مشاوره اقتصادی برای طلبه
تبهای اولیه
باسلام: از انجایی که شهریه طلاب اصلا کفاف نمیده(برای طلاب جوان که هیچ سرمایه قبلی ندارن)خصوصا در این اوضاع نابسامان اقتصادی، چه کارهایی وجود داره که یه طلبه بتونه انجام بده تا اینده اقتصادی مساعدی داشته باشه؟
تشکر
سلام دوست بزرگوار
با خوب كسي طرف شدي
اگر شرايط شبييه شما نداشتم و جواب مي دادم به قول عوام حرف مفت مي زدم و پوچ.
دوست من شرايط زندگي طلبگي هم سختياش سختي است كه نانچشي نداني و هم لذت طلبگي. به همين دليل كمتر كسي به غير از طلبه مي تواند شرايط يك طلبه حتي درك كند بفهمد كه وقتي يك طلبه در اتاق مشاوره مي گويد ما سال هاست كه با مرغ و گوشت خدا حافظي كرده ايم يعني چه.
قصد خواند آيه يأس و روضه ندارم
اما بايد كمر را محكم ببنيد و خود را آماده كنيد براي يك مسير طولاني. مسير علمي اي كه ائمه فرموده اند روزي طالب تضمين شده است.
خب به خاطر انس زياد ما به ماديات خواهيم گفت پس اين همه طلبه با شرايط اقتصادي دربه داغون چيه؟
رزق و روزي فراتر از ماديات است واقعا قناعت كه بسياري از طلاب بهره منداند گنج بي پايان است.
ديروز جواني از فاميل شكايت مي كرد كه پدرم دست من را در مشكلات نگرفت در حالي كه مي دانيم هزينه عقد و ازدواج و وليمه حج و چندبار كم مالي براي خريد خانه به او كرده و مادرش طلاهايش را براي او فروخت.
به گفتم به حيف است خدا به شما سلامتي داده نبايد اين قدر به خانواده وابسته باشي الان وقت اين است كه تو عصاي دستشان باشي
من از وقتي كه رفتم دانشگاه و بعد حوزه روي پاي خودم ايستادم ولي نه از خانواده گله كردم و همان شهريه حوزه را جوري تقسيم مي كردم كه گويي هيچ مشكلي ندارم از من بدتر هم بودند طلبه اي كه براي ذخيره شدن بليط اتوبوس واحد گاهي پياده مي رفت
و دوستم كه از همين شهريه كم پس انداز مي كرد تا براي پدرش كه پايش شكسته بود و نمي توانست كشاورزي كند مي فرستاد.
ادامه دارد...
طلبه اي از بچه هاي تهران بود كه در خوابگاه فرسوده در اول خيابان شاه ابراهيم قم حجره داشت
دوست با او هم حجره بود مي گفت اين دوست تهراني ام يتيم است و مادر پيري دارد ولي بسيار سخت كوش است و اقتصادي. كتاب هايي را كه مي گيريد با احتياط مطالعه مي كند تا كاغذهايش كيثف يا تا نشوند فيش برداري مي كند و به پاساژ قدس مي برد با قيمت پايين تري مي دهد و كتاب جديد مي گيرد.
ظاهر را خيلي حفظ مي كند همان لباسي را كه دارد مرتب و تميز و اتوكرده مي پوش حتي كمربندش را چندين بار وصله كرد و.....
..............
روزي بنده همان طلبه را بعد از 15 سال ديدم كه معمم بود و به عنوان كارشناس دعوت يكي از شبكه هاي تلويزيون شده بود.
[HL]
معناي مجتهد[/HL]
مجتهد به چه كسي مي گويند؟ مجتهد از كلمه جهد گرفته شده يعني تلاش و سخت كوشي و مجتهد فردي است كه در حوزه كار علمي خود سخت كوش است نه اين كه ورزشكار يا كشاورز يا تعميركار يا بناي سخت كوش باشد.
يكي از اساتيد اخلاق مي گفت:
يكي از طلاب كه كارد به استخوانش رسيده بود نزد علامه حسن زاده رفت و از وضع اقتصادي بد گله كرد.
علامه به ايشان گفت فردا صبح زود بيا كارتان دارم. آن طلبه پيش خود گفت شايد مي خواهد كمك مالي كند يا كاري به من دهد.
صبح روز بعد نزد علامه رفت. علامه به او گفت اين پيرمرد را ببين با الاغ خشت وخاك را از اين زمين مي برد بيرون قم مي ريزد و برمي گردد شما دنبال او برو و برگرد شب بيا مزدت را مي دهم
منظورشان اين بود كه بايد تلاش كني.
ادامه دارد
طلاب قمي
به طور كلي معيشت طلاب سخت است ولي طلاب قمي كارشان سخت تر است چون به دليل روحانيون زياد در اين شهر فرصت تبليغ، تدريس و پژوهش زيادي ندارند.
با توسعه تكنولوژي و در دسترس بودن نرم افزارهاي دروس حوزه و سايت ها و شروح كتب حوزوي مي توان در شهرهاي ديگر هم در حوزه موفق بود بنابراين طلبه شهرستاني كه وضع اقتصادي مناسبي ندارد و خانواده هم نمي توانند به كمك مالي كنند نبايد قم را براي تحصيل انتخاب كند چه بسا مشكلات مالي و اقتصادي و اجاره نشيني رمق و نشاط او را مي گيرد و فكر او را آزاد نمي گذارد.
مديريت اقتصادي
برخي از طلاب به دليل مشكلات معشتي وارد كارهاي غيرعلمي مي شوند اين مرد اگر با مديريت حساب شده نباشد سبب مي شود به تدريج طلبه از فضاي علمي خارج شود و اهداف علمي اش در كسب معيشت از بين برود.
بنابراين فعاليت هاي اقتصادي طلاب و كارهاي جانبي بايد بسيار حساب شده باشد و تاجايي كه ممكن است كارجانبي او بايد كارهاي علمي و فرهنگي باشد تا از اهداف طلبگي فاصله نگيرد.
اما مديريت اقتصادي طلبه بايد نسبت به كار و فضاي كاري او تعريف شود يعني طلبه نبايد خود را با برادرش كه مثلا جايي استخدام است و يا كار آزاد پر درآمد دارد بسنجد.
نشاط جواني
چند ماه قبل يكي از دوستان تماس گرفت گفت شهرتان برادرزاده ام پزشكي مي خواند اگر توانستيد به او سري بزنيد به خوابگاه او رفتم در ضمن صحبت ها به من گفت ترم چهارم هستم حدود 200-300 هزارتومان شهريه به من مي دهند ولي كفايت نمي كند اگر بتواني برايم كاري دست و پا كنيد كه نيم وقت باشد تشكر مي كنم.
گفتم ببينيد شما حداقل 10-12 سال بايد تلاش علمي كنيد تصور كنيد من كاري هم براي شما پيدا كنم از خوابگاه تا محل كار بايد هر روز كلي پول كرايه بدهي بعد هم با خستگي به خوابگاه برمي گردي و ذهنت خسته مي شود نمي تواني تلاش علمي كني و افت پيدا مي كني الان جوان و پر نشاط كار شما الان بايد اين باشد كه زبان انگليسي را تقويت كني الان دانشگاه آموزش زبان فوق برنامه دارد اگر بخواهي همين را بيرون شركت كني به غيرهزينه هاي رفت و برگشت بايدكلي هزينه هر ترمي بدهي.
اگر طلبه هم در بهار جواني مشغول كار اقتصادي شود وقتي كه كمي از نشاطش كم شد واقعا نمي تواند رشد علمي كند.
بعد هم تجربه نشان داده با قناعت مي توان كار علمي كرد ولي غالبا وقتي وضع مالي بهتر شد نمي توان آن را متوقف كرد و درس خواند مثلا وقتي منزلي برزگ اجاره كردي نمي تواني بعدا بروي منزل كوچك و درس وبحث برسي.
ادامه دارد..
[="Arial"][="Black"]سلام خیلی ها هستن که طلبه نیستن اما با همین قناعت زندگیشون رو میگذرونن
درسته در آوردن نان حلال سخته , کمه اما برکتش خیلی هستش خیلی
کسایی رو میشناسم که اونقدر تو زندگیشون قناعت کردن که حالا که وضعشون بهتر شده بلد نیستن یه کم پول خرج کنن, یعنی یادشون رفته
واقعا قناعت ثروت تمام نشدنی هستش[/]
دوستان سلام
جناب حامی کاملا صحیح فرمودند، قناعت گنج بزرگی است که صاحب آن قدر آن را می داند. در حدیث نیز داریم که می فرمایند: لا یدرک العلم براحة الجسم.
اما همه اینها دلیل بر این نیست که اگر طلبه متاهل است، به فکر حداقل های معیشت خانواده خود نباشد. بالاخره او طلبه است، ممکن است خانواده او طلبه نباشد.
اگر طلبه ای هستید که در شهرستان زندگی می کنید، خوب وضعیت اقتصادی بهتری از طلبه های قم خواهید داشت، چون فضا برای انجام برخی کارهای پاره وقت برای شما فراهم تر است.
مثلا عموما ادارات شهرستان ها برای برپایی نماز ظهر و عصر و گفتن احکام نیاز به امام جماعت دارند که به دلیل کمبود روحانی در شهرستان ها معمولا به طلاب رجوع می کنند.
البته یک طلبه نباید به خاطر پول نماز بخواند، بلکه نماز خود را بخواند، ادارات نیز مبلغی می دهند. یعنی اگر دید که مدتی گذشت و چیزی ندادند، رها نکند و برود، چون هم ضربه اخلاقی به خود می زند و هم ضربه به نوع دید مردم به طلاب و در نهایت ضربه به دین داری مردم.
بعضی ادارات نیز برای امور فرهنگی خود نیاز به حضور پاره وقت طلاب دارند که از امام جماعت خود می خواهند که قدری فعالیت خود را بیشتر کند.
اینها در صورتی است که طلبه شم اقتصادی خوبی نداشته باشد که عموما نیز ندارند.
طلبه اگر شم اقتصادی خوبی داشته باشد، می تواند وضعیت موجود اقتصادی را نیز به خوبی مدیریت کند و راهکارهایی برای بهتر شدن وضعیت در پیش گیرد.
به طور مثال اگر به فعالیت در اینترنت واقف باشد، می تواند بعد از مدتی با حداقل وقت گذاشتن روی برخی مسائل، کسب درآمد خوبی داشته باشد.
یا در تابستان که فضای بازتر و زمان بیشتری در اختیار دارد قدری فعالیت اقتصادی خود را بیشتر کرده و برای 9 ماهه آینده نیز پس انداز کند.
علی علی
باسلام: از انجایی که شهریه طلاب اصلا کفاف نمیده(برای طلاب جوان که هیچ سرمایه قبلی ندارن)خصوصا در این اوضاع نابسامان اقتصادی، چه کارهایی وجود داره که یه طلبه بتونه انجام بده تا اینده اقتصادی مساعدی داشته باشه؟
سلام علیکم
کاربر گرامی ازاین که ازبین هزاران راه و مسیر و شغل و تحصیل های مختلف ، راه طلبگی را انتخاب نموده اید جای تحسین دارد ، انشاالله در مسیر زیبا ، ارزشمند و خطیر و پر مسئولیت طلبگی همیشه سلام ، سربلندو ثابت قدم باشید
استاد گرامی و کاربران محترم آنچه درباره قناعت و توکل و غیره نیاز بود فرمودند، که قطعا خودتان هم برهمه آنها واقفید پس بنده تکرار مکررات نمی کنم و فقط دو راهکار برای شما پیشنهاد میدهم انشاءالله کارآمد باشد
1- در شهر قم موقعیت برای درس خواندن طلاب خیلی زیاد است اما موقعیت فعالیت و کار برای آنها کمتر است زیرا تعداد طلاب زیادند اما در شهرستان ها برعکس است ! مخصوصا شهرستانهای دور از قم ، گاهی پیش می آید مسجدی مدت زیادی روحانی ندارد و وقتی اهالی معترض میشوند میگویند روحانی نداریم! پس یک روحانی در شهرستان موقعیتهای زیادی برای فعالیت دارد ، حتی در بعضی از شهرستانها به خاطر نبود اساتید و استاد مجرب از طلاب و روحانیون سطح پائیین تر هم برای تدریس در دانشگاه و حوزه استفاده میکنند ، اکثر مساجد در شهرستان خانه روحانی دارند یعنی باکمک هیات امنا و اهالی مسجد خانه ای را مخصوص روحانی آن مسجدساخته اند یا اینکه جایی را اجاره کرده اند که رایگان در اختیار روحانی قرار میدهند پس به شما پیشهاد میکنم در صورت امکان اگر پایه تحصیلیتان بالاست برای مدتی در کنار تحصیل هجرت نماییدو دروس را به صورت غیر حضوری ادامه دهید
2- بنده روحانیون زیادی را سراغ دارم که در کنار تحصیل مشاغل آزاد هم دارند مانند بنایی ، کشاورزی، نویسندگی، کلاسهای تقویتی عربی برای دانش آموزان ،و غیره
اما به نظر من حقیر باید همسران طلاب هم در این زمینه با آنان همکاری کنند ، منظورم این نیست که بیرون از خانه کارکنند ، بلکه همسر یک طلبه باید هم قانع و هم خلاق باشد ! یعنی از کمترین امکانات بتواند بیشترین بهره را ببرد و همسرش را دراین مسیر و این جهاد پراجر با جان ودل یاری نماید انشاءالله
در پناه خداوند و در مسیر بندگی موفق و سربلند باشید
التماس دعا یازهرا(س)
1-تشکر ازتمام دوستان بابت راهکار های خوبتون.
