حقيقت بهشت و تشويق به آن

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حقيقت بهشت و تشويق به آن

سلام
اگر بخواهيم معنا و مفهوم بهشت را از خواسته هاي دنيايي(مانند خوردن و آشاميدن، خانه و همسر زيبا داشتن ، خدمتكار و غيره..) تهي كنيم وجهي از آن براي عموم كه قابل تشويق و بشارت باشد نمي ماند طبيعي است كه خداوند همين خواسته هاي دنيايي را بشارت داده باشد نه اينكه به استعاره و مجاز چيزي گفته باشد اما از طرفي ميدانيم كه دار آخرت دار بقاست بدون اينكه احتياج به اكل و شرب و نكاح باشد، اين امور در دنيا ابزاري بودند براي رسيدن به هدف(قرب خداوند) ،در واقع در دنيا هم هدف نبوده اند چه برسد به آخرت.
خود خداوند هم در آياتي در مورد بهشت فرموده كه آنجا نه گرسنه ميشوي و نه تشنه(يعني آنجا رنجي نيست كه از رفع آن لذتي حاصل شود)...و باز به استناد اياتي ديگر اساسا رجعت به سوي خداوند رجعت از كثرت به وحدت است نه ازكثرت به كثرت لذا به نظر ميرسد كه نعمت هاي بهشت در لسان خداوند همان استعاره و تشبيه باشد و حقيقت آن براي عموم قابل فهم نيست كه عرفا و فلاسفه هم همين برداشت را دارند حال سوال اين است تشويق به بهشتي كه حقيقتش معلوم و مملوس نيست چه معنايي دارد؟
پاداش آن وقت معنا دارد كه با فهم و خواسته هاي پاداش گيرنده مربوط باشد

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد کریم

ملّاعلي;555792 نوشت:
سلام
اگر بخواهيم معنا و مفهوم بهشت را از خواسته هاي دنيايي(مانند خوردن و آشاميدن، خانه و همسر زيبا داشتن ، خدمتكار و غيره..) تهي كنيم وجهي از آن براي عموم كه قابل تشويق و بشارت باشد نمي ماند طبيعي است كه خداوند همين خواسته هاي دنيايي را بشارت داده باشد نه اينكه به استعاره و مجاز چيزي گفته باشد اما از طرفي ميدانيم كه دار آخرت دار بقاست بدون اينكه احتياج به اكل و شرب و نكاح باشد، اين امور در دنيا ابزاري بودند براي رسيدن به هدف(قرب خداوند) ،در واقع در دنيا هم هدف نبوده اند چه برسد به آخرت.
خود خداوند هم در آياتي در مورد بهشت فرموده كه آنجا نه گرسنه ميشوي و نه تشنه(يعني آنجا رنجي نيست كه از رفع آن لذتي حاصل شود)...و باز به استناد اياتي ديگر اساسا رجعت به سوي خداوند رجعت از كثرت به وحدت است نه ازكثرت به كثرت لذا به نظر ميرسد كه نعمت هاي بهشت در لسان خداوند همان استعاره و تشبيه باشد و حقيقت آن براي عموم قابل فهم نيست كه عرفا و فلاسفه هم همين برداشت را دارند حال سوال اين است تشويق به بهشتي كه حقيقتش معلوم و مملوس نيست چه معنايي دارد؟
پاداش آن وقت معنا دارد كه با فهم و خواسته هاي پاداش گيرنده مربوط باشد

سلام وعرض ادب وعذر خواهی از تاخیر به وجود آمده.
بهشت تجسم اعمال خوب انسانها در این دنیا است وچیز جدای از اعمال انسانها نیست با این تفاوت که خداوند به عمل خوب ما ده برابر عوض خواهد داد(من جاء بالحسنة فله عشر امثالها).
آنوقت انسانها در این دنیا انگیزه ها واهداف گوناگونی از عبادت خداوند دارند. برخی خدای را فقط برای رسین به همان نعمتهای بهشتی وعده داده شده در قرآن عبادت می کنند ووجهه همت آنها همین قدر است که به میوه وشراب بهشتی وحوری برسند. به همین هم خواهند رسید. چنانچه مرحوم صدار در اسفار جلد هشت این مساله را بیان کرده است.
اما برخی مانند امیرالمومنین)ع)، سلمان فارسی واولیاء الهی در مرتبه ای پایین تر خداوند را نه بخاطر بهشت که بخاطر خود او که شایسته عبادت است عبادت می کنند. وهمت آنها رسیدن به حوری ومیوه نیست بلکه مراد رسیدن به قرب الهی است. لذا بهشت اینها خوردن وآشامیدن نیست بلکه مقاماتی معنوی بالاتر از این حرفها است که حوری ومیوه در برابر آن چیزی نیستند. لذا باید بهشت را نسبت به درجه ایمانی افراد در نظر گرفت که برای برخی همان میوه واکل وشرب است ولی برای برخی قرب وفناء الهی است.
گفتن این سخنان وقتی در قرآن به زبان مردم باشد دارای ارزش است ودر عین حال غلط هم نیست بلکه در این میان انسانها والاتر شانشان بالاتر از حوری واکل وشرب است.

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

اصلا ادمی که به جرم و گناه تمایل داره
اهله اندیشیدن نیست و عاقبت اندیش نیست که بگیم توان درک یا لمس بهشت داشته باشه
گاها میشه گفت شاید از روی ترس از عاقبت نحسش اصلا به ذهنش اجازه به خود اندیشیدن نمیده
بیشتر از دنیا شکایت داره و دنیا رو جهنم میدونه

در زمان ابلاغ یا ارشاد
مثلا ممکنه از راهنما چنین سوالی داشته باشه
که گناه یا خود زنی نکنم که چی بشه ؟
این ایات بیشتر از هر زمانی اینجا به کار میاد و هر قدر گناه و گناهکار بیشتر بشه ارزش این ایات بیشتر و بیشتر میشه ...

