ماموريت در اين منطقه محروم، وزارت كشور و جهاد سازندگي از او تقاضاي همكاري كردند. اما هيچ يك از اين پيشنهادات، نمي توانست روح پرتلاطم او را اقناع سازد و با آنكه به وجود وي در آنجا نياز داشتند مجدداً به سپاه بازگشت و با همان شور و اشتياق اوليه در سمت سرپرستي واحد اطلاعات و عضو شوراي عالي سپاه فعاليت شبانه روزي خود را ادامه داد و تحرك قابل توجهي در شبكه اطلاعاتي سپاه ايجاد نمود.

سيد علاقه خاصي به جبهه و رزمندگان اسلام داشت. در مواقع ضروري خصوصاً هنگام عملياتها حضوري فعال داشت و براي اينكه از موقعيت مكاني و خطوط دفاعي رزمندگان دقيقاً آگاهي پيدا كند، در خطوط مقدم جبهه حاضر مي شد ودر مقابل برادراني كه مي گفتند نيازي نيست شما به خط بياييد، مي گفت:

آنچه انسان با چشم خود ببيند بهتر مي تواند تصميم گيري كند، تا اينكه روي كاغذ برايش توضيح دهند.

********************
ویژگی های اخلاقی


او به راستي از سربازان گمنام امام زمان:doa(3): در سپاه بود، نسبت به ائمه اطهار:doa(5): عشق و علاقه خاصي داشت. زيارت عاشورا را هميشه مي خواند. با قرآن مانوس بود. صبح ها بدون تلاوت قرآن از خانه خارج نمي شد. نسبت به حضرت امام خميني:doa(2): شناختي عارفانه داشت. به ايشان عشق مي ورزيد و وقتي نام امام را مي بردند، چهره اش برافروخته مي شد.

يكي از مسئولين اوليه ايشان نقل مي كند:

هرگاه به او كاري واگذار مي شد و مي خواستيم از انجام آن مطمئن شويم، مي گفتيم كه اين ماموريت قلب امام را شاد مي كند و وقتي خبر آن به حضرتشان برسد تبسم بر لبان ايشان مي نشيند. او خنده اي مي كرد و مي گفت: همه ما فداي يك تبسم امام. و تا پاي جان مي ايستاد و آن كار را به نتيجه مي رساند.

ايشان مانند رودي خروشان و دريايي متلاطم در تكاپو و تلاش و حركت بود.

اساس جديت او، ايمان، عشق و علاقه به اسلام، انقلاب، امام و مردم مستضعف و مظلوم بود.

شهيد كاظمي فردي خاكي، مردمي، خوش برخورد، متواضع، خودماني، صريح اللهجه، انتقادپذير و در كار و مسئوليت جدي، قاطع، صبور و مقاوم بود. هيچ گاه به واسطه مشكلات، از زير بار مسئوليتها شانه خالي نمي كرد و سعي مي كرد با مشكلات دست و پنجه نرم كند.

او عموماً به تدبير، راه حل مناسبي جهت رفع موانع پيدا مي كرد. زود از كوره در نمي رفت و كمتر ديده مي شد كه عصباني شود، همواره چهره اي خندان و بشاش داشت.

كارهايش را روي نظم و انضباط انجام مي داد و براي بيت المال اهميت و حساسيت خاصي قايل بود.

نحوه برخورد و سلوك او با اقوام و دوستان و همكاران باعث شده بود كه مورد علاقه و احترام همه باشد. نسبت به والدين خود احترام و محبت وافري داشت و هيچگاه جلوتر از آنها قدم برنمي داشت.

بنا به اظهار برادران، ايشان وصيتنامه اش را همزمان با بمباران مسجد جامع خرمشهر نوشت.

او همواره به مادرش مي گفت:

شما بايد مانند مادر وهب باشيد، اگر من به راه اسلام نرفتم، شيرتان را حلالم نكنيد.

بينش سياسي خوبي داشت و از قدرت تجزيه و تحليل بالايي برخوردار بود. او اخبار جهان اسلام و دنيا را با دقت دنبال مي كرد و نسبت به موقعيت انقلاب اسلامي به خوبي واقف بود. نقش رهبر را به عنوان ناخداي كشتي، خوب مي فهميد و به جايگاه و نقش روحانيت معظم در انقلاب آگاه بود. در يك كلام، لحظه لحظه زندگي و حيات او عشق بود تبعيت از ولايت.

