همرنگ جماعت شدن مانع دينداري

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
همرنگ جماعت شدن مانع دينداري

سلام
20 سالمه. من معمولاً به خاطر نماز خوندن و روزه و ... تو اجتماع یه جورایی تحقیر میشدم. نمیدونم فکر کنم اگر آمریکا بودم اینقدر به خاطر مسلمان بودن تحقیر نمیشدم تا تو ایران اسلامی. چون فرهنگ مردم آمریکا یا بسیاری از اوروپایی ها خیلی بیشتره. حداقل اینکه به کار هم کاری ندارن و بیخودی تمسخر نمیکنند. خلاصه به شدت چند سالی افسرده بودم تا دیگه تصمیم گرفتم این خودزنی و خودکشی اجتماعی رو تموم کنم. دوست ندارم دین رو ترک کنم اما یه کم پیچوندن و یا دروغ وضعیتم رو خیلی بهتر کرد. که چند ماهه دارم اینکار رو میکنم یه چند تا مثال میزنم:
مثلا همین چند روز پیش برای کاری که تازه پیدا کردم با چند تا همکار جدید بودم تو ماشین راننده گفت من نمیتونم دیگه خودداری کنم(گفت دیگه نمیتونم مسلمون باشم یا یه همچین جمله ای) روز شهادت آهنگ گذاشت بعد اون یکی گفت ایشون(یعنی من) مثل اینکه از برادران هستند( دیگه تا جایی که راه داره ریشم رو کوتاه کردم شلوار لی تیپ اسپرت زدم نمیدونم چکار کنم؟؟ قیافه ام بسیجی نباشه. گرچه بدم نمیاد از بسیجی ها اما مردم بدشون میاد از این تیپ.) بعد گفت روزه ای؟ با توجه به تجربیات چند ساله اگر متوجه میشدن اهل روزه و دین و اینها هستم نابود میشدم پس گفتم کی روزه میگیره؟ روزه به چه درد میخوره؟ اون یکی گفت تو که لاغری گفتم آره. روزه مثلاً واس تو که چاقی خوبه نه من. گفت پس روزه هستی یانه گفتم نه. بعدش دیگه صحبت عادی. اما اگر میفهمیدن اهل دینم صحبت عادی نمیشد و به حمله (کلامی)به من منجر میشد.
"نمیدونم چرا هر چقدر دروغگو تر و بدتر باشی بیشتر دوست دارن" آخه چرا؟
چطور دروغ نگم؟

با این روش که افکارم رو واسه خودم نگه میدارم و جلوی مردم اینجوری وانمود میکنم خیلی راحت تر شدم و اجتماعی تر. البته با دوست واقعی خودم هستم. گرچه اگر بگی روزه نیستم یا نماز رو بپیچونی بیشتر قبولت دارن حتی متدین ها چون احساس میکنن آدم زرنگی هستی.

قسمت دوم
مثلاٌ میخواستم کاری رو شروع کنم باید نرخ بازار رو در میاوردم اگر به همین عنوان میرفتم بازار نرخ واقعی رو نمیدادن پس خودمو خریدار جا میزدم و میگفتم فلان شرایط رو دارم و نرخ و دست مزدشون رو میگفتن/
اینجا چطور دروغ نگم؟
دوست ندارم گناه کنم اما چاره ای ندارم.

از همه ی دوستان میخوام تجربیات و مهارت های خودشون رو به اشتراک بگذارند.

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما
نماز و روزه شما قبول
تاپيك را باز مي كنم دوستان نظراتشان را بنويسند من هم درآخر جمع بندي مي كنم

با سلام

با قاطعیت تمام در برابر نظرات دیگران با یستید .

این راهی که انتخاب کردید اصلا راه درستی نیست .

یه مسلمان باید نماز بخونه و روزه بگیره .

هر کسی هرچی میخواد بزار بگه . چیزی از شما که کم نمیشه .

برخی مواقع اصلا نیازی هم نیست به تمام حرف و حدیث های دیگران جواب بدید .

خلاصه توصیه من اینه که نباید کم بیارید و به راه های انحرافی رجوع کنید

موفق باشید

سلام

من خودم رو میگم ، آخه از چی میترسم ، مگه چی می خواد بشه

اینکه تحویل نمیگیرند ..

اینکه مسخره میکنند .. :ghash:

اینکه گیر میدند ..

هر چی میخواد بشه ، مگه برای من مهمه ... :ok:

هر کی میخواد هر چی بگه ، من اون چیزی رو قبول دارم که بهش رسیدم که باورش کردم

چرا فکر میکنیم که باید همرنگ جماعت بشیم ، اصلا من می خوام تک بشم ... :yes:

چند وقت پیش سوار ماشین شده بودم راننده 5 تای من بود فقط کم مونده بود خالکوبی داشته باشه :khoshgel: ، یه آهنگ افتضاح هم زده بود (کاملا منشوری به اون ور :ajab!: ) ، به خودم گفتم یا آهنگ رو قطع می کنم یا اگه نشد از ماشین پیاده میشم کسه دیگه ای جز من تو ماشین نبود(بخودم گفتم مگه میترسی ، حالا هرچی میخواد بشه) دل و زدم به دریا گفتم "جناب میشه آهنگ رو قطع کنید" گفت: "مخلص شما هم هستم :chakeretim: + قطع آهنگ" و کلی تحویل گرفت (گرچه برای هر حادثه ای خودم رو آماده کرده بودم ولی از حرکاتش معلوم بود که فکر کرد میخوام براش بزنم ، عجب دنیایی شده ...) :god:

ولی این رو می خوام بگم ، ما که برای دیگران زندگی نمی کنیم ، ما براساس اعتقاداتمون زندگی می کنیم ، حالا هر کی میخواد دوست داشته باشه ، هرکی هم نمیخواد دوست نداشته باشه :gun:

من احساس میکنم یه مقداری اعتماد به نفس شما افت کرده باشه ، از اون چیزی که فکر میکنید درسته دفاع کنید (این رو جوونی میگه که حدودا همسن شماست)

سلام.
نماز و روزه ت قبول ایشالا.
به نظرم راه خیلی خیلی بدی رو انتخاب کردی.