یه متجاوز یا زنا کار که به نیت غلبه به اراده یک انسان یا یک زندگی حالا از روی شهوت یا نفرت و ... !
دست به عمل زشتی میزنه (حالا به بهانه های بیخودی مثلا انرژی بخشیدن به زندگی طرف و زندگی دوباره و ... )
روی عاقبتی که براش در نظر گرفته شده متمرکز نیست و فقط به ارزو یا خواسته ی خودش فکر میکنه
مثله یه معتاد به مواد ... که بیخیال از هر چیز به هر در و دروغی میزنه تا به خواسته اش برسه ...

یه زناکاره بی توبه به حدی مشغول زنا میشه که همسرش رو نمی بینه
و اصلا باید گفت نمیتونه اونطور که باید به همسرش توجه داشته باشه و همینطور به فرزندانش ...
رفتار یک زنا کار بخشی از الگوی یک خانواده میشه

اینجا دیگه خانه امن و خانواده ارام معنا پیدا نمیکنه و اصلا ارامش ملموس نیست چه برسه به بهشت

شاید بتونیم بگیم یه بهشتی جهنم رو درک میکنه
اما یک جهنمی از درک بهشت عاجزه ...

ولی وظیفه حکم میکنه که براش مثال بزنی و بیدارش کنی !
تا شاید به مرور با کسب توان عاقبت اندیشی به بعد ازین دو روز دنیا توجهی داشته باشه . [/]

کریم;557106 نوشت:
رخی خدای را فقط برای رسین به همان نعمتهای بهشتی وعده داده شده در قرآن عبادت می کنند ووجهه همت آنها همین قدر است که به میوه وشراب بهشتی وحوری برسند. به همین هم خواهند رسید.
اما برخی مانند امیرالمومنین)ع)، سلمان فارسی واولیاء الهی در مرتبه ای پایین تر خداوند را نه بخاطر بهشت که بخاطر خود او که شایسته عبادت است عبادت می کنند. وهمت آنها رسیدن به حوری ومیوه نیست بلکه مراد رسیدن به قرب الهی است. لذا بهشت اینها خوردن وآشامیدن نیست بلکه مقاماتی معنوی بالاتر از این حرفها است که حوری ومیوه در برابر آن چیزی نیستند. لذا باید بهشت را نسبت به درجه ایمانی افراد در نظر گرفت که برای برخی همان میوه واکل وشرب است ولی برای برخی قرب وفناء الهی است.

باسلام وتشكر
اما عرض بنده چيز ديگري است(اگر مجددا پست بنده رو مشاهده بفرماييد)
بله عموم مردم بيشتر سعادت جسماني ميخواهند اما صحبت اينجاست كه اينگونه نعمت هايي كه مربوط به خواسته هاي دنيايي است چگونه در آخرت جايي كه دار بقا است ثابت ميشود؟
اكل وشرب ونكاح مربوط به بقاي خود و نوع خود است ولي در عالمي كه ذاتش مساوي با بقاست ديگر چه نيازي با اين امور است
خود خداوند فرموده در بهشت نه تشنه ميشويد و نه گرسنه خُب با اين حساب تا وقتي كه رفع تشنگي و گرسنگي نباشد لذتي از اين سنخ هم نخواهدبود
لذا همانطور كه بعضي از فلاسفه و عرفا اذعان دارند اين موارد در قرآن استعاره و مجاز ميباشند

کریم;557106 نوشت:
چنانچه مرحوم صدار در اسفار جلد هشت این مساله را بیان کرده است.

اگر ميشه عبارتي را كه جناب صدرا بيان كرده اند نقل كنيد

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

ازونجا که لینک بحث برام ارسال شده
جسارتا قبل از پاسخ کارشناس نظری میدم

نقل قول:
بله عموم مردم بيشتر سعادت جسماني ميخواهند اما صحبت اينجاست كه اينگونه نعمت هايي كه مربوط به خواسته هاي دنيايي است چگونه در آخرت جايي كه دار بقا است ثابت ميشود؟

عینیت و درب های بهشت از همینجا هم به وجود میاد و بروی ما باز میشه
اگر عاقبت اندیش باشیم !

حتی با ساده ترین مثال ها میتونیم بگیم
مثلا زمانیکه محصول ما با حلال به بار بنشینه
یا زمانیکه به مزد زحمتی صادقانه میرسیم

حلال پسند ناخواسته به مرور قانع و قناعت کار میشه و الگوی خوبی برای همسران و فرزندان و ایندگانش
و حرام خور , سرکش و اسرافکار و الگوی نادرستی برای وراث یا وارثان و بازماندگان ...
قناعت کننده چاره جو و اسرافکار یاوه گو و هرزه رو !
چاره جو عاقبت بخیر و یاوه گو تا اونجا که دیدیم عاقبت به شر ...
و الی اخر ...

خیلی ساده تر
اگر به اخرت و زندگی بعد از مرگ اعتقاد داریم
ایمان به بهشت مثله ایمان به کارنامه تحصیلی می میونه ...
هر قدر با کیفیت بهتری قدم برداریم به نتیجه بهتری میرسیم

حالا اگر در گود ازمایش با تقلب به مرحله بعد وارد بشیم.
خب مسلما کلیدهای درب های مراحل بعد که در مراحل قبلی بوده رو ندیدیم و درک نکردیم !
و ناچارا درجا میزنیم تا حق به حقدار برسه !!!

زحمت خیلی مهمه
اما بدون حسن نیت هیچ ارزشی نداره !
اونکه به نیت شر وارد گود میشه بازنده اس و گاها بخاطر زحمتی که کشیده خودش رو بهشتی و بالایی میدونه
اما نمیدونه که در وهم و مستی از ارضای نفس اماره در خیال به سر میبره ...

