جمع بندی پاسخگویی به شبهه «احتمال اثر در امر به معروف و نهی از منکر»

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پاسخگویی به شبهه «احتمال اثر در امر به معروف و نهی از منکر»

عرض سلام و خسته نباشید. همانطور که می دانید یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، احتمال اثر در شخص است. با توجه به این شرط، دو پرسش دارم:

1.آیا ما بابت تخمین این احتمال باید در قیامت پاسخگو باشیم؟ یعنی اگر در قیامت عذر بیاوریم که احتمالی در اثر ندیدیم، به صرف این بهانه، گناه ترک این واجب از ما برداشته می شود یا باید دلیلی بر بی اثر بودن امر به معروف بیاوریم؟
2.در جامعه امروزی اساساً یکی از موانع امر به معروف و نهی از منکر، در اقشار مذهبی همین شرط است، یعنی چون حس می کنند که گفتنشان سودی برایشان ندارد، سخنی نمی گویند و این باعث می شود که جامعه نیز از فضای امر به معروف دورتر و دورتر شود. در این زمینه چاره چیست؟
با تشکر
به امید ظهور


پاسخ:


پرسش گر گرامی یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، احتمال اثراست ،یعنی آمر و ناهی احتمال بدهد که امر و نهى او تأثیر مى‏کند. از این رو اگر بداند یا مطمئن باشد که امر ونهیش بی اثر است، امر ونهی واجب نیست. یعنی اگر احتمال بدهید که اثر دارد باید وظیفه را انجام دهید. و ملاک در این تخمین و احتمال، وجدان انسان است، و اگر سهل انگاری نکرده باشد در روز قیامت معذور خواهد بود چون وظیفه ای غیر از این نداشته است. ولی اگر از روی بی خیالی و بی تفاوتی، عدم احتمال در یک مورد یا یک قضیه را، به بقیه موارد سرایت بدهد و بدون فکر در همه جا بگوید احتمال تاثیر نیست، بعید نیست در روز قیامت بابت این احتمال ندادن هایش مواخذه شود.

ولی در هر صورت امر به معروف و نهی از منکر از فرائضی است که اگر ترک شود جامعه دچار مشکلات عدیده ای در زمینه های اقتصادی اجتماعی فرهنگی وسیاسی می شود.

البته در مواردی که اصل دین یا حکمی اصلی در جامعه در خطر ترک قرار می گیرد دیگر احتمال تاثیر وشرط عدم ضرر وجود ندارد و حتی در صورت عدم تاثیر و یا وجود ضرر باید امر به معروف ونهی از منکر کرد مانند سیدالشهداء که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر جان خود را نیز اهداء کرد.

قشر متدین جامعه نیز در مواردی که نگفتن و امر و نهی نکردن باعث شکل گیری یک هنجار در جامعه می شود و باعث می شود معروف منکر شود یا منکر معروف شود، مانند موارد بدحجابی یا موسیقی یا بدعت هایی که در سیاست و فرهنگ گذارده می شود،باید دیگر احتمال تاثیر و ضرر نداشتن را مثل سیدالشهدا علیه السلام کنار بگذارند و حتی اگر تاثیر ندارد باید بگویند تا منکر ،معروف نشود.

راه ان نیز عزم همه مردم و شروع کردن با روش نصیحت است که یک مرحله قبل از امر و نهی است. و در این راه باید علاوه بر مردم ، قانون وقوای قانونی نیز وظایف شان را به خوبی انجام دهند.چرا که بدون آن ها این فریضه نا تمام خواهد ماند.

منبع:

http://www.pasokhgoo.ir/node/64117

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ابتدا از برادر عزیزمان جناب امین بابت افتتاح این تاپیک تشکر می کنم.این مسئله یکی از بزرگترین مسائلی است که امروز با آن مواجه هستیم.بحث احتمال اثر توجیهی شده برای بسیاری تا با استفاده از آن از امر به معروف و نهی از منکر فرار کنند یا به آمرین به معروف و ناهیان از منکر خرده گیری کنند.
خیلی شده این جمله را بشنویم که "نباید این کار را می کردی،چون نتیجه معکوس داد".این فقط اختصاص به امر به معروف و نهی از منکر ندارد.در اکثر مسائل،طبق عقیده برخی یک فعل نباید انجام شود چون نتیجه معکوس می دهد.فرقی نمی کند این فعل چه باشد.همین که نتیجه معکوس داده و نتیجه مطلوب نداده کافی است.این حرف را می شود به صورت های گوناگون بررسی کرد.یک صورت،بررسی فلسفی این گزاره (از نظر مکاتب اخلاقی) است و یک صورت بررسی شرعی و اسلامی مسئله است که درباره افعالی که در نظام فکری ما (به عنوان شیعه) از آن ها صحبت شده،مطرح می شود.

اما بررسی فلسفی این گزاره آن است که این گزاره،بر مبنای تفکرات نتیجه گرایانه و فایده گرایانه است.این تفکر می گوید فعلی ارزش دارد که به نتیجه مطلوبش برسد.فعلی که که فاقد فایده و نتیجه باشد،بی ارزش است و بعضاً انجام ندادنش بهتر است از انجام دادنش.مهم نیست شکل فعل چیست،نیت از فعل چیست.مهم فقط فایده است.از مدافعان این نظریه می توان جان استوارت میل و جرمی بنتام را نام برد.
در مقابل این مکتب،وظیفه گرایی قرار دارد.به این معنا که مهم نیست نتیجه چه باشد و یا اگر هم مهم باشد،نتیجه در اولویت نیست بلکه انجام وظیفه در اولویت است و نتیجه در مرحله بعد اهمیت پیدا می کند.ممکن است شما یک فعل را به عنوان وظیفه خود انجام بدهید،ولی نتیجه ای ندهد یا نتیجه معکوس بدهد.ولی طبق این مکتب صرف عمل به وظیفه ارزشمند است.از مدافعان این نظریه می توان کانت را نام برد.البته ما اینجا تعریف بسیار مختصر و خلاصه ای از این دو مکتب آوردیم و ادعا نمی کنیم که همه چیز را راجع به این دو تفکر گفته ایم.
حال در مسئله امر به معروف و نهی از منکر،ما مستقیماً با همین مسئله مواجه هستیم.عده ای هستند می گویند به محض دیدن نتیجه معکوس یا عدم نتیجه،نباید امر به معروف و نهی از منکر کنیم.این یک دید فایده گرایانه است.بنده فکر می کنم ما بدون درنگ بتوانیم بگوییم که نظام اخلاقی اسلام و شیعه،وظیفه گرا است نه نتیجه گرا،یا حداقل به وظیفه گرایی خیلی نزدیکتر است.در نظام اخلاقی شیعه اهمیت بیش از هر چیز با نیت است نه نتیجه.برای مثال واقعه عاشورا را در نظر بگیرید.تاثیر امر به معروف و نهی از منکر امام حسین (علیه السلام) در سپاهیان یزید چه بود؟همانطور که در پاسخ بالا اشاره شده به این مسئله.مشخصاً با یک دید نتیجه گرا،نمی توانیم اکثر وقایع و رفتار های معصومین (علیهم السلام) را درک کنیم.نه تنها درک نمی کنیم،بلکه ممکن است به توهم اشتباه بودن برسیم.

لذا این حرف که "فعل x نتیجه معکوس داد پس انجام آن صحیح نیست" حرفی است که با نظام اخلاقی شیعه جور در نمی آید.در پست بعدی ان شاء الله مسئله را از جهات دیگری بررسی می کنیم.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
حال ببینیم نظر مراجع چیست:
امام خامنه ای(مد ظله العالی):
س 1057: کسى که مى‏خواهد شخصى را امر به معروف و نهى از منکر نمايد، آيا بايد قدرت بر آن را داشته باشد؟ در چه زمانى امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب مى‏شود؟

ج: آمر به معروف و نهى کننده از منکر بايد عالم به معروف و منکر باشد، و همچنين بداند که فاعل منکر عمداً و بدون عذر شرعى مرتکب آن مى‏شود، و زمانى اقدام به امر ونهى واجب مى‏شود که احتمال تأثير امر به معروف و نهى از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضررى براى خود او نداشته باشد، و در اين مورد بايد تناسب بين ضرر احتمالى و اهميت معروفى را که به آن امر مى‏نمايد يا منکرى که از آن نهى مى‏کند، ملاحظه نمايد. در غير اين صورت، امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب نيست.

