کسب آمادگی برای مدیریت

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کسب آمادگی برای مدیریت

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
وقت به خیر من دانشجوی یکی از رشته های علوم پزشکی هستم و یکی از اهدافم این است که در آینده به مدیریت و ریاست انجمن ملی رشته ام برسم و تغییرهای مهم و مؤثری در این رشته ایجاد کنم. می خواستم بدانم که چه مقدمات و تغییرات و اطلاعاتی را باید داشته باشم و در خود ایجاد کنم تا برای رسیدن به این جایگاه، صلاحیت و شایستگی لازم را داشته باشم؟ و چگونه؟ چرا که مسلماً برای اداره ی چنین پست مهمی، تنها "علم و مدرک و نمره" کفایت نمی کند و به بسیاری از ویژگی ها و مهارت ها(.....تدبیر، خلاقیت، کیاست، کلی نگری، جزئی نگری، مهارتهای ارتباطی......) نیاز است که هیچ یک از آنها را در دانشگاه و جاهای مانند آن به مردم، یاد نمی دهند. درحال حاضر که خود را ارزیابی می کنم، شایستگی چندانی در خود نمی بینم. مثلاً تنها مدیریت هایی که به عهده ی من است مدیریت لبتاب و موبایل و اتاقم می باشد. اتاقم که همچون بازار شام است و توسط کتابها و کاغذها فرش شده و حوصله ی مرتب کردن و حتی گردگیری اش را هم ندارم(محبت های بی دریغ خانواده ام مرا بدعادت کرده. چرا که هنوز هم مادرم زحمت تمیز کردن اتاقم را متحمل می شود.) لبتاب هم که دسکتاپش پر از فایل و فولدر است و همه چیزش پراکنده بوده و همچنین سالی یک بار یک دستمال هم توسط این جانب بر آن کشیده نمی شود. موبایل هم همینطور. اما به فضل الهی، طبق گفته ی اطرافیان، قدرت بیان خوب و پرنفوذ و چهره ی جاذبی دارم. اگرچه می دانم که "حب ریاست" داشتن چیز خوبی نیست و جز بر مسئولیت و سختی محاسبه ی آخرت، نمی افزاید و آخرین حبی که از دل انسان مؤمن خارج می شود "حب ریاست" است، اما قصد من، بیشتر کسب شایستگی های این مقام است. اگر هم به این مقام نرسیدم مهم نیست اما مهم این است که صلاحیتش را داشته باشم. چرا که حتماً در سایر امور زندگی به کارم خواهد آمد. در ضمن اگر ویژگی های مناسب را کسب کنم، به این مقام هم برسم به فضل و لطف الهی، گام های مثبتی-قربة الی الله- برمی دارم.
لطفاً راهنمایی بفرمایید چه کنیم و از کجا شروع کنیم. اگر کتاب ساده و کاربردی و مفیدی هم در این زمینه بود معرفی بفرمایید.
از کارشناس عزیز، خواهش دارم که کاربردی و ساده توضیح دهند و از نوشتن مطالب غامض و تئوری تا حد امکان، خودداری فرمایند.
متشکر و ممنون.

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:


با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صابر

[="Tahoma"]با سلام و عرض ادب خدمتشما داشجوي محترم
قبل از هر چيز تذکر يک نکته ضروري به نظر مي رسد که همانطور که خودتان فرموديد حبرياست، در روايات مذموم است و در اين مورد گفته هاي معصومين (عليهم السلام) فراواناست. اما ظاهرا قصد شما از رياست و علاقه به آن حب به آن يا دلبستگي به دنيا نيستبلکه منظور شما يادگرفتن مهارت هاي لازم براي مديريت و ايجاد تغييرات اساسي درصورت مدير شدن و خدمت به افراد است که اين بسيار پسنده است .زيرا امروزه در بسياري از ادارات ضعف مديريتي بيدادمي کند. اگر فرد باارده اي مانند شما وارد شو مي تواند در جهت رشد و بالندگي اينمرکز يا اداره يا نهاد تاثير گذار باشد. البته بيان مباحث تخصصي مديريت و معرفيکتاب در اين حوزه بر عهده ما نيست و از متخصصين اين رشته جويا شويد ولي اجمالا دراين مورد و در مورد شخص شما نکاتي را خدمتتان عرض مي کنم:
الف)در گام اول بايد به خودتان نظم دهيد و اين خودنظم دهي را بالا ببريد. چونانسان تا زماني که خود را مديريت نکند (البته خودتان هم به اين نکته اشارهفرموديد) نمي تواند مدير مرکز خاصي باشد و عده اي را منظم کند.
ب)کمترين مديريتي که در آينده اي نه چندان در داريد ازدواج شما است . با مديريت ميتوانيد همسر و فرزند را مديريت کنيد و زندگي خود را حفظ نماييد.
ج)يکي از مهمترين مولفه هاي مديريتي داشتن اراده در انجام کار هاست.با داشتن ارادهاي قوي مي توانيد اين قوه را در درون خود تقويت کنيد.
د)داشتن يک هدف و رسيدن به آن يکي ديگر از مولفه هاي مديريتي است. بنابراين هيچگاهکارها را نيمه تمام رها نکند.
ه)خودتان را دست کم نگيريد و نگوييد شايستگي ندارم زيرا هيمن الان هم يک سخنور خوبهستيدو از همين بيان خوبتان مي توانيد براي آينده استفاده کنيد، بلکه اعتقاد داشتهباشيد با توکل برخداوند به تمام ي اهدافي که داريد خواهيد رسيد.
موفق و سربلند باشيد

