انسان و شک ( از دیدگاه علما و دانشمندان )
تبهای اولیه
انسان و شک از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری رحمة الله علیه
« الهی أخرجنی من ذلّ نفسی و طهّرنی من شکّی و شرکی قبل حلول رمسی » .
فرازی دعای عرفه حضرت سید الشهدا علیه السلام
مرحوم علامه محمد تقی جعفری رحمة الله علیه در ذیل این فراز از دعای نورانی امام حسین علیه السلام چنین می نویسند :
یکی از بد ترین بیماریهای روحی ما شک و تردید است ، شکّ و تردی روح انسانی را از استقامت و اعتدال ساقط می کند . باید در نظر گرفت که شکّ با نظر به موضوع آن انواع مختلفی پیدا می کند :
گاهی موضوع شکّ یک پدیده غیر قابل اهمیّت است خواه آن پدیده از امور مادّی بوده باشد و خواه از امور معنوی ، در اینگونه موضوعات ناراحتی بیماری شکّ آن چنان شدید و سخت نیست که با ادامه آن روح انسانی از حرکات عادی خود فلج بوده باشد .
گاهی موضوع شکّ از امور با اهمیت است ، با حیات انسانی وابستگی دارد ، در این صورت ادامه ی شک و تردید بیماری روح را شدیدتر نموده تا به آنجا که ممکن است زندگانی انسانی را مواجه با خطر بسازد .
برای کسی که می خواهد در این جهان بطور محاسبه شده زندگی نماید ، هیچ موضوعی مهمتر از مسئله آفریننده ی مطلق وجود ندارد ، اگر این موضوع برای انسان آگاه مشکوک بوده باشد به بیماری شکنجه زائی مبتلا خواهد بود .
اقتباس از کتاب نیایش حسین علیه السلام ص 119 و 120
مرحوم محمد تقی جعفری
این مبحث همچنان ادامه دارد ..
ومن الله التوفیق
سلام
این مطلب خوبی است
کاش ادامه بدهید
چون شک تو نماز
شک تو انجام اعمال عبادی
شک توی نهی کردن و...
از موارد مهمی است که نحوه مقابله باهاش را باید بیاموزیم تا مشکلی پیش نیاد
پیشاپیش ممنونم:Gol:
شک، انواع و اقسامی دارد که به طور خلاصه میتوان به «شک سالم» و «شک ناسالم» تقسیم نمود. شک سالم، بسیار خوب و آغاز یقین است. در روایات آمده است که شخصی به امام صادق علیهالسلام عرض نمود: «هلاک شدم»! پرسیدند: چرا؟ گفت: شک کردم. پرسیدند: به چه چیز شک کردی که میگویی هلاک شدم؟ عرض کرد به خود خدا! یعنی شخص به اصل وجود خدا شک کرده بود، نه زیر مجموعههای چون قرآن، اسلام، ولایت و ...، امام فرمودند: «الله اکبر، هذا اول الیقین» - یعنی: الله اکبر، این تازه اول راه یقین است. آری، راه یقین از شک می گذرد و معمولاً تا انسان در ابتدا شک نکند، در انتها به یقین نمیرسد.
اما شک ناسالم، نوعی بیماری است که به آن بیماری شکاکی نیز گفته میشود و اختصاصی هم به مسائل اسلامی ندارد. بلکه انسان مبتلا به شکاکی، به همه چیز شک میکند و حتی پس از حصول یقین، باز به یقین خود هم شک میکند و چنین شکی مهلک است.
شبهه، مقولهای کاملاً متفاوت است. چنان چه از نامش پیداست، نوعی «شبیهسازی» برای انحراف ذهن است. شبههافکن، بخشی از حق را میگیرد و بخشی از باطل را شبیه آن جلوه میدهد و هر دو را مخلوط میکند، تا نتیجهی سوئی به دستآورده و برای ایجاد انحراف به اذهان القاء کند.
شبههها معمولاً بر دو پایه «اگر» و «پس» استوار هستند. «اگر» همان موضوع یقینی مخاطب است که شبههساز با «اگر» آن را متزلزل میشمارد و «پس» نتیجهی انحرافی است. مثلاً میگوید: «اگر چنین است، پس چرا چنان شد». و گاه یا حتی اغلب این «اگر»ها و «پس»ها هیچ سنخیتی هم با یک دیگر ندارد. به عنوان مثال: «اگر اسلام دین بر حقی است، پس چرا فلان روحانینما رانتخواری کرد»؟!
دقت نمایید، حقانیت اسلام که یقینی است، با «اگر» مشکوک قلمداد میگردد و عمل خلاف یک انسان، ملاک قضاوت در مورد یک «دین» قرار میگیرد. این همان شبههسازی است.
شبهه، معمولاً از سوی دشمنان ساخته و با کمک ایادی و نیز نادانان توزیع شده و به روشهای متنوع تبلیغاتی بر اذهان القاء میگردد.
اگر در آموزههای قرآنی نیز دقت کنیم، مشاهده خواهیم نمود که حقتعالی «سؤالات» بسیاری مطرح مینماید و به آنها پاسخ میدهد و یا حتی به سؤالات مطروحه از ناحیهی کفار پاسخ میدهد. در مورد شک نیز دلیل و برهان ارائه مینماید تا شک سالم برطرف گردد، اما در خصوص شبهه میفرماید که قلبهای مریض و منافقین از آن پیروی میکنند.
گاهی مواقع ذهن انسان در باره ارتباط میان موضوع و محمول یک قضیه مردد و برای اثبات آن وارد عمل میشه .
برای مسیر علمی و برای یافتن واقع این شک طبیعی بوده و موجب برطرف شدن احتمالات اضطراب آمیزه. به همین خاطره که گفته میشه: یقینهای اصیل و مفید، آن سوی پل شک و تردیده. چنین شکی که انسان را به یقین میرسونه، مطلوبه . شک وشبهه در جایى که دالان ومعبر خوبى براى رسیدن به ایمان ویقین باشه پسندیده است.
شک مقدس این خاصیت را داره که آدمی را به فعالیت و جدیت برای دست یابی به حقیقت وا می داره.
اما شک ویرانگر و سیاه انسان را گام به گام به تاریکی و ضلالت نزدیک و نزدیکتر می کنه، تا جائیکه همۀ اندیشۀ فرد را شکاکیت و انکار فرا می گیره و در نهایت به شرک و کفر میرسه .
در موضوعاتى كه مربوط به اعتقاد و دينه، اگر يقين بره و جاى اون شك و حتى ظن پيدا بشه، فتنه را در خودش می پرورونه؛