امام خمینی(رحمت الله علیه):
چند چيز شرط است در واجب بودن امر به معروف و نهى از منکر: اول: آنکه کسى که مى‏خواهد امر و نهى کند، بداند که آنچه شخص مکلف به جا نمى‏آورد، واجب است بجا آورد، و آنچه بجا مى‏آورد، بايد ترک کند. و بر کسى که معروف و منکر را نمى‏داند، واجب نيست. دوم: آنکه احتمال بدهد امر و نهى او تاثير مى‏کند. پس اگر بداند اثر نمى‏کند، واجب نيست. سوم: آنکه بداند شخص معصيت کار بنا دارد که معصيت‏خود را تکرار کند. پس اگر بداند يا گمان کند يا احتمال صحيح بدهد که تکرار نمى‏کند، واجب نيست. چهارم: آنکه در امر و نهى مفسده‏اى نباشد. پس اگر بداند يا گمان کند که اگر امر يا نهى کند، ضرر جانى يا عرضى و آبرويى يا مالى قابل توجه به او مى‏رسد، واجب نيست. بلکه اگر احتمال صحيح بدهد که از آن، ترس ضررهاى مذکور را پيدا کند، واجب نيست. بلکه اگر بترسد که ضررى متوجه متعلقان او مى‏شود، واجب نيست. بلکه با احتمال وقوع ضرر جانى يا عرضى و آبرويى يا مالى موجب حرج بر بعضى مؤمنين، واجب نمى‏شود. بلکه در بسيارى از موارد حرام است.

آیت الله مکارم شیرازی(دامت برکاته):
مسأله 2414ـ امر به معروف و نهى از منكر بر تمام افراد عاقل و بالغ با شرايط زير واجب است: 1ـ كسى كه مى خواهد امر و نهى كند بايد يقين داشته باشد كه طرف مقابل مشغول انجام حرام يا ترك واجبى است. 2ـ احتمال دهد كه امر و نهى او اثردارد، خواه اثر فورى داشته باشد يا غير فورى، كامل يا ناقص، بنابراين اگر بداند هيچ اثر نمى كند واجب نيست. 3ـ در امر و نهى او مفسده و ضررى نباشد، پس اگر بداند يا خوف اين باشد كه امر يا نهى او، ضرر جانى يا عرضى و آبرويى يا مالى قابل توجّه نسبت به او يا بعضى از مؤمنين مى رساند واجب نيست، ولى اگر معروف و منكر از امورى باشد كه شارع مقدّس اسلام اهمّيّت زيادى به آن مى دهد (مانند حفظ اسلام و قرآن و استقلال ممالك اسلامى، يا حفظ احكام ضرورى اسلام)، بايد اعتنا به ضرر نكند و با بذل جان و مال در حفظ آنها بكوشد.

آیت الله فاضل لنکرانی (رضوان الله علیه):

مسأله : امر به معروف و نهى از منكر در صورتى كه چهار شرط زير وجود داشته باشد واجب مى شود:
اول: آن كسى كه مى خواهد امر و نهى كند، بداند كه آنچه شخص مكلّف بجا نمى آورد واجب است بجا آورد، و آنچه بجا مى آورد بايد ترك كند. و بر كسى كه معروف و منكر را نمى داند واجب نيست.

دوم: آن كه احتمال بدهد امر و نهى او تأثير مى كند، پس اگر بداند اثر نمى كند واجب نيست.

سوم: آن كه بداند و يا اطمينان داشته باشد شخص معصيت كار بنا دارد كه معصيت خود را تكرار كند، پس اگر بداند يا گمان كند يا احتمال عقلايى بدهد كه تكرار نمى كند واجب نيست.

چهارم: آن كه در امر و نهى مفسده اى نباشد، پس اگر بداند يا گمان كند كه در اثر امر يا نهى ضرر جانى يا عرضى و آبروئى يا مالى قابل توجه به او مى رسد واجب نيست. بلكه اگر احتمال عقلائى بدهد كه ضررهاى مذكور به او مى رسد واجب نيست. بلكه اگر بترسد كه ضررى متوجه متعلقان او مى شود واجب نيست، بلكه با احتمال وقوع ضرر جانى يا عرضى و آبروئى يا مالى موجب حرج بر بعضى مؤمنين، واجب نمى شود بلكه در بسيارى از موارد حرام است.

آیت الله بهجت (رضوان الله علیه):

امر به معروف ونهى ازمنكر
اگر كسى واجبى را انجام نمى دهد و يا معصيتى را بجا مى آورد، در صورت تحقق شرايط ذيل، بر ديگران واجب است او را امر به معروف و نهى از منكر بنمايند، و اگر مستحبى را ترك و يا مكروهى را بجا مى آورد، امر به معروف و نهى از منكر مستحب است، و اگر يك نفر به اين وظيفه قيام كند، بنابراظهر از ديگران ساقط مى شود.
« 77 » امر به معروف و نهى از منكر با وجود شرايط ذيل واجب مى شود:
اول : علم؛ پس كسى كه عالم به حكم شرعى نيست، نمى تواند امر به معروف و يا نهى از منكر بنمايد، بنابراين در ابتدا لازم است شخص آمر و يا ناهى خودش از احكام شرعى اطلاع كافى داشته باشد.
دوم : احتمال تأثير؛ پس در صورتى كه انسان مى داند سخن او تأثيرى در ديگرى ندارد، بر او لازم نيست امر به معروف و يا نهى از منكر بنمايد، اما جواز بلكه رجحان آن در صورت عدم خوف ضرر، خالى از وجه نيست.
سوم : اصرار بر ترك واجب و يا انجام دادن معصيت؛ پس در صورتى كه انسان بداند شخصى از معصيتى كه انجام داده توبه كرده است و يا نشانه هايى بر پشيمانى او دلالت كند، امر به معروف و يا نهى از منكر واجب نيست.
چهارم : عدم مفسده؛ پس اگر كسى به خاطر امر به معروف و يا نهى از منكر ترس از وقوع مفسده اى دارد، و آن مفسده عبارت از ضرر جانى يا آبرويى و يا مالى قابل اعتنايى است، اين كار بر او واجب نيست .
بنا بر اين با وجود اين شرايط، امربه معروف و نهى از منكر واجب مى شود، و در امر به معروف و نهى از منكر عدالت شرط نيست.

آیت الله نوری همدانی (دامت برکاته):
(مسأله 2789) چند چيز شرط است در واجب بودن امر به معروف و نهي از منکر:
اوّل: آنکه کسي که مي خواهد امر و نهي کند، بداند که آنچه شخص مکلّف بجا نمي آورد واجب است بجا آورد، و آنچه بجا مي آورد بايد ترک کند و بر کسي که معروف و منکر را نمي داند واجب نيست.
دوّم: آنکه احتمال بدهد امر و نهي او تأثير مي کند، پس اگر بداند اثر نمي کند واجب نيست.

سوّم: آنکه بداند شخص معصيت خود را تکرار کند، پس اگر بداند يا گمان کند يا احنمال صحيح بدهد که تکرار نمي کند، واجب نيست.
چهارم: آنکه در امر و نهي مفسده اي نباشد، پس اگر بداند يا گمان کند که اگر امر يا نهي کند، ضرر جاني يا عشرضي و آبروئي يا مالي قابل توجّه به او مي رسد واجب نيست، بلکه اگر احتمال صحيح بدهد که از آن ترس ضررهاي مذکور را پيدا کند واجب نيست، بلکه اگر بترسد که ضرري متوجّه متعلِّقان او مي شود واجب نيست، بلکه با احتمال وقوع ضرر جاني يا عِرضي و آبروئي يا مالي موجب حَرَج بر بعضي مؤمنين، واجب نمي شود بلکه در بسياري از موارد حرام است.

آیت الله وحید خراسانی (دامت برکاته):

مسأله ۲۰۶۹ ـ وجوب امر به معروف و نهى از منكر مشروط به شرایطى است:
(اوّل) آن كه امر كننده به معروف و نهى كننده از منكر، عالم به معروف و منكر باشد، پس جاهل به معروف و منكر نباید متصدّى امر و نهى شود، و امر و نهى جاهل به معروف و منكر، خود منكرى است كه باید از آن نهى شود.
(دوم) آن كه احتمال تأثیر بدهد، و اگر بداند تارك معروف و فاعل منكر، به امر و نهى ترتیب اثر نمى دهد، واجب نیست.

(سوم) آن كه تارك معروف، و فاعل منكر، از ترك و فعل منصرف نباشد، ولى اگر برایش انصراف حاصل شده باشد، یا احتمال انصراف باشد، واجب نیست.
(چهارم) آن كه در ترك معروف و فعل منكر معذور نباشد، و معذور مثل آن است كه مقلّد كسى باشد كه آن فعل را واجب یا حرام نمى داند، هرچند به حسب اجتهاد یا تقلید آمر یا ناهى ـ امر كننده و نهى كننده ـ واجب و حرام باشد.

(پنجم) آن كه اگر نداند امر و نهى او تأثیر مى كند، ضررى ـ از امر و نهى او ـ بر جان یا عرض یا مال مسلمانى وارد نشود، و اگر بداند تأثیر مى كند، باید اهمّ و مهم را ملاحظه نماید، پس چنانچه امر به معروف و نهى از منكر ـ از جهت اهمیت فعل معروف و ترك منكر ـ شرعاً اهمّ از آن ضرر باشد، وجوب امر به معروف و نهى از منكر ساقط نمى شود.

آیت الله صافی گلپایگانی (دامت برکاته):
مسأله 2862. شرايط امر به معروف و نهي از منكر پنج چيز است:
اول ـ آن كه آمر و ناهي، معروف و منكر را بشناسد و يقين داشته باشد بوجوب معروف و حرمت منكر، و ايمن باشد از اشتباه خودش.
دوم ـ آن كه احتمال بدهد كه امر و نهي او تأثير داشته باشد، پس اگر احتمال عقلايي ندهد كه امر و نهي او اثر دارد، وجوب آن ساقط مي‎شود.