البته ما به جز نفس اماره
نفس مطمئنه و ملهمه و .... داریم (پاسخ شماست) ولی متاسفانه بیشتر به این نفس اماره پرداختیم از حال و هوای دیگر نفوس بی اطلاعیم تاجایی که ممکنه همین اماره زود و زود در وجود خود ما بیدار بشه .

متاسفانه زیباییه عرفان ما در زیاده گوییهای دشمنان انسان گم شده و ما با بی اعتنایی به فرهنگ و حقیقت خود ,
کلا از هر چیز اصل و اصیل دور شدیم و ناخواسته بیزاری میجوییم ...[/]

ملّاعلي;557465 نوشت:
خود خداوند فرموده در بهشت نه تشنه ميشويد و نه گرسنه خُب با اين حساب تا وقتي كه رفع تشنگي و گرسنگي نباشد لذتي از اين سنخ هم نخواهدبود
[="#006400"]هوالعالم[/]

[="#000080"]این میتونه به معنای وفور نعمت و دنیای پربرکت باشه
هر چند ممکنه نحوه تغذیه و رشد به شکل و کیفیت دنیای زمینی نباشه
[="#006400"][="#006400"]اما ارتزاق و تغذیه وجود داره و در این مورد هیچ تشبیهی رساتر از گرسنگی
و تشنگی نبوده و بیشتر ازین قابل درک نیست .[/][/]

[="#DAA520"]مخصوصا زمانیکه ایات به منظور هدایت یکسری شکم پرست و اسرافکار
و در کل پندی برای شهوتران جماعت باشه ..[/].[/]

به نظر من اصن طبق قرآن چیز جالبی توی بهشت نیست ، آخه قصر و این چیزا چ لذتی داره ؟ یا مثلا باغی که نهر ها از زیر درخت جاری است خب اصلا لذت نداره که Fool

امیرالمومنین;558086 نوشت:
به نظر من اصن طبق قرآن چیز جالبی توی بهشت نیست ، آخه قصر و این چیزا چ لذتی داره ؟ یا مثلا باغی که نهر ها از زیر درخت جاری است خب اصلا لذت نداره که :|
[="#000080"] [="#006400"]هوالعالم[/] [="#006400"][="#006400"]و هوالقادر[/][/]
به نظر میاد منظور تشبیه دنیایی منظم بوده
و گاها خطاب مستقیم به مردمانی که از روی شهوترانی (زیاده روی)
در یک مورد از مورد دیگر غافل و بی نصیب می ماندن ...
اب کجا و سراب کجا ؟

نهر و درخت و خوبی و ...
همه اینها در کنار هم یعنی برکت بی منت بی مثال !
آب و ابادانی , درخت و جاودانی و ...

نشانه های روشنی ست برای ما
اگر درس بگیریم.

فکر کنید اب میاد ابادانی میاره و درخت میاد و این ابادی رو جاودانه میکنه
همین ریشه دار شدنه درخت در زیر زمین و در حیطه ابادی هزار و یک حسن داره که در حوصله بحث و علم امروز نیست
ولی یقینا بی حکمت نیست .

قصر و اینها
درون و بیرون با پالایش به امنیت و آرامش میرسه
و این یعنی همه چیز ...

یک دلیل اینکه خاطره ی خانه های مادر بزرگ پدر بزرگهای قدیم به روح و روان خیلی از مردم ارامش میده
همون خانه های پنج دری با حوض اب و دار و درختش بود و بوی خاک و هوا و نَفَس و نفس پاک و حلال ...
[/]

ملّاعلي;557465 نوشت:
اكل وشرب ونكاح مربوط به بقاي خود و نوع خود است ولي در عالمي كه ذاتش مساوي با بقاست ديگر چه نيازي با اين امور است
خود خداوند فرموده در بهشت نه تشنه ميشويد و نه گرسنه خُب با اين حساب تا وقتي كه رفع تشنگي و گرسنگي نباشد لذتي از اين سنخ هم نخواهدبود
لذا همانطور كه بعضي از فلاسفه و عرفا اذعان دارند اين موارد در قرآن استعاره و مجاز ميباشند

ملّاعلي;557465 نوشت:
اگر ميشه عبارتي را كه جناب صدرا بيان كرده اند نقل كنيد

سلام وعرض ادب
ابتدا بهتر است کلام مرحوم صدرا را بیان کنیم که ایشان می فرمایند:
اما الجنة فهی کما دل علیه الکتا ب والسنة مطابقا للبرهان والکشف دارالبقاء ودارالسلام لا موت فیها ولا هرم ولا سقم ولا غم ولا هم ولا دثور ولا زوال وهی دارلمقامة والکرامة لا یمس أهلها فیها نصب ولا لغوب لهم فیها ما تشتهی الانفس وتلذ الاعین وهم فیها خالدون، وإنها دار أهلها جیران الله وأولیائه وأحبائه وأهل کرامته وإنهم علی مراتب متفاضلة منهم المتنعمون بتسبیح الله وتقدیسه وتکبیره فی جملة ملائکته المقربین ومنهم المنعمون باللذات المحسوسة کأنواع المأکل والمشارب والفواکه والأرائک ونکاح حورالعین واستخدام الولدان المخلدین والجلوس علی النمارق والزرابی ولبس السندس والحریر والدستبرق وکل منهم إنما یتلذذ بما یشتهی ویرید علی حسب ما تعلقت به همته...( صدرا، اسفار اربعه، ج9، ص281، فصل24، فی بیان ماهیة الجنة والنار)
همانطور که مشاهده کی کنید ملا صدار د ربخشی از این سخن بیان می کنند که اهل بهشت به حسب مراتب خود برخی مشغول ومتنعم به تسبیح وتقدیس وتکبیر الهی در زمره ملائکه مقرب الهی است وبرخی به لذات ونعمتهای محسوس مثل انواع خوردنی ها، نوشیدنی ها، میوه ها، بالشتها، وازدواج با حوری ها وسایر نعمتهای ظاهری مشغول هستند ....هر کس به حسب همت خود به آنچه که علاقه واراده داشت مشغول می باشد.به قدر همتی که در این دنیا داشت.
اما در جواب سخن شما اید عرض شود که نعمت وخصوصیات مواد هر جایی به حسب آنجا است. حال که جنس قیامت از ماده نیست پس جنس نعمتهای آن هم از جنس ماده نیست وبه حسب حالت خود قیامت است. وهمیشه هم برای خوردن گشنگی لازم نیست وخود اشتهاء وعلاقه داشتن به چیزی موجب استفاده از آن خواهد شد در عین حال که نعمتهای بهشتهی هم مانند دنیا نیست که شکم را پر کند وسر درد وشکم درد بوجود بیاورد.

