جمع بندی نمازخوان بی اعتقاد؟!!!

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نمازخوان بی اعتقاد؟!!!

با عرض سلام

دوستان اعتقادم به شدت ضعیف شده است . قبلا نماز میخوندم اما حالا دیگه به دلیل ضعف اعتقادم نماز نمیخونم .

ی از بچگی دعا کردم خدا هیچ یک از دعاهام رو براورده نکرده است . در حق خداوند به هیچ عنوان کوتاهی نکرده ام و وظایف بندگی خودم رو به جا اورده ام .

اما به دلایل عدم براورده شدن دعاهایم و بدشانسی های زیادی که در زندگی داشتم و اتفاقاتی که با وجود اینکه از خدا ممد خواستم اما باز هم اتفاقات بد برایم افتاده است . دیگر به وجود خدا اعتقاد ندارم .

چند درصد هم اعتقاد به وجود خدا میدهم اما به نظرم این خدا برایش انسان ها به هیچ عنوان مهم نیستند .

و نماز خواندن و یا نخواندن و کار نیک کردن یا نکردن فرق به حال خدا ندارد و نیاز به عبادت ندارد خداوند .

حال میخواهم به زور و اجبار ه که شده نماز بخوانم و تلقینی کنم که خداوند وجود دارد .

سوال اصلی من اینجاست : ایا اگر من نمازم را بخوانم و وظایف بندگی خود را به جا اوردم . اما اگر به وجود خدا و دین شک داشته باشم . سرنوشت من در ان دنیا چطور خواهد بود اگر این ها (اسلام و خداوند معرفی شده در قران به حقیقت بپیوندند ) ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد صادق

sansa;546166 نوشت:
با عرض سلام

دوستان اعتقادم به شدت ضعیف شده است . قبلا نماز میخوندم اما حالا دیگه به دلیل ضعف اعتقادم نماز نمیخونم .

ی از بچگی دعا کردم خدا هیچ یک از دعاهام رو براورده نکرده است . در حق خداوند به هیچ عنوان کوتاهی نکرده ام و وظایف بندگی خودم رو به جا اورده ام .

اما به دلایل عدم براورده شدن دعاهایم و بدشانسی های زیادی که در زندگی داشتم و اتفاقاتی که با وجود اینکه از خدا ممد خواستم اما باز هم اتفاقات بد برایم افتاده است . دیگر به وجود خدا اعتقاد ندارم .

چند درصد هم اعتقاد به وجود خدا میدهم اما به نظرم این خدا برایش انسان ها به هیچ عنوان مهم نیستند .

و نماز خواندن و یا نخواندن و کار نیک کردن یا نکردن فرق به حال خدا ندارد و نیاز به عبادت ندارد خداوند .

حال میخواهم به زور و اجبار ه که شده نماز بخوانم و تلقینی کنم که خداوند وجود دارد .

سوال اصلی من اینجاست : ایا اگر من نمازم را بخوانم و وظایف بندگی خود را به جا اوردم . اما اگر به وجود خدا و دین شک داشته باشم . سرنوشت من در ان دنیا چطور خواهد بود اگر این ها (اسلام و خداوند معرفی شده در قران به حقیقت بپیوندند ) ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


باسلام وتشکر .
پاسخ باید در چند محور بیان شود تا همه جوانب قضیه روشن گردد :

الف_ درباره استجابت دعا ممکن است اسرار بسیاری نهفته باشد؛ چه این كه بسیار چیز های دیگر که خدا به شما داده که به کسی دیگر نداده و یا دعای او طبق شرائط بوده و مانند آن؛ چون برای دعا شرایط بسیاری است که براى استجابت آن باید مهیا شود و موانعى است که باید برطرف گردد. در ذیل به برخى از شرایط و موانع اشاره مى‏شود:
1. ارتباط مداوم با خدا در هر حال:
قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مى‏کنند، مورد نکوهش قرار داده است: «وقتى به انسان گرفتارى و غمى روى مى‏آورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاری اش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونه‏اى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!». (1)
امام صادق (ع) مى‏فرماید: «کسى که پیش‏دستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که «به او مى‏گویند: تا امروز کجا بودى؟!». (2)
در اصول کافى آمده که خداوند به حضرت داوود (ع) فرمود: «مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم». (3)
2. دعا باید از صمیم قلب باشد:
تمام ذرات وجود انسان یک چیزى را بخواهد و طلب کند و دل و زیانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد.
3. اعتماد به خدا و اطمینان به اجابت او:
امام صادق (ع) فرمود: «خدا دعایى را که از دل غافل و بى خبر برخیزد، مستجاب نمى‏کند. پس وقتى دعا کنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعایت مطمئن باش». (4)
4. قطع امید از غیر خدا و امید و اطمینان به خداوند.
امام صادق (ع) فرمود: «هرگاه یکى از شما بخواهد که هر چه از خدا درخواست مى‏کند، خدا به او عطا فرماید، باید از همه مردم ناامید و مأیوس گردد و هیچ امیدى جز به درگاه خدا نداشته باشد». (5) او به نقطه‏اى از ایمان و توکل باید برسد که بداند همه قدرت‏ها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند.
پس از خدا بخواهد که اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.
5. دعا باید در کنار تلاش و تدبیر باشد.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر؛ (6) کسى که دعا مى‏کند و به دنبال آن تلاش و عمل نمى‏کند، مانند آن است که بى چله کمان تیر مى‏اندازد».
دعا نمى‏تواند جاى تلاش و برنامه ریزى در زندگى را بگیرد، بلکه مکمل آن مى‏تواند باشد.
اما در موانع استجابت دعا نیز به اختصار باید گفت:
امام على(ع) مى‏فرماید: «المعصیة تمنع الاجابة؛ (7)گناه مانع اجابت دعا است».
گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا مى‏گذارند:
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که مانع استجابت دعا مى‏شوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضیلت) آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (8)
نیز فرمود: «از جمله گناهانى که مانع استجابت دعا مى‏گردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است». (9)
چند تذکر:
1. گاهى با وجود تمام شرایط دعا، دعا مستجاب نمى‏شود، چون به مصلحت ما نیست، یعنى چیزى را طلب مى‏کنیم که به سود ما نیست، اگر چه مى‏پنداریم به نفع ما و خیر است.
2. گاهى دعا مستجاب مى‏شود، ولى از روى مصالحى تحقق عملى آن به تأخیر مى‏افتد، حتى ممکن است تا بیست سال طول بکشد تا محقق گردد.
4. گاهی اجابت دعاها در آخرت به صورت پاداش نمایان می شود و در دنیا خواسته اش بنا بر مصالحی داده نمی شود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا امید نمی شود. امام صادق (ع) می فرماید: «روز قیامت خداوند متعال می فرماید: ای بندة من!‌ تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند». (10)
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: برای او در آخرت ذخیره می گردد ، یا در دنیا برآورده می شود ، یا بلایی را که می خواست به او برسد،‌از وی می گرداند». (11)
علاوه بر مطالب یاد شده، همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نماز و روزه و دعا ، مطلوبیت ذاتی دارند و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ویژه خواسته های دنیوی نیست، بلکه خود دعا و مناجات با خدا،‌ صرف نظر از اجابت یا عدم اجابت، ارزش دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است
بحث استجابت دعا ربطی به عدالت خدا ندارد؛ چون معنای عدالت این نيست که هر کس هر چه خواست خداوند به او بدهد ؛ مثلا اگر یک کودک از مادر غذایي که برای او ضرر دارد، بخواهد و مادر دادن آن غذا را به مصلحت او نداند و به او ندهد. این به معنای بی عدالتی مادر او نیست؛ بلکه بدین معنا است که آن غذا برای آن کودک ضرر داشته و مادر از روی محبت و دوستی آن را به او نداده و به جایش غذای مفید دیگری به او داده است.
د) با توجه به این نکته ها در پایان باید گفت که:
بی تردید خداوند مهربان تر از مادر به بنده خود است و در دادن هر چیزی بیشتر مصلحت او را لحاظ می کند . ولی در عین حال هیچگاه اورا ناامید نمی سازد لذا خود به صراحت فرمود :
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (12) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
خداوندی که سمیع الدعاست و هرگز خلف وعده نمی‌کند ، هیچ دعایی را بدون اجابت نخواهد گذاشت، ولی باید توجه داشت که گاهی همان حاجت را که در دعا خواسته می‌شود، به انسان می‌دهد؛ گاهی بهتر از آن را و گاهی زود یا دیر می‌دهد . اگر در دنیا به او ندهد ، در آخرت پاداشی به او می‌دهد ،چون دعا یک نوع عبادت و نیایش است و بدون پاداش نمی‌ماند.
خداوند همواره به خواست‌ها و نیازهای بندگان خود جواب مثبت می‌دهد . هیچ دستی را خالی برنمی‌گرداند؛ چون کریم‌تر از آن است که دستی را که به سوی او دراز شده ناامید برگرداند. از این رو در روایتی از امام صادق (ع) آمده:
«ما أبرز عبدٌ یده إلى الله العزیز الجبّار إلاّ استحیا الله عزّوجل أن یردّها صفراً حتى یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فإذا دعا أحدکم فلا یردّ حتى یمسح على وجهه و رأسه؛ (13) هیچ بنده‌ای دست خود را به سوی خدای عزیز و جبران کننده دراز نمی‌کند مگر این که خداوند حیا می‌کند که دست او را خالی برگرداند و چیزی از فضل و رحمت که می‌خواهد در آن نگذارد، پس هر گاه دعا نمودید، دست خود را به سر و صورت خود بکشید». هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند . همین که دعا می کنیم ، نشان می دهد خدا ما را پذیرفته است.
نکته دیگر در باره این پرسش که برای پرسشگر محترم بسیار زیبا و شنیدنی خواهد بود و به تعبیر خودش جواب منطقی بدستش خواهد داد ؛ این سخن مولوی است که می‏گوید:
آن یکی الله می‏گفتی شبی
:Gol: تا که شیرین می‏شد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیار گو
:Gol: این همه الله را لبیک کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت
:Gol: چند الله می زنی با روی سخت
‏او شکسته دل شد و بنهاد سر
:Gol: دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: هین از ذکر چون وامانده‏ای
:Gol: چون پشیمانی از آن کش خوانده‏ای
گفت: لبیکم نمی‏آید جواب
:Gol: زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن الله تو لبیک ماست
:Gol: و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
‏ترس و عشق تو کمند لطف ماست
:Gol: زیر هر یارب تو لبیک هاست (14)
این بیان نغز مولوی که در واقع الها م گرفته از آموزه های وحیانی است این مسئله را می رساند که همان ناله و دعای بنده در واقع لبیک خدا است و در زیر هر الله گفتن او هزاران لبیک الهی نهفته است.