سلام. ب نظر من شما هنوز زوده ب رباست فکر کنی.دانشجو و ریاست :khandeh!: ب قول مقام معظم رهبری ک مضمون حرف شون این بود ک : هرجا ک هستین همان جا را مرکز ثقل دنیا بدانید و وظایف تونو درست انجام بدین.شما فعلا همین سه تا مدیریت ک خودتون عرض کردین و درست بفرمایین تا ب ریاست بقیه جاها برسین :khandeh!: موفق باشین .

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب

ضمن تشکر از پاسخ کارشناس محترم جناب صابر،

کاربر سوال کننده درخواست نمودند مطالبی را از سوی ایشان در تاپیک ارسال نمایم:

نقل قول:

سلام و وقت به خیر...
ممنون از وقتی که صرف پاسخ کردید و نکات تأمل برانگیزی که یادآوری فرمودید.

صابر;559932 نوشت:
در گام اول بايد به خودتان نظم دهيد و اين خودنظم دهي را بالا ببريد.

لطفاً در این مورد، بیشتر توضیح دهید. چگونه؟ از کجا شروع کنم؟ لطفاً توضیح مفصل و کاربردی بدهید.
می دانم که یکی از توصیه های مهم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در ساعات آخر زندگی پربرکت خود، سفارش به نظم بود و این نشان از اهمیت موضوع دارد.
اما من نیاز به توضیح کاربردی هم دارم که درصورت سوال هم عرض کردم.


صابر;559932 نوشت:
با داشتن ارادهاي قوي مي توانيد اين قوه را در درون خود تقويت کنيد

این راهم لطفاً کاربردی توضیح بفرمایید. اگر هم تاپیکی در این مورد، قبلاً بازشده که به درد من می خورد، معرفی شود، تا لطفتان درحق من تکمیل گردد.

صابر;559932 نوشت:
معرفي کتاب در اين حوزه بر عهده ما نيست

ممنون از احساس مسئولیت و صداقت بالای شما. اما من کتاب تخصصی مدیریت ژاپنی نخواستم!
منظورم این بود که اگر کتاب های ساده ای درجهت پاسخ پرسش های من، وجود دارد معرفی نمایید تا بهره مند شویم.

صابر;559932 نوشت:
داشتن يک هدف و رسيدن به آن يکي ديگر از مولفه هاي مديريتي است.

یکی از اساتید می گفت که اهداف شما مثل فرزندان شما هستند. بنابراین هرچه تعدادشان کمتر باشد بهتر است زیرا وقت بیشتری برای رسیدگی به هریک خواهید داشت. از طرفی، داشتن فقط یک هدف هم خوب نیست. چون زندگی انسان، چندبعدی است و همچنین اگر به آن هدف نرسیم، دچار افسردگی و فروپاشی می شویم. پس بهتر است تعداد اهدافمان بین سه تا پنج عدد باشد. آیا این از نظر شما صحیح است؟
حالا سوال من این است که من که این همه کار باید انجام دهم چگونه می توانم همه را در سه چهار هدف بگنجانم؟
من همین کتابهایی را که درحال خواندنشان هستم اگر بخواهم به شکل هدف درآورم، چندین هدف می شود. دیگر چه برسد به اینکه بخواهم سایر امورزندگی ام را هم هدف گذاری کنم!!! که دیگر طوماری از اهداف می شود ودر آن صورت باید دنبال کسی بگردم که اینها را انجام دهد!!!

