ادامه انحراف مسیحیت
تبهای اولیه
[="]با تشکر از دوستانی که به دنبال بحث انحراف مسیحیت مطالب ارزشمندی رو فرستادن[/][="]
[/][="]اما بحث در مورد مسیحیت عیسوی یا مسیحیت پولسی رو پی میگیریم[/][="]
[/][="]ابتدا مسیحیان اولیه کسانی بودند که هم به مسیحیت عیسی معتقد بودند و هم ایین یهودیان رو اجرا میکردند. که اصطلاحا به اونها یهودی مسیحی میگفتند که البته در ناحیه اورشلیم بعد از سالها به صلیب کشیدن عیسی(به قول مسیحیان)خود این افراد مخفیانه زندگی میکردند چرا که حکومت نواحی فلسطین و اورشلیم به دست رومی ها بوده که اونها هم با یهودیان تعامل داشتند[/][="].
[/][="]و لذا مسیحیان اولیه یا همون مسیحیان باستان ازادی عمل نداشتند تا به ازادی ایده ها و افکار مسیح بپردازند .تا این که در سال 70 میلادی به دنبال تخریب معبد و اوارگی و تبعید یهودیان مسیحیان اولیه نیز اواره شده و به نوعی از یهودیان جدا شدن و همین تخریب معبد را نوعی جزای گناه یهودیان نسبت به ظلم انها به مسیح میدانستند.در نتیجه در مجمع کبیر یهودیان مسیحیان مورد تعقیب ظلم و نفرین انها واقع شدند که خود سر اغاز مهمی برای جداییه کامل مسیحیان اولیه از یهودیان شد.
[/] [="][/][="]تا انکه در حدود بین سالهای50 تا 60 میلاد پولس [/][="] [/][="]که اسم اصلی او شائول بوده و یک یهودی اصیل که همه جا مسیحیان را تحت تعقیب قرار میداد در راه دمشق که مشغول تعقیب مسیحیان بوده قائل شد که مکاشفه ای از ملاقات مسیح با او صورت گرفته که به گونه ای که که بعد از مکاشفه او به تبلیغ و ترویج مسیحیت پرداخته و از یهودیت کاملا بر گشته و خود را وقف مسیحیت و تبلیغ و بشارت عیسی نمود[/][="].
[/][="]اما تفکرات و اعتقادات پولس که امروز جهان مسیحیت از ان تبعیت میکند چه بود؟انگونه که مسیحیت کاملا از یهودیان جدا شده و خود طبق تبلیغ پولس ایین جدیدی شدند[/][="].
[/][="]در فراز بعدی با سیاست ها و تفکرات پولس میپردازیم[/][="].
[/][="]منابع:تاریخ کلیسای کاتولیک. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ.درامدی بر مسیحیت. کتاب مقدس[/]
تویی پترس!
به گزارش کتاب مقدس، مسیح برای پس از خود برنامه داشت و برای هدایت پیروانش برای خود جانشینی انتخاب کرد. این مساله به روشنی در گزارش متی دیده میشود:
«خوشا به حال تو ای شمعون پسر یونا... من نیز تو را میگویم كه تویی پترس(صخره) و بر این صخره، کلیسای (جامعه شهروندی) خود را بنا میكنم و نیروهای مرگ بر آن استیلا نخواهند یافت. 19 و كلیدهای ملكوت آسمان را به تو میسپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»[1]
البته پترس نیز در اجرای وظایفی که مسیح به او واگذار کرده بود تا حد زیادی موفق عمل کرد. نمونه این حسن انجام وظیفه او زمانی بود که شورای سنهدرین او را احضار کرد و به او اخطار داده و تهدید به قتل کرد اما پترس در آن مکان پُر خطر نیز آیین خود را تبلیغ کرد.[2]
در جایی دیگر و زمانی که علمای یهود نابودی تدریجی مسیحیان را به انتظار نشسته بودند، پترس با انجام فرامین مسیح و پاسداری از شریعت او به حفظ کلیسای نخستین کمک بسیاری کرد. نویسندهای مسیحی در همین زمینه روایتی را ذکر کرده که نشان میدهد پترس تا چه اندازه در رهبری این جماعت موفق بوده است:
«مسیحیان تمام رسوم و آداب شریعت یهود را رعایت میکردند و همه روزه مرتبا به معبد رفته، آیین موسی را مانند دیگر یهودیان احترام مینهادند. اگر کسی به دین ایشان در میآمد و مختون نبود او را الزام میکردند که عمل ختان را انجام دهد.»[3]
پولس؛ رهبری تازه!
یکی از مسیحیان که از مسیحی شدن او مدت زیادی نمیگذشت با ورود به جهان مسیحیت دین عیسوی را با تحول شگرفی مواجه کرد.