دوست من شرايط زندگي طلبگي هم سختياش سختي است كه نانچشي نداني و هم لذت طلبگي.
2-به نظر میرسه لذت طلبگی در دوران قبل از تشکیل خانواده باشه بعدش مشکل ازدواج و...
تازه با این وضعیت نمیشه بچه زیاد هم اورد و باید ناخواسته و با اکراه تمام به فرهنگ کم فرزندی عمل کرد،چون با این وضع مالی هرچندکه با قناعت همراه باشه اگه فرزندا زیاد باشد بخاطر مشکل مالی دچار سرخوردگی میشن
1-تشکر ازتمام دوستان بابت راهکار های خوبتون.2-به نظر میرسه لذت طلبگی در دوران قبل از تشکیل خانواده باشه بعدش مشکل ازدواج و...
تازه با این وضعیت نمیشه بچه زیاد هم اورد و باید ناخواسته و با اکراه تمام به فرهنگ کم فرزندی عمل کرد،چون با این وضع مالی هرچندکه با قناعت همراه باشه اگه فرزندا زیاد باشد بخاطر مشکل مالی دچار سرخوردگی میشن
دوستان سلام
برادر، از شما بعید است.
هر که دندان دهد، نان دهد.
مگر شما می خواهید روزی بدهید.
اگر شما بخواهید ناله کنید، پس آن طلبه ای که 8 فرزند دارد چه بگوید؟
یکی از دلایل مشکل معیشت ما، همین اعتقاد ناکامل ماست.
حضرت رضا(ع) فرمودند: به خداوند حسن ظن داشته باشيد، زيرا خداوند ميفرمايد: من در نزد گمان بنده مؤمن خود هستم، اگر گمان او خير باشد پاداش او هم خير خواهدبود و اگر او شر باشد پاداش او هم شر خواهد بود.
علی علی
با سلام
دوست عزیز باز شما خدا رو شکر کنین که یه آب باریکه ای در ماه به شما میدن.بسیاری دانشجویان متاهل هستند که همون 200-300 هزار تومن هم نمیگیرن.
با سلام
دوست عزیز باز شما خدا رو شکر کنین که یه آب باریکه ای در ماه به شما میدن.بسیاری دانشجویان متاهل هستند که همون 200-300 هزار تومن هم نمیگیرن.
دوستان سلام
بنده هم با دانشجویان در ارتباط بوده و هستم و هم با طلاب.
الحق و الانصاف فضای کار کردن برای دانشجوها بسیار مهیاتر است، حتی در زمان تحصیل.
بر یک طلبه واجب است که روزانه حداقل 8 فعالیت مستقیم علمی داشته باشد.
علی علی
من اینجور فکر نمیکنم عزیز
یه دانشجوی برق یا مکانیک دانشگاههای تهران و شریف به زور فرصت حموم رفتن پیدا میکنه تازه متاهل هم باشه که دیگه واویلا هست و هیچگونه دریافتی نیز ندارد.
دوستان سلام
برادر، از شما بعید است.
هر که دندان دهد، نان دهد.
مگر شما می خواهید روزی بدهید.
اگر شما بخواهید ناله کنید، پس آن طلبه ای که 8 فرزند دارد چه بگوید؟یکی از دلایل مشکل معیشت ما، همین اعتقاد ناکامل ماست.
حضرت رضا(ع) فرمودند: به خداوند حسن ظن داشته باشيد، زيرا خداوند ميفرمايد: من در نزد گمان بنده مؤمن خود هستم، اگر گمان او خير باشد پاداش او هم خير خواهدبود و اگر او شر باشد پاداش او هم شر خواهد بود.علی علی
سلام بر شما:
خدا روزی رو بوسیله اسبابش میرسونه اسباب روزی کار هست لا اقل مهمترین ابزارش.
روزی طلبه ها بخاطر نوع کارشون کمه (روزی مادی) ونباید بیش از اون انتظار داشت و اینهم با ظن خیر به خدا منافات نداره.
کسانی هم که هشت فرزند دارن استثنا هستند
بازهم بخاطر مشارکت دوستان ممنونم از نوشتهاتون استفاده میکنم
دوست عزیز باز شما خدا رو شکر کنین که یه آب باریکه ای در ماه به شما میدن.بسیاری دانشجویان متاهل هستند که همون 200-300 هزار تومن هم نمیگیرن.
شما بعد از دوران تحصیل شرایطتون کاملا متفاوت میشه
اما در مورد طلاب چنین چیزی وجود نداره .
[=arial]حالا طلبه ها و دانشجوها با هم دعوا نکنند:khaneh:
روزی هر جفتتون رو خدا می رسونه، تا حالا شنیدید طلبه یا دانشجویی از گرسنگی بمیره؟؟؟؟
من اینجور فکر نمیکنم عزیز
یه دانشجوی برق یا مکانیک دانشگاههای تهران و شریف به زور فرصت حموم رفتن پیدا میکنه تازه متاهل هم باشه که دیگه واویلا هست و هیچگونه دریافتی نیز ندارد.
دوستان سلام
دوست عزیز، بنده هر دو - طلبه و دانشجو- را دیده ام و ارتباط دارم.
هم طلبه منظم و دقیق و محقق را دیده ام و می شناسم، هم دانشجوی منظم و دقیق و محقق را.
هم طلبه بی نظم دیده ام و هم دانشجوی بی نظم را.
دانشجوی کارشناسی دیده ام که استاد تمام رشته اش به خوبی پاسخ سوالات وی را نمی داد و شاید از پاسخ گویی به وی عاجز بود.
طلبه ای را دیده ام که در پایه سوم حوزه، به عنوان یک استاد کامل، درس نحو پایه اول حوزه را برای طلابی تدریس می کرد که با سوالات خوب خود لحظه ای وی را راحت نمی گذاشتند و این طلاب از وی راضی بودند.
طلبه ای را دیده ام که نهایتا 4 ساعت می خوابید و در مسیر حجره تا کلاس صبحانه می خورد و در مسیر سرویس بهداشتی مسواک می زد تا وقت خود را ذخیره کند و همچنین دانشجویی را که در دوره کارشناسی همایش علمی کشوری در دانشگاهی دور افتاده برگزار می کرد.
طلبه متاهلی را دیده ام که هر روز از شهری دیگر برای شرکت در کلاس به حوزه می آید و به شدت اهل مطالعه و تحقیق است و دانشجوی متاهلی را دیده ام که در دوره ارشد، هم کار می کرد و هم پروژه انجام می داد و درس می خواند.
خلاصه اینکه هم طلبه ممتاز و عادی را دیده ام و هم دانشجوی ممتاز و عادی را.
در شرایط تقریبا مساوی، آنچه دیده ام این بوده است که یک دانشجو زمان بیشتری در اختیار دارد.
ضمنا، دانشگاه شریف، تهران و ... الزاما بهتر و سختگیر تر از سایر دانشگاه ها نیستند.
زمانی سوالات ریاضی1 دانشگاه شهید باهنر کرمان را با شریف مقایسه می کردیم، سوالات دانشگاه شهید باهنر سخت تر بود.
در ترم بعد، به دلیل یک اشتباه برخی دانشجویان در درس نقشه کشی صنعتی که دلیل خوبی نیز داشتند، استاد همین دانشگاه، نمرات همگی را از 15 نمره حساب کرد.
سوالات استاتیک مکانیک کرمان را با دانشگاهی دیگر مقایسه می کردم، دقیقا یک سوال در مورد قابها در هر دو امتحان آمده بود با این تفاوت که سوال دانشگاه کرمان آسانتر بود زیرا یک قاب کمتر داشت و این محاسبات را به مراتب کمتر می کرد.
سلام بر شما:
خدا روزی رو بوسیله اسبابش میرسونه اسباب روزی کار هست لا اقل مهمترین ابزارش.
روزی طلبه ها بخاطر نوع کارشون کمه (روزی مادی) ونباید بیش از اون انتظار داشت و اینهم با ظن خیر به خدا منافات نداره.
کسانی هم که هشت فرزند دارن استثنا هستند
بازهم بخاطر مشارکت دوستان ممنونم از نوشتهاتون استفاده میکنم
علک السلام
برادر خوب، خدا روزی آن بچه را نیز توسط اسباب خود می رساند.
کار نیز فراوان است، فقط کافی است اراده داشته باشید و متناسب با وضعیت خود مسئله ای را دنبال کنید
علی علی
حتما یه پشتوانه قابل پیش بینی داشتن(توجه کنید عرض کردم "قابل پیش بینی")
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این گردآوری های بنده مخصوص به همه هست خطاب به بنده و افرادی که از خداوند میخواهد مانند حضرت ابراهیم خلیل الله (....لیطمئن قلبی)...
بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله)
باز شدن راهها در صورت کمک خواستن از خدا
عامل مهمّ مديريّت جهادى عبارت است از خودباورى و اعتماد به نفس و اعتماد به كمك الهى. اينكه من نام مبارك امام باقر (عليهالسّلام) و نام مبارك اميرالمؤمنين و تبريك ايّام مبارك رجب را در طليعهى عرايضم عرض ميكنم، بهخاطر اين است؛ در همهى كارها توكّل به خداى متعال و استمداد از كمك الهى [كنيم]؛ به كمكهاى الهى اعتماد كنيم. [وقتى]شما از خداى متعال كمك ميخواهيد، راهها بهسوى شما باز ميشود: وَ مَن يَتَّقِ اللهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا ، وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِب.(۱) اين رزقى كه در اين آيه و در آيات ديگر گفته شده است، به شكلهاى مختلفى به من و شما ميرسد؛ گاهى شما ناگهان در ذهنتان يك چيزى برق ميزند، ميدرخشد، راهى باز ميشود؛ اين رزق الهى است؛ در يك برههى فشار، ناگهان يك اميد وافرى در دل شما بهوجود مىآيد؛ اين همان رزق الهى است.۱۳۹۳/۰۲/۱۰
بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا
مدیریت جهادی
منبع ؛قرآن
[/HR]۱ ) سوره مبارکه الطلاق آیه ۲
فَإِذا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمسِكوهُنَّ بِمَعروفٍ أَو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأَشهِدوا ذَوَي عَدلٍ مِنكُم وَأَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ۚ ذٰلِكُم يوعَظُ بِهِ مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ۚ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا
ترجمه:
و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایستهای نگه دارید یا بطرز شایستهای از آنان جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید؛ و شهادت را برای خدا برپا دارید؛ این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده میشوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند،
۱ ) سوره مبارکه الطلاق آیه ۳
وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا
ترجمه:
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است!
چطور ممکن هست که روزی و مؤونه زندگی انسان براش قابل پیش بینی باشه پس با این استدلال همونطور میتونه نعوذ بالله مرگ خودش رو هم پیش بینی کنه .....
