جمع بندی خالق تمام بدی ها کیست ؟ و چرا بدی را خلق کرده است ؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خالق تمام بدی ها کیست ؟ و چرا بدی را خلق کرده است ؟

خلق "خوب" یا "بد" علتی دارد
علل هرچه باشد از روی جبر هست
به فرض من 2 پسر دارم پسر اولم را بسیار مخبت میکنم و دومی را به حال خود رها میکنم یا به او بدی میکنم علت چیست ؟ ایا جز اینست که میخواهم خوب بودن خودم را با نشان دادن بدی به دیگران نشان دهم
مگر خداوند رحمان و رحیم نیست ؟ پس چرا خالق بدی هست ؟
لطفا جواب سوال من رو به این گونه ندید که حدف امتحان انسان بوده چون در جواب شما خواهم گفت که خداوند چه نیازی به امتحان دارد

مورد دوم

اگر بگویم قبل از بوجود امدن انسان روح ان انسان ساخته شده پس نقض در نظام خلقت وجود دارد چرا ؟
چون گاه گاه روح پاک به یک بچه در خوانواده ای که از نظر اجتمایی در در سطح بسیار بالای قرار دارد دمیده میشود و دیگری برعکس ان حال فرزندی که در یک خوانواده بد به دنیا امیده بد میشود یا خوب ؟ احتمالا در جواب این بحث به موارد خواصی اشاره خواهید کرد که فلانی در فلان خوانواده .....

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش زیبای شما

خداوند خیر محض است و از خیر محض چیزی جز خیر و خوبی صادر نمی شود. خداوند؛ تنها، خالق وجود موجودات است و وجود چیزی جز خیر نیست، بدی و یا به عبارت دیگر شرّ، امر عدمی است و امر عدمی خالق نمی خواهد لذا خدواند خالق بدی و شرور نمی باشد:
توضیح بیشتر:
روشن است که شر در مقابل خیر است؛ خیر در مورد ما انسان‏ها به چیزی گفته می شود که با وجود ما هماهنگ بوده، مایه پیشرفت و بهره مندی و منفعت ما شود. در نتیجه شر چیزی است که ناهماهنگ با وجود ما باشد . مایه ضرر و نقصان و زیان ما گردد؛ اما آیا شر امری وجودی است که خلق شده باشد یا عدم وجود است و به لحاظ نبود خیری که مد نظرمان است، عنوانی برای آن قرار داده ایم ؟
شر امر وجودی نیست، بلکه به نوعی نبود یا منشا نبودی است ؛ مثلا کوری، نبود بینایی است.
نادانی، نبود دانایی است. فقر، نبود دارایی است. موجودات شر موجوداتی هستند که منشا فقدان می گردند؛ مثلا گزندگان با گزیدن سبب از دست دادن سلامتی و مرگ می شوند و گرنه شر به معنای چیزی که در خارج وجود داشته باشد، بی معنا است. بنا بر این، شر چیزی نیست تا مخلوق باشد و نیاز به خالق داشته باشد. (1)
اما می توان پرسید فارغ از این که آنچه وجود دارد، چیست و چه نام و عنوانی دارد، چرا خداوند عالم را به گونه ای آفرید که چنین مشکلات و نابسامانی هایی در آن وجود داشته باشد؟ قبول داریم که شر در عالم نیست؛ اما یقینا برخی عوامل هستند که مانع بهره مندی ما از همه خیرها و خوبی ها هستند؛ مانند: بیماری ها و یا حیوانات درنده یا حوادث ناگوار طبیعی مانند سیل و زلزله و ... چرا این ها در عالم قرار گرفت و خداوند، عالم را خالی از بدبختی ها و مشکلات و موانع خوشبختی خلق نکرد؟
در پاسخ می گوییم : اگر این گونه امور شر محسوب گردند، باید ببینیم که این گونه امور حقیقتا چیستند؛ آیا این شرور کاملا شر هستند یا به نوعی خیر هم محسوب می شوند ؟
در عالم شر مطلق وجود ندارد، زیرا بر حسب فرض خیر و شر بر سه گونه است:
أ) خیر مطلق که هیچ گونه بدی در آن راه ندارد، مانند خداوند که خیر مطلق است.
ب) شر مطلق که هیچ گونه جهت مثبتی در آن وجود ندارد .
ج) خیر و شر نسبی که بین دو قسم بالا است.
با تحقیق و تجربه می توان به یقین رسید که هیچ موجودی در جهان هستی نیست که شر مطلق بوده و هیچ جهت خیری در آن نباشد؛ در تفکر دینی، از شیطان شرتر سراغ نداریم، ولی شیطان شر مطلق نیست، بلکه برای آشکار شدن انسان های خدا ترس از غیر خداترسان، وجود این موجود دعوت کننده به گمراهی لازم است.
وقتی شیطان تمام توانش را برای گمراه کردن بنده به کار می گیرد و بنده خداترس با توکل و پناه بردن به خدا ،از مبارزه با او سربلند بیرون می آید، ارزش بنده برای کائنات آشکار می گردد. شایسته این می شود که خدا به بنده بر موجودات مباهات کند.
بنا بر این وجود شیطان به عنوان دام گمراهی بر راه مؤمن لازم آمد. از جهت این لزوم، شیطان از شر مطلق بودن خارج شد.

