جمع بندی خلقت خدا

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خلقت خدا

یک عبارتی شنیدم و احساس میکنم که درست هست
(خدا مارا ،ما نیافرید بلکه مارا، ما یافت)
با این عبارت خیلی سوالاتم در زمینه خلقت حل شده اما این نتیجه رو هم گرفتم که: فایده خدا وجود نظم و همین بودن ماست ،لا غیر .
و در اینکه خداوند خودش چیزی را از عدم خلق کرده و اون تصویرات قبلی دچار شک شدم. لطفا راهنمایی کنید

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد صادق

محمد132;550197 نوشت:
یک عبارتی شنیدم و احساس میکنم که درست هست
(خدا مارا ،ما نیافرید بلکه مارا، ما یافت)
با این عبارت خیلی سوالاتم در زمینه خلقت حل شده اما این نتیجه رو هم گرفتم که: فایده خدا وجود نظم و همین بودن ماست ،لا غیر .
و در اینکه خداوند خودش چیزی را از عدم خلق کرده و اون تصویرات قبلی دچار شک شدم. لطفا راهنمایی کنید

باسلام وتشکر از شما .
آن جمله را که نقل نموده اید گرچه فراز اولش ( مارا مانیافرید ...) تا اندازه ی درست است چون مراد این است خداوند انسان خلق نمود ولی او خود با علم وعمل شخصیت خود را ساخت .
اما فراز دوم سوال ( بلکه مارا، ما یافت) مفهوم قابل قبول ندارد .
چون ما مخلوق خدا هستم ونه یافته او . در هر حال اگر در باره فلسفه آفرینش انسان پرسش وسوالی ویا شبهه ی دارید مطرح نماید تا پاسخ لازم ارایه شود . ولی عجالتا باید اشاره شود :
خلقت یک موجود مانند انسان به جهت ویژگی های خاص آن می تواند عنوان خلیفه اللهی بگیرید . طبق آنچه خداوند در قرآن کریم فرموده ، فلسفه خلقت انسان، قرار دادن خلیفه خدا روی زمین بوده است:
«وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛(1)
چون پروردگار تو به فرشتگان گفت : در زمین جانشینى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند :آیا در آن کسى را مى‏گمارى که در آن فساد انگیزد و خون ها بریزد و حال آن که با ستایشت، تو را تنزیه مى‏کنیم و به تقدیست مى‏پردازیم ،فرمود : چیزى مى‏دانم که نمى‏دانید».
از این آیه معلوم می‌شود برای این که خداوند روی زمین خلیفه‌ای داشته باشد، انسان را خلق کرد، ولی مقام خلافت برای آدمی وقتی فعلیت پیدا می‌کند که در همه شئون زندگی بر اساس قوانین تکوینی و تشریعی رفتار نماید، از این رو در آیات دیگر سخن از پرستش و عبودیت انسان و جن مطرح است:
«ما خلقتُ الجنّ والإنسَ إلاّ لیعبدون؛(2) جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا به یکتایی پرستش کنند».
انسان را برای خلافت الهی در زمین آفریده ،راه احراز این مقام ،عبودیت خداوند و پرستش اوست.

پی‌نوشت‌‌ها:
1. بقره (2) آیه 30.
2. ذاریات (51) آیه 56.