ب_ در باره فراز دوم سوا ل تان در ابتدا باید اشاره شود که در این باره شهید مطهری در مقاله تحت عنوان «جست و جو حقیقت» نکته‌های بسیار سودمندی مطرح کرده است. تفصیل سخنان ایشان را در جای خود (15) مطالعه نمایید که بسیار برای شما مفید است.
بر اساس تحلیل حکیمانه ایشان، خلاصه ای از گفته‌های شان در این جا بازگو می‌شود:
ایشان معتقد است که برخی افراد در دوران زندگی از نظر شک و یقین دچار بحران می‌شوند. بحران ممکن است در آغاز نوجوانی از حدود دوازده تا سی سالگی برای آن ها به وجود بیاید (افراد طبق شرایط خاص در این باب متفاوت اند). به هر حال، بحرانی است در افکار و عقاید مذهبی انسان و رفتارهای گوناگون فردی و اجتماعی و اخلاقی. این گونه افراد در شرایط حساس قرار می گیرند. باید با آنان از راه درست برخورد شود. با آرامش و منطق به شبهات فکری آن ها جواب داده شود. آن ها نیز باید تلاش نمایند از طریق پرس و جو از کارشناسان مربوط مشکلات فکری و روحی خود را برطرف سازند.
شک از دید ایشان، دو نوع است؛ یکی شک مقدس و دیگر شک غیر مقدس. شک قسم دوم، ویرانگر و خطرناک است. اگر علاج نشود، انسان را به تباهی می‌رساند؛ اما شک مقدس، انسان را وادار می‌کند که در پی حقیقت برود. مثل درد برای بیمار است. هر بیماری اگر درد داشته باشد، بالاخره شخص را وادار می‌کند که در پی درمان برود. اگر درد نداشته باشد، او را نسبت به بیماریش بی تفاوت نگاه می‌دارد و بالاخره از پا در می آورد.
شک مقدس، مثل بیماری با درد است. خودش یک نوع درد روحی است و باید در پی علاجش رفت. کسی حضور رسول خدا آمد و عرض کرد: هلاک شدم، به فریادم برسید. پیامبر فرمود: حتماً شیطان آمده از تو پرسیده که تو را کی آفریده است؟ عرض نمود: آری. حضرت فرمود: در جواب شیطان گفتی: مرا خدا آفریده است. بعد شیطان پرسید که پس خدا را کی آفریده؟ و نتوانستی جواب او را بدهی.
برای همین، سراسیمه آمدی تا نجات یابی. نگران نباشید خداوند تو را نجات می‌دهد. عبادت خداوند، نماز، ذکر و دعا زیاد بخوان. تمام وسوسه ها از ذهن تو برطرف می‌شود. آن شخص طبق دستور رسول خدا پیوسته در عبادت و دعا بود و از وسوسه شیطان نجات یافت. (16)
با توجه به این بیان، جواب شما به دست خواهد آمد؛ ولی اگر امور یادشده در پرسش از حد وسوسه و خطور در ذهن به مرحله باور نرسد و موجب انکار عقاید دینی نشود و کارهای عملی غیر اخلاقی نیز انجام نشود و فقط خطور در ذهن باشد، گناه محسوب نمی‌شود و هیچ اشکالی ندارد. البته چون باعث آزار و اذیت خودتان است، آن را درمان کنید.

پی‌نوشت‌ها:
2. محمد بن یعقوب کلینی اصول کافی، ج 2ن ص 471. نشر دار الکتب الاسلامیه 1388ق.
3. محمد بن یعقوب کلینی اصول کافى، ج 4، ص 219. نشر پیشین.
4. بحارالانوار، ج 93، ص 381. نشر پیشین.
5. همان، ص 305.
6. ابن فهد حلی ، عدة الداعى، ص 97. نشر دار الکتب الاسلامیه، 1407 ق.
7. همان.
8. عبد الواحد آمدی، غررالحکم،، ج 1، ص 32. نشر مکتب الاعلا م الاسلامیه قم 1413 ق.
9. صدوق معانى الاخبار، ص 271، نشر نشر دار العلم ،قم ،بی تا.
10. حرانی، حسن بن علی ، تحف العقول، ص 202. نشر کتاب فروشی اسلامیه، تهران بی تا.
11. همان.
12. صدوق معانى الاخبار، ص 271، نشر نشر دار العلم قم بی تا.
13. غافر (40) آیه 60.
14. ابن فهد حلی عدة الداعى، ص 97. نشر دار الکتب الاسلامیه 1407 ق.
15. مولوی جلا الدین بلخی ، مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 355 ، نشر اقبال ، تهران 1377 ش.
16. مجموعه مقالات، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1362 ش.
17. مطهری، مجموعه مقالات، ص 268 و 270.

