جمع بندی تو رو خدا اگه بچه دارید مواظب باشید چجوری رفتار می کنید مقابلشون

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تو رو خدا اگه بچه دارید مواظب باشید چجوری رفتار می کنید مقابلشون

با سلام
تقریبا خیلی وقته که از افسردگی و عوارض اون دارم رنج می برم ولی هیچ راهی هم برای درمانش پیدا نمی کنم...
عمده این افسردگی ها بر میگرده به اخلاق و رفتار پدرم...و الان هم با وجود یه سری گرفتاریهای اساسی و شخصی چندین و چند برابر شده.
متاسفانه هزینه مراکز مشاوره هم به قدری بالا هست که نمی شه به صورت مرتب پیگیری کرد. یه مدت دارو استفاده کردم ولی به شدت عوارض منفی داشت...و چون اون موقع در حال تحصیل بودم تصمیم گرفتم که دیگه استفاده نکنم. به خودکشی هم خیلی فکر کردم ولی گرفتاریهای بد از خودکشی و خشم خدا نسبت به این مسئله متزلزلم می کنه...ای کاش خدا اینقدر سخت نمی گرفت به کسی که نمی خواد دیگه زندگی کنه.
1. ساعت به ساعت رفتار و اخلاقم متغیره...در عرض یک روز شاید چندین بار به صورت متوالی شروع به گریه ی شدید و پرخاش شدید کنم و تنها نیم ساعت بعدش بلند بلند بخندنم...اصلا دست خودم نیست.
2. از هییییییییییییییییییییییییچ چی لذت نمی برم.
3. به هیچییییییییییییییییییییییییی امید ندارم. یعنی به هر چی که امید داشتم و یا شروع می کنم داشته باشم مثل پتک میخوره به سرم.
4. افکار منفی در حد یه دنیا، همش همینجوری دور سرم میگردن، یه چیز مثبت توشون پیدا نمی شه.
5. فکرکردن زیاد شده مثل خوره، در حدی که باعث سردردهای میگرنی و اسپاسم های گوارشی و چندتا عوارش دیگه شده...
6. به هیچ عنوان دوست ندارم دیگه با کسی در ارتباط باشم و تقریبا دیگه ندارم هم.
7. دغدغه و نشخوارهای فکری، به شدت باعث شده تمرکز حواس و حافظم کاهش پیدا بکنه، در حد مشهود. اعتماد به نفسم هم که شده منفی...همش یا باید تو رویا زندگی کنم و یا اگه نه که بدجوری پرخاشگر و حساس میشم. ایمانم هم که داره سیر نزولی رو طی می کنه، و خدا میدونه کی به آخر خط برسم.
.
.
.
دعا، راز و نیاز، کتابخونی، ورزش، کلاس های دسته جمعی هیچ کدومشون تاثیر نداشته و نداره.
نمی دونم چیکار کنم؟ برم دوباره سراغ قرص؟
تو رو خدا اگه بچه دارید مواظب باشید چجوری رفتار می کنید مقابلشون، من رفتارهای پدرم بدبختم کرده، نه تنها من رو بلکه برادرم هم هینطوره، به قدری که علاوه بقیه عوارض، حتی دیگه جرات ازدواج هم نمی تونیم به خودمون بدیم (با وجود سن بالا)، چون می ترسیم خیلی هم می ترسیم، در حد مرگ می ترسم که طرف مقابلم هم مثل پدرم بشه رفتارهاش، و بدتر از اون از این میترسیم که ما مثل پدرمون بشیم، چون بالاخره هم ارث بردیم ازش و هم اکتساب محیطی بوده، همین الانش هم نشونه هاش دیده میشه...خیلی خیلی ضربه زده، همه زندگیمون رو تحت تاثیر قرار داده، هیچ کدوممون روح و روان سالمی نداریم...شدیم افسرده و عصبی شدید

کسی پیشنهادی داره؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

با عرض سلام خدمت شما پرسشگر گرامی
از اینکه با این مساله مواجه هستید بسیار متاسفم اما امید دارم که با همکاری شما بتوانیم این مساله را حل کنیم
البته این نکته حائز اهمیت است که کسی که بیشترین کمک را به شما میکند خود شما هستید ولذا باید به مطالبی که گفته میشه اونجوری که باید عمل کنید
. حقيقت اينه كه رفتار ظاهرى (ورزش و عبادت و....) وقتى جواب ميده كه در ذهن شما زمينه تاثيرگذاريش باشه و اونم اثر مناسب بذاره. اما شما هنوز خودتو كوچيك مى‏ديدى لذا ابتدا باید خودتو باور کنی و سپس به نکات زیر با دقت عمل کنید البته این نکته را فراموش نکن که در کنار عمل به این نکات حتما به مشاورین متخصص و متعهد مراجعه نمایید
1- اجتناب از تنهايى سعى كنيد به جز مواقعى كه ضرورت دارد در تنهايى قرار نگيريد.
ادامه دارد...

بخش دوم:
1- اجتناب از تنهايى سعى كنيد به جز مواقعى كه ضرورت دارد در تنهايى قرار نگيريد.
2 - با افكار منفى خود مقابله كنيد يعنى هر وقت اين افكار به شما هجوم آورد به هر صورتى كه شده خود را از چنبره آن نجات دهيد مثلاً خود را به كارى مانند مطالعه يا هر كار ديگرى كه علاقه داريد و ممكن است مشغول كنيد و نگذاريد ذهن شما جولانگاه افكار منفى باشد.
3 - به جنبه‏هاى مثبت خود فكر كنيد و سعى كنيد آنها را در يك برگه‏اى به صورت فهرست، ليست كنيد و هر روز چند بار مرور كنيد.
4 - به جاى اين كه به كمبودها و عيب‏ها و ناكاميهاى خود فكر كنيد به موفقيت‏ها و امكاناتى كه در زندگى از آن بهرمند بوده و هستيد فكر كنيد. به عبارت ديگر امكانات و شرايط زندگى ما مانند يك ليوانى است كه بخشى از آن پُر است و بخشى خالى و همه افراد اينچنين هستند سعى كنيد به آن بخش پُر فكر كنيد و از آن بهره ببريد و غصه آن نيمه‏خالى را نخوريد چه اينكه از آنچه در اختيار داريد نمى‏توانيد بهره‏مند شوند، فرصتهاى زندگى را مغتنم بشمريد و از آنچه در آينده پيش خواهد آمد نگران نباشيد.
5 - با افراد شاداب، فعال، اجتماعى، و متدين و در عين حال مثبت‏نگر معاشرت كنيد و از افرادى كه مدام از زندگى شكايت مى‏كنند، دورى گزينيد.
6 - ورزش را جزء ضرورى‏ترين فعاليت‏هاى روزمره خود قرار داده هر روز حداقل نيم ساعت الى يك ساعت ورزش كنيد. (هر ورزشى كه مورد علاقه شماست)
7 - هر چه مى‏توانيد قرآن بخوانيد و از مضامين بلند دعاهاى نقل شده از اهل‏بيت (ع) بهره بگيريد (فاقرأوا ما تيسر منه) البته قرآن را با تأنى و توجه به معنا تلاوت كنيد.
8 - از بيكارى و بى‏برنامگى اجتناب كنيد و همه اوقات خود را به صورت منطقى پر كنيد.
9 - براى اوقات شبانه‏روزى خود برنامه ريزى كنيد يعنى براى هر ساعت از 24 ساعت شبانه روز يك فعاليت و كار خاص در نظر بگيريد و بر اساس همان عمل كنيد و در پايان روز ميزان موفقيت خود را در به اجرا درآوردن برنامه محك بزنيد و بسنجيد و سعى كنيد روز به روز ميزان موفقيت را افزايش دهيد تا آنجا كه كاملا برنامه اجرا شود و برنامه نيز يك برنامه هماهنگ با هدف باشد.
ادامه دارد...