در دروازه رو میشه بست، در دهن مردمو نمیشه بست.
یاد این داستان افتادم:
یه پدر و پسری داشتند با شتر میرفتند مسافرت.
یه بار هر دو پیاده بودند و شتر بدون سوار می رفت. مردم میگفتند این پدر و پسر چقدر ابلهند که سوار شتر نمیشند و ازش استفاده نمی کنن.
بار بعدی هر دو روش سوار شدند. مردم گفتند چقدر این پدر و پسر بی رحمند که اینطور از شتر کار می کشند.
دفعه بعد پسره رو شتر نشست پدر پیاده بود. مردم می گفتن عجب پسر بی رحمی که خودش سوار شتر شده و پدرش رو مجبور می کنه پیاده بیاد.
دفعه بعد پدره رو شتر نشست و پسره پیاده بود. مردم می گفتن عجب پدر بی رحمی که خودش سوار شتر شده و بچه ش رو مجبور کرده پیاده بیاد.

با این اوضاف شما هر کاری بکنی مردم حرف می زنن.
اینکه بخوای ریشت رو بزنی، شلوار لی بپوشی و ... نه تنها مشکلت رو حل نمیکنه بلکه یه مدت که بگذره خودت از خودت بدت میاد که چرا بادی به هر جهتی و اقتدار و استحکام لازم رو نداری. اینون جدی میگم. حاضرم باهات شرط هم ببندم (البته اگه شرط بندی حرام نباشه :دی )
سابقه نشون داده این موقع نه تنها کنار اومدن فایده نداره بلکه تحکم و اقتدار جواب میده. یه سوال می پرسم:
چرا شما که داری کار خوب میکنی باید با اونا راه بیای؟ چرا اونا که دارن کار اشتباه می کنن نباید به عقیده ت احترام بذارن؟
کسی که به عقیده ت احترام نمیذاره رو اگه نمیتونی هدایتش کنی تو دلت لهش کن! له!
مردم با شلوار پاره پور و مانتوهای بدون دکمه و شلوارای تنگ و موهای سیخونکی و ... دارن راه میان ککشون هم نمی گزه. چرا شما که اهل نماز و روزه ای باید گوشه گیری کنی؟

یک صحبت کلی:
فکر میکنم مشکل از جامعه دیندارها باشه که اتحاد لازم رو ندارن. اگه فردا یکی به مانکن های تو خیابون بگه بالا چشمت ابروئه یه عده می زننش، یه عده میگن نباید امر به معروف و نهی از منکر می کردی، یه عده میگن به شما چه که اصلا حرف زدی، یه عده میگن ...
حالا اگه به یه نفر که داره نماز میخونه تیکه بندازن کیه که حرف بزنه؟!!!
اگه اتحاد بین جامعه دیندارا به وجود نیاد تا هست همین هست! از شخصیاتای مذهبی کاریزماتیک عاجزانه درخواست داریم که یه انجمنی به همین یک نام با مسما، با یک نشونه و آرم و با یک سری برنامه های خاص در طول سال روز در سراسر کشور برگزار کنن.
حتما رو نشونه و آرم تاکید دارم! چون باعث افزایش اعتماد به نفس میشه. همونطور که میگن شیعه تو نمازش بلند "بسم الله الرّحمن الرّحیم" میگه یا تو اذانش (نه به قصد دخول در اذان) "اشهد ان علیا" ولی الله" میگه.
عاجزانه خواهش میکنم از دوستان.

سلام و عرض و ادب
به نظر منم روش مناسبی رو انتخاب نکردین.
من فکر میکنم ما علاوه بر اینکه باید خودمون دیندار باشیم باید به دیگران همون دینداری رو نشون بدیم!!!
دین که فقط شخصی نیست بعد اجتماعی هم داره
من خودم بعضی اوقات تو بعضی موقعیت ها حجابمو بیشترم میکنم تا به دیگران نشون بدم معنای حجاب کامل چیه(در جمع کسانی که به حجاب اعتقاد ندارن) امیدوارم منظورمو متوجه شده باشین.

به نظر من دوتا کار باید بکنین:
اول تقویت ایمانتون با مطالعه بیشتر
دوم تقویت عزت نفستون

بزرگوار به این فکر کنین که این جامعه ، جامعه امام زمانه
دلیلی نداره شما دینداریتونو پنهان کنید
این گناه کاران هستند که باید گناهشون پنهان کنن

نزارید قبح گناه ریخته بشه و عرصه بر دینداران سخت!!

در ضمن اینکه مثلا به خاطر شما آهنگ نزارن باعث افتخاره
شما باید با اخلاق خوش و بگو بخند جذبشون کنید و اونهارو به دین علاقه مند!

با سلام و خسته نباشید

به نظرم بهتر بود اسم تاپیک رو می ذاشتید، فعالیت اجتماعی که مانع دینداری شده.

شما کمی دروغ می گید و می پیچونید، به نظر خودتون شما دارید الان سر چه کسی رو کلاه می ذارید با این گونه دروغ گفتن ؟

سر خدا ؟ سر خودتون ؟ سر مردم ؟ یکم با خودتون رو راست باشید.