حاضر
سلام علیکم
:ghaiem::ghaiem:
این دو جمله از نظر فنی نادرست هستند.
خداوند، از لحاظ علمی، آفریدن خداوند ما را به صورت ما، دارای ابهام فنی و علمی کامل است.
از لحاظ دانشی، خداوند همه ما را آفریده است و ما پیش از آفرینش خداوندم متعال وجود نداشته ایم؛ زیرا همه ما حادث هستیم و حادث، مسبوق به عدم است و احتیاج به یک خالق و آفریننده دارد و این که گفته شود، خداوند ما را یافت، این مفهوم را می رساند که خودش ما را خلق نکرده است و بعد از خلقت ما توسط شخصی دیگر یا وجود ما بدون خالق، ما را یافته است، در حالی که هر دو فرض نادرست است، اگر شخصی دیگر ما را خلق کرده باشد، باز سؤال پیش می آید که خالق او کیست؟ بالاخره باید سلسله خلقت به خدا برسد وگرنه موجب نقصان در خدا و تسلسل و دور می شود و در فرض دوم، از آن جایی که ما حادث هستیم، نمی شود که بدون علت به وجود آمده باشیم و باید حتماً مستند به یک علت و سبب و موجد باشیم که آن، چیزی و موجودی جز خداوند نیست.

موفق باشید.
:bale:

حاضر;577700 نوشت:
حاضر
سلام علیکم

این دو جمله از نظر فنی نادرست هستند.
خداوند، از لحاظ علمی، آفریدن خداوند ما را به صورت ما، دارای ابهام فنی و علمی کامل است.
از لحاظ دانشی، خداوند همه ما را آفریده است و ما پیش از آفرینش خداوندم متعال وجود نداشته ایم؛ زیرا همه ما حادث هستیم و حادث، مسبوق به عدم است و احتیاج به یک خالق و آفریننده دارد و این که گفته شود، خداوند ما را یافت، این مفهوم را می رساند که خودش ما را خلق نکرده است و بعد از خلقت ما توسط شخصی دیگر یا وجود ما بدون خالق، ما را یافته است، در حالی که هر دو فرض نادرست است، اگر شخصی دیگر ما را خلق کرده باشد، باز سؤال پیش می آید که خالق او کیست؟ بالاخره باید سلسله خلقت به خدا برسد وگرنه موجب نقصان در خدا و تسلسل و دور می شود و در فرض دوم، از آن جایی که ما حادث هستیم، نمی شود که بدون علت به وجود آمده باشیم و باید حتماً مستند به یک علت و سبب و موجد باشیم که آن، چیزی و موجودی جز خداوند نیست.
موفق باشید.

سلام
شما مخلوقات را مسبوق به عدم فرض کردید در صورتی که فرض بنده ازلی بودن موجودات است

سوال
آیا این تعبیر درست است که: «خدا ما را، ما نیافرید، بلکه ما را، ما یافت»؟ با این عبارت خیلی از سوالات من در زمینه خلقت حل می‌شود، اما در اینکه خداوند چیزی را از عدم خلق کرده دچار شک شده ام، همچنین در این صورت نتیجه این خواهد شد که فایده خدا تنها در وجود نظم و همین بودن ماست.

پاسخ

بدون شک همه اشیاء در وجودشان وابسته به خداوند هستند، و اصل وجود و هستی شان از خداوند نشأت گرفته است، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ»؛ بگو خدا خالق همه چيز است(1)
اصلا بدون وجود خالقی بی نیاز، وجود موجودات توجیه نمی‌شود، چون همه آنها ممکناتی هستند که ماهیتشان نه اقتضاء وجود دارد، و نه عدم، پس موجودی بی نیاز باید آنها را از این حالت تساوی بین وجود و عدم به سمت وجود آورده، و محقق کرده باشد.(2)
با پذیرفتن خالقیت خداوند نسبت به همه موجودات دو نکته دیگر که ناظر به بخش ابتدایی، و انتهایی سوال است نیز روشن می‌شود:

نکته اول:
همیشه علم به علت چیزی موجب علم به معلول آن می‌شود، مثلا ستاره شناسی که علم به علت کسوف و خسوف دارد، به زمان وقوع این پدیده نیز علم دارد و می‌تواند آن را پیشگویی کند، بنابراین وقتی خداوند خالق همه موجودات است، پیش از وقوع آنها نیز به آنها علم دارد همان‌طور که پس از ایجاد، نسبت به آنها آگاه است.(3)
بنابراین تعبیر «یافتن» درخدا راه ندارد، چون یافتن و وجدان، پس از فقدان است، مثل انسان که ابتدا چیزی را ندارد و سپس می‌یابد، و می‌گوید: «یافتم»؛ قدرت یافتم، علم یافتم، بهبودی یافتم، اما در مورد خداوند هیچ نداشتن و فقدانی راه نداشته، و ندارد، او وجود نامحدودی است که همه کمالات وجودی چون علم و آگاهی را از ازل داراست، لذا «یافتن» برای او معنا ندارد.

