جمع بندی ويژگي هاي يك منتخب، از ديدگاه قرآن، از زبان يك نبي

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ويژگي هاي يك منتخب، از ديدگاه قرآن، از زبان يك نبي

بسم الله الرحمن الرحيم

تا حالا فكر كردین چرا قرآن این همه در مورد یهود صحبت كرده؟

مگه ما مسلمون نیستیم؟ میخوایم چیكار كنیم سرگذشت یهود رو؟ اصلا تا حالا دقت كردین حتی بعثت حضرت موسی با چه دقت و كیفیتی مطرح شده اما بعثت پیامبر خودمون اینطوری روشن و با جزئیات فراوان نیومده؟ آیا رموزی هست در مورد پیامبر خودمون كه نباید توی قرآن مستقیم اشاره می شده؟

اگه داستانه، خب ما دوست داریم در مورد پیامبر خودمون بیشتر بدونیم دیگه؟ درسته یا نه؟ اما ... اما مگه خدا كار عبث انجام میده؟ مشخصه كه خیر، پس معنی این موارد چیه؟ باید بیشتر تدبر كنیم.

ویژگی های زیر رو بخونین تا ازتون یك سوال بپرسم:

1) از طرف خدا انتخاب شده باشد.
2) آیت و نشانه داشته باشد.
3) از نظر علمی سرآمد باشد.
4) از نظر نیروی بدنی سرآمد باشد.
5) از نظر معنوی سرآمد باشد(اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ).

به نظرتون این ها نشانه های چه كسی از بنی اسرائیل است؟
یك پیامبر اولوالعظم، مثل حضرت موسی و یا حضرت عیسی؟
یك پیامبر تبلیغی؟

نه! این ها ویژگی های زمامدار یك قوم و همچنین فرماندهی جنگ آن قوم است. این ها ویژگی های طالوته، زمانی كه قوم بنی اسرائیل مستاصل شدن و به نزد پیامبرشون اومدن تا فكری برای آن ها كند، حضرت اشموئیل، به اون ها گفت، زمامدار شما رو خدا از قبل مشخص كرده...

نكاتی در این داستان كه به ذهن من كوچك، قابل توجه اومد:

1) این منتخب در زمان وجود یك پیامبر برگزیده شد.
2) با وجود این كه از طرف خداوند انتخاب شده، یك پیامبر نیست.
3) قرآن داستان رو ذكر كرده، اما اسم پیامبرشو نیاورده!
4) زمانی كه خود مردم طاقتشون سر اومد و حسابی پراكنده شده بودن، این مساله رو درخواست كردن، اما دیدیم كه خداوند باری تعالی از قبل برای آن ها انتخاب كرده بود(قد بعث). چه بسا اگر زودتر احساس نیاز می كردن، زودتر متنعم می شدند.
5) با وجود حضور ریش سفیدان و ثروتمندان، این فرد جوان انتخاب شد.
6) اكثریت غالب از این انتخاب و همراهی سرباز زدند، در حالی كه ابتدای كار جمعیت زیادی بودند كه خواهان چنین كسی شده بودند. از این جمعیت كم هم باز عده ای در ادامه راه سر باز زدند...
7) این فرد با وجود جمعیت كم، از راه حق كوتاه نیامد و از جنگ كردن نهراسید، و پیروز شد.
8) این بخش سوره در ابتدای جنگ های پیامبر با كفار نازل شده است.

حالا اینا رو برای چی من مسلمون باید بدونم؟
نتیجه گیری آزاد است.

. بخش اصلی بحث، در آیات 246 تا 248 سوره مباركه بقره آمده است.

.

دوستان اگه نظر تكميلي يا تصحيحي داشتين، لطفا بگين.