بخش سوم:
10 - به تغذيه خود خصوصا صبحانه اهميت بدهيد و هيچگاه بدون خوردن صبحانه خود را مشغول كار يا مطالعه و يا كلاس نكنيد.
11 - هر وقت احساس دلتنگى مى‏كنيد حدود 10 دقيقه يك دوش آب ولرم بگيريد و در صورت امكان شنا كنيد.
12 - به مسائل معنوى بويژه نماز اول وقت اهميت فوق‏العاده بدهيد.
13 - با توسل به اهل‏بيت (ع) از آنها بخواهيد كه شما را كمك كنند و همواره اميدوار به لطف و رحمت خدا باشيد.
14 – سعی کنید خواب خود را تنظیم کرده و به موقع بخوابید(حدود ساعت 11 شب)و صبح حدود ساعت 8 دیگر بیدار باشید. ودیگر بعد از ظهرها نخوابید.
15- شايد بتوان گفت علت اصلى افسردگى انسان دورى او از خداوند و عدم ايمان به او است. دعا بهترين وسيله قرب و انس انسان با خداوند است و آرامشى كه انسان از طريق دعا و به خصوص همراه با گريه بدست مى آورد، قابل توصيف نيست. دعاى به خصوصى توصيه نمى شود، زيرا هر دعايى چنين اثرى دارد، ولى خواندن ذكر لا حول ولا قوه الا بالله براى برطرف شدن هم وغم توصيه شده اين دعا نيز خواصى دارد از جمله بر طرف شدن هم وغم أَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لِكُلِّ نِعْمَهٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ رَخَاءٍ الشُّكْرُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ أُعْجُوبَهِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لِكُلِّ مُصِيبَهٍ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ وَ لِكُلِّ ضِيقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ وَ لِكُلِّ قَضَاءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ لِكُلِّ طَاعَهٍ وَ مَعْصِيَهٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ
در مورد پدرتون این دقت را داشته باشید که احترام به پدر واجب است ولی سعی کنید که با مهربانی روی ایشان تاثیر بگذارید
واگر نتونستید این را بدونید که مشکلات انسانها همانند تکه سنگی است و انسانها باید همانند آب باشند اگر آب نتواند که سنگ را حرکت دهد از کنار سنگ برای خود راه باز میکند ما نیز باید اینگونه باشیم اگر قادر به حل کردن مشکلی نیستیم نباید ادامه زندگی را منوط به حل آن مشکل کنیم بلکه باید از کنار آن مشکل حرکت کنیم و برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنیم.
با آرزوی موفقیت شما
یا علی

ftn;552888 نوشت:
با سلام
تقریبا خیلی وقته که از افسردگی و عوارض اون دارم رنج می برم ولی هیچ راهی هم برای درمانش پیدا نمی کنم...
عمده این افسردگی ها بر میگرده به اخلاق و رفتار پدرم...و الان هم با وجود یه سری گرفتاریهای اساسی و شخصی چندین و چند برابر شده.
متاسفانه هزینه مراکز مشاوره هم به قدری بالا هست که نمی شه به صورت مرتب پیگیری کرد. یه مدت دارو استفاده کردم ولی به شدت عوارض منفی داشت...و چون اون موقع در حال تحصیل بودم تصمیم گرفتم که دیگه استفاده نکنم. به خودکشی هم خیلی فکر کردم ولی گرفتاریهای بد از خودکشی و خشم خدا نسبت به این مسئله متزلزلم می کنه...ای کاش خدا اینقدر سخت نمی گرفت به کسی که نمی خواد دیگه زندگی کنه.
1. ساعت به ساعت رفتار و اخلاقم متغیره...در عرض یک روز شاید چندین بار به صورت متوالی شروع به گریه ی شدید و پرخاش شدید کنم و تنها نیم ساعت بعدش بلند بلند بخندنم...اصلا دست خودم نیست.
2. از هییییییییییییییییییییییییچ چی لذت نمی برم.
3. به هیچییییییییییییییییییییییییی امید ندارم. یعنی به هر چی که امید داشتم و یا شروع می کنم داشته باشم مثل پتک میخوره به سرم.
4. افکار منفی در حد یه دنیا، همش همینجوری دور سرم میگردن، یه چیز مثبت توشون پیدا نمی شه.
5. فکرکردن زیاد شده مثل خوره، در حدی که باعث سردردهای میگرنی و اسپاسم های گوارشی و چندتا عوارش دیگه شده...
6. به هیچ عنوان دوست ندارم دیگه با کسی در ارتباط باشم و تقریبا دیگه ندارم هم.
7. دغدغه و نشخوارهای فکری، به شدت باعث شده تمرکز حواس و حافظم کاهش پیدا بکنه، در حد مشهود. اعتماد به نفسم هم که شده منفی...همش یا باید تو رویا زندگی کنم و یا اگه نه که بدجوری پرخاشگر و حساس میشم. ایمانم هم که داره سیر نزولی رو طی می کنه، و خدا میدونه کی به آخر خط برسم.
.
.
.
دعا، راز و نیاز، کتابخونی، ورزش، کلاس های دسته جمعی هیچ کدومشون تاثیر نداشته و نداره.
نمی دونم چیکار کنم؟ برم دوباره سراغ قرص؟
تو رو خدا اگه بچه دارید مواظب باشید چجوری رفتار می کنید مقابلشون، من رفتارهای پدرم بدبختم کرده، نه تنها من رو بلکه برادرم هم هینطوره، به قدری که علاوه بقیه عوارض، حتی دیگه جرات ازدواج هم نمی تونیم به خودمون بدیم (با وجود سن بالا)، چون می ترسیم خیلی هم می ترسیم، در حد مرگ می ترسم که طرف مقابلم هم مثل پدرم بشه رفتارهاش، و بدتر از اون از این میترسیم که ما مثل پدرمون بشیم، چون بالاخره هم ارث بردیم ازش و هم اکتساب محیطی بوده، همین الانش هم نشونه هاش دیده میشه...خیلی خیلی ضربه زده، همه زندگیمون رو تحت تاثیر قرار داده، هیچ کدوممون روح و روان سالمی نداریم...شدیم افسرده و عصبی شدید

کسی پیشنهادی داره؟

سلام ftn ...
دقیقا شرایطت رو درک میکنم ... من یه مدت زمان اینقدر افسردگیم زیاد شده بود که من رو در درون بیمارستان بستری کردند ... تمام مطالبی که عنوان کردی رو کاملا درک میکنم ...
ولی اصلا نتونستم در مورد قرص هایی که مصرف میکردی درک کنمت .. زمانی که من شروع به خوردن قرص هام کردم ... خیلی خیلی بهتر شدم ... به شدت مغز ... اراده ... توانایی هام و حتی انرژیم هم بیشتر شد ...
دوست من خیلی کارها باید بکنی ... شاید بگم این بیماری مخصوص آدمهایی هست که میخوان پرواز کنن ولی نمیتونن ...
قرص هات که مطمئن هستم قرص های خوبی نیستند ... راستش رو بخوای من اندازه موهای سرم کتابهای روانشناسی خوندم ... وقتی من افسردگیم اینقدر حاد شد ... یه پروژه تعریف کردم و اون هم این بود که باید خوب بشم ...
دهها کتاب ضد افسردگی خریدم ... دونه به دونشون رو خوندم ... دونه به دونشون رو خلاصه کردم ... دونه به دونشون رو هر روز صبح با خودم مرور میکردم ...
تو تحصیل کرده ای ... یه مشگل جلویه روت هست ... محکم باش ... پشتت رو بده به کوه ... دندونات رو به هم محکم فشار بده .... استوار و محکم قدم بردار ... بزار اراده ازش بیاد بیرون ...
هر چیزی راه داره ... آمریکا سفینه فضایی رویه یه ستاره دنباله دار فرود میاره .... رباطهایی رو ساختند که رویه طناب تعادل خودش رو حفظ میکنه ... بعدش میخوای بگی راهیی برای تو وجود نداره !!!!!
باور کن داری اشتباه میکنی .... میدونم الان داری با خودت میگی از حال من خبر نداره ...

چند تا چیز برات میگم رویه من که خیلی خوب جواب دادش ...

1- اول از همه باید خودت بخوای که خوب بشی . ارادت رو جمع کن و بگو میخوام خوب بشم .
1- میدونم هزینه های استخر زیاد هست ولی حتما باید هفته ای یک بار استخر و سونا و جکوزی بری .
2- اگر میتونی هفته ای یک بار برو کوه ...
3- حتما مدت زمانی رو بیرون از خونه باش . بهت پیشنهاد میکنم اگر اتوبانی در اطراف خونتون هست بری و اطراف اون قدم بزنی .
4- حتما پیشه یه روانپزشک دیگه مراجعه کن وقتی من قرص هام رو میخوردم کلا نشخوار ذهنیم از بین رفت و تمرکزم هم خیلی خیلی بیشتر شد .
5- افسردگی از اونجایی بوجود میاد که آدم تمام دربها و امیدها رو رویه خودش بسته میبینه ... نه عشقی ... نه امیدی ... نه خانواده ای ....حتما یه کار برای بیرون از خونه برای خودت جور کن ...
6- قرص هات رو هم بخور ... یه مثالی بود که روانشناس من بهم گفت ... گفت فرض کن اگر این قرص ها رو بخوری به جایه اینکه قدت 172 باشه ... 171 میشه ولی سالم هستی ایا قبول میکنی ؟؟؟ واقعا اگر قرص هات رو نخوری مغزت آسیب میخوره و راه برگشتت رو هم از دست میدی ... پس حتما قرص هات رو بخور

ا

با عرض سلام مجدد همانطور که عرض کردم حتما به روانشناسان و مشاورین متخصص و متعهد مراجعه نمایید و با صلاحدید آنها دارو مصرف نمایید.
با آرزوی موفقیت شما

سلام خانوم ftn ...
از امروز سعی میکنم کتابهای روانشناسی که خوندم و خلاصشون کردم رو اینجا بزارم ...به اضافه کارگاههای اونها رو ... پیشنهادم بهت این هستش که اینها رو کپی بگیری و در درون یک کلاسور بزاری و هر چند وقت یک بار از روشون بخونی ... این کار خیلی خیلی رو من تاثیر گذاشت ... نسخه خودم هست ...