آیا می دانستید دروغ گفتن یکی از گناهان کبیره هست ؟

تا به حال به عاقبت یک دروغ فکر کردید ؟

آیا می دونید هر گناهی یک سری آثار دنیوی واخروی در پی خواهد داشت؟

تا به حال به این فکر کردید، شاید بعد از یک مدت دروغ گفتن، دیگه دروغ گفتن براتون عادی بشه ؟

تا به حال به این فکر کردید، یک دروغ می تونه به دنبالش صد ها دروغ دیگر رو به همراه بیاره ؟

تا به حال به این فکر کردید، با یک دروغ می تونید یک نسل رو از بین ببرید و بدبخت کنید ؟

تا به حال به این فکر کردید، با یک دروغ می تونید ایمان تون، زندگی تون، جوانی تون رو به باد بدید ؟

تا به حال به این فکر کردید، چرا یک دختر مسلمان در پیشرفته ترین کشورهای جهان پای ایمانش واستاده ؟ چرا ایمانش سست نشده ؟ چطوری تونسته پای حجابش پای اون نمازش بایسته ؟ کشوری که بخاطر یک روسری، نمی تونن شغل داشته باشند، نمی تونن در دانشگاه تحصیل کنن !!! به نظر شما تحمل این ها بیشتر از یک تحقیر سخت نیست ؟

شما اگر در جایی زندگی می کردید که سیگار کشیدن و قلیان یا حداکثر اعتیاد به کراک در اون محل عرف بود، شما باز هم می رفتید معتاد می شدید ؟ تا به شما توجه کنند ؟ یا اون محل رو ترک می کردید؟

در مورد یک دروغ باید بگم :

اول اینکه از نظر علمی دروغ سلول های خاکستری مغز رو کم کم از بین می بره و کم کم حافظه تون از بین میره.

دوم از قدیم میگن وقتی می خواید به شکل شخصیتی دربیاید یا عادت خاصی رو در خودتون بوجود بیارید خودتون رو به اون شکل دربیارید.
مثلا شخصی که دیوانه نیست ولی وقتی خودش رو به دیوانگی میزنه کم کم واقعا دیوانه خواهد شد. شما هم وقتی خودتون رو کم کم به دروغ بزنید، کم کم واقعا دروغگو خواهید شد و از دستتون خارج خواهد شد و ناخوداگاه دروغ خواهید گفت.

فرض کنیم شما یک دروغ خیلی معمولی می گید، مثلا در کارتون دروغ می گید و مالی رو کسب می کنید وقتی دروغ گفتید و به سبب اون پولی رو گرفتید اون مال حرام خواهد شد.

این مال حرام براتون مزه خواهد داد، طمع مال، جلوی چشمانتان را می گیرد و مال حرام رو جمع می کنید.

ازدواج می کنید و فرزندانتون رو با مال حرام بزرگ می کنید، فرزندانتون به سبب اون مال حرام، گناه
خواهند کرد، گناهان فرزندان گریبان خودتان خواهد شد، به سبب همان دروغی که شما گفتید و باعث شد مال حرام کسب کنید، اونوقت فرزندانتون هم دروغ گفتن و کسب مال حرام رو یاد خواهند گرفت و ازدواج خواهند کرد و یک نسل به همین ترتیب دروغ گو خواهند شد....شما با یک دروغ یک نسل رو بدبخت کردید.

شما یک دروغ می گید، کم کم این دروغ در درون شما نهفته خواهد شد، مطمئن باشید کم کم نماز رو هم ترک خواهید کرد، به سبب همین دروغی که باعث شد نماز را ترک کنید، دچار فسادهای دیگری خواهید شد و کم کم قبح گناهان دیگر برای شما از بین خواهد رفت و کم کم به سبب همین یک دروغ سلامتی، جوانی، آخرت و شاید آبروی خودتان را هم از بین خواهید برد.

توصیه شخص من :

دوستان خودتون، حتی همنشینی که با اون ها دوست نیستید رو عوض کنید.
به جایی بروید که برای ایمان شما احترام قائل باشند. حداقل اطرافیانتون شما رو به خاطر ایمانتون قبول داشته باشند. و شما رو در این راه تشویق کنند.
قرآن بخوانید.
سخرانی های مذهبی گوش کنید.
در مجالس مذهبی شرکت کنید. و به مکان های مذهبی مراجعه کنید.
از ائمه اطهار از جمله امام حسین کمک بگیرید.
یکم هم به مرگ فکر کنید، اون زمانی که شما داخل قبر تنهای تنها هستید و باید جواب پس بدید.

موفق باشید.

سلام علیکم
میدونم شای این وضعیت سخت باشه ولی به نظر من ما همه بر اساس نظر افرا پیرامون خودمون زنگی نمی کنیم بلکه هر جور خودمون انتخاب کنیم زنگی میکنیم شما نباید بذارید که نظریات دیگران عقیده‌ی شما رو سست کنه

از همه دوستان تشکر میکنم حداقل صحبت هاتون کمی بمن آرامش داد اما خواستم اینو بگم که من حدود 5 ساله دارم تلاش میکنم متدین باشم و این وضعیت من رو خیلی افسرده کرد تا جایی که همیشه فکر خودکشی توی ذهنم بوده حتی درسم رو ول کردم اما با خودم گفتم با خودکشی هم که به جهنم میرم پس باید یه کار دیگه بکنم البته افسردگی هم مال دین نبوده و سابقه داشته اما تمسخر خیلی من رو افسرده میکنه و جلوی درمانم رو میگیره و درواقع من خیلی حساس تر از دیگران هستم(بر طبق طب سنتی من سودایی هستم--طبیعت سودایی هست دیگر!!! - افسردگی -فکر زیاد - حساس بودن و... راه درمان هم گل گاو زبان و...) به هر حال تشکر و همچنان منتظر پاسخ هاتون هستم.

سلامت;545242 نوشت:
دیگه تا جایی که راه داره ریشم رو کوتاه کردم شلوار لی تیپ اسپرت زدم نمیدونم چکار کنم؟؟ قیافه ام بسیجی نباشه. گرچه بدم نمیاد از بسیجی ها اما مردم بدشون میاد از این تیپ.

این حرفو من شاید 8ماه پیش تو یکی از تاپیکا گفتم, نصف افراطیون سایت به من حمله کردنو سر آخرم با حذف پستای من به این نتیجه رسیدن که بسیجی ها محبوبترین افراد در ایران هستند..!!!