سلام به دوستان عزیز
گفتمان دینی یک معنایش همین است که برداشت های مستدل و متفکرانه خودمان از آیات و روایات را در فضاهای تخصصی دینی _که همکاران خوب پاسخگو حضور دارند_ بیان کنیم تا مورد نقد و تحلیل علمی قرار گیرد. لزوما هر آنچه برداشت می کنیم یا می نویسیم هم صد در صد درست نیست بلکه قابل نقد و بررسی است، پس اگر جایی دیدیم که احیانا نقدی وارد شد یا نکته بهتری ذکر شد، نباید نومید شویم و بگوییم پس برداشت های ما به چه دردی می خورد! خیر، به برکت همین نقد و بررسی ها، موضوعات خوبی طرح می شود و همان برداشت های ذکر شده، بیشتر چکش می خورد و بهتر و دقیق تر بیان می شود. البته همه نکات بحث را نمی رسیم که بررسی کنیم بنابراین تنها برخی از نکات برجسته را نقد و بررسی می کنیم.

فردا از آن ماست;557782 نوشت:
تا حالا فكر كردین چرا قرآن این همه در مورد یهود صحبت كرده؟ مگه ما مسلمون نیستیم؟ میخوایم چیكار كنیم سرگذشت یهود رو؟ اصلا تا حالا دقت كردین حتی بعثت حضرت موسی با چه دقت و كیفیتی مطرح شده اما بعثت پیامبر خودمون اینطوری روشن و با جزئیات فراوان نیومده؟ آیا رموزی هست در مورد پیامبر خودمون كه نباید توی قرآن مستقیم اشاره می شده؟
اگه داستانه، خب ما دوست داریم در مورد پیامبر خودمون بیشتر بدونیم دیگه؟ درسته یا نه؟ اما ... اما مگه خدا كار عبث انجام میده؟ مشخصه كه خیر، پس معنی این موارد چیه؟ باید بیشتر تدبر كنیم.

اینکه می فرمایید درباره بعثت پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله) کمتر سخن گفته شده، به نظرم ادعای درستی نیست. در سوره های علق، مزمل، مدثر، جمعه و خیلی از سوره های اوایل نزول، نیز در سوره های آل عمران، اسراء و محمد (صلی الله علیه و آله) و بسیاری سوره های دیگر، به دفعات درباره بعثت رسول گرامی اسلام و واکنش مخالفان ایشان و سایر حوادث مقارن آن، توضیحات مفصلی آمده که یک موردش را به عنوان تبرک ذکر می کنم:

هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ (جمعه/2)
و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مى‏خواند و آنها را تزكيه مى‏كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى‏آموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند!


اما اینکه چرا از انبیای دیگر به ویژه موسای کلیم، این همه در آیات کریمه قرآن سخن به میان آمده، در نوشتار بعدی توضیح خواهم داد.

فردا از آن ماست;557782 نوشت:
تا حالا فكر كردین چرا قرآن این همه در مورد یهود صحبت كرده؟ مگه ما مسلمون نیستیم؟ میخوایم چیكار كنیم سرگذشت یهود رو؟

در آیات کریمه قرآن، در غالب موارد، نام پیامبران با بیان اجمالی یا مفصل داستان تبلیغشان و تلاشهایی که در راه دعوت داشتند و چگونگی برخود قومشان با آنها، همراه شده است، بنابراین وقتی می خواهیم حکمت بیشتر ذکر شدن نام موسای کلیم در آیات قرآن را بررسی کنیم، ناگزیریم به اهداف قرآن از بیان قصص انبیا از یک سو و نکات برجسته و مهمی که در داستان موسای کلیم و قومش وجود دارد از سوی دیگر و ویژگیهای قوم او از سوی سوم، توجه موشکافانه ای داشته باشیم. بنابراین برای پاسخ تحقیقی و دقیق به پرسش بحث، باید سه مطلب را به طور اجمال بررسی کنیم:

1- اهداف قرآن کریم از بیان قصص انبیا و سرگذشت پیامبران چیست؟ (چرا این همه داستان انبیا مخصوصا داستان موسای کلیم، در قرآن ذکر شده است؟)

2- پندها و عبرتها و نکات برجسته موجود در داستان موسای کلیم و قومش کدام است؟ (چه مطالب مهم یا عبرت آموزی در داستان این قوم وجود دارد؟)

3- به طور کلی، قوم یهود در حفظ، بهره برداری یا تحریف آموزه های وحیانی تا چه اندازه نقش ایفا نموده و در برابر بعثت پیامبر گرامی اسلام چه موضعی داشتند؟

پاسخ به این پرسش ها، ما را در کشف بخشی از حکمت تکرار زیاد نام موسای کلیم در آیات قرآن، یاری می کند.