پولس که تا پیش از این شکنجهگر مسیحیان بود[4] و در قتل استیفان، اولین شهید مسیحیت، دست داشت[5] و به تعبیر کتاب مقدس بيرحمانه بر کليسا ميتاخت و خانه به خانه گشته، زنان و مردان را بيرون ميکشيد و زندان ميافکند.[6][7]که البته نام عبریاش شائول بود. او کسی نبود جز پولس
ماجرای ایمان پولس از اینجا آغاز شد که عدهای از نوکیشان مسیحی اورشلیم از دست شکنجهگرانی مثل پولس به دمشق گریخته بودند. پولس از طرف کاهن اعظم ماموریت یافت که ایشان را دستگیر کرده، باز گرداند.
به روایت لوقا[8] پولس در نزدیکی دمشق نوری دیده و صدایی شنیده که او را مخاطب قرار داده است: «اما سولس هنوز تهدید و قتل بر شاگردان سرور همی دمید و نزد رئیس کاهنان آمد 2 و از او نامهها خواست بسوی كنایسی كه در دمشق بود تا اگر كسی را از اهل طریقت خواه مرد و خواه زن بیابد ایشان را بند نهاده به اورشلیم بیاورد3 و در اثنای راه چون نزدیك به دمشق رسید ناگاه نوری از آسمان، دور او درخشید 4 و به زمین افتاده، آوازی شنید كه بدو گفت: “شاؤل شاؤل برای چه بر من جفا میكنی؟” 5 گفت: “ای سرور تو كیستی؟” سرور گفت: “من آن عیسی هستم كه تو بدو جفا میكنی. 6 لیكن برخاسته به شهر برو كه آنجا به تو گفته میشود چه باید كرد.”
7 اما آنانی كه هم سفر او بودند خاموش ایستادند چون كه آن صدا را شنیدند لیكن هیچ كس را ندیدند. 8 پس سولس از زمین برخاسته چون چشمان خود را گشود هیچ كس را ندید و دستش را گرفته او را به دمشق بردند 9 و سه روز نابینا بوده چیزی نخورد و نیاشامید.»
پولس ادعا کرد که آن صدا، صدای عیسی مسیح بوده است. البته کسی این ادعا را تایید نکرده است و مدعی مکاشفه خود پولس است و لوقا که شاگرد اوست نیز روایت کننده آن است و غیر از این شاهدی از تاریخ صدر مسیحیت برای آن یافت نمیشود.
دوران اختلاف سولان
با ورود پولس به جهان مسیحیت او که تا پیش از این مسبب اذیت و آزار مسیحیان بود در تغییر مسیری ناگهانی و با اشتیاق فراوان به تبلیغ مسیحیت پرداخت. اما او نمیتوانست به اورشلیم برود. زیرا چندی پیش در آنجا شکنجهگر مسیحیان بود. بنابراین از وسعت قلمروی امپراتوری استفاده کرد و برای تبلیغ به قسمتهای دیگر امپراتوری روم رفت. البته پس از ایمان آوردن، پولس سه سال را در سکوت سپری کرد. او خود میگوید:
«و به اورشليم هم نزد آناني كه قبل از من رسول بودند نرفتم بلكه به عرب شدم و باز به دمشق مراجعت كردم پس بعد از سه سال براي ملاقات پطرس به اورشليم رفتم و پانزده روز با وي بسر بردم اما از ساير رسولان جز يعقوب برادر خداوند را نديدم»[9]
اما آموزههایی که او تعلیم میداد با آموزههای دیگر حواریون و بویژه جانشین عیسی؛ پطرس، متفاوت بود. این تفاوت بقدری در جهان مسیحیت اثرگذار بود که نویسندگان مسیحی پس از او ، وی را دومین موسس مسیحیت خواندند.[10]
اختلافات پولس و کلیسا
نخستین اختلاف بین کلیسای نخستین و پولسی که تازه مسیحی شده بود در مسأله رسولان عیسی واقع شد؛ زیرا پولس مدعی شد که برای تبشیر امتها خوانده شده و امر تبشیر یهودیان را نیز در حیطه وظیفه رسولان میدانست.
یکی از موارد اختلاف، ختنه شدن نوکیشان بود که رسولان سخت بدان پایبند بودند، اما پولس خواستار حذف آن بود. به همین منظور شورایی در اورشلیم برپا شد و پولس از این نبرد، برنده خارج شد.
اختلاف بعدی در مورد عمل به شریعت بود که عمل به آن برای نوکیشانی که تا پیش از این مشرک بودند طاقت فرسا بود. در این مورد توافقی حاصل نشد و در نهایت پولس مسیرش را از حواریون جدا کرد.