سردار فرماندهي محترم كل سپاه در مراسم تشييع پيكر اين سردار رشيد اسلام او را پاسداري نمونه و واجد تمامي خصوصيات اخلاقي يك انسان خالص و وارسته توصيف كردند.





نحوه شهادت

در سحرگاه روز دوم شهريور ماه سال 1364 و همزمان با شهادت مولا و جد بزرگوارش امام محمد باقر:doa(6):، همراه تعدادي از برادران رزمنده جهت بازديد از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلاييه، از طريق آب در حال حركت بودند كه بر اثر اصابت تركش گلوله توپ به سختي مجروح و به درجه رفيع شهادت نايل گرديد.

شهيد حسيني فرمانده تيپ اطلاعات كه در لحظه شهادت كنار او حضور داشت، چنين نقل كرده است:

وقتي در داخل قايق، تركش به سر شهيد كاظمي اصابت نمود، از جاي خود برخاست و دستها را به سوي آسمان بلند نمود و با خدايش راز و نياز كرد و لحظه اي بعد در كف قايق به سجده رفت و آنگاه شهيد شد.

بدين گونه شهيد ديگري از تبار حسينيان زمان و از سلاله رسول الله:doa(1): به صف عاشوراييان پيوست و در محضر حق ماوا گرفت و به فوز ابدي دست يافت.


********************

گزیده ای از وصیت نامه شهید

شما (پاسداران) سمبل انقلاب هستيد، لحظه اي از جانفشاني در راه انقلاب اسلامي كوتاهي نكنيد. سعي كنيد هميشه در خط امام:doa(2): و مردم باشيد.

... اگر مي خواهيد من آرامش داشته باشم، لحظه اي از دشمن داخلي، منافقين و ملحدين غافل نباشيد. من هم سعي كردم اينگونه باشيم و در اين راه به سهمن خود تلاش نمودم.

... ديگر وصيتم اينست كه قرآن را زياد بخوانيد، دعا را فراموش نكنيد، نيتهايتان را خالص كنيد، اخلاق اسلامي را ياد بگيريد و حتماً عمل كنيد، بخصوص خوش اخلاق باشيد.



منبع:
نوید شاهد (پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت)





[h=1][/h]


[/HR]
در سحرگاه روز دوم شهریور ماه سال 1364 سردار شهید «سیدکاظم کاظمی» قام‏مقام فرماندهی و یکی از پایه‌گذاران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران همزمان با شهادت مولا و جد بزرگوارش امام محمد باقرعلیه‌السلام، همراه تعدادی از برادران رزمنده جهت بازدید از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلائیه، از طریق آب در حال حرکت بودند که بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سختی مجروح و به درجه رفیع شهادت نائل شد.


[/HR]
لیلا مصلایی؛ همسر سردار شهید «سیدکاظم کاظمی» می گوید: شهید کاظمی در سال 1336 در شهرستان گرمسار به دنیا آمد؛ او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در آمریکا مهندسی می‌خواند که با تشریف‌فرمایی حضرت امام، سید هم به ایران آمد و ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت کرد و با آغاز درگیری‌های غرب کشور، به همراه تعدادی از دوستانش سپاه پاوه را تشکیل داد.
او هرجا که احساس می‌کرد به تعبیر خودش کاری روی زمین مانده، دست به کار می‌شد و کار را برای انقلاب افتخار خود می‌دانست.
[h=2]اصول کافی هدیه گرفتم[/h] همسر شهید کاظمی روایت می کند: پیش از اینکه سید به خواستگاری من بیاید، در خواب دیدم همسر یکی از دوستانم که پاسدار بیت حضرت امام(ره) است، از طرف امام، برای من چند جلد اصول کافی آورده است؛ به او گفتم: «من اصول کافی دارم، مگر نمی‌گویند امام علم غیب دارد؛ چرا دوباره برای من اصول کافی فرستادند؟»؛ او گفت: «این کتاب را باز کنید تا ببینید همین را انتخاب می‌کنید یا آنهایی را که در کتابخانه‌تان دارید؟»؛ وقتی کتاب را باز کردم، دیدم تمام صفحاتش سبز و نورانی‌ است و روایاتش با آب طلا نوشته شده، حضرت امام هم در گوشه‌ای از آن نوشته‌اند: «هدیه‌ به دختر عزیزم لیلا مصلایی». من همان موقع کتاب‌های خودم را از کتابخانه برداشتم و کتاب‌های هدیه امام را جای قبلی‌ها گذاشتم؛ وقتی تعبیر این را از آقای گلپایگانی پرسیدم، گفتند: «احتمالاً همسر شما از سادات هستند».
یک بار به دلیل گیر کردن میان نی‌ها و بار دیگر به دلیل سوراخ شدن، قایق را تغییر می‌دهند اما دفعه سوم خمپاره‌ای در نزدیکی قایق اصابت می‌کند و از آن گروه، فقط همسر من شهید می‌شود