با سلام وتشكر

کریم;558971 نوشت:
همانطور که مشاهده کی کنید ملا صدار د ربخشی از این سخن بیان می کنند که اهل بهشت به حسب مراتب خود برخی مشغول ومتنعم به تسبیح وتقدیس وتکبیر الهی در زمره ملائکه مقرب الهی است وبرخی به لذات ونعمتهای محسوس مثل انواع خوردنی ها، نوشیدنی ها، میوه ها، بالشتها، وازدواج با حوری ها وسایر نعمتهای ظاهری مشغول هستند ....هر کس به حسب همت خود به آنچه که علاقه واراده داشت مشغول می باشد.به قدر همتی که در این دنیا داشت.

اما ملاصدرا سخناني ديگر دارد كه كاملا نشان ميدهد در نظر او لذت هاي فوق استعاره اند و هيچ سنخيتي با خواسته هاي دنيايي ندارد
به عنوان مثال:
«مشاهده می‏ کنیم که اکثر مدعیان علم و شریعت از اثبات عالم تجرد روی ‏گردان بوده و دل‏ هایشان از ذکر عمل و نفس و روح و ستایش از عالم تجرد و مذمت عالم اجساد و لذایذ مادی مشمئز می ‏شود و تصورشان از آخرت و نعمت‏ های آن مثل تصورشان از دنیا و نعمت ‏های مادی آن است، تنها با این تفاوت که نعمت ‏های مادی آخرت، لذیذتر و پایدارتر است. و از همین رو آنان راغب به این نعمت ‏ها شده وطاعات الهی را برای رسیدن به آن‏ ها و قضای شهوت بطن و فرج انجام می‏دهند.»

اسفار9/158

و در موضعی دیگر می‏نویسد:

«ما این موضوع را بیش از اندازه توضیح دادیم، به خاطر شفقت و دلسوزی‏ ای که نسبت به ظاهر بینان داریم، همانان که قصد شان از انجام مناسک عبادات، دستیابی به شهوت بطن و فرج در آخرت به نحوی لذیذتر و ماندگارتر از دنیاست اینان در حقیقت جویندگان دنیا هستند اما پیش خود گمان می‏برند که جوینده ‏ی آخرت و قرب به خداوند هستند»

همان /205

کریم;558971 نوشت:
اما در جواب سخن شما اید عرض شود که نعمت وخصوصیات مواد هر جایی به حسب آنجا است. حال که جنس قیامت از ماده نیست پس جنس نعمتهای آن هم از جنس ماده نیست وبه حسب حالت خود قیامت است. وهمیشه هم برای خوردن گشنگی لازم نیست وخود اشتهاء وعلاقه داشتن به چیزی موجب استفاده از آن خواهد شد در عین حال که نعمتهای بهشتهی هم مانند دنیا نیست که شکم را پر کند وسر درد وشکم درد بوجود بیاورد.

به هر حال بايد تبين عقلي بشه كه چگونه بدون نياز انسان از چيزي لذت ميبرد؟ بايد رنجي باشه كه تا با رفع آن لذتي حاصل شود در حالي كه توصيفي كه خداوند در بعضي از آيات در مورد بهشت دارد اين است كه اساسا آنجا نيازي به چيزي نيست، يعني حركتها متوقف شده ويك حالت سكون وجود دارد

کسانی که برای لقمه ای نان حلال در این دنیا زحمت کشیده اند قدر بهشت را میدانند نه کسانی که در ناز ونعمت بزرگ شده اند

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;555792 نوشت:
اگر بخواهيم معنا و مفهوم بهشت را از خواسته هاي دنيايي(مانند خوردن و آشاميدن، خانه و همسر زيبا داشتن ، خدمتكار و غيره..) تهي كنيم وجهي از آن براي عموم كه قابل تشويق و بشارت باشد نمي ماند طبيعي است كه خداوند همين خواسته هاي دنيايي را بشارت داده باشد نه اينكه به استعاره و مجاز چيزي گفته باشد اما از طرفي ميدانيم كه دار آخرت دار بقاست بدون اينكه احتياج به اكل و شرب و نكاح باشد، اين امور در دنيا ابزاري بودند براي رسيدن به هدف(قرب خداوند) ،در واقع در دنيا هم هدف نبوده اند چه برسد به آخرت.
خود خداوند هم در آياتي در مورد بهشت فرموده كه آنجا نه گرسنه ميشوي و نه تشنه(يعني آنجا رنجي نيست كه از رفع آن لذتي حاصل شود)...و باز به استناد اياتي ديگر اساسا رجعت به سوي خداوند رجعت از كثرت به وحدت است نه ازكثرت به كثرت لذا به نظر ميرسد كه نعمت هاي بهشت در لسان خداوند همان استعاره و تشبيه باشد و حقيقت آن براي عموم قابل فهم نيست كه عرفا و فلاسفه هم همين برداشت را دارند حال سوال اين است تشويق به بهشتي كه حقيقتش معلوم و مملوس نيست چه معنايي دارد؟
پاداش آن وقت معنا دارد كه با فهم و خواسته هاي پاداش گيرنده مربوط باشد

