سردار شهید کاظم فتحی زاده

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
سردار شهید کاظم فتحی زاده

فروردين ماه 1336 ه ش در خانواده اي مذهبي در روستاي مهدي آباد از بخش مرکزي ايلام ديده به جهان گشود .رشد ونمو درمحيط روستا از همان ابتدااورا سخت کوش وفعال بار آورد به گونه اي که او به تحمل ناملايمات عشق مي ورزيد .انجام کارهاي سخت و طاقت فرسا برايش عادي بود واين خصيصه در خون خيلي از مردم قهرمان کرد وجود دارد.اراده و همت پولادينش در جوار زندگي بي آلايش ،از وي مردي مصمم ،مجرب ،غيرتمند و صياد لحظه هاي تلخ و شيرين ساخته بود . راهيابي به آستان پاک زندگيش را بايد در سالهاي آتش و خون جست .سالهايي که ستاره هاي دنباله داري در سرزمين کهن ايران طلوع کردندوتا هميشه تاريخ روشني بخش راه آيندگان خواهند بود.
درامتحان ورودبه جمع سربداران گروه ضربت که عبارت بودند از شهيد کرم پور ،شهيد يادگار ،شهيد امامي ،شهيد مهردادي ،شهيد فيضي ،شهيد غيوري ،شهيد بسطامي و شهيد ملاحي قبول شدواين آغازي گرديد براي حماسه آفريني هايش .او در آزمون هاي سخت جنگ ،چه درنبردهاي جمعي وچه درتنهايي پيروزوسربلند در آمد ؛چه آن روزي که قبل از والفجر 5 تا اتوبان العماره رفت و بر گشت و چه در تنگه ي ترشابه در مرداد ماه 67 که به همراه برادر بسيجي ،بدرود تنگه چهار زبر را بر يک گردان از عراقي ها بست و 22 تن از آنها رابه تنهايي به جهنم فرستاد تا ديگر هيچ کفتاري به خود اجازه ورود به بيشه شيران راندهد. در کربلاي 10 ريا،ارتفاع گامو که به پشت بام کردستان معروف است در زير پايش لرزيد ،اوبودکه گروه (فراسان)يکي از خائن ترين وخود فروخته ترين گروههاي ضد انقلاب را به زانودر آورد .
شهيد فتحي زاده گنجينه زرين و تاريخ واقعي دفاع مقدس در ايلام بود ،او در عمليات آزاد سازي ميمک ،عاشوراي 2 ميمک ،محرم ،والفجر 3 ،والفجر 5 ،والفجر 9 ،والفجر 10 کربلاي 1 ، کربلاي 4،کربلاي 5 ،کربلاي 10 در مسئوليتهاي مختلف فرماندهي و اطلاعات و عمليات درلشگر11اميرالمومنين(ع)سپاه پاسداران حضوري فعال داشت . در اکثر عمليات کليد فتح گره هاي باز نشدني بود .در عمليات هر جا کاظم بود آرامش خاطر فرماندهان فراهم بود .اودردوره عمربابرکت خوددر مسئوليتهاي زيرخدمات شاياني به ايران بزرگ واسلامي کرد:
- مسئول شناسايي و گروه ضربت
- مسئول گروهان شناسايي
- مسئول واحد تخريب
- جانشين گردان مهندسي
- فرمانده قرارگاه
بعد از جنگ هم کاظم لباس جنگي را از تن در نياورد و مدتي به تفحص شهدا و سپس به پاکسازي ميادين وسيع مين در دشت هاي ميمک ، مهران و چنگوله پرداخت .هشت سال در دفاع مقدس بود و دوازده سال بعد از جنگ راهم در ميان سنگر ها و ميادين مين گذراند. او بوي عطر شهدا را استشمام مي کرد .به ما آموخت که راه و رسم شهادت کور شدني نيست و عاقبت در حين پاکسازي ميادين مين جا مانده ازکربلاي مهران در 25/ 12/ 1378 در دامنه هاي قلاويزان بر اثر انفجاري سنگين به خيل شهيدان پيوست .

وصيت نامه

وصيت اينجانب به امانت داران انقلاب و جنگ اين است که ايثار گري ها و رشادتها و توانمندي هاي رزمندگان اسلام در زمان جنگ را به نسل هاي آينده که انقلاب و جنگ را نديده اند منتقل نماييد . توصيه بعدي من به کساني که با جان و مال خويش جهت سر بلندي اسلام و انقلاب کوشيده و تلاش کرده اند اين است که نگذاريد انقلاب اسلامي که خون بهاي هزاران شهيد عزيز است پايمال شود به ياران انقلاب و اسلام دوستانه توصيه مي کنم که با سخن و قلم و عمل خود اهداف شوم دشمنان را نابود و خنثي نمايند .
آرزو داشتم که روزي برسد تا شاهد پاکسازي کامل مناطق آلوده به مواد منفجره و مخرب از اراضي کشاورزي مردم شهيد پرور و عشاير که ذخائر انقلابند و دستهاي پينه بسته ي آنان که حاکي از تلاش هدفدارشان است،باشم و خوشحال و مسرورم که هيچگونه مواد آلوده و مين که باعث تلفات جاني و مالي مردم گردد و در اين سرزمين نباشد .
به فرزندان دلبندم سفارش مي کنم که هميشه به عبادت خود اهميت داده و ارزش هاي اصيل اسلام را براي خود سر لوحه زندگي قرار دهيد و به خدا ايمان داشته باشيد که خداوند بزرگ و سر پناه شما مي باشد .
باز گشت همه به سوي اوست و جاي هيچ تشويشي نيست .