البته من هم بعید نیست همین روزها انصراف بدم و از حوزه برم
راه نزدیک است
بزرگوار این حرف رو نزنید
اون وقت خداوند خواهد گفت بنده ی من تو چطور مشکلات زندگی ات رو برای بنده ی من میگویی ؟آیا دوست داری من نیز گناهان تو را برای دیگران تعریف کنم؟
این امتحانات زندگی هست که اجتناب ناپذیره بارها و بارها توی زندگی به این امتحانات برخورد کردم و حتی اطرافیانم رو متوجه این آیه که مدام در لحظات گرفتاری و مشکلات مالی در ذهنم تداعی میشه و طنین..... ((آیا گمان کرده اید که ما شما را امتحان نمی کنیم ؟ و بی هدف خلق شده اید و رها میشوید؟))
حتی اخیرا به یکی از دوستان که تازه وارد دنیا طلبگی شدند هم باهم مشورت میکردیم چنین راهکارهایی به ایشون پیشنهاد دادم...
نصرت الهی برای رهروان راه خدا
عزیزان من! یک قدم که در راه خدا برمیدارید، خدا کمک میکند، خدا هدایت میکند، خدا درها را باز میکند: «و من یتق اللَّه یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکّل علی اللَّه فهو حسبه(۱)». در دعای سیدالسّاجدین علیهالسّلام میخوانیم: «و ان الرّاحل الیک قریب المسافة»؛ به طرف خدا که بروید، راه نزدیک است. «و انک لا تحتجب عن خلقک»(۲).۱۳۷۷/۰۹/۰۱
بیانات در مراسم اختتامیهی مسابقات قرآن
نصرت الهی, راه خدا
قرآن
[/HR]۱ ) سوره مبارکه الطلاق آیه ۲
فَإِذا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمسِكوهُنَّ بِمَعروفٍ أَو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأَشهِدوا ذَوَي عَدلٍ مِنكُم وَأَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ۚ ذٰلِكُم يوعَظُ بِهِ مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ۚ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا
ترجمه:
و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایستهای نگه دارید یا بطرز شایستهای از آنان جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید؛ و شهادت را برای خدا برپا دارید؛ این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده میشوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند،
۱ ) سوره مبارکه الطلاق آیه ۳
وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا
ترجمه:
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است!
۲ ) مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص ۵۸۳
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص ۶۷ ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج ۹۵ ص ۸۳ ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۱۸۶ (دعای ابوحمزه ثمالی)؛
... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك ...
ترجمه:
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمىشوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی.
اما کسی که خانواده اش در فشارن و هیچ منبع دیگه ای هم نداره یا باید بی خیال همه چی بشه و خودشو بزنه به بی خیالی و بره کنج حجره و کاری به کار مسائل دیگه نداشته باشه و خانواده اش رو فراموش کنه یا باید بره کار کنه درآمد داشته باشه نه این که بشینیه تو حجره و از آسمان براتون مائده بفرستن!!
كاملا درست میفرمایید
من از وقتي كه رفتم دانشگاه و بعد حوزه روي پاي خودم ايستادم ولي نه از خانواده گله كردم و همان شهريه حوزه را جوري تقسيم مي كردم كه گويي هيچ مشكلي ندارم از من بدتر هم بودند طلبه اي كه براي ذخيره شدن بليط اتوبوس واحد گاهي پياده مي رفت
و دوستم كه از همين شهريه كم پس انداز مي كرد تا براي پدرش كه پايش شكسته بود و نمي توانست كشاورزي كند مي فرستاد
موید صحبت ها
(لطفا مثال علمای 100 سال پیش رو نزنید که یهو آقایی توی خیابون اومد و پول زیادی هدیه داد و ازین این حرفها و شرایط روز و جامعه رو در نظر بگیرید)
اما چطور ممکنه خداوند روزی رسان آن سالها الان معجزه گر نباشد ؟؟؟؟و نباشد این طورکه روزی شما رو از جایی که گمان نمیبرید و به دست کسانی که حتی فکر را هم نمیشود در سرپروراند و خوابش را نمیشود دید به شما برساند !
مگر ما را نیافرید با هدفی مشخص !؟
شخصی خطاب به امام علیه السّلام فرمود چطور ممکن است روزی کسی برسد در حالیکه پشت درها باشد در پشت هفت در بسته
فرمود روزی اش میرسد از همانجا که مرگش رسد...
طلبه باید ولایی باشد ولایت مدار باشد حبّ علی در دلش موج بزند
سخن امام علی (ع) خطاب به فرزندش درباره غم روزی نخوردنبه نقل از مفاتیح الحیاة؛
امیرمومنان(ع) می فرماید: " پسرم! روزی دو گونه است: آنچه تو آن را می جویی و آنچه آن تو را می جوید، پس اگر تو به سوی آن نروی آن به سوی می آید، پس غم سالانه ات را بر غم یک روزت تحمیل نکن؛ به فکر مشکلات همان روزی باش که در آن هستی. "
رزق من حيث لا يحتسب (بيگمان)
در سوره مباركه طلاق از روزي بيگمان يعني از طريق و مسيري كه انسان بدان نميانديشد و به مخيّله او خطور نميكند روزيش را خداوند متعال فرو ميفرستد.
(مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيٍْ قَدْراً)؛
كسي كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده، و هر كس تقواي الهي پيشه كند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم ميكند و او از جايي كه گمان ندارد روزي ميدهد، و هر كس بر خدا توكل كند، كفايت امرش را ميكند، خداوند فرمان خود را به انجام ميرساند، و خدا براي هر چيزي اندازهاي قرار داده است.
آيات فوق از اميدبخشترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضياء ميبخشد، پردههاي يأس و نااميدي را ميدرد، شعاعهاي حياتبخش اميد را به قلب ميتاباند و به تمام افراد پرهيزگار باتقوا وعدة نجات و حل مشكلات ميدهد.
در حديثي از ابوذر غفاري نقل شده است كه پيامبر(ص)فرمود:
من آيهاي را ميشناسم كه اگر تمام انسانها دست به دامن آن زنند براي حلّ مشكلات آنها كافي است، پس آيه شريفه (وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ) را تلاوت فرمود و بارها آن را تكرار كرد.
جمعي از مفسران گفتهاند كه آية فوق دربارة عوف بن مالك نازل شده كه از ياران پيامبر(ص) بود، دشمنان اسلام فرزندش را اسير كردند،
او به محضر پيامبر(ص) آمد و از اين ماجرا و فقر و تنگدستي شكايت كرد، فرمود تقوا پيشه كن و شكيبا باش و بسيار ذكر «لا حَوْلَ وَ لا قُوَةَ اِلّا بالله» را بگو و او اين كار را انجام داد، ناگهان در حالي كه در خانهاش نشسته بود فرزندش از در وارد شد. معلوم شد كه يك لحظه از غفلت دشمن استفاده كرده و فرار نموده، و حتي شتري از دشمن را نيز با خود آورده است. (اينجا بود كه آيه فوق نازل شد و از گشايش مشكل اين فرد باتقوا و روزي از جايي كه انتظارش را نداشت خبر داد)
برداشت نادرست از آيه
جمعي از ياران رسول خدا(ص) وقتي آية وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَايَحْتَسِبُ نازل شد درها را به روي خود بستند و رو به عبادت آوردند و گفتند: «خداوند روزي ما را عهدهدار شده»، اين جريان به گوش پيامبر(ص) رسيد، كسي را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كردهايد؟
گفتند: اي رسول خدا! خداوند روزي ما را تكفل فرموده، ما مشغول عبادت شديم، پيامبر(ص) فرمود:
اِنّه مَنْ فَعَلَ ذلِكَ لَمْ يَسْتَجِبْ لَه، عَلَيْكُمْ بالطَّلَبِ؛
هر كس چنين كند دعايش مستجاب نميشود، بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد.
رزق من حيث لا يحتسب چيست و از آنِ كيست؟
وَرَدي عَنِ الصّادقِ(ع) اَنَّهُ قالَ: وَ يَرْزَقهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبْ اَيْ يُباركَ لَهُ فيما اَتاةُ؛
از امام صادق(ع) روايت شده كه آن حضرت فرمود: وَ يَرْزَقهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبْ يعني آنچه كه به او داده ميشود با بركت (مبارك) است.
وَ عَنْ اَبيذَرِ الغَفاري عَن النَّبي(ص) قال اِنّي لَاْعَلَمَ آيةً لَوْ اَخَذَ بِها النّاسَ لَكَفَتْهُم:
وَ مَنْ يَتَّقِ الله... فَما زالْ يَقوُلُها وَ يُعيدُها؛
و از ابيذر غفاري نقل شده از رسول خدا(ص) كه فرمود: من آيهاي را ميدانم (سراغ دارم) كه اگر مردم به آن تمسك جويند هر آينه آنها را كفايت ميكند و آن آيه و من يتق الله است. پس همواره اين را ميفرمود و آن آيه را تكرار ميكرد.
مرحوم شيخ طوسي در تفسير تبيان مينويسد:
وَ يَرْزُقهُ مِنْ حَيثُ لا يَحْتَسب. اي من حَيثَ لا يتوقّعه و لا يَظُنُّه.
مراد از آيه شريفه يعني خداوند از جايي كه توقع ندارد و گمانش نميرود به او روزي ميدهد.
مرحوم فيض كاشاني در تفسير صافي آورده است:
وَ فيِ الفَقيهِ عَنْهُ ابائِهِ عَنْ عليّ7: مَنْ اَتاهُ الله بِرزقٍ لم يَخُطُّ اِليهِ بِرِجْلهِ وَ لَمْ يَمُدَّ اِليهِ يَدَهُ وَ لَمْ يَتَكَلّمْ فيهِ بِلِسانِهِ وَ لَمْ يَشُدَّ ثَيابَه وَ لَمْ يَتعَّرِضْ لَه كمالَ فَّمِنْ ذَكَر اللهَ عَزّوَجلَّ في كِتابِهِ وَ مَنْ يَتَّق اللهَ...؛
در كتاب من لا يحضره الفقيه از ان حضرت و او از پدرانش و آنان از امام علي(ع) نقل كرده كه فرمود: كسي كه خداوند روزيش به او بدهد در حالي كه براي بدست آوردن آن هيچ قدمي برنداشته و هيچ دستي را دراز نكرده و هيچ سخني به زبان نرانده و هيچ جامهاي براي آن نپوشيده و اصلاً دنبال آن نبوده است او از مصاديق كساني است كه خداوند متعال در قرآن فرموده است: وَ مَنْ يتّق الله.....
قال رَسولُ الله(ص) اَبَي الله اَنْ يَرزُقَ عَبْدَهُ المؤمِن اِلّا مِنْ حَيْثَ لا يَحْتَسِب؛
رسول خدا(ص) فرمود: خداوند امتناع دارد كه بندة مؤمن خود را روزي دهد مگر از آنچه كه گمان ندارد
قال الصادق(ص) اِنَّ الله عَزَّوجلَّ اَرْزاقَ المؤمنين مِنْ حَيثُ لم يَحتَسبُوا وَ ذلكَ اَنَّ العَبْدَ اِذا لَم يَعرِف وَجْهَ رِزقِهِ كَثُرَ دُعاءُه؛
امام صادق(ع) فرمود: راستي خداي عزوجل روزي بندگان را آنچنان كه تصور نميكنند (گمان نميبرند) به آنها ميرساند و اين بدان جهت است كه بنده چون راه بدست آوردن روزي خويش را نداند بسيار دعا و نيايش ميكند.
قال رَسول الله6 مَنْ اِنْقَطَعَ اِلَي الله كَفاهُ الله كُلَّ مَؤنَةٍ وَ رَزَقَه مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب وَ مَنْ اِنْقَطَعَ اِلَي الدُّنيا وَ كَلَهُ الله اِلَيها؛
رسول خدا(ص) فرمود: كسي كه منحصراً به خدا بپيوندد، خداي عزوجل كفايت روزي او را ميكند و روزي او آنچنان كه به حساب نياورد (گمان نبرد) به او ميرساند و كسي كه به دنيا بپيوندد خدا او را به دنيا واگذار ميكند.
عَنْ اَبي عَبدالله(ع) اِلي رَجُل مِنْ اصحابِه اَمّا بَعْدُ فَانّي اوُصيكَ بتَقَوي الله فَاِنَّ الله قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتقّاه اَنْ يُحَوِّلَهَ عَمّا يَكْرَهُ اِلي ما يُحبُّ وَ يَرزُقُه مِنْ حَيثُ لا يَحْتَسبْ...؛
از امام صادق(ع) نقل شده كه نوشت به يكي از اصحابش اما بعد: پس به درستي كه تو را وصيت ميكنم به تقواي الهي، زيرا خداوند تضمين فرموده براي كسي كه تقوا پيشه كند اينكه مكررهاست را از او برطرف و آنچه را او دوست ميدارد برايش فراهم و او را از جايي كه گمان نميبرد روزي دهد.