سوم ـ آن كه كسي كه واجب را ترك نموده و يا فعل حرام را به جا آورده، اصرار به آن داشته باشد، پس اگر بداند كه مرتدع شده و بعد مرتكب نمي‎شود ساقط مي‎شود.
چهارمـ آن كه واجب بودن معروف و حرام بودن منكر در حق فاعل، منجَّز و ثابت باشد و در ترك واجب و فعل حرام عذري نداشته باشد، پس اگر فاعل معتقد باشد به مباح بودن فعل حرامي و يا به جواز ترك واجبي در اين صورت امر به معروف و نهي از منكر، ساقط مي‎شود. و همين طور است در هر موردي كه تارك واجب و فاعل حرام عذر داشته باشد. بلي از راه تنبيه غافل و ارشاد جاهل، تنبيه و ارشاد، لازم است.

آیت الله علوی گرگانی (دامت برکاته):
مسأله 2855- در واجب بودن امر به معروف و‌‌نهي از منكر سه شرط لازم است:

1‌ـ احتمال دهد امر و‌‌نهي او اثر‌بخش باشد؛ پس اگر بداند اثر نمي‌كند واجب نيست.

2‌ـ بداند يا مطمئن باشد كه گنهكار قصد ادامه يا تكرار گناه را دارد؛ پس اگر بداند يا گمان كند كه تكرار نمي‌كند واجب نيست.

3‌ـ در امر و‌‌نهي مفسدة مهمتري وجود نداشته باشد؛ پس اگر بداند يا گمان كند يا احتمال صحيح عقلايي دهد كه با امر و‌‌نهي او زيان جاني يا آبرويي يا مالي قابل توجهي به او يا خويشان يا نزديكان او و‌‌يا به‌عده‌اي از مؤمنين مي‌رسد، امر و‌‌نهي واجب نيست؛ بلكه در بسياري موارد حرام مي‌باشد.

آیت الله سیستانی (دامت برکاته):
در وجوب امر به معروف و نهى از منكر بايد شرائط زير وجود داشته باشد:

1 ـ شناخت معروف و منكر ولو به طور اجمال. بنابراين كسى كه معروف و منكر را نمى‏شناسد، و آنها را از همديگر تشخيص نمى‏دهد، امر به معروف و نهى از منكر واجب نيست، بلى گاهى براى امر به معروف و نهى از منكر كردن ياد گرفتن و شناختن معروف و منكر، واجب مى‏شود.

2 ـ احتمال تأثير در شخص خلافكار. بنابراين اگر كسى مى‏داند كه سخن و گفته او أثر ندارد، مشهور بين فقهاء آن است كه در اين صورت وظيفه ندارد، و امر به معروف و نهى از منكر بر او واجب نيست، ولى احتياط واجب آن است كه كراهت و ناراحتى خود را از كارهاى ناشايسته خلافكار بهر طورى كه ممكن است اظهار نمايد، هر چند بداند كه در او اثر نخواهد داشت.

3 ـ قصد ادامه كارهاى ناشايسته و خلاف از شخص خلافكار. بنابراين شخص خلافكار چنانچه نخواهد كارهاى خلاف خود را تكرار كند و دوباره مرتكب شود، امر به معروف و نهى از منكر واجب نيست.

4 ـ معذور نبودن شخص خلافكار در كارهاى زشت و خلاف خود، با اعتقاد اينكه كار زشتى كه انجام داده حرام نبوده، بلكه مباح بوده، و يا كار خوبى كه ترك كرده واجب نبوده است.

بلى اگر منكر از كارهائى باشد كه شارع مقدّس هرگز بوقوع آن راضى نيست ـ مثل قتل نفس محرّم ـ جلوگيرى از آن واجب است، هر چند انجام دهنده معذور باشد، و حتّى مكلّف هم نباشد.

5 ـ ضرر جانى يا آبروئى و يا مالى ـ بمقدار قابل توجّه ـ شخص امر كننده به معروف و نهى كننده از منكر را تحديد نكند، و مشقّت و دشوارى غير قابل تحمل وجود نداشته باشد، مگر اينكه كار معروف ـ خوب ـ و منكر ـ بد ـ بقدرى نزد شارع مقدّس مهم باشد كه بايد در راه آن ضررها و دشواريها را تحمّل نمود.

اگر بخود امر به معروف و نهى از منكر كننده ضرر متوجّه نشود، ولى بر كسان ديگر از مسلمين ضرر جانى، يا آبروئى، و يا مالى معتنا به متوجّه گردد، امر به معروف و نهى از منكر واجب نمى‏شود، كه در اينصورت أهمّيّت ضرر و آن كار مقايسه ميگردد كه گاهى در صورت ضرر هم امر به معروف، و نهى از منكر ساقط نمى‏شود.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
در پست قبل نظر برخی مراجع را در خصوص این مسئله دیدیم.همانطور که دیدید در صورت عدم احتمال تاثیر،نظر مراجع بر روی عدم وجوب است.نه وجوب عدم.
افرادی که می گویند نتیجه معکوس می دهد پس نباید انجام داد دارند راجع به وجوب عدم حرف می زنند.نه عدم وجوب.یعنی این حضرات برای خودشان فتوا داده اند که اگر تاثیر نداد حرام است.حال آن که نظر مراجع بر روی عدم وجوب است و عدم وجوب به معنی حرمت نیست.می تواند اصلاً به معنی کراهت باشد یا استحباب.
آیت الله بهجت (رضوان الله علیه) به این مسئله به صورت مستقیم اشاره کرده بودند:

بن موسی;549787 نوشت:
اما جواز بلكه رجحان آن در صورت عدم خوف ضرر، خالى از وجه نيست.

یعنی این که حتی اگر احتمال تاثیر نداد جایز است.حرف ایشان کاملاً مشخص است.
علاوه بر این آیت الله سیستانی (دامت برکاته):
بن موسی;549787 نوشت:
ولى احتياط واجب آن است كه كراهت و ناراحتى خود را از كارهاى ناشايسته خلافكار بهر طورى كه ممكن است اظهار نمايد، هر چند بداند كه در او اثر نخواهد داشت.

از این هم می توان چیزی مانند آن چه که گفته شد برداشت کرد.

حال افرادی که می گویند نتیجه معکوس می دهد پس حرام است،از دو حال خارج نیستند،یا مقلد هستند یا مجتهد.اگر مقلد هستند که تکلیفشان معلوم است.اگر هم مجتهد هستند،بسم الله،دلایل خود را برای این حرفشان بگویند.
در پست بعدی مسئله را از زاویه دیگری هم بررسی می کنیم.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مسئله بعدی آن است که در جامعه ما،قبح بعضی از گناهان شکسته.مثلاً بی حجابی دارد به یک امر معمول و عادی تبدیل می شود.همچنین از نظر برخی،خود امر به معروف و نهی از منکر،یک منکر است.یعنی حتی شما از ابتدایی ترین مراحل امر به معروف و نهی از منکر شروع کنید،به شما خرده خواهند گرفت.علاوه بر این لج بازی هم یکی از مشکلات دیگر ماست.
حال فرض بفرمایید در چنین جامعه ای شما می خواهید بی حجاب را امر به معروف و نهی از منکر کنید.
اولاً قبح این گناه تقریباً شکسته.یعنی اصلاً بی حجابی از نظر برخی خود معروف است نه یک منکر!
ثانیاً جامعه طوری شده که شما در برخی موارد حتی اگر با زبان نرم و به طور غیرمستقیم و با عمل خود بخواهید کسی را نهی از منکر کنید،فرد مورد نظر شما را به احتمال زیاد مسخره خواهد کرد.برای مثال در مقابل یک رفتار نرم و آرام ممکن است بگوید "تو خوبی".یعنی تاثیر تقریباً منتفی است.
ثالثاً فرد مورد نظر ممکن است لجبازی کند و آن منکر را به صورت گسترده تری یا آشکارتری انجام دهد.
یعنی در کل نه تنها تاثیری نیست،بلکه فرد مورد نظر برای لجبازی سعی می کند بیشتر آن گناه را انجام دهد.