پاسخ ها به ترتیب:
1- قصه و داستان در تربيت انسان سهم بسزايى دارد زيرا داستان، تجسّم عينى زندگى يك امت و تجربه عملى يك ملّت است. تاريخ آئينه‏ ملّت ‏هاست و آشنایی با تاريخ و سرگذشت پيشينيان، ما را در پیمودن صحیح مسیر یاری می کند. تفاوت داستان‏ هاى قرآن با ساير داستان ‏ها در اینست که: قصّه‏ گو خداوند است و با بیان حق و بدور از هر گونه خرافه و باطل، معتبرترین داستانها را برای عبرت و پند و تفکر آیندگان بیان می کند تا آنان از اشتباه پیشینیان درس گرفته، آن را تکرار نکنند و به عواقب گناهان آنان مبتلا نشوند.

2- قیام پیامبر اسلام(ص) و سرنوشت مسلمین، به قیام موسای کلیم و سرنوشت قوم بنی اسرائیل شباهت های بسیاری دارد، بنابراین نقل داستان بنی اسرائیل بیشترین تناسب را با حال امت اسلامی دارد و برای آنها از نظر عبرت و موعظه و تکرار نکردن اشتباه، درس آموزترین داستان هاست. برخی شباهت ها و عبرتها:

انحرافات عقیدتی مسلمین بعد از رحلت پیامبر اکرم و رها نمودن امیرالمؤمنین وصی ایشان، همانند انحراف عقیدتی بنی اسرائیل و رها نمودن هارون وصی موسی بود که بعد از رفتن چهل روزه موسی از میان قومش رخ داد. (طه/83 تا 94)
هجرت پیامبر و مسلمین از مکه به مدینه و گریز از ستم مشرکین
(انفال/72 ، حشر/9 و ...)، همانند هجرت موسی و قومش از مصر به سرزمین مقدس و گریز از ستم فرعونیان بود. (طه/77تا81)
و ...

3- بسیاری از علمای اهل کتاب (مخصوصا علمای یهود) در اسناد هدایتی بشر دست برده و کلماتش را به دلخواه خود و مطابق منافعشان تغییر می دادند و آن را به خورد توده می دادند و بر خلاف آموزه های تورات و انجیل عمل می کردند و مردم را به نام دین فریب می دادند و گمراه می نمودند. آنان عین مشخصات پیامبر اسلام را در تورات دیده بودند و ظهورش را انتظار می کشیدند اما بعد از بعثتش، همین که دیدند منافعشان در خطر است و این پیامبر با افکار قوم پرستی آنان همخوانی ندارد و همه انسانها را برابر می خواند و پیروانش را برادر یکدیگر معرفی می کند، قید تورات و آموزه های وحیانی را زدند و تکذیبش کردند و به سرسخت ترین دشمنان اسلام و مسلمین بدل شدند.

با توجه به این مطالب، بارها و بارها سرگذشت دقیق این قوم در قرآن شرح داده شده و بارها خیانت علمای یهودی و اثرات زیانبار آن در جامعه انسانی توضیح داده شده تا مسلمین این خطاها را تکرار نکنند و از سرگذشت آنان پند گیرند. لذا می بینیم که نام موسای کلیم که پیامبر این قوم است، بیشتر از سایر انبیا در آیات کریمه قرآن ذکر شده است.


