تنهایی بیرون رفتن برایم آزاردهنده است

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تنهایی بیرون رفتن برایم آزاردهنده است

سلام خدا قوت دوستان
من ی مشکلی دارم ک نمی دونم از کجا آب میخوره و چطور حلش کنم
من تنهایی بیرون رفتن برام خیلی سخته. آزار دهده است. از تجربه چیزای جدید می ترسم.از ننهایی بازار و بانک رفتن اذیت میشم. چند ساعت بایکی پیاده روی کنم عین خیالم نیس ولی ی مسیر 5 دقیقه ای تنهایی خیلی برام آزار دهنده است. و اگه مجبور شم ترجیح میدم با آژانس برم.
با اینکه 28 سالمه از اینکه برم سوپری سر کوچه چیزی بخرم استرس میگیرم.با اینکه مسیرم یکیه ولی همیشه احساس میکنم بار اوله ک این مسیر رو میرم و افراد مسیر رو اولین باره میبینم
با اینکه خجالتی هم نستم و میتونم با دیگران روابط خوبی برقرار کنم و کم مورد تحسین نبودم و اینکه اصلا ترس یااحساس نا امنی ندارم.اینا رو گفتم ک بدونین ریشه ش اینا نیستن.
فک میکردم علتش اینه ک از بچگی مدرسه رو با دوسم رفتم .مهمونیا با خونواده و برا خرید هیچ وقت نفرستادنم. ولی تازگیا فهمیدم ک خاله ام هم کمو زیاد همین مشکل رو داره ولی علتایی ک من فک میکردم عاملشه رو ایشون ندارن
خیلی نیاز ب کمک دارم واقعا این وضع اذیتم میکنه مخصوصا ک در شرف ازدواجم و می ترسم اینا واسم مشکل ساز بشه.
خیلی ممنون میشم راهنماییم کنین
یاعلی

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

بسم الله الرحمن الرحیم

امینه;556877 نوشت:
سلام خدا قوت دوستان
من ی مشکلی دارم ک نمی دونم از کجا آب میخوره و چطور حلش کنم
من تنهایی بیرون رفتن برام خیلی سخته. آزار دهده است. از تجربه چیزای جدید می ترسم.از ننهایی بازار و بانک رفتن اذیت میشم. چند ساعت بایکی پیاده روی کنم عین خیالم نیس ولی ی مسیر 5 دقیقه ای تنهایی خیلی برام آزار دهنده است. و اگه مجبور شم ترجیح میدم با آژانس برم.
با اینکه 28 سالمه از اینکه برم سوپری سر کوچه چیزی بخرم استرس میگیرم.با اینکه مسیرم یکیه ولی همیشه احساس میکنم بار اوله ک این مسیر رو میرم و افراد مسیر رو اولین باره میبینم
با اینکه خجالتی هم نستم و میتونم با دیگران روابط خوبی برقرار کنم و کم مورد تحسین نبودم و اینکه اصلا ترس یااحساس نا امنی ندارم.اینا رو گفتم ک بدونین ریشه ش اینا نیستن.
فک میکردم علتش اینه ک از بچگی مدرسه رو با دوسم رفتم .مهمونیا با خونواده و برا خرید هیچ وقت نفرستادنم. ولی تازگیا فهمیدم ک خاله ام هم کمو زیاد همین مشکل رو داره ولی علتایی ک من فک میکردم عاملشه رو ایشون ندارن
خیلی نیاز ب کمک دارم واقعا این وضع اذیتم میکنه مخصوصا ک در شرف ازدواجم و می ترسم اینا واسم مشکل ساز بشه.
خیلی ممنون میشم راهنماییم کنین
یاعلی

سلام و عرض ادب خدمت شما پرسشگر محترم

و کسب اجازه از استاد امیدوار و نظر لطفشون در اعتماد به این حقیر

..........................................................................................................

پرسشگر محترم ، با توجه به توضیحاتی که فرمودید ؛ بنده تشخیصم اختلال فوبی هست .

فوبی دارای انواع مختلفی از جمله فوبی حیوانات ، فوبی اجتماعی، فوبی مکان و موقعیت های خاص ، فوبی خون و ...می باشد.

فوبی به معنی ترس شدید و از زیر مجموعه های اضطراب هست ، اگر در افکار افرادی که دچار فوبی یا همان ترس شدید هستند در آن موقعیت ترس شدید

جست و جویی کنیم معمولا به همچین افکار بر می خوریم ؛ که نکند فلان اتفاق برایم بیفتد !