سوال دیگری هم که دارم این است با کمالگرایی خود در مورد کسب علم چه کنم؟
دوست دارم درمورد همه ی مسائل به طور کامل، آگاهی کسب کنم. مسائل دینی، ادبیات، سیاسی، اقتصادی، تفسیرقرآن، تاریخی، پزشکی(مربوط به رشته ام)، جامعه شناسی و... به خاطر همین، هرمطلبی و هرکتابی را که می بینم دوست دارم بخوانم و یادبگیرم. در روز، ساعت ها در این سایت می چرخم و مطالب گوناگونی را می خوانم و از کار و زندگی عادی خودم غافل می شوم. کتاب های بسیاری را شروع می کنم و نیمه تمام، رها می کنم و می روم سراغ کتابی دیگر. راهکاری مناسب و کاربردی در این مورد هم بیان بفرمایید. چگونه و برچه اساسی اولویت بندی کنم و چگونه به این اولویت ها بپردازم؟ و این عجله و میل آتشین خود بر یادگیری هرچیز را چگونه لگام بزنم؟

سوال آخر هم اینکه شما هیچ توضیحی درمورد مدیریت اقتصادی و مالی ندادید. باید بگویم که از پول، فقط خرج کردنش را بلد هستم و هیچ برنامه ی منظمی برای این کار ندارم. خوشبختانه یا متأسفانه خانواده ام ثروتمند اند و حتی اگر هم به تنگنا دچار شوند، هرگز مرا در سختی های خود شریک نمی کنند و من همچنان غرق در ثروت باقی می مانم. و شاید همین سبب شده که هیچ گونه آگاهی اقتصادی و برنامه ریزی مالی نداشته باشم. لطفاً راهنمایی صحیح بفرمایید.

متشکر و ممنون...

اجرکم عندالرحمن الرحیم

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر محترم
پرسشگر محترم
قبل از هر چيز بايد عرض کنم که هيچگاه توکل بر خداوند و توسل بر اهل بيت (عليهم السلام) را فراموش نفرماييد که رمز موفقيت واقعي شما همين است.
در اين پست پاسخ هر يک از پرسش هاي شما را بصورت جداگانه عرض مينمايم:
پاسخ1: در مورد اينکه چگونه منظم باشيد ايتدا بايد يک برنامه ريزي کلي در اين خصوص داشته باشيد و طبق زمان بندي آن رفتار نماييد. بطور مثال زمان خود را تقسيم کنيد و به فرموده روايت بخشي را براي خواب، بخشي را براي کار و بخشي را براي لذت هاي حلال اختصاص دهيد. براي بخش کاري دقيق تر برنامه ريزي کنيد. مثلا هر روز ساعتي را براي مرتب کردن اتاقتان، نظافت فردي،مطالعه دروس و... اختصاص دهيد. دقت داشته باشيد که اين زمان بندي نبايد به سادگي به هم بخورد بلکه بايد آن را طبق همان چيزي که با خود قرارداد کرده ايد انجام دهيد.
پاسخ 2:در مورد بحث اراده توجه داشته باشيد که اراده جز همان خواست و ميل شما نيست. براي تقويت اراده ابتدا بايد هدف خود را دقيقا مشخص نماييد و براي رسيدن به آن تلاش کنيد.
دوم بايد همان برنامه ريزي مدوني که عرض کرديم را به عمل درآوريد.
سوم با دوستاني که داراي اراده قوي هستند بيشتر دوستي کنيد.
چهارم از ورزش غافل نشويد زيرا تا حدود زيادي مي تواند اراده شما را تقويت کند.
پاسخ3. در اين موضوع بالاجمال به معرفي 3 کتاب ميپردازيم و اطلاعات بيشتر را به متخصص اين رشته واگذار ميکنيم.