وی با بیان اینکه تمام لحظات زندگی با شهید کاظمی،‌ خاص و خاطره‌انگیز بود، می گوید: سیدکاظم بسیار صبور بود؛ من دختر جوانی بودم و شرایط کاری او و محیط زندگی‌‌ام به خصوص در دورانی که در سیستان و بلوچستان بودیم، با وجود بچه‌ها و تنهایی‌ام، برایم بسیار سخت بود.
مصلایی ادامه داد: گاهی بر اثر خستگی و تنهایی بداخلاقی‌هایی می‌کردم؛ اما او با آرامش به حرف‌های من گوش می‌داد و در برابر تندی من فقط لبخند می‌زد؛ به طوری که مرا مجبور به تواضع می‌کرد و به او می‌گفتم واقعاً این اسم برازنده شماست.
[h=2]
تقدیرش شهادت بود[/h] همسر سردار شهید کاظمی در خصوص نحوه شهادت این پاسدار شجاع سپاه اسلام عنوان می کند: شهید کاظمی درشهریور 1364 در حالی که باید خود را به جلسه‌ فرماندهان سپاه بدر برساند، به شهادت رسید.
شهید می‌خواست نحوه عملیاتی را که در پیش بود، برای فرماندهان سپاه بدر تشریح کند و باید به اهواز می‌رفت؛ برای عزیمت به اهواز باید با قایق از هور عبور می‌کردند که در مسیر به دلیل وقوع مسائلی سه بار مجبور می‌شود قایقش را تغییر دهد.
سید و دوستانی که او را در این مسیر همراهی می‌کردند، یک بار به دلیل گیر کردن میان نی‌ها و بار دیگر به دلیل سوراخ شدن، قایق را تغییر می‌دهند اما دفعه سوم خمپاره‌ای در نزدیکی قایق اصابت می‌کند و از آن گروه، فقط همسر من شهید می‌شود.

شهید حسینی فرمانده تیپ اطلاعات که در لحظه شهادت کنار او حضور داشت، چنین نقل کرده است:
«وقتی در داخل قایق، ترکش به سر شهید کاظمی اصابت کرد، از جای خود برخاست و دستها را به سوی آسمان بالا برد و با خدایش راز و نیاز کرد و لحظه ای بعد در کف قایق به سجده رفت و آنگاه شهید شد.»
بدین گونه شهید دیگری از تبار حسینیان زمان و از سلاله‌ی رسول الله‌صلوات‌الله‌علیه به صف عاشورائیان پیوست و در محضر حق مأوا گرفت و به فوز ابدی دست یافت.
[h=2]سمبل انقلاب[/h] شهید سیدکاظمی کاظمی در بخشی از وصیت نامه خود نگاشته است: شما (پاسداران) سمبل انقلاب هستید، لحظه ای از جانفشانی در راه انقلاب اسلامی کوتاهی نکنید، سعی کنید همیشه در خط امام(ره) و مردم باشید.
... اگر می خواهید من آرامش داشته باشم، لحظه ای از دشمن داخلی، منافقین و ملحدین غافل نباشید. من هم سعی کردم اینگونه باشیم و در این راه به سهمن خود تلاش کردم.
... دیگر وصیتم اینست که قرآن را زیاد بخوانید، دعا را فراموش نکنید، نیتهایتان را خالص کنید، اخلاق اسلامی را یاد بگیرید و حتماً عمل کنید، به خصوص خوش اخلاق باشید.