سلامت;545242 نوشت:
"نمیدونم چرا هر چقدر دروغگو تر و بدتر باشی بیشتر دوست دارن" آخه چرا؟
چطور دروغ نگم؟

نه عزیزم اشتباه نکن...دروغگوتر باشی نه...,هرچقد غیر مذهبی تر باشی مردم بیشتر دوست دارن و باهات راحت ترن چون اکثریت مردم ایران و جهان الان مذهبی نیستن...حالا باز یه عزیزی میاد میگه کی گفته اکثریت ایران مذهبی نیستن...میخوای بگم 10نقر ازین سایت بیان بگن همه ایران مذهبین..!!!

NaKayama;545857 نوشت:
نه عزیزم اشتباه نکن...دروغگوتر باشی نه...,هرچقد غیر مذهبی تر باشی مردم بیشتر دوست دارن و باهات راحت ترن چون اکثریت مردم ایران و جهان الان مذهبی نیستن...

بله تا حدودی منظور من هم همین بود و البته فکر میکنم راحت نمیشه درمورد مذهبی نبودن مردم ایران قضاوت کرد و بحث مفصلی است چون ظاهر مردم یه چیزه تو دل مردم چیز دیگه. اما کلن فکر میکنم دین دار ها خیلی کم شدند و بله اکثر مردم ایران غیر مذهبی شدند(نبودند بلکه شدند به دلایلی که بعضی هاش برای من روشنه مثل مال حرام- ربا - بانکداری در کل اقتصاد - معماری - دولت های غیر مذهبی مثل همین دولت اخیر -آموزش و پرورش- صدا و سیما) اما بیشتر جوون ها و نسل خودمون رو میگم. این بحث رودیگه نمیخواه ادامه بدم تاپیک قفل نشه!

یک چیز دیگه که شما نگفتی اینکه اگر دروغ نگی شما رو احمق و ساده لوح میدونن و واقعیت هم همینه که آدم اینطور به نظر میاد اما اگر دروغ بگی زرنگ باهوش و... و شاید هم من اگر راست بگم ساده لوح بنظر میام و مشکل از رفتار من باشه پس:

از دوستان میخوام راه حلی هم برای این موضوع پیشنهاد بدهند که:
***چطور راست گو باشیم اما احمق و ساده لوح به نظر نیاییم و نباشیم؟؟

NaKayama;545857 نوشت:
این حرفو من شاید 8ماه پیش تو یکی از تاپیکا گفتم, نصف افراطیون سایت به من حمله کردنو سر آخرم با حذف پستای من به این نتیجه رسیدن که بسیجی ها محبوبترین افراد در ایران هستند..!!!

با توجه به اینکه انسان باید از گذشتگان عبرت بگیره پس من هم دراین مورد صحبتی نمیکنم تا بتونیم تاپیک رو ادامه بدیم!!!!:khandeh!:
ولی همونطور که گفتم من بسیجی هارو دوست دارم ولی فکر میکنم بیشتر مردم زیاد دوست ندارند.

سلامت;545925 نوشت:
از دوستان میخوام راه حلی هم برای این موضوع پیشنهاد بدهند که:
***چطور راست گو باشیم اما احمق و ساده لوح به نظر نیاییم و نباشیم؟؟

عزیزم منم تقریبا مشکل شمارو داشتم...من یه سری اصول خیلی ساده اما فوق کاربردیو با بررسی رفتار و به خصوص گفتار یه سری 7خط! یاد گرفتم...
یکیش که شاید به درد این مشکل شمام بخوره اینه...وقتی یه سوالی ازت میپرسن نه راست بگو نه دروغ..! یعنی در اون مورد حرفی نزن و بلافاصله بحثو عوض کن...اوایل سخته اما بعد یه مدت راه میفتی, اگرچه من با دروغ خیلی راحت ترم..!!!

سلام به همگی
دوست عزیز،مطمعن باش اگرم مسخرت میکنن و یا...
تو دلشون بهت غبطه میخورن و بهت آفرین میگن!!!
مطمعن باش

سلام علیکم
الحمدلله که توفیقی حاصل شده تا بتونم اونچه در ذهنم دارم رو به برادر عزیزمون بگم .
چند مطلبی رو به عرض برسونم :
1- به قول استاد مطهری اینکه انسان دو جور عمل میکنه به خاطر نداشتن نظم فکری هست.
به نظر بنده این مطلب برای شما مصداق داره و دو نوعی از تفکر در ذهن شماست و اونها رو سامان ندادی
لذا شما رو به دو نوع از اعمال مختلفه سوق میده.
2- مشکلی که در کنار نکته ی اول، شما باهاش دست و پنجه نرم میکنی نداشتن اعتماد به نفسه.
به خدا تکیه کن. راه های افزایش اعتماد به نفس هم میتونه موثر باشه.
3- خداوند متعال همه ی مردم رو بر اساس حق و فطرت آفرید. راحت بهت بگم
مردم از فضیلت های اخلاقی ( راستگویی و عیب دیگران رو نگفتن و ... ) و مطیع خدا بودن خوششون میاد. باور کن
4- باید تمرین کنی .
یه تمرینی که خودم کردم و الحمدلله جواب هم داد این بود که به ماشین هایی که اهنگ های نامناسب میذاشتن تذکر میدادم.
اولش سخته ... باید تحمل کنی
مثلا چشمت رو ببند و یه دفعه بگو :Nishkhand: ( جواب میده واقعا )
بار دوم راحت تر میشه
و ...
5- اگه از راه طب سنتی - اسلامی هم بخوای وارد شی که واقعا هم باید وارد شی سعی کن حجامت کنی
درسته که برای هر کسی با توجه به مقدار مشکلاتش دارویی خاص هست اما حجامت برای تمام مسائل خوبه
یکی هم شربت سرکنبگین ...
ان شاء الله موفق بشی
اگه تلاش کردی برای رفع این مشکلات، حتما نتایج کارهات رو اینجا گزارش بده
برادرت :Gol:

NaKayama;545931 نوشت:
عزیزم منم تقریبا مشکل شمارو داشتم...من یه سری اصول خیلی ساده اما فوق کاربردیو با بررسی رفتار و به خصوص گفتار یه سری 7خط! یاد گرفتم...
یکیش که شاید به درد این مشکل شمام بخوره اینه...وقتی یه سوالی ازت میپرسن نه راست بگو نه دروغ..! یعنی در اون مورد حرفی نزن و بلافاصله بحثو عوض کن...اوایل سخته اما بعد یه مدت راه میفتی, اگرچه من با دروغ خیلی راحت ترم..!!!