در قدم بعد پولس مهمترین تئوری خود را اظهار کرد؛ او معتقد بود که عیسی خدایی است که برای نجات بندگانش در پیکر انسانی جان داده است. این عقیده او سبب شد تا پیروان پطرس (و دیگر حواریون) که بعدا به نام ابیونیها خوانده شدند و رعایت شریعت را لازم دانسته و مسیح را به عنوان پیامبر خدا پذیرفته بودند؛ پولس را کافر بخوانند.[11]
بهره برداری یهود و روم از این اختلافها
با آشکار شدن اختلافی که میان پیروان عیسی رخ داده بود، دستگاه حکومت و کارگزاران امپراتور در مناطق مختلف به مبارزه خود با مسیحیت شدت بیشتری بکار بردند. در این میان مسیحیتی که توسط حواریون عیسی تبلیغ میشد با روند کاهشی مواجه شده بود؛ زیرا حواریون فقط در منطقه فلسطین به تبشیر پرداختند و با سرکوب حکومت روز بروز کمتر میشدند اما پیروان پولس که در تمام امپراتوری پراکنده بودند از این آسیب در امان بودند. زیرا پولس با دعوت كليساها به فرمانبردارى محض از حكومت و حاكمان، خود را براى حكومت بىخطر جلوه مىداد.[12]
از طرف دیگر یهودیان هم که از این جماعت بدعت گذار (به زعم خودشان) خرسند نبودند از طرق مختلف به آزار ایشان میپرداختند. مثلا به مسیحیان تهمتهای ناروا زده و ایشان را به حکومت معرفی میکردند و از پذیرش ایشان در کنیسهها خودداری میکردند.
در نتیجه طبیعی همین اوضاع در سال 64 نرون با به آتش کشیدن رُم عده زیادی از مسیحیان را قتل عام کرد که پولس و پترس نیز در این میان به قتل رسیدند. اما به هر روی با وجود این فضای ملتهب، مسیحیت به رشد خود ادامه داد.
پیروزی و ماندگاری پولس
در نبردی که بین رسولان و جانشینان عیسی با پولس روی داد در نهایت پولس به پیروزی رسید. علت اساسی این امر در چند نکته نهفته بود:
1- پولس مسیحیتی را ترویج داد که مطابق میل مردم مشرک امپراتوری بود و پذبرش آن برای ایشان راحتتر بود اما حواریون مسیحیتی را ترویج دادند که دارای شریعتی سخت بود.
2- الهیاتی که پولس ترویج داد مورد پسند مردمی بود که عادت به پرستش خدای محسوس داشتند. در صدر این اعمال پولس آموزه تجسم عیسی قرار داشت.
3- پولس با حاکمان از در مسالمت وارد شده بود و برای ایشان بیخطر مینمود و به پیروان خود نیز دستور به اطاعت از حکومت را صادر کرده بود:
«1هر شخص مطیع قدرتهای برتر بشود. زیرا كه قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی كه هست از جانب خدا مرتب شده است. 2 حتّی هر كه با قدرت مقاومت نماید مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد و هر كه مقاومت كند حكم بر خود آورد. 3... پس اگر می خواهی كه از آن قدرت ترسان نشوی نیكویی كن كه از او تحسین خواهی یافت. 4 زیرا خادم خداست برای تو به نیكویی لكن هرگاه بدی كنی بترس چون كه شمشیر را عبث برنمیدارد. زیرا او خادم خداست و با غضب، انتقام از بدكاران میكشد. 5 لذا لازم است كه مطیع او شوی...»[13]
در نتیجه حکومت نیز با پیروان مسیحیتی که از سوی پولس تبلیغ میشد کاری نداشتند اما پیروان حواریون که به پیروی از تعالیم عیسی با حاکمان ظالم مخالفت میکردند همواره در خطر بودند.
4- حواریون تحت تاثیر فعالیتهای پولس فقط در فلسطین به تبشیر پرداختند اما پولس که در اورشلیم و در خاستگاه مسیحیت راستین جایی نداشت؛ تمامی قلمرو امپراتوری را برای تبلیغ خود برگزید...
در نتیجه این موارد بود که پس از پایان قرن اول میلادی، غالب مسیحیت پولسی بود. اما قضاوت در مورد این که حواریون بدعت گذار بودند یا پولس؟ جای اندکی تامل دارد که با مراجعه به متون مقدس مسیحی پاسخ آن روشن میشود.