اولین کتابی که من خیلی دوست داشتمتش و خلاصش کردم کتاب " چگونه بر رویه خود مسلط شویم " نوشته "ار اسپینگر" هست ... برای اینکه بتونی رویه خودت مسلط بشی ... نشخوارهای ذهنیت رو کنترل کنی ... تخیلت رو کنترل کنی کتاب خوبی هست من خلاصه شده اون کتاب رو اینجا میزارم ...

[SPOILER]
تسلط بر رویه خویشتن :
1- اگر کسی بخواهد در درون زندگی اش موفق باشد اولین کاری که باید انجام دهد آن است که بتواند بر رویه خویشتن مسلط شود
2- انسانها دو نوع هستند یا بازیچه روزگار یا کسانی که برای آینده خود نقشه میکشند . همیشه در سر فکری دارند و به آن عمل میکنند . از افکار و عقاید دیگران مستقل هستند و به جایه آنکه برده وقایع و حوادث باشند بر آن غالب میشودند .
3- کسانی که بر خود مسلط هستند میدانند که خود مسئول شکست ها و پیروزی هایشان هستند .
4- کسانی که بر خود مسلط هستند میدانند که در مقابل حوادث مختلف باید رفتاری قوی محکم آرام موقر و متین داشته باشند و ایشان همه را شیفته خود میکنند . بی خیال و بی حال نیستند .
5- کسانی که بر خود مسلط هستند میدانند که نباید خود را در دست لحظات و خوشحالی های زودگذر قراردهیند ایشان در برابر فشارهای زودگذر مقاومت میکنند تا به آنچه ارزشمند تر هست برسند .
6- کسانی که بر خود مسلط هستند هیچگاه تند متقاعد نمیشوند . حتی اگر حرفی را قبول دارند . هیچ خبر و نظری را پیش از آنکه به خوبی و آرامش بررسی و تجزیه و تحلیل نکرده اند قبول نمیکنند .
7- زمانهایی را مانند یاوری برای تعقل کردن داشته باش .
8- هیچگاه جسم بر تو حاکم نباشد . بر جسم خود حاکم باش و خود را وادرا به تمرینات سخت بدنی کن . وزن خود را کنترل کن و هیچگاه اجازه نده وارد حالت بی قید و بندی شوی .
9- اگر هدفی را برای خودت تعیین کردی در این راه ثابت قدم باش و آنچنان از خودت پشتکار نشان بده تا کار را تمام کنی .
10- خودپرستی . تظاهر . حسادت . خشم . نفرت غولهایی هستند که در حال کنترل طبیعت هستند و عقلانیت انسانها را از بین میبرند . این غولها انسانها را در چنگال جبر خود اسیر میکنند اگر میخواهی بر رویه خود تسلط داشته باشی از آنها فاصله بگیر .
11- همیشه سعی کن با گذشت زمان محکم تر و خود دار تر شوی .دیگران را بابته کارهایشان محکوم نکن . آنها همین هستند . قرار نیست که همه عاقل شوند . اگر در خانه یک بخاری داری نهایتا میتونی خونه خودت را گرم کنی ... پس پنجره ها رو ببند و با کاره دیگران هم کاری نداشته باش.
12- اگاهانه یا نا آگاهانه سعی کن اطرافیان خودت رو تحت تاثیر قرار بدی . و از چیزی تاثر نگیری ( وانمود کن اثر نمیگیری )
13- خودت را همانگونه که هستی قبول کن و با ضعف هایت مبارزه ن و سعی کن روز به روز بهتر شوی .
14- جلویه مردم از خودت تعریف نکن . خنده دار میشی .
15- طبیعت انسان به گونه ای است که "راحتی" رو دوست داره و دوست داره به سمته بی توجهی و بی خیالی بره . دل بستن به هوی و هوس و لذتهایی که به ما پیشنهاد داده میشن امری عادی هست . بهره مند شدن از چیزی خوشایند بسیار راحت تر از مقاومت کردن در برابر آن است بروز دادن خشم و عصبانیت بسیار راحت تر مهار کردن آن است . انداختن مسئولیت اشتباهاتم به گردن دیگران بسیار راحت تر از مواجهه شدن با آن است .
16- بسیار راحت هست که علت موفقیت دیگران را خوش شانسی و علت شکست های خودم را بد شانسی عنوان کنم .
17- برای رسیدن به تسلط بر رویه خود باید رفتاری محدود کننده و حساب شده را در پیش بگیریم . از خود مراقبه کن .
18- تنها کسانی که بتوانند کاملا بر خود مسلط باشند میتوانند امیدوار باشند که از نظر فردی و شخصی به درجات بالایی میرسند .
19- با اراده و تلاش میتوان به حالت خودکنترلی رسید ... زمانی که خودکنترلی را یاد میگیرم در درون دور موفقیت میوفتم اراده ام نیز پیشترفت میکند و مسیر سهل تر پیموده میشود .
20- یکی از مسائلی که باعث میشوند که انسان به تسلط بر رویه خود دسترسی پیدا نکند احساساتی بودن هست . احساساتت را کنترل کن .
21- عمل پس از فکر انجام میشود یعنی اگر انسانها بخواهند عملی را انجام دهند در ابتدا به آن مساله فکر میکنند ... اما این را بدان اگر تو عملی رو انجام دهی به مرور زمان فکر تو آنگونه کار خواهد کرد . ویلیام جمیز در واقع درافته است که ما میتوانیم با در پیش گرفتن رفتار برونی که مربوط به هدف معینی است ... روان خود را به طور عمقی تغییر دهیم .
22- اگر رفتار بیرونی من شخصی سست و بی اعتنا باشد دیگران من را تحویل نمیگیرند و با من به گونه یک انسان سست و بی ارزش برخورد میکنند . اگر ظاهری درست نداشته باشم از لحاظ روانی تنبل و بی اعتنا میشوم و بر عکس اگر سعی کنم در اکثر اوقات رفتار کسی را خودم بروز دهم که مصمم و با اراده و محکم هست روانه من به این گونه تغییر خواهد نمود .
23- اگر هنگامی که مساله ای حوصله من را سر بده است شروع به کوباندن انگشتانم بر رویه میز کنم احتمال اینکه بی صبری ام بیشتر شود نیز بالاتر میرود برای رسیدن به خود کنترلی حتی باید بتوانی بر روی چنین رفتارهایت هم مدیریت داشته باشی .
24- بهترین ابزار و قدرتی که انسانها دارند ابزار تنبلی ... اگر خواستی رژیم بگیری و رژیم گرفتن داشت خسته ات میکرد با خودت بگو کی حوصله داره بره غذا بخوره .
25- بی خیالی : مهمترین و سرسختانه ترین غولهایی که نمیزارن تو به تسلط بر رویه خودت برسی ( بی خیال بودن . هوس های زودگذر . بی کاری . تحت تاثیر دیگران بودن . عاشق شدن . حواس پرتی . تخیلی بودن )
26- بی خیالی : عقلانیت به این نیست که بر رویه صندلی بشینی با راه بری و با خودت فکر و خیال کنی . اینها اسمشون خیالات و وهم هست .
27- بی خیالی : حتی زمانهایی که احساس آرامش میکنی خودت رو کنترل کن . صاف بنشین . قوز نکن . آرام باش .
28- هوس زودگذر : باید خودم را در برابر لذایذی که زود میان و میرن تمرین بدم که به بچه ای خرد سال در دستان آن بدل نشوم .
29- هوس زودگذر : مثلا اگر نیاز میکنین که باید چایی بخورین .. اون رو عقب بندازین . مثلا بگین کی حوصله داره چایی بخوره .
30- بی کاری : عات به بیکاری بسیار مضر هست . اگر نمیخوای رو صندلی بی عار و تنبل بیافتی و تا آخر عمرت دوست داری در حال کار کردن باشی نسبت به مساله کار بی عار نباش .
31- بی کاری : با تن پروری مبارزه کن . از بی کار ماندن حتی برای یک ربع نیز پرهیز کن . خودم را به آنچه باید انجام دهم علاقمند سازم .
32- بی کاری : در بالا بردن مدت اشتغال به کار برای رسیدن به اهدافتان تردید نکنید و سعی و تلاش خودت را اندازه گیری نکن
33- بی کاری : جز ساعاتی که برای آرامش و استراحت برای خودت تعریفکردی بی کار و بی عار نباش
34- بی کاری : اگر تصمیم گرفتی کاری را انجام دهی اجازه نده چیزی حواست را پرت کند .
35- بی کاری : خود را به کار بیشتر عادت دهید و سعی کنید عمیقا غرق کار شوید .
36- تحت تاثیر نبودن : حس منتقدانه خود را به کار گیرید و تا حقیقت چیزی را خودتان در نیابیدید هرگز آن را قبول نکنید . وقتی کسی در مورد مطلبی با شما صحبت میکند طوری رفتار نکنید که گویا همه چیزهای صحبت او را قبول کرده ای .
37- حواس پرتی : وقتی در حال خواندن کتابی هستنید اجازه ندهید هیچ موضوعی شما را از بطن کتاب بیرون بیاورد .

مثال : فرض کنید شما در حال خواندن کتابی هستید در اواسط خواندن کتاب به ناگاه با فکر کردن به موضوعی دیگر رشته فکری اصلی شما از دستتان خارج میشود در حالیکه چشمان شما همچنان به دنبال خطوط کتاب است . بعد از مدتی میفهمید که یک صفحه و نیم جلو رفته اید اما چیزی درک نکرده اید .