از نظر دیگر می توان دید که غالب شرور "نسبی" هستند، یعنی به خودی خود بد نیستند، بلکه وقتی نسبت به چیزی سنجیده می شوند، شر به حساب می آیند. گرگ ذاتاً حیوان خوبی است که دارای خلقتی عجیب و یکی از مخلوقات الهی است که باعث تعادل چرخه طبیعت می شود. گرگ نسبت به ذات خود و مجموع نظام هستی مفید و خیر است. اگر گرگ با درختان، گیاهان و سنگ‏ها سنجیده شود، نسبت به آن‏ها هیچ گونه بدی ندارد، لکن نسبت به گوسفند یا انسان شر است. (2)
نیز عقرب و مارهای گزنده که نیش آن‏ها برای جانداران مضر است، ولی برای خودش لازم است. مولوی می گوید:
پس بد مطلق نباشد در جهان ****** بد به نسبت باشد، این را هم بدان
زهر مار آن مار را باشد حیات ****** نسبتش با آدمی باشد ممات
پس در عالم، شر و بدی مطلق وجود ندارد. آنچه شر دانسته می شود، نسبی است، یعنی به نسبت با حیات موجودی مانند ما انسان ها بد و شر خوانده می شود، ولی به خودی خود خیر است، اما این که چرا خداوند آن‏ها را آفریده است، مصالح و فواید بسیاری می تواند داشته باشد.
باید در مجموع جهان هستی سنجیده شود، یعنی فلسفه این گونه مشکلات و به اصطلاح شرور در زندگی را باید در نگاهی عمیق و گسترده که دنیا و آخرت و فلسفه خلقت انسان و قرار گرفتنش در جهان ماده را مد نظر داشته باشد، مورد توجه قرار داد.
در این باره نسبت به انسان‏ ها می توان گفت هدف این بوده که آدمی دل بسته و اسیر زَرق و برق جهان نباشد. آن را جاودانه نپندارد، زیرا دل بستگی مانع تکامل انسان است. برخی از شرور و مصائب، شکننده تفاخر و غرور انسان‏ها هستند. خطراتی که می تواند باعث غفلت فرد از حیات حقیقی آخرتی گردد و او را در دنیا و دنیا طلبی غرق نماید . اصولا شرور و مشکلات دارای آثار تربیتی فراوانی هستند، مانند شکوفایی استعداهای نهفته، زیرا انسان در پرتو مصائب و مشکلات، قوای ادراکی خود را به کار می اندازد و به قله‏ های رفیع علم و آگاهی می رسد.
اگر سختی‏ ها و محرومیت‏ ها نبود، هرگز بشر از نردبان علم بالا نمی‏رفت. شرور در انسان روح مقاومت و پایداری را تقویت می کند. او را در برابر حوادث، صبور و بردبار بار می آورد. طوفان حوادث نمی‏تواند درخت و جود او را از جا برکند. نیز زندگی او را از یکنواختی بیرون می بَرد و او را از غفلت بیدار می کند. (3)
البته خداوند هیچ گاه سختی و بلا و مصیبت ما را نخواسته، باید تلاش کنیم با تلاش علمی و کوشش های اجتماعی جلوی بسیاری از بیماری ها و حوادث طبیعی را بگیریم. بلا بودن یک زلزله کوچک تنها به خاطر کمبود و رفتار ما در مقاوم سازی ساختمان ها و ... است.
سیل بزرگ با وجود سد های محکم و سیل بند های متعدد بزرگ ترین رحمت خداوند است، نه بلایی خانمان برانداز؛ همچنین آشوب ها و مشکلات بشر در غالب موارد مربوط به رفتارهای غیر عقلانی و غیر انسانی ما است و ربطی به خداوند ندارد.

