جمع بندی سبک شمردن حقوق الهی به چه معناست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سبک شمردن حقوق الهی به چه معناست؟

سلام و عرض ادب

یک سوال داشتم اینکه در کلام معصومین مثلا امام صادق ع در آن وصیت نورانی سبک شمردن نماز را مذموم می کند

یا در کلام سخنان علما این سبک شمردن به چه معناست ؟؟چه کارهایی باعث می شود که ما یک حقوق الهی را سبک بشماریم

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سمیع

ammarshia;554525 نوشت:
سلام و عرض ادب

یک سوال داشتم اینکه در کلام معصومین مثلا امام صادق ع در آن وصیت نورانی سبک شمردن نماز را مذموم می کند

یا در کلام سخنان علما این سبک شمردن به چه معناست ؟؟چه کارهایی باعث می شود که ما یک حقوق الهی را سبک بشماریم

با تشکر

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
عباداتی که ما انجام می دهیم برای خود، دارای آداب و شرایطی است و اگر کسی آن آداب را رعایت نکند، در واقع موجبات سبک شمردن آن عبادت را فراهم آورده است.
مثلا در مورد نماز که سوال فرمودید
1-اگر کسی نماز را بدون عذر موجه در اول وقت نخواند. و نسبت به اول وقت خواندن نماز مبالاتی نداشته باشد . مخصوصا نماز صبح که بیشتر در معرض این آسیب است.
2-نماز را با عجله بخواند
3- با حالت کسالت و بی حالی نماز بخواند و کانه می خواهد باری را از دوشش روی زمین بگذارد
4-عدم رعایت آداب آن در خلوت:
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی چنین می‏فرماید: «من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلك استهانهٌ»(1) یعنی: «آن كس كه در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی كرده است».
5- حضور قلب نداشتن
و مواردی از این قبیل، از مصادیق سبک شمردن نماز است.

پی نوشت:
1-مستدرک الوسئل، ج3،ص26

سلام علیکم
شیخ عظیم الشأن شهید ایت الله مطهری مطالبی درباره سبک شمردن نماز در کتاب آزادی معنوی ( گفتارهای معنوی قدیم ) آورده اند :

یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است. پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به‌امّ حمیده تسلیتی عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست. بعدامّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی؛ جریان عجیبی رخ داد. امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوه‌ای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی می‌کرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمی‌خوانند نمی‌رسد؛ آن که تکلیفش خیلی روشن است، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک می‌شمارند. یعنی چه نماز را سبک می‌شمارند؟ یعنی وقت و فرصت دارد، می‌تواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمی‌خواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمی‌خواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی می‌گیرد و بعد با عجله یک نمازی می‌خواند و فوراً مهرش را می‌گذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب. طوری عمل می‌کند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این، خفیف شمردن نماز است. این‌جور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی که انسان به استقبالش می‌رود؛ اول ظهر که می‌شود با آرامش کامل می‌رود وضو می‌گیرد، وضوی با آدابی، بعد می‌آید در مصلّای خود اذان و اقامه می‌گوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز می‌خواند. «السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمی‌رود، مدتی بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب می‌خواند و ذکر خدا می‌گوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد. نمازخوان‌هایی که خودشان نماز را استخفاف می‌کنند یعنی کوچک می‌شمارند (نماز صبحشان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب می‌خوانند) تجربه نشان داده که بچه‌های اینها اصلًا نماز نمی‌خوانند. شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچه هایتان نمازخوان باشند، نماز را محترم بشمارید. نمی‌گویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید. اولًا برای خودتان در خانه یک مصلّایی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطه‌ای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر می‌توانید (همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصلّی و جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید. یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که می‌ایستید، جانماز پاکیزه‌ای بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحی برای ذکر گفتن داشته باشید. وقتی که وضو می‌گیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد.

........