حال با توجه به این شرایط می شود گفت که از نظر افرادی که می گویند "نتیجه معکوس داد پس نباید انجام داد" در واقع حرفشان به معنی آن است که امر به معروف و نهی از منکر را تعطیل کنیم.چون تقریباً در تمامی موارد،در جامعه ما امر به معروف و نهی از منکر با تاثیر و نتیجه معکوس روبرو خواهد شد.لذا تقریباً در تمامی موارد باید این فریضه را تعطیل کنیم.حتی اگر لساناً بگویند که نه ما چنین عقیده ای نداریم،عملاً حرفشان چنین نتیجه ای می دهد.
بزرگترین دلیلی که می توان برای مقابله با این حرف ها آورد،قیام امام حسین (علیه السلام) است.اگر قرار بود امام حسین (علیه السلام) اینطور عمل کند،نباید حتی یک لحظه هم قیام می کرد.چون قیام او در کوفیان نه تنها در وهله اول اثر نکرد،که باعث شد آن ها به گناهان بسیار فجیع تری و بلکه بزرگترین گناهان (مانند قتل حجت خدا) کشیده شوند.البته کشیده شدن آنان به گناهان فجیع تر،به طور کامل تقصیر خودشان بود و مشخص است که کسی نمی توان بگوید امام (علیه السلام) عامل گناه آنان است.
این نکته را هم لطفاً در نظر بگیرید که پست های بنده به هیچ وجه در تایید رفتاری های غلط برخی از برادران در امر به معروف و نهی از منکر نیست.بلکه در خصوص پاسخ به افرادی است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم دارند این فریضه را به یک منکر تبدیل می کنند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

استادی داشتیم که می گفت سخن چون از دل براید ......لاجرم بر دل نشیند
علت اینکه امر به معروف و نهی از منکر اثر گذار نیست بخاطر اینه که خود فرد امر کننده
پر از گناه و تکبر و خطاکاری است
در این شرایط واضحه که نباید حرفش اثر کنه و اگر اثر کنه جای تعجب باید باشه
چراکه خلاف قانون طبیعت اتفاق افتاده

روزی روزگاری، چهارمرد به مسجدی رفتند و به نماز ایستادند. پس از آنکه نماز را آغاز کردند، یکی از آن‌ها بر سر نماز سخنی گفت(یک‌کار حرام را انجام داد):

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]چار هندو، در یکی مسجد شدند
[/TD]
[TD]بهر طاعت، راکع و ساجد شدند
[/TD]
[TD="align: left"]مؤذن آمد، از یکی لفظی بجست
[/TD]
[TD]کأی مؤذن! بانگ کردی؛ وقت هست؟

مرد دومی، که خود نیز نماز را آغاز کرده بود، یادش رفت که نباید سر نماز سخن بگوید و از روی وظیفه‌ی امر به به معروفی که داشت، دوستش را نهی از منکر کرد و گفت: «هی رفیق! سر نماز چرا حرف زدی؟ نمازت باطل شد»:
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]گفت آن هندوی دیگر از نیاز:
[/TD]
[TD]هی سخن گفتی و باطل شد نماز!

مرد سومی که اشتباه‌های دو دوست دیگر خود را دید نیز، از روی وظیفه‌ای که داشت، آغاز به نهی منکر مرد دومی کرد و گفت: «تو که خودت هم اشتباه او را انجام دادی! پس چرا ایراد خود را نمی‌بینی و دیگران را نهی از منکر می‌کنی؟»
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]آن سیُم گفت، آن دوم را: ای عمو!
[/TD]
[TD]چه زنی طعنه برو؟ خود را بگو!

و در پایان، مرد چهارمی که اشتباه‌های سه دوست خود را دید، از اشتباه‌های آنان عبرت گرفت و آن‌ها را نهی از منکر مستقیم نکرد و در حین نماز خواندن گفت: «خدا را شکر که من همانند شما سه‌تن، در سر نماز سخن نگفتم!»:
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]آن چهارم گفت: حمدالله که من
[/TD]
[TD]در نیافتادم به چَه، چون آن سه‌تن(!)
[/TD]
[TD="align: left"]پس نماز هرچهاران، شد تباه
[/TD]
[TD]عیب‌گویان، بیشتر گم کرده راه

هنگامی که می‌بینم کسی به دخترانی که حجاب اسلامی را دوست ندارند، گستاخی می‌کند و طعنه می‌زند؛ برای ارشاد کردن آن کسی که گستاخی می‌کند، خود نیز گستاخی می‌کنم که: «ای فلان! تو خودت پست هستی، نیازی نیست پستی دیگران را نشانشان دهی». این‌کار من، مرا یاد داستان بالا می‌اندازد که برای نهی دیگران از یک اشتباه، خودم نیز، دقیقاً همان اشتباه را انجام می‌دهم.
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]ای خُنُک جانی که عیبِ خویش دید
[/TD]
[TD]هرکه عیبی گفت، آن‌ بر خود خرید

به راستی که اگر هرکس تنها در پی نهی کردن خود باشد، جهان پر از دوستی و صفا می‌شود

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

گیلدان;549811 نوشت:
استادی داشتیم که می گفت سخن چون از دل براید ......لاجرم بر دل نشیند
علت اینکه امر به معروف و نهی از منکر اثر گذار نیست بخاطر اینه که خود فرد امر کننده
پر از گناه و تکبر و خطاکاری است
در این شرایط واضحه که نباید حرفش اثر کنه و اگر اثر کنه جای تعجب باید باشه
چراکه خلاف قانون طبیعت اتفاق افتاده

این که همیشه گناه را فقط به یک طرف قضیه نسبت بدهیم غلط است.نباید انکار کرد برخی غلط امر به معروف و نهی از منکر می کنند.در عین حال نباید گفت در تمامی حالات،نهی کننده از منکر مقصر است و انجام دهنده منکر هیچ تقصیری ندارد.این حرف مشخصاً غلط است و یک طرفه به قاضی رفتن است.
علاوه بر این عامل به معروف بودن از شرط وجوب نیست که بگوییم چون گناه کاریم تکلیف از ما درباره کسی که گناه مشابه را انجام می دهد ساقط می شود.
نکته دیگر هم این که برای انسان عاقل فرق نمی کند فرد مورد نظر گناهکار باشد،تکبر داشته باشد یا خطاکار باشد.همین که ببینید حرف طرف مقابلش درست است،تسلیم حق می شود.پس کسی که تسلیم نمی شود،عاقل نیست.همانطور که گفتیم برخی هستند به نرمی هم به آن ها بگویی،درست نمی شوند.چون عاقل نیستند و قصد لجبازی دارند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

هــُــژبـــــر;549838 نوشت:
روزی روزگاری، چهارمرد به مسجدی رفتند و به نماز ایستادند. پس از آنکه نماز را آغاز کردند، یکی از آن‌ها بر سر نماز سخنی گفت(یک‌کار حرام را انجام داد):
چار هندو، در یکی مسجد شدند بهر طاعت، راکع و ساجد شدند
مؤذن آمد، از یکی لفظی بجست کأی مؤذن! بانگ کردی؛ وقت هست؟
مرد دومی، که خود نیز نماز را آغاز کرده بود، یادش رفت که نباید سر نماز سخن بگوید و از روی وظیفه‌ی امر به به معروفی که داشت، دوستش را نهی از منکر کرد و گفت: «هی رفیق! سر نماز چرا حرف زدی؟ نمازت باطل شد»:
گفت آن هندوی دیگر از نیاز: هی سخن گفتی و باطل شد نماز!
مرد سومی که اشتباه‌های دو دوست دیگر خود را دید نیز، از روی وظیفه‌ای که داشت، آغاز به نهی منکر مرد دومی کرد و گفت: «تو که خودت هم اشتباه او را انجام دادی! پس چرا ایراد خود را نمی‌بینی و دیگران را نهی از منکر می‌کنی؟»
آن سیُم گفت، آن دوم را: ای عمو! چه زنی طعنه برو؟ خود را بگو!
و در پایان، مرد چهارمی که اشتباه‌های سه دوست خود را دید، از اشتباه‌های آنان عبرت گرفت و آن‌ها را نهی از منکر مستقیم نکرد و در حین نماز خواندن گفت: «خدا را شکر که من همانند شما سه‌تن، در سر نماز سخن نگفتم!»:
آن چهارم گفت: حمدالله که من در نیافتادم به چَه، چون آن سه‌تن(!)
پس نماز هرچهاران، شد تباه عیب‌گویان، بیشتر گم کرده راه
هنگامی که می‌بینم کسی به دخترانی که حجاب اسلامی را دوست ندارند، گستاخی می‌کند و طعنه می‌زند؛ برای ارشاد کردن آن کسی که گستاخی می‌کند، خود نیز گستاخی می‌کنم که: «ای فلان! تو خودت پست هستی، نیازی نیست پستی دیگران را نشانشان دهی». این‌کار من، مرا یاد داستان بالا می‌اندازد که برای نهی دیگران از یک اشتباه، خودم نیز، دقیقاً همان اشتباه را انجام می‌دهم.
ای خُنُک جانی که عیبِ خویش دید هرکه عیبی گفت، آن‌ بر خود خرید
به راستی که اگر هرکس تنها در پی نهی کردن خود باشد، جهان پر از دوستی و صفا می‌شود

اول این که در پایان نهی از منکر را به "خود" محدود کرده اید.در حالی که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه اجتماعی است و در برابر "دیگری" معنا پیدا می کند نه خود.امر به معروف و نهی از منکر با جهاد با نفس تفاوت دارد.
دوم این که لزومی ندارد انسان مانند این چهارهندو رفتار کند.عقلاً انسان می تواند نمازش را کامل ادا کند و سپس برود بگوید فلانی اشتباه کردی.این سخن شما مانند همان مسئله غلط معروف است که بگوییم در جامعه عده ای ریاکار وجود دارند که نماز می خوانند تا ریاکاری کنند.من ترجیح می دهم ریاکار نباشم و لذا نماز نمی خوانم.آیا لازمه نمازخواندن ریاکاری است؟هر کس نماز خواند ریاکار است؟نمی شود هم نماز خواند و هم ریاکاری نکرد؟
این به نوعی پاک کردن صورت مسئله بجای حل مسئله است.
به علاوه اکثر علماء عامل بودن به معروف را شرط آمر بودن و وجوب نمی دانند.یعنی اگر مثلاً من نماز نخوانم،تکلیف امر دیگری به نماز از من ساقط نمی شود (البته امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است و شاید لازم نباشد من امر کنم).اگر من بگویم چون خودم نماز نمی خوانم،پس این کار را انجام نمی دهم،حداقل یک گناه دیگر هم کرده ام و آن هم این است که تکلیف شرعی امر به معروف و نهی از منکر را هم انجام نداده ام.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

با سلام و تشکر از دوستانی که نظراتشان را فرمودند.