سلام
باید توجه داشت که پاداش را خدای متعال برای اعمال تعیین فرموده است اما بیانش باید در حد فهم مخاطب باشد که هست اما واقعیت و کیفیتش منوط به فهم اینجایی مخاطب نیست بلکه به ادراک و اشتهای آنسویی اوست در عین حال از آنجا که حقایق اینسویی عکس حقایق آنسو هستند هردو در حقیقتی مشترکند و تفاوتشان در مراتب خواهد بود
یا علیم[/]

ملّاعلي;560385 نوشت:
اما ملاصدرا سخناني ديگر دارد كه كاملا نشان ميدهد در نظر او لذت هاي فوق استعاره اند و هيچ سنخيتي با خواسته هاي دنيايي ندارد
به عنوان مثال:
«مشاهده می‏ کنیم که اکثر مدعیان علم و شریعت از اثبات عالم تجرد روی ‏گردان بوده و دل‏ هایشان از ذکر عمل و نفس و روح و ستایش از عالم تجرد و مذمت عالم اجساد و لذایذ مادی مشمئز می ‏شود و تصورشان از آخرت و نعمت‏ های آن مثل تصورشان از دنیا و نعمت ‏های مادی آن است، تنها با این تفاوت که نعمت ‏های مادی آخرت، لذیذتر و پایدارتر است. و از همین رو آنان راغب به این نعمت ‏ها شده وطاعات الهی را برای رسیدن به آن‏ ها و قضای شهوت بطن و فرج انجام می‏دهند.»

اسفار9/158

و در موضعی دیگر می‏نویسد:

«ما این موضوع را بیش از اندازه توضیح دادیم، به خاطر شفقت و دلسوزی‏ ای که نسبت به ظاهر بینان داریم، همانان که قصد شان از انجام مناسک عبادات، دستیابی به شهوت بطن و فرج در آخرت به نحوی لذیذتر و ماندگارتر از دنیاست اینان در حقیقت جویندگان دنیا هستند اما پیش خود گمان می‏برند که جوینده ‏ی آخرت و قرب به خداوند هستند»


بنده متوجه نشدم این سخنان چطور بر نفی لذتهایی مثل حورالعین، میوه ها ودیگر نعمتهای ظاهری دارد.
بهشت نومدوبروز حقیقت اعمال این دنیایی انسان است وحال کسی که خدا را بخاطر این نعمتها که در قرآن وعده داده شده عبادت کرده است چرا باید چیزی غیر از آن به او داده شود. بروز اعمال او می شود همین نعمتهای ظاهری.
سوای اینکه قرآن در جایی نگفته است که بیان این نعمتها تمثیلی است وبصورت حقیقی بیان می کند ولزومی ندارد ما معنای دیگری بیان کنیم. بله عرفا در این موارد مشرب ومسلک خاص خود را دارند که نمی توان این مساله را به همه تعمیم داد. در عین حال عرفایی مانند ملاصدار بخاطر باور واعتقاد راسخی که به قرآن دارند کل این نوع نعمتها را بکلی نفی نمی کنند.

ملّاعلي;560385 نوشت:
به هر حال بايد تبين عقلي بشه كه چگونه بدون نياز انسان از چيزي لذت ميبرد؟ بايد رنجي باشه كه تا با رفع آن لذتي حاصل شود در حالي كه توصيفي كه خداوند در بعضي از آيات در مورد بهشت دارد اين است كه اساسا آنجا نيازي به چيزي نيست، يعني حركتها متوقف شده ويك حالت سكون وجود دارد

ما این سخنان را بر اساس اوصاف وشرایطی که در این دنیا حاکم است بیان می کنیم ولی قرار نیست که آخرت هم مثل این دنیا باشد. با در نظر گرفتن این مساله که چون لذتی که در نعمتهای دنیایی است تکراری می باشد لذا به مرور با استفاده زیاد انسان زده می شود ولی نعمتهای بهشتی ولذت آنها هر لحظه درحال تغییر ونوع شدن است لذا لذتش دائمی است.

چون این لذت ها مدام بیشتر میشه
برای همین خستگی و کسل شدن معنا نداره اون دنیا
ولی دوستان مسخره نکنید یه سوال دارم
من کنجکاوی رو خیلی دوست دارم
اون دنیا چطور این حس ارضا میشه ؟
و یا اون دنیا امکان داره خدا یه چیز جدید رو خلق کنه برای بندش ؟
و یا یه سری چیز ها رو مجهول بزاره تا خودمون کشف کنیم ؟

باسلام و تشكر

کریم;560460 نوشت:
بنده متوجه نشدم این سخنان چطور بر نفی لذتهایی مثل حورالعین، میوه ها ودیگر نعمتهای ظاهری دارد.

اگر در دوباره دقت كنيد خواهيد يافت كه جناب صدرا لذت هاي جسماني را مربوط به دنيا ميداند نه آخرت، او هم همانند ديگر فلاسفه و عرفا مي انديشد منتها در پوششي قرآني تر

کریم;560460 نوشت:
قرآن در جایی نگفته است که بیان این نعمتها تمثیلی است وبصورت حقیقی بیان می کند ولزومی ندارد ما معنای دیگری بیان کنیم

چرا ، اتفاقا در چندين جاي قرآن آمده است كه ما براي مردم مثال ميزنيم بلكه حقيقت امر را راسخون در علم ميفهمند

به عنوان مثال به پاسخ يكي از كارشناسان در مورد نكاح در بهشت دقت كنيد

«از نکاحات امور سخن بگویم، چه چیزی متوجّه می شوید جز مشتی الفاظ، که چه بسا آنها را به معانی نادرستی حمل خواهید نمود؟! شما لفظ ازدواج و نکاح که می شنوید چیزی جز روابط جنسی متعارف در ذهنتان نقش نمی بندد. »