مثال : فرض کنید میخواهید در مورد مطلب مهمی تصمیم گیری کنید بنابراین باید کلیه جوانب مثبت و منفی آن را بسنجید ولی در حالیکه به این مساله فکر میکنید ناگاه فکر شما به مساله ای دیگر مشغول میشود . یک یا دو دقیقه بع فکر شما متوجه میشود و دوباره به موضوع اصلی برمیگردید اما پس از مدتی بار هم افکارتان منحرف میشود این امر نشاندهنده آن است که تمرکز فکری ندارید .

38- تمرین شماره 1: تقویت تمرکز خارجی : ( قدم زدن آگاهانه ) هنگامی که گوشه ای خلوت قدم میزنید سعی کنید از همه حرکات بدنتان در قدم زدن آگاهی داشته باشید . هنگامی که پای چپتا را بلند میکندی و به جای پای راستتان قرار میدهید سعی کنید حرکت داخلی ساق پا و ران را احاس کنید و تک تک رفتارها و صدا ها را تجزیه و تحلیل کنبد .
39- تمرین شماره 2: تقویت تمرکز درونی : تمرین دارت ... یک دارت و یک نشانه بخر و هر روز صبح بازی دارت را انجام بده این عمل باعث میشود به مرور زمان تمرکز بر روی قوای خروجی ات بیشتر و بیشتر شود .

40- درست کردن فلش کارت روانشناسی روز : یکی از عادت های خوب حمل یک کارت کوچک است که اصل هایی که میخواهید آن را دنبال کنید در درون آن نوشته شده است . این کارت را در درون کیف پول یا ساک دستی خود قرار دهید و در طول روز چندین بار ان را مرور کنید . به عنوان مثال میتوان فلش کارتی درست کرد با عنوان مبارزه با بی خیالی و در درون آن نوشت ( داشتن لباسی آراسته . راست نگه داشتن خود . صدای محکم . خوب ادا کردن جملات و کلمات . حداکثر پاکیزگی ) همچنین در پایان این فلش کارت میتوانیدفرمول تلقین آوری را بنویسید مثلا بنویسید ( من در هر شرایط رفتاری فعال خواهم داشت ) – ( من هر روز خودم را راست تر نگاه میدارم ) – ( من هر روز کلمات را بهتر ادا میکنم )

41- ابزار فلش کارت :
همچنین کارتهایی را در مورد سایر عوامل درست کنید ( مبارزه با بی خیالی . مبارزه با هوسهای زود گذر – مبارزه با بی کاری – مبارزه با تحت تاثیر قرار گرفتن – مبارزه با عاشق شدن – مبارزه بت حواس پرتی )

42- ابزار خود تلقینی :
ویلیام جمیز: هر فکری که در درون مغز ما کاشته شده و جای گرفته باشد داریا نیروی خاصی برای به مرحله ظهور رسیدن است .به عنوان مثال اگر من این باور را که من آرام تر هستم را در درون خودم ایجاد کنم واقعا آرام تر خواهم شد و مطمئن هستم هر چه بیشتر در این زمینه سعی و تلاش کنم نتیجه نیز بهتر خواهد شد .

- من هر چه بیشتر فعال میشوم تمرکز فکرم هر روز افزایش پیدا میکند و من مقبول تر و علاقه دیگران به من بیشتر میشود .
- من روز به روز توجهم به محیط اطراف بیشتر و بیشتر میشود .
- من بیشتر و بیشتر خود رتا راست نگه میدارم .
- هر بار که این تلقینات را انجام میدهی نتایج خود تلقینی خود و اینکه بهبود پیدا کردی را نمونه برداری کن .

43- غولهایی که در طبیعت وجود دارند و نمیگذارند که من بتونم بر رویه خودم کنترل داشته باشم
- خود نمایی - غرور - تکبر - خودپسندی - هوس - بی کاری - تحت تاثیر قرار گرفتن
- هوس - میل مفرط به دخالت در کار دیگران - بی خیالی – عاشق شدن
- حسادت - نفرت داشتن - کینه ورزیدن - فضولی در کار دیگران .

[/SPOILER]

برای اینکه بتونم ودکنترلی رو رویه خودم پیاده سازی کنم ... مثله تحصیلکرده ها ( همونجوری که شما هستید ) یک کارگاه برای خودم درست کردم و شروع میکردم به نصیحت کردن خودم و سعی میکردم اون نصیحت ها رو هر چند وقت یک بار بخونمشون ...