ممنون از وقتتون و جواب .:Gol:

فکر کنم خودم مسئول کارهام بودم و دنبال مقصر میگشتم ... حال میخوام توبه کنم و به سوی خدا برگردم .

[="Black"]

sansa;546166 نوشت:
و نماز خواندن و یا نخواندن و کار نیک کردن یا نکردن فرق به حال خدا ندارد و نیاز به عبادت ندارد خداوند .

سلام.اینکه واضحه چون خدا نیازی به کارای خوب و بد ما نداره.اون از خلق بینیازه.

sansa;546166 نوشت:
تفاقاتی که با وجود اینکه از خدا ممد خواستم اما باز هم اتفاقات بد برایم افتاده است

میتونم یکی از این اتفاقات بد رو بدونم؟؟[/]

اگه قرار بر اینه که هرکس در این دنیا به خواسته هاش برسه پس چرا امتحان؟
چطور دوستان خدا و دشمنان خدا از هم جدا بشن؟
اصلا در همون دوستان خدا چطور باید درجه بندی بشن؟چطور دوستان مخلص و واقعی رو تشخیص داد؟
اصلا کسی که خدا رو قبول داره و به عنوان خالق تمام هستی و نظم دهنده ی تمام حرکاتو اعمال بهش نگاه میکنه چرا باید در برنامش شک کنه؟
سر آخر میخوام یک مثالی بزنم.
یک پسری با سن خیلی کم بدون هیچ تجربه ای و مهارتی لج میکنه که پدرش براش موتور بگیره خلاصه موتورشو میگیره اون هم با کلی آزارو اذیتی که نسبت به پدرش انجام میده و با همون موتور حادثه ای براش پیش میاد.
منه نوعی لج میکنم خدایا حتما باید فلان دعام و یا فلان سختیم رفع بشه اصلا اگه اینکارو نکنی ایمانمو قطع میکنم در این موارد خداوند هم بله فلان دعا و خواسته رو اجابت میکنه اما از کجا معلوم بعده اون اجابت قرار بر اتفاقات بعدی نباشه؟حالا چرا اینطوره؟چون به خداوند و مصلحتش شک کردیم و در اینجا طبیعتی هم وجود داره در کارها اون هم اینه که وقتی مصلحت خدا رو نخوایم آسیبپذیرتر و ضعیفتر میشیم مشکلات بیش از پیش هجوم میارن.
مشکل ما انسانها اینه که در سختیها باورمون رو از خدا قطع میکنیم و در این مواقع سرگردانی و بی هدفی به ما رو میاره.و در این مواقع هم حتی غرهامون رو به خدا میزنیم در صورتی که خودمون مقصریم.
هدف اصلی رو فراموش کردیمو باز به گردن خدا میندازیم.در برنامه و داناییش شک کردیم و باز به گردن خدا میندازیم.
در صورتی که با همه ی این کارها بازهم خداوند عدالتش رو بر خلقش پهن کرده و حتی کسانی که ایمانشون ضعیفه به نسبت محیطی که در اون بودن امتیاز منفیو مثبت میگیرن.حتی در دو انسان که بد هم هستن ولی در دو محیط مختلف با شرایط مختلف بد شدن هم عدالتی هست و ترازوی سنجش با معیارهای مناسبی اونها رو میسنجه.
و بعد ما در مقابل همچین خداوند عادلی به دور از اینکه بیشتر فکرو تامل بورزیم راحت از بودنش میگذریم.
بله اگه قراره به خداوند بی اعتماد باشیم و هدف اصلی رو بخاطر چند ساله عمره این دنیا ازش بگذریم بله باید از خدا و پاداشش گذشت اما حتی اونقدر یک نفر رو که خداوند رو کنار گذاشته غرق خوشی و لذت میکنه که در این دنیا در همون وضع بر گناهانش به واسطه ی غرق شدن در دنیا اضافه کنه و به هرشکلی که صلاح بدونه چون اون فرد خداوند رو رها کرده (خداوند نزدیکش برای پذیرش توبه هست و دستش سمتشه )ولی چون فرد دستش رو دراز نمیکنه همیشه در غفلتو گناه بسر میبره و بعد از این چند ساله عمر عذابی سخت دچار میشه.
پس با خدا باشیدو ولش نکنید که اگه از خداوند غافل بشیم حتما یعنی حتما بد میبینیم.

با سلام.

چند روز پيش به سخنراني حجّةالإسلام احمدي اصفهاني گوش مي‌کردم مي‌گفتند که چند سال پيش با رفقا در مورد دعا و استجابت دعا تحقيق کرديم،

نتيجه تحقيق اين شد که دعا کردن شرائط زيادي لازم داره حدود 40 شرط که هيچکدام در ما نيست، بنابراين ما بايد امام زمان(ع) را دعا کنيم تا

آن حضرت ما را دعا فرمايد مستجاب شود.

[="Blue"]

sansa;546166 نوشت:
با عرض سلام

دوستان اعتقادم به شدت ضعیف شده است . قبلا نماز میخوندم اما حالا دیگه به دلیل ضعف اعتقادم نماز نمیخونم .

ی از بچگی دعا کردم خدا هیچ یک از دعاهام رو براورده نکرده است . در حق خداوند به هیچ عنوان کوتاهی نکرده ام و وظایف بندگی خودم رو به جا اورده ام .

اما به دلایل عدم براورده شدن دعاهایم و بدشانسی های زیادی که در زندگی داشتم و اتفاقاتی که با وجود اینکه از خدا ممد خواستم اما باز هم اتفاقات بد برایم افتاده است . دیگر به وجود خدا اعتقاد ندارم .

چند درصد هم اعتقاد به وجود خدا میدهم اما به نظرم این خدا برایش انسان ها به هیچ عنوان مهم نیستند .

و نماز خواندن و یا نخواندن و کار نیک کردن یا نکردن فرق به حال خدا ندارد و نیاز به عبادت ندارد خداوند .

حال میخواهم به زور و اجبار ه که شده نماز بخوانم و تلقینی کنم که خداوند وجود دارد .

سوال اصلی من اینجاست : ایا اگر من نمازم را بخوانم و وظایف بندگی خود را به جا اوردم . اما اگر به وجود خدا و دین شک داشته باشم . سرنوشت من در ان دنیا چطور خواهد بود اگر این ها (اسلام و خداوند معرفی شده در قران به حقیقت بپیوندند ) ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوست گرامی سلام !

عزیزم چگونه میشود انسانی وضو بگیرد و با دل و جان رو به قبله الهی شود و عبودیت او کند و در عین حال به او کفر ورزد ؟؟؟!!!! مگر در نماز نمیگویی ایاک نعبد و ایاک نستعین ؟؟؟ مگر شهادتین بر زبان جاری نمیسازی پس چگونه دلت را به شیطان میدهی ؟؟؟!!!

