کفویت خانواده طرفین چقدر اهمیت دارد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کفویت خانواده طرفین چقدر اهمیت دارد؟

با سلام خدمت کارشناسان و اعضای محترم سایت

اولین بار است که در این سایت مطلبی را عنوان میکنم از این رو در صورتی که کارشناسان عزیز در رابطه با مکان یا نوع بیان آن تغییری را لازم میدانند بنده را راهنمایی بفرمایند

و اما سوال من:

دختری 26 ساله هستم. فوق لیسانس با خانواده ای مذهبی و تحصیل کرده. خواستگاری دارم 29 ساله فوق لیسانس و متدین و با اخلاق و دارای شغلی با موقعیت اجتماعی و درامد قابل قبول.
با اینکه خود آقا پسر از لحاظ مذهبی اخلاقی تحصیلات شغل و درامد و ... مقبول به نظر میرسند اما به چند دلیل به ایشان پاسخ منفی دادیم. از جمله:
1- خانواده ایشان بر خلاف خانواده من پر جمعیت است. ایشان 5 خواهر و یک برادر دارند و من دو برادر دارم.
2- میانگین سنی در خانواده ایشان در حدود یک نسل با خانواده من اختلاف دارد. به طوری که ایشان 4 خواهر بزرگتر از خودشون دارن که همسن مادر من هستند و در واقع خواهر زاده هاشون هم سن و سال خودشون هستند. و در واقع مادر و پدر ایشون تقریبا هم سن و سال پدربزرگ و مادربزرگ بنده هستند.
3- پدر و مادرشون بی سواد هستند(مادر خانه دار و پدر تاجر فرش و باغدار) و روستایی هستن در حالی که پدر و مادر من تحصیل کرده و فرهنگی بازنشست هستند و اصالتا متعلق به مرکز استان هستند. مادرشون لحجه دارند و از اونجایی که روستای ایشون روستایی ترک زبان هستند و بنده و خانواده من فارس زبان هستیم و هیچ گونه آشنایی با زبان ترکی نداریم.
4- همه خواهران ایشان خانه دار و دیپلمه هستند و حتی خواهر کوچکتر ایشان که یک سال از من کوچکتر است و ازدواج کرده است هم بعد از پیش دانشگاهی ادامه تحصیل نداده است. اعضای خانواده من لیسانس هستند و خودم قصد ادامه تحصیل در مقطع دکتری دارم(البته خود اقا پسر هم ابراز به علاقمندی به ادامه تحصیل در مقط دکتری کردن).