نکته دوم:
همچنین روشن می‌شود که وقتی اشیاء در اصل وجودشان نیازمند خداوند هستند، نمی‌توانند در بقائشان بی نیاز از خداوند باشند، پس وجود خدا بعد از ایجاد اشیاء نیز بی فایده نیست، و این‌گونه نیست که فایده خدا فقط در نظم عالم و ما بودن ما باشد.
برای توضیح بیشتر باید دقت کنید که تدبیر جدای از خلق کردن نیست، در یک نگاه دقیق خالقیت با ربوبیت تلازم دارد بلکه اصلا تدبیر از جهتی همان خالقیت است(4) تدبیر به معنای ایجاد ارتباط بین مستکمل و کمال است(5) بنابراین پروراندن درخت چیزی جز رشد آن نیست که به همان خلقت بر می‌گردد و رزق، همان خلقی است که در مقایسه با انسان رزق نامیده می‌شود والا خود رزق مثل نان و آب و... مخلوق خداوند هستند(6)
قرآن کریم در آیات مختلفی به این تلازم بین خالقیت و ربوبیت اشاره کرده است:

«هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيرْ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنىَ‏ تُؤْفَكُون‏»؛ آيا آفريننده‏اى جز خدا هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ هيچ معبودى جز او نيست با اين حال چگونه به سوى باطل منحرف مى‏شويد؟(7)

«رَّبُّكمُ‏ْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِى فَطَرَهُن‏»؛ پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده‏.(8)
«اللَّهُ الَّذِى خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يحُيِيكُمْ هَلْ مِن شُرَكاَئكُم مَّن يَفْعَلُ مِن ذَالِكُم مِّن شىَ‏ْءٍ سُبْحَنَهُ وَ تَعَلىَ‏ عَمَّا يُشْرِكُون‏»؛ خداوند همان كسى است كه شما را آفريد، سپس روزى داد، بعد مى ‏ميراند، سپس زنده مى‏كند آيا هيچ يك از همتايانى كه براى خدا قرار داده ‏ايد چيزى از اين كارها را مى‏ توانند انجام دهند؟ او منزّه و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‏ دهند.(9)

بنابراین لزوما آفریدگار است که می‌تواند پروردگار باشد، علاوه بر این که فقط خالق از سازمان هستی باخبر است و مدبر بدون آگاهی نمی‌تواند تدبیر کند چرا که پرورش دهنده باید به همه اسرار درونی، و آنچه که شیء با آن با مرتبط است آگاه باشد و جز خالق کسی نمی‌تواند به حقیقت مخلوقات آگاه باشد(10)
______________________________
1. رعد:13/16؛ زمر:39/62.
2. سبحانی جعفر، الالهیات، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، چاپ سوم، 1412ق، قم، ج1، ص62.
3. همان، ج1، ص114.
4. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ‏چاپ پنجم، دفتر انتشارات جامعه‏ى مدرسين، قم‏، 1417ق ، ج17، ص15؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، چاپ اول، نشر إسراء، قم، 1378ش ج1، ص353و354.
5. تفسیر تسنیم، ج14، ص427.
6. المیزان، ج16، ص195.
7. فاطر:35/3.
8. انبیاء:21/56.
9. یونس:10/40.
10. تفسیر تسنیم، ج1، ص353و354.

موضوع قفل شده است