«آیا جای آن نیست که ما کمی در توهّماتمان درباره ی قرآن تجدید نظر کنیم و مقداری از خوی عوامانه ی خود دست برداریم؟! و آیا وقت آن نرسیده که تدبّر کنیم در این مساله که اساساً قرآن برای چه نازل شده است؟ آیا آمده تا قدم به قدم عقل ما را بسازد یا آمده تا ما را مقلّد بار بیاورد؟ آمده تا فکرها را به کار اندازد یا آمده تا رکود فکری ایجاد کند؟نکاح در تمام هستی ساری و جاری است؛ حتّی عرفا از نکاحات اسماء نیز سخن گفته اند. یعنی در اسماء الله نیز نوعی نکاح وجود دارد. بین ملائک نیز نوعی نکاح مطرح است. البته نکاح هر موجودی متناسب به خود اوست. لذا با پندارهای عوامانه به مسأله نگاه نفرمایید. این بحث از غوامض مباحث عرفان نظری است که بدون مقدّمات نمی توان واردش شد. در بهشت نیز نکاح وجود دارد؛ که حاصل آن پیدایش کمالات جدیدی است. اهل ظاهر، به ظواهر کلمات چسبیده و از درک حقایق این امور بی نصیب می مانند و اهل حقیقت از ظاهر گذشته و حقیقت این امور را ادراک می کنند.»

«دو قضیّه باهم نکاح می کنند و حاصلش می شود، قضیّه ای سوم؛ بی آنکه صغری از بکارت خویش خارج گردد. عقل و نفس نکاح می کنند و حاصلش می شود قلب، بی آنکه نفس از بکارت خویش خارج شود. از نکاح عقل و شهوت، عفّت زاده می شود. از نکاح عقل و غضب، شجاعت زاده می شود. از نکاح روح کلّی با نفس کلّی نبّوت و امامت زاده می شود. از نکاح قلم اعلی با لوح قضاء، عالم قدر پدیدار گشت»

اونقدر اين تعابير در مورد حيات بعد از مرگ و حقيقت بهشت و جهنم زياد است (آن هم با اصول عقلي و نقلي) كه مفهوم بهشت از آن معناي عوامانه خود به كلي تهي شده
اما سوال اصلي اين هست كه چرا بايد به آياتي كه خيلي بيشتر معما هستند تا وعده.. دل خوش داشت

ملّاعلي;560385 نوشت:
بايد رنجي باشه كه تا با رفع آن لذتي حاصل شود در حالي كه توصيفي كه خداوند در بعضي از آيات در مورد بهشت دارد اين است كه اساسا آنجا نيازي به چيزي نيست، يعني حركتها متوقف شده ويك حالت سكون وجود دارد

البته قیامت به معنای سکون وتوقف نیست که هیچگونه حرکت وسیری نباشد بلکه از قضا قیامت هر لحظه نو شدن است وچیز تکراری وجود ندارد.
از آیات قرآن استفاده می شود که اشتهاء در بهشت وجود دارد وانسانها در آنجا خود بعضی چیزها خواهند خواست وزمانی که علاقه ولذت بردن زا آن نباشد این خواستن معنایی ندارد. خداوند متعال می فرماید: ولکم فیها ما تشتهی أنفسکم ولکم فیها ما تدعون(فصلت/31) هر چه دلتان بخواهد در بهشت برای شما هست وهر چه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت.
اصل اشتهاء واشتیاق برای استفاده زا این نعمتها وجود دارد ولی این در قالب گرسنگی است یا چیز دیگری بنده نمی دانم. ولی اینقدر در قرآن داریم که اهل جهنم گرسنه وتشنه خواهند شدکه خداوند در سوره غاشیه می فرماید: لیس لهم طعام إلا من ضریع، لا یسمن ولا یغنی من جوع(غاشیه/6و7) بریا آنها طعامی غیر از ضریع نیست که نه فربه کند ونه جلو ی گرسنگی را بگیرد.
وقبل از آن هم گفته که تسقی من عین انیة از چشمه ای داغ وجوشان به آنها آب خورانده شود.
پس در قیامت گرسنگی وتشنگی هست اما اینکه در بهشت هم وجود دارد یا نه؟ بنده فعلا نمی دانم.

علی بیات;560470 نوشت:
اون دنیا چطور این حس ارضا میشه ؟
و یا اون دنیا امکان داره خدا یه چیز جدید رو خلق کنه برای بندش ؟
و یا یه سری چیز ها رو مجهول بزاره تا خودمون کشف کنیم ؟

وقتی هر آنچه انسان می خواهد آماده ومهیا باشد وانسان هر آنچه را که دلش می خواهد بلافاصله مهیا خواهد شد دیگر حس واشتهاء او نیز ارضاء خواهد شد.
اینکه چیز جدیدی در آن دنیا خلق شود نه تنها بعید نیست بلکه همه چیز آنجا برای ما جدید است وهر لحظه در حال نوشدن است. اما توجه به یک نکته لازم است که خداوندمتعال می فرماید: یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا(آل عمران/30) روزی که هر کسی هر آنچه خوبی انجام داده است حاضر وآماده می یابد.

بهشت تجسم اعمال خوب ماست لذا همه چیز آنجا به اعمال ما بستگی دارد.
اما اینکه چیز مجهول یدر آنجا برای ما وجود داشته باشد بعید است چون این می شود همان تکلیف که در قیامت وجود ندارد.

ملّاعلي;560911 نوشت:
اگر در دوباره دقت كنيد خواهيد يافت كه جناب صدرا لذت هاي جسماني را مربوط به دنيا ميداند نه آخرت، او هم همانند ديگر فلاسفه و عرفا مي انديشد منتها در پوششي قرآني تر

عین متن عربی کلام جناب صدرا را بنده برای شما نقل کردم که خلاف این برداشت شماست ودر مقابل نص نمی توان اجتهاد کرد.