چرا باید به خدا و دین شک کنی در حالی که از خورشید وجودش روشن تر و اشکارتر هست ؟؟؟؟ اندکی تفکر در خلقت عجیب اسمان ها و زمین و ماجرای تولد و مرگ و از همه مهم تر وجود عجیب و حیرت انگیز خودت که چگونه یک گوشت بسته احساس و حیات دارد فورا به عقلت حکم میکند که بگویی : لا اله الا الله

در وجود خدای یکتا هیچ کس از قدیم تا به امروز جز عده ای معدود که دنیا را مقصد نهایی خود قرار دادند وجود خدای یکتا را منکر نیستند .... جهان هستی و وجود خودت بدون خدا بی معنا هست

و اما راجع به حقانیت دین مبین اسلام برای پی بردن به حجیت ان از سوی خدا همین بس که چشم باز کرده و بنگری چه قدرتی جز خدا میتواند باشد که ندای توحید مردی را از سرزمین خشک و بی اب و علف به سراسر جهان بکشاند و تا به امروز دل ها را جذب خود کند ؟؟؟؟؟

عزیزم شیطان به خودت راه نده واقعا حیف است به خاطر زندگانی کوتاه دنیا و حوائج کوچکش که هر لحظه با مرگ مواجه هست بخواهی در حقیقت روشن تردید کنی .....

براورده نشدن دعاهای ما گاها علت داره . قرار نیست هر چیز نامعقولی را انسان از خدا طلب کرد فورا خداوند به کف دستش بگذارد بلکه خدای یکتا حکیم است و بنده اش دوست دارد و به صلاح او دعاهایش را براورده میکند ....

اگر قرا باشد عبادت را راه تجارت با خدا بدانی که چون بر خدا سجده میکنی پس بهت حاجت بده بهتر است این عبادت نکنی چون همین تصورات و افعال غلط است که مانع استجابت دعایت هست

به هر حال با اندکی تفکر و تعقل میتوانی دست از وسوسه خبیثی که در صدد زائل کردن ایمانت هست برداری و دلی پاک به سوی خدا بیاوری دلی که از روی عشق پروردگار را عبادت میکند نه از روی براورده شدن حوائج و لذت های دنیا .....[/]

sansa;546263 نوشت:
ممنون از وقتتون و جواب .:Gol:

فکر کنم خودم مسئول کارهام بودم و دنبال مقصر میگشتم ... حال میخوام توبه کنم و به سوی خدا برگردم .


سلام ودرود بر شما .
از این که پذیرای سخن حق هستید باید به شما تبریک گفت .
معلوم می شود که نور فطرت خدا خواهی در وجود شما روشن است .
در باره مسله توبه چند نکته باید اشاره شود :
در قرآن کریم، پروردگار 91 بار به عنوان غفور (بسیار آمرزنده) و 5 بار به عنوان غفار (بسیار بخشنده) یاد شده است و بیش از 80 بار سخن از توبه و بازگشت به سوی خدا و قبولی توبه، سخن به میان آمده است. همة این‌ها حکایت از دامنة گسترده رحمت و مغفرت حق تعالی و قبولی توبة توبه کنندگان دارد. در آیة سورة نساء می‌فرماید:
«هر کسی کار بدی انجام داده یا به خود ستم روا داشته» (اگر) از خداوند طلب آمرزش کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».
یأس و نا امیدی از لطف و رحمت بی پایان و بی کرانة حق تعالی چرا؟
این سخن خدا است: «ای پیامبر! از قول من به مردم بگو: ای بندگان من! ای کسانی که (با بدی‌ها و گناهان) بر خود ستم روا داشتید، از رحمت خداوند نا امید نشوید (و بدانید که در صورت توبه کردن) خدا همة گناهان را می‌آمرزد، چه این که او بسیار آمرزنده و مهربان است».(1)
آنان که از روی عناد و لجاجت، عصیان با پروردگار هستی نکرده‌اند، یا بر آن موضع نیستند، بلکه گناه آنان از روی جهل و سهو و پیروی هوای نفس و غلبة نفس اماره و مقتضیات جوانی آنان بوده و سپس توبة حقیقی کرده‌اند، چرا مأیوس شوند؟ یأس از رحمت الهی، خود از گناهان کبیره و در ردیف کفر قرار دارد!
توبه کننده، محبوب خداست قرآن کریم فرموده: «"ان الله یحب التّوابین؛(2) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
پس توبه مخصوص گناه خاصی نیست و شخص خاصی را نیز شامل نمی‌شود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی وعدة پذیرش توبه داده است و در این جهت فرقی بین گناه کبیره و صغیره نیست، اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد و توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.
خداوند متعال راه توبه و برگشت را به روی انسان‌ها گشوده است و آنان می‌توانند با توبه و استغفار، گناهان گذشته خود را جبران کنند و پس از توبه و انابه به درگاه خدا، دیگر بار راه تقوا و عبادت را پیش گیرند. به این جهت، قرآن مجید و روایات اهل بیت(ع) مردم را به توبه دعوت و تشویق نموده‌اند.
خداوند در یکی از آیات فرموده است: «قل یا عبادی الّذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا مِن رحمة الله إنّ الله یغفر الذّنوب جمیعاً إنّه هو الغفور الرّحیم وأنیبوا‌إلی ربّکم؛ (3) ای بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند نا امید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد و به درگاه پروردگارتان انابه کنید».
آیات دیگری نیز هست که همگی دلالت بر غفران و بخشش و عفو الهی دارند. غفران و عفو، به معنای پاک کردن و محو کردن آثار (گناه) است. (4)
در روایات از پیامبر (ص) نقل شده است: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛ (5) کسی که از گناه توبه کند، مثل کسی است که گناهی نکرده است».
آری، آنان که از روی عناد و لجاجت، عصیان با پروردگار هستی نکرده‌اند، بلکه گناه آنان از روی جهل و سهو و پیروی هوای نفس و غلبه نفس اماره و مقتضیات جوانی بوده و سپس توبه حقیقی کرده‌اند، چرا مأیوس شوند؟ یأس از رحمت الهی، از گناهان کبیره و در ردیف کفر قرار دارد.
پس توبه، مخصوص گناه خاصی نیست و شخص خاصی را شامل نمی‌شود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی وعده پذیرش توبه داده است و در این جهت، فرقی بین گناه کبیره و صغیره نیست؛ اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد و توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.
بنابراین، توبه کردن از گناهان باعث زدودن اثر گناه و پاک شدن می‌شود و در روز قیامت از گناه بازخواست نمی‌شود؛ امّا تذکر چند نکته لازم است.
1. توبه باید واقعی و حقیقی باشد. چه بسا افرادی که استغفار می‌کنند، باز به گناه آلوده می‌شوند و هیچ گونه تصمیم جدّی بر ترک گناه نمی‌گیرند. کار این گونه افراد، ‌شبیه مسخره کردن خدا است! امیر مؤمنان (ع) در مورد کسی که استغفار لفظی و ظاهری داشت، فرمود:
«مادرت بر تو بگرید! ‌آیا می‌دانی توبه و استغفار به چه معنایی است؟ استغفار، مقام بلند مرتبگان است و شش معنا و مرحله دارد. اولین مرحله آن، پشیمانی جدّی از کرده‌های زشت است». (6)
2. پذیرفته شدن توبه، بسیار مهم است. انجام دادن گناه، بسیار آسان است؛ امّا توبه کردن و قبول شدن توبه، مشکل است؛ مخصوصاً توبه از برخی گناهان نیاز به گریه فراوان دارد.
3. اگر حق النّاس را پایمال کرده است، ابتدا باید آنان راضی شوند. سپس توبه و استغفار به درگاه خدا پذیرفته شود.
4. کسی که از ابتدا راه صلاح را در پیش گیرد، بسیار تفاوت دارد با کسی که اهل معصیت بوده و بعد توبه کرده است؛ زیرا در آن مدت که او اهل تقوا و پاکی بوده، به همان مقدار جلوتر از گناهکار است و از ارج و قرب معنوی بسیاری برخوردار است. (7)
در باره ناسازگاری قبولی توبه با رحمت الهی باید گفت با توجه به آنچه بیان شد، معلوم گردید که خداوند متعال همیشه توبه پذیر است. از این رو، در آیه دیگر فرمود: «اِنَّما التَّوْبَه عَلی اللهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّؤَ بِجِهالَه ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَاؤُلئِک یتُوبُ اللهُ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللهُ عَلِیماً حَکیماً؛ (8) پذیرش توبه بر خدا است؛ نسبت به کسانی که از روی جهالت، کار زشت انجام می‏دهند، آن‏گاه زود توبه می‏کنند. خدا توبه اینان را می‏پذیرد و خدا دانا و حکیم است».
و نیز فرمود: «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکمْ سُؤً بِجِهالةٍ ثُمّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلحَ فَانَّهُ غَفُورٌ رَحِیمْ؛ (9) هر کس از شما از روی جهالت عمل زشتی مرتکب شود و سپس توبه نماید و عمل صالح انجام دهد، در آن صورت، خداوند آمرزنده و مهربان است». بر اساس این گونه آموزه های قرآنی، به دست می آید که خداوند همواره توبه بندگان خود را می پذیرد. پس محذور ناسازگاری عدم قبول توبه با رحمت الهی، منتفی است.

