نا امیدی (نه می تونم به گذشته برگردم و نه کاری از دستم بر میاد برای الان و آینده ام)

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نا امیدی (نه می تونم به گذشته برگردم و نه کاری از دستم بر میاد برای الان و آینده ام)

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

من 29 سالمه و کارشناسی الکترونیک دارم

چندسال از زندگیم بدلیل یه سری مسائل تلف شد یعنی برای یه چیزایی تلاش کردم اما به لطف این سیستم آلوده دولتی و ... نتونستم به اون اهدافم برسم و حقم پایمال شد.برای نمونه یکسال از زندگیم رو گذاشتم پای اینکه برم یه جایی و اگه میرفتم اون سال قطعا یه جایگاه خوب داشتم و تمام زندگیم رو تعطیل کردم به خاطر اون از درس و همه چیزم عقب موندم(می دونم افراط کردم) بعد یک هفته مونده به اتمام کار یکی دیگه رو به جام فرستادن و زورم هم نرسید کاری بکنم.
یا دوسال دنبال کار تو یه اداره ای بودم که از بین افراد موجود از لحاظ تخصص و تعهد رتبه اول رو داشتم اما باز به خاطر این کثافت کاری ها جذب نشدم
یکسال هم پشت کنکور موندم و سال بعدش که قبول شدم به دلایلی یک ترم عقب افتادم
الان هم از ناچاری یک سال و خورده ای هست دارم یه رشته ی دیگه می خونم
این از شرایطم
اما مشکلم:
من حدود 6 سال توی تشکلهای فرهنگی هنری در جاهای مختلف کار کردم به طوری که روزانه 3-4 ساعت وقتم رو برای اون کارا میذاشتم (بماند که روزهایی که اصلا خونه نمی رفتم) و اونقدر درگیر کار فرهنگی بودم(به شکل افراطی و به خیال خودم کار جهادی!!!) که از همه چیز و همه کس بریدم و بجز تعداد معدودی با کسی ارتباط ندارم، حتی از فامیلم هم بریدم
الان می بینم کسایی که چند سالی از بنده کوچکتر هستند هم به زندگیشون رسیدن هم به کاراشون و حتی نتایج بهتری از بنده در همه ی زمینه ها گرفتن، حتی افرادی که هم فکر بنده بودن در واقعیت اینطور نبودن و به چیزای دیگه در زندگیشون هم رسیده ان ولی اون چیزی که به من نشون دادن کاملا متفاوت بوده
الان نه کار دارم نه ازدواج کردم و نه شرایط کاری برام هست و نه شرایط ازدواج سنم هم روز به روز بالا میره
مشکلی هم دارم اینکه خیلی روحیه ام سرد شده(در دوران دبیرستان اینطور نبودمو با نشاط بودم) به طوری که با هیچ جمعی جوش نمی خورم و وقتی توی جمعی می شینم با وجود اینکه خیلی آدم خوش اخلاق و مودبی هستم اما خیلی ساکتم و بجز بحث های تخصصی در زمینه های علمی و دینی نمی تونم توی هیچ بحثی شرکت کنم
توی ارتباط گیری به شدت ضعیف هستم و با وجود اینکه خیلی دوست دارم با آدم های زیادی ارتباط داشته باشم اما نمی تونم
از لحاظ عاطفی هم به مشکل برخوردم طوری که اصلا نمی تونم واقعی و از ته دل بخندم یا گریه کنم
احساس می کنم توی یک بیابون نه راه پس دارم و نه راه پیش
نه تونستم خدمتی به خانواده ام بکنم و نه به جامعه
نه می تونم به گذشته برگردم و کاری از دستم بر میاد برای الان و آینده ام انجام بدم

لطفا بنده رو راهنمایی کنید

توضیحات تکمیلی:

نقل قول:


در میان فامیل همه ماهواره دارن و وضعیت مالیشون خیلی خوبه و یه اسلام ساختگی برای خودشون دارن که فقط شامل نماز و روزه هست بر خلاف ما به همین دلیل ارتباطامون خیلی کمه
ارتباط با همسایه و .... نیز بماند
چند بار هم خودم رفتم دنبال کار اما چون محیط کارها با اعتقاداتم نمی خوند رها کردم
مشکل اصلیم هم از شش ماه پیش و وقتی شروع شد که دوستام که با هم چندسالی بود روی یک پروژه ی فرهنگی آرمانی کار می کردیم یکی یکی رفتن دنبال کار و زندگی و تونستن کار پیدا کنن و ازدواج کنند و من کم کم به خودم اومدم و فهمیدم که راه رو اشتباه رفتم و خیلی افراط گرایانه آرمانی فکر کردم و زندگی شخصی و خانواده ام رو از دست دادم، چون حتی کسایی که به ظاهر از من آرمانی تر بودند و به نوعی از اونها تغذیه فکری می شدم هم آخر کار زندگی شخصیشون رو در نظر داشتن و برای اون وقت صرف کرده بودن هرچند توی این چند سال من از این دیدگاهشون اطلاع نداشتم.
ابدا منظورم این نیست که آدم نباید زندگی شخصی داشته باشه یا حسادت به دوستام داشته باشم یا اینکه خودم رو با بقیه مقایسه کنم اما واقعیت اینه که من به هر دلیلی این بُعد از زندگیم (یعنی خانواده ام، اشتغال و ازدواجم) رو فراموش کرده بودم و خیال می کردم من برای خدا کار کنم و همه چیزم رو فدا کنم این مسائل(خانواده، اشتغال و ازدواج) خودش به موقع حل میشه اما حالا می بینم سنم زیاد شده همه هم به فکر زندگیشون بودن و سر من بی کلاه موند
می دونم خودم مقصرم که به این حال افتادم و روز به روز بدتر میشم اما نمی دونم راه نجاتم چیه
با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما دوست بزرگوارم



توضيحاتي كه به طور پيام خصوصي برايم ارسال كرديد خيلي خوب بود و توانست تا حدود زيادي از وضعيتي كه در آن هستيد برايم شفاف كند.
خدا رو شكر كه امتيازات خوبي داريد مانند

  1. قدرت بازنگرني تفكرات و فراشناخت(شناخت بر شناخت ها)
  2. خانواده خوب، متدين و صميمي
  3. پشتكار
  4. صداقت
  5. گنج باورهاي ديني
  6. خودرأي نبودن و....
  7. سلامت جسم و روان
  8. توجه به گزينش دوست

بله درست است كه نگاهي افراطي و آرمالي به برخي از اهداف مانع زندگي متعالي و متعادل شما شده است و سبب حركت و رشد كاريكاتوري شده است اما باز خدا رو شكر كه مي تونيد با تحليل گذشته زندگي خوبي را بازسازي كنيد و با نگاه به اشتباهات گذشته راه آينده را دقيق تر و متعادل برويد.
مي دونم دل خوشي از دوستانتان نداريد و سخنان آنها را با رفتارشان هماهنگ نمي بينيد ولي خيلي از جوانان نيز در هدف گزيني گرفتار اشتباه مي شوند و گاهي نيازهايي مثل نيازها به همسر، نياز جنسي، و....آنها را به سمت اهداف ديگر هم مي كشد.
فاصله گرفتن از برنامه ها سبب مي شود بازنگري داشته باشيم نقصان ها و ضعف ها و قوت ها را بيابيم و اين فرصت الان براي شما پيش آمده مغتنم بدانيد
از بسياري از تند رويي هاي گذشته نادم هستيد ولي خدا رو شكر كه زنده ايم و وقت جبران داريم.
روزي نگران از دست دادن كارم بودم و هزينه هاي زندگي ام هم بالا بود و مستأجر بودم وقتي با روحاني شريفي كه روحي بزرگ داشت صحبت مي كردم سخنانش به من قوت داد كه فوق فوقش مجبور مي شوي با همين لگني كه داري بروي مسافر كشي. و گفت من خودم براي مخارج زندگي مدتي هم مسافر كشي مي كردم مهم اين است كه دست روي دست نگذاريم و زانوي غم در بغل نگيريم حركت كنيم كه خدا گفته از تو حركت از من بركت.
برنامه ريزي متعادل
در روايت داريم اوقات زندگي خود را 4 بخش كنيد
1- كار و كسب حلال
2- عبادت
3- معاشرت با همنشينان خوب
4- استفاده از لذت هاي حلال و تفريحات سالم
كه قسمت چهارم در روايت آمده كه سبب نشاط و موفقيت در سه قسمت اول مي شود در واقع مانند شارژي است كه گوشي همراه ما بعد از استفاده نياز دارد كه اگر اين شارژ نباشد نمي توانيم از گوشي استفاده كنيم.
دوست من! بسياري از ضعف ها و زودرنجي هاي شما به دليل نداشتن برنامه و استراحت ندادن به ذهن تان است. شايد به كرات دقت كرده باشيد كه كسي فرزند يا همكارش را ملايم صدا مي كند ولي مي بيند او فرياد مي زند و با عصبانيت جواب مي دهد كه هيچ تناسبي بين اين واكنش نسبت به آن عمل نمي بينيد. وقتي ذهن آشفته باشد و فرد درگير كارهاي نيمه تمام باشد و به اندازه كافي استراحت نكرده باشد و از تفريحات سالم بهره مند نشده باشد طبيعي است كه كم آورد و حتي با جابجايي فشار استرس هاي خود را سر بي گناهي خالي كند.