پی نوشت‏ها:
1. مرتضی مطهری عدل الهی، نشر صدرا، 1370 ش ج 19، ص 216.
2. استاد سبحانی الهیات و معارف اسلامی، نشر موسسه ا مام صادق ، ص 158.
3. مکارم شیرازی، پیام قرآن، نشر مدرسه امیر المومنین، قم 1374 ش، ج 4 ،ص 123.

منبع: http://www.pasokhgoo.ir/node/56058

در ارتباط با سوال دوم تأثیر محیط و خانواده بر فرزند قابل انکار نیست اما نمی توان به طور مطلق گفت فرزندی که در خانواده بد به دنیا امده صددرصد بد و فرزندی که در خانواده خوب به دنیا آمده صددرصد خوب خواهد شد.
بهتر بود این موضوع را در تاپیک مستقل مطرح می فرمودید تا به تفصیل در این باره سخن بگوییم.

یا حق

[="Tahoma"][="Navy"]

mosi22;549143 نوشت:
خلق "خوب" یا "بد" علتی دارد
علل هرچه باشد از روی جبر هست
به فرض من 2 پسر دارم پسر اولم را بسیار مخبت میکنم و دومی را به حال خود رها میکنم یا به او بدی میکنم علت چیست ؟ ایا جز اینست که میخواهم خوب بودن خودم را با نشان دادن بدی به دیگران نشان دهم
مگر خداوند رحمان و رحیم نیست ؟ پس چرا خالق بدی هست ؟
لطفا جواب سوال من رو به این گونه ندید که حدف امتحان انسان بوده چون در جواب شما خواهم گفت که خداوند چه نیازی به امتحان دارد

مورد دوم

اگر بگویم قبل از بوجود امدن انسان روح ان انسان ساخته شده پس نقض در نظام خلقت وجود دارد چرا ؟
چون گاه گاه روح پاک به یک بچه در خوانواده ای که از نظر اجتمایی در در سطح بسیار بالای قرار دارد دمیده میشود و دیگری برعکس ان حال فرزندی که در یک خوانواده بد به دنیا امیده بد میشود یا خوب ؟ احتمالا در جواب این بحث به موارد خواصی اشاره خواهید کرد که فلانی در فلان خوانواده .....


سلام
بدیها نسبی اند . خداوند حول و قوه ها را را به ما عطا می کند و ما آنرا در ایجاد فعلی بکار می بریم که به نسبت خودمان یا دیگری ممکن است اثر نامطلوبی داشته باشد پس در عین اینکه خدای متعال خالق است اما بدی و شر نتیجه بکارگیری نامطلوب خالقیت خدای تعالی در حوزه وجودی انسان است پس بدی اولا و بالذات به انسان منسوب است و به نسبت حق تعالی که از روی لطف قدرت و قوت عطا فرمود بدی صورت نگرفته است
و اما دمیده شدن روح به جسم از متن جسم است لذا بدی و خوبی آن بستگی به شرایط جسمانی و زمانی و مکانی زمان تحقق روح از جسم دارد یعنی ما ارواح خوب و بدی نداریم که به یک نفر خوبش را بدهند و به یکی بدش را بلکه روح از متن جسم جنین متحقق میشود و نتیجه تمام شرایط جسمانی است که برای تحققش فراهم شده است
یا علیم[/]

