جمع بندی عالم خارج بعد از مرگ در نگاه فلسفه

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عالم خارج بعد از مرگ در نگاه فلسفه

سلام
ما در فلسفه اسلامي داريم كه نعمت ها و عذاب هاي اخروي منشاء دروني دارند(اگرچه وجود خارجي پيدا ميكنند) كه اين نتيجه رو ميشه گرفت كه مرگ و حيات بعد از آن اساسا يك سير دروني است
مانند خواب..
اما چند تا سوال و ايراد به اين فرضيه وارد است
1- اگر همه چيز بعد از مرگ دروني است پس ديدار با خانواده كه در قرآن هم آمده چگونه رخ ميدهد ؟ حقيقي است يا مانند خواب مجاز است(به عنوان مثال ما در خواب دوستمان را ميبينيم كه با ما در مورد موضوعي صحبت ميكند در حالي كه در عالم واقع او خبري از اين گفتگو ندارد ، يعني در واقع او ارتباطي با ما نداشته آيا ديدار با ديگران در آخرت از اين سنخ است
2- ميگويند حورالعين تجلي بعنوان مثال نماز ماست كه اين هم يعني منشاء دروني دارد خُب سوال اينجاست كه در اين صورت ازدواج و معانقه با او چه فرقي با خودارضايي دارد؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

ملّاعلي;554833 نوشت:
سلام
ما در فلسفه اسلامي داريم كه نعمت ها و عذاب هاي اخروي منشاء دروني دارند(اگرچه وجود خارجي پيدا ميكنند) كه اين نتيجه رو ميشه گرفت كه مرگ و حيات بعد از آن اساسا يك سير دروني است
مانند خواب..
اما چند تا سوال و ايراد به اين فرضيه وارد است
1- اگر همه چيز بعد از مرگ دروني است پس ديدار با خانواده كه در قرآن هم آمده چگونه رخ ميدهد ؟ حقيقي است يا مانند خواب مجاز است(به عنوان مثال ما در خواب دوستمان را ميبينيم كه با ما در مورد موضوعي صحبت ميكند در حالي كه در عالم واقع او خبري از اين گفتگو ندارد ، يعني در واقع او ارتباطي با ما نداشته آيا ديدار با ديگران در آخرت از اين سنخ است
2- ميگويند حورالعين تجلي بعنوان مثال نماز ماست كه اين هم يعني منشاء دروني دارد خُب سوال اينجاست كه در اين صورت ازدواج و معانقه با او چه فرقي با خودارضايي دارد؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی توجه به چند مطلب لازم است:

- اینکه منشا عذاب و نعمت ها ذات انسان است به معنای آن است که سرشت و طینت انسان با توجه به پاکی و آراستگی خود به اوصاف حسنه و یا از سوی دیگر، پلیدی و پستی آن و اتصاف آن به اوصاف رذیله، زمینه ساز عذاب یا نعمت الهی می باشد. به عبارت دیگر، این سرشت و ذات انسان است که مقدمه وقوع امری خارجی می شود. بنابراین این چنین نیست که آنچه بر انسان رخ می دهد صرفا امری ذهنی و درونی مانند خواب باشد بلکه حقیقتا اتفاقاتی در عالم خارج رخ می دهد.

- توضیح بیشتر آنکه: بین اینکه امری درونی باشد و اینکه منشا درونی داشته باشد، تفاوت بسیاری وجود دارد. امر درونی مانند درد، اساس وجودش در درون یک فرد است و وجود خارجی ندارد. این در حالی است که اموری که منشا درونی دارند ولی درخارج محقق می شوند، اساس وجودشان در خارج است به این معنا که ظرف اثرگذاری آنها جهان خارج است و نه صرفا ذهن و ضمیر یک فرد.

- با توجه به مطالب عرض شده، "همه چیز بعد از مرگ درونی است" جمله صحیحی نیست بلکه اشیاء پس از مرگ، تحقق خارجی دارد و مانند رویا و خواب، ذهنی، فردی و درونی نیست بلکه حقایقی است که در جهان خارج رخ می دهد، در این بین اینکه چه نوع حادثه ای برای هر فرد اتفاق بیفتد، بستگی به سرشت و ذات او دارد که آیا آن را پاک نگه داشته و جلا داده است و یا اینکه آن را آلوده و کدر کرده است.

- بر اساس آنچه گفته شد، جهان آخرت مانند دیدن یک دوست در خیال خودمان نیست، زیرا این مسئله (قیامت) یک حادثه عظیم خارجی است و مانند هنگامی که خورشید طلوع می کند و همگان از طلوع آن با خبر می شوند، وقوع قیامت هم امری خارجی و جهانی خواهد بود.

- همچنین مقایسه حور العین با خودارضایی، هیچ مبانی ندارد از این رو که تفاوت فاحشی بین آنها وجود دارد. اینکه به فردی نیکوکار به جهت سرشت و ذات پاکش نعمتی خاص (حورالعین) داده شود که در جهان خارج موجود است و برای خود وجودی مجزا و منحاز دارد، کاملا متفاوت است از چیزی که به آن خودارضایی گفته می شود و فرد خودش نسبت به خودش، عمل شنیعی را انجام می دهد.