برای کار هم پیشنهاد می کنم در مورد برنامه نویسی برای موبایل توی شهرتون پرس و جو کنید چون این روزها خیلی ها این کار رو می کنن که یه دوره برنامه نویسی کوتاه میرن بعد برای موبایل برنامه و کتاب می نویسن و درآمد خوبی هم دارند.(حتما قبلش از بودن بازار برای اینکار توی شهرتون مطمئن بشید)
بسیار درست هست
اما راهکارهای دیگری که حتی با وجود کار و تلاش احساس میشود نمیتوان به همان شهریه ی کم طلبگی قانع بود!!
در ادامه ان شاءالله خدمتتان عرض خواهم کرد.
در پایان هم دلگرم میشویم مانند همیشه به سخنان زیبا و قرآنی در بیانات مقام معظم رهبری (دام ظله)
گشودن درهای فَرَج الهی به شرط مجاهدت همراه ایستادگی
مسألهی آزادگان، مسألهی بزرگی است. به فیلمهای تبلیغاتی غربیها و دیگران در زمینهی مسائل نظامی و مسائل مربوط به اسارتهایشان نگاه نکنید. هیچ ملتی نتوانسته است از قشرهای مختلف، مجموعهای جوان و رزمنده به وجود آوَرد که در سختترین شرایطِ اسارت، شخصیت انقلابی و ایمانی و روح رزمندگی را آنچنان حفظ کنند، که آزادگان ما در دوران اسارت حفظ کردند؛ در حالی که یقیناً آنچه ملت ایران از حوادث دوران اسارت این عزیزان میداند، بخشی از مجموعهی عظیمی از حوادث است.
مگر میشود این حادثه را تشریح کرد؟ مگر رنجهای لحظه لحظهی اسارت را میشود در کلمات گنجاند، یا با زبان ادبیّات و هنر تبیین کرد؟ شنیدن، مانند دیدن و لمس کردن نیست. اینها ایستادگی و مقاومت کردند. شاید در آن لحظهای که آزادگان عزیز ما در اردوگاههایی با نگهبانان غلاظ و شداد دشمن روبهرو بودند و ایستادگی میکردند، بعضی از آنها امیدی هم به آزادی خودشان نداشتند. شاید در میان آنها کسانی هم بودند که خسته میشدند و میگفتند تا کی؟ اما سنّت الهی این است که «فانّ مع العسر یسرا، انّ مع العسر یسرا».(۱)
اگر سختیها را تحمّل کردید، خدای متعال درهای فَرَج را خواهد گشود. اگر مجاهدت در راه خدا را بر جسم و نفس خودتان هموار کردید، خدای متعال روشنایی فَرَج را به شما نشان خواهد داد و درهای فَرَج را به روی شما باز خواهد کرد: «و من یتّق اللَّه یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب»(۲). خدای متعال به برکت مجاهدت و به شرط ایستادگی، بیرون از دایرهی محاسبهی معمولی عقول بشری، درها را باز و راهها را هموار میکند.۱۳۷۶/۰۵/۲۹
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا
آزادگان, مقاومت
قرآن
[/HR]۱ ) سوره مبارکه الشرح آیه ۵
فَإِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا
ترجمه:
به یقین با (هر) سختی آسانی است!
۱ ) سوره مبارکه الشرح آیه ۶
إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا
ترجمه:
(آری) مسلّماً با (هر) سختی آسانی است،
نتیجه و لذت فقر
در تربیت فرزند، فقر در اوائل زندگی خیلی مؤثر است. خوش به سعادت کسانی که در اوایل زندگی، سختی میکشند. اینها انشاءالله بچههای خوبی خواهند داشت. شما یک مقدار امکانات داشته باشی، دلت نمیآید به بچهات ندهی. بچه که سختی نمیکشد، بعد خراب میشود. بچه طلبه نباید بد بشود؛ خیلی بد است؛ خیلی غصه دارد. در مناجاتهای شهید چمران را ببینید؛ از گرسنگیها و از فقر و نداری خودش چقدر زیبا سخن میگوید. در اوایل طلبگی، این مناجاتهای آقای چمران خیلی روی ما مؤثر بود.
جبهه خیلی تجربه عالی و فوقالعادهای بود؛ ولی من زیاد فرق اثر معنوی جبهه با اثر معنوی آن اتاقی که سال اولی که قم آمده بودم و حدود ده سال در آن مستأجر بودیم را نمیفهمم. بالای پنجره لای درزش باز بود و برف که میآمد، شب میریخت روی سرمان و بیدار میشدیم. آن زمان گاز و اینها که نبود. با یک مکافاتی یک چراغ نفتی داشتیم که وقتی خاموشش میکردیم راحتتر بودیم؛ از بس این بوی بدی داشت. من یادم هست هر وقت این کفشدار حرم، کفش ما را میگذاشت نزدیک آن جایی که بغل بخاری بود که خودش را گرم میکرد، موقع برگشتن پایم که در کفش گرم میماند، تا خانه خوشحال بودم. لذتبخشترین صحنه ها همینهاست؛ بقیهاش هیچکدام شیرین نیست.
این سختیها در آینده، زیباییهایش باقی میماند. خدا میتواند همه عالم را زیر پای شما بیاندازد. به خدا اطمینان داشته باشید. اینکه نداده، حتما خواسته لذتش را ببرید. فقر طلبگی یک لذتی دارد که یاد آدم میماند.
طلبه یک زجرهایی باید بکشد. من یک زمانی در فعالیتهای تبلیغی زجرهایی میکشیدم؛ دو بار تصادف کردیم و چند ماه در بیمارستان بستری بودیم. بعد به مسئول دفترمان گفتیم یک مقدار مراقبت کنید. همین که شروع کردیم به مراقبت کردن دیدیم نمیشود؛ اصلا دست ما نیست. مثلا یک وقت مراقب بودیم که راننده خوب باشد و سیگار نکشد؛ آن وقت ماشین بین راه تصادف میکرد و مجبور میشدیم با یک تاکسی سیگاری برویم. آنقدر این بلاها سر ما آمد که دیگر ول کردیم و گفتیم: آن سختی که باید بکشیم، میکشیم. با تدبیر ما نمیشود جلویش را گرفت. اینها واقعا به عقل و درک ما نیست. لذا طلبه زیاد نباید به تدبیر معیشت بپردازد.
من خاطرهای را به شما بگویم. حاج خانم ما خیلی این بچه های ما را گرم نگه میداشت که یک وقت سرما نخورند؛ اما همین گرم نگه داشتن موجب میشد که بچهها مدام سرما بخورند. بچه را نباید زیاد در خانه گرم نگه داشت. پول طلبگی هم مگر چقدر بود؟ آن زمان بیمه هم نبود. تقریبا ما نصف پول طلبگی را میدادیم بابت دوا و دکتر توی صف مینشستیم و همهاش میگفتیم: خدایا! آخه یک کسی نیست به عقلش برسد بیمه بکند این طلبهها را؟! اصلا آن پول را به ما ندهند و خودشان مستقیم بدهند اینجا تا یک کاری بکنند. ما که نمیگوییم پولمان زیادتر بشود؛ ولی ما همه این شهریه ناچیز را میدهیم به این آقایان دکترها. دوتا بچه اولمان بیمه نبودند؛ آن دوتای بعدی بیمه شدند. گفتیم خب دیگر، حالا حداقل پول دکتر نمیدهیم. خدا را شاهد میگیرم این از لطیفههای خانه ماست که در خانه ما همیشه مطرح میشود. از آن به بعد مریضیها جوری به تور ما میخورد که مجبور میشدیم آژانس بگیریم و همان پول را پرداخت بکنیم. گاهی میشد یک دارویی را من باید یک دور میزدم با تاکسی توی شهر تا پیدا کنم. حالا بیا و درستش کن! در نهایت بیمه در روزی من هیچ تأثیر نکرد؛ تا اینکه تسلیم شدیم و گفتیم خدایا! غلط کردیم؛ هرکاری دلت میخواهد بکن؛ اصلا ما چهکارهایم؟ من چرا ناراحت باشم؟ این مزه دارد. حالت را میگیرد و تهذیبت میکند. این دادن و گرفتن خیلی اثر معنوی دارد. لذا طلبه واقعا باید به تدبیر معیشت زیاد نپردازد؛ چون نورش کم میشود.
خانواده خوب، خانوادهای است که با این فقر بسازد. شیرینی زندگی فقیرانه با یک طلبه برای خانمها نعمات فوقالعادهای به دنبال دارد. تلاش در بستر فقر، دلها را به هم نزدیک میکند و آقا و خانم پیوندشان با همدیگر محکم میشود.بچهها هم در این پیوند روزی گیرشان میآید. هرچه رفاه و امکانات بیشتری بیاید، دلسردی بیشتر میشود. شما فکر نکنید اگر هر هفته یک سرویس طلا برای خانمتان بگیرید، محبت بینتان بیشتر میشود؛ نه بلکه سرد میشود. وقتی مینشینند با هم نقشه میکشند که با این پول چه کار کنند، مثلا میخواهند بروند عروسی فامیل، چه کادویی ببرند، دیگر درگیری ذهنیشان این چیزهاست. ولی در فقر، محبت در آن خانه رونق میگیرد. خانمها هم چیزی جز محبت از مردشان نمیخواهند؛ چیزی جز یک رابطه عاطفی نمیخواهند. فقط به شرطی که خانمها به حرف دیگران گوش نکنند. امان از زبانهای نیشدار و مارهای خوش خط و خالی که زندگی را به هم میریزد. بعضیها تا به خانه آدم میآیند مهمانی و میروند، اخلاق مرد یا زن بد میشود؛ چرا؟ یک حرفهایی زده که اینها در دلشان حسرت خوردهاند.
یک نکته دیگر هم غیر از خانواده هست و آن هم این که یکی از علما به بنده میفرمودند که طلبه اگر فقیر نباشد، تبلیغ نمیرود و کار تبلیغ روی زمین میماند. آقا! شما که گفتید به خاطر کسب روزی نرو تبلیغ؟! بله، شما به خاطر خدا برو تبلیغ، ولی اگر نرفتی تبلیغ چی؟ خدا گاهی اوقات با فقر تو را وادار میکند که بروی تبلیغ. این هم یک حسنی دارد، ولی در همان شرایط هم آدم باید دلش را به خدا بسپارد. واقعا من حیث لایحتسب را برای طلبه شما قطعی بگیرید.
کارهایی که طلبه میتواند برای ازدیاد روزی انجام دهد
البته طلبه برای ازدیاد روزی خودش میتواند کارهایی هم انجام دهد. یکی از آنها معمم شدن و ملبس شدن است. داستان حضرت علامه طباطبایی را حتما میدانید. ایشان نیمه شبی داشتند نماز میخواندند و مقداری نگران فقر فوقالعاده خودشان شده بودند. بعد آن عارف در را باز میکند و میفرماید: این هجده سال ما کی شما را رها کردیم که رفتید در فکر دنیا؟! آن هجده سال با ازدواجش و با خیلی کارهایش جور در نمیآید، اما با معمم شدنش جور در میآید .
لباس، لطف دیگری دارد. واقعا زندگی انسان را تغییر میدهد. کارهای دیگری هم هست که طلبه می تواند انجام دهد. ازدواج، زندگی انسان را تغییر میدهد؛ فرزنددار شدن، زندگی انسان را تغییر میدهد. اینها راههای مشروع کسب درآمد برای طلبه است.
همانطور که اشاره کردم، آن آرامشی که طلبه باید در زمان فقر داشته باشد، آن آرامشی که در سایه توکل به خداوند متعال باید داشته باشد، خیلی مهم است.