کتاب اول: مدیر در نقش مربی
نوشته: کن بلانچارد ، دان شولا
ترجمه: عبدالرضا رضایی نژاد
ناشر: سازمان فرهنگی فرا
کتاب دوم:مردان مریخی، زنان ونوسی: در محیط کار
نوشته: جان گری
ترجمه: مهدی قراچه داغی
ناشر: پیکان
کتاب سوم:روان شناسی تبلیغات تجاری
نوشته: ماکس ساترلند
ترجمه: سیما قربانلو
ناشر: مبلغان
ادامه دارد

بنده کاملا کلام استاد شما را تاييد ميکنم عرض ميکنم که بله اگر انسان تلاش خود را چند شاخه مختلف تقسيم کند انرژي او تحليل مي رود ولي اگر تنها در يک مسير يا دو مسير نهايتا حرکت کند موفق تر است.
در مورد سئوالتان بايد عرض کنم هدف يک اصل کلي است و شما نمي توانيد تمام کارها حتي کوچک را هم هدف معرفي کنيد. مثلا اين کتاب هايي که ميخوانيد همه را در قالب درس خواندن به عنوان يک هدف به حساب آوريد. آن وقت براي کل زندگي تان يک الي دو هدف باقي مي ماند و بقيه کارها مقدمات رسيدن به اين اهداف هستند.
در مورد اينکه به رشته هاي متعدد علاقه مند هستيد بدانيد که امروزه علم به سمت تخصصي شدن در حال حرکت است. بنابراين تا حدودي مي توانيد از بعضي رشته هاي ديگر اطلاعاتي پيدا کنيد ولي بطور کامل نميتوانيد از همه رشته هاي تخصصي مطالب بخوانيد چون يک حالت کاملا به هم ريختگي پيدا مي کنيد.
مطلب ديگر اينکه با مديريت زمان و توجه به هدفتان هر کاري که مي خواهيد انجام دهيد ابتدا بايد ببينيد که چقدر شما را به هدفتان نزديک مي کند اگر دور مي کند(مانند مطالعات پراکنده)سريعا آن را ترک کنيد. تصميم بگيريد تا يک کتاب تمام نشده به سراغ کتاب بعدي نرويد.
در مورد مديريت اقتصادي شما باز هم دست روي هدف ميگذاريم. اگر قرار باشد در سن معيني تشکيل خانواده دهيد نياز مالي پيدا خواهيد کرد پس قطعا از الان بايد به فکر آينده و چگونگي رسيدن به اين هدف باشيد. با ازدواج و تشکيل خانواده بسياري از بي ثباتي هاي اقتصادي شما حل خواهد شد.
موفق و سربلند باشيد.

با نام و یاد دوست

سلام و تشکر از استاد گرامی

ادامه مطالب کاربر:

نقل قول:

سلام و وقت به خیر...
ممنون از پاسخ های مفیدتان

صابر;561299 نوشت:
در مورد مديريت اقتصادي شما باز هم دست روي هدف ميگذاريم. اگر قرار باشد در سن معيني تشکيل خانواده دهيد نياز مالي پيدا خواهيد کرد پس قطعا از الان بايد به فکر آينده و چگونگي رسيدن به اين هدف باشيد. با ازدواج و تشکيل خانواده بسياري از بي ثباتي هاي اقتصادي شما حل خواهد شد.

استاد! این پاسخ سوال من نبود.
من عرض کردم که برای خرج کردن پولی که دارم هیچ برنامه و نظمی ندارم و فقط خرج کردن بی ملاحظه را بلدم.
به خاطر همین، ممکن است زمانی برسد که غرق در پول باشم و یا زمانی برسد که هیچچی نداشته باشم.
لطفاً راهنمایی کنید چطوری مدیریتش کنم.
شما فرمودید که برای آینده باید خودتونو آماده کنید. خب لطفاً بفرمایید چطوری.
نمی تونیم همه چیو بسپاریم به اینکه بعد ازدواج یادبگیریم که.
لطفاً راهنمایی بفرمایید.
ممنون.

صابر;561298 نوشت:
بايد همان برنامه ريزي مدوني که عرض کرديم را به عمل درآوريد.

این برنامه ریزی باید چگونه باشد؟
مثلا اینجوری؟!
پنج صبح: نماز و دعا
شش : صبحانه
هفت : مطالعه ی فلان کتاب
ده: استحمام
اینجوری برنامه ریزی درسته آیا؟
آخه ممکنه کارهایی پیش بیاد و این برنامه ریزی به هم بخوره.
اون موقع، آدم دچار افسردگی میشه.
لطفا راهنمایی بفرمایید.

سپاسگزارم...

با تشکر :Gol:

طاهر;558313 نوشت:
را که مسلماً برای اداره ی چنین پست مهمی، تنها "علم و مدرک و نمره" کفایت نمی کند و به بسیاری از ویژگی ها و مهارت ها(.....تدبیر، خلاقیت، کیاست، کلی نگری، جزئی نگری، مهارتهای ارتباطی......) نیاز است

سلام
برای کسب اینچنین جایگاهی می بایست تجربه بدست آورد...
برای کسب تجربه می باست رفت و آمد زیاد با مردم و افراد نزدیک به آن جایگاه داشت...

