جمع بندی خدا چند روز با حضرت موسی وعده کرد؟
تبهای اولیه
سلام. قرآن در یک جا می فرماید «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ »(اعراف:142) و در جای دیگر می فرماید: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»(بقره:51)
همانطور که می بینید وعده در یک جا سی شب و در یک چهل روز است، آیا ایندو متناقض نیست؟ (ممکن است کسی استدلال به اتممناها بعشر کند، ولی این شبهه مربوط به مدت زمان میقات نیست، بلکه مربوط به این است که خدا چقدر با حضرت موسی وعده کرده بود.)
با سپاس
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
(وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً)[1]، خداى تعالى داستان ميقات چهل روزه موسى را در سوره اعراف نقل كرده، آنجا كه مىفرمايد: (وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ، فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً، ما با موسى سى شب قرار گذاشتيم، و سپس آن را چهل شب تمام كرديم)، پس اگر در آيه مورد بحث از همان اول مى فرمايد چهل شب قرار گذاشتيم، يا از باب تغليب است، و يا آنكه ده روزه آخرى بيك قراردادى ديگر قرار شده، پس چهل شب مجموع دو قرارداد است، هم چنان كه روايات نيز اين را ميگويد.[2]
آيه صريح است در اين كه مدت وعده چهل شب بوده است اما در سوره اعراف آمده كه مدت آن سى شب بوده با ده شب ديگر تتميم گرديده است: وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً(سوره اعراف/ آیه142)معلوم مى شود كه وعده در علم خدا چهل شب بوده، موسى(علیه السلام) قسمت اول آن را كه سى شب بود به قوم خويش اعلان كرده تا در ده شب باقى كه ديدند موسى نيامد آزمايش شوند، آزمايش شدند و فورا گوساله پرستى آغاز گرديد.
و يا اينكه: آيه اعراف حاكى از دو مواعده است. سى روز و ده روز و در آيه بقره هر دو بطور خلاصه چهل روز خوانده شده است چنان كه نزديك به اين مضمون روايتى در تفسير عياشى از حضرت باقر صلوات عليه نقل شده است؛«عن ابى جعفر عليه السّلام فى قوله و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة قال: كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بدا اللَّه فزاد عشرا فتم ميقات ربه الاول و الاخر اربعين ليلة».[3]
[/HR][1] - سوره بقره،آیه51.
[2] - ترجمه تفسير الميزان، ج1، ص: 286
[3] - تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 127-128.
با سلام و تشکر از پاسخگویی شما.
معلوم مى شود كه وعده در علم خدا چهل شب بوده، موسى(علیه السلام) قسمت اول آن را كه سى شب بود به قوم خويش اعلان كرده تا در ده شب باقى كه ديدند موسى نيامد آزمايش شوند، آزمايش شدند و فورا گوساله پرستى آغاز گرديد.
مشکل این توجیه اینجاست که هر دو آیه از وعده ای که خدا با حضرت موسی کرده است، سخن می گویند، و نه چیزی که در علم خدا بوده است.
چنان كه نزديك به اين مضمون روايتى در تفسير عياشى از حضرت باقر صلوات عليه نقل شده است؛«عن ابى جعفر عليه السّلام فى قوله و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة قال: كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بدا اللَّه فزاد عشرا فتم ميقات ربه الاول و الاخر اربعين ليلة».[3]
منظور از این روایت را ببینید من درست متوجه شده ام: ابتدا خدا با موسی 30 شب وعده کرد، ولی بعد بداء پیش آمد و خدا با موسی 40 روز وعده کرد. آیا این برداشت درست است؟
اگر این برداشت صحیح است، سؤالی که در مورد بخش بعدی پیش می آید در این مورد هم مطرح است:
و يا اينكه: آيه اعراف حاكى از دو مواعده است. سى روز و ده روز و در آيه بقره هر دو بطور خلاصه چهل روز خوانده شده است
این برداشت با آنچه رخ داد، قابل تطبیق نیست، زیرا این ده روز بود که باعث تأخیر و در نتیجه انحراف و بت پرستی بنی اسرائیل بود و اگر وعده از ابتدا به 40 روز تغییر کرد، چرا مردم نیامدن موسی را بهانه کرده و گوساله پرست شدند؟