اين برنامه كه براساس احاديث تنظيم شده است را كپي بگيريد و عملا اجرا كنيد( مي توانيد با سليقه خودتان برنامه را باز سازي كنيد

ارتباط با اقوام: ارتباط با اقوام را به طور كلي از دست ندهيد چون ما انسان ها مانند درختي هستيم كه ريشه داريم و بستگان ريشه هاي ما هستند البته به تناسب سنخيت ارتباط برقرار كنيد گاهي لازم است با برخي فقط ارتباط سطحي داشت ولي از بين آنها كسي را با شما سنخيت بيشتري دارد براي ارتباط بيشتر و معاشرت گزينش كنيد.
دوستان: درست است كه دوستان تان وسط راه شما را تنها گذاشتند ولي در بسياري از موارد به دليل ناپخته بودن و آرامانگرايي است باز ارتباط تان ادامه دهيد. اگر قرار شود زود ديگران را از خود برانيم يا از آنها فاصله بگيريم بي دوست مي مانيم. گل بي خار خداست. به همين دليل در اخلاق اسلامي به مدارا، تغافل و... توصيه شده ايم.
هرچيزي به جاي خود: با مطالعه و استفاده از مشاوره تلفني 096400 مهارت ارتباط اجتماعي خود را كه امري اكتسابي است افزايش دهيد.
مشورت قبل از عمل: حتما قبل از هر كاري با م[HL]تخصصان آن همان كار[/HL]، قبل از شروع مشورت كنيد.
كار و تحصيل: تلاش كنيد متناسب با توانايي خود در حدي كه به درس و تحصيل تان ضربه نخورد كار كنيد البته بهتر است كاري متناسب با كارهاي فرهنگي و علمي پيدا كنيد. ديروز يك طلبه جوان اصفهاني مي گفت من فقط امروز دنبال كار بودم ولي به نظرم مي آيد كه اين درست نيست كه مي گويند كار نيست بايد فعال بود و گشت نبايد نشست تا كار پيدا شود بايد اگر شده كاري را شروع كنيم هرچند باب ميل مان نيست تا در ضمن آن كار ديگري بيابيم
بله حضرت علي (ع) مي فرمايند اگر ذهن و نفست را مشغول نكني او تورا به خود مشغول مي كند
انساني كه كار مي كند اگر چه از نظر بدني به او سخت مي گذارد ولي از نظر رواني شاداب تر است و خواب و غذا به او بهتر مي چسبد
ورزش: ورزش (دوچرخه سواري و پياده روي و....) در برنامه زندگي خود بياوريد
تفريحات خانوادگي: خانواده خود را شاد و شارژ كنيد مي تواند با حتي امكانات كم و با توجه به شرايط مالي برنامه هاي تفريحي و لذت بخشي براي خانواده ريخت از ديدن يك فيلم كمدي گرفته و خواندن لطيفه هاي شاد تا رفتن به مسافرت هاي كوتاه و بلند. حتي با مهيا نبودن شرايط اقتصادي مي توان برنامه ريخت همان نون پنير و چايي صبحانه را صبح زود در امام زاده يا پاركي خورد بقيه برنامه هاي تفريحي را با مشورت و هم انديشي بريزيد.

حامی;554339 نوشت:
ديروز يك طلبه جوان اصفهاني مي گفت من فقط امروز دنبال كار بودم ولي به نظرم مي آيد كه اين درست نيست كه مي گويند كار نيست بايد فعال بود و گشت نبايد نشست تا كار پيدا شود بايد اگر شده كاري را شروع كنيم هرچند باب ميل مان نيست تا در ضمن آن كار ديگري بيابيم

مي گفت رفتم جايي كارش بستني فروشي بود از 8صبح تا ساعت 5 عصر ماهي 500 تومان
و كارگري نزد گچ كش (ساختن گچ) روزي 50 الي 60 هزار تومان

رویارویی با مشکل

امام علی(ع) فرمودند: «لاینْبَغی لِلْعاقِلِ أَنْ یقیمَ عَلَی الْخَوْفِ إِذا وَجَدَ إِلَی الأََمْنِ سَبیلاً»؛
« اگر انسان عاقل راهی به آرامش و ایمنی داشته باشد، سزاوار نیست در خوف و نگرانی به سر برد ». [1]
نكته روان شناختي:
«خوف»: از ترس و اضطراب درونى، از روي دادنِ رويدادى ناگوار خبر مى دهد. با اين بيان، خوف به مفهوم دلهره، ترس و احساس نا امنى است كه در برابر آن، آرامش خاطر و امنيّت است. «حزن»: به مفهوم اوج اندوه در برابر شادمانى است. اين واژه در اصل از ريشه «حُزن» كه به معناى زمين سخت است، برگرفته شده است.[2]

پی نوشت :
1. غرر الحکم، ص 581.
2. تفسیر مجمع البیان ذیل آیه 62 سوره یونس.

خخخخ من بودم گچ کاری رو انتخاب میکردم اخه مهم پوله دیگه هدف پوله بعد که وضع مالی ادم خوب شد یه کار اشرافی پیدا میکنه

سلام
مثلا خود من !! ی هدف برای خودم انتخاب کردم اما لازمه رسیدن بهش پول هست. انقدر ندارم که الان بتونم ادامه بدم. دارم با کارهایی تایپ و ...که میشه پولم پس انداز میکنم. برای رسیدن به هدف شاید مسیر سختی باشه اما همه توانم در راه رسیدن به ان انتخاب کردم ( ی شرکت خصوصی انشا.. سالهای بعد باید بزنم) اما حداقل 10 تومن لازم دارم تا به تبحر برسم.
شاید بخندید اما من با تحصیلاتم تو فکر گذاشتن ی دار قالی ابریشم هستم .
هدف مشخص کنید. منتظر اینکه ی چیزی از غیب شما را مدد بشه نباشید خدا گفته از تو حرکت از من برکت!
شروع به فعالیت کنید. شاد باشید. توکل کنید و ی هدف و مسیر را برای خودتون مشخص کنید وقتی هدفت درست باشه و توکل و توسل داشته باشی مسیر سخت را راحت تر میشه طی کرد. هیچ کس جز خودتان توان یاری دادن و درست کردن زندگیتون را نداره. پس همت کنید که انشا... و به یاری خدا موفق تر از قبل می شوید. هیچوقت برای شروع دیر نیست.
شما الان با لامپ های led می تونید تابلو برای مغازه ها درست کنید. حتی تابلوهای تزئینی با خلاقیت درست کنید. حتی فکر کنم سیم کشی راهم بتونید انجام بدهید. فقط همت کنید کاری که پیدا میکنید بی ربط به رشتتون نباشه که انشا... تجربه کاری را هم داشته باشید.
فکر کنم خیلی حرف زدم:khandeh!:

متاسفانه خواهر دوستم حدود 8 سال در بسیج فعالیت کرد به امید استخدام...4بار تا مرز استخدام و دوره آموزشی..معاینه بدنی و.....رفت اما یه بار دید یکی دیگه جاش نشسته.....بقیه وقتا هم همینطور...و این دفعه آخری که من اطلاع دارم...مثل اینکه فرمانده شهرستان و استان؟؟؟(ی چی تو این مایه ها)دعوا کردن و همه استخدامی ها رو لغو کردن....میدونید این دختر نابود شده!سنش زیاد شده و نمیتونه درس بخونه برای ارشد که اونم آینده اش معلوم نیست..ازدواج نکرده و پدر ندارند..و پول لازم هستند.....................اینم از سیستم حزب الهی شون!

lili66;554352 نوشت:
سلام
مثلا خود من !! ی هدف برای خودم انتخاب کردم اما لازمه رسیدن بهش پول هست. انقدر ندارم که الان بتونم ادامه بدم. دارم با کارهایی تایپ و ...که میشه پولم پس انداز میکنم. برای رسیدن به هدف شاید مسیر سختی باشه اما همه توانم در راه رسیدن به ان انتخاب کردم ( ی شرکت خصوصی انشا.. سالهای بعد باید بزنم) اما حداقل 10 تومن لازم دارم تا به تبحر برسم.
...
شاید بخندید اما من با تحصیلاتم تو فکر گذاشتن ی دار قالی ابریشم هستم . :khandeh!:

سلام انشالله موفق باشید.
فقط خمس پولی که پس انداز میکنید فراموش نشه:ok: :Nishkhand:

سید حسین موسوی;554390 نوشت:
سلام انشالله موفق باشید.
فقط خمس پولی که پس انداز میکنید فراموش نشه:ok: :Nishkhand:

سلام
ممنون انشا..
پول که اینجوری پس انداز نمیکنم خب وقتی پولم ی مقدار شد( اندازه مثلا ی کلاس اموزشِی) خب کلاس ثبت نام میکنم.
گفتم راهم جوری چیدم که به هدفم برسم. خب کتاب های زیادی را مطالعه میکنم. تحقیق میکنم. و... عملا خودمو اماده میکنم اما با کار :Nishkhand:
دعا کنید انشا.. خدا خودش کمک کنه بتونم به هدفم برسم.

یاس...;554379 نوشت:
متاسفانه خواهر دوستم حدود 8 سال در بسیج فعالیت کرد به امید استخدام...4بار تا مرز استخدام و دوره آموزشی..معاینه بدنی و.....رفت اما یه بار دید یکی دیگه جاش نشسته.....بقیه وقتا هم همینطور...و این دفعه آخری که من اطلاع دارم...مثل اینکه فرمانده شهرستان و استان؟؟؟(ی چی تو این مایه ها)دعوا کردن و همه استخدامی ها رو لغو کردن....میدونید این دختر نابود شده!سنش زیاد شده و نمیتونه درس بخونه برای ارشد که اونم آینده اش معلوم نیست..ازدواج نکرده و پدر ندارند..و پول لازم هستند.....................اینم از سیستم حزب الهی شون!

سلام.
تموم بدبختی های که میکشیم از همینه.
خدا بعضی هارو همین دنیا جواب میده و به اون دنیا نمیزاره اینم نمونش.

سید حسین موسوی;554397 نوشت:
تموم بدبختی های که میکشیم از همینه.

سلام
جناب من اینطور میگم...وگرنه وقتی ایشون داوطلبانه میرن توی این نهاد و اونا خودشون پیشنهاد استخدام میدن...و استخدام نمیکنن و موکول میکنن به دفعه بعد...بعد هم باز میپیچونن و باز میگن انشاالله دفعه بعد حتمــــــــــــــا......و باز.نمیشه، تقصیرو انداخت گردن ایشون و جواب خدا!

lili66;554393 نوشت:
سلام
ممنون انشا..
پول که اینجوری پس انداز نمیکنم خب وقتی پولم ی مقدار شد( اندازه مثلا ی کلاس اموزشِی) خب کلاس ثبت نام میکنم.
گفتم راهم جوری چیدم که به هدفم برسم. خب کتاب های زیادی را مطالعه میکنم. تحقیق میکنم. و... عملا خودمو اماده میکنم اما با کار :Nishkhand:
دعا کنید انشا.. خدا خودش کمک کنه بتونم به هدفم برسم.