فکر میکنم اغلب افرادی که به قصد اصلاح جامعه به این فریضه الهی اقدام میکنند خودشان از این ایرادات مبرا میباشند

اما اگر هم ایرادی باشد قاعدتا چنین کاری باعث میشود انسان عیوب خودش را هم برطرف کند و به اصلاح خودش هم بپردازد.

مگر ممکنست انسان برای بد عاقبتی دیگران دلسوزی کند اما به فکر عاقبت خودش نباشد؟

بن موسی;549840 نوشت:
این که همیشه گناه را فقط به یک طرف قضیه نسبت بدهیم غلط است.نباید انکار کرد برخی غلط امر به معروف و نهی از منکر می کنند.در عین حال نباید گفت در تمامی حالات،نهی کننده از منکر مقصر است و انجام دهنده منکر هیچ تقصیری ندارد.این حرف مشخصاً غلط است و یک طرفه به قاضی رفتن است.
علاوه بر این عامل به معروف بودن از شرط وجوب نیست که بگوییم چون گناه کاریم تکلیف از ما درباره کسی که گناه مشابه را انجام می دهد ساقط می شود.
نکته دیگر هم این که برای انسان عاقل فرق نمی کند فرد مورد نظر گناهکار باشد،تکبر داشته باشد یا خطاکار باشد.همین که ببینید حرف طرف مقابلش درست است،تسلیم حق می شود.پس کسی که تسلیم نمی شود،عاقل نیست.همانطور که گفتیم برخی هستند به نرمی هم به آن ها بگویی،درست نمی شوند.چون عاقل نیستند و قصد لجبازی دارند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

من گناه را به گردن کسی نینداختم من فقط یک قانون طبیعی را گفتم
که خلاف ان غیر ممکن است اتفاق بیفتد
اگر سیب به طرف زمین سقوط می کند گناه جاذبه زمین نیست بلگه این قانون جاذبه است
واگر حرف گناهکار تاثیری نمی گذارد بنا بر همان قانون حاکم است که
سخن چون از دل براید ..... لاجرم بر دل نشیند
اگر اشتباه نکنم اقای قرائتی هم در برنامه ای این موضوع را مطرح کرد

مساله عاقل بودن انسان و یا گناهکار بودن کدام یک هیچ یک در این قانون مطرح نیست

این مساله و قانون مهم که اغلب در نظر گرفته نمی شود
دلیل و جواب این سوال است که چرا این همه امر به معروف و نهی از منکر تاثیر ندارد
یا چرا اثر معکوس دارد

گیلدان;549888 نوشت:
من گناه را به گردن کسی نینداختم من فقط یک قانون طبیعی را گفتم
که خلاف ان غیر ممکن است اتفاق بیفتد
اگر سیب به طرف زمین سقوط می کند گناه جاذبه زمین نیست بلگه این قانون جاذبه است
واگر حرف گناهکار تاثیری نمی گذارد بنا بر همان قانون حاکم است که
سخن چون از دل براید ..... لاجرم بر دل نشیند
اگر اشتباه نکنم اقای قرائتی هم در برنامه ای این موضوع را مطرح کرد

مساله عاقل بودن انسان و یا گناهکار بودن کدام یک هیچ یک در این قانون مطرح نیست

این مساله و قانون مهم که اغلب در نظر گرفته نمی شود
دلیل و جواب این سوال است که چرا این همه امر به معروف و نهی از منکر تاثیر ندارد
یا چرا اثر معکوس دارد

سلام علیکم

این که میفرمایید یک قانون کلی نیست.

اگر چنین بود همه گناهکاران و مجرمین باید به حرف انبیاء الهی و امامان گوش میدادند چون ایشان عاملین واقعی به سخنانشان بودند و سخنشان از دل برمیامد

دوم اینکه کدام همه امر به معروف و نهی از منکر اثر نکرده؟ اگر همه بسیج شوند و به این واجب الهی عمل کنند (البته بدون تحقیر افراد) قطعا تاثیر گذار خواهد بود.

سوم اینکه اگر در بعضیها اثر نکرد ، این یک امر طبیعی هست و نباید مایوس شویم یا گناه را به گردن یکدیگر بیندازیم.

شاید لازم باشه بهتر توضیح دهیم...

موضوع این تاپیک پاسخی است به بعضی از افراد به واقع مذهبی که فکر میکنند اگر امر به معروف کنند ممکن است اینکارشان تاثیر گذار نباشد و به اینخاطر این کار را وظیفه شرعی خود نمیدانند...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

.امین.;546086 نوشت:
[=arial]عرض سلام و خسته نباشید. همانطور که می دانید یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، احتمال اثر در شخص است. با توجه به این شرط، دو پرسش دارم:

[=arial]1.آیا ما بابت تخمین این احتمال باید در قیامت پاسخگو باشیم؟ یعنی اگر در قیامت عذر بیاوریم که احتمالی در اثر ندیدیم، به صرف این بهانه، گناه ترک این واجب از ما برداشته می شود یا باید دلیلی بر بی اثر بودن امر به معروف بیاوریم؟
[=arial]2.در جامعه امروزی اساساً یکی از موانع امر به معروف و نهی از منکر، در اقشار مذهبی همین شرط است، یعنی چون حس می کنند که گفتنشان سودی برایشان ندارد، سخنی نمی گویند و این باعث می شود که جامعه نیز از فضای امر به معروف دورتر و دورتر شود. در این زمینه چاره چیست؟
[=arial]با تشکر
به امید ظهور

[=arial]
پاسخ:

[=arial]
پرسش گر گرامی یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، احتمال اثراست ،یعنی آمر و ناهی احتمال بدهد که امر و نهى او تأثیر مى‏کند. از این رو اگر بداند یا مطمئن باشد که امر ونهیش بی اثر است، امر ونهی واجب نیست. یعنی اگر احتمال بدهید که اثر دارد باید وظیفه را انجام دهید. و ملاک در این تخمین و احتمال، وجدان انسان است، و اگر سهل انگاری نکرده باشد در روز قیامت معذور خواهد بود چون وظیفه ای غیر از این نداشته است. ولی اگر از روی بی خیالی و بی تفاوتی، عدم احتمال در یک مورد یا یک قضیه را، به بقیه موارد سرایت بدهد و بدون فکر در همه جا بگوید احتمال تاثیر نیست، بعید نیست در روز قیامت بابت این احتمال ندادن هایش مواخذه شود.

ولی در هر صورت امر به معروف و نهی از منکر از فرائضی است که اگر ترک شود جامعه دچار مشکلات عدیده ای در زمینه های اقتصادی اجتماعی فرهنگی وسیاسی می شود.

البته در مواردی که اصل دین یا حکمی اصلی در جامعه در خطر ترک قرار می گیرد دیگر احتمال تاثیر وشرط عدم ضرر وجود ندارد و حتی در صورت عدم تاثیر و یا وجود ضرر باید امر به معروف ونهی از منکر کرد مانند سیدالشهداء که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر جان خود را نیز اهداء کرد.

قشر متدین جامعه نیز در مواردی که نگفتن و امر و نهی نکردن باعث شکل گیری یک هنجار در جامعه می شود و باعث می شود معروف منکر شود یا منکر معروف شود، مانند موارد بدحجابی یا موسیقی یا بدعت هایی که در سیاست و فرهنگ گذارده می شود،باید دیگر احتمال تاثیر و ضرر نداشتن را مثل سیدالشهدا علیه السلام کنار بگذارند و حتی اگر تاثیر ندارد باید بگویند تا منکر ،معروف نشود.

راه ان نیز عزم همه مردم و شروع کردن با روش نصیحت است که یک مرحله قبل از امر و نهی است. و در این راه باید علاوه بر مردم ، قانون وقوای قانونی نیز وظایف شان را به خوبی انجام دهند.چرا که بدون آن ها این فریضه نا تمام خواهد ماند.