[SPOILER]
تسلط بر روی خود
1- من... به خودم قول میدم که رو خودم تسلط داشته باشم ... هیچ کس و هیچ چیز نتونه منو کنترل کنه ... من به خودم قول میدم که با عقلم ... کنترله کاملی رو احساساتم داشته باشم .
2- من به خودم قول میدم که رو خودم کنترل پیدا کنم ... من به خودم قول میدم که تمامه قوانین و مقرراته حاکم در دنیا رو بشناسم و اونها رو تو چنگاله خودم اسیر کنم .
3- من فاطمه به خودم قول میدم اگر قانونی رو شناختم ... هیچ وقت اون قانون رو سرد نکنمش ...
4- من... به خودم قول میدم تو هر شرایطی رفتاری فعال داشته باشم و None Active نباشم .
5- من به خودم قول میدم خودم را راست قامت و استوار کنم ... من به خودم قول میدم که دایره لغاتی که میشناسم رو افزایش بدم و از استفاده کردن از اون ها ترس و واهمه ای نداشته باشم .
6- من به خودم قول میدم که خودم رو تبدیل به انسانی بزرگ بکنم ... من به خودم قول میدم که دیگران حسرت بدست آوردن میزان تسلطی که من کسب رده ام رو داشته باشن .
7- غرایز ( خشم . ترس . حسادت . تظاهر . نفرت . خودنمایی . غرور . تکبر . خود پسندی . فضولی . میل به تایید در نظره دیگران .) ... بشناسشون ... نباید بتونن کنترلت کنن ... باید اسیر و برده ات باشن .
8- من به خودم قول میدم که حتی اگر بدترین شرایطه روحی و روانی رو هم داشتم ... خودم رو کنترل کنم ... و از خود بی صبری نشون ندم . من قول میدم که هیچ کس حتی خودم هم رفتارهای هیجانی از من نبینه .
9- نباید در مشگلات و سختی های زندگی بازیچه قرار بگیری ... نباید سرنوشت بتونه تو رو تو دستاش بگیره ...
10- هر مشگلی که بوجود میاد ... بزرگیش تو رو نترسونه ... یه ماهواره Detector بفرست بالاش ... از بالا بهش نگاه کن ... تجزیه و تحلیلش کن ... بعدش یه اره برقی بردار و روشنش کن ... مشگلاتت رو تیکه تیکه شون کن ... مشکلات وقتی تکه تکه میشن خیلی بهتر و سریعتر حل میشن ... بعدش تک تکه مشگلاتت رو به صورت مجزا تجزیه و تحلیل کن .
11- اجازه نده مشگلات با هم ترکیب بشن ... تجزیه شون کن ... به ساختمان های کوچیک کوچیک تبدیلشون کن ... بعدش هر قسمت رو به صورته مجزا حل کن .
12- مشگلاتت رو نباید بزاری تلنبار بشن ... وگرنه بزرگ میشن ... اونقدر بزرگ میشن که تسلط نابود کردنشون رو از دست میدی .
13- هر روز درختچه های سکویا ... که تو باغه ذهنت رشد کرده اند رو از ریشه در بیار ... اگر این کار رو نکنی ...و اگر 2 یا 3 روز ازش بگذره ... تبدیل به درختهای تنومندی میشن که تبر هم چاره سازشون نیست .
14- هر روز وابستگی های عاطفی و احساسیت رو کمتر کن .
15- نقشه بکش و بر اساسه نقشه جلو برو ... طبیعت شروع میکنه به جنگیدن باهات ... سیل میفرسته ... زلزله میفرسته ولی تو همیشه بر اساسه نقشه میری جلو ... با زلزله زمین نمیخوری ... سیل تو رو با خودش نمیبره ... مثله بچه ها خشمگین نمیشی ... از چیزی نمیترسی ...
16- آدم های حزب اللهی ... خیلی خوب میتونن خودشون رو کنترل کنن ... نمیدونم چرا ؟؟؟ باید تندترعلتش رو کفشش کنم ...
17- اگر میخوای کسی رو کنترل کنی ... باید با احساساتش بازی کنی ... و گرنه نمیتونی رو عقلش تسلط پیدا کنی ...
18- بترسونش ... حسادتش رو تحریک کن ... جلوش تظاهر کن ... محیط رو عوض کن ...
19- روزه بگیر ... باید رو تنت تسلط داشته باشی ... اولین تسلط ... تسلط رو خویشتن هست ...
20- همیشه با خودت بگو ... من خودم هستم که مسئول بردها و باخت های خودم هستم ....
21- اگر خودت رو مسئول باخت هات بدونی شادی آور هست ... چون اولین چیزی که بدست میاری اینه که به این باور میرسی افسارت دسته خودت هست ... سکانه زندگیت رو بدست میگیری ...
22- جومونگ ... یاوری ... اینا روزهای اول که خودشون رو میگرفتن و تمرینه خود کنترلی میکردن حالت هاشون خنده دار بود ... ولی به مرور زمان یاد گرفتن ... تو هم حالت بگیر ... دیگران هم بهت خندیدن ناراحت نباش ... به مرور زمان یاد میگیرن که تو اینجوری هستی ...
23- تسلط ... تسلط ... تسلط ... تنها تسلط رو خویشتن هست که باعث میشه آدم به جایی برسه .
24- هیشه حالت بگیر ( آرام . موقر و متین ) باش .
25- هرکس داشت برات صحبت میکرد ... تندی متقاعد نشو ... تا قبل از اینکه موضوع رو تجزیه و تحلیل نکردی اون روقبول نکن .
26- اگر مدیر شرکت هم خواست متقاعدت کنه ... باز هم ... حالت آدمهایی که متقاعد شدن رو هم به خودت نگیر ( شخصیت سازی)
27- ورزش کن ... رو بدنت تسلط پیدا کن ... وزن خودت رو کنترل کن ... تو غذا خوردن زیاده روی نکن ...
28- وقتی میخوای غذا بخوری ... وقتی میخوای بخوابی ... وقتی خشم میخواد نو رو فرا بگیره ... کنترلش کن ... بگو با عقلم مهارت میکنم ... آرام و شمرده غذا بخور ... آرام به رخت خواب برو .
29- تو بحث هایی که میکنی ... دست به دامنه دروغ نشو ...
30- هیچ وقت به خودت اجازه نده تو فازه بی قید و بندی بری ...
31- تسلط رو خود ... مثله داستانه برگشتن سوسک میمونه ... اگر یه سوسک رو برگردونی ... هزاران بار دست و پا میزنه که به حالت عادیش برگرده ... شاید هم تا آخر عمرش همونجوری موند ... اجازه نده طبیعت ... روت تسلط پیدا کنه و تو رو برگردونه ... وگرنه شاید هیچ روزی نتونی به حالت عادیت برگردی ...
32- اگر کسی فقط یک بار تو رو در حالت های بی قید وبندی ببینه ... هیچ وقت نمیتونی میدانه شخصیتیت رودر وجودش رسوخ بدی ...
33- احساساتت باید مهار بشن ... اگر قراره رعد و برق بیاد ... برق گیر وصل کن ... اگر قراره سیل بیاد ... جنگل درست کن ....
34- همیشه سعی کن با گذشت زمان خود دارتر و عاقل تر و دانا تر بشی ... نه بی قید و بندتر ...
35- شاید بی قید و بندی کوتاه مدت قشنگ باشه ولی دقت کن ... تمامه کسایی که به جایی رسیدن ... رو خودشون مسلط بودن و موقر و سنگین بودن .
36- آگاهانه ... یا ناآگاهانه باید رو اطرافیانت تاثیر بزاری ...
37- کدوم راحت تر هست ( بروز دادن خشم و عصبانیت ... یا مهار کردن اون ) ؟؟؟
38- کدوم راحت تر هست ( تظاهر کردن یا مهار کردنه اون ) ؟؟؟
39- کدوم راحت تر هست استفاده از یه داروی مسکن ... یا مبارزه با اظطراب ؟؟؟
40- نگاه کردن به تلویزیون و باور کردن اونها یا تحقیق کردن تو اینترنت و بررسی اخبار موافقین و مخالفین ؟؟؟
41- اعتقاد پیدا کردن به شانس و اقبال ... یا نقشه کشیدن و مبارزه با سرنوشت ؟؟؟
42- اینو بدون سخت ترین مسیر روانشناسی ... تسلط بر روی خویشتن هست .... و این رو بدون پر محصول ترین علم روانشناسی تسلط بر روی خویشتن است .
43- یادت باشه که ... مرتاض ها تمام قدرت هایه جادوییشون رو با تسلط و ریاضت بدست آوردن ...
44- تنها کسایی که بتونن رو خودشون کنترل داشته باشن میتونن امیدوار باشن که از نظره فردی و شخصیتی به درجات بالاتری میرسن .
45- تسلط بر روی خود امری اکتسابی هست ... ولی کسایی که احساساتی تر و تخیلی تر هستن ... کارشون سخت تر از دیگرون هست .... ولی اگر یه فرده احساساتی و تخیلی رو خودش مسلط بشه ... به قوانین پیشتزفته تر و جادویی تری تو زندگی پی میبره ....
46- اگر رو خودت تسلط پیدا کنی ... اعتماد به نفست بالا میره ... اراده ات تقویت میشه ...
47- اگر اراده ات رشد کند ... بیشتر میتونی خودت رو کنترل کنی ... اگر خودت رو بیشتر کنترل کنی ... اراده ات بیشتر میشه ... پس باید بیوفتی تو این دور و تسلسل بینهایت ... این عمل باعث میشه به صورته پروانه وار زندگیت Upgrade بشه .
48- فاطمه فقط اونقدر هیزم داری که بتونی خونه خودت رو گرم کنی ... اونقدر هیزم نداری که بتونی دنیا رو گرم کنی ... پس پنجره های خونت رو ببند ... بزار خونت گرم بشه ... ( شاید روزی قوانینی رو یاد گرفتم که باهاش انرژی اتمی بدست آوردم و دنیا رو شیفته قدرت و شخصیتم کردم )
49- نباید تظاهر کنی ... ولی باید این کار رو باعقلانیت انجام بدی ... نه با احساس ...
50- احساساتت رو بر مبنای عقلت بساز ... رو میزه عقلانیتت ... احساساتت رو بچین .
51- اگر رفتاری رو بصورته برونی نقش بازی کنی ... اون رو به صورته درونی اکتساب میکنی ...
52- همیشه حواست به اسبت باشه ... اسبت بعضی موقع ها رم میکنه و میزنتت زمین ... بخوری زمین حالا حالا ها طول میشکه تا خوب بشی ... پس همیشه سواره اسبت باش و بتاز ... هیچ وقت هم پایین نیا... خیلی ها چشم این رو ندارن که تو رو محکم و استوار رو اسبت ببینن ...
53- رینگی نباش ... پاهات رو تکون نده ...
54- هیچ زمانی نباید حوصله ات سر بره ... از تک تکه دقایقی که بیدار هستی لذت ببر ...
55- اگر خسته شدی برو بخواب ...ولی اجازه نداری ... مساله تسلط بر خویشتن رو فراموش کنی ....
56- عمل و فکر دو سوی یک رفتار هستند ... اگر یه مدت یه عملی رو انجام بدی فکرت اونجوری میشه ...و بالعکس ... اگر یه مدت به یه مساله ای فکر کنی ... عملت هم همونجوری میشه ...
57- هیچ وقت و در هیچ زمان به خودت حالت انفعالی نگیر ... همیشه خودت رو راست قامت بگیر ....
58- ضعف نشون نده ... ضعف نشون نده ... سختی ها رو دیدی بگو ضعف نشون نده ... ( جمله ای بسیار کلیدی )
59- خود کنترل باشآرام و موقر ... و دیگران رو به خودخواهی و غرور متهم کن ...
60- هیچ وقت تو فازه خیال های موهوم و بیهوده نرو ... باید بتونی رو تخیلت تسلط داشته باشی و هر وقت که دلت خواست خاموش یا روشنش کنی ...
61- وقتی تو مساله ای خوشحال بودی ... باید صبر پیشه کنی .... ناراحت هم بودی باید صبر پیشه کنی ... این رفتار باعثه بوجود اومدنه تمدنی به نام تسلط میشه ...
62- از تمرینات کوچک شروع کن تا به تمرینات بزرگ و اساسی برسی ... مثلا اگر الان هوس بستنی خریدن رو کردی ... به سرعت نرو درون مغازه و بستنی بخر ... بزار 1 ساعت دیگه این کار رو بکن ...
63- یه مرتاضه ... 40 روز رفت درونه تابوت خوابید و فقط با اکسیژن تابوت و 1 خرما دووم آورد ... ببینم میتونی قوانینش رو کفش کنی .... میتونی چنان نظمی بین اجزی بدنت برقرار کنی که به چنین قدرتی دست پیدا کنی ...