ملّاعلي;560911 نوشت:
چرا ، اتفاقا در چندين جاي قرآن آمده است كه ما براي مردم مثال ميزنيم بلكه حقيقت امر را راسخون در علم ميفهمند

به عنوان مثال به پاسخ يكي از كارشناسان در مورد نكاح در بهشت دقت كنيد


بله این سخن درست است ولی نافی این هم نیست که این ظواهری که قرآن از صحبت کرده وطبق ادله علمی ما ظواهر حجت هستند در قیامت محقق نخواهند شد واین برداشتی که شما نقل می کنید صرفا یک برداشت عرفانی است نه قرآنی واینکه واقعا اینطور است یا نه؟ نمی توان قضاوت کرد وهمه ادله محکم دینی را بخاطر برداشت عرفا کنار گذاشت.
بنده نمی گویم که این برداشت غلط است ولی همانطور که از کلام جناب صدرا بر می آمد چون درجات اهل بهشت متفاوت است وبنا به درجات ایمانی لذات ونعم آنجا هم فرق می کند که برای عده ای تسبیح وتقدیس است وبرای عده ای همین حوری وباغ ودیگر لذات.

ملّاعلي;560911 نوشت:
دو قضیّه باهم نکاح می کنند و حاصلش می شود، قضیّه ای سوم؛ بی آنکه صغری از بکارت خویش خارج گردد. عقل و نفس نکاح می کنند و حاصلش می شود قلب، بی آنکه نفس از بکارت خویش خارج شود. از نکاح عقل و شهوت، عفّت زاده می شود. از نکاح عقل و غضب، شجاعت زاده می شود. از نکاح روح کلّی با نفس کلّی نبّوت و امامت زاده می شود. از نکاح قلم اعلی با لوح قضاء، عالم قدر پدیدار گشت»

این برداشت یک امر ذوقی است ونمی توان نعم بهشتی را با این برداشت تفسیر کرد.

ملّاعلي;560911 نوشت:
اونقدر اين تعابير در مورد حيات بعد از مرگ و حقيقت بهشت و جهنم زياد است (آن هم با اصول عقلي و نقلي) كه مفهوم بهشت از آن معناي عوامانه خود به كلي تهي شده
اما سوال اصلي اين هست كه چرا بايد به آياتي كه خيلي بيشتر معما هستند تا وعده.. دل خوش داشت

ثبت الارض ثم أنقش، کی گفته این تعابیر مفهوم بهشت را از آن تعابیر دیگر که نه تنها عوامانه نیست بلکه عین حقیقت وواقعیت است تهی کرده است. فقط این وسط عده ای چون خدا را برای خدا عبادت کرده اند نه بهشت لزوما باید درجه آنها هم بالاتر ا زبهشت باشد که قرآن هم از این مساله غفلت نکرده است ودر خیلی موارد در کنار نعم بهشتی سخن از رضوان الهی می گوید که بالاتر از بهشت است. واینها ضد هم نیستند بلکه مارتب بالاتر هستند بنا بر مراتب ایمانی که البته انسانهای انگشن شماری به این مراتب بالا می رسند مانند سلمان فارسی ودیگران.
بر خلاف برداشت حضرتعالی اولا عرفا از جمله مرحوم صدرا اینها را معما که نمی دانند بلکه عین حقیقت می دانند واین وعده ها محقق خواهد شد.

کریم;561197 نوشت:
کی گفته این تعابیر مفهوم بهشت را از آن تعابیر دیگر که نه تنها عوامانه نیست بلکه عین حقیقت وواقعیت است تهی کرده است. فقط این وسط عده ای چون خدا را برای خدا عبادت کرده اند نه بهشت لزوما باید درجه آنها هم بالاتر ا زبهشت باشد که قرآن هم از این مساله غفلت نکرده است ودر خیلی موارد در کنار نعم بهشتی سخن از رضوان الهی می گوید که بالاتر از بهشت است. واینها ضد هم نیستند بلکه مارتب بالاتر هستند بنا بر مراتب ایمانی که البته انسانهای انگشن شماری به این مراتب بالا می رسند مانند سلمان فارسی ودیگران.
بر خلاف برداشت حضرتعالی اولا عرفا از جمله مرحوم صدرا اینها را معما که نمی دانند بلکه عین حقیقت می دانند واین وعده ها محقق خواهد شد.

سلام

فرمايش شما درست اما چه طوري ميشه دين از يه طرف با نفسانيات مقابله كنه و راه خدا را در مقابل نفسانيات معرفي كنه و از طرفي همين هارو در جاي دگر تبليغ كنه
اين درحاليه كه به خوبي ميدانيم همين قدر هم كه در دنيا در صورت حلال مجاز است صرفا جنبه ابزاري دارد
اصلا سعادت بر خلاف سعادت حسي تعريف شده

در كتاب معاد از ديدگاه امام خميني خواندم كه اگر كسي هيچ گناهي هم نداشته باشد به خاطر همين علايق طبيعي و مباح به زندگي در برزخ سختي ميبيند
و در جاي ديگر فرموده كه برزخ بقاي انس با طبيعت استو قيامت پايان اين انس است
همين طور كه ملاحظه ميكنيد نزد بزرگان معارف دين همچون امام خميني سعادت اخروي كاملا در مقابل سعادت حسي است

ملّاعلي;563857 نوشت:
فرمايش شما درست اما چه طوري ميشه دين از يه طرف با نفسانيات مقابله كنه و راه خدا را در مقابل نفسانيات معرفي كنه و از طرفي همين هارو در جاي دگر تبليغ كنه

سلام علیکم
این کجایش نفسانیات است/ شما در مقابل اعمال خوبی که انجام داده اید وبه قدر درجه ایمانی خود سعادت را در آنجا خواهید دید، ویکی از موارد این سعادت وپاداش اعمال انسان همین نعمتهای بهشتی است وما غیر از این تعابیر فلسفی که البته خود آنها نیز این مساله را بنابه درجات بالایی ایمانی نقل می کنند دلیل قاطع قرآنی یا حدیثی نداریم که از ظاهر اینها واینکه این نعمتها در قیامت به این شکل هستند رفع ید کنیم.
البته برخی از علما وفلاسفه وعرفا مثل مرحوم شیخ محمد تقی آملی این نوع تاویلات فلاسفه را درست نمی دانند وآنرا برخلاف ظاهر قرآنی می دانند که می توانیدبه جلد دوم دررالفوائد که در شرح منظومه خواجه سبزواری نوشته شده مراجعه کنید بخش مربوط به معاد جسمانی.