طاهر;558313 نوشت:
اتاقم که همچون بازار شام است و توسط کتابها و کاغذها فرش شده و حوصله ی مرتب کردن و حتی گردگیری اش را هم ندارم(محبت های بی دریغ خانواده ام مرا بدعادت کرده. چرا که هنوز هم مادرم زحمت تمیز کردن اتاقم را متحمل می شود.) لبتاب هم که دسکتاپش پر از فایل و فولدر است و همه چیزش پراکنده بوده و همچنین سالی یک بار یک دستمال هم توسط این جانب بر آن کشیده نمی شود. موبایل هم همینطور.

(عذر می خواهم اگر سخنم تند است)
رسیدن به جایگاه بالا با رفاه طلبی در تضاد است... نکته کلیدی: موفقیت بیشتر همراه با سختی بیشتر است...
شاید خانواده اجازه ندهد که دست به سیاه و سفید بزنید، اما خودتان را بسختی بیاندازید، مثلا یکی از سختی ها بیدار ماندن است (بیدار ماندن افراطی نه!)... بعنوان مثال وقتی برای نماز صبح بیدار می شوید دیگر نخوابید...
وقتی به دوراهی در زندگی می رسید راهی را انتخاب کنید که سخت تر است...بگونه ای نباشد که دیگران اذیت شوند...

طاهر;558313 نوشت:
در ضمن اگر ویژگی های مناسب را کسب کنم، به این مقام هم برسم به فضل و لطف الهی، گام های مثبتی-قربة الی الله- برمی دارم.

خوبست... اما هم اکنون قربة الی الله قدم بردارید چون مشخص نیست که انسان فردا باشد یا خیر- وفّقک الله

سلام ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

خوشحالم که بهترین مسیر رو برای زندگیتون انتخاب کردین ... اما میتونم بگم سخت ترین مسیر ... مسیره مدیریت هست ... زمانی بود که من فکر میکردم مدیریت که خیلی راحت هست ... آدم یه دونه میز میخره ... یه دونه صندلی ... و تمرکز میکنه و تصمیمات درست میگیره ... اما به مرور زمان متوجه شدم که مدیریت ... سخت ترین و سخت ترین کاره دنیاست ... یک مدیر با یک تصمیم اشتباه میتونه شرکت رو به ورشکستگی بکشونه و با یک تصمصم درست میتونه موفقیت های زیادی رو برای شرکت ایجاد کنه ... شما همکنون اوایل کارتون هست . بنابراین نیاز به تجربه رایگان دارین ... فکر میکنم اگر شما بتونین وارد شرکتها و موسساتی همسو با رشته خودتون بشین و بر رویه طریقه تصمیم گیری مدیریت زوم کنین بتونین خیلی چیزها ازشون یاد بگیرین ...

همچنین باید شما یه سری کلاسهای مدیریت برین ... بدون کلاسهای مدیریت عملا نمیتونین یک مدیر خوب بشین ... من قبلا ها فکر میکردم یک مدیر موفق ذاتا مدیر موفق هست ... اما با آدمهایی برخورد کردم که دیده من رو به طوره کلی عوض کردند ... مدیریت به هیچ عنوان یک مساله ژنتکی نیست و کاملا مساله ای اکتسابی هست ...

یکی از کلاسهایی که من در درون اونها شرکت کردم کلاس "فن مذاکره" بود ... در کلاس فن مذاکره خیلی باهامون کار کردند ... اینکه چجوری مذاکره رو شروع کنیم ... چجوری بحث رو جلو ببریم ... جملات از پیش نوشته (Pattern ) که میتونه شخص رو درون چاله بندازه .... جملات از پیش تعیین شده که میتونه موضوع رو به نفع ما تمموم کنه و ...

به عنوان مثال فرض کن شما یک کارمند دارین که کارمندتون کم کاری میکنه ... خوب اخراج کردنه اون وحشتناک ترین کاره ممکن هست ... برای اینکه تا شما با کسه دیگه ای وارد تعامل بشین ... تا اون شخص بخواد وارد شرکت بشه ... تا بخواهد همریختی پیدا کنه ... تا علم مربوط به اون زمینه رو یادبگیره ... همش برای شما هزینه بر هست ... بنابرین یک Pattern دقیقا برای این مقصود تعریف شده که اگر شخصی در درون شرکت کم کاری میکرد شما باید 14 کار انجام بدین ... تا اون دوباره کارش رو درست انجام بده ... و برای همین مطلب 50 صفحه ای توضیح داده که چگونه باید اشخاص رو شناخت و چگونه با اونها برخورد داشت ...