اگر خواستید این نوشتار را همراه با مستندات آیه و روایتش مطالعه کنید، می توانید چند پست لینک زیر را مطالعه بفرمایید:



فردا از آن ماست;557782 نوشت:
3) از نظر علمی سرآمد باشد.
4) از نظر نیروی بدنی سرآمد باشد.
تعبیر «سرآمد»، در آیه نیامده! تعبیری که در آیه 247 سوره بقره آمده، چنین است:

وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْم‏
و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است‏

این را خدای متعال در پاسخ اعتراض افرادی که می گفتند: «طالوت مال و منال آن‌چنانی نداره»، بیان کرد:


وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمال‏
به او از حيث مال، گشايشى داده نشده است؟

علامه طباطبایی در اینجا توضیح خوبی دارند و می نویسند: برای اداره یک اجتماع، دو چیز نیاز است: 1- علم و دانش جامع نسبت به مصالح و مفاسد مردم 2- قدرت جسمانی کافی برای اجرای تصمیمات لازم در جهت مصالح آنان؛ برای همین در آیه کریمه، در جواب آن اعتراض که طالوت ثروتمند نیست، فرمود: او دو چیز لازم را دارد: دانش کافی و قدرت جسمانی.*

------------------------------
* الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 287

فردا از آن ماست;557782 نوشت:
5) از نظر معنوی سرآمد باشد(اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ)
دعوای شیعه و سنی روی همین جملات ناب قرآنیه! تمام ادعای شیعه اینه که وقتی انتصابی از جانب خدا صورت گرفت، دیگه اما و اگر و چون و چرا نداره، و الا معترضین دقیقا می شوند مثل همین بنی اسرائیلی که به انتخاب خدا هم اعتراض می کنند! معترضین گفتند: ما قوم بنی اسرائیلیم و پیامبران از قوم ما برگزیده شدند و نسب فلان و بهمان داریم و چه و چه! حالا این چوپان بشه زمامدار ما؟!

خدا یک کلمه پاسخ داد:

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُم‏
خدا او را بر شما برگزيده

از اين تعبير استفاده مى‏ شود كه امامت و رهبرى، گزينش الهى است، و او است كه شايستگى‏ ها را تشخيص مى‏ دهد؛ اگر در فرزندان پيامبر اين شايستگى را ببيند امامت را در آنجا قرار مى‏ دهد، و اگر در جاى ديگر این شایستگی را ببیند در آنجا قرار مى‏ دهد، و اين همان چيزى است كه دانشمندان شيعه به آن معتقدند و از آن دفاع مى‏ كنند. *

بله، انتخاب های خدای دانای توانا، بر اساس حکمت و مصلحته:


اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ (انعام/124)
خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد

و کسی حق نداره در برابر انتخاب های عالمانه و حکیمانه خداوند اعتراض کنه:


وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً(احزاب/36)
هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است

این آیات به ما نشان می دهد معترضین به انتصاب امیرالمؤمنین (علیه السلام)، دقیقا همانند معترضین به انتصاب طالوت اند! زمان آن پیامبر به انتصاب طالوت توسط ذات اقدس اله اعتراض کردند و سر آخر هم _همان طور که در داستان طالوت آمده_ خیلی هایشان مردود شدند و از راه حق سر باز زدند و به تصریح آیه کریمه، تنها عده کمی بر راه حق باقی ماندند و بقیه منحرف شدند:


فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ (بقره/249)
جز عده كمى، همگى از آن آب نوشيدند

و همان عده اندک باقی مانده، با کمک و حمایت خداوند متعال، لشکر باطل را شکست دادند:


فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّه‏ (بقره/251)
پس آنان را به اذن خدا شكست دادند

بله، داستان های قرآن برای تفریح و سرگرمی نیست! تمام آیاتش سرشار است از نکات اعتقادی و برنامه زندگی.

-------------------
* تفسير نمونه، ج‏2، ص 238

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

فردا از آن ماست;557782 نوشت:
5) با وجود حضور ریش سفیدان و ثروتمندان، این فرد جوان انتخاب شد.
واژه ای که تصریح کند طالوت جوان بوده، بنده در آیات مربوط به این داستان سراغ ندارم مگر اینکه بگوییم لازمه قوای خوب جسمی، که در آیه 247 سوره بقره بدان اشاره کرده، جوان یا میانسال بودن طالوت است؛ پیرمرد و ریش سفید به طور طبیعی، قوای جسمی کافی ندارد و ناتوان است.