موفق باشید

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;554833 نوشت:
سلام
ما در فلسفه اسلامي داريم كه نعمت ها و عذاب هاي اخروي منشاء دروني دارند(اگرچه وجود خارجي پيدا ميكنند) كه اين نتيجه رو ميشه گرفت كه مرگ و حيات بعد از آن اساسا يك سير دروني است
مانند خواب..
اما چند تا سوال و ايراد به اين فرضيه وارد است
1- اگر همه چيز بعد از مرگ دروني است پس ديدار با خانواده كه در قرآن هم آمده چگونه رخ ميدهد ؟ حقيقي است يا مانند خواب مجاز است(به عنوان مثال ما در خواب دوستمان را ميبينيم كه با ما در مورد موضوعي صحبت ميكند در حالي كه در عالم واقع او خبري از اين گفتگو ندارد ، يعني در واقع او ارتباطي با ما نداشته آيا ديدار با ديگران در آخرت از اين سنخ است
2- ميگويند حورالعين تجلي بعنوان مثال نماز ماست كه اين هم يعني منشاء دروني دارد خُب سوال اينجاست كه در اين صورت ازدواج و معانقه با او چه فرقي با خودارضايي دارد؟

سلام
منظور از درونی روحی است لذا این به معنای عدم واقعیت وجودات روحی دیگر نیست
اینکه اهل معرفت می فرمایند مسائل معاد درونی است یعنی ملاکاتش درونی است به این معنا که نحوه ادراک را ملکات درونی تعیین می کند مثلا مومن و کافر هردو با عزرائیل مواجه میشوند اما یکی آنرا در چهر ای شاد و زیبا و یکی در چهره وحشتناک و زشت می بیند
و در مورد سولات :
1- ملاقات با دیگران یک واقعیت است همچنان که خود ما یک حقیقت معنوی هستیم و به نحوی مغایرت و تمایز با دیگران داریم . این مغایرت و تمایز در عالم معنا هم در مراتبی محفوظ است
2- هرچند مبنای پاداشها اعمال یا همان ملکات درونی است اما فرد برای برخورداری یا لذت بردن از آنها آنرا باذن الله در خارج ایجاد می کند و خارج بودن منشی آنرا از حکم خود بودن خارج می سازد لذا تمتع از آن بلا مانع است هرچند لازم به تاکید است که احکام عالم معنا و تجرد با احکام اینسو متفاوت است و نباید با احکام اینسویی به قضاوت درباره پدیده های روحی و معنوی نشست
یاعلیم[/]

محی الدین;560315 نوشت:
منظور از درونی روحی است لذا این به معنای عدم واقعیت وجودات روحی دیگر نیست
اینکه اهل معرفت می فرمایند مسائل معاد درونی است یعنی ملاکاتش درونی است به این معنا که نحوه ادراک را ملکات درونی تعیین می کند مثلا مومن و کافر هردو با عزرائیل مواجه میشوند اما یکی آنرا در چهر ای شاد و زیبا و یکی در چهره وحشتناک و زشت می بیند
و در مورد سولات :
1- ملاقات با دیگران یک واقعیت است همچنان که خود ما یک حقیقت معنوی هستیم و به نحوی مغایرت و تمایز با دیگران داریم . این مغایرت و تمایز در عالم معنا هم در مراتبی محفوظ است
2- هرچند مبنای پاداشها اعمال یا همان ملکات درونی است اما فرد برای برخورداری یا لذت بردن از آنها آنرا باذن الله در خارج ایجاد می کند و خارج بودن منشی آنرا از حکم خود بودن خارج می سازد لذا تمتع از آن بلا مانع است هرچند لازم به تاکید است که احکام عالم معنا و تجرد با احکام اینسو متفاوت است و نباید با احکام اینسویی به قضاوت درباره پدیده های روحی و معنوی نشست

با سلام و تشكر
مسئله خواب را چگونه تشريح ميكنيد؟ خواب كه اين سويي نيست
ميگويند كه خواب برادر مرگ است و روشن است كه خواب كاملا يك امر دروني است اگر درآن دوستمان را ميبينيم خودمان ايجادش كرديم نه اينكه واقعا ديده ايمش
اگر ديدار افراد بعد از مرگ همين گونه است يعني اينكه حقيقتي ندارد

به این خاطر خواب برادر مرگ در نظر گرفته شده که در هردو روح تعلق خود رو از بدن قطع میکند ولی بر خلاف خواب در هنگام مرگ روح تعلق خود رو بطور کامل قطع میکند و درخواب به طور جزئی.تنها وجه تشابه بین خواب و مرگ همینه وگرنهصحنه هایی که انسان در خواب میبینه ناشی از اندیشه های خودشه و یا بعضی خوابها هم کلا صحنه های اشفته ای دارن.