64- یکی از روش هایی که "اطلاعاتی ها" اونجوری رفتار میکنن ... اینه که تو رو درون جایگاه شخص قدرتمندی قرار میدن ... و بهت پرو بال میدن ... و بهت میکروفون میدن که از خودت تعریف کنی ...تو باید از این میکروفون استفاده کنی ... تا خودت رو به اثبات برسونی ... نه اینکه هدف اون ها رو تامین کنی ... باید بگی میتونم این پروژه رو انجام بدم ....ولی راه انجامش رو نباید بهشون نشون بدی ...
65- وقتی که صبح ها از خواب بیدار میشی ... بررسی نکن که امروز حالت خوب هست یا نه ..... امروز باید مثله تراکتور کار کنی ...به جایه بررسی حال و احوالت ... بگو امروز کاملا بر روی خودم مسلط هستم ... من خوب هستم ... نبودم هم خوب میشم ...
66- همیشه سعی کن دیگران رو کنترل کنی ... تنها راهش هم اینه که محیط رو دگرگون کنی ... بترسونیشون ... خشمشون رو تحریک کنی ... حسادتشون رو تحریک کنی ... بعدش با عقلت کنترلشون کن ...
67- با دوستانت مهربان باش .... دوست برایه دوستی ... اجازه اجرای سیاست روی دوستانت و برادرت رو نداری ...
68- بدترین نوع نداشتن تسلط ... بی خیالی هست ... این عمل باعث میشه وقتی سنم به 30 تا 35 سالگی رسید ... نتونم خودم رو کنترل کنم و همش دوست داشته باشم استراحت و تنبلی کنم .... بنابراین اگر نمیخواهم کل عمرم رو بی کار تو خونه بمونم ... باید عادت صحیح را هر چه سریعتر یاد بگیرم ....
69- اگر به خودت مسلط باشی .... با کار و فعالیت مانوس میشی ... و از کار کردن لذت میبری ... نه اینکه رنجور بشی و ناراحت.
70- وقتی که داری در درون کلاسی شرکت میکنی ... باید روی خودت تسلط داشته باشی ... به طوریکه بتونی از تمام ساعات اون کلاس استفاده کنی ... نه اینکه اول کلاس فقط انرژی داشته باشی و از یک ربع بعدش نتونی چیزی بفهمی ...
71- همیشه یادت باشه که .... جز در ساعت هایی که برای آرامش و استراحت در نظر گرفتی ... در بقیه ساعت ها بیکار نشین .
72- وقتی تصمیم به اجرایی کردن هدفی گرفتی ... نزار چیزی توجه تو رو به خودش جلب کنه .
73- خودم رو به کار بیشتر عادت بدم و سعی میکنم عمیقا غرق کار بشم ...
74- بوکسورها یه قانون دارن ... با یه دست میجنگن و با یه دست منتظره فرصت میشینن ....تو هم همین کار رو بکن ... منتظره فرصت و فضایه خالی حریفت باش ... مشت کن و محکم بر بدنش فرود بیار ...
75- تصمیم های زندگیت رو نباید به دست هوس های آنی بسپاری ...
76- با هر تنوع خیال و توهم مبارزه کن ... وقتی داری کاری رو انجام میدی ... چراغ توهمت رو خاموش کن ....
77- دوستان سعی میکنن افکاره تو رو تحت تاثیر قرار بدن ... این مساله فشاری هست که باید بر روی اون مقاومت کنم .
78- برخی از آدم ها قدرت شخصیت سازی مادر زادی دارن .... شعاع شخصیتشون فراگیر هست ... باید دنباله روش هایی باشی که بتونی مثله یه میدان مغناطیسی رفتار کنی ... رو دامنه شعاع شخصیتیشون اثر گذار باشی و اون رو به اطراف و نه به درون خودت وارد کنی ...
79- هر صحبت خوب و بدی رو نقد کن ... اثر پذیر نباش ....
80- اگر کسی زل زده بود تو چشمات و داشت تو رو با حرفاش هیپنوتیزم میکرد ... تو هم باید زل بزنی تو چشماش .... ولی به جایه اینکه تو چشماش نگاه کنی ... به فضایه میان دو ابروش خیره شو ... مطمین باش نمیفهمه ... پلک هم نزن ...
81- روزی 100 بار با خودت بگو ... تا حقیقت چیزی رو در خودم نیافتم هرگز اون رو قبول نمیکنم .
82- در مورده ازدواج .... باید مطمین باشی ... تظاهر به پولدار بودن میکنن ...تظاهر به شخصیت خوب داشتن میکنن ...تظاهر به مهربان بودن میکنن ... خوب تو این ها رو میبینی ...شاید 10 یا 100 بار هم ببینی ... ولی اطمینان از پولدار بودن ... اطمینان از شخصیت خوب داشتن ... اطمینان از مهربان بودن ... حرفه دیگری هست ...
83- همیشه بر اساسه نظرات شخصی خودم ... بردها و باخت های خودم و نتیجه تصمیماتی که قبلا گرفتم عمل کنم .
84- یا سراغ تسلط بر روی خویشتن نباش ... یا اگر دنبالش هستی باید بتونی تمرکز فکری پیدا کنی .
85- وقتی داری رو یه موضوع مثله خوندن یه کتاب انرژی میزاری روش تمرکز پیدا کن ... هیچ قدرتی نباید بتونه حواسه تو رو پرت کنه ... به تخیل ... هوش و حواست جهت بده که فقط تو مسیره اون کتاب جلو بره ....
86- تمرکز نداشتن ... اکتسابی هسست و به مرور زمان زیاد میشه ... اگر تو اینترنت بی کار بگردی ... باعث تشدید میل به عدم تمرکز میشه ...
87- کتابه پروفسور والتر در مورده تقویت توجه و تمرکز رو پیدا کن و بخونش ...
88- تمرینه تمرکز خارجی : معمولا به مرور زمان آدم ها تو خودشون میرن و تمرکزشون رو محیط بیرون کم میشه ... برای رهایی از این حالت یه تمرینی وجود داره به نامه (( قدم زدنه آگاهانه )) ... هنگامی که داری تو پارک قدم میزنی ... یا میری کوه ... سعی کن از حرکت تمامکه اعضای بدنت آگاهی پیدا کنی ... وزنت رو احساس کن ... گوش بشو و به صدا ریز ترین چیزها گوش بده .... چشم بشو و روی ریز ترین چیزها دقت کن ... حرکت لباس روی تنت رو احساس کن ... چ
89- تمرین تمرکز درونی ... یه کتاب سخت و مشگل رو بردار ... 10 خطش رو بخون ... بدونه اینکه حواست پرت بشه ... روزه بد 10 خط دیگه بخون ... اینقدر این عمل رو تکرار کن که با صرف کمترین انرژی بیشترین توان تمرکزی رو پیدا کنی .
90- مبارزه با بی خیالی ... ( داشتن لباس آراسته و اتو کشیده شده . راست نگه داشتن خود . صدای محکم . خوب ادا کردن جملات . حداکثر پاکیزگی )
91- مبارزه با هوس های آنی
92- مبارزه با بی کاری
93- مبارزه با تحت تاثیر قرار گرفتن
94- مبارزه با حواس پرتی
95- همیشه عکس سربازی که به سمت یه پسر بچه نشونه روی کرده بود رو به خاطر بیار ... و اینکه زیرش نوشته شده بود ( یا این وره تفنگ ... یا اونوره تفنگ ... انتخاب با شماست ) پس احساساتی نباش ...
96- هر فکری که در مغز ما کاشته شده و جای گرفته باشد ... دارای نیروی خاصی برای به مرحله به عمل در آوردن است به عنوان مثال اگر من باور کنم که آرام تر هستم ... واقعا آرام تر خواهم شد .
97- من هر چقدر که فعال تر و پر جنب و جوش تر میشوم ... تمرکزم هم بیتشر و بیشتر میشود .
98- این نوع طرز تفکر هم بسیار سازنده هست ... { هنوز بسیاری از عیب ها وجود دارند که برای حاکم شدن بر خود باید با آنها مبارزه کنم }
99- هیچ وقت خودنمایی نکن ... چون این عمل تو رو وابسته به تایید دیگران میکنه ...
100- همیشه مثاله نوکه پاها راه رفتن رو پیش خودت یاد آوری کن ... چند ساعت مگه میتونی رو نوکه پاهات راه بری و تظاهر به قد بلد بودن بکنی ؟؟؟
101- اگر خواستی به نوعی شخصیت سازی کنی ... نباید سمته خودنمایی . غرور . تکبر . خودپسندی بری ... باید از روش تبلیغ غیر مستقیم استفاده کنی ...
102- وقتی Clock ساعتت نواخته شد ظاهر و حرکات و رفتار استاد کتیرایی رو مجسم کن ... و الگوهای رفتاری که ازش بدست آوردی رو مرور کن و سعی کن اونطوری بشی .
103- هرروز بررسی کن که به چه میزان اسیر ( خشم . ترس . حسادت . تظاهر . نفرت . خودنمایی . غرور . تکبر . خود پسندی . فضولی . میل به تایید در نظره دیگران .) بودی ... بعدش به خودت نمره بده .
104- فرمول موفقیت : هر عملی ... هرچند کوچک باشد .... اگر هر روز تکرار شود ... جزیی ازوجودم خواهد شد ... فرموله موفقیت چیزی بسیار ساده است ... تکرار کارهای درست ... و خسته نشدن ...
105- هر روز به خودت بگو { من هر روز بهتر و بهتر میتونم خودم رو کنترل کنم ... من شروع احساساته بی ارزشی مانند خشم و ترس رو متوجه میشم و با سرعت بر اون ها غالب میشم }
106- از خودت بی صبری نشون نده ( حرکت دست یا انگشتان . حرکت پاها) .
107- با عکس العمل های بیرونی یک پدیده مبارزه کن ... اون پدیده به صورته درونی درست میشه .
108- وقتی میخوای از چیزی تعریف کنی زیاد اغراق نکن ... یه تعریف کوتاه .
109- در بیانه احساساتت زیاده روی نکن ... خود دار و آروم باش .
110- نکته مهم در ابراز احساسات این نیست که من انسانه با احساسی نباشم ... بلکه مقصود آن است که احساساتم رو روی میزعقلانیت چینده باشم ... مثلا یکی از دوستام ... یکی از عزیزانشون رو از دست دادند ... هیچ چیزی جلوی من رو نباید از بیانه یک اظهار تاسف که همراه با ناراحتی باشد رو بگیره ....
111- نکته اینجاست که بیانه احساسات باید بر مبنای عقلانیت باشه .
112- اگر همیشه خود دار و خود کنترل باشی ... زمانیکه صورتم به خاطره یک دلیل موجه تغییر کند ... این تغییرات خیلی بهتر و با وضوح بیشتری برای مخاطبین قابله لمس خواهد بود .
113- یادت نره ... باید با هر نوع عکس العمل بیرونی یا بروز نشانه هایی در صورت و صدا یا استفاده از کلمات و حرکات اغراق آمیز مبارزه کرد.
114- وقتی داری در مورده چیزی فکر میکنی ... به هیچ وجه نباید اجازه بدی فکرت منحرف بشه .
115- برو یه جایی که سر وصدای خیلی زیادی داره ... تمرکز کن و کاری رو که میخوای انجام بدی رو انجام بده
116- حس گرما و سرما رو به بدنه خودت بچشون ... در عین حال تو اون مدت سعی کن که بر روی خودت کنترل داشته باشی .
117- این رو بدون که ... هر غریزه و عادتی رو که بخوام ترکش کنم 4 نعل به سمتم برمیگرده ... پس حواست رو همیشه جمع کن.
118- کاملا به خودت مطمین باش ... برای نتیجه گیری عجول نباش ...
119- از حساسیت بیش از حد در هر زمینه ای اجتناب کن ...
120- در هر زمینه ای ابتدا از دیگران انتظاره بدترین برخورد رو داشته باش و خودت رو برای اون مهیا کن ولی وقتی خواستی مباحثه رو شروع کنی ... از تکنیک جذب استفاده کن ....
121- هرگاه برخورد بدی با کسی داشتی ... خودت رو جریمه کن ... مثلا صدقه بده ...
122- کوه نوردی باعثه تقویته تسلط بر روی خویشتن میشه ...
123- همیشه اگر قرار هست کاری رو انجام بدی ... با خودت بگو من این عمل رو با عشق و علاقه انجام میدم ... مثلا با خودت بگو ... من دارم با عشق و علاقه مطالعه میکنم ...