ملّاعلي;563857 نوشت:
اين درحاليه كه به خوبي ميدانيم همين قدر هم كه در دنيا در صورت حلال مجاز است صرفا جنبه ابزاري دارد
اصلا سعادت بر خلاف سعادت حسي تعريف شده

سعادت حسی هم حد پایین سعادت است ولی نمی توان گفت سعادت نیست وبرای کسانیکه در کف ایمان وحداقل آن مانده اند نمی توان که مانند سلمان فارسی در جوار الهی وقرب الهی قرار داد چون او مانند سلمان فانی در خدا وولایت نبود.

ملّاعلي;563857 نوشت:
در كتاب معاد از ديدگاه امام خميني خواندم كه اگر كسي هيچ گناهي هم نداشته باشد به خاطر همين علايق طبيعي و مباح به زندگي در برزخ سختي ميبيند

البته این سخن در نفی عدم حسی بودن نعمتهای بهشتی وبرزخی نیست بلکه در این است که برخی اوقات ما گناه نمی کنیم ولی عادت به روال طبیعی زندگی وعدم انجام شایسته ها ومستحات ما را عقب نگه داشته وسیر حرکت ما در برزخ وقیامت را کند می کند. وموجب سختی در برزخ می شود. عرفا بزرگ به ظواهر وامور دنیو ی دل نمی بستند از آنها استفاده می کردند ولی اگر از دست هم می دانند غصه آن را نمی خوردند ولی ماها دلبسته به برخی ظواهر دنیوی مثل زن بچه هستیم واین خود موجب سختی ما در برزخ می شود. ولی این سخن امام ربطی به بحث ما یا رد آن ندارد.

ملّاعلي;563857 نوشت:
همين طور كه ملاحظه ميكنيد نزد بزرگان معارف دين همچون امام خميني سعادت اخروي كاملا در مقابل سعادت حسي است

از این سخنان امام چنین چیزی برداشت نمی شود.

سلام

کریم;564470 نوشت:
البته این سخن در نفی عدم حسی بودن نعمتهای بهشتی وبرزخی نیست بلکه در این است که برخی اوقات ما گناه نمی کنیم ولی عادت به روال طبیعی زندگی وعدم انجام شایسته ها ومستحات ما را عقب نگه داشته وسیر حرکت ما در برزخ وقیامت را کند می کند. وموجب سختی در برزخ می شود. عرفا بزرگ به ظواهر وامور دنیو ی دل نمی بستند از آنها استفاده می کردند ولی اگر از دست هم می دانند غصه آن را نمی خوردند ولی ماها دلبسته به برخی ظواهر دنیوی مثل زن بچه هستیم واین خود موجب سختی ما در برزخ می شود. ولی این سخن امام ربطی به بحث ما یا رد آن ندارد.

کریم;564470 نوشت:
از این سخنان امام چنین چیزی برداشت نمی شود.

اتفاقا كاملا مرتبطه، چه دليلي داره اگه همين علايق و امور براي شخصي كه گناهي نداره در برزخ آماده باشه و اون فرد به خاطر همين علايق در فشار باشه
لذا سخن امام كاملا اين مطلبو ميرسونه كه سير انسان بعد از مرگ و همچنين سعادت اون كاملا برخلاف علايق حسي است

ملّاعلي;564775 نوشت:
اتفاقا كاملا مرتبطه، چه دليلي داره اگه همين علايق و امور براي شخصي كه گناهي نداره در برزخ آماده باشه و اون فرد به خاطر همين علايق در فشار باشه
لذا سخن امام كاملا اين مطلبو ميرسونه كه سير انسان بعد از مرگ و همچنين سعادت اون كاملا برخلاف علايق حسي است

البته بنده به برداشتی که دارید احترام می گذارم ولی سخن چیز دیگری است. طبق آیه صریح قرآن کریم ما برای عبادت وبندگی خدا به این زمین خاکی پا گذاشته ایم ولی زمانی که به امور مباح دنیوی مشغول می شویم از آن فلسفه اصلی خلقت خود فاصله می گیریم وطبق آیات واحادث زندگی ما پس از مرگ به اعمال ما ربط دارد، هر قدر اعمال خوبمان بیشتر باشد راحتی بیشتری داریم وهر قدر کم گذاشته باشیم به همان قدر نسبت به دیگران سختی بیشتر یخواهیم داشت. دقت داشته باشید که امام سخن از سختی می کنند نه عذاب.

کریم;564881 نوشت:
دقت داشته باشید که امام سخن از سختی می کنند نه عذاب.

سلام
اين هم عباراتي ديگر كه فقط مويد سعادت روحاني است
«نفس انسان بعد از مرگ هرچند ماده و بدن دنیوی را رها کرده و از لحاظ حرکت مادی به فعلیت رسیده است، اما نسبت به حالت اصلی خود (تجرد محض) هنوز در حجاب های مختلفی قرار دارد. بنابراین، به یک لحاظ می توان گفت: نفس در این شرایط نسبت به حالت های بعدی خود که حجاب های کمتری خواهد داشت بالقوه بوده و باید تکامل پیدا کند تا به تجرد محض و فعلیت تام برسد
موضوع قفل شده است