عالیه معلومه وقت زیادی هم دارید علاقه میتونه شما رو ثابت قدم نیگه داره کار اگه به نیت رضایت خدا یا رفع نیاز مسلمان باشه علاوه بر ثواب و برکت یاری خداوند متعال رو هم در بر خواهد داشت و حتی در زمان شکست نیز اجرتان نزد خداوند محفوظ است.و سرشکسته نخواهید شد.

سلام
دوست بزرگواری که پیام فرستادی...
کاملا می فهممت...
مشکل انسان امروزی از جایی شروع میشه که تک ساحتی میشه،ببین دوست عزیز ما تو زندگی نقش های مختلفی داریم کارمند بودن،فرزند بودن،همسربودن،شهروند بودن و الی ماشاءالله... ولی شما ازبین این همه نقش فقط سعی کردی نقش کارمندی رو به خوبی ایفا کنی.یه انسان کامل انسانی هست که همه ی ابعادش به رشد رسیده باشه...کاریکاتورا رو میبینی؟؟؟مثلا فقط بینی طرفو به طور افراطی بزرگ میکشن وبقیه ی اجزا رو به طور افراطی کوچیک!!!این میشه یه بعدی...
جامعه ی امروز ما رو کوچیک می کنه اونقدر کوچیک که ته آرزوها میشه مثلا کارمند خوب بودن این یعنی انسان تک ساحتی
اما شما فقط بیست و نه سالته! فکر کن اگه خدا تا نود سالگی هم بهت عمر بده 61 سال دیگه باید زندگی کنی 61 ساااااااااااااااااال!!!!!! پس دیر نیست.گذشته تجربه بوده تجربه هایی که به دست آوردی رو شاید یه جوان بیست ساله نداشته باشه! آینده هم توکل برخدا شما تلاشتو کن مهم عاقبت به خیری
در کل میتونم بهت بگم یه بعدی نباش از کارای کوچیک شروع کن و تمام ابعادتو رشد بده و بدون خدا همراه توست... روزهاتو به امید خدا بساز،زندگی کن...زندگی هزار تا بالاو پایین داره... دلسرد نشو...شاید خیلی ها آرزوی موقعیت تو رو داشته باشن...ان شاءالله موفق باشی

یاس...;554399 نوشت:
سلام
جناب من اینطور میگم...وگرنه وقتی ایشون داوطلبانه میرن توی این نهاد و اونا خودشون پیشنهاد استخدام میدن...و استخدام نمیکنن و موکول میکنن به دفعه بعد...بعد هم باز میپیچونن و باز میگن انشاالله دفعه بعد حتمــــــــــــــا......و باز.نمیشه، تقصیرو انداخت گردن ایشون و جواب خدا!

سلام مجدد.
خب بنده همرو متهم نمیکنم.اما سیستم اینطوریه با یه روکش مذهبی و در کنارش افرادی سودجو.جالبه شما میگیدایشون نابود شد درحالی که فکر کنم برای یه خانم با کارشناسی و شرایط دیگه همچین هم بد نیست.این خانم به راحتی میتونه ازدواج کنه و بره پوله شوهررو خرج کنه.من نمیدونم توی ایران که خرج خونواده و همه چی گردن مرده در حالی که خانوما سربازی نمیرند و شرایط استخدامی یکسانی دارند دردشون چیه.در این مورد نمیخوام بحث کنم ولی خب حقیقتیه.

سید حسین موسوی;554401 نوشت:
عالیه معلومه وقت زیادی هم دارید علاقه میتونه شما رو ثابت قدم نیگه داره کار اگه به نیت رضایت خدا یا رفع نیاز مسلمان باشه علاوه بر ثواب و برکت یاری خداوند متعال رو هم در بر خواهد داشت و حتی در زمان شکست نیز اجرتان نزد خداوند محفوظ است.و سرشکسته نخواهید شد.

همیشه باید برنامه ریزی داشت. من وقت زیادی ندارم فقط باید برنامه ریزی داشت و با برنامه جلو رفت. باورتون شاید نشه اما درس , دانشگاه, پایان نامه ام , خیاطی , مطالعه, تایپ و...

هدفم از این حرفها این بود که همیشه میشه از اول شروع کرد.ولی وقتی باهدف شروع میکنی مسیر بیهوده نمیری . هم به علاقه ات میرسی و هم به بقیه جنبه های زندگیت.
منم مثل زننده این تاپیک گیچ بودم و مونده بودم از وقتی که صرف درس خوندنی که هیچ فایده ای نداشت و برای سالها زحمتم که به هدر رفته بود غبطه و حسرت میخوردم. اما الان زندگیم دیگه خسته کننده و بی روح نیست.

سید حسین موسوی;554412 نوشت:
جالبه شما میگیدایشون نابود شد درحالی که فکر کنم برای یه خانم با کارشناسی و شرایط دیگه همچین هم بد نیست.این خانم به راحتی میتونه ازدواج کنه و بره پوله شوهررو خرج کنه.من نمیدونم توی ایران که خرج خونواده و همه چی گردن مرده در حالی که خانوما سربازی نمیرند و شرایط استخدامی یکسانی دارند دردشون چیه.در این مورد نمیخوام بحث کنم ولی خب حقیقتیه.

کسی که فقر مالی هم داره نمیتونه به این راحتیا ازدواج کنه و از پول شوهره خرج کنه...وقتی زندگی الانش پول لازم هست....بره با کی ازدواج کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Moteajeb!:

یاس...;554421 نوشت:
کسی که فقر مالی هم داره نمیتونه به این راحتیا ازدواج کنه و از پول شوهره خرج کنه...وقتی زندگی الانش پول لازم هست....بره با کی ازدواج کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Moteajeb!:

پول لازم نیست توقعات خانوما زیاده!
توی خونه پدرش زندگی میکنه و نون خور خونواده, بعدشم شوهر میکنه نون خور شوهر.(توی مجلس خواستگاری که از دختر نمیپرسند که چه کاره ای پسر بدبخته که باید جواب بده:Ghamgin:) جهیزیشم که گردن خودش نیست اصلا قراره چیکار بکنه که پول لازمه . اون آقایون بخت برگشته هستند که همه چی به گردنشونه ولی خانوما راحت تر استخدام میشند.اینه وضعه جامعه.:Ghamgin:

سید حسین موسوی;554424 نوشت:
پول لازم نیست توقعات خانوما زیاده!
توی خونه پدرش زندگی میکنه و نون خور خونواده, بعدشم شوهر میکنه نون خور شوهر.(توی مجلس خواستگاری که از دختر نمیپرسند که چه کاره ای پسر بدبخته که باید جواب بده) جهیزیشم که گردن خودش نیست اصلا قراره چیکار بکنه که پول لازمه . اون آقایون بخت برگشته هستند که همه چی به گردنشونه ولی خانوما راحت تر استخدام میشند.اینه وضعه جامعه.
شما اصلا انگار ملتفت نیستی....ی خانواده یتیم از کجا پس بیارن بخورن؟؟

با عرض معذرت! یک سوال: آیا در زمانی که شدیدا درگیر کارهای فرهنگی بودی، وقتی برای خود هم قرار می دادی؟ مثلا برای اصلاح یک نقیصه و یا ترک یک گناه و یا هدف گذاری زندگی و اصلاح آخرت و ...
(من طرف حرفم با همه فعالان عرصه فرهنگ هستش که از عاقبت این جوان رعنا، فعال، پاک و خیرخواه عبرت گرفته و در همه حال خود و آینده دنیوی و اخروی خود را فراموش نکنند که مثل ایشان و من ضربه نخورید.
و در درجه بعدی به یاد داشته باشید که افرادی که در اصلاح خود، آخرت و رابطه خود با خدا تلاش میکنندو خودساخته هستند تاثیرات بسیار عمیق تری در اصلاح جامعه خود خواهند گذاشت مثلا به امام خمینی (قدس) و تاثیر ایشان بر تغییر روند دنیا را نگاه کنید)

یاس...;554435 نوشت:
شما اصلا انگار ملتفت نیستی....ی خانواده یتیم از کجا پس بیارن بخورن؟؟

شما ملتفت باش که بنده گفتم نمیخوام در این مورد بحث کنم والا حرف بسیاره.بدرود.

دوست عزیز اجازه بده نتیجه چندین ماه درگیری با خود را برایتان بیان کنم:
1- تمام گذشته و آینده شما قابل اصلاح است و فقط امید خود را از دست ندهید و این را بدانید که تحول در زندگی شما همان تحول در تفکرات و نگرش شماست والا منتظر معجزه ای جز این نباشید.
2- تمام راهنمایی های دوستان مفید بود و آنها را به کار ببند، مثلا هدف گذاری زندگی، برنامه ریزی برای نیل به اهداف خرد و کلان و کوتاه مدت و بلند مدت، تلاش برای تحقق برنامه ها و اهداف، حفظ جایگاه تفریحات و ...
3- و اما مهمترین و تضمین کنده بقیه موارد (موردی که هنوز خودم هم نتوانسته ام به طور کامل اجرا کنم و نیازمند دعای همه شما عزیزان هستم): اصلاح رابطه با خدا و اصلاح آخرت خود که منجر به اصلاح همه مسائل دنیوی و اخروی خواهد شد. (طبق حدیث معصوم ع)
فی امان الله

lili66;554419 نوشت:
همیشه باید برنامه ریزی داشت. من وقت زیادی ندارم فقط باید برنامه ریزی داشت و با برنامه جلو رفت. باورتون شاید نشه اما درس , دانشگاه, پایان نامه ام , خیاطی , مطالعه, تایپ و...

هدفم از این حرفها این بود که همیشه میشه از اول شروع کرد.ولی وقتی باهدف شروع میکنی مسیر بیهوده نمیری . هم به علاقه ات میرسی و هم به بقیه جنبه های زندگیت.
منم مثل زننده این تاپیک گیچ بودم و مونده بودم از وقتی که صرف درس خوندنی که هیچ فایده ای نداشت و برای سالها زحمتم که به هدر رفته بود غبطه و حسرت میخوردم. اما الان زندگیم دیگه خسته کننده و بی روح نیست.