بعد از اینکه ایشان پاسخ منفی شنیدند با اصرار زیاد اجازه خواستند که یکبار دیگه تشریف بیارند و با هم صحبت کنیم. چندین بار تماس گرفتند و من و خانوادم رو مورد لطف قرار دادند که درخواستشون قبول کنیم.
از اونجایی که نمیخواستیم دلخوری پیش بیاد قبول کردیم که بار دیگه به پیشنهادشون فکر کنیم. اما قبل از اینکه بهشون اجازه بدیم بار دوم تشریف بیارن پدرم با فرد معرف صحبت کردن و ایشون از هر لحاظ خانواده آقا پسر رو تایید کردند. حتی با همکاران پدرشون و داماد خانواده شون و حتی خود آقا پسر و پدرشون صحبت کردند. که همگی اهل محل و کسانی که این خانواده رو میشناختن مهر تاییدی بر خانواده ایشون زدند به طوری که همگی از این خانواده به خوبی یاد میکردند. این روند حدود بیش از یک ماه به طول انجامید.
در اخر اجازه دادیم بار دیگه تشریف بیارن و با هم صحبت کنیم.
در تمام صحبت ها و سوال و جواب ها بنده ایشان را فردی متدین و با اخلاق دیدم. دیدگاه های ایشون نسبت به مسائل مختلف بسیار به نظرات من و خانواده من نزدیک بود.
در جلسه دوم میشه گفت سوال کننده من بودم و ایشون فقط پاسخ میدادند و گفتند من سوال خاصی ندارم. ملاک ایشون برای انتخاب همسر عاقل بودن؛ دیندار بودن و سلامت خانواده دختر بود که به گفته خودشون من و خانواده من رو بر اساس هر سه قبول داشتند.
و اما در نهایت شک و دو دلی که دو باره به سراغ من اومده این هست که کفویت تا چه اندازه در اعضای خانواده دو طرف میتونه در زندگی مشترک افراد موثر باشه. از طرفی همه کسانی که ما در رابطه با این خانواده ازشون تحقیق کردیم ایشان رو تایید میکنند. حتی فرد معرف این بار گفت من با 24 نفر دیگه صحبت کردم و هر 24 نفر این خانواده رو تایید کردند. از طرف دیگه تفاوت هایی که در بالا عرض کردم این ترس رو در دل من ایجاد میکنه که این تفاوت ها تا چه حد میتونن در زندگی مشترک منجر به بروز اختلافات و مشکلاتی بشن. از طرفی خود من و خانوادم هیچ گونه شناخت و اشنایی با اعضای خانواده ایشون نداریم. یعنی از تیپ و فرهنگ و نوع نشست و برخواست ایشون بی اطلاع هستیم. و نگرانی من از این جهت هست که بافت فرهنگی خانواده ایشون با خانواده من سازگار نباشند. من اعتقاد دارم در یک ازدواج نه تنها دو فرد بلکه دو خانواده یا حتی دو طایفه با یکدیگر وصلت میکنند از این رو بایستی دارای اشتراکات فرهنگی اجتماعی اقتصادی علمی و ... با یکدیگر باشند. از طرف دیگر خیلی از کارشناسان دیگر در بحث کفویت دو مسئله دینداری و اخلاق رو کافی میدونن.
از طولانی شدن بحث عذرخواهم و از کارشناسان و مشاوران عزیز و دوستان با تجربه تقاضا دارم بنده رو راهنمایی بفرمایید.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما و تشكر از اعتمادتون
در ازدواج بايد تناسب ها را سنجيد و نيز بايد اين را در نظر گرفت كه مثلا خواستگاران بعدي چه قدر احتمال دارد به ما نزديك تر باشند و سنخيتي بين ما باشد
به هرحال ما به عنوان انسان كامل نيستيم و ضعف هايي داريم فردي خودش مشكل ندارد ولي برادر يا پدرش معتاد است ديگري تحصيل كرده است ولي شغلي و در امد مناسبي ندارد يا اساسا جوهر كار ندارد
يا....
تناسب ها بايد بيشتر بين دختر و پسر لحاظ شود
بله درست است خانواده هم سهمي در خوشبختي يا گرفتاري زوج ها دارند ولي اگر دختر و پسر تفاهم و تناسب خوبي داشته باشند بسياري از مشكلات قابل حل است.
اختلاف فرهنگ ها و زبان ها وقتي مي تواند پررنگ باشد كه مشكلات اخلاقي مانند دخالتگري و فضولي، خودشيفتگي، خودبرتربيني، تعصب و مشكلات روان شناختي مانند قدرت سازگاري پايين به ان ضميمه شود
اگر خانواده پسر قدرت سازگاري بالايي داشته باشند، خوش اخلاق باشند و اجتماعي و متدين بهتر است بيشتر روي تناسب خودتان و آقا پسر دقت كنيد
اگر پسر منطقي و مستقل باشند و باتجربه و فهميده مي تواند زندگي خوبي را براي شما ايجاد كند و دخالت هاي خانواده را كم كند.
*نكته وابستگي صفتي است كه مخالف استقلال و اعتماد به نفس است اما دلبستگي فرد به خانواده اش و احترام به آنها نشانه اي از سلامت اخلاق و روان است در واقع فردي كه حرمتي به نزديك ترين افراد زندگيش يعني پدر و مادر نداشته باشند نبايد اميد خير به او داشته باشيم.
موفق باشيد

حامی;554630 نوشت:
اختلاف فرهنگ ها و زبان ها وقتي مي تواند پررنگ باشد كه مشكلات اخلاقي مانند دخالتگري و فضولي، خودشيفتگي، خودبرتربيني، تعصب و مشكلات روان شناختي مانند قدرت سازگاري پايين به ان ضميمه شود