برادر من این دیگه چجور راه حل دادنه ؟! خودتونو گول میزنید یا خدارو ؟!

من بچه مذهبیم ، تیپمم تقریبا مذهبیه ، فقط پیراهن آستین بلند میپوشم و فقط هم کفش مردونه پام میکنم ، همیشه هم ریش یا ته ریش دارم
اما بیشتر دوستام غیر مذهبین ، با همه جور آدم هم گشتم ولی هیچ وقت باعث انحراف من نشدن شاید باعث هدایت دوستام هم شده باشم ، خدا عالمه

اما مگه ما کارهامون رو برای بنده ها انجام میدیم ، مگه قراره مردم خوششون بیاد ؟! یه جمله از دکتر شریعتی میخوندم با این مضمون که اگر در این دوره کسی بخواد مثل علی(ع) رفتار کنه ، تنهای تنها میمونه و هم از سوی دینداران و هم از سوی دگر اندیشان مورد محاکمه قرار میگیره ؛

اما من چطوری شد با دوستام آشنا شدم ، خوب بیشتر به علایقم مربوط میشد ؛ من فیلمای جدید هالیوودی رو خیلی دوست دارم و زیاد تماشا میکنم ، موسیقی مورد علاقم رپه چیزی که مذهبی ها ازش نفرت دارن ولی من زیاد گوش میکنم ، از طرفی به سیاست و اجتماع و ورزش و کلا همه چی علاقه دارم و پیگیری میکنم ، پس وقتی جلوی افراد با علایق مختلف قرار میگیرم همیشه حرفی برای گفتن دارم ،
البته بجز بچه مذهبی ها چون من از نوحه و روضه و سینه زنی و ...... تقریبا نفرت دارم ،

پس میبینی ، خیلی سادست من همین چیزیم که هستم فقط برای خدا ، نه برای مردم ؛ حالا اگر علاقه مندی هام با کسی یا کسانی مشترک باشه خوب باهاشون تبادل نظر میکنم که در آخر به دوستی منجر میشه ؛

با تشکر بابت همکاری دوستان
دوست دارم دروغ نگم ولی:
یه مشکل دیگه ای که دارم و من رو به شک انداخته اینه که تا قبل دروغ همش بدشانس بودم دعاهام هم مستجاب نمیشد و افسرده بودم حدود 5 سال اما از موقعی که کم کم دروغ میگم هم خوش شانس شدم هم اعتماد به نفسم بالا رفته هم و باور کنید دعاهام داره مستجاب میشه نمیدونم چرا؟؟؟ واقعا چرا نمیدونم؟
البته شاید برای این مسئله تاپیک جداگانه زدم چون خیلی از دوستان نظراتشون رو دادند.

سلامت;545851 نوشت:
از همه دوستان تشکر میکنم حداقل صحبت هاتون کمی بمن آرامش داد اما خواستم اینو بگم که من حدود 5 ساله دارم تلاش میکنم متدین باشم و این وضعیت من رو خیلی افسرده کرد تا جایی که همیشه فکر خودکشی توی ذهنم بوده حتی درسم رو ول کردم اما با خودم گفتم با خودکشی هم که به جهنم میرم پس باید یه کار دیگه بکنم البته افسردگی هم مال دین نبوده و سابقه داشته اما تمسخر خیلی من رو افسرده میکنه و جلوی درمانم رو میگیره و درواقع من خیلی حساس تر از دیگران هستم(بر طبق طب سنتی من سودایی هستم--طبیعت سودایی هست دیگر!!! - افسردگی -فکر زیاد - حساس بودن و... راه درمان هم گل گاو زبان و...) به هر حال تشکر و همچنان منتظر پاسخ هاتون هستم.

اول بگم منم یه نصفه سودایی هستم!:دی . ولی مثل شما افسرده نیستم!سودایی ها باید یه سری غذاهای خاص رو نباید بخورن(حالا خودتون برین دنبالش) این که شما میخواین متدین باشین باعث افسردگیتون شده؟!چرا؟ فقط حرف های دوستاتون؟ یا خانواده هم مخالفن؟!
چرا واقعا تو تاکسی که ازتون میپرسن میگین روزه ندارین؟!مثلا میخواد با روزه داری ابروتون پیش کی بره؟
شما وقتی به یه چیز اعتقاد پیدا میکنی باید هرجا و پیش هرکسی پای اعتقادت بمونی!درسته سخته!درسته شاید بعضی جاها این اختلاف برخوردهای دیگران رو با خودت حس کنی.
باز خوبه شما پسری و راحت تری. برای ما دخترایی که چادرییم خیلی سخت تره وقتی میبینی تو یه جمع فقط خودت چادریی!
همیشه به این فکر کنین که رضایت خدا تو چی هست نه رضایت مردم!مردمی که یه روزی کنارتون هستن و روز دیگه نه...

maryam27;546429 نوشت:
ول بگم منم یه نصفه سودایی هستم!:دی . ولی مثل شما افسرده نیستم!سودایی ها باید یه سری غذاهای خاص رو نباید بخورن(حالا خودتون برین دنبالش)