البته یکی از عواملی که طلبه را وادار میکند تا به فکر درآمد باشد، همسر اوست. اگر برای همسرتان خیلی تحمل مشکلات مالی سخت شد، به خدا بگویید: خدایا! فکری به حال من بکن؛ همسرم ناراحت است. مطمئن باشید خدا راه باز میکند. اینکه بناست گاهی فقر را تحمل کنیم، معنایش این نیست که باید فقر را تحمیل بکنیم. اگر طلبهای را دیدید که وضعش خوب است، به او نگویید که چرا زاهدانه زندگی نمیکنی؛ شاید همسرش نمیتواند بیشتر از این تحمل کند. حضرت امام(ره) با خانمی از یک خانواده ثروتمند وصلت کرده بودند و خیلی متناسب با او عمل میکردند. امام حسین(ع) پشتی گذاشته بودند و پردههایی در منزلشان آویخته شده بود. کسی آمد و ایراد گرفت؛ حضرت فرمودند: اینها مهریه همسرم است. پس انعطافپذیری در مقابل همسر، به خاطر رضای خدا واقعا خودش عامل مهمی است است. هرچند همسران محترم طلبهها باید آمادگی این مجاهدت را داشته باشند که بیایند و همسر یک طلبه بشوند .
سخنرانی استاد بزرگوار حاج آقای پناهیان
آیا باور داریم رزق ما طلبهها در دست خداوند متعال است؟
سخن مشهوری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که میفرماید: «من طلب العلم تکفلّ الله له رزقه؛ هر کس دنبال طلب علم برود، خدا رزق او را به عهده میگیرد». یکی از جایگاههایی که برای طلبه محل امتحان است، مضمون همین سخن است، که آیا واقعا ایمان و باور به این داریم که رزق ما طلبهها آن هم به صورت خاص و متفاوت با آنچه که مردم معمولا در این زمینه امتحان میشوند و تکلیف دارند، در دست خداوند متعال است؟ با یک مقدار دقت میتوان مشاهده کرد که خداوند متعال رسما روزی طلبه را به عهده میگیرد. میتوانید این را ملاحظه کنید و کم و بیش حس کنید.
البته نباید کم بودن دارایی را مغایر با این سخن بدانید. چه بسا اگر شما به جای طلبگی دنبال کاسبی میرفتید، داراییتان کمتر میشد. خیلیها دنبال کسب و کار رفتند و به نتیجهای نرسیدند. کم نیستند افرادی که برای اینکه روزی خودشان را بیشتر کنند و دنیای خودشان را بیشتر تأمین کنند، دست از طلبگی کشیدند اما اوضاعشان بدتر شد؛ دیگر از آنهایی که از طلبگی خارج میشوند، سخن نگوییم.
شما هیچ وقت خودتان را با کسانی که دنبال طلبگی نیامدند و مثلا دنبال مهندسی یا کارهای دیگری رفتند و پولدارتر شدند، مقایسه نکنید. اینها مقایسههای عوامانه است. به خانوادههایتان هم اجازه ندهید این مقایسهها را انجام بدهند. چه بسا اگر شما در فضای زندگی غیر طلبگی قرار میگرفتید، وضع مالیتان بدتر هم میشد.
فرض دیگر هم این است که ممکن بود وضعتان بهتر هم میشد، اما چه فایده؟ به بسیاری از برکات زندگی طلبگی دسترسی پیدا نمیکردید.
یکی از ترفندهای خداوند برای تقویت نور معنوی طلبهها
از طرف دیگر خدا گاهی انحائی از فقر و نداری را برای طلبه میپسندد؛ به این قصد که برای طلبه جنبه تهذیب نفس داشته باشد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[۱]. از استغنای مالی، بوی طغیان استشمام میشود و شما اگر در نفس خودتان دقت کنید، هنگام استغنای مالی، نور انسان کمتر میشود و روحیه معنوی کاهش پیدا میکند.
خدا در مسیر تربیت یک طلبه، احیانا لازم میداند که بیش از حد معمول او را دچار فقر کند؛ فقری که توسط پروردگار برنامهریزی شده است. این هم با تکفل روزی از جانب پروردگار مغایرت ندارد؛ بلکه یک برنامه حساب شده است که بسیار هم پذیرفتنی است.
تدبیر معیشت، آری یا نه؟
نکته دیگر اینکه اگر شما ایمان داشته باشید که روزی دست خداست، در زندگی طلبگی، آنچنان به تدبیر معیشت خود اقدام نخواهید کرد. کلمه «آنچنان» را برای این عرض میکنم که تدبیر برای مسائل اقتصادی برای طلبهها منتفی نیست، ولی طلبهای که از طلبگیاش بزند تا درآمدی کسب کند، باید گفت این کار نوعاً با آن توکل طلبگی و ایمان به اینکه روزی دهنده، خداوند متعال است، تغایر دارد.
بنده این را زیاد دیدهام که گاهی ما طلبهها برای تأمین نیاز مالی برنامهریزی میکنیم؛ میگوییم حالا زیاد هم مغایرت با طلبگی ندارد؛ اما دقیقا از همان جاها ضربه میخوریم؛ گویی خداوند از اینکه اهل علم به سمت دنیا بروند، بدش میآید.
طلبهای که توکل دارد، روزیاش را خدا تأمین میکند و در این مسیر فقر را هم زیبا میپذیرد. حتی با خود میگوید نه، اگر جای دیگری هم رفته بودم، روزیام همین قدر بود؛ یا میگوید چهبسا اینجا روزیام کمتر شده باشد، اما برایم مفیدتر است.
اگر طلبه در کنار طلبگی بخواهد تدبیر هم بکند، باید مثل اکل میته باشد؛ باید تدبیرش را عقب بیندازد؛ سعی کند از اینگونه تدبیر فرار کند. البته اگر هم از باب «هرچه پیش آمد، خوش آمد» پیشامدی حاصل شد، اشکال ندارد؛ ولی نگاه طلبه به دنیا باید اینجوری باشد. اگر اینگونه باشد، دنیا پای طلبه ریخته خواهد شد.
نکته دیگر اینکه ما در دوران جوانی نیاز به مال و اموال نداریم. آن وقتی که همه نگران حقوق بازنشستگی هستند، دوران کهولت است و برای اهل علم هم در دوران کهولت معمولا مشکلی از نظر مالی پدید نمیآید. حالا اگر خدا بخواهد بعضی از دوستان خودش را در این زمینه امتحان خاص بکند، آن قصه دیگری دارد، اما معمول قضیه این است که اهل علم در دوران کهولت در بین مردم اعتبار پیدا میکنند و مشکلاتشان راحتتر حل میشود؛ و به هر حال گرهگشایی خواهد شد.
خلاصه، تدبیر برای معیشت، فی نفسه بد نیست؛ ولی ما معمولا خودمان را فریب میدهیم و از طلبگی میزنیم برای تدبیر در معیشت؛ این هم معمولا به آدم لطمه میزند.
بخدا ما هم نفسمون از جای گرم بلند نمیشه ولی فقر طلبگی معنای زیبای دیگری داره
عالمی داره برای خودش
هیچ وقت نمیشه فقط از فقر دم زد باید چشیده باشی تا بدونی
اینکه دلتنگ حرم آقات باشی و فقط مجبور باشی از دور تجدید میثاق کنی...
اینکه فرض کنن خیلی بی دردی که دغدغه ت شده امر به معروف و به خاطرش فحش و کتک بخوری خیلی زیباست و این زیبایی ها رو هرکسی درک نخواهد کرد....
بلیهای به نام تدبیر معیشت از راه طلبگی
در قسمت قبل سخنان بیان شد که خداوند رزق طلبه ها را به طور خاص متکفل است، در نتیجه طلبه آنچنان نباید به تدبیر معیشت بپردازد.
…اما باید دانست پول در آوردن از طریق طلبگی، از این که طلبه از طریق تدبیر مستقل درآمدزایی کند، بدتر است. چرا که اگر طلبه بخواهد از طریق طلبگی پول در آورد، باید چه کند؟ یا باید در ادارهای استخدام شود یا باید سراغ تدریس برود یا باید سراغ منبر برود و…؛ و این یعنی متوقف شدن در یک جایگاه خاص. البته تبلیغ خیلی ارزش دارد، اما نباید نیت ما این باشد که بخواهیم از آن طریق کسب درآمد کنیم. نگاه ما نباید این باشد که به خاطر تأمین معیشت، سراغ هر برنامهای برویم؛ چون مقدار توفیقاتمان در آن برنامه کم خواهد شد. وظیفه طلبه تبلیغ و طرح هجرت و تدریس در دانشگاه و… است؟ یا وظیفه حکم میکند برای اینکه روزی را تأمین کند به موارد فوق بپردازد؟
قواعد رزق در طلبگی:
۱٫ رزق طلبه من حیث لا یحتسب است
خدا در آیه کریمه قرآن میفرماید: «… وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَایحْتَسِبُ …» ولی در روایت میفرماید خداوند متعال روزی مؤمنین را همیشه «من حیث لایحتسب» میدهد. شاید آیه کریمه بیشتر از این دلالت نداشته باشد که خداوند روزی «من حیث لایحتسب» هم به متقین میدهد. به عبارتی این آیه یکی از راههای روزی رساندن به متقین را «من حیث لایحتسب» معرفی میکند، اما وقتی دقیق میشویم، میبینیم اصلا خدا دوست دارد فقط «من حیث لایحتسب» به مؤمن متقی روزی بدهد. «من حیث لایحتسب» برای مؤمن متقی، سنتی است که قرار داده شده است. حال برای طلبه این قاعده مضاعف جاری میشود. طلبهای که برای معیشت خود تدبیر میکند، دو عامل روزیِ «من حیث لایحتسب» را در نظر نگرفته است: یکی مؤمن و متقی بودن و دیگری طلبه بودن. در نتیجه نیت خود را خراب کرده است و خدا را ناراحت میکند. وقتی خداوند را ناراحت کردیم، به همان میزان توفیقاتمان را از دست میدهیم.
۲٫ هر چه برای دنیا نازکنی دنیا بیشتر سراغت خواهد آمد
یک قاعده دیگری هم هست که امیرالمومنین (ع) در خطبه همام به آن اشاره میکند. حضرت یکی از خصائل متقین را اینگونه برمیشمرد: «أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا»[ii]. بر اساس این قاعده، انسان هرچه بیشتر برای دنیا ناز کند، بیشتر دنیا دنبالش میآید. در حدیث قدسی هم هست که خداوند متعال به دنیا فرمود: «هر کسی دنبال تو نیامد، بیشتر دنبالش برو.» لذا در نیاتمان هم باید تدبیر معیشت را کنار بگذاریم.
شاید بد نباشد تجربیات خودمان را به عنوان یک طلبه ناچیز خدمتتان بگویم. بنده در تجربههای متعددی در بحث معیشت، خدا را تجربه کردهام. گاهی در ذهن انسان میآید که انشاءالله در این فعالیت تبلیغیمان دیگر چون این بانی، انسان بامعرفتی است، یک رزقی میرسد و با آن میتوان گرهی از زندگی را باز کرد. فقط همین در ذهنمان میآید؛ نه این که با این نیت آن فعالیت را انتخاب کنیم. اتفاقا دقیقا از همانجا رزق مسدود میشود و چیزی عائدمان نمیشود. هرجا هم شما قطع دارید اینجا هیچ روزیای نیست، دقیقا از آنجا فتح باب میشود. گویا خداوند سنتش همین است و همیشه هم آن را تکرار میکند.
گاهی اوقات میگفتیم که دیگر این فعالیت تبلیغی ما یک ثمری دارد. بعد از فعالیت هم این در ذهنمان خطور میکرد، اما هیچ اتفاقی نمیافتاد و رزقی نمیرسید تا اینکه یک سال میگذشت و ما یادمان میرفت که تبلیغی رفته بودیم و خبری نشده بود، اما به یکباره در یک گرفتاری میدیدیم آن بنده خدا یک مبلغی را فرستاد و یک گرهای که نمیدانستیم چگونه بازش کنیم، باز میشد. گویا این پول در صندوق حساب پساندازی رفته بود تا در اوج نیاز به ما برسد.
نباید به جایی که ذهن و دل انسان میرود نگاه کنید. گاهی اوقات تدبیر کردن معیشت، به معنای روزی و پول و اینگونه مسائل، راه ارزاق را میبندد. نگاه کردن به این مسائل در تدبیر انسان دخالت میکند و در نتیجه انسان توفیقات کمتری پیدا میکند.
. طلاق / ۲ و ۳٫
[ii]. نهج البلاغه، ص۳۰۴، انتشارات دارالهجرۀ قم.