ملّاعلي;561582 نوشت:
با سلام و تشكر
مسئله خواب را چگونه تشريح ميكنيد؟ خواب كه اين سويي نيست
ميگويند كه خواب برادر مرگ است و روشن است كه خواب كاملا يك امر دروني است اگر درآن دوستمان را ميبينيم خودمان ايجادش كرديم نه اينكه واقعا ديده ايمش
اگر ديدار افراد بعد از مرگ همين گونه است يعني اينكه حقيقتي ندارد

سلام
خواب برادر مرگ است نه خود مرگ ایندو یک تشابهی با هم دارند
اکثر قریب به اتفاق خوابها در مثال متصل روی می دهند و کار قوه متخیله است . قوه متخیله برای صورت سازی در خواب به گنجینه صور خیالی نفس تکیه دارد و نه وجود خارجی اشیاء در عالم مثال منفصل در حالیکه مرگ ، ورود عینی به عالم خیال منفصل یا همان برزخ است .
البته موارد نادری از خواب هم هست که در آن قوه خیال با موجودات عوالم دیگر در عالم خیال منفصل یا عالم عقل ارتباط برقرار می کند و از آنها صورت سازی می کند که تحت عناوینی مثل رویای صادقه و غیره شناخته میشود
یا علیم

پرسش:
ما در فلسفه اسلامي داريم كه نعمت ها و عذاب هاي اخروي منشاء دروني دارند (اگرچه وجود خارجي پيدا مي كنند) كه اين نتيجه را مي شود گرفت كه مرگ و حيات بعد از آن اساسا يك سير دروني است. مانند خواب..
اما چند تا سوال و ايراد به اين فرضيه وارد است
1- اگر همه چيز بعد از مرگ درونی است پس ديدار با خانواده كه در قرآن هم آمده چگونه رخ می دهد ؟ حقيقی است يا مانند خواب مجاز است (به عنوان مثال ما در خواب دوستمان را می بينيم كه با ما در مورد موضوعي صحبت می كند در حالی كه در عالم واقع او خبري از اين گفتگو ندارد ، يعني در واقع او ارتباطی با ما نداشته آيا ديدار با ديگران در آخرت از اين سنخ است.؟
2- می گويند حورالعين تجلی به عنوان مثال نماز ماست كه اين هم يعني منشاء دروني دارد خُب سوال اينجاست كه در اين صورت ازدواج و معانقه با او چه فرقی با خود ارضايی دارد.؟

پاسخ:
توجه به چند مطلب لازم است:
- این که منشا عذاب و نعمت ها ذات انسان است به معنای آن است که سرشت و طینت انسان با توجه به پاکی و آراستگی خود به اوصاف حسنه و یا از سوی دیگر، پلیدی و پستی آن و اتصاف آن به اوصاف رذیله، زمینه ساز عذاب یا نعمت الهی می باشد. به عبارت دیگر، این سرشت و ذات انسان است که مقدمه وقوع امری خارجی می شود. بنا بر این این چنین نیست که آن چه بر انسان رخ می دهد صرفا امری ذهنی و درونی مانند خواب باشد بلکه حقیقتا اتفاقاتی در عالم خارج رخ می دهد.

- توضیح بیشتر آن که: بین این که امری درونی باشد و این که منشا درونی داشته باشد، تفاوت بسیاری وجود دارد. امر درونی مانند درد، اساس وجودش در درون یک فرد است و وجود خارجی ندارد. این در حالی است که اموری که منشا درونی دارند ولی درخارج محقق می شوند، اساس وجودشان در خارج است به این معنا که ظرف اثرگذاری آن ها جهان خارج است و نه صرفا ذهن و ضمیر یک فرد.

- با توجه به مطالب عرض شده، "همه چیز بعد از مرگ درونی است" جمله صحیحی نیست بلکه اشیاء پس از مرگ، تحقق خارجی دارد و مانند رویا و خواب، ذهنی، فردی و درونی نیست بلکه حقایقی است که در جهان خارج رخ می دهد، در این بین این که چه نوع حادثه ای برای هر فرد اتفاق بیفتد، بستگی به سرشت و ذات او دارد که آیا آن را پاک نگه داشته و جلا داده است و یا این که آن را آلوده و کدر کرده است.

- بر اساس آن چه گفته شد، جهان آخرت مانند دیدن یک دوست در خیال خودمان نیست، زیرا این مسئله (قیامت) یک حادثه عظیم خارجی است و مانند هنگامی که خورشید طلوع می کند و همگان از طلوع آن با خبر می شوند، وقوع قیامت هم امری خارجی و جهانی خواهد بود.

- همچنین مقایسه حور العین با خود ارضایی، هیچ مبانی ندارد از این رو که تفاوت فاحشی بین آن ها وجود دارد. این که به فردی نیکوکار به جهت سرشت و ذات پاکش نعمتی خاص (حورالعین) داده شود که در جهان خارج موجود است و برای خود وجودی مجزا و منحاز دارد، کاملا متفاوت است از چیزی که به آن خودارضایی گفته می شود و فرد خودش نسبت به خودش، عمل شنیعی را انجام می دهد.

موضوع قفل شده است