منبع:

http://www.pasokhgoo.ir/node/64117


باسلام وتشکر .
گرچه در این باب نکته های در پاسخ گفته شده ولی به اختصار باید گفت :

احساس مسئولیت شما نسبت به انجام وظیفه مهم امر به معروف و نهی از منکر، قابل تقدیر است. برای شما آرزوی مؤفقیت داریم.
به نظر می­رسد یکی از مشکلات در این باب عدم اعتماد به نفس و ضعف در تصمیم گیری است. اگر اینطور باشد، باید راه­های تقویت اراده و اعتماد به نفس را به کار ببندید تا بتوانید اظهار نظر کنید و ترسی به خود راه ندهید.
نکته دیگر آن است که امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله دارد:
1- قلبی،
2- زبانی،
3- عملی،
برای کسی که از انجام مرحله زبانی و عملی ناتوان است، مرحله قلبی کفایت می­کند، یعنی با نگاه تند و چهره عبوس و تنفر قلبی، اعتراض کند. پس جای نگرانی نیست و در این صورت مسئول نخواهید بود.
امر به معروف و نهى از منکر مسئولیت بزرگى است که باید با ظرافت خاص انجام گیرد. طبیعى است که اگر این فریضة الهى به طور شایسته عملى نگردد، چه بسا اثر معکوس خواهد داشت. از این رو اسلام آداب و شرایط خاصى را براى امر به معروف و نهى از منکر در نظر گرفته است که شخص ابتدا باید از آنها آگاهی داشته باشد. شرایط امر به معروف در توضیح المسایل حضرت امام (ره) بیان شده است، اما مهم ترین آداب آن عبارتند از:
1_ حُسن برخورد:
قرآن مجید خطاب به پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «اى پیغمبر! به بندگانم بگو که با مردم با نیکوترین وجه صحبت نمایند».(1) خداوند از حضرت موسى (ع) مى خواهد با فرعونى که ادعاى خدایى دارد با نرمى و ملاطفت تکلم کند و به ایشان بگوید: آیا میل دارى که پاکیزه شوی؟ آیا مى خواهى تو را به راه خداوند هدایت کنم تا به درگاه او خاشع شوی؟(2)
هرگز نمى توان با خشم و خشونت جوانى را از گناه باز داشت. روح جوان بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهر آمیز واکنش نشان مى­دهد؛ از این رو باید مواظب بود تا لطمه اى به شخصیت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتى مانند «این عمل در شأن شما نیست» و «شأن شما بالاتر از این­ها است»، «شما سرمایه هاى این مملکت هستید و جامعه و تاریخ به شما امید دارد» بسیار مؤثر است. امام خمینى در این باره مى­گوید:‌سزاوار است آمر به معروف و ناهى از منکر،‌در امر و نهى خود و مراتب انکارش، چون طبیبى دلسوز و پدرى مهربان که مصلحت مرتکب را رعایت مى­کند باشد و انکارش بر او خصوصاً و بر امت عموماً لطف و رحمت باشد.(3)
2_ جلب اعتماد:
‌امر به معروف و نهى از منکر در صورتى با موفقیت انجام مى­گیرد که اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمى­توان در شخصى نفوذ کرد، از این رو امام علی(ع) مى­فرماید:‌«دل هاى مردم وحشى است، پس هر کسى بتواند با آن ها الفت برقرار کند، به او روى خواهند آورد».(4) براى این کار باید به خطاکار شخصیت داد و از به کار بردن الفاظ تحقیر آمیز خوددارى کرد.
3_ در نظر گرفتن وضع روحى و روانی:
در اجراى صحیح امر به معروف و نهى از منکر باید شرایط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصبانى است نمى­توان نصیحت کرد. امام علی(ع) مى­فرماید:‌«براى دل هاى آدمیان، علاقه و قابال و گاهى تنفر و ادبار است هنگامى که مى­خواهید کارى را انجام دهید از طریق علاقة‌اشخاص وارد شوید زیرا هنگامى که کسى را مجبور بر کارى کنید نابینا
مى شود».(5) یعنى خود را به کورى و کرى مى زند.
4_ محترم شمردن عقاید افراد:
‌دختر خانمى که لباس مبتذل پوشیده و یا جوانى که سر و وضع خاصى دارد،‌این ها را ارزش تلقى مى کند و نشانة شخصیت مى داند. اگر چه از دید ما این نظریه باطل است اما باید توجه داشت که توهین کردن به عقیده و نظر آن ها توهین به همة وجودشان خواهد بود.
حتماً مى دانید وجوب امر به معروف و نهى از منکر شرایطى داردو از جمله :
1- خود آمر و ناهى از آن چه مى خواهد نهى کند و یا ارشاد کند آگاهى داشته باشد.
2- بداند حرفش اثر دارد.
3- این که براى خودش و خانواده و بستگانش ضرر جانى و مالى و آبرویى و... نداشته باشد.
در هر صورت با وجود چنین شرایطى:
اولاً: در میان جمع و افرادى که طرف پیش آن­ها آبرو و حیثیت دارد نباشد.
ثانیاً: با زبان نرم و لطیف با او برخورد کند. وقتى حضرت موسى به مقام نبوت رسید از طرف خداوند مأموریت پیدا کرد به اتفاق برادرش هارون پیش فرعون بروند و او را امر به معروف و نهى از منکر کنند خداوند به آنها فرمود: وقتى پیش او رفتید با خشونت برخورد نکنید با زبان خوش و شیرین به او متذکر شوید. اذهبا الى فرعون انه طغى و قولا له قولاً لیّناً.(6)
و ثالثاً: ابتدا به صورت کنایه و غیر مستقیم به او متذکر شوید.

پی‌نوشت‌ها:
1. اسراء (17) آیه ‌.
2. نازعات (79) آیه 18 و 19.
3. تحریر الوسیله، ج1، ص 481.
4. نهج البلاغه،‌قصار 47.
5. نهج البلاغه، قصار 193.
6. طه (16) آیه 43.

[="Black"]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

گیلدان;549811 نوشت:
علت اینکه امر به معروف و نهی از منکر اثر گذار نیست بخاطر اینه که خود فرد امر کننده
پر از گناه و تکبر و خطاکاری است

حضرت علی(ع) به مالک اشتر فرمود : ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی ، صبح آن روز وی را با دید آن گناه نگاه نکن ، شاید سرگاه توبه کرده باشد و تو ندانی.

درست نیست شما بیایید مبلغین امر به معروف و نهی از منکر را گناه کار و خطا کار بپندارید و نتیجه بگیرید که بخاطر گناه سخنشان در آنها تاثیر نمیگذارد.


تاثیر نپذیری دلایل بسیار زیادی دارد.
یکی از آنها لجاجت است و آیه 75 سوره مومنون گواه این سخن است.که عمده ی این تاثیر نگرفتن ها از این نوع است.

دلیل دوم لقمه حرام است ، که با برسی رخدادهای کربلا به این باور خواهید رسید.
سخن امام حسین(ع) در کرب و بلا بر روی خیلی از افراد تاثیر نگذاشت ، دلیلش چه بود؟ آیا نعوذوبالله امام حسین(ع) گناه کار بود؟ یا لقمه های حرام نگذاشت سخن حق را درک کنند!؟ یا نعوذ وبالله طبق سخنان استاد شما سخن امام حسین(ع) از دل نبود!!؟؟

درضمن مهم نیست کسی که سخن میگوید و امر به معروف میکند چه کسی است ، مهم این است که چه چیز میگوید.[/]

[=arial]:Gol:امر به معروف درجامعه اکنون در همه شرایط واجب است!!! :Gol:

[=arial]اندراس احکام و خطر نابود شدن احکام الهی در جامعه

[FLV]http://hn7.asset.aparat.com/aparat-video/6be605e2e6e5b88474473116b68867071416901.mp4[/FLV]

[video]http://hn7.asset.aparat.com/aparat-video/6be605e2e6e5b88474473116b68867071416901.mp4[/video]

[=arial]
[=arial]:Gol:پاسخ به شبهه احتمال اثر در امر به معروف و نهی از منکر :Gol:

[=arial][=arial]یکی از ابزارهای دشمن استفاده از صنعت مغالطه[=arial]
[=arial]
بعضی از افراد با لسان دین وارد صحنه شده اند تا پایه ها و قواعد امر به معروف را بزنند و این واجب بزرگ الهی را تعطیل کنند

[FLV]http://hw2.asset.aparat.com/aparat-video/475ccce3b2484aec80788b5e3e554b89739342.mp4[/FLV]



[video]http://hw2.asset.aparat.com/aparat-video/475ccce3b2484aec80788b5e3e554b89739342.mp4[/video]

هــُــژبـــــر;549838 نوشت:
روزی روزگاری، چهارمرد به مسجدی رفتند و به نماز ایستادند. پس از آنکه نماز را آغاز کردند، یکی از آن‌ها بر سر نماز سخنی گفت(یک‌کار حرام را انجام داد):
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]چار هندو، در یکی مسجد شدند
[/TD]
[TD]بهر طاعت، راکع و ساجد شدند
[/TD]
[TD="align: left"]مؤذن آمد، از یکی لفظی بجست
[/TD]
[TD]کأی مؤذن! بانگ کردی؛ وقت هست؟

مرد دومی، که خود نیز نماز را آغاز کرده بود، یادش رفت که نباید سر نماز سخن بگوید و از روی وظیفه‌ی امر به به معروفی که داشت، دوستش را نهی از منکر کرد و گفت: «هی رفیق! سر نماز چرا حرف زدی؟ نمازت باطل شد»:
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]گفت آن هندوی دیگر از نیاز:
[/TD]
[TD]هی سخن گفتی و باطل شد نماز!