بله دنبالش رفتم تا حدی هم بهتر شدم اما خیلی سخته چون بیشتر غذاها رونباید خورد.ه.همین که برنج نباشه خیلیه. انواع غضاهای فستفودی مثل سوسیس و کالباس - عدس -باقالا - بادمجان - انواع غذاهای سرخ کردنی تا حد ممکن نباید خورد - چای - غذاهای نشاسته دار - سیب زمینی و برنج- غذاهای منجمد در کل- ماست- خیار البته خیار چنبر خوبه- و.... خلاصه کلی در موردش تحقیق کردم وتا حدودی تاثیر داشته اما بعضی مواقع غذای دیگه ای نیست و مجبورم بخورم و تاثیرش هم احساس میکنم.

maryam27;546429 نوشت:
چرا واقعا تو تاکسی که ازتون میپرسن میگین روزه ندارین؟!مثلا میخواد با روزه داری ابروتون پیش کی بره؟

نه آخه یه جوری به آدم نگاه میکنن و قضاوت میکنند که انگار باهات پدرکشتگی دارن و اگر هم نه بحث دینی و تخریب و فحاشی به علما و ... شروع میشه.
روزه داری که افتخاره اما نه برای بسیاری از مردم حتی اگر چیزی نگند احساس بدی نسبت بهت پیدا میکنند و دیگه روت حساب نمیکنند و آدم رو یا اط -لاعاتی یا یک نفر که حقشون رو خورده میدونند و احساس میکنند مملکت رو ما نابود کردیم و فکر میکنم بیشتر نا خودآگاه هستش به خاطر دید بدی که نسبت به دین پیدا کردند از طریق حرف های خود مردم و رسانه هاو بعضی از این سریال های فوق آبکی و زد دینی تلویزیون که فیلم و سریال بیشتر اثرش ناخوداگاه هستش و...
به هر حال بسیار ممنون و صحبت های شما دوستان بسیار به من کمک میکنه.

maryam27;546429 نوشت:
باز خوبه شما پسری و راحت تری. برای ما دخترایی که چادرییم خیلی سخت تره وقتی میبینی تو یه جمع فقط خودت چادریی!

ریش ما خودش در حد چادر حساسیت برانگیز هست!!!!

سلامت;546450 نوشت:
بله دنبالش رفتم تا حدی هم بهتر شدم اما خیلی سخته چون بیشتر غذاها رونباید خورد.ه.همین که برنج نباشه خیلیه. انواع غضاهای فستفودی مثل سوسیس و کالباس - عدس -باقالا - بادمجان - انواع غذاهای سرخ کردنی تا حد ممکن نباید خورد - چای - غذاهای نشاسته دار - سیب زمینی و برنج- غذاهای منجمد در کل- ماست- خیار البته خیار چنبر خوبه- و.... خلاصه کلی در موردش تحقیق کردم وتا حدودی تاثیر داشته اما بعضی مواقع غذای دیگه ای نیست و مجبورم بخورم و تاثیرش هم احساس میکنم.

حس میکنم دارین به خودتون تلقین میکنین . این غذاها زیادش ضرر داره نه در حد کمش!

سلامت;546450 نوشت:
نه آخه یه جوری به آدم نگاه میکنن و قضاوت میکنند که انگار باهات پدرکشتگی دارن و اگر هم نه بحث دینی و تخریب و فحاشی به علما و ... شروع میشه.
روزه داری که افتخاره اما نه برای بسیاری از مردم حتی اگر چیزی نگند احساس بدی نسبت بهت پیدا میکنند و دیگه روت حساب نمیکنند و آدم رو یا اط -لاعاتی یا یک نفر که حقشون رو خورده میدونند و احساس میکنند مملکت رو ما نابود کردیم و فکر میکنم بیشتر نا خودآگاه هستش به خاطر دید بدی که نسبت به دین پیدا کردند از طریق حرف های خود مردم و رسانه هاو بعضی از این سریال های فوق آبکی و زد دینی تلویزیون که فیلم و سریال بیشتر اثرش ناخوداگاه هستش و...

به هرحال بدونین تو این جامعه مسلمون زیاده! با قضاوت های اشتباه مردم خوتونو اذیت نکنین.
سعی کنین دیگه دروغ نگین.شاید اعتبارتون با دروغ گفتن پیش دیگران بالاتر بره. باطبع اون اعتماد به نفستون بالاتر بره و تو کاراتون موفق تر باشین. ولی یادتون باشه عالم محضر خداست!
سخته ولی اگه بخواین میتونین:)

من تنها جمله ای که میتونم بگم
# پیش خدا عزیز باش مردم چه کاره ان #

باسلام محضر شما دوست گرامی
راه رسیدن به آرامش گناه نیست. به این فکر کنید که مسیرتون نورانی و عالیه ولی مسیر دیگران غلطه
و کسی که دنبال نور باشد به حرف دیگران توجه نمیکند توجه را به مسیر وهدفت متمرکز کن وبدان این مسیر نورانی است پس در مسیر نورانی بادیگران چکاراست؟
یاعلی

خادم الرقیه(س;546790 نوشت:
باسلام محضر شما دوست گرامی
راه رسیدن به آرامش گناه نیست. به این فکر کنید که مسیرتون نورانی و عالیه ولی مسیر دیگران غلطه
و کسی که دنبال نور باشد به حرف دیگران توجه نمیکند توجه را به مسیر وهدفت متمرکز کن وبدان این مسیر نورانی است پس در مسیر نورانی بادیگران چکاراست؟
یاعلی

علیکم سلام دوست عزیز
مشکل اینجاست که اگر من یک درصد این نور را احساس میکردم پاش میموندم اما هرچی بوده تاریکی بوده اما وقتی اینطوری هم اعتماد به نفسم زیاد شده همدعاهام مستجاب میشه احتمالا اون راهم اشتباه بوده! شاید دین درست تو دلم نبوده نمیدونم.