بنده از شاگردی استاد پناهیان دوتا تکه کلام رو به ارث بردم البته هرچند به اختراع خودم این اصطلاحات رو وارد دنیای طلبگی کرده بودم اما خداوند منان است و این افتخار رو نصیب بنده کرد که آرزو کنیم به هر گربه (بلیه ای) که خدا فرستادو هر امتحانی که شدیم (لااقل افتخار بدهد که به نسبت گربه های ارسالی خوب نقش ایفا کنیم ) مثلا همین که خدایا باشه قبوله افتاده تو دهن دوستان طلبه بنده یا اینکه (همش خاطره میشه !)خب جدّا به لطف خدا همه ی درد ها و مشکلات دین خاطره ای خوش خواهند شد ...
ما میتوانیم این دعا را بکنیم که در مقدّمات زندگی خودمون نمونیم و درد و دغدغه ما فقط دین باشه ولی هرگز نخواهیم نتوانست در محضر پروردگار آرزو کنیم که امتحان نشیم !
اما کسی چه میداند شاید سهم ما از زندگی فقط همین باشد هرچند به جبر گرایی نباید معقتد بود بنده از این حیث که میشود از ذاشته ها راضی بود و تقاضای صبر و شکر کرد ، البته خداوند منّان است و روزی مارا شرمنده خودش خواهد کرد و ما خواهیم گفت پروردگار ما به وعده خود تحقق بخشید و برای ما خاطرات خوش بندگی و اطاعت باقی خواهند ماند و ما آبروی خود را برای روزهای وفور نعمت از حال خریدار خواهیم بود آن هم با توسل به عترت....
شکر نتیجه های بی نظیری دارد بخصوص در شرایط غیر عادی و سخت ترین روزهای روزگار که حس میشود قبل از آن بر ما نگذشته است ...
علاوه بر آن مطالب زیبای دیگری هست که حتما باید به آن توجه کنیم و دوباره یاد آوری کنیم
برای انسان با تقوا از رزق های حساب نشده و بی گمان می آید . گاهی یک درخت را هر چه آب میدهی برگ زرد و یك درخت توی جنگل بدون آبیاری سبز است . بعضی از رزقها دست ماست ، با فرمول و كار و تلاش و بعضی هم دست ما نیست .
گاهی مثل یوسف در دل چاه می افتد و همه می خواهند که او خار شود وازبین برو اما خدا می خواهد شاه شود و عزیز . همه خواستند یوسف نباشد ام خدا خواست باشدو برق كشی داخل خانه دست ماست ، ولی كارخانه با ما نیست ،ممكن است ما آماده باشیم ولی كارخانه برق را وصل نكند .پول خرج كردن(سخاوت) رزق را زیاد میكند ؛روایت داریم « اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ » ، « مِفْتَاحُ الرِّزْقِ الصَّدَقَةُ » . اگر توسعه میخواهی باید سخاوت داشته باشیم . فكر نكنیم اگر ندادیم داریم و اگر دادیم نداریم .
صله رحم روزی را زیاد میكند.
مراعات بهداشت، شستن دست قبل از غذا روزی را زیاد میكند.
نماز شب روزی را زیاد میكند.((شخصی آمد خدمت حضرت صادق علیه السلام ، گفتند آقا من ندارم ، فرمود نماز شب بخوان ، گفت نمازشب خوانم ولی بازهم ندار و فقیرم فرمود تو دروغ میگویی کسی که نماز شب بخواند فقیر نمیشود . ))
حسن خلق روزی را زیاد میكند.
امین بودن روزی را زیاد میكند. مردم میگویند این دست و چشمش پاك است.
شكر نعمت روزی را زیاد میكند .(بگذارید دنیا هر گربه ای میخواهد برایتان برقصاند و هرچه بازی دارد سرتان بیاورد در این حالت فقط صبور و شاکر باشید که خداوند صبّاران را دوست دارد و شکر نعمت را بی نهایت میکند .)
بین الطلوعین سراغ كار رفتن روزی را زیاد میكند.(حتی اگر بین الطلوعین صبر کنیم و بیدار هم بمونیم بازهم بهتر هست از خوابیدن و ناامیدی و تلاش نکردن ...)امام سجاد جان (ع) کراهتشون میومد وقت نماز صبح بخوابند من چرا کراهتم نیاد ؟!
حماد بن عثمان شنیدم که امام صادق (ع) میفرمودند: نشستن انسان در پی نماز صبح تا طلوع خورشید مؤثّرتر از به دریارفتن در طلب روزیست . کافی به نقل از حماد بن عثمان ؛ گفتم : گاه انسان حاجتی دارد که میترسد از دست برود . فرمود : در همان تاریکی حرکت کند و برود اما خدا را یاد کند که تا با وضو باشد در تعقیب نماز است.
خورده نانهای سر سفره را خوردن روزی را زیاد میكند. (برادرم از وقتی این موضوع رو فهمیدن در خانه ما خدا رو شکر بر سر نیم خورده مسلمان دعواست...)
مدرک و استخدام آری یا نه؟
بنده بعضی از طلبه ها را میشناسم که عمد دارند در جایی استخدام نشوند؛ عمد دارند عضو هیئت علمی نشوند. میگویند: برای چه عضو هیئت علمی بشویم؟! ما هر چقدر بخواهید، درس میدهیم و کار میکنیم، اما عضو هیئت علمی نمیشویم. بعضی از طلبهها عمد دارند مدرک درسی نگیرند. میگویند: مدرک درسی برای چه بگیریم؟! مدرک بگیریم برای اینکه یک سازمانی یا دانشگاهی به ما حقوق بدهد یا اعتبار گیرمان بیاید؟! اعتبار را که خدا میدهد، رزق هم که دست خداست. اگر درس خواندن مهم است که میخوانیم؛ دیگر برای چه برویم مدرک بگیریم؟!
بنده تصورم این است حتی اگر کسی مدرک بگیرد و مدام عنوان مدرکهای غیرحوزویاش را این طرف آن طرف ذکر کند، این هم درصدی از توفیق و نور را کم میکند. شاید بگویید ما کسی را میشناسیم که عنوان غیرحوزوی دارد و توفیق هم دارد. بنده بر اساس این استدلال خواهم گفت اگر این عنوان را نداشت، توفیقش بیشتر بود. با قصد و نیت تدبیر رزق یا اعتبار، سراغ مدرک رفتن، در بسته شدن ذهن انسان و خلاقیت انسان موثر است؛ در بسته شدن راه خدمت انسان و راه اثر انسان، موثر است. بالاخره ما طلبه شدیم برای اینکه انذار بدهیم؛ برای اینکه برای جامعه ثمره داشته باشیم؛ امرار معاش از طریق طلبگی، این ثمره را کم میکند.
نتیجه پیروزی در امتحانات مالی خداوند
خداوند متعال بعضی از اوقات طلبه را دچار امتحانهای ویژهای میکند: در عرصه تبلیغ، در عرصه تحصیل، در عرصه تعلیم و… ؛ تا جاییکه به خاطر مشکلاتی که به او وارد میشود و روزیهایی که به ظاهر نصیبش نمیشود، عرصه به شدت بر او تنگ میشود. اگر تا آخر این دوره امتحان، دندان روی جگر گذاشت و کلمهای اعتراض نکرد، خداوند میفرماید که این دوره را بردی. همه امتیازش مال تو و بعد هم چه فتح بابهایی خواهد شد.
بنده طلبههایی را میشناسم که مقید به درآمد نبودند و نیستند؛ مثلا یکی از آنها ابتدا با زن و یک بچه در یک اتاق زندگی میکرد. اتفاقا تبلیغهای موفقی هم داشت، اما در تبلیغش روی قسمت مالیاش برنامهریزی نمیکرد. الان به جایی رسیده که حاضرند هفت، هشت خانه به او بدهند. حالا یکی از آنها را گرفته و دارد زندگی میکند. بله، یک دورهای بیاعتنایی کرده و حالا رزق است که به پایش میریزند. البته طلبه باید در این دوره هم حواسش باشد و بریز و بپاش و اسراف نکند. آنجا هم طلبه باید برای رزق ناز کند.
طلبهای را میشناختم که قبل از جانبازیاش قطعه زمینی به او داده بودند که خیلی دور بود. در قسمت دوری از شهر قم بود که اطرافش هم زمین کشاورزی بود؛ تقریبا بیست سال پیش. هنوز هم آنجا زمین کشاورزی است، ولی آن طلبه خیلی خوشحال شده بود که یک قطعه زمین با پروانه و وام ساخت به او دادهاند. اتفاقا رفت و آنجا را ساخت، ولی چند ماه بیشتر نماند. یک بار او را در محله خودمان دیدم، گفتم چه شد؟ شما آنجا خانه داشتید! گفت: من آمدهام قم درس بخوانم؛ نیامدهام که دنبال تهیه خانه باشم. اگر خداوند نمیخواهد من درون شهر خانه داشته باشم، چرا من بروم دنبال خانهدار شدن؟! میگفت: به خدا گفتم: خدایا! تو اگر خانه به من ندهی، من چه کار کنم؟ من که برای خودم خانه نمیخواهم؛ من برای شما خانه میخواهم که شما بدهی به یکی از عملههای خودت. میگفت: بنده به حوزه آمدهام تا برای خدا عملگی کنم. حالا اگر به عنوان مثال بیلی که باید با آن عملگی کنم، دستهاش شکسته است، من نباید نق بزنم که با این نمیشود عملگی کرد. خدا حق دارد به من بگوید: به تو چه ربطی دارد؛ من میخواهم تو با بیل شکسته بیل بزنی. گفتم: حالا چه کار کردی؟ گفت: خانه بیرون شهرم را فروختم و همه بدهیهایم را دادم و با باقیمانده آن که خیلی هم نبود، یک خانه درون شهر رهن کردم. حالا هم با خیال راحت دارم درسم را میخوانم. گفتم: اگر واقعا از صمیم دل و با اعتقاد این حرف را به خدا زده باشی و با اعتقاد این کار را کرده باشی، خدا تو را درون شهر خانهدار خواهد کرد. خداوند بعضی از مناجاتها را رد نمیکند.
البته این گشایشها بعد از مشکلات اتفاق میافتد. هرچند در مشکلات نباید منتظر چنین گشایشها و اتفاقاتی بود. در مشکلات باید کار خودمان را انجام دهیم و به وظیفهمان عمل کنیم. نکته بسیار مهمتر این است که در مشکلات باید ایمان به پروردگار عالم و آرامش روحی داشته باشید.
ماجرای خانه دار شدن حضرت امام(ره)
من از خانه خریدن حضرت امام و آن آرامشی که حضرت امام داشت، خاطرهای نقل بکنم. حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) این خانهای که در چهارراه بیمارستان (یخچال قاضی) دارند، خانهای است که در آن مستأجر بودند و با آقا مصطفی در آنجا زندگی میکردند. آقا مصطفی هم ظاهرا متأهل بودند. یک بار کاروانیانی که میخواستند بروند عتبات، آمدند پیش امام و گفتند که ما میخواهیم پولمان را پیش شما امانت بگذاریم. به بانک و دولت و اینها اطمینان نداریم. امام میفرمایند که من امانت قبول نمیکنم. اصرار میکنند تا اینکه امام میفرمایند من قرض میگیرم. البته قصه از اینجا شروع نمیشود؛ بلکه یک هفته قبلش صاحبخانه حضرت امام میآید به امام میگوید که میخواهیم خانه را بفروشیم؛ یا شما بخرید یا بلند بشوید. امام میفرماید چقدر فرصت دارم؟ آن آقا میگوید یک هفته. خیلی سخت است که آدم در یک هفته خانهاش را جابهجا کند؛ ولی امام میفرماید باشد؛ حالا تا جمعه بعد ببینیم خدا چه میخواهد. آن آقا گفته بوده مثلا دوازده هزار یا چهارده هزار تومان پول این خانه میشود. شب جمعه بعدش این کاروانیها میآیند و همان رقم را داشتند. امام میفرمایند که من قرض میگیرم از شما که تصرف بکنم در آن. فردا صاحبخانه میآید و امام پول را میگذارد جلوی صاحبخانه و میفرمایند این خانه مال ما تا، ببینیم خدا چه میخواهد. امام درسش را ادامه میدهد و مشغول کتاب و درس خودش میشود. هفته بعد، شب جمعه کاروانی ها برمیگردند. امام میفرمایند: شما بنا بود چند ماهی سفرتان طول بکشد! نمایندهشان میگوید: آقا! سفر از قصر شیرین به هم خورد و مجبور شدیم برگردیم. اگر میشود آن پول را مرحمت کنید. امام میفرمایند که پول قرض است و برای قرض هم باید مهلت بدهید؛ تا کی مهلت میدهید؟ میگویند یک هفته. امام میفرمایند باشد؛ ببینیم چه میشود، و به درسشان ادامه میدهند. معلوم است که دل امام تکان نخورده. تا شب جمعه هفته بعد اتفاقی نمیافتد، اما صبح زود برادر حضرت امام -یعنی آقای پسندیده- نزد امام میآیند. امام به ایشان میفرمایند اینجا چه کار میکنید؟ شما که اراک بودید؟ آقای پسندیده هم مدام عذرخواهی میکنند و ببخشید میگویند که بدون اطلاع شما اقدام کردیم… . امام میپرسند حالا چه شده مگر؟ میگوید: املاک پدری را فروختیم و سهم شما را آوردیم. حالا سهم امام چقدر میشود؟ دوازده هزار تومان. امام هم میفرمایند: خیلی ممنون؛ بگذارید اینجا. آن کاروانیان هم میآیند و آقا پول را به آنها میدهد. امام هنوز از جایش تکان نخورده، صاحب یک خانه بزرگ هم شده که الان شما هیچ کدامتان یک همچین خانهای نمیتوانید پیدا بکنید که بخرید.