اینگونه مباحث کاملا آکادمیک بوده و هر شخصی میتونه اونها رو یادبگیره و به مرور زمان یک مدیر خوب بشه ... در زیر لیست کلاسهای ایزایران رو گذاشتم ... این کلاسها خیلی خوب هستند ... فقط یه مشگلی که دارند ... بعدها متوجه میشی که باید خیلی پول خرج کنی ... وقتی کلاس فن مذاکره ما تموم شد ... یه سری آدمها بودند که خیلی پولدار بودند ... استاد برای اونها کلاس خصوصی گذاشت ... هزینه اون کلاسها خیلی خیلی زیاد بود ... روش به این گونه بود که کسی این طرف میز مینشست ... شخصی دیگر اون طرف میز ... و دو نفر شروع میکردند در مورد موضوعی مذاکره کردن ... و بعد استاد شروع میکرد به اشکال گیری و اینکه اشتباهاتشون کجا بوده و چه چیزهایی بتر بود میگفتند و ...

به هر حال میتونم بگم بدون کلاس و استاد نمیتونی یک مدیر واقعی بشی ... همچنین باید بتونی در درون شرکتی یا جایی استخدام بشی که کار رو به صورت عملی تر جلو ببری ... امیدوارم موفق باشی .

فایل: 

طاهر;562005 نوشت:
استاد! این پاسخ سوال من نبود.
من عرض کردم که برای خرج کردن پولی که دارم هیچ برنامه و نظمی ندارم و فقط خرج کردن بی ملاحظه را بلدم.
به خاطر همین، ممکن است زمانی برسد که غرق در پول باشم و یا زمانی برسد که هیچچی نداشته باشم.
لطفاً راهنمایی کنید چطوری مدیریتش کنم.
شما فرمودید که برای آینده باید خودتونو آماده کنید. خب لطفاً بفرمایید چطوری.
نمی تونیم همه چیو بسپاریم به اینکه بعد ازدواج یادبگیریم که.

در پاسخ بايد عرض کنم بله نمي توانيم همه چيز را به بعد از ازدواج واگذار کنيم امابسياري از مديريت هاي اقتصادي هر فرد بعد از ازدواج در همراهي با شريک زندگي اتفاق مي افتد. اما قبل از ازدواج بايد براي آينده برنامه يزي دشته باشيد مثلا بخشي از پولتان را در بانک پس انداز کرده و به فکر مثلا خريد خانه يا برگزاري مراسمات عقد و عروسي باشيد. قدري از آن را پس انداز کرده با خود قرارداد کنيد تا اين پول را فقط براي شغل خوبتان مصرف نماييد بخشي از آن را در راه خدا انفاق کرده و از اين مسير موفقيت هايي براي شما حاصل خواهد شد. پس به فکر آينده تان باشيد. که ممکن است روزگار اينطور نباشد و روزي به اندکي از اين پول ها احتياج پيدا کنيد.

طاهر;562005 نوشت:
اینجوری برنامه ریزی درسته آیا؟
آخه ممکنه کارهایی پیش بیاد و این برنامه ریزی به هم بخوره.
اون موقع، آدم دچار افسردگی میشه.

در پاسخ بايد عرض کنم طبيعي است که بعضي مواقع اين برنامه بهم مي خورد و جابجا مي شود ولي آنچه اهميت دارد اين است که کليت برنامه ريزي را داشته باشيم تا مديريت زمان و از دست رفتن زمان اتفاق نيافتد.
موفق باشيد.

[=Times New Roman]

[="B Lotus"]ضمن تشکر همه دوستانی که در این موضوع اظهار نظر و به دوستمان کمک کردند.

[=Times New Roman]

[="B Lotus"]به هر حال شما برای رسیدن به این نقطه باید از هدف های کوتاه مدت دششر رسیدن به آن مدد جویید.

[=Times New Roman]

[="B Lotus"]به هر حال نظم فردی در رسیدن به نقطه مثبت بسیار امی بخش است و در نهایت از توسل به ساحت معصومین (علیهم السلام) در ابتدای هر کار و توکل بر خداوند نباید غافل شد.

[=Times New Roman]
موضوع قفل شده است