مرد سومی که اشتباه‌های دو دوست دیگر خود را دید نیز، از روی وظیفه‌ای که داشت، آغاز به نهی منکر مرد دومی کرد و گفت: «تو که خودت هم اشتباه او را انجام دادی! پس چرا ایراد خود را نمی‌بینی و دیگران را نهی از منکر می‌کنی؟»
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]آن سیُم گفت، آن دوم را: ای عمو!
[/TD]
[TD]چه زنی طعنه برو؟ خود را بگو!

و در پایان، مرد چهارمی که اشتباه‌های سه دوست خود را دید، از اشتباه‌های آنان عبرت گرفت و آن‌ها را نهی از منکر مستقیم نکرد و در حین نماز خواندن گفت: «خدا را شکر که من همانند شما سه‌تن، در سر نماز سخن نگفتم!»:
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]آن چهارم گفت: حمدالله که من
[/TD]
[TD]در نیافتادم به چَه، چون آن سه‌تن(!)
[/TD]
[TD="align: left"]پس نماز هرچهاران، شد تباه
[/TD]
[TD]عیب‌گویان، بیشتر گم کرده راه

هنگامی که می‌بینم کسی به دخترانی که حجاب اسلامی را دوست ندارند، گستاخی می‌کند و طعنه می‌زند؛ برای ارشاد کردن آن کسی که گستاخی می‌کند، خود نیز گستاخی می‌کنم که: «ای فلان! تو خودت پست هستی، نیازی نیست پستی دیگران را نشانشان دهی». این‌کار من، مرا یاد داستان بالا می‌اندازد که برای نهی دیگران از یک اشتباه، خودم نیز، دقیقاً همان اشتباه را انجام می‌دهم.
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]ای خُنُک جانی که عیبِ خویش دید
[/TD]
[TD]هرکه عیبی گفت، آن‌ بر خود خرید

به راستی که اگر هرکس تنها در پی نهی کردن خود باشد، جهان پر از دوستی و صفا می‌شود


اولاً این شعر و برداشت شما که هر کس فقط در پی نهی خود باشد، مصداق نهی از معروف، یعنی نهی از واجب الهی است: المنافقون والمنافقات بعضهم من بعض يأمرون بالمنكر وينهون عن المعروف. سعی کنید مصداق این آیه از قرآن نباشید.

ثانیاً شاعر بر اساس اوهام خودش شعر سروده و به لحاظ شرعی نماز هیچیک تباه نشده است، بلکه فقط باید سجدۀ سهو به جا بیاورند. اگر حداقل فقط به یک معروف حمله بشود و بدعت در سایر واجبات خدا ایجاد نشود بهتر است و عذاب اخروی کمتری برای بدعتگذاران در پی خواهد داشت!

ثالثاً باعث تأسف است که این شعر عوامانه، با وجود بار وهمی و ضداسلامی که دارد، در قالب درس ادبیات فارسی، به خورد جوانان داده می شود. من این شعر را در دبیرستان خواندم.

رابعاً بد نیست این را هم یادآوری کنم که مبنای این شعر یک نگاه بیمارگونه است که هر کس که امر به معروف می کند، با این تهمت بر سرش می زنند که "می گوید ولی عمل نمی کند" و این نگاه بیمارگونه را خود بارها در قصه و شعر و تئاتر و سینما و تلویزیون دیده اید و این شعر هم یک مثال از این نگاه است.

ضمناً این بحث را قبلاً روی سایت مطرح کرده بودیم:

http://www.askdin.com/thread35843.html

هــُــژبـــــر;549838 نوشت:
روزی روزگاری، چهارمرد به مسجدی رفتند و به نماز ایستادند. پس از آنکه نماز را آغاز کردند، یکی از آن‌ها بر سر نماز سخنی گفت(یک‌کار حرام را انجام داد):
چار هندو، در یکی مسجد شدند بهر طاعت، راکع و ساجد شدند
مؤذن آمد، از یکی لفظی بجست کأی مؤذن! بانگ کردی؛ وقت هست؟
مرد دومی، که خود نیز نماز را آغاز کرده بود، یادش رفت که نباید سر نماز سخن بگوید و از روی وظیفه‌ی امر به به معروفی که داشت، دوستش را نهی از منکر کرد و گفت: «هی رفیق! سر نماز چرا حرف زدی؟ نمازت باطل شد»:
گفت آن هندوی دیگر از نیاز: هی سخن گفتی و باطل شد نماز!
مرد سومی که اشتباه‌های دو دوست دیگر خود را دید نیز، از روی وظیفه‌ای که داشت، آغاز به نهی منکر مرد دومی کرد و گفت: «تو که خودت هم اشتباه او را انجام دادی! پس چرا ایراد خود را نمی‌بینی و دیگران را نهی از منکر می‌کنی؟»
آن سیُم گفت، آن دوم را: ای عمو! چه زنی طعنه برو؟ خود را بگو!
و در پایان، مرد چهارمی که اشتباه‌های سه دوست خود را دید، از اشتباه‌های آنان عبرت گرفت و آن‌ها را نهی از منکر مستقیم نکرد و در حین نماز خواندن گفت: «خدا را شکر که من همانند شما سه‌تن، در سر نماز سخن نگفتم!»:
آن چهارم گفت: حمدالله که من در نیافتادم به چَه، چون آن سه‌تن(!)
پس نماز هرچهاران، شد تباه عیب‌گویان، بیشتر گم کرده راه
هنگامی که می‌بینم کسی به دخترانی که حجاب اسلامی را دوست ندارند، گستاخی می‌کند و طعنه می‌زند؛ برای ارشاد کردن آن کسی که گستاخی می‌کند، خود نیز گستاخی می‌کنم که: «ای فلان! تو خودت پست هستی، نیازی نیست پستی دیگران را نشانشان دهی». این‌کار من، مرا یاد داستان بالا می‌اندازد که برای نهی دیگران از یک اشتباه، خودم نیز، دقیقاً همان اشتباه را انجام می‌دهم.
ای خُنُک جانی که عیبِ خویش دید هرکه عیبی گفت، آن‌ بر خود خرید
به راستی که اگر هرکس تنها در پی نهی کردن خود باشد، جهان پر از دوستی و صفا می‌شود

سلام علیکم،
اگرچه به لحاظ فقهی به قول سرکار تزکیه این موضوع قابل بحث است که آن صحبت‌کردن‌ها نماز را باطل می‌کند یا خیر، ولی حقیر بحثم در مورد کلیت پست شماست و نتیجه‌ی آخری که در خط آخر نوشتید ... حرفتان کاملاً درست است ولی در عین حال در عمل هیچ ارزشی ندارد ... کار به اگر بر نمی‌آید ...
اگر همه مؤمن بودند چه می‌شد! ... حالا که نیستند ...
اگر «هر کس تنها در پی نهی کردن خود باشد» مقدمه‌ای دارد و آن اینکه «اگر همه در پی نهی کردن خودشان باشند» که اینطور هم نیست ... چون اینطور نیست که هر کسی خودش را امر به معروف و نهی از منکر کند لازم است و عقلاً واجب است که برخی از خارج ایشان را کنترل کند تا زمین و زمان را به فساد نکشند ... کما اینکه کنترل نشدند و زمین و زمان را هم به فساد کشیده‌اند ... پس الآن گزاره‌ی درستی که می‌توانستید بگویید و شرعاً هم درست است این است که «هر کسی که خودش را ساخته و از عیبی مبرا کرده است دیگران را هم نهی از آن عیب کند». در این عبارت دو نکته وجود دارد، اینکه هر کسی خود را از عیبی مبرا کرد وظیفه دارد در مبرا شدن جامعه از آن عیب هم تلاش کند و دیگر اینکه برای اینکه لازم بشود نهی از یک عیب کرد لازم نیست شخص از همه جهت انسان کاملی شود و صرف اینکه آن یک عیب از او زدوده شود کافی است و همینکه در زمان حاضر این عیب را نداشته باشد هم کافی است که نهی از منکر بر او واجب شود ... مثالش هم این است که رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله برای اینکه آن پسر را از خرما خوردن نهی کنند خودشان هم برای همیشه خرما خوردنشان را محدود نکردند و همان یک روز را خرما خوردنشان را کم و محدود کردند ...
بنابراین:

  • اینکه شخص باید کامل عاری از هر گناهی باشد تا از یک گناه خاص نهی کند اشتباه مفهومی است ...
  • همچنین اینکه به شخصی گفته شود منع نکن که هر کس منع کند خودش گرفتار می‌شود و بعد انتظار داشته باشند چون امکانش به لحاظ منطقی وجود دارد که این شخص در آینده خودش مرتکب این گناه شود الآن نباید از آن نهی کند هم یک اشتباه مفهومی دیگر است ...
البته اشتباه مفهومی محدود به این دو مورد نیست ... :Gol:
یا علی

owari;557283 نوشت:

سلام علیکم،
اگرچه به لحاظ فقهی به قول سرکار تزکیه این موضوع قابل بحث است که آن صحبت‌کردن‌ها نماز را باطل می‌کند یا خیر، ولی حقیر بحثم در مورد کلیت پست شماست و نتیجه‌ی آخری که در خط آخر نوشتید ... حرفتان کاملاً درست است ولی در عین حال در عمل هیچ ارزشی ندارد ... کار به اگر بر نمی‌آید ...
اگر همه مؤمن بودند چه می‌شد! ... حالا که نیستند ...
اگر «هر کس تنها در پی نهی کردن خود باشد» مقدمه‌ای دارد و آن اینکه «اگر همه در پی نهی کردن خودشان باشند» که اینطور هم نیست ... چون اینطور نیست که هر کسی خودش را امر به معروف و نهی از منکر کند لازم است و عقلاً واجب است که برخی از خارج ایشان را کنترل کند تا زمین و زمان را به فساد نکشند ... کما اینکه کنترل نشدند و زمین و زمان را هم به فساد کشیده‌اند ... پس الآن گزاره‌ی درستی که می‌توانستید بگویید و شرعاً هم درست است این است که «هر کسی که خودش را ساخته و از عیبی مبرا کرده است دیگران را هم نهی از آن عیب کند». در این عبارت دو نکته وجود دارد، اینکه هر کسی خود را از عیبی مبرا کرد وظیفه دارد در مبرا شدن جامعه از آن عیب هم تلاش کند و دیگر اینکه برای اینکه لازم بشود نهی از یک عیب کرد لازم نیست شخص از همه جهت انسان کاملی شود و صرف اینکه آن یک عیب از او زدوده شود کافی است و همینکه در زمان حاضر این عیب را نداشته باشد هم کافی است که نهی از منکر بر او واجب شود ... مثالش هم این است که رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله برای اینکه آن پسر را از خرما خوردن نهی کنند خودشان هم برای همیشه خرما خوردنشان را محدود نکردند و همان یک روز را خرما خوردنشان را کم و محدود کردند ...
بنابراین:

  • اینکه شخص باید کامل عاری از هر گناهی باشد تا از یک گناه خاص نهی کند اشتباه مفهومی است ...
  • همچنین اینکه به شخصی گفته شود منع نکن که هر کس منع کند خودش گرفتار می‌شود و بعد انتظار داشته باشند چون امکانش به لحاظ منطقی وجود دارد که این شخص در آینده خودش مرتکب این گناه شود الآن نباید از آن نهی کند هم یک اشتباه مفهومی دیگر است ...
البته اشتباه مفهومی محدود به این دو مورد نیست ... :Gol:
یا علی

باسلام
اگرقرارباشددراکثرزمینه هاباایمان نبا شدنبایدحق امربه معروف داشته باشد
اگرمثلاخودش حجاب رارعایت میکندومیبیندشخصی حجاب ندارخب اگربابی احترامی اشتباهش رابفهماندنه تنهاامربه معروف نیست بلکه طبق فرموده امام خمینی نبایدمفسده ای درامربه معروف باشدکه دراینجاباتوهین ممکن باشدوخیلی دلایل دیگرپس صرف دانستن اشتباه کافی نیست بایددرحدی عالم باشدکه بداندامربه معروفش تنهافایده نداردوجوانبش رادرنظربگیرد یاحق

سوال :
پاسخگویی به شبهه «احتمال اثر در امر به معروف و نهی از منکر» ؟

پاسخ :
گرچه در این باب نکته های در پاسخ گفته شده ولی به اختصار باید گفت :
احساس مسئولیت شما نسبت به انجام وظیفه مهم امر به معروف و نهی از منکر، قابل تقدیر است. برای شما آرزوی مؤفقیت داریم.
به نظر می­رسد یکی از مشکلات در این باب عدم اعتماد به نفس و ضعف در تصمیم گیری است. اگر اینطور باشد، باید راه­های تقویت اراده و اعتماد به نفس را به کار ببندید تا بتوانید اظهار نظر کنید و ترسی به خود راه ندهید.
نکته دیگر آن است که امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله دارد:
1- قلبی،
2- زبانی،
3- عملی،
برای کسی که از انجام مرحله زبانی و عملی ناتوان است، مرحله قلبی کفایت می­کند، یعنی با نگاه تند و چهره عبوس و تنفر قلبی، اعتراض کند. پس جای نگرانی نیست و در این صورت مسئول نخواهید بود.
امر به معروف و نهى از منکر مسئولیت بزرگى است که باید با ظرافت خاص انجام گیرد. طبیعى است که اگر این فریضة الهى به طور شایسته عملى نگردد، چه بسا اثر معکوس خواهد داشت. از این رو اسلام آداب و شرایط خاصى را براى امر به معروف و نهى از منکر در نظر گرفته است که شخص ابتدا باید از آنها آگاهی داشته باشد. شرایط امر به معروف در توضیح المسایل حضرت امام (ره) بیان شده است، اما مهم ترین آداب آن عبارتند از:
1_ حُسن برخورد:
قرآن مجید خطاب به پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «اى پیغمبر! به بندگانم بگو که با مردم با نیکوترین وجه صحبت نمایند».(1) خداوند از حضرت موسى (ع) مى خواهد با فرعونى که ادعاى خدایى دارد با نرمى و ملاطفت تکلم کند و به ایشان بگوید: آیا میل دارى که پاکیزه شوی؟ آیا مى خواهى تو را به راه خداوند هدایت کنم تا به درگاه او خاشع شوی؟(2)
هرگز نمى توان با خشم و خشونت جوانى را از گناه باز داشت. روح جوان بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهر آمیز واکنش نشان مى­دهد؛ از این رو باید مواظب بود تا لطمه اى به شخصیت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتى مانند «این عمل در شأن شما نیست» و «شأن شما بالاتر از این­ها است»، «شما سرمایه هاى این مملکت هستید و جامعه و تاریخ به شما امید دارد» بسیار مؤثر است. امام خمینى در این باره مى­گوید:‌سزاوار است آمر به معروف و ناهى از منکر،‌در امر و نهى خود و مراتب انکارش، چون طبیبى دلسوز و پدرى مهربان که مصلحت مرتکب را رعایت مى­کند باشد و انکارش بر او خصوصاً و بر امت عموماً لطف و رحمت باشد.(3)
2_ جلب اعتماد:
‌امر به معروف و نهى از منکر در صورتى با موفقیت انجام مى­گیرد که اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمى­توان در شخصى نفوذ کرد، از این رو امام علی(ع) مى­فرماید:‌«دل هاى مردم وحشى است، پس هر کسى بتواند با آن ها الفت برقرار کند، به او روى خواهند آورد».(4) براى این کار باید به خطاکار شخصیت داد و از به کار بردن الفاظ تحقیر آمیز خوددارى کرد.
3_ در نظر گرفتن وضع روحى و روانی:
در اجراى صحیح امر به معروف و نهى از منکر باید شرایط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصبانى است نمى­توان نصیحت کرد. امام علی(ع) مى­فرماید:‌«براى دل هاى آدمیان، علاقه و قابال و گاهى تنفر و ادبار است هنگامى که مى­خواهید کارى را انجام دهید از طریق علاقة‌اشخاص وارد شوید زیرا هنگامى که کسى را مجبور بر کارى کنید نابینا
مى شود».(5) یعنى خود را به کورى و کرى مى زند.
4_ محترم شمردن عقاید افراد:
‌دختر خانمى که لباس مبتذل پوشیده و یا جوانى که سر و وضع خاصى دارد،‌این ها را ارزش تلقى مى کند و نشانة شخصیت مى داند. اگر چه از دید ما این نظریه باطل است اما باید توجه داشت که توهین کردن به عقیده و نظر آن ها توهین به همة وجودشان خواهد بود.
حتماً مى دانید وجوب امر به معروف و نهى از منکر شرایطى داردو از جمله :
1- خود آمر و ناهى از آن چه مى خواهد نهى کند و یا ارشاد کند آگاهى داشته باشد.
2- بداند حرفش اثر دارد.
3- این که براى خودش و خانواده و بستگانش ضرر جانى و مالى و آبرویى و... نداشته باشد.
در هر صورت با وجود چنین شرایطى:
اولاً: در میان جمع و افرادى که طرف پیش آن­ها آبرو و حیثیت دارد نباشد.
ثانیاً: با زبان نرم و لطیف با او برخورد کند. وقتى حضرت موسى به مقام نبوت رسید از طرف خداوند مأموریت پیدا کرد به اتفاق برادرش هارون پیش فرعون بروند و او را امر به معروف و نهى از منکر کنند خداوند به آنها فرمود: وقتى پیش او رفتید با خشونت برخورد نکنید با زبان خوش و شیرین به او متذکر شوید. اذهبا الى فرعون انه طغى و قولا له قولاً لیّناً.(6)
و ثالثاً: ابتدا به صورت کنایه و غیر مستقیم به او متذکر شوید.

پی‌نوشت‌ها:
1. اسراء (17) آیه ‌.
2. نازعات (79) آیه 18 و 19.
3. تحریر الوسیله، ج1، ص 481.
4. نهج البلاغه،‌قصار 47.
5. نهج البلاغه، قصار 193.
6. طه (16) آیه 43.

موضوع قفل شده است