من هم معمولا مشکل شما رو دارم ولی هروقت که از دینداری ام خجالت بکشم خودم رو سرزنش می کنم و می گم تو از چی خجالت می کشی؟ ازاعتقادی که قبولش کردی امروز خجالت بکشی فردا گریزون می شی...واسه همینم باوجود اینکه سخته ولی پاش وامی ستم و هیچی رو باهاش عوض نمی کنم!:ok:
شاعر می گه:
خواهی نشوی رسوا /همرنگ جماعت شو
ولی یه شاعر دیگه درجوابش می گه:
حدیث بی خبرانست بازمانه بساز/زمانه باتو نسازد با زمانه ستیز

دروغ خوبه؟روز شهادت یک انسان بزرگ بزنو بکوب کردن خوبه؟پس نباید کسی به ارزشش اضافه کنه چون مردم برای نبودش بزنو بکوب راه میندازن این خوبه؟
شما از بیان و دفاع از حق خجالت نکش از بیان نکردنو دوری از حق بترس
اونها افسرده هستن که خودشونو وا دادن و تهش از ارزشهاشون کم میکنن که سرشون به نوعی گرم باشه اون هم به چه قیمتی.
شجاعت داشته باش و با رفتارت اونقدر مقاومت کن که از صحبتات لذت هم ببرن.دوست عزیزم یادت باشه با رفتار نه فقط گفتار.
برای هیچکس هم حق رو زیر پا نزار که اگه از حق بگذری از خدا گذشتی.چند مخلوق فناشدنی رو به جای خدا داری که تهش خودشون رو دارن به خاری میکشونن.با حق باش تا با خدا باشی تا خدا رو داشته باشی تا دوستان خدا رو داشته باشی تا زندگی جاویدان نصیبت بشه نه فقط چند ساله فنا شدنی اون هم به قیمت گذرانش به این روشهای زشت مثل دروغو ازین قبیل کارها.
همه سعیتو کن حقو هرگز زیر پا نزاری و هرجا هم باشی به حق برگردی.

سلام
متاسفانه زمانه طوری شده که امر به منکرونهی ازمعروف میکنن وهمین شرایط سخت است که دین دار را از مدعی دینداری جدا میکند ..

در روایات داریم، حفظ دین وایمان در آخر الزمان، مانند نگه داشتن آتش کف دست است..

مشکل از آنجا شروع شد که قبل از انجام هر کاری به جای آنکه بگوییم : “خدا چی میگه ؟”
گفتیم : “مردم چی میگن ؟”

سلامت;545851 نوشت:
طب سنتی من سودایی هستم-
پس بسیار گلاب بو کنید دم+به اندازه ی صلوات نگه دارید نفستونو بعد بازدم ب هآرامی نفستونو خارج کنید....منم سودایی ام و خیلی موثره گلاب و ورزش


برای خودت زندگی کن...
اه چقــدر لاغری !!! تو چرا انقــدر چاقی !!!
قدشو چه کوتولست !!! انقدر درازه یاد نردبون میوفــتم!!!
وااا هیکلش همش آمپوله…چه تن لشی داری پاشو یه باشگاه برو !!!
نیگا چجوری حجاب کرده دختره ی اُمل..
اینو…چه بی حجابه دختره ی خراب !…
خلاصــه
این جماعــت از هر چیزی برای مسخره کردن شما استفاده می کنن…!
اینا همونایی هستن که چیزی برای برتــری خودشون ندارن و میخوان با مسخره کردن و
گذاشتن عیــب روی دیگران خودشون رو مورد توجه قرار بدن !!!
در یک کلام عقده و کمبود دارن…!!!

پس…
برای خودت زندگی کن نه برای مردم..
از اون چیزی که هستــی نهایت لذت رو ببر…
مطمئن باش یکی الان آرزوشه که جای تو باشه…

سلامت;545242 نوشت:
اینجا چطور دروغ نگم؟
دوست ندارم گناه کنم

سلامت;545242 نوشت:
اینجا چطور دروغ نگم؟
دوست ندارم گناه کنم اما چاره ای ندارم.