به نظر مي رسد تحقيقات نشانگر اجتماعي بودن و مردمي و سازگار بودن اين خانواده است.
البته اگر به ازدواج فكر كرديد بايد تحقيقات تان را جامع تر كنيد
1. نمودار: همسرگزینی موفق
2. نمودار: انگیزه های غلط در ازدواج
3. نمودار: خواستگاری و پروژه مهم تحقیق

با تشکر از راهنمایی شما
البته با یکی دو جلسه گفتگو و تحقیقات این چنینی مسلما نمیتوان به تمام ابعاد شخصیتی افراد پی برد. چه بسا افرادی را همه میشناسیم که در تحقیقات همه تاییدشون کردن ولی در زندگی خصوصی از اخلاق خوبی برخوردار نبودن. چرا که قبلا در زندگی مشترکی حضور نداشته اند که محک بخورند. حتی ممکن است در گفتگوهای قبل از ازدواج افراد با آرمان گرایی به شعار دادن بپردازند و به نظر افراد موجهی برسند ولی لزوما تضمین کننده این امر نیست که در زندگی حقیقی هم همین رفتار که میگویند از انها سر خواهد زد. که لازمه ان انتخاب درست سوالات و هدایت کردن گفتگو ها به سمت مسیر درست و منطقی هست.

فردی رو میشناسم که همین مشکل اختلاف سن رو با اقوام همسرشون داشتند. ایشون میگفتن با خواهر و برادر همسرشون اختلاف سنی داشتن و موقعیت اجتماعی و تحصیلیشون باعث شده بود که خواهرزاده های اقا پسر که هم سن و سال عروس و داماد بودن به عروس جدید خانواده(زن داییشون) حسادت داشته باشند. که بعد از چند سال در حال حاضر این امر منجر به کم شدن رفت و امد ها و دلخوری هایی شده. هرچند که شرایط برای هر کس میتونه متفاوت باشه اما شاید سختگیری ها بیشتر به نوع شخصیت خود افراد بستگی داره.

بر عکس این قضیه هم اتفاق افتاده که کسی به خاطر چنین مسئله ای خواستگاری رو رد کرده ولی بعد که خواستگارشون با فرد دیگه ای ازدواج کرده اتفاقا زندگی خوب و خوشی رو با همون اختلافات ایجاد کردن.

تمام این رخداد ها باعث میشه ادم در تصمیم گیری به نهایت شک و دودلی بیفته! کم کم به این سوال میرسم که ایا واقعا این که انتظار داشته باشم دو خانواده هم کفو باشند یا لااقل در خیلی جهات اشتراک داشته باشند، انتظار بی جا و غیر منطقی یا زیاده از حدی هست؟ آیا سختگیری من در مورد خانواده افراد واقعا کار درستیست؟

سلام
وقتی از آقاپسر صحبت میکنید میگید با ایشون چندین جلسه صحبت کردم و بعد از چندین مجرا راجع بهشون تحقیق کردیم و بعد از همه اینها به این نتیجه رسیدیم که با هم کفویت داریم. ولی وقتی راجع به کفویت خانواده شون میخواید صحبت کنید فقط به ذکر سن و سال و لهجه و از این موارد بسنده می کنید. این مقایسه به نظرم درست نیست.
این رو فراموش نکنید که خانواده آقاپسر رو وقتی میتونید با خانواده خودتون مقایسه کنید که خیلی دقیقتر و عمیق تر از این چیزی که میگید اونها رو شناخته باشید، نه اینکه صرفاً از روی ویژگیهای ظاهری حدسهایی بزنید. اختلاف و ناهماهنگی همیشه وجود داره، حتی اگه خانواده ها در ویژگی های ظاهریشون بیشتری هماهنگی رو داشته باشند. مهمترین چیز در درجه اول اینه که بین شما و همسرتون هماهنگی در بیشترین حد وجود داشته باشه. که اگه اینطور باشه امید هست که بشه هر مشکلی رو برطرف کرد.

موضوع قفل شده است