[="Tahoma"][="Navy"] همانطور که می بینید وعده در یک جا سی شب و در یک چهل روز است، آیا ایندو متناقض نیست؟ (ممکن است کسی استدلال به اتممناها بعشر کند، ولی این شبهه مربوط به مدت زمان میقات نیست، بلکه مربوط به این است که خدا چقدر با حضرت موسی وعده کرده بود.) با سپاسسلام. قرآن در یک جا می فرماید «[=Traditional Arabic]وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ »(اعراف:142) و در جای دیگر می فرماید: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»(بقره:51)
سلام
به نظر بنده وعده همان چهل شب بوده و اتممنا در آیه دیگر جزء مواعده بوده است یعنی در همان مواعده سی شب را با ده شب دیگر تمام و کامل کردیم
یا علیم
منظور از این روایت را ببینید من درست متوجه شده ام: ابتدا خدا با موسی 30 شب وعده کرد، ولی بعد بداء پیش آمد و خدا با موسی 40 روز وعده کرد. آیا این برداشت درست است؟
اگر این برداشت صحیح است، سؤالی که در مورد بخش بعدی پیش می آید در این مورد هم مطرح است:
ین برداشت با آنچه رخ داد، قابل تطبیق نیست، زیرا این ده روز بود که باعث تأخیر و در نتیجه انحراف و بت پرستی بنی اسرائیل بود و اگر وعده از ابتدا به 40 روز تغییر کرد، چرا مردم نیامدن موسی را بهانه کرده و گوساله پرست شدند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
به راحتی نمی توان گفت که این تغییر از 30روز به 40 روز را بداء است. چون بداء این است که از ابتدا حکمی مسلم شده باشد و بعد آن حکم تغییر کند. ولی این مورد از ابتدا بنابر 40 روز بود و دلیل این تغییر حکم امتحان و آزمایش بود.
این تاخیر باعث بت پرستی نشد بلکه عدم ایمان و تقوا و صبر موجب بت پرستی بنی اسرائیل شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
به راحتی نمی توان گفت که این تغییر از 30روز به 40 روز را بداء است. چون بداء این است که از ابتدا حکمی مسلم شده باشد و بعد آن حکم تغییر کند. ولی این مورد از ابتدا بنابر 40 روز بود و دلیل این تغییر حکم امتحان و آزمایش بود.این تاخیر باعث بت پرستی نشد بلکه عدم ایمان و تقوا و صبر موجب بت پرستی بنی اسرائیل شد.
ولی از محاورات پیداست که آنها دیر آمدنِ حضرت موسی را در پسخ به حضرت هارون بهانه می کنند
ولی از محاورات پیداست که آنها دیر آمدنِ حضرت موسی را در پسخ به حضرت هارون بهانه می کنند
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که خودتان اشاره کردید این فقط بهانه بود و عذرشان موجه نبود.
معنی ندارد که بخاطر ده روز تاخیر پیامبر امت از خدا پرستی دست بردارند و به گوساله پرستی روی آورند.
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که خودتان اشاره کردید این فقط بهانه بود و عذرشان موجه نبود.معنی ندارد که بخاطر ده روز تاخیر پیامبر امت از خدا پرستی دست بردارند و به گوساله پرستی روی آورند.
سلام. روی این بحثی نیست. بحث بر سر این است که وقتی آنها توانسته اند چنین بهانه ای بیاورند که از افزایش ده روز خبری نداشته و پیش از رفتن حضرت موسی، قرار بر سی شب بوده است.
با سلام خدمت دوستان گرامی
ایام شاد و خوشی را برای شما آرزومند هستم و امیدوارم خداوند متعال بر توفیقات دوستان گرامی بیفزاید
در ابتدا لازم می دانم از استاد گرامی و کارشناس محترم جناب یاسین برای ورود به بحث کسب اجازه نمایم
همانگونه که جناب ( تزکیه ) فرمودند : مسأله درباره میعاد است (واعدنا) به این معنا که خداوند متعال در قرآن کریم از (یک میعاد) سخن گفته است اما برای آن دو گونه زمان بیان کرده است ( در سوره بقره صریحا وعده خداوند چهل روز ذکر شده است ) در حالی که در سوره اعراف ( سی + ده ) روز ذکر شده است و در نگاه اول به نظر می رسد تناقضی در میان باشد .
و صد البته دوستان پاسخهای مناسبی را ارائه فرمودند و با کسب اجازه از محضر دوستان به گمانم می توان پاسخ دیگری را برای این سؤال به شرح ذیل بیان کرد ( البته شایسته است عرض کنم این نظریه محمد رشید رضا در تفسیر المنار می باشد ) ؛
(((وهو إجمال لما فصل هنا من قبل ؛ لأن الأعراف مكية والبقرة مدنية فهي متأخرة عنها في النزول ))) (تفسیر المنار جلد9 صفحه 106 ) .