سلام، من از بیبرنامه بودن تو زندگیم خسته شدم!!!همش تو این سایت اون سایت علافم!
درحالیکه هم سنای من الان دارن درس میخونن واسه ایندشون میجنگن
ولی من!!!!
شما چطور این انگیزه و اراده رو پیدا کردید؟یکی منو کمک کنه!!!خستممممم

MD70;554457 نوشت:
سلام، من از بیبرنامه بودن تو زندگیم خسته شدم!!!همش تو این سایت اون سایت علافم!
درحالیکه هم سنای من الان دارن درس میخونن واسه ایندشون میجنگن
ولی من!!!!
شما چطور این انگیزه و اراده رو پیدا کردید؟یکی منو کمک کنه!!!خستممممم

من ی لیست از خواسته هام و علایقم را نوشتم و هدفی که بعدا دوست دارم بهش برسم. من ترجیح میدم به جای فروشندگی و صندوقداری و ... ی کار داشته باشم منیت و آرامش داشته باشم.
برای خودت ترسیم کن اخر این راهی که در پیش گرفتی چیه؟؟
واقعا 5 سال بعد چی از زندگی میخوای و دوست داری کجا باشی . برای خودتون هدف مشخص کنید.
انشا.. مشاوره های خوب سایت بهتر راهنمایی تون میکنن

ادامه سؤال پرسشگر محترم

.......... نوشت:
سلام
از راهنمایی شما
کمال تشکر را دارم
فقط یک سوال دیگه برام مونده اینکه
در بحث مشکل ارتباط گیری یه دوستی دارم (همون که توی سوال پرسیدم) که می تونه بهم کمک کنه اما این فکر خیلی اذیتم می کنه که کمک گرفتن از دیگران از لحاظ وجدانی و اخلاقی درسته یا نه؟و به معنی کمک از غیر خدا نیست؟ و دیگه اینکه او 7 سال از من کوچکتره اما به اندازه یک انسان پخته و مسن تجربه داره
با تشکر

سلام بر شما
دوست من اسلام ما را تشويق به تفكر، تحقيق، هم انديشي و مشورت و استفاده از تجارب ديگران و عبرت از ديگران كرده است. بنابراين اشكالي ندارد با افراد پخته مشورت كنيم هرچند از ما كوچك تر باشند
ولي بايد دقت كنيم كه دائما نخواهيم براي هر چيزي مشورت كنيم و طوري مزاحم ديگران شويم اين طوري آن فرد هم از دست ما خسته مي شود و ما نيز اعتماد به نفس ما را از دست مي دهيم و احتمال وابستگي به او و مضطرب شدن در غياب او وجود دارد.
دايره مشورت گرفتن خود را وسيع تر كنيد:
مشورت مستقيم و غيرمستقيم
مشورت تلفني و حضوري و كتبي و مشاهده الگوها
در مشورت با افراد پخته بايد دقت كنيم گرفتار بيش تعميمي نشويم يعني مثلا اگر كسي زبان انگليسي اش خوب است يا در مهارتي قوي است اشتباها فكر نكنيم كه او مثلا كارشناس تغذيه يا مذهبي خوبي هم هست
موفق باشيد

سلام ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

شما گفتین که لیسانس الکترونیک هستین . چون رشته و تخصص من هم نزدیک به رشته شما هست و بازار کار این رشته رو تقریبا میدونم چی هست خواستم در موردش کمی باهاتون صحبت کنم .

1- تقریبا کلیه رشته های مهندسی مانند شیمی و فیزیک . ریاضی محض . مکانیک و ... کاملا خوابیده و مهندسی در امتداد الکترونیک و کامپیوتر در حال رشد کردن هست .

2- بازار کار برای رشته الکترونیک و کامپیوتر خوب هست . اما یه مشگلی وجود داره . همونجور که الکترونیک و کامپیوتر 0 و 1 هست . نمیتونید به چشم یه رشته معمولی به چنین مهندسی هایی نگاه کنین . اگر میخواین در درون چنین رشته هایی موفق باشین باید با رشته تحصیلیتون زندگی کنین ... مثلا شبها تا ساعت 3 یا 4 شب بشینین و در مورده کارتون تحقیق کنین تا کم نیارین .

3- این رشته ها فقط به درد انسانهای تاپ میخوره کسایی که مدیریت فوق العاده قوی دارند . کسانی که میتونند زود خودشون رو آپ دیت کنند . با تغییرات تغییر کنند . منعطف باشند . پشتکار داشته باشند و اگر شما دارای چنین خصوصه هایی نیستی و فکر میکنی که روزی 8 ساعت کار کنی و از منافع مدرکت استفاده کنی خوب زهی خیال باطل . البته بحث استخدام دولتی و پارتی بازی مساله ای دیگر هست .

گفتین که الان 29 سال دارین ... نمیدونم در مورد رشتتون چقدر دانش علمی دارین ... اگر تا کنون متناسب با رشتتون جایی استخدام شدین ... فعالیتی کردین ... نسبت به رشتتون علاقه دارین و ... شاید بتونین با صرف انرژی به جایگاهی برسین که مثلا با استخدام در درون یک شرکت خصوصی برجی 4 تا 5 تومن در بیارین . در غیر اینصورت ( تا حالا رویه رشتتون وقت نزاشتین . علاقمند هستین ولی زود دلتون رو میزنه و ... ) بهتون پیشنهاد میکنم که دنبال کاری مرتبط با رشتتون نباشین ... چون حداکثرش بهتون 400 تا 700 تومن میدن و اون هم برای زندگیهای کنونی اصلا مناسب نیست .

خوب ...
نمیدونم چرا اینقدر دنبال کاره دولتی و چتر بازی کردن هستی ... اصلانمیدونم چرا ایرانی ها اینجوری هستند . شرکت گاز استخدام میکرد برجی 400 هزار تومن ... صف بسته بودن جلوش . نیرویه انتظامی استخدام میکرد برجی 700 هزار تومن ... همه دست و پا میشکوندن .... جناب آقای ناشناس این جور نگاهها به زندگی بیشتر به خاطر همون دیده چتر بازی هست . الان اگر شما بخواین آرایشگری بزنین ... تقریبا باید 6 ماه دوره اش رو ببینین ... بعدش روزی 10 تا مشتری خواهین داشت ... 10 تا 15 هزار تومن هم که بگیرین میشه ماهی 4.5 میلیون تومن .

یا چلوکبابی زدن ... تقریبا باید 1 سال جایی کار کنین تا کار رو یاد بگیرین ... اون هم همینطور هست ... تقریبا ماهی 4 تا 5 تومن براتون میمونه ... یکی از دوستان خودم 30 تومن داشت مونده بود چی کار کنه ... رفتش طرفهای تهران پارس 20 میلیون تومن یه مغازه اجاره کرد و از بازار تهران لباس بچه و اسباب بازی میاورد و تویه مغازه میفروخت ... خودش میگفت سه روز یک بار 1 تومن جنس میفروخت .

یا کاره فروش لوازم آرایشی برای خانومها ... این کار رو تقریبا زیر تا بمش رو میشناسم ... اصلا مهم نیست که کجا مغازه میگیرین ... جردن تهران ... یا یه فرعی تویه فردیس کرج ... تنها چیزی که مهم هست این هست که تا 3 کیلومتری اطرافش هیچ فروشگاه لوازم آرایشی نباشه ... اونوقت شبها با گونی خونه پول میبرین ...

با سلام خدمت دوست عزیز

به نظر من در آینده ، همین روزهایی که الان در حال سپری کردش هستی نیز مانند گذشته ای که از آن با حسرت یاد کردی برایت قیمتی و ارزشمند می شود ...

پس با ناامیدی این روزها را خراب نکن ... تا به امید خدا ، در آینده ای نه چندان دور، با شادی و سربلندی از این روزها یاد کنی

درپناه یار پیروز باشی

طاهر;550870 نوشت:
من حدود 6 سال توی تشکلهای فرهنگی هنری در جاهای مختلف کار کردم به طوری که روزانه 3-4 ساعت وقتم رو برای اون کارا میذاشتم (بماند که روزهایی که اصلا خونه نمی رفتم) و اونقدر درگیر کار فرهنگی بودم(به شکل افراطی و به خیال خودم کار جهادی!!!) که از همه چیز و همه کس بریدم و بجز تعداد معدودی با کسی ارتباط ندارم، حتی از فامیلم هم بریدم

بله این کارتون درسته خیر هست ولی در ازای این کار خیر از کسب روزی برای خودتون باز موندید.باید تعادل رو رعایت میکردید به هر دو میرسیدید.

طاهر;550870 نوشت:
مشکل اصلیم هم از شش ماه پیش و وقتی شروع شد که دوستام که با هم چندسالی بود روی یک پروژه ی فرهنگی آرمانی کار می کردیم یکی یکی رفتن دنبال کار و زندگی و تونستن کار پیدا کنن و ازدواج کنند و من کم کم به خودم اومدم و فهمیدم که راه رو اشتباه رفتم و خیلی افراط گرایانه آرمانی فکر کردم و زندگی شخصی و خانواده ام رو از دست دادم، چون حتی کسایی که به ظاهر از من آرمانی تر بودند و به نوعی از اونها تغذیه فکری می شدم هم آخر کار زندگی شخصیشون رو در نظر داشتن و برای اون وقت صرف کرده بودن هرچند توی این چند سال من از این دیدگاهشون اطلاع نداشتم.
ابدا منظورم این نیست که آدم نباید زندگی شخصی داشته باشه یا حسادت به دوستام داشته باشم یا اینکه خودم رو با بقیه مقایسه کنم اما واقعیت اینه که من به هر دلیلی این بُعد از زندگیم (یعنی خانواده ام، اشتغال و ازدواجم) رو فراموش کرده بودم و خیال می کردم من برای خدا کار کنم و همه چیزم رو فدا کنم این مسائل(خانواده، اشتغال و ازدواج) خودش به موقع حل میشه اما حالا می بینم سنم زیاد شده همه هم به فکر زندگیشون بودن و سر من بی کلاه موند
می دونم خودم مقصرم که به این حال افتادم و روز به روز بدتر میشم اما نمی دونم راه نجاتم چیه
با تشکر