[/SPOILER]

این هم خلاصه یک کتاب دیگه هست که هنوز تموم نشده ...

عنوان کتاب ... چگونه دیگران را مسحور خویش کنیم ... میتونی باهاش تبدیل به شخص جذابی بشی و دوست های جدید و خوب پیدا کنی ... این کتاب اختصاصی تنها برای این نوشته شده که در ده دقیقه اول که میخوایم به کسی نزدیک بشیم و باهاش آشنا بشیم چجوری شروع کنیم ... چه حالتی بگیریم و چه حرفهای قشنگی بزنیم ...

[SPOILER]
1- من به خودم قول میدم که دیگران رو شیفته قدرت . اخلاق . عطوفت و مهربانی خودم بکنم .
2- من به خودم قول میدم که روابطی که ایجاد میکنم موثر باشند ... نه غیره موثر ...
3- من به خودم قول میدم سالی یک بار مهمانی توپ بگیرم و حداقل 40 تا از دوستانم رو جمع کنم .
4- یادت باشه ... هر کسی دارای یک "حس مطلوب " هست ... و از چیزی لذت میبره ... در صورتیکه بتونم اون حس مطلوب رو شناسایی کنم و از همون پورت بهش نزدیک بشم ... به قلب و ذهنش دسترسی پیدا کردم .
5- وقتی میخوای کسی رو مسحور خودت کنی ... مرتب در درون دلت بگو ... من از شما خوشم میآید ... من شبیه شما هستم .
6- مسحور کردنه دیگران به این معنا و مفهوم نیست که شخصیته خودم رو تغییر بدم و مثله او باشم ... بلکه منظور آن است که بتوانی مخاطب خودت رو جذب کنی ... منظور آن است که دز فاصله 30 دقیقه بتوانم با او از پورتی راحت وارد شوم ... تا او از کنار من بودن لذت ببره و مسحوره من بشه .
7- در حقیقت من دارم یک آداپتور ( تطبیق دهنده ) درست میکنم ... تا با بتونم با مخاطبم هم کلام بشم .
8- برای اینکه بتونی دیگران رو شیفته خودت بکنی ... باید بتونی ارتباط موثر برقرار بکنی ... ارتباط به سلام و علیک ختم نمیشه ...
9- رمز شیفتگی دیگران این هست که الف ) دیگران باید من رو هم سطح و هم کلاس خودشون بدونن ب) در کنار من احساس راحتی و آسایش بکنن . ج) از من خوششان بیاید د ) در کنارشان حضور داشته باشم . ه ) حالات بدنی خوب و مناسبی داشته باشم و) احساس مناسبی از شخص رو تحریک کنم .
10- شروع رابطه : باید چند نکته رو به یاد داشته باشی ... گشودگی . تماس چشمی . درخشش . سلام . ابراز تمایل به ادامه ارتباط ... ( جناب مدیر از دیدنتون خوشحالم .... جملاتی ساده و راحت )
11- شروع رابطه : تماس چشمی برقرار کن ... و لبخند بزن .... اگر نمیتونی تو چشماش نگاه کنی به فاصله میان ابروانش نگاه کن ... مطمین باش نمیفهمه .
12- ابراز تمایل به ادامه رابطه ( تمایل تقریبا نا محسوس به سمته جلو و لبخندی زیرکانه )
13- تمام انرژیت رو جمع کن و هنگامی که میخوای سلام کنی .. با لبخند و نگاهی به طرفه مقابلت پرتاب کن .
14- تمام کانالهای ارتباطی باید باز باشن ( چشمها . قلب . لبخند . صدا . تنفس ) و مطمین باش با تمام کانالهای موجود با شخص ارتباط برقرار میکنی .
15- دست دادن ... ( تماس چشمی . لبخند . پرتاب انرژی از درون دست ها . ابراز عشق . درخشش چشم ها )
16- میدانم برای اولین بار است که با شما ملاقات میکنم اما آنقدر از شما خوشم اومده که بهتون اطمینان میکنم .
17- وقتی که با کسی هم کلام میشوی باید بدونی که حس طرف همکنون چطوری هست . اگر ناراحت هست یا ... روش براش داشته باش .
18- همیشه باید بر روی طول موج حس مخاطبت حرکت کنی . اگر ناراحت هست ... اذیتش نکن ... اگر خوشحال است خوحال باش . ( بررسی هوش هیجانی در آینده )
19- ممکن هست مخاطبم از برقراری ارتباط ناراحت باشه ... ولی من باید اصرار به برقراری رابطه کنم .
20- در برقرای روابط باید سعی کنم ... قبح عمل رو از بین ببرم و رابطه ام هر چه بیشتر دوستانه شود . ( آزموده )
21- وقتی که حواسش بهت نیست ... از کارهاش نمونه برداری کن و به طیف وسیعی از خواست ها و آرزو هاش پی ببر.
22- کلید برقراری رابطه با غریبه ها آن است که چگونه شبیه آنها شویم و از دریچه آنها نگاه کنیم .
23- وقتی میخوای کسی رو مسحوره خودت بکنی ... ( زبان بدن . بیان چهره . لحن صدا . تماس چشمی . الگوهای تنفسی . ریتم بدنی . فعالیت های فیزیولوژیکی ) همشون مهم میشن .
24- وقتی میخوای که با کسی دوست بشی ... سعی کن پورتی مناسب از او پیدا کنی ...دنباله زمینه ای مشترک باش . بعد از طریق همون پورت به او نزدیک بشو ... سعی کن حالات بدنی برابری با او بگیری ... سعی کن علمت رو نه خیلی بالاتر نه خیلی پائین تر از او نشون بدی ... ادای اون رو در بیار ... حتی ... دم و بازدم بدنت رو هم باید بتونی با اون کنترل کنی .
25- وقتی که میخوای با کسی رابطه ات رو ادامه بدی ... باید بتونی بهش بقبولونی که براش احترام ویژه ای برخوردار هستی ... حداقل یک بار براش کاری بسیار ویژه انجام بده ...
26- هر شخصی با شخص دیگری متفاوت است ... مهمترین نکته آن است که باید به سرعت و زیرکی حالات و روحیه شخص رو شناسایی کنی .
27- اگر مدیر بهت گیر دادد ... تندی بگو { کاملا حق با شماست ... من اشتباه کردم } { آرومش کن ... }
28- هر روز که با دوستی در ارتباط قرار میگیری حالتی جدید داشته باش ... { شجاع . کنجکاو . پرشور . جستجوگر . کمک کننده . دلنشین . صمیمی . تکراری نباش }
29- همیشه یادم باشه ... که اعمال آدم ها بسیار گویا تر از رفتارشون هست .
30- جسم و بدن من نمیتونه که دروغ بگه ... وقتی دروغی رو بگم ... بدنم با تمام وجودش ابراز میکنه که من دروغگو هستم و این میتونه باعثه ختم ارتباطمون بشه .
31- زمانیکه شخص جدیدی رو ملاقات میکنی ... قلبت رو با کمال صمیمیت به طرف شخص نشانه برو ... جادو میکنه .
32- وقتی بر روی صندلی منشی ... تمایل به جلو داشته باش .... وقتی با کسی میخوای احساس آرامش و نزدیکی بکنی ... به سمتش برو ...
33- اگر کسی حالت نابه هنجاری با تو گرفت ... تو بصورت کاملا هنجارگونه با ایشان برخورد کن ... { از پشت میزت کنار بیا ... با لبخنی و کمال آرامش به سمتش برو ... )
34- بصری : فرم ایستادن . وضعیت لباسها و آرایش . نحوه عمل . نوع پوشش . وضعیت بدنی و ...
35- همواره آنچیزی که داری عنوان میکنی را نیز باید در درون قلبت هم داشته باشی وگرنه به نتیجه نمیرسه .
36- وقتی که میخواهی با کسی ارتباطی رو آغاز کنی باید زبانه بدنت به گونه ای باشه که ماکزیمم گشادگی رو ایجاد کنه .
37- اگر میخواهی دیگران تو را باور کنن باید زبان بدنت و گفتارت ماکزیمم هماهنگی رو داشته باشه تا دیگران حرفهای تو را باورکنن .
38- باید ماکزیمم گشودگی رو ایجاد کنی ... دستان از یکدیگر باز باشد . لبخند . دستان در معرض دید باشند .
39- وقتی داری در مورده مطلبی صحبت میکنی هر از چند گاهی تکانه ای به سمت جلو داشته باش .
40- ظاهز با اخلاص بهترین و کارآمدترین شیهوه برای برقراری رابطه هست .
41- همیشه در زمانی که میخواهی هماهنگی بوجود بیاوری یاده بنفشه بیوفت .. که به رساتی داشت نقشه یک زوج رو بازی میکرد .
42- خیلی موقع ها از کلمات ساده و ابتدایی استفاده کن ... ( من خیلی از شما خوشم میآید )
43- در برقراری ارتباط هیچگاه نباید صدای نفس کشیدنت مشخص باشد باید از شکم نفس بکشی .
44- بیش از حد تلاش نکن ... اشتیاق بیش از حد یکی از مهمترین عوامل دلزدگی است . زیاد لبخند نزن . سعی نکن بیش از حد شوخ باشی . زیادی از حد مودب نباش . از وسوسه خانوم منشانه جلوگیری کن .
45- مردم از انسانهایی خوششان میآید که شبیهشان باشند .
46- مردم پولشان را به کسانی که شبیه خودشان هستن غرض میدهند .
47- مردم با انسانهایی که شبیه خودشان هستند معاشرت میکنند .
48- مردم از انسانهایی که شبیه خودشان هستند خرید میکنند .
49- وقتی که با کسی همراه میشوی و میخواهی باهاش دوست بشی ... باید علاقه هات رو شبیه او نشان دهی ... باید سطح علمیت رو اندازه او نشان دهی ... باید زیرکی ات رو شبیه او نشان دهی ... باید عقاید یکسیانی با او داشته باشی ... باید مانند او فکر کنی ... باید مانند او راه بروی و ...
50- کبوتر با کبوتر .... باز با باز
51- وقتی میخواهی با کسی رابطه برقار کنی باید بتوانی ماکزیمم هماهنگی ممکن با اون رو ایجاد کنی .
52- وقتی که میخواهی مانند کسی باشی به وضعیت بازوان و طریقه گفتگو کردن او توجه کن .
53- اگر کسی با تو آرام سخن میگوید تو هم باید با او آرام سخن بگویی ./
54- آنقدر باید با او هماهنگ شوی که تپش قلبت هم با او هماهنگ شود .