بعضی از فوبی ها دلیل خاصی ممکن است داشته باشند و بعضا نمی شود برای انها دلیل خاصی یافت...ولی خدا رو شکر این موارد قابل درمان هستند ، بطور کل برای

اختلالات اضطرابی یک مثلث درمانی وجود دارد : دارو درمانی ، روان درمانی ، ورزش درمانی .

غالبا دارو درمانی برای اختلالاتی که خیلی شدید و آزار دهنده هستند بکار می رود که فکر می کنم شما ان شاءالله با رواندرمانی و ورزش درمانی ، درمان می شوید.

بهترین روش برای شما مراجعه به یک روانشناس بالینی ماهر طی چندین جلسه است ولی تا قبل از مراجعه به روانشناس بنده چند راهکار درمانی را خدمتتان

عرض می کنم ؛

1- تهیه فهرست از موارد ترس ؛ در اغاز شما یک فهرست از مراحل ترس تان می نویسید ( از شدت کم به شدت بسیار زیاد) بطور مثال :

مرحله اغازین: تصور اینکه می خواهم تنها به بیرون روم ترس در من بوجود می آید.

مرحله اول ترس : وقتی تصمیم به تنها بیرن رفتن از منزل گرفتم.

مرحله دوم ترس: وقتی در حال آماده شدن هستم.

مرحله سوم ترس : بسمت درب منزل پیش میرم .

مرحله چهارم ترس: دم درب منزل.

مرحله پنجم ترس: چند قدم از درب منزل دور شدن

مرحله ششم ترس: سر خیابان

مرحله هفتم ترس: وارد بازار شدن

و
.
.
.

بهمین صورت تمام مراحل را از کمترین میزان ترس تا شدید ترین میزان مرحله بندی کنید.

2- آرام سازی و تجسم سازی ؛ بعد از تنظیم فهرست ، شما باید هر روز حتی روزانه دو مرتبه از رها سازی و تجسم سازی استفاده و سود ببرید ، در رها سازی

که بیشتر برای عادت ذهنی و تلقین مفید و کاربردیست شما ، در اتاقی با دمای معمولی و روشنایی کمی پایین تر از حد معمول و لباس ها و مکانی راحت به حالت

درازکش و چشمانی بسته شروع به رها سازی بدن خود می کنید ؛ به این صورت که چشمان خود را بسته و ذهنتان را بر پاهای خود ( نوک پاهای خود ) متمرکز

کرده و چنان احساس می کنید انگار سرد و سبک شده ، سپس از پاها بر کف و روی پا و مچ پا متمرکز شوید و سعی در همین احساس داشته باشید ، سپس

ساق پاها ، زانوان ، رانها ، باسن ، شکم ، قفسه سینه ، کمر ، شانه ها ، بازوان ، ساعد دست ، مچ دست ها ، کفین ، انگشتان ، گردن و سر.

وقتی بدن شما کامل در حالت سرد و سکون مقرر شد آنوقت هشیاری شما در حالت آلفا قرار می گیرد و تلقین پذیری خیلی بالاتر از حد معمول هست، در این

زمان ذهن خود را متمرکز بر مکان های ارامش بخش کنید بطور مثال کنار دریا وقتی کاملا خود را انجا حس کردید و صدای دریا را شنیدید و نسیم کنار دریا را احساس

کردید و احساس راحتی داشتید مرحله اول فهرست را در ذهن خود ترسیم کنید مثلا با خود تصمیم میگیرید تنها جایی بروید اگر از لحاظ ذهنی مشکلی نداشتید

و دچار ترس نشدید و همچنان آرام بودید مراحل بعدی را تمرین کنید ولی یادتان باشد باید هر مرحله را بخوبی تمرین کرده باشید و هیچ نوع ترسی در ان بر شما

وارد نشود که به مرحله بعد بروید در غیر این صورت یعنی فکر کردن بر مرحله ای و ایجاد ترس بهتر است که به یک مرحله قبل بروید و آرام آرام وارد مرحله بعد

بشوید تا در تمام فکر کردن به مراحل آرام و راحت باشید باشید.