به نظر می رسد آنچه در سوره بقره بیان شده است ( بیان اجمالی داستانی است که تفصیل آن در سوره اعراف پیشتر بیان شده است ) به عبارتی دیگر خداوند در سوره اعراف به صورت مفصل داستان میعاد با حضرت موسی علیه السلام و گمراهی بنی اسرائیل را بیان کرده است و سپس در سوره بقره آن را دوباره به صورت مجمل بیان فرموده است به همین علت در سوره بقره جزئیات آن دوباره تکرار نشده است .
و به نظر می رسد دلیلی که این توجیه را تأیید می کند مکی بودن سوره اعراف و مدنی بودن سوره بقره می باشد .
به عبارتی دیگر سوره بقره که (در مدینه ) و پس از سوره اعراف (در مکه ) نازل شده است بیان کننده اجمالی داستانی است که پیشتر بیان شده باشد .
و مثالهای مشابه از این دست در قرآن کریم فراوان است مانند نبوت داستان بعثت حضرت موسی و هارون علیهما السلام به سوی فرعون که در چند جا به صورتهای مختلف بیان شده است برای مثال :
ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿٤٥﴾ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ ﴿٤٦﴾
ما موسی و هارون را با نشانه ها و دلایل روشن به سوی فرعون و قوم او فرستادیم پس ( فرعون و قوم او ) استکبار کردند و متکبر بودند .
همانگونه که ملاحظه می شود در این آیات ارسال موسی و هارون علیهما السلام به صورت مجمل بیان شده است اما بیان نشده چه کسی نبی و چه کسی وزیر یا وصی بوده است در حالی که فرعون و قوم او کاملا بیان شده اند اما در آیات سوره فرقان به صورت مفصل و با جزئیات بیشتری بیان شده است :
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا (سوره فرقان آیه 35 و 36)
و ما به موسی کتاب آسمانی دادیم و هارون را وزیر و یاور او قرار دادیم و فرمان دادیم با نشانه های ما به سوی قوم تکذیب کننده ( آیات ما ) بروید پس آن قوم را نابود کردیم .
همانگونه که ملاحظه می شود در این آیات وظایف موسی و هارون علیهما السلام به تفصیل بیان شده اما جزئیات قوم و مباحث صورت گرفته بین آنها بسیار جمل بیان شده است و تنها به عاقبت آن قوم اشاره شده است .
با تقدیم احترام و تشکر
تاپیک جمع بندی
سوال:
قرآن در یک جا می فرماید«وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ »(اعراف:142) و در جای دیگر می فرماید:«وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»(بقره/2:51)
همانطور که می بینید وعده در یک جا سی شب و در یک چهل روز است، آیا ایندو متناقض نیست؟ (ممکن است کسی استدلال به اتممناها بعشر کند، ولی این شبهه مربوط به مدت زمان میقات نیست، بلکه مربوط به این است که خدا چقدر با حضرت موسی وعده کرده بود.)
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
در مورد وعده خداوند با حضرت موسی (علیه السلام) قرآن می فرماید:«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَة»ً[1]، خداى تعالى داستان ميقات چهل روزه موسى را در سوره اعراف نقل كرده، آنجا كه مىفرمايد: «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ، فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»[2]ما با موسى سى شب قرار گذاشتيم، و سپس آن را چهل شب تمام كرديم)، پس اگر در آيه مورد بحث از همان اول مى فرمايد چهل شب قرار گذاشتيم، يا از باب تغليب است، و يا آنكه ده روزه آخرى بيك قراردادى ديگر قرار شده، پس چهل شب مجموع دو قرارداد است، هم چنان كه روايات نيز اين را ميگويد.[3]
آيه صريح است در اين كه مدت وعده چهل شب بوده است اما در سوره اعراف آمده كه مدت آن سى شب بوده با ده شب ديگر تتميم گرديده است: « وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»معلوم مى شود كه وعده در علم خدا چهل شب بوده، موسى(علیه السلام) قسمت اول آن را كه سى شب بود به قوم خويش اعلان كرده تا در ده شب باقى كه ديدند موسى نيامد آزمايش شوند، آزمايش شدند و فورا گوساله پرستى آغاز گرديد.
و يا اينكه: آيه اعراف حاكى از دو مواعده است. سى روز و ده روز و در آيه بقره هر دو بطور خلاصه چهل روز خوانده شده است چنان كه نزديك به اين مضمون روايتى در تفسير عياشى از حضرت باقر صلوات عليه نقل شده است؛«عن ابى جعفر عليه السّلام فى قوله و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة قال: كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بدا اللَّه فزاد عشرا فتم ميقات ربه الاول و الاخر اربعين ليلة».[4]
فرمایش آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) در مورد این آیه جالب است، ایشان می فرماید:
_____________________________________________________________