سلام علیکم
سلامت محترم ، شما خیلی قشنگ فهمیده اید زندگی دو مسیر دارد یک مسیرحق است و دیگری مسیر باطل، شما این مسیر را یافته اید حالا باید با تمام وجو د به آن ایمان پیدا کنید! خدواند می فرماید ان اکرمکم عند الله اتقاکم ، گرامیترین شما نزد من با تقواترین شماست !
وقتی رضای خدا را در همه کارهایتان در نظر گرفتید وقتی به خاطر عشقی که به خداوند دارید با ایمان کامل به کارتان به دستورات الهی عمل کردید خداوند هم شمارا نزد مردم عزیز خواهد کرد ! چون که صدآمد نود هم پیش ماست ! اما هر انسان مومنی باید جاذبه و دافعه داشته باشند !اگر دیدید کسی هم دوست از او تعریف میکند هم دشمن ،بدانید مشکل دارد! چرا افسردگی گرفتید ؟!اینها امتحانات الهیست !در این مواقع است که ایمان انسانها نزد نزد خدا محک میخورد!خداوند دارد با شما عشق بازی میکند می خواهد ببیند اگر به خداوند میگویید دوستت دارم تاکجا پای این حرف می ایستید ماها که برتر از اهل بیت (ع) نیستیم ! کم نداریم در تاریخ که به خاطر ایمانشان مورد سرزنش قرار گرفتند و شکنجه شدند حتی شهیدشان کردند تاشاید سر سوزنی از اعتقادشان برگردند اما شجاعانه برنگشتند چونکه می دانستند این دنیا میگذرد و آخرتی زیبا منتظرشان است ، من شما را درک میکنم وقتی از کم لطفی دیگران میگویید اما از کم لطفی دیگران خوشحال باشید چون به خاطر ایمانتان شما را سرزنش میکنند نه چیز دیگر ، این خیلی حس خوبیست کلی میشود با آن با خدا عشق بازی کرد....اگر به خاطر خدایی نکرده اعتیاد شما را سرزنش میکردند خوب بود ، به خاطر اوباش بودن سرزنش میکردند خوب بود؟.....هر دینی قوانین خاص خودش را دارد با اافتخار به قوانین دینتان عمل کنید حرف دیگرانی که در مسیر گمراهیند برایتان مهم نباشد،به این فکر کنید که صاحب امر (عج) به شما افرین میگوید ، دیگران شما را امل بدانند چه اهمیتی دارد شما که میدانید کارهایتان املی نیست عین حقیقت است ،پس در دلتان براییشان دعاکنید آنها هم مسیری را که شما پیدا کرده اید را پیداکنند،این مشکل شما چیز عجیب و تازه ای نیست تمام مومنین در این عالم به خاطر ایمانشان از سمت مخالفین مورد سرزنش بوده و هستند و خواهند بود! رضایت مردم برایتان مهم نباشد مهم این است که امامتان از شما راضی باشد!
و اما چند راه حل به ذهنم میرسد
سعی کنید دوستانی پیدا کنید که مثل خودتان باشند ، هم عقیده شما باشند و بیشترین وقتتان را با آنها بگذرانید ، در مراسمات و محافلشان شرکت کنید با هم تفریح بروید هم از افسردگی بیرون می آیید هم اینکه چیزهای ارزشمندی که دارید برایتان لذت بخش می شود ! انشاالله این خیلی خیلی به شما آرامش میدهد و ارتباطتان را بادوستانی که شما را از هدفتان ناامید میکنند کمتر کنید
حتما اهل مسجد هستید اما سعی کنید بیشتر باشید کارهای فرهنگی مسجد را دست بگیرید و با انها فعالیت کنید انشاالله برایتان حتما جذاب و لذت بخش خواهد بود و به شما آرامش میدهد
زندگی علما و خصوصا شهدا را زیاد مطالعه کنید نکات جالبی دارد که شما را در مسیری که انتخاب کرده اید ثابت قدم میکند
آخر شب برای خداوند طول روز تان را تعرف کنید همه آنچه را دیده اید و به شما گفته اند و بگویید که چقدر دوستش دارید
قرآن زیاد بخوانید و به معانیش فکر کنید خصوصا سوره فلق و ناس که خیلی معانیش زیباست
به ظاهر مذهبی خود افتخار کنید !، شما مبلغ دینتان هستید چونکه دارید حتی باظاهر تبلیغ دینتان را میکنید،خود واقعیتان باشید حتی اگر در خیلی جاها از شما خوششان نیاید!نه دروغ بگوئید نه از از مسیر درستتان ناامید شوید،یک فرد مذهبی نباید دروغ بگوید حتی اگر به ضررش باشد البته ما توریه را در اسلام داریم که جایگاه خودش رادارد ، اصلا خیلی جا ها که دین ضربه خورد به خاطر افراد مذهبی بود که ظاهراشان مذهبی بود اما عملشان چیز دیگری میگفت! پس خوشحال باشید که تاکنون سعی کردید دروغ نگویید چونکه کاملا درست عمل کردید
در مسیر الهی همیشه موفق و سربلند باشید ، التماس دعا ، یا زهرا(س)

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
راستش رو بخواین من شما رو بیشتر از خودتون درک میکنم .... من خیلی خیلی کوچک تر از اونیم که بخوام چیزی بگم اما در حد خودم از این چیزا زیاد دیدم
دوره دبیرستان بودم با معلما میخواستیم بریم اردو .... سوار اتوبوس شدیم هنوز سوار نشده بودیم راننده اتوبوس یه اهنگ شاد گذاشت و دخترا شروع کردن به دست زدن
و رقصیدن تو اون زمان نمیدونستم باید چیکار کنم ...میتونستم سکوت کنم میتونستم خودم رو شبیهشون جلوه بدم اما بلند شدم با هاشون بحث کردم وقتی رسیدیم مدرسه یکی از دبیرامون گفت
بد میبینی ...نشونت میدم گفتم من دیگه امسال تو این درس افتاده خیلی گریه کردم خیلی ...من بچه درس خونی بودم و معدلم کمتر از 19 نمیشد
اما اخر سال وقتی کارنامه گرفتم با این که چند سوال رو تو اون درس غلط داشتم نمره اون درسم 20 بود
هیچ وقت سعی نکردم همرنگ جماعت بشم چون رنگ جماعت اطراف من سیاه سیاه ... همیشه سعی کرم ازشون فاصله بگیرم ... حتی اگه قرار باشه تنهای تنهای بشم
خیلی وقتا تنها شدم اما یه جمله ارومم کرده .............. در ان سوی دلتنگی خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشته هاست

اتفاقا من وقتی دروغ میگم خیلی هم بدشانس هستم برای همن همیشه راست میگم

نازنین زینب;551209 نوشت:
من خیلی خیلی کوچک تر از اونیم که بخوام چیزی بگم اما در حد خودم از این چیزا زیاد دیدم

سلام علیکم
خواهر عزیزم، شما قلبی بزرگ به وسعت دریا دارید ، آفرین بر شما که اینقدر زبیا دوستیتان را برای خدا ثابت میکنید ، شما با این کارتان تنها نمیشوید بلکه نگاه خدایی را برای خودتان حفظ نموده اید که کل عالم را در حیطه خود دارد آفرین بر این ایمان زیبایتان ، شما خاطرات من را برایم زنده کردید....سعی کنید حتما دوستانی مثل خودتان پیدا کنید ،برای من حقیر هم دعا بفرمایید که دعای شما زود تر به آسمان میرسد ،امیدوارم در دینداریتان همیشه ثابت قدم باشد زیرا وقتی در مسیر الهی حرکت میکنیدخداوند همیشه یار و یاور شما خواهد بود

التماس دعا ، یا زهرا(س)


:Gol:یا حبیب من لاحبیب له یا طبیب من لا طبیب له یا مجیب من لا مجیب له یا شفیق من لا شفیق له یا رفیق من لا رفیق له
:Gol:
موضوع قفل شده است