پی‌نوشت‌ها:
1. زمر (39) آیه 53.
2. بقره (2) آیه 222.
3. زمر (39)، آیه‌ 53.
4. المنجد، نشر دار الفکر، بیروت، ماده "غفر" و "عفو".
5. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 16، ص 75.
6. بقره (2)، آیه 222.
7. نهج البلاغه، نشر مؤسسه امیر المؤمنین، قم، 1370 ش، حکمت 409.
8. نساء (4)، آیه 17.
9. انعام (6)، آیه 54.

شک منزلگاه بدی است اما گذرگاه خوبی است.

دین اسلام از مسلمان می خواهد که اصول اعتقادات خود را با تحقیق و استدلال های قوی بپذیرد. یک بار برای همیشه در مورد ادیان و حقانیت اسلام تحقیق کنید، به گونه ای در مقابل عقاید اصلی سایر مکاتب استدلال خوبی برای پذیرش اسلام داشته باشید. اگر خوب تحقیق کرده باشید دیگر از این دست سوالات و مشکلات نخواهید داشت.
البته در طی مدت تحقیق نیز تکالیف دینی خود را انجام دهید

باسلام

از لقمه حرام یا مخلوط به حرام و خودخواهی بپرهیز و در پی خیرخواهی برای مسلمانان باش!

روزانه صبح و عصر صد بار استغفر الله و صلوات بگو و بعد دعاهای زیر را بخوان. دعای اول برای آسانی امور و گشایش هست و دومی برای حفظ از شر شیاطین جن و انس و هر دشمنی و مانعی که مشکل برات درست میکنه! شیاطین جنی هم برای انسان مشکلات زیادی درست میکنند ولی کمتر شخصی به آن آگاهی دارد.

در روايتى از اميرمؤمنان على(ع) آمده است: «خانه‌اى كه در آن قرآن خوانده مى‌شود و ياد خدا مى‌شود، بركتش زياد مى‌شود و ملائكه در آن خانه حاضر شده، شياطين از آن خانه دور مى‌شوند و براى اهل آسمان مى‌درخشد; همان‌طور كه ستارگان براى اهل زمين مى‌درخشند، امّا خانه‌اى كه قرآن در آن خوانده نمى‌شود [اهل خانه قرآن نمى‌خوانند] و ياد خدا نمى‌شود، بركتش كم‌شده و ملائكه از آن خانه مى‌روند و شياطين وارد آن خانه مى‌شوند.»

امام صادق (ع) : هجوم شياطین به مؤمنان بيشتر از هجوم زنبورها به گوشت است .

این اعمال که گفتم رو همیشه انجام بده یا اصلا انجام نده!!!

دعاى فرج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ وَ يَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ وَ يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ وَ يَا مَنْ عُبِدَ فَشَكَرَ وَ يَا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ يَا مَنْ لَا يُحِيطُ بِهِ الْفِكَرُ يَا مَنْ لَا يُدْرِكُهُ بَصَرٌ وَ يَا مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَثَرٌ يَا عَالِيَ الْمَكَانِ يَا شَدِيدَ الْأَرْكَانِ يَا مُنْزِلَ الْفُرْقَانِ يَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ يَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ يَا نَيِّرَ الْبُرْهَانِ يَا عَظِيمَ الشَّأْنِ يَا ذَا الْمَنِّ وَ الْإِحْسَانِ وَ يَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا رَبَّ الْأَرْبَابِ يَا تَوَّابُ يَا وَهَّابُ يَا مُعْتِقَ الرِّقَابِ يَا مُنْشِئَ السَّحَابِ يَا مَنْ حَيْثُ مَا دُعِيَ أَجَابَ يَا مُرْخِصَ الْأَسْعَارِ يَا مُنِزِلَ الْأَمْطَارِ يَا مُنْبِتَ الْأَشْجَارِ فِي الْأَرْضِ الْقِفَاريَا مُخْرِجَ النَّبَاتِ يَا مُحْيِيَ الْأَمْوَاتِ يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ يَا مَنْ لَا تُضْجِرُهُ الْأَصْوَاتُ وَ لَا تَشْتَبِهُ عَلَيْهِ اللُّغَاتُ وَ لَا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ يَا مُعْطِيَ السُؤْلَاتِ يَا وَلِيَّ الْحَسَنَاتِ يَا دَافِعَ الْبَلِيَّاتِ يَا قَابِلَ الصَّدَقَاتِ يَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ يَا عَالِمَ الْخَفِيَّاتِ يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ يَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ يَا قَاضِيَ الْحَاجَاتِ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ يَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ يَا مُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ يَا جَامِعَ الشَّتَاتِ يَا رَادَّ مَا كَانَ فَاتَ يَا جَمَالَ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ يَا سَابِغَ النِّعَمِ يَا كَاشِفَ الْأَلَمِ يَا شَافِيَ السَّقَمِ يَا مَعْدِنَ الْجُوْدِ وَ الْكَرَمِ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ- يَا أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ يَا أَقْرَبَ الْأَقْرَبِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا جَارَ الْمُسْتَجِيرِينَ يَا مُتَجَاوِزاً عَنِ الْمُسِيئِينَ يَا مَنْ لَا يُعَجِّلُ عَلَى الْخَاطِئِينَ يَا فَكَّاكَ الْمَأْسُورِينَ يَا مُفَرِّجَ غَمِّ الْمَغْمُومِينَ يَا جَامِعَ الْمُتَفَرِّقِينَ يَا مُدْرِكَ الْهَارِبِينَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ يَا صَاحِبَ كُلِّ غَرِيبٍ يَا مُونِسَ كُلِّ وَحِيدٍ يَا رَاحِمَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ يَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ يَا مَنْ لَهُ التَّدْبِيرُ وَ إِلَيْهِ التَّقْدِيرُ يَا مَنِ الْعَسِيرُ عَلَيْهِ سَهْلٌ يَسِيرٌ يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ خَبِيرٌ- يَا مَنْ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ يَا خَالِقَ السَّمَاءِ وَ الْقَمَرِ الْمُنِيرِ يَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ يَا مُرْسِلَ الرِّيَاحِ يَا بَاعِثَ الْأَرْوَاحِ يَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ يَا مَنْ بِيَدِهِ كُلُّ مِفْتَاحٍ يَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ يَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ يَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ يَا عِزَّ مَنْ لَا عِزَّ لَهُ يَا كَنْزَ مَنْ لَا كَنْزَ لَهُ يَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ يَا عَوْنَ مَنْ لَا عَوْنَ لَهُ يَا رُكْنَ مَنْ لَا رُكْنَ لَهُ يَا غِيَاثَ مَنْ لَا غِيَاثَ لَهُ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا كَرِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا ذَا الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ يَا ذَا الْمُلْكِ وَ الْمَلَكُوتِ يَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ يَا مَنْ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ أَسْأَلُكَ بِعِلْمِكَ الْغُيُوبِ وَ بِمَعْرِفَتِكَ مَا فِي ضَمَائِرِ الْقُلُوبِ وَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابٍ مِنْ كُتُبِكَ أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى كُلِّهَا حَتَّى انْتَهَى إِلَى اسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي فَضَّلْتَهُ‏ عَلَى جَمِيعِ أَسْمَائِكَ أَسْأَلُكَ بِهِ أَسْأَلُكَ بِهِ أَسْأَلُكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُيَسِّرَ لِي مِنْ أَمْرِي مَا أَخَافُ عُسْرَهُ وَ تُفَرِّجَ عَنِّي الْهَمَّ وَ الْغَمَّ وَ الْكَرْبَ وَ مَا ضَاقَ بِهِ صَدْرِي وَ عِيلَ بِهِ صَبْرِي فَإِنَّهُ لَا يَقْدِرُ عَلَى فَرَجِي سِوَاكَ وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ يَا مَنْ لَا يَكْشِفُ الْكَرْبَ غَيْرُهُ وَ لَا يُجَلِّي الْحَزَنَ سِوَاهُ وَ لَا يُفَرِّجُ عَنِّي إِلَّا هُوَ اكْفِنِي شَرَّ نَفْسِي خَاصَّةً وَ شَرَّ النَّاسِ عَامَّةً وَ أَصْلِحْ لِي شَأْنِي كُلَّهُ وَ أَصْلِحْ أُمُورِي وَ اقْضِ لِي حَوَائِجِي وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً وَ مَخْرَجاً فَإِنَّكَ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لَا أَقْدِرُ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ‏