[/SPOILER]

FTN;552888 نوشت:
با سلام
تقریبا خیلی وقته که از افسردگی و عوارض اون دارم رنج می برم ولی هیچ راهی هم برای درمانش پیدا نمی کنم...
عمده این افسردگی ها بر میگرده به اخلاق و رفتار پدرم...و الان هم با وجود یه سری گرفتاریهای اساسی و شخصی چندین و چند برابر شده.
متاسفانه هزینه مراکز مشاوره هم به قدری بالا هست که نمی شه به صورت مرتب پیگیری کرد. یه مدت دارو استفاده کردم ولی به شدت عوارض منفی داشت...و چون اون موقع در حال تحصیل بودم تصمیم گرفتم که دیگه استفاده نکنم. به خودکشی هم خیلی فکر کردم ولی گرفتاریهای بد از خودکشی و خشم خدا نسبت به این مسئله متزلزلم می کنه...ای کاش خدا اینقدر سخت نمی گرفت به کسی که نمی خواد دیگه زندگی کنه.
1. ساعت به ساعت رفتار و اخلاقم متغیره...در عرض یک روز شاید چندین بار به صورت متوالی شروع به گریه ی شدید و پرخاش شدید کنم و تنها نیم ساعت بعدش بلند بلند بخندنم...اصلا دست خودم نیست.
2. از هییییییییییییییییییییییییچ چی لذت نمی برم.
3. به هیچییییییییییییییییییییییییی امید ندارم. یعنی به هر چی که امید داشتم و یا شروع می کنم داشته باشم مثل پتک میخوره به سرم.
4. افکار منفی در حد یه دنیا، همش همینجوری دور سرم میگردن، یه چیز مثبت توشون پیدا نمی شه.
5. فکرکردن زیاد شده مثل خوره، در حدی که باعث سردردهای میگرنی و اسپاسم های گوارشی و چندتا عوارش دیگه شده...
6. به هیچ عنوان دوست ندارم دیگه با کسی در ارتباط باشم و تقریبا دیگه ندارم هم.
7. دغدغه و نشخوارهای فکری، به شدت باعث شده تمرکز حواس و حافظم کاهش پیدا بکنه، در حد مشهود. اعتماد به نفسم هم که شده منفی...همش یا باید تو رویا زندگی کنم و یا اگه نه که بدجوری پرخاشگر و حساس میشم. ایمانم هم که داره سیر نزولی رو طی می کنه، و خدا میدونه کی به آخر خط برسم.
.
.
.
دعا، راز و نیاز، کتابخونی، ورزش، کلاس های دسته جمعی هیچ کدومشون تاثیر نداشته و نداره.
نمی دونم چیکار کنم؟ برم دوباره سراغ قرص؟
تو رو خدا اگه بچه دارید مواظب باشید چجوری رفتار می کنید مقابلشون، من رفتارهای پدرم بدبختم کرده، نه تنها من رو بلکه برادرم هم هینطوره، به قدری که علاوه بقیه عوارض، حتی دیگه جرات ازدواج هم نمی تونیم به خودمون بدیم (با وجود سن بالا)، چون می ترسیم خیلی هم می ترسیم، در حد مرگ می ترسم که طرف مقابلم هم مثل پدرم بشه رفتارهاش، و بدتر از اون از این میترسیم که ما مثل پدرمون بشیم، چون بالاخره هم ارث بردیم ازش و هم اکتساب محیطی بوده، همین الانش هم نشونه هاش دیده میشه...خیلی خیلی ضربه زده، همه زندگیمون رو تحت تاثیر قرار داده، هیچ کدوممون روح و روان سالمی نداریم...شدیم افسرده و عصبی شدید

کسی پیشنهادی داره؟

به نظر من رفتار اطرافيان و توجيه بودن اونها يكي از مراحل مهم درمان اين مشكله...

زمین بی درخت;556754 نوشت:
به نظر من رفتار اطرافيان و توجيه بودن اونها يكي از مراحل مهم درمان اين مشكله...

این غیرممکنه...!!! به هیچ عنوان تغییری نمیکنن! فقط تنش بیشتر میشه، چون اصلا ایرادی در خودشون و مشکلی در خونه نمی بینن!

دوست عزیز من پزشکی میخونم بهت توصیه میکنم حتما به یه روانپزشک خوب مراجعه کنی
نمیدونم منظورت از عارضه منفی دارو چیه اما بهتره بدونی افسردگی از جمله اختلالاتی هست که خیلیییی خوب به دارو درمانی جواب میده:ok:
در مرحله ی اول به یه روانپزشک مراجعه کن لازم نیست مطب بری میتونی بری بیمارستان دولتی که هزینش هم زیاد نباشه
عمده ی داروهای روان حداقل دو هفته طول میکشه که بخان اثر خودشونو نشون بدن بنابراین باید صبور باشی چون همونطور که خودت گفتی این قضیه یهو پیش نیومده پس باید براش وقت بزاری
حداقل 6 ما دارو درمانی بکن و بعد از اون با مشورت پزشکت برو پیش یه روان شناس چون روان درمانی بعد از دارو بهتر جواب میده یعنی دارو ذهن رو آماده میکنه که بهتر بتونه فکرهای مثبت بکنه
بعد خودت آروم آروم متوجه تغییراتت میشی فقط کافیه که صبور باشی
:Gol:

موضوع قفل شده است