3- تمرین مراحل فهرست
؛ در این راهکار شما مراحل را در عالم واقع تمرین می کنید ، به این صورت که در کنار آرام سازی و تجسم سازی در تمرین ذهنی

هر مرحله ، همان مرحله را بصورت عملی اجرا می کنید منتها باز هم باید دقت کنید که تا هر مرحله را خوب و راحت انجام نداده اید به مرحله بعد نروید ...

4-بازسازی شناختی؛ این راهکار به خطاهای شناختی (فکری) شما راجع به تنها بیرون رفتن بر می گردد که باید اصلاح شوند ، بطور مثال وقتی شما می خواهید

به بیرون از منزل تنها بروید ممکن از دچار ترس شوید در این هنگام باید علت اینکه میترسید را جویا شوید از خود بپرسید که چرا میترسم؟ ممکن است چه شود؟

در کنار پاسخی که به این پرسش میدهید باز هم از خود بپرسید چرا؟ یا آیا واقعیت دارد ؟ آیا کس دیگری هم بود همین فکر را می کرد؟

بطور مثال؟

چرا می ترسم؟

----ممکن است اتفاقی برایم بیفتد

چه اتفاقی؟

---لیز بخورم و بقیه به من بخندند

مگر قبلا همچین اتفاقی افتاده؟

شواهدی وجود داره که این فکرت رو تایید کنه؟

و...........با این جور سئوالان افکاری که در ذهنتان موج می زند را به چالش بکشید زیرا این افکار عامل اصلی استرس شما هستند.

5-از جمله موراد مورد تایید ورزش درمانی، شنا هست لذا سعی کنید حتما شنا را در دستور کار خود قرار دهید اگر هم واقعا استفاده از ورزش شنا مقدور

نشد نرمش و ورزش و سپس دوش آب ولرم را داشته باشید.

تبصره: اگر در این درمان موقعیت هایی برای شما بوجود امد که مجبور به برون رفتن بودید مانعی ندارد تمرین های شما جدا از بیرون رفتن های عادی شما هستند.

اگر سئوالی بود در خدمتم:Gol:

امینه;556877 نوشت:
سلام خدا قوت دوستان
من ی مشکلی دارم ک نمی دونم از کجا آب میخوره و چطور حلش کنم
من تنهایی بیرون رفتن برام خیلی سخته. آزار دهده است. از تجربه چیزای جدید می ترسم.از ننهایی بازار و بانک رفتن اذیت میشم. چند ساعت بایکی پیاده روی کنم عین خیالم نیس ولی ی مسیر 5 دقیقه ای تنهایی خیلی برام آزار دهنده است. و اگه مجبور شم ترجیح میدم با آژانس برم.
با اینکه 28 سالمه از اینکه برم سوپری سر کوچه چیزی بخرم استرس میگیرم.با اینکه مسیرم یکیه ولی همیشه احساس میکنم بار اوله ک این مسیر رو میرم و افراد مسیر رو اولین باره میبینم
با اینکه خجالتی هم نستم و میتونم با دیگران روابط خوبی برقرار کنم و کم مورد تحسین نبودم و اینکه اصلا ترس یااحساس نا امنی ندارم.اینا رو گفتم ک بدونین ریشه ش اینا نیستن.
فک میکردم علتش اینه ک از بچگی مدرسه رو با دوسم رفتم .مهمونیا با خونواده و برا خرید هیچ وقت نفرستادنم. ولی تازگیا فهمیدم ک خاله ام هم کمو زیاد همین مشکل رو داره ولی علتایی ک من فک میکردم عاملشه رو ایشون ندارن
خیلی نیاز ب کمک دارم واقعا این وضع اذیتم میکنه مخصوصا ک در شرف ازدواجم و می ترسم اینا واسم مشکل ساز بشه.
خیلی ممنون میشم راهنماییم کنین
یاعلی

بسمه تعالی
با سلام و تحیت محضر جنابعالی

خب سرکار همره پاسخ جامعی به دغدغه حضرتعالی ارائه نمودند که به نوبه خودم از ایشان تشکر می کنم.
فقط یک نکته در ادامه فرمایشات ایشان ضمیمه می کنم؛
در مواجهه با موضوعات مورد ترس، اصل تدریج را فراموش نکنید. یعنی اولا از مواردی آغاز کنید که ترس کمتری دارید و ثانیا مدت زمان مواجهه را در یک پیوستار زمانی از کم به زیاد دنبال کنید.

موضوع قفل شده است