نیچه متفکر بزرگ عالم مسیحیت نیز به این نکته توجه کرده و در آخرین اثر خود به نام دجال، پولس را بنیان گذار واقعی مسیحیت و در عین حال بزرگترین تحریف کننده آن توصیف میکند.[14]
[1] - انجیل متی، 18:16-19
[2] - ناس، جان بایر؛تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران،انتشارات علمی فرهنگی،1382،چاپ13، ص 611
[3] - همان، ص 611
[4] - اعمال رسولان، 1:9
[5] - اعمال رسولان، 58:7 – 1:8
[6] - اعمال رسولان 3:8
[8] - اعمال رسولان، 3:9-19
[9] - غلاطيان 1 :17 ـ19
[10] - گریدی،جوان ا؛مسیحیت و بدعتها،عبدالرحیم سلیمانی اردستانی،قم، موسسه طه، 1384، چاپ دوم، ص 47
[11] - مسیحیت و بدعتها، ص 43-44
[12] - نامه به روميان 13 :1ـ 5
[13] - نامه به رومیان، 1:13- 5
[14]- کونگ،هانس؛ متفکران بزرگ مسیحی، گروه مترجمان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، سال 1386، ص 17
[="]پولس[/]
[="]در فراز قبلی از علت انحراف مسیحیت مطالبی تحریر شد [/]
[="]اما حال میپردازیم به اندیشه های پولس که به نقل اکثر یا همه الهی دانان مسیحی دومین موسس مسیحیت است.[/]
[="]او اعتقاد داشت که گناه آدم در بهشت که باعث سقوط و هبوط او در دنیا شد انگونه بود که این گناه و جرم به همه ادمیان تسری پیدا کرد و همه ادمیان مجرم و گناهکار شناخته شدند[/]
[="]و چون همه گناه کردند همه مجرم شناخته شدند و مرگ همه را در بر گرفت[/]
[="]تا انجا که شریعت و نزول پیامبران و رنج اطاعت از پیامبران و شریعت بر انسان هموار شد و انسان همواره با این رنج و زحمت و مصیبت کنار امده .[/]
[="]و حال انکه شریعت مطلقا نمیتوانست باعث ازادی و شادی و رهایی و نجات انسانها شود.[/]
[="]پولس معتقد بود که شریعت موسی فقط میتوانست گناه انسان را به او نشان دهد و عصیان اورا به یاد اورد.[/]
[="]در نتیجه ادمیان محکومند و خطاکار و مجرم.[/]
[="]حال بخشش و لطف خدا انگونه است که انسان را ازین رنج و تباهی نجات داد و وسیله نجات نبود مگر رنج و صلیب مسیح[/]
[="]اگر چه به سبب نافرمانی یکنفر همه گناهکار شناخته شدن لکن با یک عمل کاملا نیک نیز همه ادمیان تبرئه و حیات و نجات شامل انان میشود.[/]
[="]و لذارنجی که مسیح کشید و به صلیب کشیده شد در واقع باعث بخشش همه ادمیان شد.[/]
[="]ایمان به مسیح و ایمان به فرزند خداودن بوودن او و ایمان به صلیب و ایمان به فلسفه حضور مسیح در دنیا در واقع انسان را از رنج و زحمت شریعت نجات میدهد و مسیح فدا شد .[/]
[="]فدای گناهان همه ادمیان و لذا صرف ایمان به مسیح باعث زدوده شدن همه گناهان و جرم انسانهاست.[/]
[="]بر این اساس دیگر ختنه کردن انسانهای مومن به مسیح معنایی ندارد و[/]
[="]شریعت موسی از میان میرود و خلاصه انسان ازاد ازاد از هر رنجی شده است.[/]
[="]این بود شمه ای کوتاه از افکار پولس که با تبلیغ و نامه نگاریهای فراوان در ین باب همه مسیحیان اولیه را تحت تاثیر قرار داد. مسیحیت از ان زمان تا به حال با همه فرقه ها و اقوام و جمعیت فراوان خود از همین قاعده پیروی میکند و شریعت هیچ جایگاهی در میان مسیحیان ندارد.[/]
[="]حال سوال اینجاست که این مسیحیت مسیحیت پولس ایا در تفاوت عمده با مسیحیت عیسوی نیست؟[/]
[="]ایا اموزه های پولس در تضاد و اختلاف فاحش با اموزه ها و رهنمود های عیسی مسیح نیست؟[/]
[="]در نتیجه به قطع میتوان گفت که مسیحیت امروز مسیحیت تحریف شده از اصل خود و مسیحیت پولسی است.[/]
[="]منابع:[/]
[="]1.عهد جدید/نامه به غلاطیان.[/]
[="] 2.نامه به رومیان.
[/]
[="]3.نامه به افسسیان.
[/]
[="]4.اول یوحنا.[/]
5.اعمال رسولان. 6.تاریخ کلیسای کاتولیک. هانس کونگ [="]7.درامدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت. استاد سلیمانی اردستانی[/]
[="]8.اشنایی با کتاب مقدس . استاد سلیمانی اردستانی[/]
[="]9.سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ. ارل کرنر[/]
10.تاریخ جامع ادیان. جان بی ناس