نیت کنیم شهریه را پس بدهیم!
در قسمت پایانی چند نکته به عنوان تذکر و تنبّه بیان می کنم. اگر طلبه بتواند شهریه را مصرف نکند، خیلی عالی است. پیشنهاد بنده این است که نیت کنید همه شهریههایی را که میگیرید، انشاءالله از پول شخصی خودتان برگردانید. نیت کنید و به امام زمان (عج) بگویید من اینها را قرض میگیرم. من میشناسم کسانی را که یادداشت میکنند که من اینقدر دارم میگیرم که این را یک روز برگردانم. این کار روحیه خوبی به آدم میدهد.
تدبیر نکردن منافاتی با استفاده از فرصت ندارد.
نکته پایانی که میخواهم عرض بکنم، این است که عدم تدبیر در معیشت طبیعتا مطلق نیست. شده گاهی اوقات یک طلبه برایش فرصتی پیش میآید، طبق یک روایتی از این فرصت باید استفاده کند. مثلا یک زمین مناسبی است، حالا با یک مقدار قرض معقولی بخرش؛ طوری که تو را از مسیر طلبگی خارج نکند. بعد چه بسا این را بفروشی، یکی دیگر بخری و آن را هم بفروشی، یکی دیگر بخری و یک کمی وضعت بهتر بشود؛ این اشکالی ندارد. طلبه ها معمولا با خرید و فروش یکی دوتا خانه که در موقعیت مناسبی خریدند و در موقعیت مناسبی فروختند، داراییهایشان تأمین میشود و خدا فرصتش را برای هر طلبهای پیش میآورد. ولی فقر زیبای طلبگی و زهد زیبای طلبگی را کنار نگذارید و آب در دلتان تکان نخورد.
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: قفل دنیا را اگر خواستید با کلیدی باز بکنید و یک بار سعی کردید، اما باز نشد، رهایش کنید. بنده خودم در تجربه زندگی کوتاه و پرعیب خودم، یک جایی برای یک کار دنیایی، مثلا یک وامی که برای یک خانهای میخواستیم بگیریم، به مشکل برخوردم. شاید یک ماه درسمان مختل شد؛ اما گفتیم عیبی ندارد؛ بالاخره این را باید درستش بکنیم. ده سال من چوبش را خوردم و ده برابر ضرر آن وام را پس دادم. اگر ولش کرده بودیم، راحتتر زندگی میکردیم. نه ضرر میکردیم و نه گرفتاری میکشیدیم.
اخلاص عوامانه و اخلاص عالمانه
البته درمورد پول گرفتن در تبلیغ ما یک اخلاص عوامانه داریم و یک اخلاص عالمانه. اخلاص عوامانه این است که ابالفضل العباس (س) کنار نهر علقمه نداند پسفردا بابالحوائج میشود و مخلصانه برای امام حسین (ع) شمشیر بزند. اخلاص عالمانه هم این است که میداند بابالحوائج میشود، ولی خدا شاهد است که مخلصانه شمشیر میزند. شما باید اخلاص عالمانه داشته باشید. کسی هم که عضو هیئت علمی میشود، نمیگوییم بد است، ولی مخلصانه برود عضو هیئت علمی بشود؛ بگوید اینجا یک کرسی باید گرفته بشود که دست نااهل نیفتد. یعنی شما واقعا به ماهی یکی، دو میلیون تومنش نگاه نکنی، و این شدنی است و اصلا ما باید دنبال چنین اخلاصی برویم.
من اعتقادم این است که این وضع مالی بد را خدا برای طلبه خواسته و حتما برکاتی دارد. این وضع مالی بد در جامعه برای چیست؟ من جزئیات را میگویم. آیا عقیده «من حیث لایحتسب» باعث نمیشود که تفکر دال و مدلول، و علت و معلول ضعیف شود در انسان؟ خب انشاءالله که ضعیف بشود؛ چون ما در مورد علت العلل فکر نمیکنیم. ما وقتی درباره علت و معلول و در مورد این اسباب فکر میکنیم، این توجه به اسباب ما را ضعیف میکند.
در زندگی تجربه خواهید کرد، به هر عاملی امید پیدا کنید، خدا امیدتان را قطع میکند و میگوید فقط به من امید داشته باش؛ هرچه پیش آمد، خوش آمد.
پذیرش مشکلات شیرین طلبگی
خدا انشاءالله وسعت روزی به شما بدهد؛ ولی خدا شاهد است اگر طلبهها وضعشان خوب باشد، شما همکلاسیهای بدی پیدا خواهید کرد. بگذارید طلبه وضعش جوری باشد که هر کسی زن طلبه نشود تا همسرهای خوبی پیدا کنید. بگذارید هر کسی نیاید سراغ طلبگی تا محیطتان باصفا و نورانی باقی بماند. همین مدرسه معصومیه وقتی ساخته شده بود، یک زمانی در قم خیلیها میگفتند با همچین مدرسهای، دیگر نوری برای طلبهها باقی خواهد ماند؟ مدرسهای به این شیکی؟ همه چیز دم دست آماده؟ آن زمانی که ما در مدرسه بودیم، باید شال و کلاه میکردیم میرفتیم تا حمام عمومی. آن حمام عمومی هم خودش حکایتی بود. باور بفرمایید که فضای طلبگی خراب میشود. من از شما تمنا میکنم که مشکلات طلبگی را شیرین بپذیرید. اینها طراحی شده از طرف باری تعالی است که شما نور بگیرید. اینها دورههای آموزشی است.
[h=1]طلبه و اقتصاد[/h]
[h=2]طلبه و اقتصاد[/h] روابط بین الملل، تأثیرات آن و به خصوص تحریم ها ی اقتصادی، و دلایل مختلف دیگر اوضاع اقتصادی را تحت الشعاع خود قرار داده و برای برخی از مردم گذران زندگی مشکل شده است.
یکی از این گرو های مردمی، طلاب هستند. با توجه به میزان درآمدی که نهاد های مسئول به عنوان قانون کار و درآمدها معرفی کرده است، شهریه ی طلبگی یکی از پایین ترین درآمدهاست. یا به عبارت دیگر طلاب و روحانیون جزء کم درآمدترین اقشار جامعه هستند که با با پایین ترین درآمدهای اداره کار برابری دارد.
البته قبل از شروع به بحث شبهه و اشکالاتی که به شهریه طلاب وارد است را بیان می کنیم؛
برخی می گویند چرا طلاب باید شهریه بگیرند و درس بخوانند، در حالیکه دانشجویان شهریه می دهند و درس می خوانند؟!
اولا لازم به ذکر است که این شهریه ای که به طلاب می دهند هرچند برکت فراوانی دارد اما از نظر مالی بسیار کم است و همانطور که بیان شد تقریبا با پایین ترین حقوق اداره کار برابری می کند.
دوران دانشجویی برای کارشناسی 4سال و برای ارشد دو سال است. یعنی یک دانشجو می تواند با گذراندن 6 سال، علاوه بر دریافت مدرکی که در جامعه و میان مردم معتبر و قابل احترام است، وارد بازار کار شده و در آمد لازم خویش را دریافت کند. البته ممکن است برای بعضی فارغ التحصیلان دانشگاه ها کار مناسب موجود نباشد که این استثنائات به اصل بحث خللی وارد نمی کند.
البته برای دانشجویانی که در رشته خود تمام تلاش خویش را کرده و خوب درس خوانده اند معمولا کار وجود دارد.
به هر حال دوران دانشجویی دورانی ست بسیار موقت و اگر هم فشار های اقتصادی اندکی در این دوران وجود دارد با پایان دوران دانشجویی و ورود به بازار کار به اتمام خواهد رسید.
اما دوران طلبگی بی پایان است و اگر کسی از کسوت طلبگی خارج نشود، معمولا تا آخر عمر ادامه دارد. حدود ده سال دوران مقدمات و سطح حوزه به طول می انجامد.
یعنی گذراندن ده پایه ابتدایی سیستم درسی حوزه، ده سال وقت می خواهد البته اگر به طور معمول یعنی سالی یک پایه گذرانده شود.
بعد از این مقدمات و سطح، درس خارج شروع می شود که با توجه به شرایط و وضعیت و تلاش هر طلبه مدت متفاوتی به طول می انجامد.
ممکن است طلبه ای بعد از پنج سال مطالعه و تحصیل در دوران خارج، به اجتهاد برسد و برخی نیز با گذراندن سال های مدید هم به این درجه نمی رسند چراکه "العلم نور یقذفه الله فی قلب مایشاء" [1] .
البته ممکن است طلابی هم از اجتهاد در فقه و اصول چشم پوشی کرده و حوزه های علمی دیگر مانند فلسفه، کلام، اخلاق و ... را انتخاب کنند که تحصیل و دستیابی به تخصص در آن رشته ها نیز مسلتزم گذراندن دوره ای طولانی ست.
بهرحال این دوران بلند تحصیلی مانع کار برای طلبه می شود و لازم است طلبه تمام وقت درس بخواند. شهریه ای که به طلاب پرداخت می شود به منزله کمک هزینه ایست تا طلاب فقط و فقط به درس فکر کرده و وقت خود را برای کار نگذارند تا بتوانند در آینده حافظ و پاسدار اسلام باشند.
می توان گفت این شهریه به نوعی همان بورسیه است. دانشجو را بورس می کنند تا دغدغه ذهنی نداشته و ذهن خود را متمرکز در کسب علم کند و درآینده برای آن موسسه یا دانشگاه که او را بورس کرده، کار کند.
شهریه نیز از اسلام و وجوهات شرعی ست و طلبه نیز به اسلام تعهد می دهد با تحصیل خوب و کامل خود را وقف تبلیغ و خدمت رسانی به دین کند.
باز هم لازم به ذکر است که این شهریه اندک در این روزگار کنونی پاسخ گوی نیازهای طلاب نیست و در نتیجه ذهنی متمرکز برای تحصیل وجود ندارد.
این شرایط سبب شده است برخی طلاب و روحانیون در کنار تحصیل وارد بازار کار شوند، حال بعضی از ایشان کاری متناسب با طلبگی مانند تدریس، پژوهش، تألیف، و بعضی دیگر کارهای اقتصادی غیر طلبگی مانند تجارت در بازار را برگزیده اند.
با توجه به سنگینی دروس حوزه، آیا یک طلبه می تواند هم کار کند، هم درس بخواند؟ وظیفه یک طلبه در شرایط بد اقتصادی خانواده اش چیست؟ درس یا کار؟ بر سر این دوراهی چه تصمیم باید گرفت؟
در قسمت بعدی به احادیثی که لزوم امرار معاش و کسب درآمد را توصیه می کنند اشاره کرده و سعی می شود به پرسش های فوق پاسخ داده شود.
[/HR] منابع:
بحار الانوار
پی نوشت :
[1] بحارالانوار ج1 ص 225.