کاریه که شده.ولی کارهاییه که هنوز نشده و باید انجامشون بدید.اولیش اینه که امیدوار باشید اول به خدا اعتماد کنید دوم به خودتون چون این اعتمادها حقیقیه و باورش داشته باشید غیر از این سره جاتون قفل میشید شک نکنید..بشینید و چندین راه رو چه از نظر خوداشتغالی و چه از نظر کاریابی در نظر بگیرید و روش کار کنید(من خودم هم مشکل شما رو تا حدی داشتم ولی ترجیح دادم به جای اینکه کار برام پیدا بشه خودم کار بسازم هرچند به رشته ای که دارم میخونم ربطی نداره)
سعی کنید بیشتر احادیث رو مطالعه کنید که اگر بهتر با احادیث انس میگرفتید خیلی از تصمیمات اشتباهتون رو درشون منع میکرد.
هدفتون رو کوچک کوچک انتخاب نکنید.یکی دو هدف بزرگ انتخاب کنید(من هم اهدافم قبلا زیاد بودن به نوعی به حاشیه رفته بودم و با هر شکستی دلسرد میشدم ولی دو هدف خیلی بهم کمک کرد اول اینکه هدف بر روی انسانیت باشه و بتونم اول از همه خودمو به خدا نزدیکتر کنم امیدوارم بشه . دوم اینکه خوده تلاش رو پیروزی بدونم حتی اگر به خواسته هام نرسم(خواسته هایی که با هدف اولم تضاد نداشته باشه).این دو هدفو مکمل هم کردم.یه همچین اهدافی رو در نظر بگیرید که تمومی نداشته باشه و پیامدش بسیار وسیعتر و نیک تر باشه)

سنم از شما کمتره ولی احساس کردم این تجربیاتم بتونه کمکی کنه ان شاءالله

حامی;554569 نوشت:

در مشورت با افراد پخته بايد دقت كنيم گرفتار بيش تعميمي نشويم يعني مثلا اگر كسي زبان انگليسي اش خوب است يا در مهارتي قوي است اشتباها فكر نكنيم كه او مثلا كارشناس تغذيه يا مذهبي خوبي هم هست
موفق باشيد

سلام جناب استاد حامی ... امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...
بابته صحبتی که فرمودین برای من سوالی پیش اومد . راستش تجربه شخصی من دقیقا عکس مساله ای هست که شما میفرمائید ...

معمولا انسانهای موفق و پخته و کسانی که تجربیات زیادی دارند به راحتی میتونند مساله رو بشناسند ... ابعاد مساله رو شناسایی کنند .... مساله رو تکه تکه کنند ... برای هر تکه راه و مسیری پیدا کنند ... و برای صورت مساله چاره سازی کنند ... من این مسله رو به وضوح باهاش برخورد داشتم ... در سطح کلان هم چنین کارهایی رو میکنند ... مثلا ولادی میر پوتین یک نظامی فوق العاده بود و میاد و میشه رئیس جمهور کشور ...

در حقیقت موفقیت پوتین در درون نظام بیشتر به خاطر مدیریت . نفوذ . قدرت . توانایی ها . مدیریت و سیاستی بود که اتخاذ کرده بود و معلوم هست اگر چنین شخصی در هر پستی قرار بگیرد با هر صورت سوالی روبرو شود میتونه اون پست و اون مساله رو به سرانجام برسونه ... در درون کشور خودمون هم چنین کاری رو انجام میدن کافی هست در مورد انتصابهایی که در درون مجلس میشه دقت کنین ... مثلا کسی رشته اش مهندسی صنایع هست میکننش وزیر ارتباطات ...

پس به نظره من برای مشورت در امور زندگی حتی در امور مذهبی بهتر هست به انسانهای پخته و با تجربه مراجعه کنیم ... تا کسی که درس طلبگی خونده باشه ...

الهه خشم;554974 نوشت:
سلام جناب استاد حامی ... امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...
بابته صحبتی که فرمودین برای من سوالی پیش اومد . راستش تجربه شخصی من دقیقا عکس مساله ای هست که شما میفرمائید ...

معمولا انسانهای موفق و پخته و کسانی که تجربیات زیادی دارند به راحتی میتونند مساله رو بشناسند ... ابعاد مساله رو شناسایی کنند .... مساله رو تکه تکه کنند ... برای هر تکه راه و مسیری پیدا کنند ... و برای صورت مساله چاره سازی کنند ... من این مسله رو به وضوح باهاش برخورد داشتم ... در سطح کلان هم چنین کارهایی رو میکنند ... مثلا ولادی میر پوتین یک نظامی فوق العاده بود و میاد و میشه رئیس جمهور کشور ...

در حقیقت موفقیت پوتین در درون نظام بیشتر به خاطر مدیریت . نفوذ . قدرت . توانایی ها . مدیریت و سیاستی بود که اتخاذ کرده بود و معلوم هست اگر چنین شخصی در هر پستی قرار بگیرد با هر صورت سوالی روبرو شود میتونه اون پست و اون مساله رو به سرانجام برسونه ... در درون کشور خودمون هم چنین کاری رو انجام میدن کافی هست در مورد انتصابهایی که در درون مجلس میشه دقت کنین ... مثلا کسی رشته اش مهندسی صنایع هست میکننش وزیر ارتباطات ...

پس به نظره من برای مشورت در امور زندگی حتی در امور مذهبی بهتر هست به انسانهای پخته و با تجربه مراجعه کنیم ... تا کسی که درس طلبگی خونده باشه ...

سلام
ممون از دقت شما و اين كه در بحث شركت كرديد و نظرتان را بيان فرموديد
واقعا يك فردي كه رشته تخصصي در يك كاري ندارد مي تواند فهم دقيقي از آن علم داشته باشد؟!
بله افرادي كه هوش اجتماعي بالايي دارند وقتي مسؤوليتي به عهده مي گيرند از افراد خبره كمك مي گيرند و آنها را به اسختدام اهداف خود مي گيرند
بنابراين ممكن است كسي iq متوسطي داشته باشد ولي با هوش هيجاني بالا(eq) افراد زيادي با iq بالا را براي اهدافي به خدمت بگيرد.
آيا شما قبول مي كنيد كسي كه مثلا با اختلالات بسيار گسترده رواني آشنايي ندارد بتواند مشاوره بدهد در اين خصوص؟
در مورد مسائل دين هم همين طور
مباحث يك علم به صورت خوشه انگور به هم وصل است افرادي كه تخصص ندارند با يك يا چند حبه در ارتباط هستند به همين دليل مي بينيم كه افرادي كه مذهبي هستند و تخصص در دين ندارند گاهي اظهار نظرهايي مي كنند كه كاملا با دين ناسازگار است.
موفق باشيد

یاس...;554379 نوشت:
متاسفانه خواهر دوستم حدود 8 سال در بسیج فعالیت کرد به امید استخدام...4بار تا مرز استخدام و دوره آموزشی..معاینه بدنی و.....رفت اما یه بار دید یکی دیگه جاش نشسته.....بقیه وقتا هم همینطور...و این دفعه آخری که من اطلاع دارم...مثل اینکه فرمانده شهرستان و استان؟؟؟(ی چی تو این مایه ها)دعوا کردن و همه استخدامی ها رو لغو کردن....میدونید این دختر نابود شده!سنش زیاد شده و نمیتونه درس بخونه برای ارشد که اونم آینده اش معلوم نیست..ازدواج نکرده و پدر ندارند..و پول لازم هستند.....................اینم از سیستم حزب الهی شون!

سلام
برادر من هم شرایط نخبگی داره، و رتبه تک رقمی کنکور و المپیادی هستش، سال پیش برای یه پست در یکی از وزارتخانه های اساسی و مهم (که تو دانشگاه اعلام شده بود) اقدام کرده بود، از بین خیلی کثیری از داوطلب ها از دانشگاههای تهران، فقط این تونسته بود، هفت خان رستم (انواع مصاحبه و آزمونهای سیاسی، علمی، اعتقادی...) رو طی کنه، تحقیقات هم که چه عرض کنم، حتی مشخصات پدر بزرگ و مادربزرگ پدر و مادرم رو در آورده بودن و از همه آشناهای در همه جای ایران پرس و جو کرده بودن، حتی معاینه های پزشکی رو هم انجام داده بود و واکسن ها رو زده بود، بعد از هشت ماه گذروندن این هفت خان و البته از دست دادن موقعیتهای کاری دیگه، گفتن بیا حکم رو امضاء کن، رفته بود، در کمال ...بهش گفته بودن ببخشید یکی رو معرفی کرده بودن ، گذاشتیم سر جاتون....خدا ازشون نگذره...معلوم نیست آخر این رابطه سالاریها چی میشه!!!
خودم رو هم که نگو دیگه...چندین مرتبه بدتر!!!