اول اینکه خداوند خیر مطلق هست و هرچه در ابتدا بوجود آمده خیر بوده و طی رفتارهایی از موجوداتی که قدرتهایی بهشون عطا شده شر بوجود میاد.
انسان قدرت تفکر تصمیم گیری و انتخاب داره (خوده این قدرتهایی که به ما عطا شده خیر هست).در بکارگیری اینها رفتارهایی بوجود میاد که اگر به نفع انسان باشه خیر رو نشون میده (از اصل خودش که به خیر هست دور نشده) و اگر به نفع انسان نباشه شر بوجود میاد (چون خیر نیست).
وقتی شر به نوعی با رفتارها بوجود اومد جهنم هم بوجود اومد برای به نوعی قرارگیری شر.(هرچند شر به خودیه خود دارای قدرتی نیست اما خیر مطلق که خداست خودش بوجود آورنده هستی هست)
شاید بعضی بپرسن چرا پس عذاب قرار داده شده و وعده عذاب در جهنم داده شده.رفتارهایی که به ایجاد شر ختم میشن آسیبهایی میزنه که بر روی دیگران هم اثراتی داره و چون خداوند خودش خیر هست پس عدل هم قرار داده و وقتی عدل هست در جایی باید حسابرسی بشیم و وقتی حسابرسی شدیم مجازاتی هست.
در کل بعد از اینکه خیر و شر در دنیا دو جهت رو نمایش داد برای جدا شدن خیر از شر برنامه ای در دنیا شکل گرفت.

حاضرخالق همه بدی ها، خود انسان ها هستند و خداوند، بدی ها را خلق نکرده است، خداوند، انسان را مختار و صاحب اراده آفریده است و بنابر آیه «إنا هدیناه السبیل إما شاکرا و إما کفورا» (انسان: 76/ 3) خداوند راه درست را به بشریت نشان داده است و این انسان است که به راه درست و یا راه اشتباه می رود.
درست است که خداوند در آیه
«الله خالق کل شیء» (زمر: 39/ 63) خودش را خالق همه چیز نامیده است؛ ولی مقصود این نیست که خداوند، بدی را آفریده است. مقصود این است که خداوند به موجودات دیگری این اختیار را داده است که یا به سمت خوبی بروند و یا به سمت بدی و اگر شخصی به سمت بدی رفت، چون با اراده و اختیاری بوده است که خداوند در او قرار داده است، پس می شود گفت که خداوند به وسیله و وساطت آن موجود، این بدی را خلق کرده است ولی این به آن معنا نیست که خداوند بدی را به صورت ابتدایی و بی واسطه خلق می کند؛ زیرا خداوند، از این مسأله پاک و منزه است. خداوند تبارک تعالی، کمال مطلق است و موجودی، بدی را خلق می کند که دارای نقصان باشد و خداوند از هر نقصانی پاک و منزه است.
خداوند در آیه
«ما أصابک من حسنة فمن الله و ما أصابک من سیئة فمن نفسک» (نساء: 4/ 79) به این نکته اشاره کرده است و فرموده است که هر چیز خوبی که به تو می رسد از سوی خداوند است و هر چیز بدی که به تو می رسد از خود توی انسان است. بنابراین، خداوند، بدی و شر برای کسی نمی خواهد، زیرا خواستن بدی و شر برای کسی، از جمله اوصاف موجودات ناقص است و خداوند، دارای نقصان نیست. این خود انسان است که با اعمال و رفتار خود و یا با تأثیر پذیری از دیگران، بدی و شر را به سمت خودش جلب می کند. پس خداوند در این جا هیچ تقصیری ندارد و به عدالت او هیچ اشکالی وارد نمی شود.

موضوع قفل شده است