اما این که با وجود ریش سفیدان و پیرمردها و ...، طالوت را با آن دو ویژگی خاص به عنوان زمامدار تعیین کرد، این را می شود با دو جریان از زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) مقایسه کرد: یکی جریان نصب امام علی (علیه السلام) به خلافت و امامت بعد از خوش، که به دستور خداوند متعال صورت گرفت و آیه تبلیغ در سوره مائده به آن اشاره دارد و خدای متعال این جوان رشید که هم در علم و هم در قوای جسمی و هم در سایر کمالات روحی و انسانی، بعد از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) سرآمد همگان بود را به عنوان وصی و وزیر و جانشین و خلیفه بعد از رسول خدا منصوب و معین کرد، اما دیدیم که رسوبات جاهلی هنوز بر قلب های زنگار گرفته بسیاری از صحابه باقی مانده بود و بالاخره هم تاب نیاوردند فردی که خداوند او را به امامت و رهبری و خلافت جامعه اسلامی منصوب کرده بود را بپذیرند و رفتند سراغ ریش سفیدهای دنیاطلب دیگر، و شد آنچه شد!

و دیگری جریان لشکر اسامة بن زید که جوان بود و پیامبر در اواخر عمر شریف که در بستر بیماری بودند، او را فرمانده سپاهی کرد و مهاجرین و انصار را با او روانه نبرد کرد تا از مدینه بیرون باشند و فرمود: لعن الله من تخلف عن جیش الاسامة (خداوند لعنت کند کسی که از سپاه اسامه سرباز زند و سرپیچی کند)، و منظور حضرت این بود که مدینه را از منافقین خالی کند تا زمینه برای خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین (علیه السلام) کاملا آماده باشد و در این باره دسیسه ای صورت نگیرد، اما ریش سفیدانی که پیامبر را _معاذ الله_ به هذیان گویی در بیماری متهم کردند (= خلیفه دوم)، از سپاه اسامه تخلف کردند و برگشتند و آن دسیسه بزرگ را طراحی کردند و زمانی که حضرت امیر مشغول غسل و کفن پیامبر بود، آنها رفتند و در سقیفه جمع شدند و دینش نداشته‌شان را به چند روز نشستن بر صندلی ریاست و حکومت دنیایی فروختند، و چه بد معامله ای کردند!

پرسش:
چرا در قرآن کریم این همه به سرگذشت بنی اسرائیل اشاره شده است.؟

پاسخ:
در آیات کریمه قرآن، در غالب موارد، نام پیامبران با بیان اجمالی یا مفصل داستان تبلیغ شان و تلاش‌هایی که در راه دعوت داشتند و چگونگی برخود قومشان با آن‌ها، همراه شده است، بنا بر این وقتی می‌خواهیم حکمت بیشتر ذکر شدن نام موسای کلیم در آیات قرآن را بررسی کنیم، ناگزیریم به اهداف قرآن از بیان قصص انبیاء از یک سو و نکات برجسته و مهمی که در داستان موسای کلیم و قومش وجود دارد از سوی دیگر و ویژگی های قوم او از سوی سوم، توجه موشکافانه‌ای داشته باشیم. بنا بر این برای پاسخ تحقیقی و دقیق به پرسش بحث، باید سه مطلب را به طور اجمال بررسی کنیم:

1. اهداف قرآن کریم از بیان قصص انبیاء و سرگذشت پیامبران چیست.؟ (چرا این همه داستان انبیاء مخصوصا داستان موسای کلیم، در قرآن ذکر شده است.؟)

2. پندها و عبرت‌ها و نکات برجسته موجود در داستان موسای کلیم و قومش کدام است.؟ (چه مطالب مهم یا عبرت آموزی در داستان این قوم وجود دارد.؟)

3. به طور کلی، قوم یهود در حفظ، بهره برداری یا تحریف آموزه‌های وحیانی تا چه اندازه نقش ایفا نموده و در برابر بعثت پیامبر گرامی اسلام چه موضعی داشتند.؟
پاسخ به این پرسش‌ها، ما را در کشف بخشی از حکمت تکرار زیاد نام موسای کلیم در آیات قرآن، یاری می‌کند.