سید حسین موسوی;554424 نوشت:
پول لازم نیست توقعات خانوما زیاده!
توی خونه پدرش زندگی میکنه و نون خور خونواده, بعدشم شوهر میکنه نون خور شوهر.(توی مجلس خواستگاری که از دختر نمیپرسند که چه کاره ای پسر بدبخته که باید جواب بده:Ghamgin:) جهیزیشم که گردن خودش نیست اصلا قراره چیکار بکنه که پول لازمه . اون آقایون بخت برگشته هستند که همه چی به گردنشونه ولی خانوما راحت تر استخدام میشند.اینه وضعه جامعه.:Ghamgin:

اتفاقا الان آقایون هم توقعاتشون خیلی رفته بالا و به تعبیر شما دنبال نون خور نیستن، دنبال نون بیارش هستن و یا پدر پولدار....همه می پرسن دختر خانوم چی کاره هست....همه میخوان مطمئن شن که بعد از ازدواج هم دختر خانوم به کارش ادامه میده یا نه...!!! حتی اگه پدرت بازنشته هست، پیگیر شغل دوم پدرت هستن که میخواد کار کنه یا نه (مبادا از جهیزیه چیزی کم بذارن)!!! و دنبال هزارتا چیز دیگه هستن که دیگه مجالش نیست...!!!
به شخصه خودم چند مورد اینجوری داشتم!!! خودشم از طبقه مثلا متشخص و تحصیل کرده!!!:Moteajeb!:

[="Arial"][="DarkGreen"]

حامی;554337 نوشت:
اين برنامه كه براساس احاديث تنظيم شده است را كپي بگيريد و عملا اجرا كنيد( مي توانيد با سليقه خودتان برنامه را باز سازي كنيد

خیلی ریزه . تصویر بزرگتر میذاشتین[/]

سلام
دانلود كنيد و تصوير را بزرگتر ببينيد
تصوير بزرگ باشه خيلي ها كه سرعت نت شون پايينه نمي تونن باز كنن

طاهر;550870 نوشت:
نا امیدی (نه می تونم به گذشته برگردم و نه کاری از دستم بر میاد برای الان و آینده ام)

سلام علیکم
کاربرگرامی و محترم ،انشالله در مسیر زندگی و بندگی خداوند سرافراز و موفق باشید

استاد گرامی و بعضی از کاربران محترم راهکارهای لازم را فرمودند بنده فقط خواستم دقتی به این عبارتتان داشته باشید !
فرمودید نه میتونم به گذشته برگردم ....این جمله شما کاملا صحیص است

و در ادامه فرمودید نه کاری از دستم بر میاد برای الان و آینده ام ......عجب! !
گذشته که قابل برگشت نیست و درست است، اما اگر ساختن حال و آینده ما انسانها هم دست خودمان نباشد میتوانم از شما بپرسم برای چه داریم زندگی میکنیم ؟!! اتفاقا بنده می خواهم بگویم این جمله شما کاملا برعکس است زیرا برای ساختن الان و آینده اتان به جز خودتان کاری از دست کسی بر نمی آید ! یعنی خودتان باید اراده کنید و همت کنید ، تا خودتان نخواهید حال و آینده اتان را از اول و آنگونه که دوست دارید بسازید کس دیگری هم نمی تواند به شما کمک کند!

پس یادتان باشد امروزهایتان تبدیل به گذشته میشود پس از امروز به گونه ای زندگی کنید که انشاالله ده سال دیگر گذشته مورد دلخواهتان را داشته باشید و ده سال دیگر حسرت گذشته از دست رفته را نخورید! و در این امر توکل و توسل را فراموش نفرمایید .

التماس دعا یا زهرا(س)

FTN;555106 نوشت:
سلام
برادر من هم شرایط نخبگی داره، و رتبه تک رقمی کنکور و المپیادی هستش، سال پیش برای یه پست در یکی از وزارتخانه های اساسی و مهم (که تو دانشگاه اعلام شده بود) اقدام کرده بود، از بین خیلی کثیری از داوطلب ها از دانشگاههای تهران، فقط این تونسته بود، هفت خان رستم (انواع مصاحبه و آزمونهای سیاسی، علمی، اعتقادی...) رو طی کنه، تحقیقات هم که چه عرض کنم، حتی مشخصات پدر بزرگ و مادربزرگ پدر و مادرم رو در آورده بودن و از همه آشناهای در همه جای ایران پرس و جو کرده بودن، حتی معاینه های پزشکی رو هم انجام داده بود و واکسن ها رو زده بود، بعد از هشت ماه گذروندن این هفت خان و البته از دست دادن موقعیتهای کاری دیگه، گفتن بیا حکم رو امضاء کن، رفته بود، در کمال ...بهش گفته بودن ببخشید یکی رو معرفی کرده بودن ، گذاشتیم سر جاتون....خدا ازشون نگذره...معلوم نیست آخر این رابطه سالاریها چی میشه!!!
خودم رو هم که نگو دیگه...چندین مرتبه بدتر!!!

سلام خانوم FTN ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

خانوم FTN نمیدونم که چقدر از ماجرا میگذره و برادر شما به چه میزان طالب اون حرفه. شغل بودند ولی اینجوری هم هر کی هر کی نیست که برادر شما این همه مصاحبه کرده باشند و در همه جا مورد تایید قرار گرفته باشند حتی معاینه پزشکی که آخرین مرحله استخدام هست رو طی کرده باشند و در نهایت برادرتون رو کنار گذاشته باشند و شخصی دیگر رو در اون جایگاه قرار داده باشند ... به هر حال در درون جامعه ای زندگی میکنیم که خیلی از انسانها صحبت های شما رو میفهمند و نسبت به موضوع حساس هستند ...

برادر شما چندین جا مصاحبه علمی انجام دادند و اشخاص زیادی با ایشون مصاحبه کردند . اگر من جای برادر شما بودم ... به دفتر اون اشخاص سر میزدم .... در مورد مصاحبه هایی که انجام دام و تائییدیه هایی که گرفتم صحبت میکردم و علت رد شدنم رو جویا میشدم ... یه گوشی هم در درون جیبم میزاشتم که حداقلش بتونم صحبت های اونها رو به صورت کلاسه شده داشته باشم ...

احتمال خیلی خیلی زیادی میدهم ... که در سطح آخر ... اونجایی که قرار هست کسی متصدی اون شغل و حرفه بشه کسی پارتی بازی کرده ... و اگر مدیرانی که مصاحبه کردند از این موضوع آگاه بشن و بهمن با اینکه برادر شما تمام تائییدیه های علمی رو گرفتن با پارتی بازی کنار گذاشته شدند ... با متخلفین برخورد میکنند ... به برادرتون بگین خیلی آرام و با تومانینه به تک تک جاهایی که مراجعه کرده دوباره سر بزنه و عنوان کنه .... مشگل کاره من چی بوده که نتونستم اون شغل یا حرفه رو اتخاذ کنم ... اگر مشگلی دارم خیلی خوشحال میشم که مشگل رو برای من بازگو کنید تا بتونم مشگل رو حل کنم ...در اینصورت مدیرانی که از پارتی بازی خبر نداشتند در جریان قرار میگیرند و احتمال استخدام برادر شما دوباره محیا میشود ...

و اما یک چیز ...
نمیدونم در جریان هستید یا خیر ... تعداد کسانی که در دنیا بالای 1 میلیون دلار سرمایه دارند ( 4 میلیارد تومن ) بالای 20 میلیون نفر هست و تعداد کسانی که در درون دنیا دکترا دارند در حدود 950 هزار نفر ... تمام دنیا داره تمحیداتی رو اندیشه میکنه تا بتونن مهندسین و فارغ التحصیلان با سواد رو جذب کشورشون کنند ... الان تحصیل در درون دانشگاههای آلمان رایگان هست ... در درون تمام دانشگاههای آمریکا آپشن Startup وجود داره ... مثلا شخصی ایده ای داره ... حرفی برای گفتن داره ... میتونه Startup بگیره ... Startup یعنی اینکه آقای دانشگاه من حرفی برای گفتن دارم ... و شما باید یک اتاق در درون دانشگاه در اختیارم قرار دهید ... یک استاد از اساتید دانشگاه هفته ای 2 بار در پیشبرد پروؤه شما بهتون راهنمایی میکنه و حتی میتونید از دانشجویان علاقمند دانشگاه به صورت رایگان کمک بگیرید و اگر Startup خوبی باشه... استاد دانشگاه شما رو به دولت معرفی میکنه و شما میتونید وامهای چند میلیون دلاری بگیرید ... Facebook , Google همشون Startup بودند ...

اگر واقعا برادر شما رتبه تک رقمی ایران رو داشتند میتونند با بهترین دانشگاههای دنیا ( آمریکایی و اروپایی ) مکاتبه کنند ... میتونم بگم کمتر از 1 هفته جواب مکاتبه ایشون میاد و به راحتی ... ( تاکید میکنم به راحتی ) میتونند بهترین دانشگاههای دنیا تحصیل کنند ... اگر معدل فوق لیسانسشون هم بالای 16 باشه ... میتونند دکتراشون رو مجانی بخونند ...

اگر میخوان برای آمریکا اقدام کنند ... به راحتی بعد از یک هفته جواب مکاتبه ایشون میاد ... و تنها باید خودشون رو برای یه افسری که در درون ترکیه نشسته اثبات کنند ... اینکه نمیخواهند آویزون اون کشور بشند ... بلکه مهندس تمام هستند و حرفی برای گفتن دارند ...

الان تحصیل کرده ها .... کسانی مانند برادر شما همه جایه دنیا ارج و قرب دارند ... الان یه تحصیل کرده که از یه دانشگاه انگلیسی بیرون میاد برجی 5000 پوند حقوقش هست ( 25 میلیون تومن ) . الان یه تحصیل کرده تو استرالیا که کاره برنامه نویسی انجام میده ... با دو سال سابقه کار 8 هزار دلار میگیره ( نزدیک 20 میلیون تومن پول )

کسانی که مانند برادر شما هستند رو من زیاد دیدم ... مدتی در درون ایران میمونند ... بعدش از لحاظ شغل و حرفه ارضا نمیشن ... بعد از 10 سال اقدام میکنند ... پس اگر واقعا برادرتون چنین سطح علمی دارند ... بهشون بگین تند تر اقدام کنند ... اگر اطلاعات جامع تری هم خواستین میتونم در اختیارتون بزارم .

الهه خشم;555321 نوشت:
و اما یک چیز ...
نمیدونم در جریان هستید یا خیر ... تعداد کسانی که در دنیا بالای 1 میلیون دلار سرمایه دارند ( 4 میلیارد تومن ) بالای 20 میلیون نفر هست و تعداد کسانی که در درون دنیا دکترا دارند در حدود 950 هزار نفر ... تمام دنیا داره تمحیداتی رو اندیشه میکنه تا بتونن مهندسین و فارغ التحصیلان با سواد رو جذب کشورشون کنند ... الان تحصیل در درون دانشگاههای آلمان رایگان هست ... در درون تمام دانشگاههای آمریکا آپشن startup وجود داره ... مثلا شخصی ایده ای داره ... حرفی برای گفتن داره ... میتونه startup بگیره ... Startup یعنی اینکه آقای دانشگاه من حرفی برای گفتن دارم ... و شما باید یک اتاق در درون دانشگاه در اختیارم قرار دهید ... یک استاد از اساتید دانشگاه هفته ای 2 بار در پیشبرد پروؤه شما بهتون راهنمایی میکنه و حتی میتونید از دانشجویان علاقمند دانشگاه به صورت رایگان کمک بگیرید و اگر startup خوبی باشه... استاد دانشگاه شما رو به دولت معرفی میکنه و شما میتونید وامهای چند میلیون دلاری بگیرید ... Facebook , google همشون startup بودند ...