برای حفظ شخص و خانواده اش از شر دشمنان
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ کَیْدِهِ وَ مَکَایِدِهِ، وَ مِنَ الثِّقَةِ بِأَمَانِیِّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَائِدِهِ وَ أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِى إِضْلالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِیَتِکَ، أَوْ أَنْ یَحْسُنَ عِنْدَنَا مَا حَسَّنَ لَنَا، أَوْ أَنْ یَثْقُلَ عَلَیْنَا مَا کَرَّهَ إِلَیْنَا.
اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ، وَ اکْبِتْهُ بِدُءوبِنَا فِى مَحَبَّتِکَ، وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ سِتْرا لا یَهْتِکُهُ، وَ رَدْما مُصْمِتا لا یَفْتُقُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَائِکَ، وَ اعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَایَتِکَ، وَ اکْفِنَا خَتْرَهُ، وَ وَلِّنَا ظَهْرَهُ، وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَى بِمِثْلِ ضَلالَتِهِ، وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَى ضِدَّ غَوَایَتِهِ، وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَى خِلافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَى.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ لَهُ فِى قُلُوبِنَا مَدْخَلا وَ لا تُوطِنَنَّ لَهُ فِیمَا لَدَیْنَا مَنْزِلا.
اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ، وَ إِذَا عَرَّفْتَنَاهُ فَقِنَاهُ، وَ بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ، وَ أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ، وَ أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ، وَ أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِکَ عَوْنَنَا عَلَیْهِ.
اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْکَارَ عَمَلِهِ، وَ الْطُفْ لَنَا فِى نَقْضِ حِیَلِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَوِّلْ سُلْطَانَهُ عَنَّا، وَ اقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَّا، وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنَا.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلادَنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ ذَوِى أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْهُ فِى حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ، وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَنا وَاقِیَةً، وَ أَعْطِهِمْ عَلَیْهِ أَسْلِحَةً مَاضِیَةً.
اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ شَهِدَ لَکَ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ، وَ عَادَاهُ لَکَ بِحَقِیقَةِ الْعُبُودِیَّةِ، وَ اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِى مَعْرِفَةِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّةِ.
اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ، وَ افْتُقْ مَا رَتَقَ، وَ افْسَخْ مَا دَبَّرَ، وَ ثَبِّطْهُ إِذَا عَزَمَ، وَ انْقُضْ مَا أَبْرَمَ.
اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ، وَ أَبْطِلْ کَیْدَهُ وَ اهْدِمْ کَهْفَهُ، وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِى نَظْمِ أَعْدَائِهِ، وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَائِهِ، لا نُطِیعُ لَهُ إِذَا اسْتَهْوَانَا، وَ لا نَسْتَجِیبُ لَهُ إِذَا دَعَانَا، نَأْمُرُ بِمُنَاوَاتِهِ، مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا، وَ نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ، وَ أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ، وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِکَ مِنْ خَوْفِهِ
وَ اسْمَعْ لَنَا مَا دَعَوْنَا بِهِ، وَ أَعْطِنَا مَا أَغْفَلْنَاهُ، وَ احْفَظْ لَنَا مَا نَسِینَاهُ، وَ صَیِّرْنَا بِذَلِکَ فِى دَرَجَاتِ الصَّالِحِینَ وَ مَرَاتِبِ الْمُؤْمِنِینَ، آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

[="DarkRed"]سلام
بهتریت راه اینکه از مال حرام دوری کنید چون اثرات خیلی بدی روی نفس انسان میذاره
اینی که میگید دعایتان مستجاب نمیشه شاید مصلحتتان نبوده
یا شرایط استجابت دعا نداشتید
البته هر چقدر که زمان بگذره بعضی مواقع متوجه میشیم که ان دعا به ضررمان بوده
همه این تجربه داشتن
کی نداشته بگه؟[/]

فکر نمیکنم بشه گفت تمام دعاها!
چون ما شاید دعاهایی داشته باشیم که برآورده نشدنشون به صلاح باشه و خدا اینطور بهمون کمک کنه!
من توصیه میکنم کتاب سه دیدار مخصوصا بخش هایی که رهبرشون با مردم صحبت میکنه(بخش اول)رو بخونید!
ممکنه خیلی موثر باشه

