6 مرداد سالروز شهادت شهید امیر حسین هاجری

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
6 مرداد سالروز شهادت شهید امیر حسین هاجری

بسم الله الرحمن الرحیم


:Gol:

شهید امیرحسین هاجری :Gol:

نام پدر: غلامعلی
تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۶ مرداد ۱۳۶۰
محل تولد: حسن‌آباد
طول مدت حیات: ۱۸ سال
محل شهادت: سوسنگرد
مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران

شهید امیرحسین هاجری، بیستم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۲ش در حسن‌آباد چشم به جهان هستی گشود. امیرحسین، یک حزب‌اللهی فداکار و شجاع بود و عجیب به امام (ره) و روحانیت مبارز عشق می‌ورزید. پس از فرمان تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی توسط حضرت امام (ره)، شهید بزرگوار به ندای امام (ره) لبیک گفت و دوره آموزشی نظامی بسیج را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذراند. او در مسجد محل قرآن تدریس می‌کرد و حدود ۴۰ شاگرد داشت. شهید هاجری، اوقات بیکاری در منزل، کلام‌الله مجید و نهج‌البلاغه و کتاب‌های استاد شهید مطهری و آیت‌الله مکارم شیرازی را مطالعه می‌کرد و به‌طور مرتب در مراسم نمازجمعه و دعای کمیل حضور می‌یافت. تا این‌که جنگ تجمیلی شروع شد و امیرحسین، آمادگی خود را برای حضور در جبهه‌های پیکار حق علیه باطل اعلام کرد ولی به‌علت کمی سن، او را نپذیرفتند. اما امیرحسین با پشتکاری وصف‌ناپذیر بالاخره توانست راهی جبهه‌های نور گردد. برای ثبت‌نام، رضایت‌نامه از پدر و مادر می‌خواستند که شهید هاجری تهیه کرد و در آموزش ستاد جنگ‌های نا‌منظم شهید چمران حضور یافت. بعد از گذراندن یک ماه و نیم آموزش، به جبهه جنوب اعزام شد و در کنار شهید دکتر مصطفی چمران و دیگر هم‌رزمانش، دو ماه با کفار دست‌نشانده بعثی جنگید. مأموریت او تمام شد و به تهران بازگشت ولی باز هم نتوانست طاقت بیاورد، بعد از دوازده روز، در تاریخ پنجم رمضان‌المبارک با زبان روزه عازم میادین نبرد گردید. به گفته فرمانده‌اش، در جبهه روزه می‌گرفت. مدتی در جبهه دشت عباس حضور داشت اما به‌خاطر این‌که دشت عباس را جبهه پرتحرکی نمی‌دید، درخواست کرد تا به جبهه سوسنگرد منتقل شود. بعد از شهادت دکتر چمران، وقتی بر سر مزار ایشان رفت، با گریه گفت: «دکتر! اگر مرا دوست داری باید تا چهلمت مرا پیش خودت ببری.» همین‌طور هم شد، روز چهلم سردار شهید دکتر چمران، مقارن با روز هفتم شهید امیرحسن هاجری بود. شهید در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان با زبان روزه بر اثر اصابت ترکش به مهماتی که به کمر خود بسته بود در سن هجده سالگی، میهمان خوان گسترده الهی گشت و به خیل عظیم عاشورائیان تاریخ ملحق گردید.

سردار شهید امیرحسین هاجری در وصیت‌‏نامه ارزشمندش خطاب به بازماندگان، چنین می‌نویسد:

«بسم الله الرحمن الرحیم / الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ. (آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند را نزد خدا مقام بلندی است و آنان به‌خصوص رستگاران و سعاتمندان عالمند) سلام بر پدر و مادر مهربانم! پدر و مادری که تمام عمر خود را فدای فرزندانشان کردند و من را پرورش دادند و به دامن اسلام تحویل دادند. پدر و مادر گرامی! این راهی که من انتخاب نموده‌ام، با دید و آگاهی خود را انتخاب نموده و منتهی آرزوی من این بود که در راه خدا شهید شوم و من به این آرزوی خود [رسیدم] من به ندای امام لبیک گفتم لبیک یاحسین‌‏گونه [...] که حسین ابن علی (ع) به ندای خدایش لبیک گفت و واقعه عاشورا را به‌وجود آورد و شهید شد و با شهید شدنش [...] مادر و پدر عزیزم! تنها آرزوی من این است که در شهادت فرزندتان هیچ ناراحت و نگران نشوید. آرزوی من این است که در مقابل دشمن همیشه شادمان و سرافراز باشید که آنان سوءاستفاده نکنند که ناراحتی شما خوشحالی دشمنان است. از خواهر‌ها و برادر‌هایم خواهش می‌کنم که راه مرا ادامه دهند و آنان هم مانند پدر و مادرم خوشحال باشند و هیچ ناراحت نشوند و افتخار کنند و شادمان باشند که خوشحالی نان خوشحالی من است. ۱- وصیت من این است پدرجان و مادرجان! گریه و عزاداری برای من نکنید ختمی که برای من می‌گیرید ختم [...] باشد. ۲- وصیت دوم من این است که یک سال برای من نماز و روزه بخرید و هر دو در سر نماز، در هر کجا برای فرزندتان طلب آمرزش و مغفرت نمایید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته این بود وصیت‌نامه فرزند کوچکتان امیرحسین هاجری.»


منبع: خبرگزاری ایمنا