اگر واقعا برادر شما رتبه تک رقمی ایران رو داشتند میتونند با بهترین دانشگاههای دنیا ( آمریکایی و اروپایی ) مکاتبه کنند ... میتونم بگم کمتر از 1 هفته جواب مکاتبه ایشون میاد و به راحتی ... ( تاکید میکنم به راحتی ) میتونند بهترین دانشگاههای دنیا تحصیل کنند ... اگر معدل فوق لیسانسشون هم بالای 16 باشه ... میتونند دکتراشون رو مجانی بخونند ...

اگر میخوان برای آمریکا اقدام کنند ... به راحتی بعد از یک هفته جواب مکاتبه ایشون میاد ... و تنها باید خودشون رو برای یه افسری که در درون ترکیه نشسته اثبات کنند ... اینکه نمیخواهند آویزون اون کشور بشند ... بلکه مهندس تمام هستند و حرفی برای گفتن دارند ...

الان تحصیل کرده ها .... کسانی مانند برادر شما همه جایه دنیا ارج و قرب دارند ... الان یه تحصیل کرده که از یه دانشگاه انگلیسی بیرون میاد برجی 5000 پوند حقوقش هست ( 25 میلیون تومن ) . الان یه تحصیل کرده تو استرالیا که کاره برنامه نویسی انجام میده ... با دو سال سابقه کار 8 هزار دلار میگیره ( نزدیک 20 میلیون تومن پول )

کسانی که مانند برادر شما هستند رو من زیاد دیدم ... مدتی در درون ایران میمونند ... بعدش از لحاظ شغل و حرفه ارضا نمیشن ... بعد از 10 سال اقدام میکنند ... پس اگر واقعا برادرتون چنین سطح علمی دارند ... بهشون بگین تند تر اقدام کنند ... اگر اطلاعات جامع تری هم خواستین میتونم در اختیارتون بزارم .

با تشکر از جناب "الهه خشم"
پیشنهاد می کنم جناب ftn قبل از پیگیری این پیشنهاد حتما مستند "میراث آلبرتا" نسخه 1 و نسخه 2 رو ببینند و با دید بازتری پیگیر شوند

آوای باران;555339 نوشت:
با تشکر از جناب "الهه خشم"
پیشنهاد می کنم جناب ftn قبل از پیگیری این پیشنهاد حتما مستند "میراث آلبرتا" نسخه 1 و نسخه 2 رو ببینند و با دید بازتری پیگیر شوند

میراث آلبرتا فیلم مستندی است به کارگردانی و روایت حسین شمقدری درباره مهاجرت نخبگان از ایران. این فیلم در سی امین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد.
حسین شمقدری درباره این فیلم می‌گوید:
«فرار مغزها موضوع اصلی این فیلم است و راوی مستند هم خودم هستم. این فیلم به فرار مغزها به بهانه ادامه تحصیل در آمریکا و کانادا اشاره دارد به این معنا که اغلب دانشجویان که رتبه بالای دویست دارند و اغلب در رشته‌های فنی و ریاضی دانشگاه شریف تحصیل می‌کنند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور کوچ می‌کنند و بسیاری از این مهاجران تحصیل کرده دیگر تمایلی به برگشت ندارند.»

الهه خشم;555321 نوشت:
اگر معدل فوق لیسانسشون هم بالای 16 باشه ... میتونند دکتراشون رو مجانی بخونند .

سلام
باهزینه بالای 5 میلیون تومنی که دانشگاه ازاد برای مقطع دکترا میگیره و در خیلی از رشته ها ظرفیت هم محدود هست . واقعا مجانیه؟؟ پس انصراف بدم الان:Ghamgin::Ghamgin:

سلام لیلی جان ...

بله مجانی هست ...البته باید رنکینگ دانشگاهت مشخص باشه ... در آمریکا کسی دنبال دکترا نمیره ... اونایی که کلشون تاب داره میرن دکترا میگیرن ... همه دنبال اسکیت بازی کردن و دیسکو رفتن و تفریح کردن هستند ... ثانیا همونجور که براتون گفتم الان یه رقابتی بین تمام کشورهای دنیا سره همین مطلب هست ... علم وجود داره ... ولی دنبال کسانی هستند که اون علم رو یاد بگیره و بتونه در داخل جامعه پیاده سازیش کنه ...

آلمان که اکثر دانشگاههاش مجانی هست ... لیسانی . مستر . دکترا . علتش هم این هست که همه برای فوق میرن کشورهای انگلیسی زبان ... ولی یادگیری زبان آلمانی خودش 2 سال کار هست و آلمان دانشگاههاش رو مجانی کرده تا بتونه دانشجو از سراسر دنیا جمع کنه و سطح علمی کشورش رو بالا ببره .

فقط باید زبانت خیلی خیلی خوب باشه و بتونی هزینه زندگی در اونجا رو تقریبا 2 سال تامین کنی ... گویا از سال دوم به بعد میتونی در درون خود دانشگاه فعالیتهایی رو انجام بدی و بابتش پول بگیری .

mah.17;554411 نوشت:
این یعنی انسان تک ساحتی

یک کتاب مارکوزه با نام انسان تک ساحتی داره... احتمالا خوندینش چون ازش دوبار استفاده کردین! البته چون ایشون نگاهش انتقادیه بیشتر بشر گرفتار در سرمایه داری رو نقد می کنه.
بنده هم با نظر شما موافقم البته یکی از مشکلات نسل ما بدست آوردن شغل کارمندیه به همین خاطر دنبال تخصص نیستیم و دنبال مدرکیم. جالبه بدونیم تو کشورهای از نظر صنعتی پیشرفته شغل های کارمندی برای افراد ضعیف و غیرخلاق پیشنهاد میشه و اکثر افراد کسر شانشون میاد برن سراغ این جور کارا.

mah.17;554411 نوشت:
گذشته تجربه بوده تجربه هایی که به دست آوردی رو شاید یه جوان بیست ساله نداشته باشه! آینده هم توکل برخدا شما تلاشتو کن مهم عاقبت به خیری

تجربه هم خیلی مهمه مخصوصا اگه بشه از تجربه های خود و دیگران به روش رسید. در واقع خاطره تعریف کردن نباشه توانایی حل مساله باشه. اینه که می تونه کمک کنه. توکل بر خدا هم که دیگه اول و پایان هر امری باید باشه.

بینش;555370 نوشت:
یک کتاب مارکوزه با نام انسان تک ساحتی داره... احتمالا خوندینش چون ازش دوبار استفاده کردین!

بله درسته ولی متاسفانه این کتاب رو نخوندمش! وبه اقتضای جمله از این کلمه 2بار استفاده کردم. من منظورم این بود که سعی کنیم تک بعدی نباشیم...واینکه فدا کردن همه چیز برای شغل و... خوب نیست...طوری که مشکل این شخص بزرگوار بود.
خوندن کتاب "انسان کامل" شهید مطهری رو توصیه می کنم.

mah.17;555687 نوشت:
خوندن کتاب "انسان کامل" شهید مطهری رو توصیه می کنم.

همونطور که تو کتاب انسان کامل شهید مطهری اشاره شده تعبیر انسان کامل به قرن هفتم هجری برمی گرده اونم تو حوزه ی عرفان. البته بعدها تو حوزه های دیگه هم راه پیدا می کنه. خود شهید مطهری شاید هیچ موقع نمی گه که این تئوری یعنی "انسان کامل" بر اساس دیدگاه عرفانی- فلسفی علامه هست که سراسر تفسیر المیزان رو بر پایه این نظر می نویسه و البته برخی از افراد رو می شناسم که به این تئوری نقد وارد می کنند. البته هرچند بنده نیز به آن معتقدم ولی نمی دونم پیچیدن این نسخه های عرفانی فلسفی برای افرادی که درگیر مسائل روزمره هستند چه اندازه مفیده؟
در هر صورت موفق باشید.

من فکر میکنم این کتاب نسخه ی عرفانی نیست.تاکیدش بیشتر بر امام علی (ع) که نمونه ی بارز انسان کامل هستند و ما هم به عنوان یک شیعه باید پیرو امام علی (ع) باشیم.و همونطوری که خودتون فرمودین پیچاندن نسخه ی فلسفی برای انسان هایی که درگیر روزمرگی هستند هیچ فایده ای ندارد چون درگیر روزمرگری هست !!!!!!!!!!

حامی;555067 نوشت:
سلام
ممون از دقت شما و اين كه در بحث شركت كرديد و نظرتان را بيان فرموديد
واقعا يك فردي كه رشته تخصصي در يك كاري ندارد مي تواند فهم دقيقي از آن علم داشته باشد؟!
بله افرادي كه هوش اجتماعي بالايي دارند وقتي مسؤوليتي به عهده مي گيرند از افراد خبره كمك مي گيرند و آنها را به اسختدام اهداف خود مي گيرند
بنابراين ممكن است كسي iq متوسطي داشته باشد ولي با هوش هيجاني بالا(eq) افراد زيادي با iq بالا را براي اهدافي به خدمت بگيرد.
آيا شما قبول مي كنيد كسي كه مثلا با اختلالات بسيار گسترده رواني آشنايي ندارد بتواند مشاوره بدهد در اين خصوص؟
در مورد مسائل دين هم همين طور
مباحث يك علم به صورت خوشه انگور به هم وصل است افرادي كه تخصص ندارند با يك يا چند حبه در ارتباط هستند به همين دليل مي بينيم كه افرادي كه مذهبي هستند و تخصص در دين ندارند گاهي اظهار نظرهايي مي كنند كه كاملا با دين ناسازگار است.
موفق باشيد

سلام جناب حامی بابته راهنمائیتون تشکر میکنم ...
جناب حامی آیا کتابی یا مقاله ای به سرعنوان eq وجود داره ؟ خیلی دوست دارم اطلاعاتم رو در مورد eq بالا ببرم و اینکه چجوری میتونم eq ام را تقویت کنم .