حاضر: از دیدگاه شعیه دوازده امامی، عمل، مانند نماز و ایمان و اعتقاد به خداوند و آموزه های دینی، مانند دو بال یک پرنده (انسان در فرض مسأله) هستند که اگر یک بال نباشد، پرنده قادر به پرواز نخواهد بود. خداوند در آیه «[=Calibri]وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَکُمْأَجْرٌ عَظِیمٌ» (آل عمران: 3/ 179) می فرماید: و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید،پاداشی بزرگ یابید[="Arial"][=Times New Roman]. در این آیه، خداوند، ابتدا ایمان را ذکر نموده است و بعد تقوا که در مرحله عمل است را بیان داشته است. خداوند می فرماید در صورت ایمان و تقوا و بودن آن دو در کنار هم، اجر بزرگ نصیب شما می شود. وگرنه اگر یکی از این دو نباشد، اجر و پاداش عظیم وجود نخواهد داشت. [="Arial"]خداوند در آیه « مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌفَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَاکَانُواْ یَعْمَلُونَ» (نحل: 16/ 97) می فرماید: «هرکس از مرد یا زن، «عمل نیک» انجام دهد، در حالى‌که«ایمان» داشته باشد، پس او را بى‏تردید [در دنیا] به زندگى پاکیزه‏اى زنده خواهیم داشتو [در آخرت] پاداش‌شان را مطابق بهترین کارهای خوبشان خواهیم داد». در این آیه شریفه، حیات طیبه و دادن پاداش در قبال عمل را منوط به داشتن ایمان می داند. یعنی اگر عملی مانند نماز و روزه و خمس و زکات و حج و دیگر عمل های عبادی صورت بگیرد، ولی ایمان نباشد، خداوند قبول نخواهد کرد.
[=Calibri]در سوره مبارکه ابراهیم، خدا اعمال کفاررا به خاکستری تشبیه می کند که به وسیله تندبادی پراکنده شود و از دست برود: «مثل الذینکفروا بربهم اعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف لا یقدرون مما کسبوا علی شیء،ذلک هو الضلال البعید؛ مثل کافران اینگونه است که کارهای ایشان همچون توده خاکستریاست که در یک روز طوفانی دستخوش باد سختی گردد، بر چیزی از آنچه فراهم کرده اند دستنمی یابند، آن است گمراهی عمیق» (ابراهیم: 14/ 18).
[=Calibri]در آیه ای از سوره مبارکه نور، اعمال کافرانبه سرابی تشبیه شده است که آب نما است ولی از نزدیک هیچ است. این آیه می فرماید: خدماتبزرگی که چشمها را خیره می کند و در نظر برخی از ساده لوح ها حتی از خدمات انبیاء همبزرگتر است اگر با ایمان به خدا توأم نباشد هیچ و پوچ است و عظمت آن، خیالی بیش نیست،همچنان که سراب. اینک متن آیه کریمه: «و الذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمانماء حتی اذا جاءه لم یجده شیئا و وجد الله عنده فوفیه حسابه، و الله سریع الحساب؛ وکافران کارهایشان همچون سرابی در بیابان است که شخص تشنه آن را آب می پندارد، تا وقتیکه نزدیک آن بیاید می بیند که هیچ نیست، و خدا را در آنجا می یابد که به حساب وی میرسد و خدا بی درنگ حساب را تصفیه می کند» (نور: 24/ 39).
[=Calibri]مثل آن را در آیه بعد چنین می خوانیم:«او کظلمات فی بحر لجی یغشاه موج، من فوقه موج، من فوقه سحاب، ظلمات بعضها فوق بعض،اذا اخرج یده لم یکد یراها، و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور؛ یا همچون پارههای ظلمت در دریایی ژرف، که آن را موجی که روی آن موجی است فرا گیرد، و در بالا ابریقرار گرفته باشد، وقتی آدمی دست خویش را بیرون آورد نتواند آن را ببیند. هر که را خداروشنی ندهد، هیچ روشنی ندارد» (نور: 24/ 40)
[=Calibri]از ضمیمه ساختن این آیه با آیه قبل چنیناستنباط می کنیم که اعمال نیک کافران با همه ظاهر فریبا، سرابی بی واقعیت است و امااعمال بد ایشان وامصیبتا، شر اندر شر و ظلمت روی ظلمت است.[="Arial"]
[=Times New Roman]

سوال :
اگر من نمازم را بخوانم و وظایف بندگی خود را به جا اوردم اما به وجود خدا و دین شک داشته باشم سرنوشت من در ان دنیا چطور خواهد بود؟


پاسخ:
در ابتدا باید اشاره شود که در این باره شهید مطهری در مقاله تحت عنوان «جست و جو حقیقت» نکته‌های بسیار سودمندی مطرح کرده است. تفصیل سخنان ایشان را در جای خود مطالعه نمایید که بسیار برای شما مفید است.
بر اساس تحلیل حکیمانه ایشان، خلاصه ای از گفته‌های شان در این جا بازگو می‌شود:
ایشان معتقد است که برخی افراد در دوران زندگی از نظر شک و یقین دچار بحران می‌شوند. بحران ممکن است در آغاز نوجوانی از حدود 12 تا 30سالگی برای آن ها به وجود بیاید (افراد طبق شرایط خاص در این باب متفاوت اند).
به هر حال، بحرانی است در افکار و عقاید مذهبی انسان و رفتارهای گوناگون فردی و اجتماعی و اخلاقی. این گونه افراد در شرایط حساس قرار می گیرند. باید با آنان از راه درست برخورد شود. با آرامش و منطق به شبهات فکری آن ها جواب داده شود. آن ها نیز باید تلاش نمایند از طریق پرس و جو از کارشناسان مربوط مشکلات فکری و روحی خود را برطرف سازند.
شک از دید ایشان، دو نوع است؛ یکی شک مقدس و دیگر شک غیر مقدس. شک قسم دوم، ویرانگر و خطرناک است. اگر علاج نشود، انسان را به تباهی می‌رساند؛ اما شک مقدس، انسان را وادار می‌کند که در پی حقیقت برود. مثل درد برای بیمار است. هر بیماری اگر درد داشته باشد، بالاخره شخص را وادار می‌کند که در پی درمان برود. اگر درد نداشته باشد، او را نسبت به بیماریش بی تفاوت نگاه می‌دارد و بالاخره از پا در می آورد.
شک مقدس، مثل بیماری با درد است. خودش یک نوع درد روحی است و باید در پی علاجش رفت. کسی حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: هلاک شدم، به فریادم برسید. پیامبر فرمود: حتماً شیطان آمده از تو پرسیده که تو را کی آفریده است؟
عرض نمود: آری. حضرت فرمود: در جواب شیطان گفتی: مرا خدا آفریده است. بعد شیطان پرسید: که پس خدا را کی آفریده؟ و نتوانستی جواب او را بدهی.

برای همین، سراسیمه آمدی تا نجات یابی. نگران نباشید خداوند تو را نجات می‌دهد. عبادت خداوند، نماز، ذکر و دعا زیاد بخوان. تمام وسوسه ها از ذهن تو برطرف می‌شود. آن شخص طبق دستور رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پیوسته در عبادت و دعا بود و از وسوسه شیطان نجات یافت. (3)
با توجه به این بیان، جواب شما به دست خواهد آمد؛ ولی اگر امور یادشده در پرسش از حد وسوسه و خطور در ذهن به مرحله باور نرسد و موجب انکار عقاید دینی نشود و کارهای عملی غیر اخلاقی نیز انجام نشود و فقط خطور در ذهن باشد، گناه محسوب نمی‌شود و هیچ اشکالی ندارد. البته چون باعث آزار و اذیت خودتان است، آن را درمان کنید.

پی‌نوشت‌ها:
2. مجموعه مقالات، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1362 ش.
3. مطهری، مجموعه مقالات، ص 268 و 270.