روزه را هم نبايد استخفاف كرد ، سبك شمرد . بعضی روزه را به شكلی‏ می‏گيرند ( حالا اين شوخی است كه من می‏كنم ) كه العياذ بالله اگر من بجای‏ خدا بودم اصلا روزه اينها را قبول نمی‏كردم . من افرادی را سراغ دارم كه‏ اينها در ماه رمضان شب تا صبح را نمی‏خوابند ، اما نه برای اينكه عبادت‏ كنند ، بلكه برای اينكه مدت خوابشان پر نشود . تا صبح هی چای می‏خورند و سيگار می‏كشند . اول طلوع صبح كه شد نمازشان را می‏خوانند ومی‏خوابند ، چنان‏ بيدار می‏شوند كه نماز ظهر و عصر با عجله بخوانند و بعد بنشينند سر سفره‏ افطار . آخر اين چه روزه‏ای شد ؟ ! آدم شب تا صبح را نخوابد برای اينكه‏ در حال روزه حتما خواب باشد و رنج روزه را احساس نكند . آيا اين‏ استخفاف به روزه نيست ؟ به عقيده من مثل فحش دادن به روزه است . يعنی ای روزه‏ ! من اينقدر از تو تنفر دارم كه می‏خواهم رويت را نبينم ! ما حج می‏كنيم ولی به آن استخفاف می‏كنيم . روزه می‏گيريم و بهان‏ استخفاف می‏كنيم ، نماز می‏خوانيم و به آن استخفاف می‏كنيم . اذان می‏گوئيم‏ و به آن استخفاف می‏كنيم . حالا چطور به اذان استخفاف می‏كنيم ؟ مستحب‏
است كه مؤذن صيت يعنی خودش صوت باشد . همان طوری كه در قرائت قرآن‏ تجويد يعنی زيبا قرائت كردن حروف ، با آهنگ زيبا خواندن قرآن كه اثر بيشتری در روح دارد سنت است ، در اذان نيز مستحب است كه مؤذن صيت‏ يعنی خوش آواز باشد ، اذان را با يك حالی بخواند كه مردم را بحال‏ بياورد ، بياد خدا بياورد . خيلی افراد صيت هستند و می‏توانند خوب اذان‏ بگويند اما اگر به آنها بگوئی آقا برو يك اذان بلند بگو ، نمی‏گويد . چرا ؟ چون خيال می‏كند اين كسر شأنش است ، من اينقدر پائين هستم كه مؤذن‏
باشم ؟ آقا ! بايد افتخار كنی كه يك مؤذن باشی . علی بن ابيطالب مؤذن‏ بود ، در همان وقتی كه خليفه بود هم مؤذن بود . اين استخفاف به اذان‏
است كه يك نفر ننگش بكند كه مؤذن باشد يا مؤذن بودن را بسته به شأن‏ اشخاص بداند و بگويد من كه از اعيان واشراف هستم ، از رجال و شخصيتها هستم ، من ديگر چرا مؤذن باشم ؟ اينها همه استخفاف است .

پرسش:
سبک شمردن عبادات مانند نماز به چه معناست؟

پاسخ:
عباداتی که ما انجام می دهیم برای خود، دارای آداب و شرایطی است و اگر کسی آن آداب را رعایت نکند، در واقع موجبات سبک شمردن آن عبادت را فراهم آورده است.
مثلا در مورد نماز که سوال فرمودید
1-اگر کسی نماز را بدون عذر موجه در اول وقت نخواند. و نسبت به اول وقت خواندن نماز مبالاتی نداشته باشد. مخصوصا نماز صبح که بیشتر در معرض این آسیب است.
2-نماز را با عجله بخواند.
3- با حالت کسالت و بی حالی نماز بخواند و کانه می خواهد باری را از دوشش روی زمین بگذارد.
4- حضور قلب نداشتن
و مواردی از این قبیل، از مصادیق سبک شمردن نماز است.

موضوع قفل شده است