ـ پاسخ‌ها به ترتیب:
1. قصه و داستان در تربيت انسان سهم به سزايى دارد زيرا داستان، تجسّم عينى زندگى يک امت و تجربه عملى يک ملّت است. تاريخ آئينه‏ ملّت‌هاست و آشنایی با تاريخ و سرگذشت پيشينيان، ما را در پیمودن صحیح مسیر یاری می‌کند. تفاوت داستان‌هاى قرآن با ساير داستان‌ها در این است که: قصّه‏ گو خداوند است و با بیان حق و به دور از هر گونه خرافه و باطل، معتبرترین داستان‌ها را برای عبرت و پند و تفکر آیندگان بیان می‌کند تا آنان از اشتباه پیشینیان درس گرفته، آن را تکرار نکنند و به عواقب گناهان آنان مبتلا نشوند.

2. قیام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و سرنوشت مسلمین، به قیام موسای کلیم و سرنوشت قوم بنی اسرائیل شباهت‌های بسیاری دارد، بنا بر این نقل داستان بنی اسرائیل بیشترین تناسب را با حال امت اسلامی دارد و برای آن ها از نظر عبرت و موعظه و تکرار نکردن اشتباه، درس آموزترین داستان‌هاست.

برخی شباهت‌ها و عبرت‌ها:
ـ انحرافات عقیدتی مسلمین بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و رها نمودن امیرالمؤمنین (علیه السلام) وصی ایشان، همانند انحراف عقیدتی بنی اسرائیل و رها نمودن هارون وصی موسی (علیه السلام) بود که بعد از رفتن چهل روزه موسی از میان قومش رخ داد.(1)
ـ هجرت پیامبر
(صلی الله علیه و آله) ومسلمین از مکه به مدینه و گریز از ستم مشرکین(2)،همانند هجرت موسی (علیه السلام) و قومش از مصر به سرزمین مقدس و گریز از ستم فرعونیان بود.(3)
ـ و ...

3. بسیاری از علمای اهل کتاب (مخصوصا علمای یهود) در اسناد هدایتی بشر دست برده و کلماتش را به دلخواه خود و مطابق منافع شان تغییر می‌دادند و آن را به خورد توده می‌دادند و بر خلاف آموزه‌های تورات و انجیل عمل می‌کردند و مردم را به نام دین فریب می‌دادند و گمراه می‌نمودند. آنان عین مشخصات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را در تورات دیده بودند و ظهورش را انتظار می‌ کشیدند اما بعد از بعثتش، همین که دیدند منافع شان در خطر است و این پیامبر با افکار قوم پرستی آنان هم خوانی ندارد و همه انسان‌ها را برابر می‌خواند و پیروانش را برادر یکدیگر معرفی می‌کند، قید تورات و آموزه‌های وحیانی را زدند و تکذیبش کردند و به سرسخت‌ترین دشمنان اسلام و مسلمین بدل شدند.

با توجه به این مطالب، بارها و بارها سرگذشت دقیق این قوم در قرآن شرح داده شده و بارها خیانت علمای یهودی و اثرات زیانبار آن در جامعه انسانی توضیح داده شده تا مسلمین این خطاها را تکرار نکنند و از سرگذشت آنان پند گیرند. لذا می‌بینیم که نام موسای کلیم (علیه السلام) که پیامبر این قوم است، بیشتر از سایر انبیاء (سلام الله علیهم) در آیات کریمه قرآن ذکر شده است.



______
(1) طه/ 83 تا 94.
(2) انفال/ 72، حشر/ 9 و ....
(3) طه/ 77 تا 81.

موضوع قفل شده است