سوال :
خودم مسئول کارهام بودم و دنبال مقصر میگشتم حال میخوام توبه کنم و به سوی خدا برگردم .؟

پاسخ :
از این که پذیرای سخن حق هستید باید به شما تبریک گفت .
معلوم می شود که نور فطرت خدا خواهی در وجود شما روشن است .
در باره مسله توبه چند نکته باید اشاره شود :
در قرآن کریم، پروردگار 91 بار به عنوان غفور (بسیار آمرزنده) و 5 بار به عنوان غفار (بسیار بخشنده) یاد شده است و بیش از 80 بار سخن از توبه و بازگشت به سوی خدا و قبولی توبه، سخن به میان آمده است. همة این‌ها حکایت از دامنة گسترده رحمت و مغفرت حق تعالی و قبولی توبه، توبه کنندگان دارد.

در آیة سورة نساء می‌فرماید:
«هر کسی کار بدی انجام داده یا به خود ستم روا داشته» (اگر) از خداوند طلب آمرزش کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».
یأس و نا امیدی از لطف و رحمت بی پایان و بی کرانة حق تعالی چرا؟
این سخن خدا است: «ای پیامبر! از قول من به مردم بگو: ای بندگان من! ای کسانی که (با بدی‌ها و گناهان) بر خود ستم روا داشتید، از رحمت خداوند نا امید نشوید (و بدانید که در صورت توبه کردن) خدا همة گناهان را می‌آمرزد، چه این که او بسیار آمرزنده و مهربان است».(1)

آنان که از روی عناد و لجاجت، عصیان با پروردگار هستی نکرده‌اند، یا بر آن موضع نیستند، بلکه گناه آنان از روی جهل و سهو و پیروی هوای نفس و غلبة نفس اماره و مقتضیات جوانی آنان بوده و سپس توبة حقیقی کرده‌اند، چرا مأیوس شوند؟ یأس از رحمت الهی، خود از گناهان کبیره و در ردیف کفر قرار دارد!
توبه کننده، محبوب خداست قرآن کریم فرموده: «"ان الله یحب التّوابین؛(2) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
پس توبه مخصوص گناه خاصی نیست و شخص خاصی را نیز شامل نمی‌شود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی وعدة پذیرش توبه داده است و در این جهت فرقی بین گناه کبیره و صغیره نیست، اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد و توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.

خداوند متعال راه توبه و برگشت را به روی انسان‌ها گشوده است و آنان می‌توانند با توبه و استغفار، گناهان گذشته خود را جبران کنند و پس از توبه و انابه به درگاه خدا، دیگر بار راه تقوا و عبادت را پیش گیرند. به این جهت، قرآن مجید و روایات اهل بیت(ع) مردم را به توبه دعوت و تشویق نموده‌اند.
خداوند در یکی از آیات فرموده است: «قل یا عبادی الّذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا مِن رحمة الله إنّ الله یغفر الذّنوب جمیعاً إنّه هو الغفور الرّحیم وأنیبوا‌إلی ربّکم؛ (3) ای بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند نا امید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد و به درگاه پروردگارتان انابه کنید».

آیات دیگری نیز هست که همگی دلالت بر غفران و بخشش و عفو الهی دارند. غفران و عفو، به معنای پاک کردن و محو کردن آثار (گناه) است. (4)
در روایات از پیامبر (ص) نقل شده است: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛ (5) کسی که از گناه توبه کند، مثل کسی است که گناهی نکرده است».

آری، آنان که از روی عناد و لجاجت، عصیان با پروردگار هستی نکرده‌اند، بلکه گناه آنان از روی جهل و سهو و پیروی هوای نفس و غلبه نفس اماره و مقتضیات جوانی بوده و سپس توبه حقیقی کرده‌اند، چرا مأیوس شوند؟ یأس از رحمت الهی، از گناهان کبیره و در ردیف کفر قرار دارد.
پس توبه، مخصوص گناه خاصی نیست و شخص خاصی را شامل نمی‌شود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی وعده پذیرش توبه داده است و در این جهت، فرقی بین گناه کبیره و صغیره نیست؛ اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد و توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.
بنابراین، توبه کردن از گناهان باعث زدودن اثر گناه و پاک شدن می‌شود و در روز قیامت از گناه بازخواست نمی‌شود؛ امّا تذکر چند نکته لازم است.

1. توبه باید واقعی و حقیقی باشد. چه بسا افرادی که استغفار می‌کنند، باز به گناه آلوده می‌شوند و هیچ گونه تصمیم جدّی بر ترک گناه نمی‌گیرند. کار این گونه افراد، ‌شبیه مسخره کردن خدا است! امیر مؤمنان (ع) در مورد کسی که استغفار لفظی و ظاهری داشت، فرمود:
«مادرت بر تو بگرید! ‌آیا می‌دانی توبه و استغفار به چه معنایی است؟ استغفار، مقام بلند مرتبگان است و شش معنا و مرحله دارد. اولین مرحله آن، پشیمانی جدّی از کرده‌های زشت است». (6)
2. پذیرفته شدن توبه، بسیار مهم است. انجام دادن گناه، بسیار آسان است؛ امّا توبه کردن و قبول شدن توبه، مشکل است؛ مخصوصاً توبه از برخی گناهان نیاز به گریه فراوان دارد.
3. اگر حق النّاس را پایمال کرده است، ابتدا باید آنان راضی شوند. سپس توبه و استغفار به درگاه خدا پذیرفته شود.

4. کسی که از ابتدا راه صلاح را در پیش گیرد، بسیار تفاوت دارد با کسی که اهل معصیت بوده و بعد توبه کرده است؛ زیرا در آن مدت که او اهل تقوا و پاکی بوده، به همان مقدار جلوتر از گناهکار است و از ارج و قرب معنوی بسیاری برخوردار است. (7)
در باره ناسازگاری قبولی توبه با رحمت الهی باید گفت با توجه به آنچه بیان شد، معلوم گردید که خداوند متعال همیشه توبه پذیر است.

از این رو، در آیه دیگر فرمود: «اِنَّما التَّوْبَه عَلی اللهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّؤَ بِجِهالَه ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَاؤُلئِک یتُوبُ اللهُ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللهُ عَلِیماً حَکیماً؛ (8) پذیرش توبه بر خدا است؛ نسبت به کسانی که از روی جهالت، کار زشت انجام می‏دهند، آن‏گاه زود توبه می‏کنند. خدا توبه اینان را می‏پذیرد و خدا دانا و حکیم است».
و نیز فرمود: «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکمْ سُؤً بِجِهالةٍ ثُمّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلحَ فَانَّهُ غَفُورٌ رَحِیمْ؛ (9) هر کس از شما از روی جهالت عمل زشتی مرتکب شود و سپس توبه نماید و عمل صالح انجام دهد، در آن صورت، خداوند آمرزنده و مهربان است». بر اساس این گونه آموزه های قرآنی، به دست می آید که خداوند همواره توبه بندگان خود را می پذیرد. پس محذور ناسازگاری عدم قبول توبه با رحمت الهی، منتفی است.


پی‌نوشت‌ها:
1. زمر (39) آیه 53.
2. بقره (2) آیه 222.
3. زمر (39)، آیه‌ 53.
4. المنجد، نشر دار الفکر، بیروت، ماده "غفر" و "عفو".
5. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 16، ص 75.
6. بقره (2)، آیه 222.
7. نهج البلاغه، نشر مؤسسه امیر المؤمنین، قم، 1370 ش، حکمت 409.
8. نساء (4)، آیه 17.
9. انعام (6)، آیه 54.

موضوع قفل شده است