من خودم به شخصه فکر میکردم که به طلاب خیلی میرسن...خیلی امکانات بهشون میدن...اما یه بار پدر من که یادم نیست به چه علتی به حوزه علمیه رفته بود در مورد حجم زیاد درساشون, غذای خیلی کم و محدودشون, سخت گیریای شدیدی حرف زد که من حتی فکرشم نمیکردم...
من فقط میتونم به این طلاب عزیز احسنت بگم که در اوج قناعت بازم خدارو از یاد نمیبرن...
آفرین به همگی...:Kaf::Kaf::Kaf:
قناعت طلاب از هر گنج و پولی بهتره
هستند کسایی که به مراتب وضعشون از طلاب بهتره،ولی چون قانع نیستند.....
بهترین ثروت ---->قناعت
دوستان سلام
پذیرش مشکلات شیرین طلبگی
خدا انشاءالله وسعت روزی به شما بدهد؛ ولی خدا شاهد است اگر طلبهها وضعشان خوب باشد، شما همکلاسیهای بدی پیدا خواهید کرد. بگذارید طلبه وضعش جوری باشد که هر کسی زن طلبه نشود تا همسرهای خوبی پیدا کنید. بگذارید هر کسی نیاید سراغ طلبگی تا محیطتان باصفا و نورانی باقی بماند. همین مدرسه معصومیه وقتی ساخته شده بود، یک زمانی در قم خیلیها میگفتند با همچین مدرسهای، دیگر نوری برای طلبهها باقی خواهد ماند؟ مدرسهای به این شیکی؟ همه چیز دم دست آماده؟ آن زمانی که ما در مدرسه بودیم، باید شال و کلاه میکردیم میرفتیم تا حمام عمومی. آن حمام عمومی هم خودش حکایتی بود. باور بفرمایید که فضای طلبگی خراب میشود. من از شما تمنا میکنم که مشکلات طلبگی را شیرین بپذیرید. اینها طراحی شده از طرف باری تعالی است که شما نور بگیرید. اینها دورههای آموزشی است.
بانو ستاره زهراء، نتوانستم فقط به فرستادن صلوات بسنده کنم.
باید از شما بابت تمام پست هایتان تشکر می کردم.
فقط یک مسئله، اگر ممکن است منبع اینها را بنویسید تا بیشتر استفاده کنیم
علی علی
فقر طلبگی
با كسب اجازه از محضر استاد حامي؛
فكر مي كنم گذاشتن واژه فقر در كنار واژه طلبگي، زيبايي طلبگي را مي گيرد. اي كاش از اين تركيب (فقر طلبگی) استفاده نمي كرديد. هر چند مقصود شما ارائه زيبايي هاي طلبگي است.
التماس دعا
قواعد رزق و روزی در دنیای زیبای طلبگی سخنرانی آقای استاد پناهیان
بسم الله الرحمن الرحیم
بله درست میفرمایید البته سخنان و تعابیر استاد بزرگوارم حجت السلام و المسلمین حاج آقای پناهیان هست.
منبع : دوهفته نامه عهد
بسم الله الرحمن الرحیم
بله درست میفرمایید البته سخنان و تعابیر استاد بزرگوارم حجت السلام و المسلمین حاج آقای پناهیان هست.منبع : دوهفته نامه عهد
دوستان سلام
خوشا به حالتان.این نشریه که فقط هر از گاهی که دوستان از معصومیه می آیند به همراه "خط" دست ما می رسد. آن هم فقط 1-2 شماره.
بانو، اینها را خودتان تایپ کردید؟
چون سایت نشریه، قسمت آرشیو دارد اما جست و جو ندارد که بتوان موضوع را پیدا کرد
علی علی
سلام علیکم
هرچند شهریه طلبگی کم است و سختی خودش را دارداما در عوض خیال طلاب راحت است که حلال است !
به نظر من حقیر کسی که در مسیر طلبگی و به خاطر تبلیغ دینش و به خاطر رضای خداوند تحمل سختی میکند در کنار همه سختی هایش لذت بخش است زیرا بیشتر رضایت خداوند را حس میکند !
کلا هرگاه انسان در مسیر الهی به خاطر رضای الهی تحمل سختی کند این تحمل کردند زیباست جایی که حضرت زیتب (س) در مورد واقعه کربلا فرمودند : "ما رایت الا جمیلا " " من چیزی جز زیبایی ندیدم "
دیگر تکلیف ما انسانها مشخص است!!
التماس دعا ،یا زهرا(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
دوهفته نامه عهد منبع خوبی هست پیشنهاد میکنم آرشیو سایت مطالعه شود.
منابع سخنرانی آقای استاد پناهیان رو دانلود بفرمایید.
بانو، بنده منابع سخنرانی استاد پناهیان را پیدا نکردم، می توانید لینک آن را لطف بفرمایید؟
علی علی
باسلام: از انجایی که شهریه طلاب اصلا کفاف نمیده(برای طلاب جوان که هیچ سرمایه قبلی ندارن)خصوصا در این اوضاع نابسامان اقتصادی، چه کارهایی وجود داره که یه طلبه بتونه انجام بده تا اینده اقتصادی مساعدی داشته باشه؟
تشکر
-تشکر ازتمام دوستان بابت راهکار های خوبتون.
-به نظر میرسه لذت طلبگی در دوران قبل از تشکیل خانواده باشه بعدش مشکل ازدواج و...
تازه با این وضعیت نمیشه بچه زیاد هم اورد و باید ناخواسته و با اکراه تمام به فرهنگ کم فرزندی عمل کرد،چون با این وضع مالی هرچندکه با قناعت همراه باشه اگه فرزندا زیاد باشد بخاطر مشکل مالی دچار سرخوردگی میشن
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
ان شاء الله از دعای خیر آقا امام زمان (عج) ارواحنا فداه بهره مند باشیم.
سلام
فکر کنم معنی سوال ایشون ارائه راهکار عملی بود نه بیان مسائل اعتقادی مثل توکل کردن!
مسلما باید راهکار های عملی برای صرفه جویی و غیره به ایشون داده بشه و گرنه فکر نکنم یک طلبه ندونه روزی رسون خداست
روزی رسونی خدای تعالی در تناقض با تدبیرر امور زندگی نیست!
لطفا دوستان تدابیر اقتصادی رو بگن نه بحث توکل و رزاقیت و... رو
یا حق
شما بعد از دوران تحصیل شرایطتون کاملا متفاوت میشه
اما در مورد طلاب چنین چیزی وجود نداره
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر منظورتون سنوات تحصیلی هست که در این صورت فقط چند سال بیشتر از تحصیلات دانشگاهی هست مثل کسی که در دانشگاه دکترای پیوسته بخونه شاید هم منظور شما سفیران هدایت باشه...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر منظورتون سنوات تحصیلی هست که در این صورت فقط چند سال بیشتر از تحصیلات دانشگاهی هست مثل کسی که در دانشگاه دکترای پیوسته بخونه شاید هم منظور شما سفیران هدایت باشه...
سلام منظور فرصت های شغلی بعد از تحصیل هست
طلبهها و چالشی به نام شغل دوم
برخی از طلاب، همه ی وقت خود را به مطالعه و مباحثه اختصاص نمی دهند و بخشی از روز را به کارهای دیگری می پردازند که به آن ها در اصطلاح، شغل دوم گفته می شود. در این نوشته قصد داریم مسئله ی پرداختن به شغل دوم را مورد بررسی قرار دهیم.
طلبگی را اگر هم یک شغل ندانیم، رسیدگی به امور درس و بحث و شرکت در کلاس ها و مطالعه و مباحثه و تحقیق و پژوهش های لازم، به اندازه ی یک شغل یا حتی بیش از آن، از یک طلبه وقت می گیرد.
اما برخی از طلاب، همه ی وقت خود را به مطالعه و مباحثه اختصاص نمی دهند و بخشی از روز را به کارهای دیگری می پردازند که به آن ها در اصطلاح، شغل دوم گفته می شود. در این نوشته قصد داریم مسئله ی پرداختن به شغل دوم را مورد بررسی قرار دهیم.
با بررسی مشاغل مختلف، مشخص می شود که بعضی از امور فقط از عهده ی یک روحانی و تحصیل کرده در حوزه بر میآید.
از جمله حضور طولانی مدت به عنوان مبلغ در یک منطقه یا مجموعه اداری و مانند آن، مسئولیت بخشهای عقیدتی سیاسی سازمانها، اداره ی دفتر ازدواج، برخی از ادارات مخصوص روحانیون و …
از این مسئله مشخص می شود نمی توان پرداختن به شغل دوم را به طور کلی و به صورت مطلق رد کرد و طلاب را از آن منع نمود.
بلکه باید به بعضی از مشاغل که نه حضور یک طلبه در آنها ضرورت دارد و نه حتی بعضی از آنها با شان طلبگی سنخیت کافی دارد، توجه نموده و طلبه ها را از آنها بر حذر داشت.
اما اینکه چرا طلاب با وجود شیرینی فضای درس و بحث و اصالت این امر در حوزه های علمیه، به امور دیگر می پردازند، جای بررسی دارد.
بعضی از طلبه ها به خاطر ارتباط با محیط های مختلف و درک نیاز ها و دغدغه نسبت به انجام تکلیف دینی به عنوان یک دانش آموخته ی حوزه و آشنا به منابع دینی، بر خود لازم می بینند در اموری که توانایی و سلیقه ی فعالیت در آن را دارند واردشده و به انجام وظیفه بپردازند.
اما عده ی دیگری هستند که ورود آن ها به عرصه ی فعالیت های مختلف، در ابتدا از نیاز به تامین هزینه های زندگی ناشی می شود.
با توجه به مبالغی که به طلاب به عنوان کمک هزینه پرداخته می شود، مشخص است که اکثر آن ها برای حداقل های زندگی نیازمند تامین از سوی منابع دیگری نیز هستند که این امر با تبلیغ در ایام خاص و یا فعالیتهای پژوهشی و نوشتن مقاله و کتاب صورت می گیرد.
با درنظر گرفتن واقعیت های موجود، می توان به طلابی که قصد دارند در کنار درس و بحث، به امور دیگری نیز بپردازند توصیه نمود چند مسئله را در نظر بگیرند:
اول اینکه زمان مناسب برای کم کردن از اهتمام به درس و مطالعه و مباحثه و تحقیق را بشناسند.
در ساختار فعلی دروس حوزه های علمیه، این زمان مناسب، حد اقل اتمام دروس پایه ی ششم است. طلبه، هر چقدر در مسیر تحصیل دروس حوزوی و بحث و تحقیق آن ها پیش رفته باشد، در محیط های دیگر امکان بیشتر و متقن تری را در خدمت علمی و دینی به دیگران دارد.
دوم، اینکه در صورت احساس وظیفه برای پرداختن به امر دیگر و یا ناچار شدن نسبت به آن، سعی نمایند کاری را در پیش گیرند که بیشترین تناسب را با آنچه آموخته اند و آن چه از یک طلبه ی علوم دینی انتظار می رود داشته باشد.
در همین راستا، می توان به ماجرای هجرت شهید بزرگوار علامه مطهری اشاره کرد که در پی محدودیت هایی که دچار آن شد و تقریبا هیچ راهی برای تامین زندگی خویش پیش رو نداشت، با حضور در دانشگاه و قدم نهادن در مسیر تدریس و برگزاری سخنرانی های علمی و اعقادی، ماندگار ترین مجموعه ی علمی و دینی را به یادگار گذاشت.
در حالیکه این روز ها در مطبوعات، گزارش هایی از طلبه هایی به چشم میخورد که بعد از تحصیل در حوزه، به تحصیل در رشته ی مهندسی یا پزشکی پرداخته اند و از این امر با افتخار نیز یاد می شود! در حالیکه با اندکی تامّل، می توان فهمید که اشتغال به رشته های مختلف که تناسبی به علوم حوزوی ندارند، در مقایسه با آنچه با تحصیل در حوزه به دست می آید هیچ افتخاری به حساب نمی آید.
مسئله ی سوم هم اینست که هیچ گاه رابطه ی خود را با کتاب و علوم حوزوی قطع نکنند.
علوم، با گذشت زمان و عدم ممارست، رنگ فراموشی به خود گرفته و از دست می رود. به علاوه، با حفظ این ارتباط می توان از مباحث جدید و همینطور سوال ها و نیاز های علمی جدید و به روز نیز با خبر شد و در این زمینه همراه با شرایط زمان پیش رفت که از لوازم یک طلبه ی موفق است.
[/HR] منبع : روات حدیث