الهه خشم;556082 نوشت:
سلام جناب حامی بابته راهنمائیتون تشکر میکنم ...
جناب حامی آیا کتابی یا مقاله ای به سرعنوان eq وجود داره ؟ خیلی دوست دارم اطلاعاتم رو در مورد eq بالا ببرم و اینکه چجوری میتونم eq ام را تقویت کنم .

http://www.ravanyar.com/psycologyworld/intelligence.asp

http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=318&

[=B Mitra]. مجموعه کتابچه های مهارتهای زندگی: مهارت مدیریت هیجانات،پدیدآورنده؛ علیرضا جزایری، سیدعلی سینا رحیمی، ناشر؛دانژه.

[=B Mitra]
. نود درس برای سلطه بر خویشتن خویش
،پدیدآورنده؛آنتونی رابینز، سارا نداف(مترجم)،

[=B Mitra]. هوش عاطفي(هنر برقراري روابط)، پدیدآورنده؛ پاتريشيا پتن، ترجمه جواد شافعي مقدم، ناشر؛ پل.

[=B Mitra]
. هوش هيجاني
، پدیدآورنده؛ سيد محسن فاطمي سارگل، تهران.

نقل قول:
به الهه خشم

با سلام
ممنون از وقت و حوصله ای که برای جواب گذاشتید
در مورد اینکه پارتی بازی شده شکی نیست، دوما اینکه شخصی که بانی این پارتی بازی شده حتما از خود مدیران او بخش بوده چون در غیر این صورت اصلا ممکن نیست کسی رو یک روزه (به جای پروسه 8 ماه ) بتونن بشونن سر یه همچین پست مهمی...سوما اینکه شک نکنید که خیلی رفت دنبالش، ولی متاسفانه چیزی که زیاده حرفه مفته (با عرض پوزش، فکر میکنید نمی تونن با بهانه بی خود ردتون کنن)، به صورت فرمالیته بعد از چندین ماه یک کمیته تشکیل دادن و اونجا گفتن که شما در اولین مرحله ی مصاحبه (اون اول اولش) به یه موردی اشاره کردید که خلاصه مورد پسند ما نبوده (اون موردی رو هم که اشاره کردن کاملا مضحک بود و در حد بهانه). در صورتی که خوب اگه این جمله تو جلسه اول مورد پسندتون نبود مرض داشتید هی میگفتید برو مرحله ی بعدی...هیچی دیگه ادامه ندم بهتره...در ثانی اگه موقعیت شغلی درست میشد، سربازی براشون حذف می شد. ولی خوب الان با چند ماه تاخیر رفت سربازی تا بیشتر از این وقتش تلف نشه. این قضیه هم بر میگرده به تیر تا بهمن پارسال...تا تیر امسال هم درگیر پیگیری بود.
مورد اپلای رو که اشاره کردید، اکثر دوستای برادرم و خودم الان خارج از کشور تشریف دارن، و همشون هم با بورسهای تحصیلی عالی. در جریان این موقعیت های تحصیلی هستم (و البته خودم هم پیگیرش هستم، البته اگه این اعصاب داغون بذاره). ولی متاسفانه برادرم به هیچ عنوان علاقه ای به رفتن نداره...در ثانی سربازی داره؟؟؟؟؟؟

lili66;554352 نوشت:
شاید بخندید اما من با تحصیلاتم تو فکر گذاشتن ی دار قالی ابریشم هستم .

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
چه خوب خواهری شمام اهدافتون خیلی شبیه بنده هست ان شاء الله کارگاه زدید صدام کنین بیام شاگردی:Nishkhand:
خدا همّت:Gol:

در ضمن چرا بخندیم ؟خنده داره که کسی بتونه هر کار خوبی که میتونه و از دستش برمیاد برای پیشرفتش انجام بده ؟
مشکل جوون های امروز مردم این زمونه اینه که کار رو عار میدونن در صورتی که مثلا همین قالی بافی ........مگه خود مادران ما و
مادربزرگها ...با قالی بافی و خیاطی و ... هنرهایی که توی خونه مشغول بهش بودن روزگارشون رو نمیگذروندن؟
یک زمانی پدران و اجداد ما مشغول کشاورزی و دامداری بودند و از کارها خجالت نمیکشیدند ...
اما الانه دیگه مردم توی این برهه زمانی علاقه ی شدیدی به مدرنیته دارند و تجددگرایی بیشتر و بیشتری دارند ...
فکر میکنند روستا محل زندگی نیست ....
در عوض موندن و آباد کردن روستاها روی به شهر ها آوردن عرصه رو خالی میکنن و این فقط برای آینده ی فرزندان خودشون مشکل ساز میشه و ضررش متوجه خودشونه الان چقدر کشور با مشکل کم آبی مواجه شده ... بازهم مردم در صدد صرفه جویی نیستند ...

بخوانید از زبان یک روحانی کشاورز
حجت الاسلام والمسلمین غلامعلی قلی‌زاده، روحانی بخش خواجه از توابع شهر زلزله زده هریس استان آذربایجان شرقی است. این روحانی 65 ساله، علاوه بر ‌کارهای تبلیغی، در زمینه کشاورزی و باغ‌داری نیز فعالیت می‌کند. با کاشت محصولاتی چون سیب، گندم و جو. وارد بخش خواجه که می‌شویم، از یکی از اهالی، سراغ حاج آقاغلامعلی قلی‌زاده را می‌گیریم، از دور حجت‌الاسلام میرزا غلامعلی را می‌بینیم که در باغ خود، مشغول امور باغ‌داری و در حال سم پاشی درختان سیب است. بعد از استقبال گرم از ما در حالی‌که ساعت به وقت اذان ظهر نزدیک می‌شود، خود را آماده اقامه نماز می‌کند، پس نماز جماعت به اتفاق هم، در یک روز خوش آب و هوای تابستانی اقامه می‌‌کنیم. پس از اقامه نماز، تا هنگام آماده شدن آتش و درست شدن چای زغالی! مصاحبه را آغاز می‌کنیم. گفتنی است، شهر خواجه در دلتای تلخه‌ رود و در مسیر اصلی جاده اصلی تبریز- اهر قرار گرفته ‌است. از مهم‌‌ترین محصولات کشاورزی این منطقه می‌‌‌توان به هندوانه، گندم و جو اشاره کرد. از مکان‌های دیدنی شهر خواجه نیز می ‌توان به "مسجد جامع خواجه" و "مزار خواجه محمد" (معروف به سلطان خوجا) اشاره کرد.

آغاز موفق دروس طلبگی
در سال 1328 در روستای خواجه از توابع شهر هریس آذربایجان شرقی متولد شدم و یگانه فرزند خانواده قلیزاده هستم. دو فرزند پسرم در شغل آزاد فعالیت می کنند، البته یکی از فرزندان در حوزه علمیه تحصیل می کرد که به علت بیماری موفق به ادامه تحصیل نشد. تا پایه هشتم در مدرسه دولتی تحصیل کردم، سپس در مدرسه سعدی تبریز به صورت متفرقه ادامه تحصیل دادم، به مدت دو سال نیز در همین شهر در طرح پیکار با بی‌سوادی تدریس کردم. در حدود سن 20 سالگی در مدرسه علمیه طالبیه تبریز دروس طلبگی را نزد استاد صدقی الانقی آغاز کردم. در دروس حوزوی از شاگردان برتر بودم، در حالیکه چند ماه دیرتر از سایر طلبه ها وارد حوزه علمیه شدم اما به سرعت، عقب افتادگی در دروس را جبران کردم؛ کل مقدمات را از حفظ و بدون مراجعه به کتاب برای اساتید می خواندم که این کار باعث تعجب اساتید می شد. سال 1349، به شهر مقدس قم سفر کرده و در مدرسه حجتیه ادامه تحصیل دادم، در سال‌های حضورم در قم اصول را نزد استاد اعتمادی به پایان رساندم. با پایان سال تحصیلی بخشی از اصول ناتمام ماند که از استاد اعتمادی درخواست کردم تا باقی‌مانده دروس را به صورت خصوصی برایم تدریس کند، استاد اعتمادی گفت: تاکنون حتی برای فرزندم به صورت خصوصی تدریس نکرده ام اما چون به هوش، ذکاوت و میل به تحصیل شما آگاهی دارم، این کار را انجام می‌دهم. بعد از 12 سال تحصیل در حوزه علمیه قم به دلیل این‌که پدر و مادرم در شهر خواجه بودند، مجبور به بازگشت به این شهر شدم. اگر در شهر قم به تحصیل خود ادامه می‌دادم با پشتکار و علاقه ای که داشتم، می‌توانستم یکی از پژوهشگران و اساتید حوزه علمیه شوم.

باسلام و صلوات
آن افرادی که فرمودند ما ناامید هستیم و نه کاری میتوانیم برای گذشته کنیم و نه برای حال و اینده مان برنامه ای داریم باید بدانند که
عدم تشکر از خداوند باعث شده که قلب سخت بشه و خدایی که بنده اش را دوست داره به او رنجش داد تا با رنجش دوباره یاد او کنه و از نعمت خداوند سپاسگذاری پس
1- اگر قدرت تشکر برایتان فراهم نشه دو رکعت نماز لباس نو در همان جامعه ات بخوان و زیاد ذکر لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم بگو که هم برای گذشته خوب است و هم حال و هم آینده.
2- سعی کنیم از نعمات خداوند سپاسگذاری کنیم که هر نعمت کوچک خود نعمتی بزرگ است.
3- امکام زمان عج فرمودند اگر برایتان ذکر گفتن سخت شده اگر تربت جد بزرگوارم امام حسین ع را همراه داشته باشید (پیشنهاد میشود تسبیح 34 تایی باشه) در دست داشتن تبیح برایتان ذکر محسوب میشه.
4- در پناه خداوند رمضان باشیم(سعی کنیم از توشه ای که خود در ایام ماه مبارک گرفته ایم یاری بخواهیم که برکت پیدا کند اگر هم موفق نشدیم به خوش نیتان محمد و آل محمد اعتماد کنیم و ایشان را وکیل قرار دهیم)

موضوع قفل شده است