8 مرداد سالروز شهادت شهید ابراهیم شریف نژاد
تبهای اولیه
شهید ابراهیم شریفنژاد، یکم فروردینماه سال ۱۳۴۳ش در بوشهر چشم به جهان هستی گشود. زندگینامه شریفنژاد را به روایت برادر بزرگوارش میخوانیم: «من و ابراهیم دوران کودکی را با تمام خاطرات تلخ و شیرین پشت سر گذاشتیم و وارد مرحله جدیدی از زندگی شدیم. تا اینکه ابراهیم به خدمت سربازی اعزام شد. دوره آموزشی سربازی را در پایگاه هوایی شیراز سپری کرد و پس از اتمام این دوره، در پایگاه هوایی بوشهر مشغول به خدمت شد. در دوره خدمت احتیاط به جبهه اعزام و بالاخره در پادگانی واقع در روستای کانیخلیل از توابع کردستان در درگیری با ضدانقلابیون کرد به درجه رفیع شهادت نائل گردید. ابراهیم با همسالانش رابطه خوبی داشت و در تیم «گسار» در پست دروازهبانی بازی میکرد. وی همچنین دروازهبان تیم محل هم بود و من در آن زمان هافبک تیم بودم. ایشان مداح هم بودند و زمانی که در مکانی مراسم دعای کمیل برگزار میشد، یک دستگاه رادیوضبط به دست من میدادند و خودشان مداحی و نوحهخوانی میکردند و گاهی هم بههمراه آقای ملاحزاده برای نوحهخوانی و مرثیهسرایی به پایگاه هوایی میرفتند. ایشان درمورد نماز و روزه و بهطور کلی همه فرائض دینی کاملاً مقید بودند و همه این اعمال را به نحو احسن انجام میدادند. از سال ۵۸ که بسیج تشکیل شد، ایشان جزو اعضای بسیج بودند و در محل، نگهبانی میدادند و در کنار دریا اقدام به گشتزنی میکردند؛ در آن زمان، آقای «همایونی» که اهل شیراز بود، مسئولیت بسیج مرکزی را بر عهده داشت. از جمله کارهایی که ما انجام میدادیم، مبارزه با افرادی بود که کنار دریا قاچاق میکردند... وقتی خبر شهادت ابراهیم را به ما دادند، برادر بزرگترم حاج محمد بههمراه فرماندهشان که به زبان کردی مسلط بود، بهوسیله اسب و قاطر به محل شهادت ابراهیم رفتند و با خان آنجا صحبت کردند. کدخدا آنها را نزد پسرش که مسئول کردهای ضدانقلاب آنجا بود، برده و آنها با او صحبت کرده بودند. پسر خان، جسد برادرم را نشان آنها داده و گفته بود چون ایشان آر.پی.جیزن بوده و تعداد زیادی از نیروهای ما را از بین برده بود، ما نیز او را به رگبار بستیم. اگر جسدش را میخواهید، آنجاست... و آنها جسد متلاشی شده ابراهیم را در پلاستیکی گذاشته و با خود آورده بودند... به گفته برادرم، پس از اینکه آنها ابراهیم را محاصره کرده بودند، او را مورد هدف اسلحه خود قرار داده و سپس وی را از تپه پرت کرده بودند و از آنجا که مقاومت کرده و تعداد زیادی از ضدانقلاب را کشته بود، برای تلافی، سرش را از تنش جدا کرده بودند....» بدینترتیب، ابراهیم شریفنژاد در تاریخ هشتم مردادماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی در سن بیست و یک سالگی به شهادت رسید و در زادگاهش بوشهر به خاک سپرده شد.
class: cke_editor | |
---|---|
[TD="class: cke_contents | align: center"]سردار شهید ابراهیم شریفنژاد در وصیتنامه ارزشمندش خطاب به بازماندگان و به وصال نرسیدگان راه حق، چنین رهنمود میدهد: |
«بسم الله الرحمن الرحیم / ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون / با حمد و سپاس بیکران به پیشگاه حضرت احدیت و با درود و سلام به پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین صلواتالله علیهم اجمعین و خیل شهیدان از هابیل تا قابیل از قابیل تا شهدای کربلا و از کربلا تا شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بالاخص شهید مظلوم دکتر بهشتی و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی، این فرزندزاده فاطمه (س). اینجانب ابراهیم شریفنژاد آگاهانه و مخلصانه قدم در راهی گذاشتهام که این راه توسط انبیاء و ائمه معصومین (ع) قبلاً پیموده شده است. خداوندا! باران صبر و استقامت خود را بر ما ببار و ما را در راه اسلام عزیز ثابتقدم بدار و بر کفر جهانی و مزدور سرسپردهاش صدام جنایتکار به پیروزی نهایی برسان. | |
مادر عزیزم! تو نیز برای من ناراحت نباش. درست است که داغ فرزند بسیار سنگین است ولی بدان که من هدیهای از طرف خداوند نزد شما بودم و بعد از مدتی باید هدیه خداوندی نزد او بازگردانده شود. «انا لله و انا الیه راجعون» | |
و شما خواهرانم! زینبوار صبر و استقامت پیشه کنید و پیام خون برادرتان ابراهیم را به دنیا اعلام کنید. ضمناً برادرانم! عکسی که قبلاً تهیه کردم بر سر مزارم نصب کنید و در مراسم عزاداری من از سینهزنی و نوحه «بخشو» استفاده نمایید. مجدداً به امت شهیدپرور بوشهر سفارش میکنم که قدر این رهبر عزیز را بدانید و مبادا ایشان را تنها بگذارید. باید در مقابل کفر استقامت نمایید. | |
/ خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. / جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم. / و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته. ابراهیم شریفنژاد / ۲ مرداد ۶۴.» | |
منبع: خبرگزاری ایمنا | |
[/TD] | |